چکيده
«کارآفريني» که در واقع فرايند تأسيس يک شغل برمبناي يک فکر و يک ايده ي نو است. راهبردي است براي حل مسأله ي اشتغال و ايجاد و خلق عرصه هاي نوين در جهت رشد و پويايي و توليد ثروت در جامعه، که با توجه به اهميت کليدي آن در اقتصادهاي نوين، کشورهاي گوناگون مجدانه برنامه هاي مفصلي را براي بسط چنين فرهنگي در جامعه ي خود تدارک ديده اند.
اين نوشتار در پي آن است تا با بررسي و تجزيه و تحليل برخي از معيارها و اصول کارآفريني در آموزه هاي نبوي در جهت ثمربخشي بيشتر کارآفريني، که بر پايه ي باورها و ارزش ها و روش ها و شيوه هاي خاصي استوار شده است، بپردازد، و در نتيجه ي راهبردها و رهيافت هايي را در جهت ايجاد فرصت هاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي براي نظام اسلامي بيابد.
واژگان کليدي: معيار، کارآفريني، اشتغال، آموزه هاي نبوي.
مقدمه و طرح مسأله
در ميان عوامل توليد، کار جايگاه ممتازي دارد، به ويژه که با انسان و اراده ي او سرو کار دارد. از اين رو، مي تواند جهت گيري هاي مختلف و متفاوتي داشته باشد. جهت گيري هاي متفاوت، آثار فردي و اجتماعي متفاوتي نيز در سطح هر جامعه بر جاي خواهد گذاشت. به همين دليل ضرورت دارد جهت گيري هاي مطلوب در اين امر شناخته شود. به نظر مي آيد مهم ترين جهت گيري ها توجه به استراتژي توسعه ي کارآفريني است که در برنامه ي چهارم توسعه نيز بر آن تأکيد شده است. (رک.به: انصاري و غفار زاده، 1386 ،268)
از يک سو، مسأله اي که در برآوردهاي آماري اشتغال را با نارسايي مواجه کرده است، وجود نوعي "بداشتغالي" است که در برخي موارد، افزايش اشتغال به قيمت افزايش بيکاري پنهان و هم جهت با بداشتغالي و ناديده گرفتن تخصيص بهينه بوده است.
از ديگر سو، بيکاري يک مسأله ي اجتماعي و نشان دهنده ي اتلاف انرژي نيروي انساني است. از اين رو، از جمله دلايل توجه به توسعه ي کارآفريني، مي توان به قدرت آن در ايجاد کسب و کارهاي جديد با ارزش افزوده ي بالا، توسعه ي کسب و کارهاي موجود، افزايش درصد استفاده از ظرفيت هاي بدون استفاده ي توليد و به تبع آن رشد اقتصادي و رفاه اجتماعي، کاهش نرخ بيکاري، افزايش سرانه ي توليد و عدالت اجتماعي، که از مهم ترين دغدغه هاي نظام اسلامي به شمار مي آيد، اشاره کرد.
تعريف کارآفريني
کارآفريني، فرايند پذيرش مخاطرات و پيامدهاي تأسيس کسب و کار بر مبناي انديشه ها و ايده هايي است که نتيجه ي آن ايجاد فرصت هاي شغلي و بهبود شرايط اقتصادي و ارتقاي توان مندي جوامع خواهد بود. به عبارت ديگر کارآفريني فرايند ايجاد ثروت و هدايت خلاقانه ي منابع، خلق سازمان يا سازمان هاي جديد و نيز توسعه ي موقعيت هاي اقتصادي و روش اداره و مديريتي است که فرصت ها را کنترل و تعقيب کرده و به عنوان شيوه اي عالمانه از زندگي، با درک ظرفيت هاي بلااستفاده، زمينه را براي بهره گيري از آن فراهم مي سازد، و براي رسيدن به آرمان رشد اقتصادي رفاه اجتماعي به وسيله ي افزايش سرانه ي توليد و کاهش نرخ بيکاري به جريان ها و شريان هاي اقتصادي و اجتماعي کمک هاي شايان توجه و مؤثري مي کند (ر.ک. به: احمد پور، 1379، 26-12)
تأثير آموزه هاي ديني در تقويت فرهنگ کارآفريني
به نگرش ها و باورهاي ذهني و ساختاري پذيرفته شده، توسط افراد يک جامعه يا سازمان، نسبت به کار، فرهنگ کار آن جمع مي گويند. بر مبناي اين تعريف، فرهنگ کارآفريني عبارت است از: مجموعه ي ارزش ها، باورها و دانش هاي مشترک و پذيرفته شده ي يک گروه کاري در انجام فعاليت هاي معطوف به توليد و يا ايجاد ارزش افزوده (ر.ک.به: جعفري، و حبيبي، 1381، 71). حال با توجه اين تعريف مي توان چنين نتيجه گرفت که باورها و اعتقادات ديني در تقويت و تضعيف فرهنگ کارآفريني تأثير بسزايي دارند.
از آموزه هاي ديني براي تبديل کارآفريني به فرهنگ و پيوند آن با هنجارهاي اجتماعي مي توان از ابزارهاي معنوي تشويقي و تنبيهي فراواني استفاده نمود. برخي از اين آموزه ها، که در احاديث و روايات بيان گر ابزارههاي تشويقي هستند، در ادامه مورد بررسي قرار مي گيرند.
کارآفريني به عنوان تکليف و وظيفه
کار و تلاش در نگرش ديني براي تأمين نيازهاي فردي و اجتماعي ضرورتي اجتناب ناپذير است که تمامي لحظات زندگي را در بر مي گيرد. از اين رو، در آموزه هاي ديني از آن به عنوان وظيفه و تکليف ياد شده است. پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) در اين باره مي فرمايد: «طلب الحلال فريضه علي کل مسلم و مسلمه»؛ طلب کردن روزي حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است (مجلسي، 1404هـ، ج3، 9). و نيز مي فرمايد: «طلب الکسب فريضه بعدالفريضه» (ر.ک. به: همان، 17 و نوري، 1408هـ، ج13، 12 و مجلسي، 1404هـ، ج100، 9).
کارآفريني به عنوان جهاد د راه خدا
در آموزه هاي ديني کارآفرين مانند جهادگري دانسته شده است که در صحنه ي کارزار با دشمنان خدا به نبرد پرداخته و از حريم دين دفاع مي کند. به تعبيرپيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) «الکاد في عياله کالمجاهد في سبيل الله»؛ کسي که براي تأمين زندگي خانواده ي خود کار و تلاش کند همچون مجاهد در راه خداست (نوري، 1408 هـ، ج424، 2 و ر.ک. به: حر عاملي، 1403 هـ، 12، 11، و حراني، 1384 هـ، 328). اميرالمؤمنين علي (ع) نيز در اين باره مي فرمايد: «ما غدوه احدکم في سبيل الله باعظم من غدوته يطلب لولده و عياله ما يصلحهم»؛ در آمدن شما صبحگاهان براي جهاد در راه خدا، از درآمدن آن کس که براي تأمين زندگي خانواده ي خود تلاش مي کند بالاتر نيست (نوري، 1408 هـ، ج2، 415).
کارآفريني وسيله ي سعادت
به طور کلي انسان در نگرش ديني آميزه اي از عقيده، فکر و انديشه، کار و تلاش است که سعادت و رستگاري خود و جامعه را در کار شايسته و بايسته مي داند. بر اين اساس است که قرآن کريم ايمان به همراه عمل صالح را وسيله ي رستگاري مي داند (قصص، 67). در تعاليم علوي، چه دور دانسته شده که انسان با اراده ي سست و گرايش به بيکاري و خوش گذراني به سعادت دست يابد (ري شهري، 1362، ج4، 460). بلکه در اين تعاليم سعادتمندي در آن دانسته شده است که انسان به انجام کارهاي ارزنده نايل شود (همان، 461، و نيز، ر.ک. به: حر عاملي، 1403 هـ، ج17، 243 و آمدي، 1366، 326).
کارآفريني وسيله ي عزت نفس
کار و تلاش سازنده براي اصلاح و ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي امري ضروري و اجتناب ناپذير است؛ چنان چه در راستاي تعالي ارزش ها و عزت فردي و اجتامعي، کار و تلاش و خلاقيت و نوآوري، عرصه ي نمايش عزت و قدرت يک جامعه است. از اين رو اسلام اجازه نمي دهد انسان در صورت امکان حتي در سخت ترين شرايط از کار و تلاش و سازندگي دست بردارد و در نتيجه عزت و آبروي خود را زير سؤال ببرد. به تعبير پيامبر عظيم الشان اسلام(ص): «لو ان رجلا اخذ حبلا فياتي بجزمه حطب علي ظهره، فيبيعها فکيف بها وجهه، خير له من ان يسال» (حر عاملي، 1403 هـ، ج9، 443)؛ اگر انسان ريسماني بگيرد، پشته اي هيزم را بر دوش کشد و آن را بفروشد و از اين رهگذر نياز هاي زندگي خود را برآورد، بسي بهتر است از اين که از ديگران درخواست کمک کند (ر.ک.به: طوسي، 1365، ج3، 132، و ج7، 4 و صدوق، 1364، 183).
کار آفرينان در رديف انبيا
ايمان بي بهره از کار و تلاش سازنده ادعايي است خالي از معني و ارزش. بدين جهت، بهترين ها و شايسته ترين ها، که انبياي الهي (عليهم السلام) هستند، پيشتازان وادي کار و تلاش و کوشش اند. بر اين اساس است که در نگرش نبوي «من اکل من کد يده، کان يوم القيامه في اعداد الانبياء، و يأخذ ثواب الانبياء»؛ هر کس از دسترنج خود بخورد، روز قيامت در شمار انبيا خواهد بود (ر.ک.به: نوري، 1408 هـ، ج2، 417).
همان طور که ديده مي شود در آموزه هاي اسلامي با نگرش تکليفي به کار و کارآفريني و جهاد خواندن آن، انگيزه ي کارآفريني را بالا برده است؛ همچنان که از طريق مبارزه با بيکاري، به احيا و تقويت «فرهنگ کار و کارآفريني» اقدام کرده است.
احاديث و رواياتي که به بيان ابزارهاي تنبيهي در جهت تقويت فرهنگ کارآفريني پرداخته اند، به طور خلاصه، در ادامه مورد بررسي قرار مي گيرند:
دوري از رحمت خدا
در نگرش ديني، زيست گوارا و رحمت الهي شامل حال فرد و جامعه اي مي شود که تمامي اعضاي آن به کار و تلاش سازنده دست يازند و در هيچ زماني از سعي و تلاش و کوشش باز نايستند. در غير اين صورت از رحمت الهي به دور و مورد لعن و نفرين قرار مي گيرند. در حديث نبوي است: «ملعون من القي کله علي الناس»؛ هر کس بار زندگي خود را بر دوش ديگران گذارد از رحمت الهي به دور است (حر عاملي، 1403 هـ، ج12، 18، و ر.ک. به: نوري، ج13، 11 و کليني، ج4، 12).
امام باقر (ع) در کلامي از موسي بن عمران (ع) اين گونه نقل مي کند که موسي بن عمران (ع) از خداي سبحان سؤال کرد: پروردگارا از کدام يک از بندگانت بيشتر نفرت داري؟ خداوند فرمود: آن کس که شب هنگام چون مردار است، و روز بيکار (مجلسي، 1404 هـ، 76، 180 و ر.ک. به: حر عاملي، 1403هـ، 12، 37).
تضييع حقوق ديگران
در آموزه هاي ديني کسي که در پي کسب و کار و تلاش و کوشش نيست، و به بيکاري و بي عاري و سستي و تنبلي عمر خود را سپري مي کند، تضييع کننده ي حقوق خود و ديگران است. از اين رو، پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) با نهي از داشتن چنين خصلتي مي فرمايد: «يا علي ... اياک و خصلتين: الضجر و الکسل، فانک ان ضجرت لم تصبر علي حق، و ان کسلت لم تود حقا» (حر عاملي، 1403 هـ، 16، 66 ، و طبرسي، 1413 هـ، 502). امام صادق (ع) نيز در اين باره مي فرمايد «اياک و الضجر و الکسل، انهما مفتاح کل سوء، انه من کسل لم يود حقا، و من ضجر لم يصبر علي حق»(حر عاملي، 1403هـ، 12، 39). علي(ع): «من اطاع التواني، ضيع الحقوق»؛ آن کس که به کاهلي و سهل انگاري گردن نهد حقوق ديگران را ضايع مي سازد(شهيدي،1379، و ر.ک. به: نوري، 1408 هـ، ج12، 66).
فساد و تباهي
اراده ي الهي بر کار و تلاش سازنده و فعاليت انسان ها در زندگي دنيوي آنان تعلق گرفته است. چه اين که حتي آفرينش مرگ و حيات نيز براي سنجش سعي و تلاش هاست؛ «الَّذي خَلَقَ المَوْتَ وَ الحَياةَ لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»(ملک، 2). بر اين اساس، صلاح و سداد زندگي به کار و تلاش و کوشش بي وقفه بستگي دارد؛ همچنان که فساد و تباهي در زندگي فردي و اجتماعي در پي سستي و بيکاري به وقوع خواهد پيوست. به تعبير امام صادق (ع) «الکسل يضر بالدين و الدنيا»؛ کاهلي و تنبلي به دين و دنياي انسان آسيب مي رساند (حراني، 1384 هـ، 219). آن حضرت (ع) بيکاري را عامل فساد تباهي مي داند؛ «ان يکن الشغل مجهده فاتصال الفراغ مفسده» (مجلسي، 1404 هـ، ج74، 142 و مفيد، 1413 هـ، 158).
فقر و نابساماني
به طور کلي توسعه و رشد در گرو کار و تلاش و سعي و کوشش است. جامعه اي که از تلاش و کوشش و سخت کوشي روي گردان است، چاره اي جز پذيرش فقر و بدبختي نخواهد داشت. علي (ع): «من لم يصبر علي کد يده، صبر علي الافلاس»؛ فرد و جامعه اي که نتواند از کار و تلاش خود حيات اقتصادي و اجتماعي خود را سامان دهد سرانجام پذيراي تهيدستي و فقر و نابساماني خواهد شد(آمدي، 1360 ،355)
هلاکت و نابودي
کار و تلاش گوهر ذاتي انسان و مايه عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگي و حيات اوست. بنابراين، سعادت مندي و رسيدن به کمال مطلوب، در پي کار و تلاش و کوشش ميسر است. هر قدر جامعه اي در وادي کار و تلاش کوشاتر و بر مشکلات صابرتر باشد، ميزان دستيابي او به ماندگاري و ثبات بيشتر خواهد بود؛ همچنان که به هر مقدار که از سعي و تلاش خود بکاهد و به سستي و تنبلي روي آورد از ميزان دوام و پايداري او کاسته خواهد شد. به تعبير علي (ع): «في التواني و العجز انتجت الهلکه»؛ در تنبلي و احساس ناتواني، نابودي و تباهي پديد مي آيد.(ر.ک. به: مجلسي، 1404 هـ، ج71، 342 و ج74، 421).
تعامل بين فرهنگ و کارآفريني
تعامل و ارتباط ميان فرهنگ و کارآفريني، از دو جهت قابل بحث و بررسي است. از يک جهت، نتايج کارآفريني است که بر جامعه تأثير مي گذارد و از جهت ديگر، خود فرايند کارآفريني و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متأثر از مباني فرهنگ جامعه است و هم مي تواند در آن تحولات اساسي ايجاد کند.
کارآفريني با ايجاد فرصت هاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي، پيش زمينه اي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است، زيرا با برآورده شدن نيازهاي اوليه معيشتي، زمينه براي بروز نيازهاي عالي تر انساني فراهم مي شود که اگر در مسيري صحيح هدايت شود، به شکوفايي و تعالي انسان ها مي انجامد.
نوآوري که از ويژگي هاي اساسي کارآفريني است، منجر به توليد محصولات جديدتر و ارائه خدمات بيشتر و متنوع تر شده و به اين ترتيب قدرت انتخاب افراد افزايش يافته و زندگي راحت تر مي شود. با بالا رفتن سطح رفاه و آسايش و افزايش اوقات فراغت، فرصت هاي بيشتري براي فعاليت هاي فرهنگي ايجاد مي گردد.
معيارها و اصول کارآفريني در آموزه هاي نبوي
کارآفريني به عنوان يک فرايند و نظام، متکفل در هم آميختن و ترکيب اجزاي مختلفي از امکانات جامعه در جهت ايجاد ارزش ها و ظرفيت هاي جديد و قابل استفاده ي آن جامعه مي باشد. همان گونه که در جهت گيري هاي کلي و کلان، کارآفريني نياز به مراقبت و هدايت دارد، در خصوص ويژگي هاي دروني نيز براي بهره دهي بهتر و بيشتر نيز کارآفريني بايد از اصول و معيارهايي پيروي کند.
طبيعي است که اين معيارها، همسو و هماهنگ با جهت گيري هاي کلان نظام توحيدي مي باشد. برخي از اين ويژگي ها، در آموزه هاي نبوي، در ادامه مورد بررسي قرار مي گيرد.
کارآفريني وسيله ي تقرب الهي
اسلام، به طور کلي، براي تمامي تلاش هاي انسان، يک جهت کلي تعيين نموده است و آن اين که انجام آنها، اگر چه مربوط به زندگي مادي و دنيوي انسان ها باشد، لازم است در مسير الهي باشد تا از پاداش اخروي نيز برخوردار گردد.
بنابراين، در يک نظام اجتماعي، که بر اساس آموزه هاي نبوي بنا نهاده شده است، اهداف نهايي فعاليت ها بايد الهي باشد. اگر فعاليتي بر اين اساس صورت گيرد، ديگر رفاه و آسايش فردي به تنهايي مورد نظر قرار نمي گيرد، بلکه آسايش و رفاه شخصي وقتي مطلوب است که آسايش و رفاه ديگران را نيز در پي داشته باشد.
کارآفريني به عنوان عمل صالح
در آموزه هاي نبوي عمل صالح يکي از محوري ترين شعارهاي آن به شمار مي آيد، به گونه اي که ظهور و جلوه ي ايمان و اعتقاد صحيح در عمل صالح تجلي مي يابد.
بنابراين، کار آفرينان بايد بدانند که کار توليدي آنها مي تواند طوري طراحي و اجرا شود که از مصاديق عمل صالح به حساب آيد. از ويژگي هاي چنين فعاليت هايي صداقت و به دور بودن از غل و غش و در راستاي حل مشکلات فردي و اجتماعي است.
کارآفريني در جهت منافع جامعه
امتيازي که نظام اقتصادي اسلام نسبت به ديگر نظام هاي اقتصادي دارد اين است که تمامي امور را در سود مادي خلاصه نمي کند و به اخلاق و مسائل انساني توجه ويژه اي دارد. از اين رو ،کارآفريناني که به توليدات مورد نياز و ضروري جامعه مشغول اند بسيار ارزشمندتر از آنهايي هستند که به توليد کالاهاي لوکس مي پردازند و نيازي از نيازهاي حقيقي جامعه را تأمين نمي کنند. بر اين اساس است که در آموزه هاي نبوي:
«احب الاعمال الي الله سرور تدخله علي المومن تطرد عنه جوعته و تکشف عنه کربته» (حر عاملي، 1403 هـ، ج11، 573)؛ دوست داشتني ترين اعمال نزد خدا شادي رسانيدن به مؤمن، برطرف کردن گرسنگي او و دور ساختن غم و اندوه است. در حديث ديگري، آن حضرت (ع) محبوب ترين فرد نزد خدا را کسي مي داند که براي مردم مفيدترين باشد(مجلسي، 1404 هـ، ج71، 339).
استفاده ي بهينه از امکانات جامعه
در آموزه هاي نبوي بر اين نکته تأکيد فراواني شده است که بايد از نعمت هاي الهي به گونه اي صحيح بهره برداري شود. مذمت شديد اسلام از اسراف و تبذير گوياي اين حقيقت مي باشد که وجود اين دو پديده نشان از عدم استفاده ي بهينه از منابع جامعه دارد. بنابراين، کارآفرينان، بايد به صورت بهينه از امکانات و نعمت هاي الهي، که جامعه در اختيار آنها گذاشته است، استفاده کنند.
پاک و طيب بودن سرمايه
در نظام توليد و کارآفريني مطلوب در اسلام، پاکي و طهارت هم در سرمايه و هم در ساير عوامل توليد و هم در محصول و خدمات توليد شده بايد به نحو احسن وجود داشته باشد. مالي که وارد چرخه ي توليد مي شود بايد از بهترين و پاک ترين اموال باشد، زيرا کار و تلاش انسان مسلمان تلاش و کوششي است در راه خدا. بدين جهت است که در آموزه هاي نبوي گردآوري مال حلال و چرخش زندگي بر مبناي درآمد حلال از وظايف انسان مسلمان دانسته شده است. به تعبير پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص):
«طلب الحلال فريضه علي کل مسلم و مسلمه» (مجلسي، 1363، ج9، 103) و «العباد سبعون جزا و افضلها جزا طلب الحلال» (همان، 7)؛ «الشاخص في طلب الرزق الحلال کالمجاهد في سبيل الله» (همان، 13)؛ «اطيب کسب المسلم سهمه في سبيل الله» (هندي، 1409 هـ، ح10516)؛ پاکيزه ترين دستاورد مسلمان کاري است که در راه خدا انجام دهد.
بنابراين، اگر مال و سرمايه از طريق غير صحيح به دست آيد و با خيانت و اجحاف هم همراه باشد، از حليت بهره اي نخواهد داشت.
توجه به حليت و مشروعيت سرمايه و کسب درآمد سبب مي شود که توليد کننده در هيچ مرحله اي از مراحل توليد خيانت نکند که اين خود اعتماد را در جامعه تقويت مي کند.
همه ي کساني که کالاي توليد شده را مورد بهره برداري قرار مي دهند در واقع توليد کننده را امين خود مي دانند و به او و کالاي توليد شده ي او اعتماد مي کنند. اين مسأله در جهان امروز، که توليد و مراحل مختلف آن تخصصي شده است و لذا افراد عادي نمي توانند به چگونگي و کيفيت کالاها به آساني دسترسي پيدا کنند، از اهميت بيشتري برخوردار است.
توجه به کيفيت به جاي کميت
کارآفريني به عنوان يک خدمت به جامعه، به هر مقدار و ميزان، پسنديده و مورد تقدير است. بنابراين، هر کس به هر مقدار که مي تواند از اين طريق به جامعه کمک کند، حتي اگر به مقدار ناچيز باشد، نبايد فروگذار نمايد، زيرا محروميت از همين مقدار کم، خود موجب ضرر و محروميت جامعه مي گردد.
رعايت اين نکته در سطح جامعه سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمايه هاست. اگر اين امر مبناي عمل کرد نظام اقتصادي يک جامعه باشد، بي ترديد، بهره برداري از برکات مادي و معنوي آن و بهره مند شدن آحاد جامعه، نتيجه ي مورد انتظار آن خواهد بود.
نظم و استحکام
از ديگر ويژگي هاي نظام مطلوب کارآفريني در آموزه هاي نبوي، نظم و استحکام و اکمال و اتمام کارهاست. رها کردن کارهاي نيمه تمام و معطل گذاردن امکانات و سرمايه ها، در نظام کارآفريني بر پايه ي آموزه هاي نبوي مطلوب نيست، بايد کارها مطابق اولويت و با برنامه شروع شود و به همان شکل خاتمه يابد؛ «جمال المعروف اتمامه» (درآمدي، 1360، 136). زيبايي کار خوب به اتمام و پايان رسانيدن آن است. در آموزه هاي نبوي خدا دوست دار کسي است که کار و تلاش را خوب به پايان برساند.
«ان الله تعالي يحب اذا عمل احدکم عملا ان يتقنه» (هندي، 1409 هـ، خ 9128)؛ خداوند دوست دارد اگر کسي کاري را انجام مي دهد آن را درست انجام دهد.
«ان الله يحب من العامل اذا عمل ان يحسن» (مجلسي، 1363، ج74، 322).
نداشتن نظم در زندگي نتيجه اش از دست دادن زمان و از دست دادن زمان نتيجه اش اتلاف منابع است. اتلاف، بالاترين حد اسراف است. وقتي اسراف حرام باشد، اتلاف که نوعي اسراف و بالاترين حد اسراف است نيز حرام است. از اين رو، براي استفاده ي بهينه از زمان و از دست ندادن فرصت ها و جلوگيري از اتلاف منابع، رعايت نظم و ترتيب و برنامه براي کارآفرين ضروري است.
بلند همتي و اراده ي قوي
در تعاليم نبوي، بر بلند همتي، جديت در کار و پرهيز از سستي و تنبلي تأکيد فراواني شده و رمز موفقيت در کارها به شمار مي آيد.
امروزه در بحث مديريت، از ويژگي هاي يک مدير موفق برخورداري وي از قدرت تصميم گيري و ريسک پذير بودن او است. در واقع بلند همتي هم اين دو خصيصه را در بطن خود دارد، به طوري که اگر فرد داراي همت بلند باشد مي تواند وارد کارهاي بزرگ شده و با کارآفريني و راه اندازه فعاليت توليدي علاوه بر اين که در زندگي خود گشايشي ايجاد مي کند، به حال جامعه نيز سودمند باشد؛ «قدر الرجل علي قدر همته» (شهيدي، 1379، 369).
در زمينه ي اشتغال و کارآفريني نيز بايد توجه داشت که هر چه همت و عزم و اراده ي انسان براي انجام کارها مهم تر و نوآوري و ابتکار و استحکام بيشتر باشد، نشانگر ارزش متعالي تر اوست.
برنامه ريزي
عاقبت انديشي و برنامه ريزي مناسب، رکن اساسي پيشرفت و کمال يابي است. در اتخاذ خط مشي هاي کارآفريني لازم است از بلند پروازي اجتناب شود، زيرا اتخاذ استراتژي بلند پروازانه، وقتي که با توانايي هاي فرد و امکانات موجود جامعه توازن و هماهنگي نداشته باشد، نتيجه اي جز شکست و به هدر دادن منابع جامعه در بر نخواهد داشت. از اين رو، در اتخاذ شيوه در برنامه هاي رشد و توسعه ي اقتصادي لازم است با توجه به امکانات موجود، شيوه و استراتژي رشد طوري طراحي شود که در دراز مدت اقتصاد به رشد و توسعه برسد و اتخاذ روش سنجيده و حساب شده، با توجه به امکانات، به مراتب نتيجه اي بهتر از انتخاب روش هاي شتابان و عجولانه دارد.
تأثير آموزه هاي نبوي در ايجاد تحول اقتصادي در مدينه
تعاليم نبوي در مورد اهتمام به کار و تلاش توانست تأثير شايسته اي در رفتارهاي اقتصادي مردم و اوضاع اقتصادي مدينه داشته باشد. آشنايي با اصول اعتقادي و ارزش هاي ديني سبب گرديد تا انگيزه هاي نويي براي فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي در مردم مدينه به وجود آيد.
آن حضرت(ص) نه تنها در زمينه هاي گوناگون، از جمله اصول اقتصادي و سياست هاي مالي تعاليم جديدي را آورد، بلکه با زير و رو کردن نظام ارزش ها توانست مسائلي از قبيل غارت و چپاول گري، رباخواري و قماربازي را تا پايين ترين حد تنزل دهد، و در عوض کار و تلاش و کسب و کار حلال، و فعاليت هاي صحيح اقتصادي را در قالب عمل صالح به حد اعلي ترقي و تعالي دهد. بر پايه ي اين انقلاب فکري و بينشي بود که آن حضرت(ص)، پس از استقرار در مدينه اقدام به برنامه ريزي در جهت اشتغال هر بيشتر مسلمانان نمود که به برخي از اين تلاش ها در ادامه اشاره مي کنيم.
بستن عقد قراردادهاي مزارعه و مساقات
پيامبر اکرم(ص) با بستن اين نوع قراردادها بين مهاجرين و انصار، علاوه بر آن که مهاجران بدون زمين و بيکار را به کار کشاورزي واداشت و سبب افزايش اشتغال نيروي مهاجرين نيز گرديد، توليد و بهره وري زمين هاي زير کشت انصار را هم بالا برد.
لغو انحصاري بودن تجارت
آن حضرت(ص) با ايجاد عقد مضارعه در بين افراد توانست به تهيه سرمايه و امکانات حمل و نقل براي تجارت در زمينه ي مناسبي را براي آنها فراهم سازد و تجارت را از انحصار گروه و افراد خاص آزاد سازد.
واگذاري زمين براي کشاورزي و کارهاي خدماتي
واگذاري اين زمين ها، که براي فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي انجام مي شد، توانست به کار و تلاش در جهت ساختن واحدهاي مسکوني، حمام، بازار، احياي اراضي موات و... رونقي خاص بخشيد و در نتيجه بازار اشتغال را در تعادل نگه دارد.
استفاده از انفاقات واجب مالي
آن حضرت(ص)، با استفاده و به کارگيري از دريافت هاي واجبات مالي، مانند خمس و زکات و ديگر انفاقات توانست براي بيکاران، فرصتي را به وجود آورد و به آنان امکان دهد تا از اين طريق وسيله ي کار فراهم سازند و مشغول به کار شوند.
بهره گيري از غنايم جنگي
پيامبر اکرم(ص) با بخشيدن غنايم جنگي به مجاهدان، آنان را به طور غيرمستقيم در تهيه ي وسايل کار و اشتغال کمک مي نمود.
به کارگيري انفال
حق مالکيت منابع طبيعي از قبيل معادن، کوه ها، آب ها، جنگل ها، زمين هاي بي صاحب، اراضي موات و باير که در قالب انفال قرار داده شدند، از آن خدا و پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) و زمامداران حکومت اسلامي است. از اين رو، زمامدار حکومت اسلامي، با در نظر گرفتن شرايط و مصالح عامه، مي تواند اين منابع را، به صورت اجاره و مزارعه، در اختيار افراد قرار دهد و درآمد آن را صرف نيازهاي اجتماعي کند.
قبل از اسلام برنامه بر اين بود که قدرت هاي محلي قسمت هايي از اراضي، مراتع و نيزارها و ديگر منابع طبيعي را، بدون هيچ گونه کار و تلاش اختصاص به خود مي دادند، و مانع بهره گيري ديگران مي شدند و از طريق باج گيري، به ديگران حق بهره برداري مي دادند، پيامبر اکرم(ص) با نهي اين عمل، راه را براي بهره گيري تمامي افراد بازنمود و حق مالکيت ثروت هاي غيرمنقول بر اساس کار و کوشش قرار گرفت.
برقراري ثبات در نظام اقتصادي
با توجه به آنچه گذشت مي توان چنين نتيجه گرفت که تثبيت نهادهاي اخلاق عملي در سيره نبوي به عنوان يک حرکت کار ساز در پديد آمدن و حفظ و نگهداري روابط انساني در تقويت و ايجاد کارآفريني نقش اساسي دارد. همچنان که تشويق آحاد مردم به همکاري با يکديگر، تبليغ اخوت و نوع دوستي، ايثار و درستکاري، حفظ قراردادها، و ممنوعيت کاربرد هر نوع حيله در مبادلات و معاملات، و مبارزه با نهادينه شدن مفاسد اقتصادي و تلاش براي نهادينه شدن زمينه هاي بالندگي اقتصادي شاخص هاي کارآمدي و کارآفريني نظام اقتصادي نبوي را مي سازند.
تحريم ربا، تحريم کنز، تحريم رشوه، تحريم اسراف و تبذير، تشويق به کاهش مصرف، تشويق به کارگروهي، تشويق به کار شرافت مندانه، و عبادت تلقي کردن کوشش براي امرار معاش، تثبيت و نهادينه ساختن توجه به حقوق کارگر، مانند پرداخت حقوق کارگر پيش از اتمام کار، ارتباط دادن رضايت اخروي خداوند به کوشش مولد در امور دنيوي، در ساختار و مرکزيت نظام اقتصادي تواند ثبات و پايداري را به ارمغان آورد. به تعبير رسول مکرم اسلام(ص): «من طلب الرزق في الدنيا استعفافا من الناس و توسيعا علي اهله لقي الله يوم القيامه و وجهه مثل القمر» (کليني، 1350، ج5، 77)
اشتغال و کارآفريني در شرايط اقتصادي موجود کشور
بي ترديد اگر آنچه به عنوان معيار و اصول کارآفريني در آموزه هاي نبوي از آن نام برده شد، در جامعه ي ما مورد استفاده قرار گيرد، و به عنوان فرهنگ کارآفريني در جامعه نهادينه شود و در نتيجه افراد خود را پاي بند به اين اصول بدانند، آيا جايي براي اين نگراني در کشور در رابطه با ايجاد اشتغال، از طريق طرح هاي زود بازده و اشتغال زا که وزارت کار و امور اجتماعي با دادن تسهيلات اعطايي به کارآفرينان، آن در دستور کار خود قرار داده است، باقي مي ماند؟
آنچه که از نامه ي رئيس کل بانک مرکزي به رياست جمهوري بر مي آيد، گوياي نگراني جدي است، به حدي که به تصريح رئيس کل بانک مرکزي حدود 46 درصد از طرح هاي زود بازده وجود خارجي ندارد(خراسان، 1387/2/28 ،8).
نامبرده در نامه ي خود اين گونه اظهار مي دارد که:
نسبت اشتغال ايجاد شده به اشتغال پيش بيني شده در طرح ها، حداکثر 2/8 درصد است. 15 درصد طرح ها، بيش از 80 درصد پيشرفت داشته اند و 46 درصد طرح ها وجود خارجي ندارند. مبلغ سرانه ي وام پرداختي براي ايجاد اشتغال يک شغل 133 ميليون ريال در فرم متقاضي ثبت شده است، اما در عمل هزينه ي ايجاد هر شغل 4/6 ميليارد ريال بوده است(همان).
اين درحالي است که افزون بر نگراني ياد شده، اگر اعتبارات تخصيصي به طرح هاي زود بازده به سبب آنچه که در نامه ي رئيس کل بانک مرکزي آمده است، نتواند بر مبناي قراردادها به موقع بازپرداخت شود، اين عدم بازگشت اعتبارات که در واقع به معناي عدم بازگشت پول مردم به خزانه بانک هاست، نوعي زير پا نهادن اصول امانتداري و يا عدم پاي بندي وکيل به خواسته هاي موکل است. کم ترين نتيجه ي اين گونه مسائل، سلب اعتماد عمومي است، که سبب مي شود سپرده گذاران به پس انداز که شالوده ي هر سرمايه گذاري است، کم تر تمايل از خود نشان بدهند، نتيجه ي اين عدم تمايل رفتن پول به جاي پس انداز، در چرخه ي خريد و فروش و بازار دلالي است، که نتيجه ي آن افزايش بي جهت بهاي کالاها و افزايش تورم است.
نتيجه گيري
کار و کارآفريني مهم ترين مسأله ي اجتماعي و فرايندي انساني و اجتماعي است که با دگرگوني هاي اقتصادي ـ اجتماعي پيوند محکمي دارد. بر اين اساس، اهميت و ضرورت افراد کارآفرين در جامعه مشخص مي شود.
بررسي ها نشان از آن دارد که به دليل نبود فرهنگ کارآفريني و بي توجهي به اصول و معيارهاي کارآفريني در آموزه هاي ديني، دولت بر خلاف انتظار خود نتواند توفيق چنداني در دستيابي به اهداف خود در دادن تسهيلات به کارآفرينان در قالب طرح هاي زود بازده به دست آورد. از اين رو، آموزش و تربيت کارآفرين يک ضرورت زيربنايي براي توسعه ي کشور و کاهش نرخ بيکاري است. در اين راستا ضرورت دارد مراکز ويژه اي را در جهت حمايت از کارآفرينان بالقوه تأسيس کرده که ضمن آموزش هاي ويژه براي توسعه، مباحثي همچون توانايي ها و انگيزش افراد را نيز در برگيرد.
هر چه اصول و معيارهاي کارآفريني در يک جامعه نهادينه تر باشد، توانايي آن جامعه براي تربيت و جذب کارآفرينان، سرمايه ها، مغزها و نوآوري ها بيشتر، و در نتيجه شتاب رشد اقتصادي و اشتغال و امنيت اجتماعي براي شهروندان افزون تر خواهد شد.
منابع و مآخذ:
1)قرآن کريم.
2) آمدي، عبدالواحد (1360)، غررالحکم و دررالکلم، تهران، جامعه.
3) آيتي، محمد ابراهيم (1366)، تاريخ پيامبر اسلام(ص)، تهران، انتشارات دانشگاه.
4) احمد، پوردارياني، محمود (1382)، آيا کارآفريني استراتژي دانشگاه ها را تغيير مي دهد؟ رهيافت، ش29.
5) احمد پور دارياني، محمود (1379)، کارآفريني: تعاريف، نظريات و الگوها، تهران، شرکت پرديس.
6) انصاري، محمدتقي و غفارزاده، ايرج (1386)، کارآفريني سازمان ها و مراکز کشور، اطلاعات سياسي ـ اقتصادي، ش 246-245.
7) پناهي، ر. وا. مرسلي (1385)، بررسي نابرابري اشتغال شهري و روستايي کشور طي سال هاي 1335-1385، فصلنامه ي اقتصاد کشاورزي و توسعه، ش56.
8) جعفري مصطفي و حبيبي محمد (1381)، فرهنگ کار، مجله ي تدبير، ش 125.
9) حراني، ابومحمد حسن بن علي (1384هـ)، تحف العقول، ترجمه ي، علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات اسلامي.
10) حر عاملي، محمدبن حسن (1403)، وسائل الشيعه، تهران، مکتبه الاسلاميه.
11) روزنامه خراسان، 1387/2/29.
12) ري شهري، محمد (1362)، ميزان الحکمه، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
13) شهيدي، سيد جعفر (1379)، نهج البلاغه، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هفدهم.
14) شيخ صدوق (1364)، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شريف رضي.
15)شيخ طوسي (1365)، تهذيب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
16) شيخ مفيد (1413)، ارشاد، قم، کنگره شيخ مفيد.
17) طبرسي، رضي الدين، حسن بن فضل (1413هـ) مکارم الاخلاق، قم، انتشارات شريف رضي.
18) علوي سيد ابوالفضل (1382)، کارآفريني و رسالت دانشگاه، رهيافت، ش29.
19) غلامي، کورش (1382)، آموزش کارآفريني در مدارس، گاهنامه مرکز مطالعات، تحقيقات و ارزشيابي آموزشي، سازمان سنجش آموزش کشور، ش7.
20) کليني، محمدبن يعقوب (1378)، فروع کافي، دارالکتب الاسلاميه.
21) مجلسي، محمدباقر (1363)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
22) نوري، محدث (1408)، مستدرک الوسايل، قم، مؤسسه ي آل البيت.
23) هندي، علي بن حسام الدين (1409هـ)، کنز العمال في سنن و الاقوال، بيروت، مؤسسه الرساله.
منبع:انديشه حوزه - ش 72