حمايت از بي قانوني

با توجه به فضاي سياسي كشور در پايان دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني، گروه‎‎هاي مختلفي، مانند كارگزاران با ايده‎‎ها و افكار خاص خود به‎وجود آمدند و به‎نظر مي‎رسد همزمان با تولد اين گروه‎ها، برخي...
پنجشنبه، 20 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حمايت از بي قانوني
حمايت از بي قانوني
حمايت از بي قانوني

نويسنده:مسعود رضايي




بررسي عملكرد مطبوعات دوم خردادي از تولد تاكنون

با توجه به فضاي سياسي كشور در پايان دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني، گروه‎‎هاي مختلفي، مانند كارگزاران با ايده‎‎ها و افكار خاص خود به‎وجود آمدند و به‎نظر مي‎رسد همزمان با تولد اين گروه‎ها، برخي جريانات مطبوعاتي جديد نيز در كشور شكل گرفت. در واقع سابقه اين جريان به ابتداي دهه 70 برمي‎گردد، زماني‎كه روزنامه سلام توسط بعضي از چهره‎‎هاي روحانيون مبارز شكل گرفت و انتشار آن شروع شد. اين روزنامه در آن زمان به‎دليل مواضع مخالفي كه نسبت به دولت آقاي هاشمي از خود بروز داد و به‎دليل برخي مطالب و نوشته‎‎هاي حرفه‎اي‎اش، مورد توجه بخشي از جامعه قرار گرفت. با نزديك شدن به فضاي شديد رقابتي انتخابات رياست جمهوري، دو جريان در عرصه سياسي خود را پشت سر دو نفر، آقايان ناطق نوري و خاتمي قرار دادند. جناح آقاي ناطق نوري تصور مي‎كرد به‎راحتي برنده انتخابات خواهد شد و اين موضوع باعث شد طرف مقابل با تمام توان درميدان حاضر شود. اما اين طرف، در ابتداي كار، يك‎پارچه و متحد نبود. از عمده‎ترين جريانات در آن زمان، روحانيون مبارز و كارگزاران را مي‎توان نام برد. طيفي از نيرو‎هاي آزاد كه در بين جريانات سياسي به اصطلاح چپ حضور داشتند نيز در اين ماجرا نقش داشتند. در مطبوعات اين دوران، شاهد تحولات زيادي هستيم. روزنامه سلام از ابتداي كار به شدت مخالف طيف اصول‎گرا بود. روزنامه ايران هم در آن زمان پايگاه كارگزاران سازندگي محسوب مي‎شد و مروج ايده‎‎هاي خاص آن‎‎ها بود. از طرفي، همشهري هم توسط غلامحسين كرباسچي اداره شده و در مسير كارگزاران قرار داشت. اين جريانات براي سازماندهي و مهندسي افكار عمومي به مطبوعات توجه جدي داشتند و از همان زمان شاهد شكل‎گيري برخي روزنامه‎‎ها بوديم. در همان دوره، نيرو‎هايي كه بعدا روزنامه‎نگاران دوم خردادي محسوب مي‎شدند، شروع به درخواست و اخذ امتياز‎ها و پروانه‎‎هاي مطبوعاتي از وزارت ارشاد كردند. روزنامه صبح امروز در همان دوران پيش از انتخابات دوم خرداد 1376 شكل گرفت تا افكار و در نتيجه آرا را سازماندهي كند. جهان اسلام و جامعه نيز قبل از انتخابات شكل گرفته بودند و از اواخر رياست جمهوري هاشمي، رويكرد اين نيرو‎ها براي شكل‎دهي به افكار عمومي شديدتر شده بود. امتيازات فراواني هم كه گرفته‎اند براي‎شان يك خاطرجمعي به‎همراه آورد كه بتوانند در صورت توقف كار، خط مطبوعاتي خود را در يك نشريه ديگر ادامه دهند.
درخصوص روزنامه‎نگاري به سبك دوم خردادي بايد به برخي واقعيت ها توجه كرد. اين‎گونه روزنامه‎نگاري از تيم‎هاي قوي برخوردار بود. روزنامه‎‎هاي دوم خردادي فارغ از محتوا، به‎لحاظ حرفه‎اي از هم‎رديفان خود قوي‎تر بودند. اين رسانه‎‎ها هم از نظر تكنيك و هم از نظر محتوايي كه مي‎خواستند به مخاطبان خود انتقال دهند، شگرد‎هاي حرفه‎اي و جديدي را به‎كار گرفتند. به همين دليل، دوم خرداد بي‎ترديد به رشد و ارتقاي روزنامه‎نگاري حرفه‎اي در اين كشور كمك كرد. جناح مقابل هم كه با حضور نشريات متعدد دوم خردادي، خود را مواجه مي‎ديد، مجبور شد سطح روزنامه‎نگاري و مطبوعات خود را بالا ببرد. در اين رقابت به ظاهر سياسي، كل جامعه رسانه‎اي مكتوب كشور دچار تحول حرفه‎اي و شكلي شد و دو طرف مجبور شدند بيش از پيش خود را با علوم و تكنيك‎هاي روز منطبق سازند. در همين دوران، تيم‎هاي روزنامه‎نگاري قدرتمندي هم شكل گرفت. افراد جواني وارد عرصه مطبوعات شدند و با توجه به سازوكار‎هاي موجود از لحاظ حرفه‎اي كار‎هاي قابل قبولي ارائه دادند. بعدا ديديم كوچ كردن اين تيم‎ها در نشريات باب شد؛ بار‎ها مورد اعتراض قرار گرفت. با اين همه، متمركز شدن بر نقاط ضعف حريف بدون اين‎كه روزنامه‎نگار ايده جديدي ارائه دهد يا پيشنهاد تازه‎اي مطرح كند، يكي از روش‎هاي اصلي جذب مخاطب دوم خردادي ها محسوب مي‎شد. آن‎‎ها با استفاده از برخي تكنيك‎ها و شگرد‎ها، مانند طنز و كاريكاتور، مصاحبه‎‎هاي چالشي و چاپ‎كردن برخي سخنراني‎هايي كه در مجامع خصوصي از طرف مقابل مي‎ديدند، سعي مي‎كردند فضا را به‎نفع خود عوض كنند. مروري كوتاه بر روزنامه‎‎هاي دوم خردادي نشان مي‎دهد كه در رقابت ميان ناطق و خاتمي، بخش زيادي از روزنامه‎‎هاي دوم خردادي بر اشتباهات طرف مقابل متمركز بوده و در اصل، عملكرد حريف، دستمايه اصلي دوم خردادي‎ها قرار مي‎گرفت. استفاده حرفه‎اي از روش‎هاي ژورناليستي براي اشاعه تفكرات ليبراليسم و دموكراسي‎هاي غربي، محوري‎ترين كار آن‎‎ها بود و اين بدان مفهوم است كه روزنامه‎‎هاي دوم خردادي خواه ناخواه از خط اسلام و ولايت فقيه و در يك كلام نظام جمهوري اسلامي فاصله گرفتند. محتواي حاكم بر اين روزنامه‎‎ها نيز برگرفته از انديشه‎‎هاي دكتر عبدالكريم سروش بود. بررسي‎‎ها نشان مي‎دهد بزرگان جريانات مطبوعاتي دوم خردادي سعي كردند به روش‎هاي مختلف، آموزه‎‎هاي سروش را در رسانه‎‎هاي خود به كار گيرند. البته بايد به اين نكته توجه شود كه تمامي دوم خردادي‎ها دچار چنين مشكلي نبودند، ولي جو غالب در روزنامه‎‎هاي پس از دوم خرداد، نشان از غلبه انديشه «اسلام به قرائت سروش» بود كه اشكالات زيادي بر آن وارد است.
آقاي خاتمي در آن زمان به‎عنوان رييس جمهور، با آزادي مطبوعات موافق بود و برخي برخورد‎ها با روزنامه‎نگاران را نمي‎پسنديد، ولي خود وي نيز انتقادات زيادي را به اين نوع تفكر حاكم بر دوم خرداد داشت. انتقاد وي نشان مي‎دهد در بطن جريانات سياسي دوم خردادي نيز انتقاد به ايده اسلام سروشي و به‎كارگيري برخي شيوه‎‎هاي ژورناليستي وجود داشته، ولي بي‎توجهي به اين انتقادات باعث شد فاصله بين اقشار مختلف جامعه و ترديد در افكار عمومي نسبت به ولايت فقيه و اسلام فقاهتي و سوق دادن جامعه به‎سمت ليبراليسم و دموكراسي غربي در دستور كار آن روزنامه‎نگاران قرار گيرد. اين روش رفته‎رفته ادامه پيدا كرد و زاويه خود را با نظام هرچه بيشتر كرد. چون اين جريان گرايش شديدي به اسلام غيرفقاهتي داشت پيدا بود كه به دامان ليبراليسم و دموكراسي غربي و مظهر آن، آمريكا خواهد افتاد. با اين همه، روزنامه‎نگاراني كه آمريكا را قبله آمال خود كرده بودند، سپر دفاعي خط امام را ر‎ها نمي‎كردند و خود را پيرو اين خط نشان مي‎دادند. اين روش، گونه‎اي سيستم دفاعي بود تا تمنيات خود را استمرار بخشند. در سال‎هاي پس از انتخابات دوم خرداد 1376 اين روند تا جايي ادامه يافت كه در بازه‎‎هاي بعدي به زاويه اي غير قابل چشم‎پوشي از نظام منجر شد و ديدگاه روزنامه‎نگاران دوم خردادي به غرب، تمايل كامل يافت. اين موضوع تا جايي ادامه يافت كه به صورت واضح، در روزنامه‎‎ها نسبت به فرآيند هسته‎اي شدن ايران واكنش منفي نشان مي‎دادند و هر گاه اجلاس و مذاكره‎اي در راه بود، هشدار و گراي مورد نياز را به غربي‎ها مي‎دادند تا آن‎‎ها در مقابل ايران موضع سخت‎تري را اتخاذ كنند. خطي كه از اسلام فقاهتي و ولايت فقيه فاصله گرفت، تمايل خود را به دموكراسي مدل غربي پرورش داد و كم‎كم در موضع تقابل با منافع ملي ايران جبهه‎گيري كرد، به‎گونه‎اي كه انگار در مقابل جمهوري اسلامي ايستاده است. آن‎‎ها درلابه‎لاي انتقادات خود از دولت، حاكميت و نظام را نشانه رفتند و تعصب و اصرار را در اين روش پيشه كردند تا جايي‎كه خلاف آشكار و اقدام غيرقانوني افراد مورد علاقه خود را ناديده گرفتند و متوجه تبعات هلاكت‎بار اين حمايت بدون انديشه نشدند. تعصب خاص در دفاع از دوستان، هرچند عملكرد اشتباه و بي‎قانوني آشكار داشته باشند، در انتخابات رياست جمهوري سال گذشته و حضور آقاي مير حسين موسوي نيز نشان داده شد.
منبع:http://panjerehweekly.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط