اختلاف هاي خانوادگي چگونه بروز مي کنند؟
نويسنده:مريم اسماعيلي نسب
طلاق را از مهم ترين پديده هاي حيات انساني تلقي مي کنند. در وهله ي نخست، طلاق پديده اي رواني است. زيرا برتعادل رواني نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزديکان آنان اثر مي نهد. دوم آن که پديده اي است اقتصادي، چرا که به گسست خانواده به عنوان يک واحد اقتصادي مي انجامد و از بين رفتن تعادل رواني انسان ها، موجبات بروز اثراتي سهمگين در حيات اقتصادي آنان را نيز فراهم مي سازد. سوم آن که طلاق پديده اي است مؤثر بر تمامي جوانب جمعيت در يک جامعه. از يک طرف، بر کميت جمعيت اثر مي نهد؛ چون تنها واحد مشروع و اساسي توليد مثل، يعني خانواده را از هم مي پاشد. از طرف ديگر، بر کيفيت جمعيت اثر مي گذارد؛ چون موجب مي شود فرزنداني محروم از نعمت هاي خانواده تحويل جامعه شوند که به احتمال زياد فاقد شرايط لازم براي احراز مقام شهروندي جامعه اند. چهارم آن که طلاق پديده اي فرهنگي است. بدينسان مي توان گفت، جامعه اي که در آن طلاق از حدي متعارف تجاوز کند، هرگز از سلامت بر خوردار نخواهد بود. طلاق از ديدگاه ديگر ي، پديده اي ارتباطي است. در واقع، در جامعه اي که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبيعي است، پيوند يا رابطه ي زنا شويي نيز چنين خواهد بود. پيوند هاي ازدواج به زودي برقرار و به زودي نيز قطع مي شوند.
پس توجه به طلاق، نه تنها از ديدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلکه از ديدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتي جمعيت نيز قابل اعتناست. طلاق پديده اي دقيقا چند عاملي است. بدينسان، هرگز يک عامل به تنهايي نمي تواند موجبات پيدايي آن را فراهم کند. در عرف عام مي گويند، فلان خانواده فقط به خاطر فلان علت منهدم شد. اينان جرقه ها را از عوامل باز نمي شناسند. در بسياري از موارد، حادثه اي بسيار کوچک همچون جرقه، بر خرمني از عوامل موجود دامن مي زند. وخانه را در آتش مي سوزاند.
اين عوامل و موارد ديگر يچون اختلاف در فرهنگ، سن، تربيت، سليقه ي شخصي و طبقه ي اجتماعي، در ابتداي ازدواج خود را نشان نمي دهند. اما پس از اين که التهاب دوره ي عاشقي و دلدادگي فروکش کرد، مجال ظهور پيدا مي کنند. در اين صورت، اگر زن و شوهر آگاهانه، جدي و صادقانه با مسائل بين خود برخورد کنند و براي رفعشان ايثارگرانه بکوشند، به طور قطع همه چيز به همان شکل دوست داشتني اوليه باقي خواهد ماند. اما اگر هر يک بي اعتنا به مسائل ديگري به راه خود برود، به يقين، حاصل جز جدايي و ويراني کانون خانواده نخواهد بود.
هيچ زن و شوهر ي نمي توانند ادعا کنند که باهم اختلاف نداشته اند يا ندارند. همه ي زوج ها با يکديگر اختلاف دارند، منتها شدت آن فرق مي کند. هر قدر دنياي پيش از ازدواج دو زوج با هم متفاوت باشد، ميزان اختلاف آن ها هم بيش تر مي شود. نمونه هايي از تفاوت ها ي زن و شوهر که ريشه در زندگي پيش از ازدواج دارد، به شرح زيرند:
2.ترسو 2.شجاع
3.کمرو کم گو 3.پر رو و پر گو
4.سرد و دير آشنا و مردم گريز 4.گرم و زود آشنا و مردمدار
5.فاقد اعتماد به نفس 5.متکي به نفس
6. زود رنج و حساس 6. خونسرد و راحت
7.بي ظرفيت وکم جنبه 7. با ظرفيت و پر جنبه
8.خرافاتي 8. بي اعتقادبه خرافه
9.بي منطق 9.منطقي
10.دهن لق و حراف 10. تو دار و مگو
11.خسيس و حسابگر 11.دست و دلباز و ولخرج
12.عاشق سفر و تحرک 12.بيزار از سفر
13.شلخته وکمي کثيف 13. کمي وسواسي و خيلي تميز
14.بي ريا در پذيرايي از مهمان 14.متکلف در پذيرايي از مهمان
14مورد فوق مشخصه هايي فرضي هستند که هر زن ومردي مي توانند دارا باشند. کاملا آشکار است که اين تفاوت ها مي توانند موجب چه اختلاف هاي دامنه داري در زندگي زوج ها شوند.
2.روي زمين سفره غذا پهن مي کرده اند. 2.روي ميز غذا مي خورده اند.
3. بيش تر غذاي حاضري مي خورده اند. 3. بيش تر غذا مي پخته اند.
4.توسري خور بوده و پنهان کار از آب درآمده است. 4.به شخصيت او احترام گذاشته مي شده و رک و سريع بار آمده است.
5. والدين يا يکي از آن دو معتاد بوده اند. 5.هيچ يک از والدين اعتياد نداشته اند.
6. والدين بي سواد بوده اند. 6. والدين داراي تحصيلات عالي بوده اند.
7.پدر همسرش را کتک مي زده است. 7.پدر در نهايت صميميت و احترام با همسرش رفتار مي کرده است.
8.والدين يا يکي از آن ها رفتار خشني با فرزندان داشته اند. 8. والدين يا يکي از آن ها رفتار ملايمي با فرزندان داشته اند.
9.والدين بين او و ديگر فرزندان استثنا قائل مي شدند. 9.والدين بين او وديگر فرزندان فرقي نمي گذاشتند.
10.والدين از هم طلاق گرفته بودند. 10. والدين زندگي زناشويي سعادتمندي داشته اند.
اين ها و ده ها مورد ديگر، بر نحوه ي تربيت و بارآمدن زوج تاثير مي گذارند و باعث اختلاف پس از ازدواج مي شوند. «تفاوت امکانات زوج ها قبل از ازدواج »،«تفاوت در نحوه ي آشپزي خانواده »، «تفاوت در سنت ها و مراسم عروسي »، «اختلاف نظر در ميزان محبت به فرزندان »، «اختلاف سن زياد زوج ها »، «اختلاف سطح تحصيلات»، «دير آمدن مرد به خانه »، «بايد ها و نبايد ها ي زوج ها »، «احساس اجحاف»، «خودخواهي زوج ها»، «اشتغال زن در خارج از خانه»، «گوشه و کنايه»، «مقابله به مثل»، «زخم زبان»، «زيرکي بيجا»، «تقصير من نبود!»، «وسواس»، «رابطه ي جنسي ناموفق»، «فقدان وفاداري» و... عواملي هستند که در صورت برخورد نادرست زوج ها به فروپاشي زندگي و طلاق منجر خواهند شد.
منابع:
1. ساروخاني، باقر. طلاق: پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن. انتشارات دانشگاه تهران.
2. کيهان نيا. زن امروز. مرد ديروز ! تحليلي بر اختلافات زناشويي. انتشارات مادر .
3. شرفي، محمدرضا. خانواده ي متعادل(آناتومي خانواده ). انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
4.صافي، احمد. خانواده ي متعادل (حقوق، وظايف و نحوه ي رفتار همسران با يکديگر ). انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
برگرفته از: مجله ي مشاور مدرسه ش6
/خ
پس توجه به طلاق، نه تنها از ديدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلکه از ديدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتي جمعيت نيز قابل اعتناست. طلاق پديده اي دقيقا چند عاملي است. بدينسان، هرگز يک عامل به تنهايي نمي تواند موجبات پيدايي آن را فراهم کند. در عرف عام مي گويند، فلان خانواده فقط به خاطر فلان علت منهدم شد. اينان جرقه ها را از عوامل باز نمي شناسند. در بسياري از موارد، حادثه اي بسيار کوچک همچون جرقه، بر خرمني از عوامل موجود دامن مي زند. وخانه را در آتش مي سوزاند.
عو امل مؤثر در اختلافات زنا شويي
1.بي توجهي به رعايت اصول اوليه
2. ايجاد شخصيت بدلي
3.تفاوت فکري
4.فرا فکني
5.رنجش حل نشده
اين عوامل و موارد ديگر يچون اختلاف در فرهنگ، سن، تربيت، سليقه ي شخصي و طبقه ي اجتماعي، در ابتداي ازدواج خود را نشان نمي دهند. اما پس از اين که التهاب دوره ي عاشقي و دلدادگي فروکش کرد، مجال ظهور پيدا مي کنند. در اين صورت، اگر زن و شوهر آگاهانه، جدي و صادقانه با مسائل بين خود برخورد کنند و براي رفعشان ايثارگرانه بکوشند، به طور قطع همه چيز به همان شکل دوست داشتني اوليه باقي خواهد ماند. اما اگر هر يک بي اعتنا به مسائل ديگري به راه خود برود، به يقين، حاصل جز جدايي و ويراني کانون خانواده نخواهد بود.
هيچ زن و شوهر ي نمي توانند ادعا کنند که باهم اختلاف نداشته اند يا ندارند. همه ي زوج ها با يکديگر اختلاف دارند، منتها شدت آن فرق مي کند. هر قدر دنياي پيش از ازدواج دو زوج با هم متفاوت باشد، ميزان اختلاف آن ها هم بيش تر مي شود. نمونه هايي از تفاوت ها ي زن و شوهر که ريشه در زندگي پيش از ازدواج دارد، به شرح زيرند:
1.تفاوت زادگاه و محل پرورش
2.تفاوت شخصيت
2.ترسو 2.شجاع
3.کمرو کم گو 3.پر رو و پر گو
4.سرد و دير آشنا و مردم گريز 4.گرم و زود آشنا و مردمدار
5.فاقد اعتماد به نفس 5.متکي به نفس
6. زود رنج و حساس 6. خونسرد و راحت
7.بي ظرفيت وکم جنبه 7. با ظرفيت و پر جنبه
8.خرافاتي 8. بي اعتقادبه خرافه
9.بي منطق 9.منطقي
10.دهن لق و حراف 10. تو دار و مگو
11.خسيس و حسابگر 11.دست و دلباز و ولخرج
12.عاشق سفر و تحرک 12.بيزار از سفر
13.شلخته وکمي کثيف 13. کمي وسواسي و خيلي تميز
14.بي ريا در پذيرايي از مهمان 14.متکلف در پذيرايي از مهمان
14مورد فوق مشخصه هايي فرضي هستند که هر زن ومردي مي توانند دارا باشند. کاملا آشکار است که اين تفاوت ها مي توانند موجب چه اختلاف هاي دامنه داري در زندگي زوج ها شوند.
3.تفاوت فضاي کانون خانوادگي و نحوه ي تربيت پيش از ازدواج
2.روي زمين سفره غذا پهن مي کرده اند. 2.روي ميز غذا مي خورده اند.
3. بيش تر غذاي حاضري مي خورده اند. 3. بيش تر غذا مي پخته اند.
4.توسري خور بوده و پنهان کار از آب درآمده است. 4.به شخصيت او احترام گذاشته مي شده و رک و سريع بار آمده است.
5. والدين يا يکي از آن دو معتاد بوده اند. 5.هيچ يک از والدين اعتياد نداشته اند.
6. والدين بي سواد بوده اند. 6. والدين داراي تحصيلات عالي بوده اند.
7.پدر همسرش را کتک مي زده است. 7.پدر در نهايت صميميت و احترام با همسرش رفتار مي کرده است.
8.والدين يا يکي از آن ها رفتار خشني با فرزندان داشته اند. 8. والدين يا يکي از آن ها رفتار ملايمي با فرزندان داشته اند.
9.والدين بين او و ديگر فرزندان استثنا قائل مي شدند. 9.والدين بين او وديگر فرزندان فرقي نمي گذاشتند.
10.والدين از هم طلاق گرفته بودند. 10. والدين زندگي زناشويي سعادتمندي داشته اند.
اين ها و ده ها مورد ديگر، بر نحوه ي تربيت و بارآمدن زوج تاثير مي گذارند و باعث اختلاف پس از ازدواج مي شوند. «تفاوت امکانات زوج ها قبل از ازدواج »،«تفاوت در نحوه ي آشپزي خانواده »، «تفاوت در سنت ها و مراسم عروسي »، «اختلاف نظر در ميزان محبت به فرزندان »، «اختلاف سن زياد زوج ها »، «اختلاف سطح تحصيلات»، «دير آمدن مرد به خانه »، «بايد ها و نبايد ها ي زوج ها »، «احساس اجحاف»، «خودخواهي زوج ها»، «اشتغال زن در خارج از خانه»، «گوشه و کنايه»، «مقابله به مثل»، «زخم زبان»، «زيرکي بيجا»، «تقصير من نبود!»، «وسواس»، «رابطه ي جنسي ناموفق»، «فقدان وفاداري» و... عواملي هستند که در صورت برخورد نادرست زوج ها به فروپاشي زندگي و طلاق منجر خواهند شد.
منابع:
1. ساروخاني، باقر. طلاق: پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن. انتشارات دانشگاه تهران.
2. کيهان نيا. زن امروز. مرد ديروز ! تحليلي بر اختلافات زناشويي. انتشارات مادر .
3. شرفي، محمدرضا. خانواده ي متعادل(آناتومي خانواده ). انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
4.صافي، احمد. خانواده ي متعادل (حقوق، وظايف و نحوه ي رفتار همسران با يکديگر ). انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
برگرفته از: مجله ي مشاور مدرسه ش6
/خ