مسؤولان و نقاط ضعف و چالش ها

سؤال: مهمترين نقاط ضعفى كه از ناحيه ي مسؤولان متوجه نظام اسلامى مى شود چيست؟ مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند: 1- يكى مسأله ي سستى بينش و ايمان انقلابى و اسلامى در بعضى از مسؤولان است. اينها مجذوب نسخه هاي سياسى غرب هستند؛ آن هم نسخه هاي غلط از آب در آمده
يکشنبه، 26 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسؤولان و نقاط ضعف و چالش ها
مسؤولان و نقاط ضعف و چالش ها
مسؤولان و نقاط ضعف و چالش ها






پرسش و پاسخ از محضر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
سؤال: مهمترين نقاط ضعفى كه از ناحيه ي مسؤولان متوجه نظام اسلامى مى شود چيست؟

مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند:
1- يكى مسأله ي سستى بينش و ايمان انقلابى و اسلامى در بعضى از مسؤولان است. اينها مجذوب نسخه هاي سياسى غرب هستند؛ آن هم نسخه هاي غلط از آب در آمده ليبرال دمكراسى غرب. اما من خدا را شكر مى كنم كه مسؤولان تراز اول كشور عميقا معتقد به آرمان امام (ره) و انقلاب هستند، اما در بعضى از دستگاهها چنين
چيزهايى پيدا مى شود.
2- (مسأله ي دوم اينكه) در حوزه انديشه، قانون شكنى مي كنند.حوزه انديشه و فكر هم قوانينى دارد و بايد از آنها پيروي كرد. اگر كسى درباره ي يك مبناي فكري شبهه اي دارد، قانونش اين است كه آن را در مراكز تخصصى و محافل علمى مطرح كند. يا بايد شبهه را برطرف كند و از ذهن خود دوركند. يا اگر شبهه اشكال واقعى است آن را به يك نظريه تبديل كند و ذهنهاي اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمايد.
اين حضرات از اين قانون پيروي نمي كنند. شبهه يى به ذهن آنها مى آيد، خودشان بى اعتقاد مى شوند و بر اثر هزار جور ابتلا و گرفتاري، پايه هاي ايمان عميق قلبى شان را موريانه ي هوي و هوس و رفاه زندگى و دنياطلبى مى جود و مى خورد و شبهه دار مى شوند. آنگاه مى آيند شبهه را در افكار عمومى مطرح مي كنند؛ اسمش را هم تجديد نظر مى گذارند! اين خيانت به افكار عمومى است، تجديد نظر يعنى چه؟
3- يك وقت معناي تجديد نظر اين است كه انسان از خطايى، انديشمندانه و منصفانه بر مى گردد؛ اين چيز خيلى خوب است. اما تجديد نظرهاي سياسى، مصلحتى و ناشى از تغيير موقعيتها و تطميع دشمن، تجديد نظر نيست. اينها هرهري مسلكى است.
4- يك آسيب ديگر، دنيازدگى است. خيلى از ما، آنهايى که قدرت و پست را طعمه دانستند، متأسفانه دچار دنيازدگى شده ايم. 6، 5 سال پيش از اين در پيامى به انجمن اسلامى دانشجويان - چون آن روز چيزهايى را
حس مي كردم - به اين نكته تصريح كردم گفتم بعضى ها بايد مواظب باشند، اسير چرب و شيرين دنيا نشوند. كسى كه براي خود مسؤوليتى قايل است، اگر دنيا زده و رفاه زده شد، كارش زار خواهد شد و كار مردم را زار خواهد كرد.
بعضى از مشكلات ما (مسؤولين) ناشى از ضعف بعضى از مديريتهاست كه به كارهاي جزيى و فعاليتهاي سياسى و حزبى سرگرم و مشغول مى شوند. اگركسى مسؤوليتى را قبول كرد، چنانچه بنا شد چنين دلبستگى هايى پيدا كند، به آن مديريت ضربه خواهد زد.
من يك وقت به بعضى از مسؤولان دولتى پيغام دادم و گفتم شما آن ساعاتى را كه در جلسه ي حزبى خود صرف مي كنيد - البته نمى گويم پول و امكانات مى گيريد - همين وقت و همتى كه صرف مي كنيد، متعلق به دولت و مردم است. شما حق نداريد آن را صرف مسايل حزبى و جناحى و گروهى و امثال اينها بكنيد. يك مقدار ضعفهاي ما ناشى از اينهاست والا ما مديريان خوبى داريم. بعضى ها به مديران دولتى ايراد مى گيرند. نه، مديران ما در بخشهاي
مختلف بر روي هم خوشبختانه مديريان خوبى هستند؛
5- يكى ديگر از عيوب و آفتها، عدم اتحاد كلمه است. اتحاد كلمه هم لازم است. مسؤولان مواضع واحدي اتخاذ كنند. به خصوص در مسايل جهانى و مسايل عمده ي كشور، وقتى اندك اختلافى در حرف مسوؤلان پيدا مى شود، شما مى بينيد راديوهاي بيگانه چگونه اينها را بزرگ و چند برابر مي كنند. حتى آنجايى كه اختلافى نيست، اختلاف را جعل مي كنند؛ براي اينكه نشان دهند بين مسؤولان اتحاد كلمه نيست. آنها از جمع منسجمى كه با هم كاركنند و همدل باشند خيلى مى ترسند.
*******

سؤال: چرا بعضى از مسؤولان مجذوب نسخه هاي سياسى اقتصادي غرب مى شوند؟

مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند:
ليبرال دمكراسى غرب كه يك روزگفته مى شد اوج تكامل فكر و عمل انسان است و بالاتر از آن چيزي وجود ندارد - كه به نظر من خود اين حرف نشانه ي كوته فكري است كه آدم نقطه ايي را پيدا كند و بگويد از اين بالاتر ممكن نيست انسان حركت كند. نه، انسان در حركت خود بى نهايت است - امروز هم به دست خود، خودش را رسوا كرده است. اين ليبراليسم، همان چيزي است كه امروز ماجراي عراق و افغانستان و سال ها است مسأله ي فلسطين را - به وجود آورده است. اين اومانيسم دروغين غرب همان چيزي است كه پنجاه سال ملت فلسطين را نديده مى گيرد و مى خواهد آن را به طور كلى حذف كند. از خودشان سؤال نمي كنند كه اصلا ملت فلسطين در دنيا وجود داشته و يا دروغ است. اگر قبول داريد سرزمينى را به نام فلسطين وجود دارد پس كو آن ملت. خواستند يك ملت و يك نام جغرافيايى را به طور كلى از روي كره زمين حذف كنند. امروزه اومانيسم و ليبراليسم و دموكراسى آنها به اختناق و
خفقانى رسيده است كه حتى نمى خواهند به يك رسانه ي خارجى اجازه بدهند اخبار افغانستان را پخش كند! اين جريان آزاد خبر از نظر غرب است. اين نسخه ي رسوا شده و غلط از آب درآمده است. در عين حال فلان مسؤول ما كه به بركت انقلاب اسلامى عزت و احترامى پيدا كرده و به خاطر اظهار طرفداري از اسلام و امام و انقلاب ممكن است چهار نفر به او احترامى بگذارند، ناگهان طرفدار ليبرال دمكراسى غربى بشود كه نقطه ي مقابل مردم سالاري اسلامى است! اصلا مردم سالاري اسلامى و آزادي در اسلام، آن نيست؛ يك حقيقت ديگر است.
*******

سؤال: در حوزه ي انديشه يكى از نقاط ضعف مسؤولان هرهري مسلك بودن آنها است همراه با مصداق آن را توضيح فرماييد؟

مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند:
مسؤولان نبايد تابع حزب باد باشند و هر روز باد به هر طرف وزيد آن گونه تصميم بگيرند. يا نگاه كنند ببينيد دشمن چه ژستى مى گيرد ما هم ژست خود را با او تطبيق كنيم. اگر او اخم كرد ما چهره ترس آلود بگيريم؛
اينكه نشد. بعضى اينطوري اند. انسان اگر زندگى سياسى بعضى ها را از اول انقلاب تا حالا نگاه كند مى بيند ملقمه ي عجيبى از انواع و اقسام فكرهاست! يك روز بود كه چنين آدمهايى به اين اكتفا نمي كردند كه در شعارهاي مردم فقط مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي بگويند. مى گفتند بايد بگوييم مرگ بر شرق و غرب. ما مى گفتيم شوروي سمبل يك تفکر و يك راه غلط است و آمريكا سنبل جنايت و ستم است، چه دليلى دارد شما بگوييد مرگ بر شرق و غرب؟!
مى گفتند شما محافظه كار و سازش طلبيد! از جمله ي همين حضرات الان كسانى هستند كه حاضرند رسما در مقابل آمريكا و انگليس عذرخواهى بكنند و بگويند ما غلط كرديم. اشتباه كرديم به شما بدگويى كرديم. ما را
ببخشيد! بعضى از اين افراد آن روز در اوايل انقلاب روي تنديهاي بيرويه يك نظر عجيب و غريب اقتصادي مطرح مي كردند كه انسان شاخ در مى آورد. مى گفتيم اينها كجايش اسلامى است. مى خواستند تفکرات بسيار تند و چپ سوسياليستى را به اسم اسلام تحميل و پياده كنند و بعضى از آنها كه مسؤوليت داشتند كارهاي بدي هم در آن روزها انجام دادند.
من فراموش نمي کنم، ما در شوراي انقلاب سالهاي 58 و 57 قانونى داشتيم كه سرمايه دارهاي قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسيم كرده بود؛ بند الف بند ب بند ج و بند د. بند ب كسانى بودند كه سرمايه هاي آنها از طريق نامشروع و غيرقانونى به دست آمده بود. حكمش هم اين بود كه دولت بايد اين ها را تصرف كند. بند ج كسانى بودند كه سرمايه هاي آنها از راه نامشروع به دست نيامده بود؛ ليكن وامهاي كلانى از بانك ها گرفته بودند، تقلب كرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراين اينها بايد وامهاي خود را ادا مي كردند. اگر ادا مى كردند كارخانه ها مال خودشان مى شد. اما اگر پرداخت نمي كردند، كارخانه هاي آنها تصرف مى شد. اوايل رياست جمهوري من گروهى مسؤول تشخيص بند ب و ج و اين طور كارها بودند. البته اين كارها دست بنده به عنوان رئيس جمهور نبود. دست نخست وزير و دستگاه هيأت دولت بود. من اطلاع پيدا كردم يك عده در اين هيأت هستند و اصرار دارند بند ج را به بند ب تبديل كنند. يعنى كارخانه هايى كه مى شد صاحب آنها بدهكاريش را به بانك بدهد بعد كارخانه اش را راه بيندازد و كار كند و كارگرانش هم بى كار نباشند مى خواستند نگذارند اين كارها انجام بگيرد. در آن موقع، چنين گرايش چپ ضد سرمايه داري افراطى به ناحق وجود داشت. همان آدمها حالا كسانى هستند كه حاضرند در مقابل كمپانى ها و سرمايه داري صهيونيستى فرش قرمز پهن كنند تا به ايران بيايند و سرمايه گذاري كنند. انسان از چپ ترين ايده ي ماركسيستى، به افراطى ترين ايده ي دست راستى اقتصادي متحول شود. اسمش را هم تجديد نظر بگذارند! اين تجديد نظرنيست اين هرهري مسلكى است. وجود اين آدمهاي تجديد نظرطلب در برخى از دستگاههاي گوناگون اسباب زحمت و خطر است. اگر دردانشگاه باشند ضرر مى رسانند. اگر در دولت باشند ضرر مى رسانند. اگر
در مجلس باشند ضرر مى رسانند. هرجا و در هر نقطه باشند ضرر مى رسانند.يكى از آسيبهاي ما اين است.
*******

سؤال: فعاليتهاي حزبى را از جمله نقاط ضعف مسؤولانى دانستيد كه به فعاليتهاي سياسى و حزبى سرگرم هستند. آيا شما با حزب و تحزب مخالفيد؟ در حالى كه حضرتعالى بعد از شهادت دكتر باهنر دبير كل حزب جمهوري اسلامى بوده ايد؟

مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند:
بعضى ها مى گويند فلانى با حزب و تحزب مخالف است. در صورتى كه پس از پيروزي انقلاب اسلامى اولين حزب را ما درست كرديم. اگر تحزب به معناي واقعى كلمه وجود داشته باشد، من طرفدار آن هستم. منتهى من تحزب را اين نمى دانم كه عده اي از داعيه داران سياسى به دنبال كسب قدرت دور هم جمع شوند و با شعار و ايجاد هيجان و
جذابيت هاي دروغين مردم و يا گروه هايى از مردم را به اين طرف و آن طرف بكشانند و مرتب دعوا و اختلاف راه بيندازند و براي اينكه بيكار نمانند يك مسئله كوچك را بزرگ مي كنند، يك چيز كم اهميت را پر اهميت جلوه دهند و روزها و هفته ها درباره اش بحث و تحليل كنند. بر اساس آن دوست و دشمن معين كنند؛ فلان كس، فلان طرفى است، پس دشمن است. فلان كس فلان طرفى است پس دوست است. بنده اين را تحزب نمى دانم؛ اينها روشهاي غلط سياسى است كه در دنيا هم رايج است. دل ما خوش بوده است كه در ايران اين چيزها رايج نباشد. اما
متأسفانه بعضى ها به اين چيزها دلبستگى دارند.
*******

سؤال: راهكار حل اختلافات مسؤولان در چيست؟

مقام معظم رهبري در پاسخ به اين سؤال مي فرمايند:
خوشبختانه تركيب قانون اساسى ما راه حل مشكلات را معين كرده. رهبري را به عنوان محور در نقطه ي مركزي همه مسؤولان قرار داده. اين امكان و فرصت خيلى بزرگى است تا مسؤولان بتوانند با وحدت كلمه، با همديگر كار كنند.
منبع:بيانات مقام معظم رهبري در سفر به استان اصفهان، سال 1382




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط