امام حسن عسکری علیه السلام
یعقوب بن اسحاق کندی در یافته های اهل خاور و باختر نظر افکند و به زعم خویش یافته هایی آورد که بتواند با آن به جنگ قرآن رود. اما از آن رو که هدایت بشر به دست خدای لایزال است به سوی رهبر و امامی هدایت گردید که حداکثر بیست و چندر بهار را آزموده بود، کندی به مناظره با امام، ابومحمد،حسن عسگری"سلام الله علیه" پرداخت و سخن ها در رد کتاب الهی برزبان راند، اما در مناظره و محاجه و اقامه دلیل و برهان بر مدعای خود، با آن امام همام درمانده شد، لاجرم کتاب خویش بسوزاند و در شمار شاگردان آن حضرت درآمد.امام و استاد بیست و چند ساله ای که الفبای حکمت و کلام را به کندی بیاموخت و او را پیشقراول فلاسفه اسلام و عرب نمود تا آنجا که ابونصرفارابی را دانش آموخته مکتب او می دانند، یعقوب کندی به درجه ای رسید که دانشمندان عرب در وصف او کتاب ها نگاشتند و قلم ها فرسودند که از ان جمله است «الکندی خالدفی فلسفته» و این گونه بود که کندی جاوید است در حکمتش.
امام حسن عسگری علیه السلام که سن مبارکشان از بیست و نه سال تجاوز ننمود، فقط نزدیک شش سال از عمر شریفشان به امامت گذشت که سه سال از آن مدت، را نیز در زندان معتمد عباسی بسر بردند.
آورده اند که عبید الله بن خاقان وزیر معتمد که ا نسان متبختر و مغروری بود هرگاه آن امام را ملاقات می کرد از صلابت امام شرمگین می شد وامام را در مسند خود جای می داد و او را گرامی می داشت و پیوسته می گفت: کسی را به مانند آن حضرت ندیدم او زاهدترین و داناترین مردم روزگار است.
با آنکه آن امام بزرگوار در بیست و نه سالگی به شهادت رسید و حکومت وقت به شدت مراقب ارتباط او با شیعیان و محبانش بود. مع الوصف محافل احادیث او قابل توصیف نیست، آنچنان که از آن امام بزرگوار تفسیری به جای مانده است که علامه مجلسی در وصف آن تفسیر می گوید: از منابعی که در بحارالانوار به آن استناد کرده ام تفسیر امام عسگری است.
احمد پسر عبیدالله خاقان نیز که از کینه توزان و معاندان اهلبیت بود و از طرف معتمد عباسی فرماندار ری گردیده بود، تابه شیعیان و دوستداران اهلبیت سخت بگیرد و عرصه را بر آنان تنگ نماید، در باره آن امام همام می گفت : من همواره مراقب احوال او بودم، اهل سامرا را نسبت به ایشان فروتن یافتم و جماعت به بزرگواری او اعتراف دارند و دوستدار اویند.
از بدو تولد تا سیزده سال از عمر آن امام همام در مدینه سپری شد بعد به علت فشار دستگاه عباسی و مراقبت خاص خلیفه وقت از نزدیک ، به همراه پدرگرامیشان امام هادی سلام الله علیه به سامرا تبعید گشتند و در آن سامان نیز ده سال همراه پدر بزرگوارشان بودند تا پدر گرامیشان شهادت را به شرف خویش نائل نمود و امام عسگری پس از امام هادی نزدیک به شش سال علمدار امامت و ولایت گردیدند.
همانگونه که گفتیم مدت سه سال از عمر گرامیشان در زندان سپری شد ، آورده اند که زندانبان حضرت عسگری صالح بن وصیف دو نگاهبان بر ایشان گماشت تا وی را فزون از معمول زندانیان بیازارند اما آن دو از مریدان آن امام گردیده و راه صلاح پیشه کردند و هرگاه حال امام را از ایشان می پرسیدند؟
می گفتند : چه بگوییم در وصف مردی که روزها روزه دار است و شبها تا به صبح به نماز می ایستد .با آنکه آن امام بزرگوار در بیست و نه سالگی به شهادت رسید و حکومت وقت به شدت مراقب ارتباط او با شیعیان و محبانش بود.
مع الوصف محافل احادیث او قابل توصیف نیست، آنچنان که از آن امام بزرگوار تفسیری به جای مانده است که علامه مجلسی در وصف آن تفسیر می گوید: از منابعی که در بحارالانوار به آن استناد کرده ام تفسیر امام عسگری است.
دستگاه عباسی به شدت از ارتباط ایشان با شیعیان جلوگیری می کرد و آن امام همام به غیر از خواص شیعه کمتر با مردم ارتباط داشتند. شاید این دشواری ارتباط بود که مردمان را برای غیبت صغری آماده نمود، تا شیعیان طعم تلخ انتظار را بیازمایند و بدانند ارتباط با امام از آن پس فقط از طریق فقهای شیعه و نایبان به حق حضرت بقیت الله عجل الله تعالی فرجه امکان پذیر است.
تفسیر امام عسگری علیه السلام از جمله کتاب های معروفی است که شیخ صدوق به آن اعتماد وافی نموده است و از آن تفسیر در کتب خود نقل کرده است.
گرچه عده ای گفته اند در استناد این کتاب به امام عسگری اعتماد نداریم لیکن جناب صدوق از آنان آگاهتر است، علامه مجلسی می گوید بسیاری از علما بدون اشکال از آن کتاب نقل نموده اند « بحار الانوار ج 1 ص 28»
امام عسگری چهره ای گندمگون، زیبا و جسمی به غایت دلربا و در حد اعتدال داشتند چشمانی سیاه و درشت ، پیشانی فراخ و باز و دندانهایی سفید و جذاب.
آن امام همام در سال 232 هجری قمری در مدینه به دنیا آمدند و بیست و نه سال بعد به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند. اسناد شهادت ایشان به دست عباسیون اینک در تاریخ موجود است.
دستگاه عباسی به شدت از ارتباط ایشان با شیعیان جلوگیری می کرد و آن امام همام به غیر از خواص شیعه کمتر با مردم ارتباط داشتند. شاید این دشواری ارتباط بود که مردمان را برای غیبت صغری آماده نمود، تا شیعیان طعم تلخ انتظار را بیازمایند و بدانند ارتباط با امام از آن پس فقط از طریق فقهای شیعه و نایبان به حق حضرت بقیت الله عجل الله تعالی فرجه امکان پذیر است.