راه ها و ابزارهاي فتنه در جامعه (4)
متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی همراه با پاسخ سوالات مسابقه
تاريخ پخش : 06/03/89
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
سال 89 بحثي را شروع كرديم، آغاز سال از نهر و درخت و طبيعت يكي دو جلسه بحث كرديم. بعد هم وارد بحثهاي ديگر شديم. يك بحثي را مطرح كرديم به نام بحث فتنه، كلمهي فتنه هم در قرآن آمده است، هم در روايات خيلي آمده است. و همهي ما به يك نحوي گرفتار فتنه ميشويم. اين روزها اين اصطلاحات را هم ميگويند: جنگ نرم و سرد و... ولي ما همان لفظ فتنه را بگوييم، و ابزار فتنه، راههاي فتنه و مقابله با فتنه. دو جلسه صحبت كرديم تا شمارهي 35 رسيديم. شمارهي 36، ابزار فتنه، چگونه انسان گرفتار فتنه ميشود؟ بسمالله الرحمن الرحيم. موضوع بحثمان درسهايي از قرآن و عترت، اهل بيت. موضوع: فتنه و ابزار آن. دنبالهي بحثهاي قبل، شمارهي 36. چه بود؟
1- خطر تفسير قرآن به رأي و نظر خود
ولي تفسير به رأي اين است كه يك چيزي را به گردن آيه مياندازيم. ميگوييم: اين آيه اين را ميخواهد بگويد. اين خطرناك است. گاهي افرادي گرفتار فتنه ميشوند، براي اينكه تفسير به رأي ميكنند. آن بدبختي كه،تروريستي كه مسلمانهاي زيادي را كشت، مثلاً امثال ريگي ميگويد: منافقين در بدترين جاي جهنّم هستند. بعد ميگويد: خوب شيعه از منافقين است. بعد ميگويد: منافقين در بدترين جاي جهنّم هستند. اينجا درست، اما بعد ميگويد: شيعه جزء... اين را تو از كجا ميگويي؟ يعني سلمان فارسي منافق بوده است. ابيذر منافق بوده است؟ هيچ شيعه و هيچ سني نگفته سلمان و ابيذر جزء منافقين هستند. هيچ! نه سني گفته و نه شيعه! ما نسل سلمان هستيم. چه كسي گفته طرفداراني كه معتقد به امامت عليبن ابيطالب باشند، منافق هستند؟ به چه دليل قرآني و به چه دليل عقلي؟ گاهي افراد گرفتار فتنه ميشوند، به خاطر يك برداشت كج! مثل آدمي كه عينك سرخ ميگذارد، همهي شلغمها را لبو ميبيند. خوب اين عينكش كج است. عينك سبز ميگذارد، كاهها را علف ميبيند. خوب اين گير عينكش است. درست ديدن، اين خيلي مهم است كه انسان مطالب را درست ببيند.
2- نگاه نادرست به دنيا و انتظارات نابجا
دنيا عشرتكده نيست. دنيا ميدان رشد است، در ميدان رشد، بايد ابزار تلخي هم باشد. يك جواني را كه ميخواهند رشد بدهند، متكا برايش پهن نميكنند، كه بفرماييد بخوابيد رشد ميكنيد! اين بايد بالا برود، پايين بيايد. جست و خيز و راه رفتن روي طناب و راه رفتن بين موانع و نميدانم پرش و جهش و صحرايي، دريايي، رزم شبانه، روزانه، اگر بنا است رشد پيدا كند، در ميدان رشد، بايد همهي ابزار تلخي و سنگيني هم باشد. مثل اينكه كسي آمده وزنه برداري كند، ميگويد: متكاي من كجاست، ببخشيد شما آمدي بخوابي؟ ميدان رشد است. بايد با مشكلات كشتي گرفت. نصف اشكالاتي كه ما به خدا ميكنيم، براي اين است كه دنيا را از اين طرفي ميبينيم. بايد بگوييم: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة» (بحار الانوار/ج70/ص82) اميرالمؤمنين ميفرمايد: دنيا خانهاي است پر از بلا. براي چه بلا است؟ براي اينكه رشد، «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات» (بحار الانوار/ج47/ص298) دنيا آمدهايد رشد كنيد. ميخواهم شما را با تلخيها و شيرينيها رشد بدهم. هم ابزار تلخي جلوي شما ميريزند، هم ابزار شيريني. يك روز سوييچ ماشين نو به شما ميدهند، ببينند چقدر بالا ميپري، يكوقت از تو ميگيرند ببينند چطور سكته ميكني. دنيا را از اين طرف ميبينيم اشكال ميكنيم. تفسير به رأي يعني دين را از اين طرف ديدن. به همين خاطر كسي حق ندارد دين را معرفي كند جز فقيه! دينتان را از عرفا نگيريد. بله يكوقت يك فقيهي عارف است، روي چشم! اما عارفي كه درس نخوانده است. اهل ذكر و ورد و انزوا و سير و سلوك و چلّه نشيني، آخر اين سواد ندارد. دينتان را، فقيه اگر عارف بود روي چشم! اما اگر عارف بود و فقيه نبود، ما نميتوانيم دينمان را از او بگيريم. به ما گفتند: دينت را از چه كسي بگير. گفتند: اعلم! اعلم يعني چه؟ يعني باسوادترين! شما در خريد ميوه كه براي شكمت هست، سعي ميكني بهترين ميوه را تهيه كني. تا آنجا كه بشود.
تمام گناهان زبان، اينها جنگ سرد است. آدم با زبانش يك حرفي ميزند، از زبان سي تا گناه سر ميزند. يكوقت من چند سال پيش در تلويزيون گفتم. سي رقم گناه از زبان سر ميزند. فحش، مسخره، غيبت، شهادت به ناحق، دروغ، سوگند نابجا، تهمت، متلك، هجو، يعني مثلاً طرف را دست مياندازيم. هجو قلمي مثلاً كاريكاتور. هجو زباني، دست مياندازيم. يك آدم ضعيفي ميآيد ميگويد: پهلوان آمد. خوب مثلاً اين را هجوش ميكنيم. دستش مياندازيم. هجو، يك آدم زشتي ميآيد، اوه... يوسف آمد. (خنده حضار) هجوش ميكنيم. سي تا گناه زبان است. تمام گناهان زبان جنگ سرد است. شمشير نيست. ولي طرف را قلع و قمع ميكند. نابود ميكند. شخصيت طرف را ميشكند.
3- القاب و عناوين بزرگ ولي توخالي
گاهي وقتها به القاب چيز ميكنند. يعني لقبها، ايشان پرفسورفلان، ايشان استاد فلان، ايشان، ايشان، ايشان، ببخشيد چه ميكند؟ يك كسي را خيلي تعريفش را پيش من كردند. ايشان از نظر علمي اوه... (با سوت) شاگردهايش اوه... سابقهاش اوه... (خنده حضار) هي گفتند و گفتند، گفتم: ببين آقا! اين لقبها را رها كن. اين از وقتي خلق شده تا حالا كدام معروفي را زنده كرده است؟ و با كدام منكري مبارزه كرده است؟ در عمرش ما سراغ نداريم يك معروفي را احيا كند، يا جلوي يك منكري را بگيرد. بالاخره امام معروف بود يا نه؟ صدام منكر بود يا نه؟ ايشان چقدر به امام در انقلاب كمك كرد؟ يك صفحه نوشت. يك ملاقات كرد. يك حمايت كرد. بالاخره امام معروف بود. صدام منكر بود. ديگر حالا در اينها كه شك نداريم. يك ذره نه كمك امام كرد، در جنگ هشت سالهي صدام هم يك قدم براي جبهه برنداشت. حالا مرتب ميگويي علم اين... اوه... سوت ميكشي! تا قيامت سوت بكش. هرچه بيشتر سوت بكشي نزد من پوك تر است. پروفسور فلان، آيت الله فلان، دانشمند فلان، تاجر، عمدةُ التجار، حسام السلطنه، نميدانم رييس هيأت فلان، پدربزرگ فلان، خاندان فلان، تو را به حضرت عباس من را رها كن! به من بگو: كدام معروف را در محله زنده كرده، كدام منكر را در منطقه با آن مبارزه كرده است؟ نگاه نكنيد اين منار هشتاد متر است، يا دو متر! چند تا اذان روي آن گفتهاند؟ يكوقت يك تخمهي كوچك مغز دارد. يك وقت يك تخمهي بزرگ پوك است.
يكي از ابزار فتنه، لقبزدگي، عنوان زدگي، عنوان زدگي! دلش ميخواهد با فلاني عكس بگيرد. خوب مثلاً عكس با فلاني يعني مثل فلاني شدي؟ حالا گذرت خورده به فلاني... عكس را ببين من پهلوي فلاني بودم.حالا مثلاً پهلوي فلاني بودي، از كمالات فلاني چقدر دست تو است؟ سواد او را داري؟ رشد او را داري؟ اخلاق او را داري؟ علم او را داري؟ حلم او را داري؟ فقط كنار او يك عكس گرفتي. مثل اينكه مثلاً بنده اين ليوان را كنار خودم بگذارم و عكس بگيرم. بعد اين ليوان بگويد: من پهلوي يك معلم قرآن عكس گرفتم. خيلي خوب! علم قرآن هم داري؟ نه! اين كنار يك معلم عكس گرفته است. اگر اين ليوان كنار معلم عكس بگيرد كه چيزي در ليوان نميرود. دلش خوش است. دلش خوش است. دنيا هم اينطور است. دنيا اينطور است. در موزهها بسياري از چيزهايي حفاظت ميشود كه آدم تعجّب ميكند. مثلاً اين حفاظت چه معني دارد؟
4- خطر نفاق و ايمانهاي تاكتيكي
5- خطر افشاي اسرار شخصي مردم
يك فيلم توبه درست كرده بودند، آن روزي كه همه گفتند: به به! من گفتم: اَه اَه! حالا صاحبش هم كه كج درآمد. يك كسي رفته بود، بهشت زهرا و سر قبرها و بعد لجن به خودش ماليد. من اين فيلم را كه ديدم، گفتم: چه كسي گفته: توبه يعني لجن بمال! نخير! ممكن است آدم توبه كند، لباسهايش هم سوپردولوكس باشد. توبه معنايش اين نيست كه مثل خلها، لباس كثيف بپوشي و... توبه يعني لغزشت را جبران كن. جبران كردن لغزش كاري به لباس ندارد. كاري به قيافه هم ندارد. مرتب بر سرت بزن. چرا؟ نمي خواهد بر سرت بزني. برو پول مردم را بده، گريه هم نكن. مال مردم را خوردي، دو ليتر هم گريه كني، فايده ندارد. مال مردم را بده و دو كيلو بخند. ما فكر ميكنيم، توبه يعني گريه! بله، عذرخواهي از خدا گريه خوب است. اما مال مردم، آمپولش گريه نيست.
افشاگري مخرّب! بعضي چيزها را قرآن ميگويد: كساني كه «يَكْتُمُون» توبهشان «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا» (بقره/160) «بَيَّنُوا» بيان كن. يعني چه؟ چون يك چيزي را بايد بگويي، نگفتي. حالا چه؟ بيان كن. بيان كن.
افرادي به فتنه ميافتند به خاطر اينكه افشاگري نابجا ميكنند. يك كسي يك خلافي كرده است. حالا هم واقعاً برگشته است. آدم خوبي شده است. شما ميروي ميگويي: ميداني، اين چنين شده، چنين شده. جوانيهايش چنين بوده، بچگيهايش چنين بوده، بابا الآن بيست سال است ديگر از آن تاريخ گذشته است. عوض شده است. تو چرا افشاگري ميكني؟ در جامعه فتنه درست ميكني؟ خيلي از فتنهها به خاطر اين است كه يك عيبهايي لو ميرود به خاطر افشاگريهاي نابجا!
تحريم، بعضي فتنهها به خاطر اين است كه من يكوقتي منافقين در زندان بودند، يك دختر منافقي بود، در مسيري كه برادرها را ميديديم، اين دختر را هم گفتند جز منافقين است. به دختر گفتم: تو مرا ميشناسي؟ نگاه كرد، گفت: نه! گفتم: من چند سال است در تلويزيون هستم. گفت: باشد، به ما گفتند: فيلم هاي تلويزيون جمهوري اسلامي را نبينيد. قرآن يك آيه دارد ميگويد: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» (فصلت/26) آيهي قرآن است. گوش به قرآن ندهيد. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» امام حسين كه روز عاشورا صحبت ميكرد، گفتند: سوت بكشيد. كف بزنيد. كف بزنيد، سوت بزنيد كه صداي امام حسين نيايد. تحريم اقتصادي، تحريم فرهنگي. اين كتاب را نخوانيد. مجلّه را نخوانيد.
6- خطر سازش و صلح تاكتيكي دشمن
در جنگ صدام گاهي وقتها كه ضربه ميخورد، پيشنهاد صلح ميكرد. حتي وسط جنگ يك حملهاي به لبنان و فلسطين كردند، كه امام فرمود: اگر هم قرار است، فلسطين برويم، راه فلسطين از كربلا ميگذرد. يعني يكوقت شما را غافل نكنند. يك فشار روي او ميآورند كه شما حواستان از جبهه متوّجه به لبنان و فلسطين شود. صدام را رها كنيد. اينها ابزار... قرآن واقعاً همه بصيرت است. در هر كلمهي قرآن يك نور است. خود قرآن گفته: من نور هستم. يعني من را بخوان، به تو مي گويم: چه كن. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» شنيدن قرآن را تحريم ميكنند. «وَ الْغَوْا فيهِ» (فصلت/26) صلح تاكتيكي، تشكّر تاكتيكي، مثلاً گاهي وقتها دشمن سالگرد جمهوري اسلامي را تبريك ميگويد. مثلاً ايران سيل ميآيد فوري دو تا كشتي مثلاً دو تا هواپيما، كمكهايي ميبرند. دشمن است. ولي ميگويد: گول اينها را هم نخور. حضرت امير ميفرمايد كه: «لا تأمن عَدُوّاً» (غرر الحكم/ص483) دشمن «عَدُو» يعني دشمن، از دشمنت در امان نباش. «و ان شَكَر» گرچه تشكّر كند. سالگرد جمهوري اسلامي شده، سالگرد رياست جمهوري شما شده است. ممكن است تبريك بگويد. تشكر بگويد. جنس بفرستد. وام بدهد. نميدانم بيايد، برود. ميگويد: اينها همه حواست جمع باشد. قرآن بصيرت است. تشكّر! اگر كسي خيلي از دخترها گول ميخورند، به خاطر اينكه مثلاً يك جوان يك گل به آنها ميدهد. يك بستني به آنها ميدهد. پول سينمايش را ميدهد. يك حلقهي طلا برايش ميخرد. تبريك برايش ميگويد. سالگردش را در تلفن... بله، سالگرد شما است تبريك ميگويم. بابا! گولت ميزند. اين علاقهها مثل علاقههايي است كه ما به انار داريم. انار چون آب دارد، دو دستي بلندش ميكنيم، آبش را گرفتيم پرتش ميكنيم (با بيان حركت و خنده حضار) اين علاقههاي اينها، اين علاقهها به خاطر اين است كه خودشان به هدفشان برسند.به هدفشان كه رسيدند، عين اناري كه آبش را ميگيري، دور مياندازند، ايران هم همينطور است. خيلي از كشورها ايران را به خاطر نفتش دوست دارند. ميگويند: بله جمهوري اسلامي است. نفت نداشته باشد، از گرسنگي بميريم، به ما گندم نميدهند. كمااينكه ديديم مردم غزه از بيدارويي مردند و كشورهاي عرب و عجم به بيمارهاي غزه دارو ندادند. مواظب باشيد. با اين حرفهايي كه در فرودگاهها ميزنند و در روند تكاملي تاريخ، نميدانم در منافع مشترك فيما بين، مواظب باشيم. اگر دشمن است، با تشكّرش گول نخور. البته اگر دشمن نيست كه ما بايد بپذيريم. ما نبايد بدبين باشيم. اگر پيداست اين دشمن است، وقتي دشمن بودنش قطعي است، ديگر نه شكرش قابل اعتماد است، نه بوسيدنش، نه آمدنش، نه تبريكش، نه تسليتش. از ابزار فتنه تشكر تاكتيكي، صلح تاكتيكي.
7- خطر تبعيض در بيان معارف ديني
خدايا بصيرت، نورانيت، تقوا، علم به ما بده. تا دامهايي كه براي انحراف ما هست، آن دامها را بشناسيم، و از آن دوري كنيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
« پاسخ سؤالات مسابقه »
1- كدام شيوهي برداشت از قرآن، نهي شده است؟
1) تدبّر و تفكّر در آيات
2 ) تفسير بر اساس روايات
3) تفسير به رأي*
2- در فرهنگ اسلامي، دنيا چه جايگاهي دارد؟
1) دنيا، محل آرامش و آسايش
2) دنيا، محل ابتلا و آزمايش*
3) دنيا، محل كسب مال و دانش
3- بر اساس آيه 19 سورهي توبه، ملاك برتري افراد بر يكديگر چيست؟
1) ايمان به خدا*
2) خدمت به خلق خدا
3) انفاق به محرومان
4- يهوديان مدينه براي تضعيف مسلمانان چه نقشهاي پياده كردند؟
1) صلح تاكتيكي
2)ايمان آورده تاكتيكي*
3) انفاق و احسان تاكتيكي
5- در آية الكرسي، اسلام حقيقي چگونه معرفي شده است؟
1) كفر به طاغوتها
2) ايمان به خدا
3) كفر به طاغوت و ايمان به خدا*
لینک شرکت در مسابقه : http://www.gharaati.ir/quiz/index.php
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی
/ن