اصول پایهای برای تصمیمگیری
روشهای مختلفی برای تصمیم گیری وجود دارد. یکی از بزرگترین و برجستهترین تفاوتهای انواع تصمیم گیری میان افراد این است که برخی آدمها تصمیمات خود را بیرونی وبرخی درونی میگیرند.تصمیمگیرندگان بیرونی نیاز دارند که تمام مزایا و معایب تصمیم احتمالی خود را فهرست کنند، یا احساس نیاز میکنند که نتایج احتمالی تصمیمی را که میخواهند بگیرند با یک دوست یا همکار در میان بگذارند. این افراد در نقش مدیریت یا رهبری، دیگران را از ابتدا تا انتها در جریان مراحل اخذ تصمیم قرار میدهند، و این احساس را در دیگران بهوجود میآورند که بخشی از فرایند تصمیم گیری هستند.
واقعیت این است که احساس نیاز تصمیمگیرندگان بیرونی به بررسی مسئله از همهی جوانب موجب میشود که بهنظر برسد آنها بین تصمیمان مختلف مردد هستند و این موضوع اثرگذاری و قدرت تصمیم نهاییِ تصمیمگیرندگان بیرونی را کاهش میدهد.
تصمیمگیرندگان درونی فرایند فکری خود را در ذهنشان طی میکنند. آنها برای تصمیمگیری نهتنها به دادههای دیگران متکی نیستند، بلکه ممکن است از دادههای بیرونی بهکلی اجتناب کنند؛ زیرا نمیخواهند نظرات و ایدههای دیگران پیرامون مسئله بر تصمیم نهایی آنها سایه بیندازد.
از این روش تصمیمگیری ممکن است به عنوان بیتوجهی به نظرات دیگران برداشت شود. بنابراین توصیه میشود که تصمیمگیرندگان درونی در نقش رهبری، در جایی از فرایند تصمیمگیری، میدان بحث را باز کنند تا دیگران بدانند که افکار و احساساتشان مورد توجه قرار گرفته است.
بهعلاوه، زمانی که یک تصمیم (بدون هیچ پیشآگهی) اتخاذ و اعلام میشود این احساس را در شنوندگان آن بهوجود میآورد که تصمیمی بیپایهواساس است.
پس مهم است که فرد به عقب بازگردد و چرایی تصمیم را توضیح بدهد. این کار میتواند برخی پریشانیهایی را که در اثر بهکارگیری سبک تصمیمگیری درونی بروز میکند تخفیف بدهد.
بدونشک، هنوز توصیفات «درونی» و «بیرونی» برای توضیح انواع تصمیم گیری چندان شفاف بهنظر نمیرسند. حتی شاید بتوان برای هرکدام از سبکهای تصمیمگیری درونی و بیرونی دستهبندیهای جزئیتری متصور شد. نگاه هرچه دقیقتر به انواع شیوههای تصمیمگیری مدیران کسبوکارها و سازمانها، و نقش اساسی انواع تصمیم گیری در توانایی فرد برای رهبری بسیار اهمیت دارد.1
انواع تصمیم گیری
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و موقعیتی متفاوتی که دارند از سبکها و روشهای مختلفی برای تصمیم گرفتن استفاده میکنند.تصمیمگیری احساسی
در این حالت هیجانها و حالات درونی مان را جلو میاندازیم و براساس آنها تصمیم میگیریم؛ یعنی فکرمان را تعطیل میکنیم و به قول معروف به دلمان گوش میدهیم. در این مدل تصمیمگیری از آینده نگری و منطق خبری نیست و مبنای انتخاب احساسات درونی فرد است، مثل فردی که میگوید «به دلم افتاده این کار رو انجام بدم بهتره.»تصمیمگیری اضطراری
بعضی از افراد در شرایطی که مجبورند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند دچار اضطراب میشوند. تعارض بین این انتخابها و اضطراب آنقدر نفسگیر و غیرقابل تحمل میشود که فرد نمی تواند بهدرستی تصمیم بگیرد. این افراد در این شرایط بدون فکر کردن و بدون اینکه سعی کنند اطلاعاتی در مورد انتخابشان به دست آورند، برای اینکه از اینهمه تنش و فشار رهایی یابند یکی از گزینهها را بدون فکر کردن انتخاب میکنند. درواقع انتخاب او به منزلهی فرار و رهایی از تنش موجود است.تصمیمگیری اجتنابی
بعضی از آدمها وقتی در شرایط تصمیمگیریها و انتخابهای مهم زندگی قرار میگیرند سعی میکنند از این مسئله فرار کنند، این افراد خود را ضعیفتر از آن میبینند که بتوانند تصمیمگیری کنند و مدام امروز و فردا میکنند، یا خودشان را با گفتن این جمله که «بی خیال همهچیز درست میشه» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسانند.تصمیمگیری تکانهای
تکانه به زبان خیلی ساده یعنی هیجانهای زودگذر و شدید که آدم را به کاری وامیدارد. در تصمیمگیری تکانهای فرد سریع و بدون تفکر تصمیم میگیرد یعنی به طور کلی بیخیال سبک و سنگین کردن مسائل میشود و درواقع براساس تکانههای آنی و زودگذر تصمیمگیری میکند؛ تصمیمهایی که معمولاً خود افراد هم بعداً از کارشان تعجب میکنند: «خودمم هم نمی دونم چطوری شد این کار رو کردم.»این جمله را خیلی از این افراد میشنویم. این نوع تصمیمگیری یکی از خطرناکترین سبکهای تصمیمگیری است که ممکن است عواقب و پیامدهای ناخوشایندی برای فرد و اطرافیانش داشته باشد؛ مثل خیلی از کسانی که ناخواسته و براساس یک تصمیم آنی مرتکب جرمی شدهاند.
تصمیمگیری مطیعانه
حرف گوشکنهای بیچون و چرا معمولاً این مدلی تصمیم میگیرند، یعنی براساس انتظاراتی که دیگران از آنها دارند. این افراد خواستهها و اهداف خودشان را نادیده میگیرند و بهراحتی اجازه میدهند دیگران به جای آنها انتخاب کنند. جملهی معروفی هم که از این افراد زیاد میشنویم «هر چی شما بگید.» است.این افراد از اعتماد به نفس کافی برای روبهرو شدن با مسائل و مسئولیتهای زندگی برخوردار نیستند و معمولاً با سپردن حق انتخاب به دیگران به نوعی میخواهند از پیامدهای انتخابشان شانه خالی کنند.
تصمیمگیری تقدیری
این مدل تصمیمگیری وقتی اتفاق میافتد که افراد مهارتی برای تصمیمگیری ندارند و اصلاً به فکرشان هم نمیرسد خودشان هم قدرتی برای تصمیمگیری دارند. همهچیز را به قضاوقدر نسبت میدهند و به قول خودشان شانسی انتخاب میکنند. در باور این افراد همهی شکستها و موفقیتهای افراد وابسته به شانس و بخت و اقبال است.تصمیمگیری منطقی
ایـن نـوع تصمیمگیــری سالمترین و بهترین نوع تصمیمگیری است چون فرد سعی میکند براساس فکر و منطق جلو برود و تلاش میکند همهی اطلاعات موردنیاز را جمعآوری کند و بعد از سبک و سنگین کردن حسابی تصمیم بگیرد. در واقع همهی جوانب را در نظر میگیرد و به پیامدهای احتمالی انتخابش خوب فکر میکند و یک تصمیم کاملاً آگاهانه میگیرد.2تصمیم فردی در برابر تصمیم گروهی
یکی از رایجترین طبقهبندیهای تصمیمگیری بر این اساس است که چند نفر تصمیم میگیرند.وقتی قرار است به عنوان یک فرد تصمیم بگیریم، بیشتر مسائل در ذهنمان حل و فصل میشود و اگر هم چیزی را یادداشت و ثبت کنیم، صرفاً نقش برونریزی ذهنی را دارد و برای خودمان مفید است.
اما در یک تصمیم گیری گروهی، همهچیز باید به شکل شفاف انجام شود. افراد مختلف، دیدگاههای خود را مطرح میکنند؛ جلسههای متعدد گذاشته میشود و چالشهای متفاوتی هم شکل میگیرند.
از جملهی این چالشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بعضی افراد با استفاده از توانایی متقاعدسازی خود، میکوشند نظر فردی خود را به کل گروه بقبولانند.
فرد یا افرادی در جمع، ممکن است بخواهند با استفاده از منابع قدرت خود، دیدگاههشان به جمع تحمیل کنند.
ممکن است جمع خود را در برابر یک یا چند نفر ببازد و پدیدهی تفکر گروهی شکل بگیرد.
جلسه تصمیم گیری میتواند به سادگی به جلسه مذاکره میان چند تفکر مختلف تبدیل شود.
در تصمیم گیری فردی شما به دنبال بهترین تصمیم هستید. حتی اگر اشتباه هم تصمیم بگیرید، بیتردید نیتتان بهترین تصمیم است.
اما بعید نیست در تصمیم گیری گروهی به دنبال گزینهای باشید که ریسکهای شما را کاهش دهد یا مسئولیت کمتری روی شانهتان قرار بگیرد.
به عبارت دیگر، ممکن است هدف افرادی که در جلسهی تصمیم گیری گروهی شرکت میکنند، انتخاب بهترین گزینه نباشد.3
پینوشتها
1.www.chetor.com
2.www.asriran.com
3.www.motamem.org