بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم

زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم نيست چون آينه‌ام روي ز آهن چه کنم آه کز طعنه بدخواه نديدم رويت
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم

شاعر : حافظ

زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم
نيست چون آينه‌ام روي ز آهن چه کنم آه کز طعنه بدخواه نديدم رويت
کارفرماي قدر مي‌کند اين من چه کنم برو اي ناصح و بر دردکشان خرده مگير
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم برق غيرت چو چنين مي‌جهد از مکمن غيب
دستگير ار نشود لطف تهمتن چه کنم شاه ترکان چو پسنديد و به چاهم انداخت
چاره تيره شب وادي ايمن چه کنم مددي گر به چراغي نکند آتش طور
اندر اين منزل ويرانه نشيمن چه کنم حافظا خلد برين خانه موروث من است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط