20 دی 1388 / 24 محرم 1431 / 10 ژانویه 2010 |
1) ارتحال فقيه بزرگوار آيتاللَّه "سيدمحمد هاشم خوانساري چهارسوقي" (1279ش):
ميرزا محمدهاشم خوانساري چهارسوقي در حدود سال 1199ش (1235ق) در خوانسار و در خانوادهاي اهل علم و تقوا و فضيلت به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در خوانسار فرا گرفت و سپس از محضر پدر نامدارش، ميرزا زينالعابدين خوانساري بهرهمند گرديد. وي سپس راهي اصفهان شد و از دروس پرفيض حضرات آيات: شهيد سيدحسن مدرس، سيد صدرالدين عاملي و حاجي كرباسي استفاده نمود. آيتاللَّه چهارسوقي پس از اين سالها، از آيتاللَّه مدرس، در 26 سالگي اجازه روايت و اجتهاد گرفت. سپس براي تكميل معلومات و اندوختههاي علمي به عراق مهاجرت كرد و با حضور در درس فقيه كامل، شيخ مرتضي انصاري، مفتخر به دريافت اجازه اجتهاد از دست آن بزرگوار گرديد. ميرزا هاشم چهارسوقي از آن پس به اصفهان مراجعت نمود و علاوه بر تشكيل حوزه درسي عظيم، صاحب فتوي و مرجع خاص و عام گرديد و در اصفهان رياست تام يافت. در حلقه درس اين استاد كبير، دانشمندان فرهيختهاي حضور داشتند كه بعدها هر يك مدرسي سترگ و فقيهي صاحب نام شدند. در ميان اين شاگردان، حضرات آيات عظام: علامه سيدمحمد كاظم يزدي، شيخ الشريعه اصفهاني، حاج آقا رضا همداني، شيخ هادي تهراني، ميرزا حسن نوري، شيخ محمدباقر اصطهباناتي، سيد حسن صدر و سيد ابوتراب خوانساري از بقيه مشهورترند. همچنين كتب ارزشمندي همچون الاستصحاب، منظومهاي در اصول فقه، مباني الاصول، جواهرالعلوم و احكام الايمان و دهها اثر ديگر از اوست. ميرزا محمدهاشم چهارسوقي سرانجام در بيستم دي ماه 1279ش، در هشتاد سالگي بدرود حيات گفت و در واديالسلام نجف اشرف به خاك سپرده شد. |
2) رحلت عالم مجاهد، آيتاللَّه "سيد ابوالحسن انگجي تبريزي" مجتهد و فقيه اصولي (1317 ش):
آيتاللَّه سيد ابوالحسن انگجي تبريزي در حدود سال 1243 ش (1282ق) در اَنگج، يكي از محلات تبريز به دنيا آمد. وي ادبيات فارسي و عربي، نجوم، حساب و فقه و اصول را در تبريز خواند و سپس در 22 سالگي براي ادامه تحصيلات عازم نجف اشرف شد. آيتاللَّه انگجي در آنجا از حوزه درس استدلالي فقهي و اصولي آيات عظام شيخ محمدحسن مامقاني، ملامحمد فاضل ايرواني و ميرزا حبيب اللَّه رشتي بهره جست و به درجه اجتهاد نائل آمد. ايشان سپس به تبريز بازگشت و به تحقيق، تأليف، تدريس و ارشاد مردم همت گماشت. آيتاللَّه انگجي تبريزي از همان هنگام كه فرمانده قواي رضاخان پهلوي در تبريز شئون اسلامي را زير پا نهاد با مردم تبريز هم صدا شد و نسبت به آنان اعتراض كرد. همچنين ايشان در جريان كشف حجاب و تغيير لباس، عليه رضاخان موضعگيري كرد كه منجر به دستگيري و تبعيد او به سمنان شد. وي پس از بازگشت از تبعيد، به حوزه درس خود پرداخت و كتابهايي نيز در زمينه فقه و اصول تأليف كرد كه برخي از آنها بدين قرارند: رساله سؤال و جواب، حاشيه وسايل شيخ انصاري، حاشيه بر مكاسب و كتاب ارث. اين عالم رباني سرانجام در 20 دي 1317ش برابر با 18 ذيقعده 1357ق در 74 سالگي رحلت كرد. |
3) اعلام ملي شدن جنگلهاي ايران (1341ش) |
4) صدور اعلاميه حوزه علميه قم درباره وقايع قيام اين شهر (1356ش):
در پي قيام خونين 19 دي 1356 قم، حوزه علميه قم در محكوميت اين جنايت، اعلاميهاي صادر كرد. در بخشي از اين اعلاميه آمده بود: "هيئت حاكمه جبار، براي هَدم اسلام و مسلمين و كوبيدن حوزههاي علميه، هر روز به نقشي دست ميزند و به ايجاد محيط وحشت و خفقان قناعت نكرده و مستقيماً دست به كشتار مردم و طلاب بيپناه حوزه علميه قم زده است." در بخش ديگري از اين اعلاميه خطاب به مردم ايران تاكيد شده بود: "ملت مسلمان ايران ببينند كه دستگاه جبار با اين جوانها كه عمر خود را وقف اسلام و مسلمين كردهاند و با چشمپوشي از لذايذ دنيا، خود را براي فداكاري در راه اسلام آماده كردهاند، چه ميكند... عجب اينكه شاه جنايتكار باز هم دم از اسلام ميزند. او تصور ميكند چون موفق به تثبيت نوكري خود در برابر آمريكا شده است، موفق به هر جنايتي است. ولي بايد بداند، مقابل قيام و انقلاب ملت، شكست خواهد خورد." |
5) عمليات توكل در منطقه ماهشهر، به طور مشترك (1359ش) |
6) ترور نافرجام حجتالاسلام "سيدمحمد خامنهاي" نماينده مجلس شوراي اسلامي (1360ش):
با پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز توطئههاي داخلي براي حذف شخصيتهاي مؤثر انقلابي از عرصه فعاليت كشور، گروهكهاي معارض نظام درصدد بودند تا در هر فرصت، اين شخصيتها را از ميان بردارند. سال 1360 از جمله سالهايي است كه شخصيتهاي بزرگي در آن ترور شده يا به فيض عظماي شهادت نائل آمدند. در يكي از اين ترورهاي منافقين، حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خامنهاي، اخوي مقام معظم رهبري، به عنوان نماينده مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي، قصد عزيمت به مجلس را داشت كه مورد حمله تروريستي منافقين كوردل قرار گرفت. در اين حادثه، وي بر اثر تيراندازي مهاجمان از ناحيه دست جراحاتي برداشت اما دو محافظ ايشان به شهادت رسيدند. به دنبال شهادت دو پاسدار همراه حجت الاسلام خامنهاي، وي از اتومبيل پياده شد و به سوي مهاجمين آتش گشود كه تروريستها با اتومبيلي كه از قبل تهيه كرده بودند، متواري شدند. در پي اين سوء قصد، حجت الاسلام خامنهاي در بيمارستان بستري شد. |
7) 24 محرم الحرام سال 1272 هجري قمري:
حاج ملاهادي استر آبادي از فقيهان نامدار شيمي در استر آباد گرگان بدنيا آمد . استر آبادي دوران تحصيل خود را در مشهد سپري كرد . سپس عازم عراق شد و پس از باز گشت به وطن به تدريس و تربيت عشاق علوم ديني مشغول شد . استر آبادي ضمن تدريس به تحرير نيز مي پرداخت كه تحرير نقارير شيخ جعفر كيير از آن جمله بشمار ميرود . |
8) 24محرم الحرام سال1354هجري قمري :
محمد شاه كشميري مشهورترين نمايشنامه نويس اردو زبان هندي در گذشت. او تحصيل را با قرائت و حفظ قرآن مجيد آغاز كزد سپس به نمايش نويسي روي آورد و نخستين نمايشنامه خود را با نام «آفتاب محبت» نوشت. كشميري نزديك به 36 نمايش نامه نوشت كه بهترين آنها «تبعيد سيتا به جنگل» نام دارد. زبان كشميري در آثارش ساده و روان است و نوشته هايش طنز گونه اند . اودر آثار خود مشكلات و حقايق زندگي را به نحوي تأثير گذار و تمثيل گونه بيان كرده است. |
9) رحلت "حاج ملامحمد تقي استرآبادي" دانشمند بزرگ شيعه (1272 ق):
ملامحمد تقي بن محمد اسماعيل از مشاهير علماي شيعه است. وي از محمدتقي بن محمد رحيم تهراني اصفهاني معروف به صاحب هدايةُالمُسْتَرشِدين اجازهي اجتهاد گرفت و به مدت چهارده سال در محضر علماي نجف و كربلا تلمذ كرد. ملامحمدتقي استرآبادي در سال 1271 ق كه در مرزهاي استرآباد اغتشاشاتي بروز كرد، براي گزارش شرح واقعه به ناصرالدين شاه به تهران آمد اما پيش از بازگشت در همانجا درگذشت. |
10) درگذشت "حَشْر كشميري" شاعرِ مسلمانِ هندي (1354 ق):
آغامحمد شاه متخلص به حشر كشميري، شاعر و نمايشنامهنويس اردوزبان مسلمان در سال 1296 ق در شهر بنارس هند متولد شد. تحصيلاتش را با قرائت و حفظ قرآن آغاز كرد و سپس زبانهاي عربي و فارسي را نزد اساتيد مشهور شهر بنارس فرا گرفت. كشميري پس از مدتي به سرودن شعر و نمايشنامه نويسي روي آورد و اولين نمايشنامهي خود به نام آفتاب محبت رابه رشتهي تحرير درآورد. از حشر كشميري، 36 نمايشنامه به جاي مانده و بهترين اثر او "تبعيد سينا به جنگل" نام دارد كه به زبان هندي است. شيوهي نگارش او در آثارش بسيار ساده و روان است. نوشتههاي كشميري خالي از طنز نيست و در آنها مشكلات و حقايق زندگي به نحوي تاثيرگذار و تمثيل گونه مطرح شده است. وي در زمينهي شعر نيز داراي طبعي روان بود. حشر كشميري به هنگام مرگ 58 سال داشت. |
11) وفات فقيه اديب "شيخ محمدرضا اصفهاني" (1361 ق):
محمدرضا اصفهاني نوهي دختري سيد صدرالدين عاملي در نه سالگي به اصفهان رفت و مقدمات علوم را فرا گرفت. وي علم حديث و رجال را از ميرزا حسين نوري و سيدمرتضي كشميري فرا گرفت تا در علوم كامل گشت. از آثار وي "الامجديه" دربارهي اعمال ماه رمضان و "الايراد و الاصدار" دربارهي حل برخي مشكلات علمي را ميتوان نام برد. |
12) 10ژانويه سال1824ميلادي:
يكي ازمشهورترين مصالح ساختماني امروزي يعني سيمان را جوزف آسپرين شيميدان انگليسي ساخت. با اختراع سيمان تحول بزرگي درامورعمراني و ساختماني جهان پديد آمد. زيرا جستجو براي يافتن مادّهاي كه قطعات سنگ را به هم بچسباند و به استحكام بِنا بيافزايد از ديرباز ذهن آدمي را به خود مشغول كرده بود. |
13) 10ژانويه سال1963ميلادي:
ساعت الكترونيكي را دو صنعتگرجوان و هنرمند سوئيسي پس از12سال تلاش اختراع كردند. اين دوصنعتگرپس از وصل ميليونها ابزاردقيق و ريزاين ساعت را اختراع كرد. درساعت الكترونيكي، الكترونها حركت ميكنند و عقربهها را به جلو ميرانند. |
14) تولد "فرانْسْوا رابْلِه" اديب و نويسنده معروف فرانسوي (1494م) (ر.ك: 20 دسامبر) |
15) انتشار نخستين روزنامه چاپي جهان در ايتاليا (1653م):
اولين روزنامه خبري جهان به نام گازتا در دهم ژانويه سال 1653م در شهر ونيز ايتاليا چاپ و منتشر شد. از آن جا كه بهاي هر نسخه از اين روزنامه برابر با يك "گازتا" يعني واحد پول ونيز بود، اين روزنامه نيز به همين اسم موسوم شد. اين نام بعدها در ساير كشورهايي كه روزنامه در آنها منتشر شد، متداول گرديد و لغت گازتا، با واژه روزنامه مترادف شد. |
16) تولد "سزار داكورنت" نقاش برجسته فرانسوي (1806م):
سزار داكورنْتْ، نقاش مشهور فرانسوي در دهم ژانويه 1806م در اين كشور به دنيا آمد. وي به هنگام تولد، دست نداشت و در پاي راستش نيز فقط چهار انگشت نامتجانس به چشم ميخورد. اين طفل گرچه در جسم ظاهري خود دچار كمبود و نقص بود، اما در فكر و تخيل به مراتب كامل بود؛ چرا كه از همان كودكي با كمك پا و با يك تكه زغال بر ديوارها نقاشي ميكشيد. هرچند اين نقاشيها به صورت خطهاي پراكنده بود، اما نمايانگر استعداد ويژه او بود. براين اساس، وي را به پاريس فرستادند و پس از طي دوران اوليه تحصيل، وارد مدرسه هندسه گرديد. داكورنت در اين راه به سرعت پيشرفت و توانايى و سرعتش در نقاشي حيرتانگيز بود. قلم مو در پاي او آنچنان ميچرخيد كه گويا با دستانش به حركت در ميآيد. اين چنين بود كه داكورنت به يكي از برجستهترين نقاشان تاريخ فرانسه مبدل گشت. از جمله شاهكارهاي هنري وي، تصويري با عنوان حضرت مريم(س) بعد از رستاخيز به طول 3/30 متر ميباشد كه توسط دولت فرانسه خريداري و به نمايش گذاشته شد. ديگر اثرمعروف وي، توبه نام داشت كه آن نيز داراي شهرت فراواني ميباشد. سزار داكورنت سرانجام در سال 1906م در 100 سالگي درگذشت. |
17) درگذشت "اوژن لابيش" نويسنده و نمايشنامه نويس فرانسوي (1888م):
اوژن مارن لابيش مصنّف و نمايشنامه نويس معروف فرانسوي در اول سپتامبر 1815م در پاريس به دنيا آمد. وي در حين تحصيل در رشته حقوق، به ادبيات شوق فراوان يافت و به نگارش داستانهاي كوتاه، پراحساس و خيالانگيز براي روزنامههاي پاريس پرداخت. لابيش پس از آن با سرعتي باورنكردني، كمدي و نمايشنامههاي آهنگين خود را كه تعدادشان به صد ميرسيد به طور پياپي عرضه كرد. غالب اين كمديها، با همكاري چند تن از دوستانش نوشته شده بود. در ميان آنها شاهكارهايى وجود داشت و در بيشتر تئاترهاي مهم پاريس به نمايش گذاره ميشد كه كلاه حصيري ايتاليايى و مردم گريز از آن جملهاند. او در نوشتن كمديهاي انتقادي مهارت بسيار فراواني داشت و در كنار آن، تراژديهاي موفقي مينوشت. لابيش نويسندهاي است كه بي هيچ گونه بلند پروازي توانسته است در نمايشنامههاي عامه پسند و نشاطانگيز، آداب زندگي و اخلاق مردم، به ويژه طبقه كاسب و نوكيسه را به صورتي كاملاً دقيق و صادقانه بدون تحقير و نيشخند پيش چشم گذارد و با وسعت تخيل خود، آثاري بيافريند كه مردم را به خنده وادارد، بي آن كه به عمق موضوع لطمه وارد آيد. درباره او گفتهاند: لابيش نه تنها نمايشنامهنويسي بود كه با مزاح و نوشتههاي مسخرهآميزش ميتوانست مردم را بخنداند و سرگرم كند، بلكه داراي جهانبيني عميقي بود كه ميدانست هدف از بذلهگويي چيست. آثار نمايشي كامل لابيش در دو جلد به چاپ رسيده و آثار فراواني از او در تئاترهاي بزرگ دنيا به معرض نمايش گذاشته شده است. اوژن مارن لابيش سرانجام در دهم ژانويه 1888م در 73 سالگي درگذشت. |
18) تشكيل "جامعه ملل" در ژنو پس از جنگ جهاني اول (1920م):
جامعه ملل نخستين سازمان بينالمللي است كه بعد از جنگ جهاني اول به موجب پيماني 14 مادهاي كه بخشي از پيمان صلح "ورساي" بود، با عضويت اوليه 18 و سپس 45 كشور در دهم ژانويه 1920م تشكيل شد. در آغاز فعاليت جامعه ملل، كشورهاي افريقايى و امريكا و شوروي به آن ملحق نشدند و دولتهاي انگليس و فرانسه نيز تنها از آن پشتيباني ميكردند. منشور جامعه ملل، اعضا را متعهد ميساخت كه روابط خود را بر اساس احترام متقابل به يكديگر استوار سازند و عليه تجاوز به استقلال و تماميت ارضي شان، اقدام كنند. همچنين براي ناقضان منشور، مجازاتهايى در نظر گرفته شده بود. ولي فقدان ضمانت اجرايى براي تصميمات جامعه ملل بزرگترين مشكل اين جامعه و عامل اصلي انحلال آن بود. پس از روي كار آمدن هيتلر، آلمان، در سال 1933م جامعه ملل را ترك گفت و اين نخستين گام او در شانه خالي كردن از انجام تعهدات پيمان صلح ورساي بود. جامعه ملل با ناتواني در دفع تجاوز ايتاليا به حبشه و تجاوز آلمان به اتريش و چكسلواكي، و نيز تجاوز ژاپن به چين و هجوم شوروي به فنلاند، به تدريج اعتبار خود را از دست داد و كشورهاي متجاوز براي اينكه تعهدي در قبال جامعه ملل نداشته باشند به تدريج آن را ترك گفتند. در جريان جنگ جهاني دوم، جامعه ملل عملاً به حال تعليق درآمد تا اينكه پس از جنگ جهاني دوم، در 19 آوريل 1946م منحل شد و سازمان ملل متحد جايگزين جامعه ملل گرديد. هرچند هنوز هم برخي از مشكلات ساختاري جامعه ملل همچنان دامنگير سازمان ملل متحد نيز هست. |
19) تأسيس آكادمي هنرهاي علوم سينمايي اسكار (1927م):
آكادمي هنرها و علوم سينمايى اسكار، مؤسسهاي غيرانتفاعي است كه توسعه و پيشبرد هنر و علوم مربوط به اين حرفه را از طريق مبادله افكار و همچنين توسط اهداي جايزهها براي دستآوردهاي ارزشمند در رستههاي گوناگون تشويق ميكند. اين آكادمي كه به اسكار نيز معروف است، همه ساله از بين هنرمندان عرصه فيلمسازي، برترين افراد را انتخاب ميكند. نحوه انتخاب در آكادمي به اين نحو است كه هر يك از اعضاي آكادمي كه بيش از چهارهزار نفر ميباشند، مجاز است كه پنج نامزد براي بهترين فيلم سال و پنج نامزد در رسته خود انتخاب كند. بازيگران، بازيگران را انتخاب ميكنند، كارگردانان، كارگردانان را و فيلمبرداران، فيلم برداران را و... . نامزدهاي هر رسته ملزم به اين نيستند كه عضو آكادمي باشند. بخش تلويزيوني اسكار نيز از سال 1953م آغاز به كار كرد و برگزيدگان اين عرصه را نيز معرفي ميكند. نماد اسكار، تنديسي است با نگاهي جدي كه شمشيري به دست دارد و روي يك حلقه فيلم ايستاده است. هرچند اين تنديس قيمت مادي چنداني ندارد، ولي براي برندگان آن، شهرت و اعتباري جهاني به ارمغان ميآورد. امروز اسكار، يكي از معتبرترين جوايز سينمايي جهان محسوب ميشود. |
20) تشكيل اولين مجمع عمومي ملل متحد در لندن (1946م):
پس از جنگ جهاني اول، جامعه ملل به منظور حفظ صلح، داوري در مورد اختلاف بين كشورها و ترويج همكاريهاي بينالمللي به وجود آمد. اما عليرغم وجود اين جامعه، جنگ جهاني دوم، خونينتر و وحشتناكتر از جنگ جهاني اول روي داد. بنابراين طي كنفرانسهايى در اواخر جنگ، تصميم گرفته شد تا سازماني جهاني و قوي براي حل معضلات و اختلافات بين كشورها ايجاد شود. از اين رو منشور سازمان ملل متحد به امضا رسيد و اولين جلسه مجمع عمومي در دهم ژانويه سال 1946 در لندن تشكيل شد ضمن اينكه شوراي امنيت نيز، دو روز بعد از آن، تشكيل جلسه داد. پس از پيشنهاد امريكا مبني بر انتقال مقرّ سازمان ملل به اين كشور، در جلسه مجمع عمومي، تصميم بر اين قرار گرفت كه مقرّ دائمي سازمان ملل متحد در كشورهاي متحد امريكا باشد. از اين جهت، در دسامبر 1946، مجمع عمومي مبلغ اهدايى هشت و نيم ميليون دلاري جان را كفلِر سرمايهدار امريكايى را براي خريد يك قطعه زمين در شهر نيويورك براي ساختن مركز سازمان ملل قبول كرد تا اينكه پس از اتمام كار ساختِ بنا، اولين جلسه مجمع عمومي در بيست و چهارم اكتبر سال 1952م در نيويورك تشكيل جلسه داد و تاكنون نيز در همان محل واقع ميباشد. كمكهاي مالي امريكا به سازمان ملل باعث شد تا طي سالهاي بعد نفوذ بيشتري در سازمان ملل داشته باشد و خواستههاي زورگويانه خود را بر سازمان ملل متحد تحميل نمايد. |
21) امضاي قرارداد "تاشكند" در مورد كشمير بين هند و پاكستان (1966م): پس از استقلال هند و پاكستان و تصويب قانون استقلال هندوستان، مشكلات زيادي در نحوه اداره شبه قاره هند به وجودآمد. زيرا اولاً جمعيت مسلمانان هندوستان در سراسر شبه قاره پراكنده بودند و بين اقليت مسلمان و اكثريت هندو در قلمرو هند و بين اقليت هندو و اكثريت مسلمان در قلمرو پاكستان برخوردهاي خونين روي داد و يك جوخصومت و اختلاف بين دو كشور به وجود آورد. مهمترين اختلافي كه به جنگ ميان دو كشور انجاميد، بر سر حاكميت بر ايالت سرسبز و وسيع شمال غربي شبه قاره هند، يعني كشمير بروز كرد. بيش از 75 درصد جمعيت اين ايالت، مسلمان بودند و كشمير بالطبع ميبايست در قلمرو حكومت پاكستان قرار بگيرد. ولي مهاراجه هندي كشمير بدون توجه به خواست اكثريت مردم، اين ايالت را به هند ضميمه كرد و با اعلام اين تصميم در ماه اكتبر 1947م، مسلمانان كشمير سر به شورش برداشتند. اختلاف هند و پاكستان بر سر كشمير سرانجام به سازمان ملل متحد ارجاع شد و سازمان ملل كشمير را موقتاً بين هند و پاكستان تقسيم كرد. البته قسمت اعظم كشمير در قلمرو هند بود و فقط بخش كوچكي از اين ايالت وسيع در قلمرو پاكستان قرار گرفت. اين امر زمينههاي اختلاف دو كشور در سالهاي بعد را بيشتر از قبل فراهم كرد تا اين كه در 25 اوت 1965م آتش جنگ دو طرف بر سر اين منطقه، افروخته شد. اين جنگ در نهايت پس از سه هفته با شكست پاكستان به پايان رسيد و با دخالت سازمان ملل، آتشبس برقرار گرديد. پس از چندي رهبران دو كشور در ژانويه 1966م به دعوت نخستوزير وقت شوروي در تاشكند گرد آمدند و در دهم ژانويه با انتشار اعلاميه تاشكند تعهد نمودند كه نيروهاي خود را به خطوط قبل از جنگ منتقل نمايند و وضعيت موجود در كشمير را بپذيرند. با اين حال، اختلافات هند و پاكستان، در سالهاي پس از آن نيز همچنان ادامه دارد. |