ببر مازندران
تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
امروزه تخريب مناطق زيستگاهي، بهره برداري غيرمجاز از جنگل ها، شكار بي رويه، نبود قوانين جامع مربوط به بنگاه هاي بهره بردار، وجود ديدگاه تجاري نسبت به وحوش و نبود هماهنگي فرابخشي، نسل بسياري از گونه هاي جانوري را به خطر انداخته است.
يكي از حيوانات ارزشمندي كه نسل آن در ايران بشدت به خطر افتاده، ببر مازندران است. جنگل هاي مازندران سرشار از گونه هاي ارزشمند وحوشي بوده كه ببر نمونه بارز آنهاست اما به دليل تخريب زيستگاه ها، ناشي از بهره برداري هاي بي رويه به ويژه اطراف تالاب ها، نسل اين حيوان از اوايل قرن بيستم به سرعت قرباني شد.
وضعیت بقا : انقراض یافته (IUCN 3.1) طبقهبندی علمی :
فرمانرو : جانوران شاخه : طنابداران زیرشاخه : پستانداران رده : گوشتخواران راسته : گربهسانان زیرراسته : پلنگشکلان خانواده : tigris
زیرخانواده : Panthera tigris
ببرها برخلاف بسياري از گربه سانان، شناگران ورزيده اي هستند. براساس شواهد باقيمانده ببر مازندران شناگر خوب و قابلي بوده است. ببر ميتواند فقط با يك گاز از گلو يا پشت گردن يك گوزن، او را از پاي درآورد. پنجههاي ببر نيز چنان قدرتي دارند كه ميتواند شكار خود را با يك ضربه محكم به زمين بيندازند.
ببرها چنگالهايشان را در مواقعي كه برايشان كاربردي ندارند به داخل جمع ميكنند. ببر بزرگترين عضو خانواده گربهسانان است. آنها در كنار رودخانههايي كه اطرافشان داراي علفزارهاي بلندي است زندگي ميكنند تا بتوانند در ميان علفها پنهان شوند و معمولا در تاريكي شب به شكار مي روند. طول بدن ببرهاي بزرگ از نوك بيني تا دستشان حدود 3 متر است. (به اين اندازه يك متر دم را هم اضافه كنيد).
ببرها سنگينترين گربهسانان هستند. وزن ببر سيبري حدود 3 برابر وزن يك انسان معمولي است. وزن ببر مازندران (نر) 240-170 و ماده 135-85 كيلوگرم بوده است. ببرها در بين گربهسانان بزرگترين دندانها را دارا هستند، به طوري كه طول دندانهاي بزرگ آنها به اندازه انگشت دست انسان است. ببرها، بزرگترين، درندهترين و سنگينترين پستانداران گوشتخوار زمين هستند.
گرچه هر از چندگاهي، خبر ديده شدن اين حيوان در بيشه هاي مازندران در بين ساكنان برخي روستاهاي اين خطه، اميدي را در دل ها زنده مي كند اما افسوس كه هيچ رد، اثر يا نشاني كه دال بر مستند بودن اين خبرها باشد به دست نيامده و متاسفانه اين نوع اخبار را مي توان تنها به عنوان خطاي ديد و يا شايعه تلقي كرد.
سال 1347، زنده ياد «كريم كشاورز»، در كتاب «تاريخ گيلان» وقتي از وحوش مازندران ياد مي كند، ببر مازندران را در جنگل هاي شمال ايران، نام برده است كه نشان مي دهد در آن زمان هنوز اين جانور وجود داشته يا اوايل انقراض آن بوده است و كسي از اين فاجعه زيست محيطي باخبر نبوده است.
درباره آخرين ببرهاي مازندران كه ديده شده دو روايت وجود دارد كه هر دو غم انگيز است و شكار ببر را در پي داشته است.
اولي، ببري است كه در 10 كيلومتري كلاله در سال 1332 توسط شكارچي حرفه اي شكار شده و دومي در سال 1338 ببري حنايي مايل به قرمز با خطوط پهن سياه رنگ است كه توسط يك شكارچي محلي كشته شده است.افزايش جمعيت، توسعه زمين هاي كشاورزي به بهاي خشك كردن و نابودي مرداب ها و نيزارها، شكار بي رويه آهو، گوزن، خرگوش و گراز و طعمه هاي اصلي ببرها و در نتيجه كاهش شمار آنها، شكار حرفه اي و محلي ببرها، قطع بي رويه درختان و... عوامل اصلي نابودي ببر مازندران هستند.
ببر مازندران مارال، گراز، شوکا، خرگوش، پرندگان، خزندگان گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا، گاو و گاومیش اهلی شکار میکرد.
اين ببرها در باغ وحشهاي اكسبورگ آلمان و كاليفرنياي آمريكا با قيد زيست بوم اين جانور زندگي ميكنند به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش كاليفرنيا در قسمت ببرهاي تانگاي هند و مازندران به طور جداگانه نگهداري ميشوند، اين مضمون به چشم ميخورد: «پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهايي است كه در زمان قاجار به آمريكا آورده شده است.» و احتمالا اين ببرها در زمان ناصرالدين شاه به اروپا و آمريكا فرستاده شدند، چون ناصرالدين شاه براي تفنن باغ وحشي در بخشي از قصر دوشان تپه ساخت كه در آن مجموعهاي از حيوانات و از جمله تعدادي ببر مازندران نگهداري ميشد.
با توجه به اين تجربيات، روزنه اميدي براي نجات ببر مازندران وجود دارد اما به شرط اين كه شرايط حياتش مهيا شود، يعني ديگر قطع درختان و خشكاندن مرداب ها، شكار بي رويه، آلوده كردن آب ها و... متوقف شود.
از طرفي سرنوشتي مشابه ببر مازندران مي تواند منتظر ساير وحوش مانند بزكوهي، پلنگ، خارپشت، خرس، خرگوش، روباه، سمور، سنجاب، شغال، قوچ، گراز، گربه وحشي، گرگ، گوزن و شماري از آبزيان باشد. پس قبل از اين كه دير شود به فكر نجات آنها باشيم. صرف نظر از آنچه كه كارشناسان محيط زيست انجام مي دهند و يا تاكنون انجام داده اند، به نظر مي رسد كه يافتن ردپاي «ببر» در جنگل هاي اين سامان به محال رسيده است. اگر چه تا چند دهه قبل، غرش ببرها در بيشتر جنگل هاي «هيركاني» در وراي بوته ها و ني زارهاي اطراف مرداب ها طنين انداز بود، امروز تنها نشاني كه از ببر خزري در يادها باقي مانده، سايه هايي است از يك روِيا در افسانه هاي روستايي مازندران. اگر چه اميدي به وجود ببر خزر در جنگل هاي شمال نيست، بي ترديد يكي از شاخه هاي بارور درخت زندگي وحوش در جنگل هاي كهنسال هيركاني شكسته است كه بايد مسوولانه تر براي جلوگيري از انقراض ساير وحوش تلاش كرد.
منابع تحقیق :
magiran.com
روزنامه جام جم
روزنامه دنيای اقتصاد
varg.ir
شمالیها
ویکی پدیا
يكي از حيوانات ارزشمندي كه نسل آن در ايران بشدت به خطر افتاده، ببر مازندران است. جنگل هاي مازندران سرشار از گونه هاي ارزشمند وحوشي بوده كه ببر نمونه بارز آنهاست اما به دليل تخريب زيستگاه ها، ناشي از بهره برداري هاي بي رويه به ويژه اطراف تالاب ها، نسل اين حيوان از اوايل قرن بيستم به سرعت قرباني شد.
مشخصات علمی ببر مازندران
وضعیت بقا : انقراض یافته (IUCN 3.1) طبقهبندی علمی :
فرمانرو : جانوران شاخه : طنابداران زیرشاخه : پستانداران رده : گوشتخواران راسته : گربهسانان زیرراسته : پلنگشکلان خانواده : tigris
زیرخانواده : Panthera tigris
و اما ببرها
ببرها برخلاف بسياري از گربه سانان، شناگران ورزيده اي هستند. براساس شواهد باقيمانده ببر مازندران شناگر خوب و قابلي بوده است. ببر ميتواند فقط با يك گاز از گلو يا پشت گردن يك گوزن، او را از پاي درآورد. پنجههاي ببر نيز چنان قدرتي دارند كه ميتواند شكار خود را با يك ضربه محكم به زمين بيندازند.
ببرها چنگالهايشان را در مواقعي كه برايشان كاربردي ندارند به داخل جمع ميكنند. ببر بزرگترين عضو خانواده گربهسانان است. آنها در كنار رودخانههايي كه اطرافشان داراي علفزارهاي بلندي است زندگي ميكنند تا بتوانند در ميان علفها پنهان شوند و معمولا در تاريكي شب به شكار مي روند. طول بدن ببرهاي بزرگ از نوك بيني تا دستشان حدود 3 متر است. (به اين اندازه يك متر دم را هم اضافه كنيد).
ببرها سنگينترين گربهسانان هستند. وزن ببر سيبري حدود 3 برابر وزن يك انسان معمولي است. وزن ببر مازندران (نر) 240-170 و ماده 135-85 كيلوگرم بوده است. ببرها در بين گربهسانان بزرگترين دندانها را دارا هستند، به طوري كه طول دندانهاي بزرگ آنها به اندازه انگشت دست انسان است. ببرها، بزرگترين، درندهترين و سنگينترين پستانداران گوشتخوار زمين هستند.
گربه زیبای ایرانی
گرچه هر از چندگاهي، خبر ديده شدن اين حيوان در بيشه هاي مازندران در بين ساكنان برخي روستاهاي اين خطه، اميدي را در دل ها زنده مي كند اما افسوس كه هيچ رد، اثر يا نشاني كه دال بر مستند بودن اين خبرها باشد به دست نيامده و متاسفانه اين نوع اخبار را مي توان تنها به عنوان خطاي ديد و يا شايعه تلقي كرد.
سال 1347، زنده ياد «كريم كشاورز»، در كتاب «تاريخ گيلان» وقتي از وحوش مازندران ياد مي كند، ببر مازندران را در جنگل هاي شمال ايران، نام برده است كه نشان مي دهد در آن زمان هنوز اين جانور وجود داشته يا اوايل انقراض آن بوده است و كسي از اين فاجعه زيست محيطي باخبر نبوده است.
درباره آخرين ببرهاي مازندران كه ديده شده دو روايت وجود دارد كه هر دو غم انگيز است و شكار ببر را در پي داشته است.
اولي، ببري است كه در 10 كيلومتري كلاله در سال 1332 توسط شكارچي حرفه اي شكار شده و دومي در سال 1338 ببري حنايي مايل به قرمز با خطوط پهن سياه رنگ است كه توسط يك شكارچي محلي كشته شده است.افزايش جمعيت، توسعه زمين هاي كشاورزي به بهاي خشك كردن و نابودي مرداب ها و نيزارها، شكار بي رويه آهو، گوزن، خرگوش و گراز و طعمه هاي اصلي ببرها و در نتيجه كاهش شمار آنها، شكار حرفه اي و محلي ببرها، قطع بي رويه درختان و... عوامل اصلي نابودي ببر مازندران هستند.
ببر مازندران مارال، گراز، شوکا، خرگوش، پرندگان، خزندگان گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا، گاو و گاومیش اهلی شکار میکرد.
ردپاي ببر مازندران در اروپا
اين ببرها در باغ وحشهاي اكسبورگ آلمان و كاليفرنياي آمريكا با قيد زيست بوم اين جانور زندگي ميكنند به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش كاليفرنيا در قسمت ببرهاي تانگاي هند و مازندران به طور جداگانه نگهداري ميشوند، اين مضمون به چشم ميخورد: «پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهايي است كه در زمان قاجار به آمريكا آورده شده است.» و احتمالا اين ببرها در زمان ناصرالدين شاه به اروپا و آمريكا فرستاده شدند، چون ناصرالدين شاه براي تفنن باغ وحشي در بخشي از قصر دوشان تپه ساخت كه در آن مجموعهاي از حيوانات و از جمله تعدادي ببر مازندران نگهداري ميشد.
چه زود دیر می شود
با توجه به اين تجربيات، روزنه اميدي براي نجات ببر مازندران وجود دارد اما به شرط اين كه شرايط حياتش مهيا شود، يعني ديگر قطع درختان و خشكاندن مرداب ها، شكار بي رويه، آلوده كردن آب ها و... متوقف شود.
از طرفي سرنوشتي مشابه ببر مازندران مي تواند منتظر ساير وحوش مانند بزكوهي، پلنگ، خارپشت، خرس، خرگوش، روباه، سمور، سنجاب، شغال، قوچ، گراز، گربه وحشي، گرگ، گوزن و شماري از آبزيان باشد. پس قبل از اين كه دير شود به فكر نجات آنها باشيم. صرف نظر از آنچه كه كارشناسان محيط زيست انجام مي دهند و يا تاكنون انجام داده اند، به نظر مي رسد كه يافتن ردپاي «ببر» در جنگل هاي اين سامان به محال رسيده است. اگر چه تا چند دهه قبل، غرش ببرها در بيشتر جنگل هاي «هيركاني» در وراي بوته ها و ني زارهاي اطراف مرداب ها طنين انداز بود، امروز تنها نشاني كه از ببر خزري در يادها باقي مانده، سايه هايي است از يك روِيا در افسانه هاي روستايي مازندران. اگر چه اميدي به وجود ببر خزر در جنگل هاي شمال نيست، بي ترديد يكي از شاخه هاي بارور درخت زندگي وحوش در جنگل هاي كهنسال هيركاني شكسته است كه بايد مسوولانه تر براي جلوگيري از انقراض ساير وحوش تلاش كرد.
امید بازگشت
منابع تحقیق :
magiran.com
روزنامه جام جم
روزنامه دنيای اقتصاد
varg.ir
شمالیها
ویکی پدیا