انزواطلبی در همسران
بعضی از افراد چندان علاقمند به معاشرت با دیگران نیستند. حتی برای بازدید از اقوام خودشان هم باید هزینه کرد. مشکلشان کم حوصلگی و یا شاید انزواطلبی است. ترجیح می دهند اوقات فراغتشان را به تلویزیون زل بزنند، مطالعه کنند، بخوابند یا به هر شکلی خودشان باشند و خلوت تنهایی و این واقعا برای همسر و فرزندانشان مسئله آزار دهنده ای است. البته اینها بعضا محاسن دیگری هم دارند. مثلا مهمان گریز هم هستند. اگر چه ممکن است از ترشرویی با مهمان بپزهیزند، اما گرم هم نمی گیرند تا زودتر رفع زحمت شده و کمتر تکرار شود!در هر حال این افراد نرمال نیستند و وجود یک مشکل را گوشزد می کنند. مسلما اینها در معاشرت با دیگران به نوعی طعم تلخ حقارت را مزه می کنند. گفتنی است در روانشناسی ریشه ی تمام مشکلات رفتاری افراد را با توجه به ارتباط آن با عقده حقارت بررسی می کنند. در مورد این افراد هم باید فهمید چه چیزی از گذشته تا کنون در روابط خود با دیگران تجربه کرده اند که منجر به احساس حقارت در وجودشان شده و آنها را به انزوا کشانده است.
منطق کسی که با دیگران معاشرت نمی کند یا این است که : من خوبم و دیگران بدند (خود بزرگ بینی)، یا اینکه من بدم و دیگران خوبند (خود کم بینی)، یا من بدم و دیگران هم بدند. (بدبینی)؛ در هر حال این مشکل باید اصلاح شود و نهایتا جمله " من خوبم و دیگران هم خوبند" نتیجه شود.1
آشنایی با زندگی مردان منزوی
اگر مرد منزوی ازدواج کند، موازی با همسرش زندگی می کند نه کنار او. او به زندگی خودش می پردازد و عقیده دارد همسرش هم باید زندگی خودش را داشته باشد. گوشه گیریش باعث می شود در چشم دیگران فردی فاقد اعتمادبه نفس به نظر برسد که البته همین خصوصیت برخی دختران را تحریک می کند که نقش یک مراقب و ناجی را برای این فرد ایفا کنند.این دختران مانند مادری که برای فرزندش دلسوزی می کند، با او رفتار می کنند اما باید آگاه باشند فردی را برای همسری انتخاب کرده اند که اصلا نیازی به آن ها ندارد. معمولا دخترانی که شخصیت حمایت کننده دارند، جذب مرد منزوی می شوند، زیرا از کمک کردن و حمایت از او لذت می برند.
این ارتباط آنقدر پیش می رود که خود این دختران پیشنهاد ازدواج می دهند و معمولا این مرد که در امور ارتباطی به صورت منفعل عمل می کند، گاهی بدون انگیزه جدی با این خواسته موافقت می کند. شروع و پایان رابطه هیچ تاثیری بر این مرد ندارد.
در بسیاری از افراد شروع ارتباط در آنها شوق ایجاد می کند اما برای این فرد آغاز ارتباط هیچ هیجانی ندارد. بهتر است زنان مراقب این موضوع باشند که درست است که دلسوزی و حامی بودن شان باعث جذب می شود ولی باید بدانند که هیچ وقت این فرد از پیله انزوای خودش خارج نمی شود و آنها هیچ وقت نمی توانند او را تغییر دهند و تاثیری جدی روی او بگذارند.4
رفتار با همسر منزوی
مردانه، با احساسات همسرتان بازی کنید
اغلب، درونگرایی و میل به رفتارهای گوشهگیرانه بهطور اکتسابی به فرد رسیده است ولی اینطور هم نمیشود گفت که از دست همسر آگاه و دلسوز کاری ساخته نیست. اما در این میان احتمال اثرگذاری مردان در همسر منزویشان بیشتر است؛ مثلا مردی به همسرش خبر یک مهمانی را میدهد اما زن خانه اعتراض میکند و میگوید چرا قرار گذاشتی؟ من علاقهای به آمدن ندارم و... . در این شرایط مرد خانه کافی است به جای عصبانیت و توبیخ، دنیای احساساتی و شکننده همسرش را به یاد بیاورد و برای قانع کردن او از این راهها کمک بگیرد:در قدم اول به او این پیام را بدهد که او اولویت اول است و هر مهمانیای فقط با بودن او خوش است. زنان گوشهگیر به تزریق اعتماد به نفس زیادی نیاز دارند. با تعجب بگویید که با وجود ویژگیهای خاص او مثل ادب، هنر، سواد و... چهکسی بیشتر از او میتواند گل مجلس باشد؟ بهخودش سخت نگیرد تا متوجه علاقه همه به حضورش شود.
اگر فارغ از حرفهای حضور در جمع، در رابطه خصوصیتان مرد جذاب و با محبتی باشید کمکم همسرتان بهخاطر جلب محبت بیشتر شما به اصلاح خودش هم نزدیکتر میشود.2
به او اعتماد به نفس دهید
اگر همسرتان درونگرا و گوشه گیر است و اعتماد به نفس کافی برای آمدن به مهمانی را ندارد ، قبل از اینکه قراری برای به مهمانی رفتن بگذارید ، به او پیام بدهید که من دوست دارم در مهمانی شرکت کنم اما هر مهمانی ای فقط با بودن تو خوش است چرا که تو دارای ویژگی های خاصی هستی که من به وجودت می بالم . اینگونه شما به همسرتان اعتماد به نفسی تزریق خواهید کرد که آمدن به مهمانی را برای او راحت تر می کند.3به همسرتان محبت کنید
اگر دوست دارید همسرتان همراه شما شود ، به جای دعوا و عصبانیت از گوشه گیری او با محبت و آرامش با او رفتار نمایید تا کم کم همسرتان به خاطر جلب محبت بیشتر شما ، گوشه گیری و تنهایی را رها کند و با شما همراه شود.3ریشهیابی انزوا
شاید رد پای میل به گوشهگیری را بشود در قبل از 6سالگی و نخستین ارتباطهای اجتماعی افراد پیدا کرد. روش تربیت والدین، خُلق و ژنتیک خانوادگی، اعتماد به نفس و مهارتهای خود فرد، ترس از تمسخر، داشتن اضطراب، هماهنگ نبودن سطح فرد با جمع اطراف او و بسیاری از عوامل دیگر در این عادت میتوانند سهم داشته باشند.2آیا عادت است یا بیماری؟
در جریان معمول این عادت، همسر منزوی دستکم به میزان کمی میتواند درصورت لزوم به بیان احساساتش بپردازد. رودربایستی با دیگران و ناراحتی از حضور در جمع، جریان معمول و اصلی زندگیاش را به هم نریخته است و با قدری تخفیف میتواند رضایت دیگران را بهدست بیاورد. این همسر اگرچه تنهایی را ترجیح میدهد اما با رنج زندگی نمیکند و هروقت بخواهد میتواند «نه» بگوید، نظراتش را بیان کند و...میل به گوشهگیری شاید به قبل از 6سالگی و نخستین ارتباطهای اجتماعی افراد مربوط شود
اما در شرایط بیمارگونه این عادت:
1- فرد نه میلی به ارتباط با همسر و خانوادهاش دارد و نه لذتی از این روابط میبرد.
2- همیشه فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
3- روابط زناشویی با همسرش هم تحتتأثیر این عادت اوست.
4- از هیچ فعالیت و شادیای لذت نمیبرد.
5- تشویق و اعتراض دیگران برایش فرقی ندارد.
6- از نظر عاطفی همیشه سرد و بیاعتنا به اتفاقهای اطراف است. در این شرایط باوجود همه سختیهایی که وجود دارد نیاز به ورود یک روانپزشک در رابطه شما وجود دارد.2
همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید
هیچگاه برای همراه شدن همسرتان و ترک عادت گوشه گیری و منزوی بودن او را با افراد دیگر مقایسه نکنید ، این کار سبب می شود که همسر شما اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و تنهایی را به بودن در جمع ترجیح دهد.3او را دوستانه درک کنید
اگر دارای همسری گوشه گیر و منزوی هستید او را دوستانه درک کنید تا اضطراب او کاهش یابد . مثلا زمانی که مهمان دعوت کرده اید ، به او کمک کنید وقبل از حضور مهمان ها هرچه می توانید با آماده کردن شرایط و تأیید کردن کارهای خوب او خیالش را راحت کنید تا اضطراب او کاهش یابد.3با یکدیگر گفتگو کنید
با یکدیگر درباره تفاوت ها و علائقتان گفتگو کنید البته گفتگو کردن هم باید در شرایطی باشد که هیچ یک قصد سرزنش کردن، تحمیل عقاید، مقایسه کردن و تحقیر کردن یکدیگر را نداشته باشید زیرا اگر در گفتگو، کنترل گری پیش بیایید طرف مقابل مقاومتش بالا می رود و می خواهد آن وضعیت را ادامه دهد.3پینوشتها
1.www.beytoote.com
2.www.tanzimekhanevadeh.com
3.www.namnak.com
4.www.iranbanou.com