گریه هایی که شاید کسی گمان نمی کرد به عاشورایی ختم شود که تا ابد سرچشمه جوشان گریه مؤمنان شود؛ چنان که خود ایشان می فرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ؛ [1] من کشته اشکم. مؤمنی از من یاد نمی کند، جز این که می گرید.»
سؤال اساسی آن است که چه رمز و رازی بین گریه عارفانه امام حسین و شهادت عاشقانه آن حضرت است و خط سیر معرفتی از عرفه تا عاشورا چگونه ترسیم می شود و دعای عرفه با مضامین بی بدیل خود، چگونه خبر از یک اقیانوس اشک می دهد؟
در این نوشتار بر آنیم خط ربط بین گریه در دعای عرفه تا عاشورای شیدایی را دنبال کنیم تا دریابیم چگونه می توان با گریه و اشک، همچون امام عاشوراییان، عروجی را رقم زد که اشک اهل آسمان و زمین را سرازیر کند؟ از این رو، با دقت در دعای عرفه امام حسین علیه السلام، شاه بیت های عاشورا ساز را بررسی می کنیم.
زاری پشت در بیت الله
از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال شد که چرا در عرفات که خارج از حرم است باید برای دعا و مناجات توقف کرد؟ حضرت فرمودند: «لِأَنَّ الْکَعْبَةَ بَیْتُهُ وَ الْحَرَمَ بَابُهُ فَلَمَّا قَصَدُوهُ وَافِدِینَ وَقَفَهُمْ بِالْبَابِ یَتَضَرَّعُون؛ [2] زیرا کعبه خانه خداست و حرم، درِ آن است؛ پس هنگامی که قصد دیدار خدا را کنند، آن ها را پشت در متوقف کرد تا تضرع کنند(و لایق دیدار خدا شوند).»از این زاویه، گریه و زاری امام حسین علیه السلام را می توان مقدمه ای برای ورود به حرم معشوق و نمایشگاه عاشورا دانست. فرازهای متعددی از دعای عرفه، نشان دهنده تلاش آن حضرت برای کسب عنایت الهی در جهت خلق عاشوراست. برای این منظور، روش مطالبه امام حسین علیه السلام برای آفریدن حماسه عاشورا، جای تأمل و دقت فراوان دارد و می تواند به عنوان الگویی برای دستیابی به توفیقات الهی مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد.
اشک در آستانه حرم الهی، آستانه حرم امام علیه السلام را مقتل عزیزترین یاران ساخت چنان که در زیارت عاشورا می خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الأَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ؛ [3] سلام بر تو و بر روح هایی که در آستانه حرم تو فدا شدند.» و نیز موجب شد همه عالم، گریان آستانه حرم حسینی شوند. گریه بر امام حسین علیه السلام (از زاویه ای)، به معنای همراهی با آن حضرت در زاری بر آستانه حریم خدای متعال برای شمول نظر لطف الهی نسبت به حسینیان است.
اشکِ سپاس
روش عمومی در دعاهای مأثور از اهل بیت علیهم السلام آن است که قبل از بیان درخواست و ابراز نیاز خود در درگاه الهی، به یادآوری، شکر و سپاس نعمت های خدا می پردازند.امام حسین علیه السلام نیز همین روش را در پیش می گیرند و شکر خود را نیازمند شکر، و خود را ناتوان از شکر خدا دانسته و عرض می کنند: «لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِکَ إِلّا بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَداً جَدِیداً، وَثَناءً طارِفاً عَتِیداً؛ [4] بر فرض که آن همه زمان را عمر میکردم که شکر یکی از نعمتهایت را به جا آورم نخواهم توانست، جز با منّتت که به سبب آن، شکرت بر من واجب میشود، شکری دائم و نو و ثنایی تازه و فراهم.»
ایشان با این که با تمام وجود، تمام عمر خود را صرف توجه و تشکر از نعمت های خداوند کرده اند، همه این ها را مستلزم شکر مضاعف دانسته و نهایتاً خود را ناتوان از ادای شکر حقیقی می دانند. این، اوج شکر است. چنین شخصیتی با این تعالی معرفتی در شکر خدا، چندی بعد، چشمه فیض بیکران الهی به جوشش در آورده و عاشورا را می آفریند.
شکر، زمینه عطای الهی را آماده می سازد چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم؛ [5] و آن گاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزارى کنید، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد.»
امام حسین علیه السلام، با چشمانی اشکبار شکر خدا را در دعای عرفه زمزمه کرد تا روزی، میلیون ها عاشق دلباخته، خدا را بر غم کربلایی شان، سجده شکر به جا آورند؛ چنان که در فراز پایانی زیارت عاشورا با گریه می خوانیم: «اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی؛ [6] خدایا تو را ستایش م یکنم به ستایش شکرگزاران تو بر غم و اندوهی که به من در مصیبت رسید حمد خدا را بر عزا داری و اندوه و غم بزرگ من.»
گریه اشتیاق به صعود
چنان که بیان شد، عاشورا صحنه بی بدیل آزمون بشریت و نمایشگاه بهترین بندگان خدا در عرصه خطیر عاشورا است. جایی که موجب شد امام عاشوراییان، نقش آفرینان آن را چنین توصیف کند: «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً؛ [7] همانا من یارانى باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم، و بهتر از ایشان نمی شناسم، و خاندانى نیکوکارتر و مهربان تر از خاندان خود ندیده ام، خدایتان از جانب من پاداش نیکو دهد.»این رشد و تعالی معرفتی، اتفاقی نیست؛ چرا که امام حسین علیه السلام و همراهان باوفایشان، به شدت در پی رسیدن به این تعالی بودند چنان که آن حضرت در دعای عرفه، آن را از خدای متعال طلب کرده و عرضه می دارند: «وَاجْعَلْ لِى یَا إِلٰهِى الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولىٰ؛ [8] و خدایا برایم در آخرت و دنیا درجهای برتر قرار ده.»
همچنین در فراز دیگری چنین می طلبد: «إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ؛ [9] خدایا مرا به حقایق اهل قرب محقق کن و به راه و روش اهل جذب ببر.»
لحظات آسمانی شهادت امام عاشوراییان، ضجه و زاری زمین و زمان را به همراه داشت. شاید راز گریه بر این صعود بی همتا، احساس نیاز و طلب نسبت به چنین پرواز و صعود ممتازی است. چه بسیارند شهدایی که صعود خود را در حضور آقایشان حسین علیه السلام بر بالین خود یافتند و این است نتیجه گریه برای صعود...
اشک، در جستجوی «بی نیازی»
حضرت می دانستند که در راه قیام خود، آزمون بزرگ غربت و تنهایی را پیش رو دارند؛ از این رو آمادگی برای چنین شرایطی را از خدای متعال این گونه طلب می کنند که: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی؛ [10] خدایا قرار ده، بینیازی را در ذاتم قرار ده.»این، ترجمان آیه شریفه است که: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ [11] اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى نیازِ ستوده است.»
امام حسین علیه السلام، با چشمانی اشکبار شکر خدا را در دعای عرفه زمزمه کرد تا روزی، میلیون ها عاشق دلباخته، خدا را بر غم کربلایی شان، سجده شکر به جا آورند
وصول به خدای بی نیاز، آرامشی را محقق می سازد که قرآن کریم در مورد آن می فرماید: «یَأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة؛ [12] اى نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد.»
زاری در جستجوی «بی نیازی»، اقیانوسی از نیازمندان را گرداگرد دستگاه عظیم عشق حسینی گرد هم آورد که با آب دیده هایشان، به دنبال برآورده شدن حاجت هایشان هستند و این است جلوه دیگری از گریستن و گریاندن.
اشکِ توکل آفرین
لازمه پایداری در سختی های راه عشق الهی، تکیه بر خود معشوق بی همتاست و امام عاشوراییان با علم به سختی های طاقت فرسای عاشورا، بی محابا خود را در دامان رحمت الهی رها می کند و عرض می کند: «إِلٰهِى إِلىٰ مَنْ تَکِلُنِى، إِلىٰ قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِى، أَمْ إِلىٰ بَعِیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِى، أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعِفِینَ لِى وَأَنْتَ رَبِّى وَ مَلِیکُ أَمْرِى؟؛ [13]خدایا، مرا به که واگذار میکنی؟ به نزدیک تا با من به دشمنی برخیزد، یا به بیگانه تا با من با ترشرویی برخورد کند یا به آنانکه خوارم میشمرند؟ و حال این که تو خدای من و زمامدار کار منی.»
توکل متضرعانه امام علیه السلام در پیشگاه الهی، کاروان توسل گریه کنان به آن حضرت را روز به روز طولانی تر می کند و این راهی است که با قطرات اشک امام آغاز شده و با اشک های حسینیان ادامه می یابد.
گریه بر دست خالی
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به خوبی دست خالی خود در پیشگاه الهی را در دعای عرفه نشان داده و عرضه داشتند: «إِلٰهِى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَکَیْفَ لَاتَکُونُ مَساویِهِ مَساوِئَ؟! وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِىَ فَکَیْفَ لَاتَکُونُ دَعاویِهِ دَعاوِىَ؟!؛ [14] خدایا کسی که زیباییهایش زشتی بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد و کسی که حقیقتگوییهایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟»از اعتراف به ناچیزی و ناداری در دعای عرفه تا فدا کردن همه داشته ها در روز عاشورا و تجلی بیرونی فقر به سوی خدا، معارفی عمیق نهفته است که مظلومیت، عشق و سوختنی پروانه وار را مجسم کرده و هر وجدان بیداری را به زاری وامی دارد و امروز بسیارند کسانی که تا بر امام غریبشان نگریند خود را دست خالی می دانند.
پی نوشت
[1] جعفر بن محمد ابنقولویه، کامل الزیارات ([بی نا]: نجف اشرف، ۱۳۵۶)، 108, حدیث 3.
[2] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (اسلامیه) (دار الکتب الإسلامیة: تهران، ۱۳۶۳)، ج 4, 224, حدیث 1.
[3] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
[4] مفاتیح الجنان، دعای عرفه امام حسین علیه السلام.
[5] سوره ابراهیم، آیه 7.
[6] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
[7] محمد بن محمد مفید، الإرشاد (المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید: قم، ۱۴۱۳)، ج 2, 91.
[8] مفاتیح الجنان، دعای عرفه امام حسین علیه السلام.
[9] همان.
[10] همان.
[11] سوره فاطر، آیه15.
[12] سوره فجر، آیات 27 و 28.
[13] مفاتیح الجنان، دعای عرفه امام حسین علیه السلام.
[14] همان.