درمان چاقي با چاقو
گفت و گو بادکتر محمدطالبپور،جراح فوقتخصص لاپاروسکوپي پيشرفته درباره مزايا و معايب جراحيهاي چاقي
عدهاي از افراد چاق هستند که در پاسخ به عکسالعملهاي منفي محيط و خانواده ميگويند از همين وضعيت راضي هستند و اهميتي نميدهند که تناسب اندام نداشته باشند. واقعا چه اصراري بر لاغر شدن آنها داريم؟
اگر مردم بدانند که بيماري چاقي نسبت به بسياري بيماريهاي ديگر که ميشناسند، خطرناکتر است، نه تنها از آن پيشگيري ميکنند بلکه در صورت مبتلا شدن به سرعت براي درمان اقدام ميکنند. البته منظور ما از بيماري چاقي کاملا با اضافه وزن داشتن فرق ميکند. بيماري چاقي به اضافه وزن 10 کيلوگرم يا کمتر گفته نميشود بلکه افرادي که اضافهوزن 40 يا 50 کيلوگرم به بالا دارند، به عنوان بيمار چاق محسوب ميشوند. اگر از اين گروه آمار بگيريم و ميزان انگيزه آنها را براي لاغر شدن و يا گرفتن رژيم به حداکثر برسانيم، عملا فقط کمتر از 10 درصد اين گروه به برنامه رژيم خود پايبند ميمانند و حاضرند آن را ادامه دهند و لاغر شوند. کاملا واضح است که نميتوانيم نسبت به اين مساله بيتفاوت باشيم و به فرد چاق، فقط به اين ديد بنگريم که از نظر تناسب اندام و زيبايي دچار مشکل است و بس، چرا که تمام بيماريهاي مکانيکال مانند گردندرد و زانودرد و غيره و مشکلات متابوليکي مانند ديابت، افزايش چربي خون و کلسترول از عوارض چاقي هستند. ريسک بالاي بيماريهاي قلبي و عوارض ريوي، مشکلات مغزي، اختلالات کليوي و حتي ريسک سرطانها از جمله سرطان پستان و رحم و تخمدان در خانمها نيز بايد به اين ليست اضافه شود. اصرار ما بر سلامتي آنهاست نه فقط تناسب اندام. قلبي که براي مشروب کردن توده 80 کيلوگرمي بدن شما کارايي داشته و تنظيم شده است چهطور ميتواند وقتي به وزن 140 کيلوگرم رسيدهايد، خونرساني کند و سلامت بماند؟! براي همين است که اين افراد به خصوص در شبها نفسشان بند ميآيد و ما اين عارضه مهم چاقي را آپنه خواب ميناميم که به ايسکمي يا ضعف خونرساني به اعضاي حياتي از جمله مغز منجر ميشود که دليل کاهش قدرت ذهني در بيماران چاق نيز همين مساله است.
جراحاني مانند شما چه کمکي ميتوانند به بيماران چاق بکنند؟
ما به عنوان جراح ميتوانيم به بيماران چاق کمک کنيم و شرايط گرفتن رژيم و حفظ تداوم آن را تسهيل نماييم و درواقع موفقيت 10 درصدي آنها را به رقمي بالاي 60 درصد برسانيم. از آنجايي که حجم معده اين افراد، در حالت عادي به اندازه يک پارچ 4 تا 5 ليتري است، ما با اعمال جراحي که انجام ميدهيم آن را به زير 100 سيسي ميرسانيم. احساس سيري کاذب، عدم توانايي در خوردن حجم بيشتر غذا و دست کشيدن ناخودآگاه از غذا به دليل ميل نداشتن، شرايط توفيق اجباري براي ترک عادت پرخوري را فراهم ميکند، بنابراين در گروهي که با انگيزه هستند و به رعايت رژيم خود پايبند هستند، انتخاب اول ما کوچک کردن معده است که واقعا به آنها کمک ميکند و عارضهاي هم ندارد.
واقعا هيچ عارضهاي ندارد؟
شما در انجام هر عمل جراحي به دليل تجربه بيهوشي، برخي عوارض و يا بهتر بگويم ريسک برخي مشکلات مثل آمبولي (لخته خون در ريه) را خواهيد داشت و ربطي هم به نوع عمل جراحي ندارد، چه در يک جراحي آپانديس، چه براي شکستگي يا سزارين و جراحيهاي ديگر يکسان خواهد بود. اما همين جراحي کوچک کردن معده تکنيکهاي مختلفي دارد که برخي از عوارض احتمالي به نوع تکنيک عمل برميگردد که جراح از آن استفاده ميکند. مثلا ما تکنيکي به اسم گذاشتن حلقه دور معده داريم که حجم ورودي غذا را به داخل معده کنترل ميکند و ميکاهد. در نظر بگيريد وجود اين جسم خارجي، احتمال جابهجايي آن و يا سوراخ کردن معده در طول زمان به خاطر فشار ناشي از آن حلقه ميتواند ريسک عوارض را بالا ببرد. 10 تا 20 درصد افرادي که با اين تکنيک جراحي ميشوند ممکن است، 3 تا 4 سال بعد بهطور اورژانسي نياز به درآوردن آن پيدا کنند.
پس درواقع شما از بين مراجعان خود بايد بيمار مناسب را انتخاب کنيد؟
بله، کاملا درست است. انتخاب بيمار و اينکه آيا واقعا جراحي ميتواند به او کمک کند، بسيار مهم است. ايجاد رابطه با بيماران و کمک به ايجاد انگيزه در آنها و از همه مهمتر تشويق آنها براي رعايت انگيزههاي اوليه از ارکان مهمي هستند که موفقيت کار ما را تضمين ميکند. مثلا طبق آماري که من گرفتهام، به طور متوسط در شش ماه اول بعد از جراحي، حداقل 60 درصد اضافه وزن بيماران کم شده است و بالاترين موفقيت در گروهي از خانمهايي که هم جوان بودهاند و هم مجرد ديده شده است، چرا که اين خانمهاي جوان بيشترين انگيزه را جهت لاغر شدن دارند و بهترين پاسخ را هم ميگيرند. عده زيادي از آنها در نوجواني و حتي کودکي به دليل بيدقتي خانواده و پرخوري چاق شدهاند. آنها نه تنها در خانوادههايشان براي کاهش اضافه وزن تشويق نشدهاند بلکه با مقبول دانستن چاقي و استفاده از لفظ «تُپُل»، از لاغر مردني نبودن آنها تعريف و تمجيد هم شده است!
از ميان تکنيکهاي مختلفي که داريد، براي اين گروه با انگيزه کدام يک را به کار ميبريد که کمعارضهترين باشد؟
بهترين و مقبولترين روشي که کمخطر شناخته شده است و در دنيا، پرطرفدار است، پليسه زدن معده است. ما تمام طول معده را مثل يک دامن پليسه ميزنيم تا فضاي آن را تنگ کرده و درواقع معده را به يک لولهاي مبدل ميکنيم که اين لوله توسط خود معده پر شده است. با اين کار اگر شخصي بخواهد غذاي بيشتري بخورد، معده تنگ او با احساس درد به فرد ميگويد که ترمز پرخوري را بايد کشيد. البته همانطور که اشاره کردم قبل از هر کاري بايد با بيمار صحبت کنيم تا انتخابي مناسب داشته باشيم. مثلا براي افرادي که ضريب همکاريشان بسيار پايين است، مجبوريم از فرمهاي متعادل شده و جديد بايپس روده استفاده کنيم و يا براي افرادي که خيلي چاق هستند و شاخص توده بدني يا «بي.ام.آي» بالاتر از 50 دارند، چون شدت چاقي و خطرات آن بسيار است از روشي با ضريب موفقيت زيادتر استفاده ميکنيم. مثلا گاستريک بايپس براي اين افرادي که حرف گوشکن نيستند و انگيزه خوبي هم ندارند در نظر گرفته ميشود. با اينکه ريسک بالاتر هم دارد ولي درواقع يک عمل موفقيتآميز است. در اين روش فقط 50 سيسي از قسمت بالاي معده را نگه ميداريم و باقي آن را ميبريم و قسمت باقيمانده را به روده باريک وصل ميکنيم تا با شانس موفقيت کاهش 80 درصدي اضافهوزن، از خطرات مهلک موجود که سلامتي اين افراد را تهديد ميکند، بکاهيم.
در خبرها داشتيم که يکي از همين افراد خيلي چاق، پس از جراحي کوچک کردن معده، فوت شده است. آيا چنين عوارضي تا اين حد هم قابل تصور است؟
همانطور که در ابتداي عرايضام گفتم، باز هم تاکيد ميکنم که بيماري چاقي يک بيماري مهلک است و از خيلي از بيماريها خطرناکتر است. يکي از خطرات آن نيز همين است که ديديم. وقتي افراد هيچ توجهي به اضافه وزن خود ندارند و برايشان مهم نيست که ارقام اضافهوزنشان دو رقمي شود، بايد بدانند که شايد مرگ، پس از عمل جراحي اين چنيني به سراغشان نيايد، اما در واقع يک مرگ تدريجي همه اعضاي بدن آنها را دربرگرفته است و فاصله آن شخص را با سلامتي و لذت بودن از زندگي دور و دورتر ميکند. گاهي آنقدر اين بيمار چاق از روزهاي سلامتياش دور ميشود که به دليل عوارض جبرانناپذير چاقي (که برخي از آنها را در ابتدا برشمردم) حتي با کاهش اضافهوزن هم صدمات جبرانناپذير وارده بهبود نمييابند. من هم اين خبر را شنيدم و متاثر شدم. تکنيک جراح را هم نميدانم و جاي بررسي نيست که ببينم آيا مثلا انتخاب روش ايشان درست بوده يا خير، آنچه بايد از اين ماجرا پند گرفت آن است که بيماران چاق بايد به سرعت فکري به حال درمان خود بکنند. هر چه شاخص توده بدني يا «بي.ام.آي» آنها بيشتر شود ريسک عوارضي که اعضاي حياتي بدنشان را تهديد ميکند بالاتر ميرود و از پاسخي که از درمانها ميگيرند کاسته ميشود. اگر کمي دقت کنيد بيماران چاق زيادي را ميبينيد که نه به دليل جراحي معده بلکه به دليل ناتواني سيستم قلبيعروقيشان ناگهان فوت ميکنند يا روي تخت بيمارستانها جاي ميگيرند. با همه اينها آيا گروه بيماران چاق باز هم ميگويند ما نبايد به اين چاق بودنمان واکنش منفي نشان دهيم؟!
گفتگو از : الهه رضاييان
منبع: http://salamat.com