دكترين نظامي روسيه و رئاليسم روسي

با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ، اوضاع ژئوپلتيكي و امنيتي پيرامون مسكو نيز به شدت دستخوش دگرگوني شد. در اين بين كشور روسيه سعي كرد در قامت يک بازيگر مستقل بين‌المللي و به عنوان قدرت منطقه‌اي، نقش مهمي در تحولات جهاني به ويژه در مناطق اروپاي شرقي ، آسياي مرکزي و قفقاز ايفا نمايد. در اين راستا روسيه از سال 1991 تلاش نمود با تعريف دكترين نظامي، محيط پيرامون خود را از هر گونه خطري مصون نگه دارد. بر اين اساس با توجه به تهديدات نظامي موجود
دوشنبه، 20 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دكترين نظامي روسيه و رئاليسم روسي
دكترين نظامي روسيه و رئاليسم روسي
دكترين نظامي روسيه و رئاليسم روسي

نويسنده: شعيب بهمن




مقدمه

با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ، اوضاع ژئوپلتيكي و امنيتي پيرامون مسكو نيز به شدت دستخوش دگرگوني شد. در اين بين كشور روسيه سعي كرد در قامت يک بازيگر مستقل بين‌المللي و به عنوان قدرت منطقه‌اي، نقش مهمي در تحولات جهاني به ويژه در مناطق اروپاي شرقي ، آسياي مرکزي و قفقاز ايفا نمايد. در اين راستا روسيه از سال 1991 تلاش نمود با تعريف دكترين نظامي، محيط پيرامون خود را از هر گونه خطري مصون نگه دارد. بر اين اساس با توجه به تهديدات نظامي موجود عليه امنيت ملي روسيه، اين كشور تاكنون ، سه دكترين نظامي در سال هاي 1993، 2000 و 2010، طرح و تبين نموده است. با توجه به اهميتي كه هر يك از اين اسناد در سياست خارجي و امنيتي روسيه دارند، لذا نگاهي به آنها مي توان حائز اهميت باشد. از سوي ديگر به نظر مي رسد دكترين هاي نظامي روسيه بيش از هر چيز ريشه در اصول رئاليستي دارد كه بر سياست خارجي روسيه حاكم است. از اين رو در ادامه ضمن نگاهي به سه دكترين نظامي روسيه، به بررسي ارتباط رئاليسم روسي و دكترين هاي نظامي اين كشور نيز خواهيم پرداخت.

نخستين دكترين نظامي روسيه

در نخستين دكترين نظامي روسيه كه در 2 نوامبر سال 1993 تصويب شد، با توجه به رويه‌ي غرب‌گرايي كه بر سياست خارجي روسيه حاكم بود و همچنين تهديدهاي امنيتي روسيه كه عموما از بحران‌هاي داخلي، منازعات قومي و واگرايي هاي محلي در داخل كشور نشئت مي گرفت، امکان بروز هر نوع مناقشه نظامي خارجي منتفي دانسته شده بود. اين دكترين با تاكيد بر اين نكته كه روسيه در صحنه جهاني هيچ دشمني ندارد، هدف اصلي را حمايت از منافع ملي و جلوگيري از جنگ دانسته بود. همچنين در اين دكترين موارد زير به عنوان تهديدات امنيت ملي روسيه به حساب آمده بودند؛
ـ استقرار نيروهاي نظامي در مرزهاي روسيه كه مي‌تواند همبستگي حاكم بر نيروهاي روسي را مختل كند؛
ـ ورود نيروهاي خارجي به اراضي كشورهاي همسايه؛
ـ آموزش نيروهاي مسلح در كشورهاي ديگر براي ورود به خاك روسيه و متحدان آن؛
ـ حمله به تأسيسات مرزي فدراسيون روسيه و متحدين آن براي ايجاد منازعات و درگيري‌هاي مرزي؛
ـ اقدام براي مداخله در عملكرد دستگاه‌هاي روسي كه به پشتيباني نيروهاي هسته‌اي استراتژيك و فرماندهي و كنترل نظامي و نيز بخش‌هاي قضايي مشغول هستند.(1)

دومين دكترين نظامي روسيه

گسترش ناتو به شرق و لغو پيمان ضد موشك بالستيك (ABM) توسط آمريكا دو مقوله‌ي مهمي بودند كه روسيه را ناگزير كرد به جاي آنكه توسعه امنيت ملي روسيه را از طريق مشاركت در امنيت بين‌المللي دنبال كند، به صورت فردي در پي تامين منافع و امنيت ملي خود برآيد. از اين رو دومين دكترين نظامي جديد روسيه در 21 آوريل 2000 منتشر شد. در اين دکترين كه صرفاً جنبه تدافعي داشت ، روسيه پذيرفته بود كه با تهديدات جدي مواجه شده و بايد در مقابل اين تهديدات ايستادگي كند. بر اين اساس اتكاء به ايده همكاري با غرب ديگر نمي‌توانست مشكل امنيت ملي روسيه را حل نمايد.
در اين سند، تهديدات امنيت ملي روسيه در سه شكل تهديدات اصلي امنيت نظامي، تهديدات خارجي اساسي و تهديدات اساسي داخلي به تفصيل شمارش شده‌اند. بر اين اساس عليرغم آنكه روسيه با تهديد صريحي در امنيت ملي خود مواجه نمي باشد، اما مجموعه‌اي از تهديدات خارجي و داخلي وجود دارند كه امنيت ملي روسيه را به مخاطره مي اندازند. از جمله‌ي اين تهديدات مي توان به ادعاهاي ارضي عليه فدراسيون روسيه، ادعاهايي درباره مسائل داخلي روسيه ، ناديده گرفتن (يا نقض) منافع روسيه در حل مسائل امنيتي بين‌المللي، مخالفت با تقويت روسيه به عنوان يكي از مراكز با نفوذ جهان چندقطبي، منازعات مسلحانه و درگيري‌هاي موجود در نزديكي مرزهاي روسيه و متحدان آن، ايجاد گروه‌ها و تشكيلات جديد در نيروهاي نظامي براي برهم زدن توازن موجود بين نيروهاي نظامي روسيه و متحدان آن در مقابل نيروهاي نظامي خارجي، ايجاد بلوك‌ها و اتحاديه‌هاي نظامي عليه امنيت نظامي روسيه و متحدان آن ، لشكركشي نيروهاي خارجي (بدون مجوز شوراي امنيت سازمان ملل) به خاك كشورهاي مجاور و دوست روسيه ، تجهيزات پشتيباني و آموزش گروه‌ها و واحدهاي مسلح به وسيله برخي از كشورها براي استقرار آنها در خاك روسيه يا متحدان آن جهت انجام عمليات نظامي، حمله مسلحانه به تأسيسات نظامي روسيه مستقر در خاك دولت‌هاي خارجي و نيز به تأسيسات مستقر در مرزهاي روسيه و متحدان آن، هدف‌گيري و تضعيف فعاليت سيستم‌هاي كنترل و فرماندگي نظامي روسيه ، عمليات خصمانه (اطلاعاتي ، فني حرفه‌اي ، رواني و غيره) عليه روسيه و متحدان آن، تبعيض عليه حقوق ، آزادي‌ها و منافع قانوني شهروندان روسيه در خارج از كشور و سركوب آنها و همچنين تروريسم اشاره نمود.(2)
در روز 2 اكتبر ۲۰۰۳، وزارت دفاع روسيه طرحي را براي توسعه نيروهاي نظامي آن كشور منتشر كرد. اين سند ۷۳ صفحه اي كه توسط سرگئي ايوانف ، وزير دفاع روسيه ارائه شده بود ، به رغم آنكه تفاوت شديدي با دكترين نظامي سال ۲۰۰۰ روسيه نداشت ، اما از بسياري جهات آن را به روز كرده بود. بر اين اساس در حالي كه دكترين نظامي روسيه در سال 2000، نتيجه توجه روسيه به گسترش ناتو بود، طرح جديد نشان دهنده‌ي تمركز روسيه بر تروريسم و ساير تهديدات « امنيتي نرم» بود و آرزوي اين كشور بر كنترل عصر پس از شوروي را از نو احياء مي‌كرد. اين طرح همچنين بر التزام روسيه به تبديل ارتش خود به يك نيروي حرفه اي كه بتواند در جنگ هاي نامتقارن بجنگد، تاكيد مي‌نمود. در طرح توسعه نيروهاي نظامي روسيه، تاكيد جديدي بر كاربرد نيروي نظامي به منظور دفاع از منافع اقتصادي روسيه در خارج و نيز حمايت از اقليت هاي روسي زبان در كشورهاي عضو جامعه كشورهاي مستقل همسود، صورت گرفته بود.(3)

دكترين نظامي روسيه و رئاليسم روسي

سومين دكترين نظامي روسيه

در 13 مه سال 2009 ، دميتري مدوديف رئيس جمهور فدراسيون روسيه ، حكم مربوط به «استراتژي امنيت ملي روسيه تا سال 2020» را با هدف هماهنگ نمودن تلاش‌هاي ارگان‌هاي فدرال قوه مجريه ، ارگان‌هاي حكومتي زير مجموعه‌هاي فدراسيون روسيه، سازمان‌ها و شهروندان فدراسيون روسيه در تأمين امنيت ملي تأييد نمود(4) و به دنبال آن، استراتژي امنيت ملي موضوع دكترين جديد نظامي روسيه مطرح گرديد. بر اين اساس در تاريخ 5 فوريه 2010 ، دميتري مدويديف رئيس جمهوري روسيه ، دكترين جديد نظامي اين كشور و قوانين مربوط به تلاش‌هاي دولت روسيه در زمينه حفظ بازدارندگي هسته‌اي تا سال 2020 را مورد تاييد قرار داد.(5)
دکترين جديد نظامي روسيه با توجه به تهديدات نظامي جديد در جهان ، احتمال بروز مناقشات نظامي با تکيه بر قدرت هسته‌اي روسيه و امکان استفاده از آن براي مقابله با متجاوزان تکميل شده است. «نيکلا پاتروشيف» دبير شوراي امنيت روسيه با اشاره به اينکه دکترين جديد نظامي روسيه تهديدي براي ساير کشورها محسوب نمي شود ، در عين حال يادآور شده كه روسيه خواستار جهان بدون سلاح هسته‌اي است ، ولي براي اين منظور لازم است نه تنها روسيه و امريکا از سلاح هاي هسته‌اي چشم پوشي کنند، بلکه ساير کشورهاي عضو «باشگاه هسته‌اي» هم از اين الگو پيروي کنند. وي در توضيح علت تغيير مداوم در دکترين نظامي روسيه چنين اظهار داشته كه «در جهان تهديدات نظامي تازه‌اي پيدا شده که روسيه در برابر آنها به طور کامل بيمه نشده است، بنابراين نياز به تجديد نظر در اين سند، امري ضروري بود.»(6)
در دكترين جديد نظامي روسيه ، امكان استفاده از سلاح هسته اي براي دفاع از تجاوز نظامي به روسيه و يا يكي از متحدانش و نيز در صورت تلاش براي ضربه زدن به تماميت ارضي اين كشور پيش بيني شده است. بر اين اساس در دكترين نظامي جديد روسيه ، ضمن تاكيد بر حق روسيه در استفاده از تسليحات هسته‌اي در زماني كه مورد تهديد قرار گرفته است ، گسترش سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) نيز تهديدي براي امنيت ملي روسيه تلقي شده است. در اين دكترين، گسترش سازمان نظامي ناتو به اروپاي شرقي و همچنين طرح‌هاي آمريكا براي ايجاد سپر موشكي در اروپا به مثابه خطري براي امنيت ملي روسيه تلقي شده اند.(7)
علاوه بر اين در سند جديد دکترين نظامي روسيه ، تهديدات نظامي جديد جهاني همچون مبارزه بر سر سوخت، انرژي و ساير منابع طبيعي با استفاده از نيروهاي مسلح، گسترش ناتو ، گسترش سلاح کشتار جمعي، از جمله سلاح‌هاي هسته‌اي و تروريسم بين‌المللي مورد توجه قرار گرفته اند. در دکترين جديد نظامي بر اين مساله تاکيد شده است که مهم ترين وظيفه روسيه جلوگيري و قدرت بازدارندگي در مقابل بروز هر نوع مناقشه نظامي است. همچنين در اين سند آمده است كه روسيه استفاده از نيروهاي نظامي به منظور پاسخگويي به اقدامات تجاوزکارانه در قبال خود يا متحدان خويش و همچنين با هدف حفظ يا احياي صلح بر اساس تصميمات شوراي امنيت سازمان ملل متحد و ساير ساختارهاي امنيت بين المللي را قانوني مي داند.(8)
بر اساس دکترين جديد نظامي، روسيه به عنوان يک قدرت هسته‌اي در جهان اين امکان را دارد که براي مقابله با دشمنان بالقوه خويش و ممانعت از اقدامات متجاوزانه آنها، از قدرت بازدارندگي هسته‌اي خويش استفاده کند. در واقع در اين سند، امکان استفاده از سلاح هاي هسته‌اي با توجه به اوضاع و مقاصد دشمنان احتمالي مورد توجه قرار گرفته و در شرايطي که امنيت ملي روسيه در معرض خطر قرار داشته باشد، وارد کردن حملات هسته‌اي به طرف متجاوز، از جمله حملات پيشگيرانه غيرممکن دانسته نشده است.

رئاليسم روسي و دكترين هاي نظامي

پس از روي كار آمدن ولادمير پوتين در روسيه به عنوان رئيس جمهور ، سياست خارجي كرملين دستخوش تغير و تحول اساسي شد. مهمترين وجه اين سياست خارجي را عملگرايي و واقع‌گرايي تشكيل مي داد. به نحوي كه طي سال هاي گذشته، همواره رئاليسم حاكم بر كرملين، عامل عمده‌ي تحولات سياست خارجي روسيه بوده است و اين امر را به خوبي مي توان در دكترين جديد نظامي اين كشور نيز مشاهده نمود. در خصوص محورهاي مهم رئاليسم روسي بايد به اهداف، اولويت‌ها و برنامه‌هاي موجود در سياست خارجي روسيه رجوع شود. از جمله كليدي‌ترين موضوعات در سياست خارجي روسيه كه از دوران رياست جمهوري پوتين تا كنون با قوت و توجه زيادي دنبال شده است، مي‌توان به مباحث زير اشاره كرد:
1. حفظ نفوذ اقتصادي و ديپلماتيك در «خارج نزديك»؛
2. حفظ بقايا و نشانه‌هاي باقي مانده‌ي دوران ابرقدرتي؛ با اهميت دادن به تداوم برتري هسته‌اي و ايفاي نقش به عنوان يكي از پنج قدرت عضو شوراي امنيت؛
3. علاقه‌مندي جهت تقويت روابط با كشورهاي كليدي اروپا و بهره‌برداي از شكاف‌هاي موجود در روابط اروپا و آمريكا؛
4. توسعه‌ي روابط تجاري و ديپلماتيك با چين كه شديدا يادآور سياست‌هاي آمريكا در قبال چين در دوران جنگ سرد است؛
5. تغير شكل دادن محيط فعلي بين‌المللي، در راستاي تضعيف نفوذ ژئوپلتيكي آمريكا و تبديل آن به سيستم جهاني با چند قطب.(9)
علاوه بر اين به نظر مي‌رسد سياست خارجي روسيه تحت رهبري ديميتري مدوديف نيز مبتني بر اصولي نظير «پسا ايدئولوژيك ‌گرايي» ، «تجاري كردن و امنيتي كردن روابط بين‌المللي و منطقه‌اي» در چارچوب «نمايش قدرت» باشد. اين سياست معلول چند عامل مهم است. نخست آنكه مقامات كرملين به دركي درست و جدي از رقابت سياسي و اقتصادي ميان آمريكا، اتحاديه اروپا، چين و روسيه رسيده اند. آنها به خوبي مي دانند كه مخالفت با كوشش‌هاي روسيه به منظور افزايش نفوذ در حوزه‌هاي پساكمونيستي از طريق دولت‌هاي كشورهاي مجاور و بازيگران و نهادهاي خارجي طي سال هاي اخير گسترش يافته است. بر اين اساس كاهش نقش روسيه به عنوان شريك مسلط بر سرمايه گذاري و تجارت خارجي همسايگان خود تا حد زيادي از همين تلاش قدرت هاي ديگر ناشي مي شود. در نتيجه روس ها دريافته اند كه براي همگرايي با همسايگان خود بايد به ارائه‌ي يك طرح نوين و جامع بپردازند. در غير اين صورت روسيه توان رقابت با ايده‌ي همگرايي اروپايي را از دست خواهد داد.
با توجه به اين نكات، رئاليسم روسي نمي‌تواند در قبال برخي از مسائل نظاره‌گر باشد و يا با آنها به نوعي كنار بيايد. يكي از اين مسائل، گسترش ناتو به شرق است. طي سال هاي گذشته، روس ها همواره نگراني خود را از گسترش ناتو به شرق و به خصوص عضويت اوكراين و گرجستان در اين اتحاديه‌ي نظامي ـ امنيتي ابراز داشته اند. از اين رو مي توان گسترش ناتو به شرق را يكي از مهمترين چالش هاي سياست خارجي روسيه به حساب آورد. مسئله‌ي ديگري كه به خصوص طي چند سال اخير ذهن روس ها را به خود مشغول كرده بود، استقرار سامانه دفاع موشكي در اروپاي شرقي است. به خصوص كه دولت آمريكا هم‌اينك از طرح جديدي مبني بر استقرار سامانه‌ي دفاع موشكي جديدي در روماني نيز خبر داده است.
يكي ديگر از مسائلي كه روس ها در سياست خارجي خود نمي توانند با آن سازش كنند، مسئله‌ي نفوذ اروپاي غربي در اروپاي شرقي است. به خصوص كه روس ها همچنان اروپاي شرقي را حوزه سنتي نفوذ خود به شمار مي‌آورند. در اين راستا روس ها همواره به گسترش اتحاديه اروپا به سمت شرق با نگراني و ترديد نگريسته اند. موضوع ديگري كه همواره روس ها را در برابر غرب قرار داده است، مسئله‌ي وضعيت حقوق بشر و دموكراسي در روسيه است كه در اكثر مواقع مورد انتقادهاي جدي واقع شده است. بر اين اساس روس ها انتقاد از وضعيت حقوق بشر و دموكراسي در روسيه را به مثابه دخالت در امور داخلي خود مي نگرند و سابقه نشان داده كه هيچ انتقادي را تحمل نمي كنند.‌

نتيجه‌گيري

در مجموع بررسي اصول حاكم بر سياست خارجي روسيه كه عموما از واقعيت هاي موجود در نظام بين‌الملل و محيط پيرامون روسيه ناشي مي شوند ، در مي يابيم كه رابطه‌ي محكم و معناداري ميان اصول رئاليسم روسي و دكترين هاي نظامي اين كشور وجود دارد. بر اين اساس روسيه تلاش مي‌كند ضمن گسترش روابط با اتحاديه اروپا و ايالات متحده آمريکا و همچنين ايفاي نقش موثرتر در معادلات جهاني، از نظر استراتژيکي نيز مستقل عمل نمايد. به همين سبب نيز طي سال‌هاي گذشته، سياست خارجي روسيه نمايانگر استفاده از ابزار گوناگون جهت دستيابي به اهداف و مقاصد مسكو بوده است. در واقع سياست خارجي روسيه بر اساس عملگرايي، كار آمدي اقتصادي و اولويت اهداف ملي پايه گذاري شده است و رهبران کرملين بارها به ضرورت استفاده از منابع و روش‌هاي گوناگون قدرت جهت دستيابي به مقاصد خود اشاره نموده‌اند. در اين راستا سومين دكترين نظامي روسيه نيز به منظور مقابله با تهديدهاي موجود در پيرامون امنيت و منافع ملي روسيه، طرح و تبين شده است.

پي نوشت ها :

1. جيوتسنابكشي، تداوم و تغيير در امنيت ملي و دكترين نظامي روسيه، ترجمه: علي بختياري پور، نگاه(ويژه‌نامه روسيه)، سال دوم، شماره 20، اسفند 1380، ص 28
2. دكترين نظامي جديد روسيه، نگاه (ويژه‌نامه روسيه)، سال دوم، شماره 20، اسفند 1380، صص 50- 37
3. نگرش دكترين نظامي جديد روسيه به قفقاز و آسياي ميانه، ترجمه: علي صباغيان، همشهري ديپلماتيك، نيمه اول دي ۱۳۸۲، شماره۴
4. خبرگزاري ريانوستي، 13 مي 2009
5. Medvedev approves Russian military doctrine, Itar-Tass, 5 February 2010
6. تهديد روسيه به حمله پيشدستانه اتمي عليه متجاوزان، روزنامه اعتماد، شماره 2110، 2 آذر 1388
7. پس از موافقت با دكترين نظامي جديد روسيه، مدوديف گسترش ناتو را يك تهديد امنيتي بزرگ دانست، خبرگزاري فارس، 18 بهمن 1388
8. پيشين ، تهديد روسيه به حمله پيشدستانه اتمي عليه متجاوزان
9. Paula J. Dobriansky, Russian Foreign Policy: Promise or Peril?, Council on Foreign Relations, Center for strategic and International Sttudies, Washington DC. , 2000, p. 2

منبع: اندیشکده روابط بین الملل




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط