مقدمه"
شهر مدینه چشم به راه تولد کودکی از خاندان پاک پیامبر بود. خانه امام کاظم (علیهالسلام) حال و هوای دیگری داشت. نجمه، همسر آن بزرگواربه امید تولد فرزندش روزشماری می کرد. شور و شادی درخانه امام موج می زد.
سرانجام انتظار به پایان رسید ودراول ذی قعده سال 173 هجری قمری، خداوند دختری به امام هفتم حضرت امام کاظم (علیهالسلام) بخشید ونوزادی نورانی وخوش سیما در خانه با صفای امام، چشم به جهان گشود.
دل همه اهل خانه از تولد نوزاد جدید، غرق شادی شد.پس ازامام،شاید کسی به اندازه، نجمه همسرآن حضرت،خوش حال نبود؛ زیرا بعد ازگذشت25 سال این دومین فرزندی بود که پروردگار به او عنایت می کرد.
25سال پیش درهمین ماه؛ نجمه پسری به دنیا آورد تا پس ازپدر، به امامت برسد.آری، درست درسال 148 هجری قمری بود که با تولد علی که بعدها به «رضا»شهرت یافت، نجمه،تولد نخستین فرزندش را جشن گرفت.اینک پس ازسال ها ،خداوند دختری به او و همسرش، امام کاظم(علیهالسلام) وخواهری به رضا عطاکرد.
امام کاظم (علیهالسلام) به سبب عشق و علاقه خاصی که به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) داشت،نام نوزادش را «فاطمه» گذاشت که به خاطر سرشت پاک و پرهیزکاری اش، پس ازمدتی «معصومه» خوانده شد؛ چون مانند پدرگرامی اش از گناه و بدی دوربود.
«فاطمه»نامی بود که در میان اهل بیت، صدها خاطره تلخ وشیرین از دوران زندگانی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به یاد می آورد. آنان اگر برای یکی از فرزندانشان، نام«فاطمه»را بر می گزیدند،اورا گرامی می داشتند وبه او محبت می کردند.
دختر نورسیده امام کاظم (علیهالسلام) هم از این سنت نیکوبی بهره نبود. امام کاظم(علیهالسلام) اورا بسیار دوست می داشت واز هیچ گونه اظهار لطف ومحبتی به او دریغ نمی کرد
نسب حضرت معصومه علیها السلام
* نام حضرت معصومه علیها السلام «فاطمه کبری » بود؛ زیرا حضرت کاظم علیه السلام سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومه علیها السلام بزرگتر از آنها بود.
* مادر آن حضرت بانوی بزرگواری به نام «نجمه» خاتون بود.
* لقب «معصومه» را امام رضا علیها السلام بر ایشان نهاد.
* در شرافت نسب حضرت معصومه علیها السلام همین بس که ایشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگی این ائمه به علاوه امام باقر و امام صادق علیهما السلام در جلالت شأن ایشان، روایت دارند. آن حضرت از معدود امام زادگانی است که پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفته اند.
درست است که روایات متعدّد و فراوانی در شأن شهر قم و اهالی آن وارد شده. ولی به طور مسلّم اهمیت و مقام حضرت معصومه علیها السلام به این جهت نیست که در قم مدفون گردیده اند؛ بلکه در میان فضائلی که قم داشت مهمترین فضیلت این است که حضرت معصومه علیها السلام را در خود جای داد.[1]
* با توجه به این که حضرت معصومه علیها السلام در سال 201 ه. ق رحلت کردند عمر شریف حضرت حدود 28 سال بود. «امام صادق علیه السلام فرمودند:
آگاه باشید برای خدا حرمی است و آن مکه است برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است- برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است- بدانید که بهشت دارای 8 در است که سه در آن از قم گشوده می شود آن گاه فرمود: تُقبَضُ فیها امرأةٌ مِن وُلدی- اسمُها فاطمة بنتُ موسی وتَدْخُلُ بشفاعتها شیعتی الجنّة بأجمعهم»[2]
*«علامه مجلسی نقل می کند از اهل ری که ما خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدیم، گفتیم ما اهل ری هستیم، فرمود مرحبا به برادران ما از از اهالی قم- گفتیم ما از اهالی ری هستیم! باز حضرت فرمود مرحبا به برادران ما از اهل قم.
آن گاه فرمود: برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن شهر قم است : و سَتُدْفَنُ فیها امرأة مِن اولادی تُسمّی فاطمة- فمن زارَها وجبت له الجنّة»[3] این حدیث 45 سال قبل از ولادت حضرت معصومه (س) صادر شده است. (نجمه خاتون دو فرزند داشت 1- امام رضا (ع) 2- حضرت معصومه (س))
(امام رضا (ع) 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه (س) بوده اند زیرا امام رضا (ع) در سال 148 به دنیا آمدند و حضرت معصومه (س) 173)
(امام کاظم (ع) در سال 179 به بعد چند بار به دستور هارون زندانی گشت که حضرت معصومه (س) 2 ساله بود لذا 21 سال تحت تربیت و سرپرستی حضرت رضا (ع) بودند).[4]
فِداها ابوها
امام کاظم (ع) به مسافرت رفته بودند- جمعی از شیعیان حضرت برای پرسش چند سؤال به خانه ایشان در مدینه آمدند- آن حضرت نبود. سؤالها را در کاغذی نوشتند به اهل خانه دادند فردا برای خداحافظی آمدند- دیدند حضرت معصومه (س) که حدود 5- 6 سال داشت جواب همه را نوشته به آنها داد- در مسیر به امام برخورد کردند- امام وقتی جوابها را دیدند سه بار فرمودند: فِداها ابوها!!!
امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام
* در میان حدود 37 فرزند حضرت کاظم علیه السلام فقط امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام از یک مادر، آن هم بانوی بزرگواری چون نجمه خاتون متولد شدند.
* امام رضا علیه السلام 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه علیها السلام بودند؛ زیرا آن حضرت در سال 148 ه. ق به دنیا آمدند و حضرت معصومه علیها السلام در سال 173 ه. ق.
* حضرت معصومه علیها السلام 21 سال تحت سرپرستی امام رضا علیه السلام بودند؛ زیرا امام کاظم علیه السلام در سال 179 ه. ق به دستور هارون زندانی گشت و حضرت معصومه علیها السلام در آن زمان 6 ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضا علیه السلام- سال 200 ه. ق- تحت کفالت حضرت بودند.
هجرت عظیم حضرت معصومه(ع) از حجاز به ایران
مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان آمد.
یک سال بعد(سال 201) حضرت معصومه(ع) به شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند،
ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی دار و عظیم حضرت معصومه(ع) برای حمایت از ولایت امام علی موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می شد آن حضرت در این هجرت به ساوه رسیدند. در مورد آن حضرت معصومه(ع) از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است.
ولی در این باره بهترین و اصیل ترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد می کنند، آنچه که"حسن بن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم" به گفته علامه مجلسی در بحارالانوار، و محدث قمی در سفینه البحار در این باره نظر می دهد، چنین است:
حضرت رضا(ع) به دعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه(ع) در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد،
پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند، به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.
امام روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید،
زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.
آری خاطر حضرت معصومه(ع) خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از غم و اندوه با این جهان وداع گفت.
در این چند روزی که حضرت معصومه(ع) در قم بود از فراق برادر می گریست ومحزون و غمگین بود، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجره هایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد با شکوهی ساخته اند. اینک آنجا به نام مدرسه ستیه(175)در محله میدان میر قم، معروف می باشد.
چرا حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش می آید که سنت ازدواج مستحب مؤکد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم(ص) فرمود: "ما بُنِی فِی الْاِسْلامِ بَناءٌ اَحَبَ اِلَی اللهِ عَزَوَجَلَ، وَاَعَزَ مِنَ التَزویجِ؛ در اسلام در پیشگاه خدا بنایی برپا نشده که محبوب تر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد."
نیز فرمود: "اَلنِکاحُ سُنَتِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَتِی فَلَیسَ مِنِی؛ ازدواج سنت و برنامه من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست." در عصر امام باقر(ع) بانویی به خاطر ریاضت و کسب فضیلت، ازدواج نمی کرد،
امام باقر(ع) به او فرمود:"اگر در ترک ازدواج، فضیلتی به دست می آمد، حضرت فاطمه(ع) سزاوارتر از تو بود، که به خاطر کسب فضایل اخلاقی، ازدواج نکند، زیرا هیچ بانویی در کسب کمالات، از فاطمه(ع) پیشی نگرفته است."
پاسخ:
در پاسخ به این سؤال دو مطلب گفته شده که هر کدام، یا یکی از آنها، دلیل شایسته ای است که موجب ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) شده است:
1ـ دختران امام کاظم(ع) به ویژه حضرت معصومه(ع) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند، تا با او ازدواج کنند، امام کاظم(ع) به آنها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان حضرت رضا(ع) ازدواج کنند این سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است، که باید برای آنها همسر مناسبی باشد.
با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا(ع)، نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر و همتای مناسبی برای فاطمه(ع) پیدا نمی شد."
2ـ ترس و وحشت حکومت پر از خفقان و اختناق هارون، به گونه ای بود که کسی جرأت نمی کرد با دختران امام کاظم(ع) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد می شد، به این ترتیب، حضرت معصومه(ع) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرف نظر کردند.
در ضمن نباید این مطلب را از نظر دور داشت که امام کاظم(ع) در زندان به سر می برد، و اطلاع امام رضا(ع) از آینده(در مورد شهادت پدر، و هجرت اجباری او به خراسان) شاید دلیل دیگری برای ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) باشد.
و این نیز از مصائب و رنج های روزگار نسبت به خاندان نبوت است، که ستمگران کینه توز، با ایجاد شرایط نامساعد، آن ها را از مواهب زندگی، محروم ساختند.
رحلت حضرت معصومه علیها السلام
پس از انتقال به قم و وفات حضرت معصومه علیها السلام پیکر مطهر ایشان را غسل داده، کفن کردند و به محل حرم فعلی آوردند تا به خاک بسپارند. زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه علیها السلام و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد،
در عصر ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم به نام باغ بابلان خوانده می شد که از باغ های موسی بن خزرج بود. در آنجا اشعری ها سردابی حفر کردند؛ ولی نمی دانستند چه کسی باید حضرت را در قبر بگذارد.
ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند وقتی به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شده و بر جنازه حضرت معصومه علیها السلام نماز خواندند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید آنها چه کسی بودند.[5] این قضیه دلالت بر کرامت و شرافت آن حضرت دارد.
تاریخ رحلت
در روز 10 یا 12 ربیع الثانی سال 201 رحلت کردند و حضرت رضا در سال 203 شهید شدند (دو سال بعد از حضرت معصومه (س)). آن زمانی که دختران هارون الرشید از لباس های زر بافت استفاده می کردند و در ناز و نعمت بودند پدر حضرت معصومه (س) در سیاه چال در زندان بود و دختران موسی بن جعفر (ع) چادر به تعداد برای نماز اول وقت نداشتند و نوبتی نماز می خواندند.
محل دفن
محل دفن حضرت مشهور به بابلان از باغ های موسی بن خزرج اشعری بود بعد از غسل و کفن حضرت سردابی حفر کردند که حضرت را در آن دفن کنند- اختلاف شد که چه کسی حضرت را به خاک سپارد گفتند سیدی پرهیزکار و پیر به نام قادر را خبر کنند- به دنبال او رفتند.
ولی ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند- وقتی نزدیک شدند از مرکب پیاده شدند- بر پیکر حضرت نماز خواندند سپس داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند و بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.[6]
اولین سایه بان مقبره شریف حضرت معصومه علیها السلام را خاندان اشعری بنا نمودند. حضرت زینب دختر امام جواد علیه السلام نیز گنبد و بارگاهی با آجر و سنگ و گچ بر روی مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سرای حضرت پرشکوه تر گشت تا اینکه در زمان صفویه گسترش حرم به اوج خود رسید و حرم فعلی از آثار همان دوره است.[7]
زیارتنامه مأثور[8]
* از آداب تشرف به حرم مطهر معصومان علیهم السلام و امامزادگان، خواندن زیارت نامه آن بزرگواران است. زیارت نامه معصومان علیهم السلام از سوی خود حضرات معصومین علیهم السلام صادر گشته است. یعنی امامان، خود به شیعیان نحوه زیارت را می آموخته اند. بنابراین الفاظ زیارت نامه ها جزو احادیث محسوب می شود.
اما غالباً زیارت نامه امامزاده ها، از ناحیه معصوم وارد نشده است بلکه کلماتی است که علما و بزرگان با استفاده از احادیث، برای زیارت آنها تنظیم کرده اند. به همین جهت قرائت فاتحه برای امامزادگان سفارش شده است.
اما زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام مانند زیارت نامه های ائمه علیهم السلام از کلمات نورانی معصومان علیهم السلام بوده و جزو احادیث محسوب می گردد. از امام رضا علیه السلام دو زیارت نامه برای حضرت معصومه علیها السلام روایت شده است.
و این حاکی از مقام والای آن بانوی بزرگ است. با توجه به اینکه سخنان و کلماتی که ائمه علیهم السلام بیان می فرمودند به علت اتصال به منبع لایزال الهی خالی از مبالغه و خلاف است، عظمت حضرت معصومه علیها السلام از عبارات و نکات ذکر شده در این دو زیارت نامه روشن می شود.
* در یکی از آن دو زیارتنامه امام رضا علیه السلام حضرت معصومه علیها السلام را به هشت لقب ملقب فرموده اند در نتیجه ایشان مانند مادر مظلومه شان زهرای اطهر علیها السلام دارای القاب متعددی هستند. «السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البَرّةُ الرشیدةُ التقیة النقیة الرضیة المرضیة».[9]
1- طاهره، کسی که به مقام طهارت باطن و روح رسیده و از گناهان به دور است.
2- حمیده، ستایش گر خداوند.
3- البَرَّة، نیکوکار.
4- الرشیده، کسی که به کمال و رُشد عقلانی و روحی رسیده است.
5- تقیه، کسی که به مقام قرب تقوی نائل گشته است.
6- نقیة، کسی که نظیف و برگزیده است.
7- الرضیة، کسی که به مقام رضای خدا رسیده و از خدای خویش رضایت کامل دارد.
8- مرضیه، کسی که خداوند از او راضی است.
شباهت زیارت حضرت معصومه علیها السلام با امام رضا علیه السلام
* طبق زیارتنامه ذکر شده از امام رضا علیه السلام، زیارت حضرت معصومه علیها السلام زیارت همه انبیای اولوالعزم- آدم، نوح، موسی، عیسی و رسول اللَّه صلی الله علیه و آله- و زیارت همه چهارده معصوم علیهم السلام است، یعنی در آن همه این بزرگان زیارت می شوند.
و جالب این که چهارده معصوم به صورت مخاطب حاضر در حرم حضرت معصومه علیها السلام زیارت می شوند «السلام علیک؛ سلام بر تو ای... » گویا که همگی در این حرم حضور دارند و حرم حضرت معصومه علیها السلام حرم اهل بیت است.
* امام رضا علیه السلام درباره زیارت حضرت معصومه علیها السلام فرموده اند: «من زار المعصومةَ بقُم کمَن زارَنی»؛[10] کسی که مرقد حضرت معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».
مهر پدر و مادر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) زیر سایه پرمهر پدر ومادر عزیزش بزرگ شدوچیزهای تازه ای ازآن دو بزرگوار آموخت .اگر پدرفاطمه معصومه(سلام الله علیها)،امام شیعیان بود ودرپرهیزکاری نظیر نداشت، مادرش هم زنی پارسا وبا ایمان بود که احکام و عقاید اسلامی را در مکتب همسر امام صادق(علیهالسلام) فرا گرفته بود.
او ازبرجسته ترین زنان آن روزگار به شمار می آمد. حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از محضر پدروبرادر معصوم و مادر پارسا وعالمش بهره ها برد ودر دوره نوجوانی با بسیاری از دانش های اسلامی آشنا بود.
روزی گروهی از شیعیان به مدینه آمدند تا پرسش های دینی خود را به امام کاظم(علیهالسلام) عرضه کنند وبا پاسخ های درست،به شهر خود بازگردند.آن روز امام درسفربود وحضرت رضا (علیهالسلام) نیز در مدینه حضور نداشت. شیعیان از اینکه پرسش هایشان بی پاسخ ماند، بسیار ناراحت شدندوبه ناچار راه بازگشت درپیش گرفتند.
وقتی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ازاندوه مسافران آگاهی یافت، پرسش هایشان راکه به صورت نامه ای تهیه شده بود، گرفت وبه همه آنها پاسخ داد.شیعیان بسیارخوش حال شدند.می خواستند مدینه را به قصد سرزمین خویش ترک کنند که در بیرون مدینه با امام کاظم(علیهالسلام) روبه رو شدند.
آنان پاسخ های فاطمه معصومه را دراختیار امام گذاشتند. وقتی امام پاسخ های دختر گرامی اش را خواند،با جمله ای کوتاه، شاگرد مکتبش را این گونه ستود:«پدرش به فدایش».
حاکمان آن دوران،فرزندان پیامبررا بسیار اذیت می کردند.امام کاظم(علیهالسلام) بیش از دیگران از دست شاهان هم عصرخود، آزار دید. ناراحتی ها و رنج های امام ، دل پاک فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را به درد می آورد. واورا غمگین می کرد. تنها وجود برادر دل سوز وفداکارش، حضرت رضا(علیهالسلام) بود که به وی ودیگرافراد خانواده آرامش می داد.
هنگام که فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به دنیا آمد، سه سال ازخلافت «هارون» می گذشت. هارون در ستمگری و چپاول بیت المال، گوی سبقت را از حاکمان پیش ازخود ربوده بود.او حاکمی دنیا پرست بود. امام کاظم(علیهالسلام) نمی توانست دربرابر ستم هارون به شیعیان وخیانت اوبه اسلام و امت اسلامی سکوت کند.ازاین رو،با شیوه های گوناگون با حکومت او مبارزه می کرد.
هارون نیزبا آگاهی از سرسختی آل علی(علیهالسلام)، به ویژه امام کاظم (علیهالسلام) درراه مبارزه با طاغوت،بیشترین تلاش را برای سرکوب آنان به کار می برد. او پول های زیادی به شاعران می داد تا برضد فرزندان پیامبر شعربسرایند. وبه آنان ناسزا بگویند. همچنین اوعلویان رازندانی وتبعید می کردوگروهی را نیز پس ازشکنجه بسیاری به شهادت می رساند.اوبعدازمحکم کردن پایه های حکومت وقدرت خود،امام کاظم(علیهالسلام) رادستگیر وزندانی کرد.
برای همین،فاطمه معصومه(سلام الله علیها) درسال های آخرزندگی پدر،از دیدار آن حضرت و بهره مندی ازوجود آن بزرگوار محروم شد.
امام رضا (ع) جانشین امام کاظم(علیهالسلام)
پس از شهادت امام کاظم(علیهالسلام)،حضرت رضا(علیهالسلام)به امامت رسید. درآن هنگام، امام رضا(علیهالسلام) 35 سال داشت.ایشان افزون بررهبری امت اسلامی ،تنها وصی امام کاظم(علیهالسلام) بود که به فرمان پدرمسئولیت سرپرستی فرزندان حضرت را به عهده داشت.
فشار و خفقان حکومت هارون همچنان ادامه داشت. امام رضا(علیهالسلام) بدون هیچ واهمه ای به انجام وظایف الهی خود مشغول بود ودرراه گسترش حق و حقیقت، لحظه ای آرام نمی گرفت.
هارون درسال 193 هجری قمری، پس از یک دوره بیماری طولانی مردو مسلمانان، ازشریکی دیگرازخلفای ستم کارعباسی رهایی یافتند.
پس ازهارون، پسرش،امین به خلافت رسید که چهارسال حکومت کرد. میان امین وبرادرش،مأمون برسرخلافت درگیری های خونینی رخ داد که نتیجه آن، کشته شدن امین در سال 198هجری قمری بود.
امام رضا(علیهالسلام) درطول درگیری های این دو برادر وسرگرم بودن آنان به جنگ،با آسودگی، به راهنمایی وتربیت پیروان خودپرداخت وازفرصت به دست آمده، بهره برد.
پس ازامین،مأمون به خلافت رسید.اوبا حیله گری به تقویت پایه های حکومت خود پرداخت.با توجه به گستردگی کشور اسلامی و وجود مخالفان سرسخت،مأمون برای حفظ تاج وتختش ،شیعیان را با خود همراه کرد؛ زیرا اگر شیعیان به صف دشمنان او می پیوستند،کار دشوار می شد.
وی برای فریب شیعیان تصمیم گرفت امام رضا(علیهالسلام) را جانشین خود کند. روشن بود که اگرامام ، پیشنهاد خلیفه را می پذیرفت، شیعیان با حکومتی که امامشان ولی عهد آن بود،مخالفت نمی کردند.میان مأمون وامام رضا(علیهالسلام) نامه های فراوانی رد و بدل شد.حضرت ولایتعهدی را قبول نمی کرد. وخلیفه همچنان اصرار می ورزید.
مأمون دست بردار نبود.او برای رسیدن به هدف خود در سال 200 هجری قمری، شخصی به نام رجا بن ابی ضحاک را راهی مدینه کرد تا امام (علیهالسلام) را از آنجا به «مرو»بیاورد که مرکز حکومتش بود.امام رضا(علیهالسلام) ،به ناچار مدینه رابه قصد مرو ترک کرد.
امام رضا (ع) و حضرت معصومه(س)
با رفتن امام رضا(علیهالسلام) لحظه ای شیرین زندگی فاطمه معصومه(سلام الله علیها) هم پایان پذیرفت.او پس از شهادت پدر،به سایه پرمهربرادرش، دلخوش بود وسفرتحمیلی امام ودوری ازآن عزیز، برایش بسیار دشواربود .
یک سال از سفرامام رضا(علیهالسلام) به مرو گذشت. خاندان پیامبر در مدینه از دیدارآن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت سیمای نورانی حضرت ،دل غم دیده آنان را آرام نمی کرد
.
فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز کاسه صبرش لبریزشده بود ومانند خواهران و برادران خود از دوری برادر بزرگوارش، امام رضا(علیهالسلام) بی تابی می کرد.می گویند در همان روزها،امام رضا(علیهالسلام) نامه ای به معصومه(سلام الله علیها) نوشت.
ازمحتوای آن نامه اطلاعی دردست نیست، ولی هرچه بود، شوق دیدارامام رضا(علیهالسلام) رادردل نزدیکان ایشان بیشتر کرد.فاطمه معصومه(سلام الله علیها) وگروهی از برادران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند به مرو بروند و به محضر امام (علیهالسلام) شرف یاب شوند.
کاروان عشاقان امام رضا(علیهالسلام) پیش می رفت وجزبرای نماز وغذا واستراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. این کاروان، تپه ها، کویرها و ریگ زارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سرمی گذاشت واز مدینه دورودورتر می شد.
رنج سفر،فاطمه معصومه(سلام الله علیها) را بسیار آزارمی داد.برای بانوی جوانی مانند او، پیمودن این مسیرطولانی،دشوار وطاقت فرسا بود. با این همه، دیدار برادرآن قدر برایش ارزش داشت که حاضربود حتی صدها برابراین سختی را هم تحمل کند.
مرحله دشوارسفرپایان یافت وکاروانیان به سرزمین ایران رسیدند. آنان روزهایی را نیز درخاک ایران به سفر خودادامه دادند و شهرها وروستاهای آن را پشت سر گذاشتند. سرانجام کاروان به شهر ساوه رسید. در آنجا بود که فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بیمارشدودیگرنتوانست به سفرادامه بدهد.
آیا خواهرامام رضا(علیهالسلام) می توانست با چنین حالی، به دیدار برادر عزیزش در«مرو»برود؟ آیا می توانست باز بر مرکب بنشیند وسفرخود رابا دیدارامام رضا(علیهالسلام) تمام کند؟این پرسش ها، دختر امام کاظم(علیهالسلام) را سخت نگران کرده بود .به هرحال، وقتی آن بانو،حال و روز خود را چنین دید، تصمیم گرفت به قم برود.
قم آن روزگار،پناهگاه ارادت مندان خاندان پیامبر بودوگروهی از عاشقان ودوستان اهل بیت(علیهالسلام) درآن زندگی می کردند. خبرآمدن حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به ساوه و بیماری آن بانوی بزرگوار به قم رسید .اهالی شهر تصمیم گرفتند نزد آن بزرگوار بروند وازایشان تقاضا کنند مدتی درقم بمانند.
موسی بن خزرج، به نمایندگی مردم «قم»، نزد دخترگرامی امام کاظم رفت ودرخواست اهالی شهررابا آن حضرت در میان گذاشت. حضرت معصومه(سلام الله علیها) درخواست آنان را پذیرفت وکاروان به سمت قم حرکت کرد.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) وهمراهان آن بزرگوار، در 23ربیع الاول سال 201 هجری قمری، وارد قم شدو مورداستقبال گرم اهالی شهر قرارگرفت.
مردم از ورود دختر امام کاظم(علیهالسلام) به شهرخود، بسیار خوش حال شدند.موسی بن خزرج،مأمور پذیرایی ازحضرت فاطمه معصومه و همراهانش شد.اومرد ثروت مندی بود وخانه بزرگی در اختیارداشت.از این رو، با کمال میل، مسئولیت پذیرایی از میهمانان را به عهده گرفت.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) درخانه موسی بن خزرج، عبادتگاهی برای خود آماده کرد تا در آنجا با خدای بزرگ راز ونیاز کند. این عبادتگاه هنوز هم هست و«بیت النور»نام گرفته است.
بیماری دختر گرامی امام کاظم (علیهالسلام)،همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود. آنان از هیچ کوششی برای مداوای میهمان عزیزخویش کوتاهی نمی کردند، ولی حال اوروز به روز بدتر می شد. سرانجام زائرخسته امام رضا (علیهالسلام) ،دردهم ربیع الثانی 201 هجری قمری، چشم از جهان فروبست.
پی نوشت:
[1] تعداد 444 امامزاده بزرگوار در قم مدفونند حتى در جوار مرقد حضرت معصومه علیها السلام دختران مکرّمه امام جواد علیه السلام آرمیده اند، اگر صرف این مسئله و اهمیت قم موجب آن همه تمجید مى گشت لازم بود در شأن این بزرگواران هم مطلبى بیان مى شد.
[2] بحار، ج 60، ص 228.
[3] همان، ج 60، ص 216 و ج 48، ص 317.
[4] معارف تبلیغ، دفتر اول: اهل بیت «ع»، ص: 74
[5] حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، محمدى اشتهاردى، ص 40.
[6] مستشارى، علیرضا، معارف تبلیغ، دفتر اول: اهل بیت «ع»، ص: 79
[7] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، گروه اخلاق و عرفان، آداب و احکام زیارت، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: اول، 1389.
[8] بیان شده از جانب معصومین علیهم السلام.
[9] بحارالانوار، ج 102، ص 266.
[10] ریاحین الشریعة، ج 5، ص 35.
منبع
1-نشریه قاصدک،شماره 48
2-برگرفته از دو مقاله «زندگی نامه حضرت معصومه(س) از آغاز تا شهادت»؛ نرم افزار کریمه اهل بیت و «بیانی کوتاه در شناخت حضرت معصومه علیها السلام»
این مقاله در تاریخ 1403/7/15 بروز رسانی شده است
سرانجام انتظار به پایان رسید ودراول ذی قعده سال 173 هجری قمری، خداوند دختری به امام هفتم حضرت امام کاظم (علیهالسلام) بخشید ونوزادی نورانی وخوش سیما در خانه با صفای امام، چشم به جهان گشود.
دل همه اهل خانه از تولد نوزاد جدید، غرق شادی شد.پس ازامام،شاید کسی به اندازه، نجمه همسرآن حضرت،خوش حال نبود؛ زیرا بعد ازگذشت25 سال این دومین فرزندی بود که پروردگار به او عنایت می کرد.
25سال پیش درهمین ماه؛ نجمه پسری به دنیا آورد تا پس ازپدر، به امامت برسد.آری، درست درسال 148 هجری قمری بود که با تولد علی که بعدها به «رضا»شهرت یافت، نجمه،تولد نخستین فرزندش را جشن گرفت.اینک پس ازسال ها ،خداوند دختری به او و همسرش، امام کاظم(علیهالسلام) وخواهری به رضا عطاکرد.
امام کاظم (علیهالسلام) به سبب عشق و علاقه خاصی که به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) داشت،نام نوزادش را «فاطمه» گذاشت که به خاطر سرشت پاک و پرهیزکاری اش، پس ازمدتی «معصومه» خوانده شد؛ چون مانند پدرگرامی اش از گناه و بدی دوربود.
«فاطمه»نامی بود که در میان اهل بیت، صدها خاطره تلخ وشیرین از دوران زندگانی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به یاد می آورد. آنان اگر برای یکی از فرزندانشان، نام«فاطمه»را بر می گزیدند،اورا گرامی می داشتند وبه او محبت می کردند.
دختر نورسیده امام کاظم (علیهالسلام) هم از این سنت نیکوبی بهره نبود. امام کاظم(علیهالسلام) اورا بسیار دوست می داشت واز هیچ گونه اظهار لطف ومحبتی به او دریغ نمی کرد
نسب حضرت معصومه علیها السلام
* نام حضرت معصومه علیها السلام «فاطمه کبری » بود؛ زیرا حضرت کاظم علیه السلام سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومه علیها السلام بزرگتر از آنها بود.
* مادر آن حضرت بانوی بزرگواری به نام «نجمه» خاتون بود.
* لقب «معصومه» را امام رضا علیها السلام بر ایشان نهاد.
* در شرافت نسب حضرت معصومه علیها السلام همین بس که ایشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگی این ائمه به علاوه امام باقر و امام صادق علیهما السلام در جلالت شأن ایشان، روایت دارند. آن حضرت از معدود امام زادگانی است که پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفته اند.
درست است که روایات متعدّد و فراوانی در شأن شهر قم و اهالی آن وارد شده. ولی به طور مسلّم اهمیت و مقام حضرت معصومه علیها السلام به این جهت نیست که در قم مدفون گردیده اند؛ بلکه در میان فضائلی که قم داشت مهمترین فضیلت این است که حضرت معصومه علیها السلام را در خود جای داد.[1]
* با توجه به این که حضرت معصومه علیها السلام در سال 201 ه. ق رحلت کردند عمر شریف حضرت حدود 28 سال بود. «امام صادق علیه السلام فرمودند:
آگاه باشید برای خدا حرمی است و آن مکه است برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است- برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است- بدانید که بهشت دارای 8 در است که سه در آن از قم گشوده می شود آن گاه فرمود: تُقبَضُ فیها امرأةٌ مِن وُلدی- اسمُها فاطمة بنتُ موسی وتَدْخُلُ بشفاعتها شیعتی الجنّة بأجمعهم»[2]
*«علامه مجلسی نقل می کند از اهل ری که ما خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدیم، گفتیم ما اهل ری هستیم، فرمود مرحبا به برادران ما از از اهالی قم- گفتیم ما از اهالی ری هستیم! باز حضرت فرمود مرحبا به برادران ما از اهل قم.
آن گاه فرمود: برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن شهر قم است : و سَتُدْفَنُ فیها امرأة مِن اولادی تُسمّی فاطمة- فمن زارَها وجبت له الجنّة»[3] این حدیث 45 سال قبل از ولادت حضرت معصومه (س) صادر شده است. (نجمه خاتون دو فرزند داشت 1- امام رضا (ع) 2- حضرت معصومه (س))
(امام رضا (ع) 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه (س) بوده اند زیرا امام رضا (ع) در سال 148 به دنیا آمدند و حضرت معصومه (س) 173)
(امام کاظم (ع) در سال 179 به بعد چند بار به دستور هارون زندانی گشت که حضرت معصومه (س) 2 ساله بود لذا 21 سال تحت تربیت و سرپرستی حضرت رضا (ع) بودند).[4]
فِداها ابوها
امام کاظم (ع) به مسافرت رفته بودند- جمعی از شیعیان حضرت برای پرسش چند سؤال به خانه ایشان در مدینه آمدند- آن حضرت نبود. سؤالها را در کاغذی نوشتند به اهل خانه دادند فردا برای خداحافظی آمدند- دیدند حضرت معصومه (س) که حدود 5- 6 سال داشت جواب همه را نوشته به آنها داد- در مسیر به امام برخورد کردند- امام وقتی جوابها را دیدند سه بار فرمودند: فِداها ابوها!!!
امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام
* در میان حدود 37 فرزند حضرت کاظم علیه السلام فقط امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام از یک مادر، آن هم بانوی بزرگواری چون نجمه خاتون متولد شدند.
* امام رضا علیه السلام 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه علیها السلام بودند؛ زیرا آن حضرت در سال 148 ه. ق به دنیا آمدند و حضرت معصومه علیها السلام در سال 173 ه. ق.
* حضرت معصومه علیها السلام 21 سال تحت سرپرستی امام رضا علیه السلام بودند؛ زیرا امام کاظم علیه السلام در سال 179 ه. ق به دستور هارون زندانی گشت و حضرت معصومه علیها السلام در آن زمان 6 ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضا علیه السلام- سال 200 ه. ق- تحت کفالت حضرت بودند.
هجرت عظیم حضرت معصومه(ع) از حجاز به ایران
مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان آمد.
یک سال بعد(سال 201) حضرت معصومه(ع) به شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند،
ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی دار و عظیم حضرت معصومه(ع) برای حمایت از ولایت امام علی موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می شد آن حضرت در این هجرت به ساوه رسیدند. در مورد آن حضرت معصومه(ع) از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است.
ولی در این باره بهترین و اصیل ترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد می کنند، آنچه که"حسن بن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم" به گفته علامه مجلسی در بحارالانوار، و محدث قمی در سفینه البحار در این باره نظر می دهد، چنین است:
حضرت رضا(ع) به دعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه(ع) در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد،
پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند، به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.
امام روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید،
زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.
آری خاطر حضرت معصومه(ع) خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از غم و اندوه با این جهان وداع گفت.
در این چند روزی که حضرت معصومه(ع) در قم بود از فراق برادر می گریست ومحزون و غمگین بود، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجره هایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد با شکوهی ساخته اند. اینک آنجا به نام مدرسه ستیه(175)در محله میدان میر قم، معروف می باشد.
چرا حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش می آید که سنت ازدواج مستحب مؤکد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم(ص) فرمود: "ما بُنِی فِی الْاِسْلامِ بَناءٌ اَحَبَ اِلَی اللهِ عَزَوَجَلَ، وَاَعَزَ مِنَ التَزویجِ؛ در اسلام در پیشگاه خدا بنایی برپا نشده که محبوب تر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد."
نیز فرمود: "اَلنِکاحُ سُنَتِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَتِی فَلَیسَ مِنِی؛ ازدواج سنت و برنامه من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست." در عصر امام باقر(ع) بانویی به خاطر ریاضت و کسب فضیلت، ازدواج نمی کرد،
امام باقر(ع) به او فرمود:"اگر در ترک ازدواج، فضیلتی به دست می آمد، حضرت فاطمه(ع) سزاوارتر از تو بود، که به خاطر کسب فضایل اخلاقی، ازدواج نکند، زیرا هیچ بانویی در کسب کمالات، از فاطمه(ع) پیشی نگرفته است."
پاسخ:
در پاسخ به این سؤال دو مطلب گفته شده که هر کدام، یا یکی از آنها، دلیل شایسته ای است که موجب ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) شده است:
1ـ دختران امام کاظم(ع) به ویژه حضرت معصومه(ع) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند، تا با او ازدواج کنند، امام کاظم(ع) به آنها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان حضرت رضا(ع) ازدواج کنند این سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است، که باید برای آنها همسر مناسبی باشد.
با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا(ع)، نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر و همتای مناسبی برای فاطمه(ع) پیدا نمی شد."
2ـ ترس و وحشت حکومت پر از خفقان و اختناق هارون، به گونه ای بود که کسی جرأت نمی کرد با دختران امام کاظم(ع) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد می شد، به این ترتیب، حضرت معصومه(ع) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرف نظر کردند.
در ضمن نباید این مطلب را از نظر دور داشت که امام کاظم(ع) در زندان به سر می برد، و اطلاع امام رضا(ع) از آینده(در مورد شهادت پدر، و هجرت اجباری او به خراسان) شاید دلیل دیگری برای ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) باشد.
و این نیز از مصائب و رنج های روزگار نسبت به خاندان نبوت است، که ستمگران کینه توز، با ایجاد شرایط نامساعد، آن ها را از مواهب زندگی، محروم ساختند.
رحلت حضرت معصومه علیها السلام
پس از انتقال به قم و وفات حضرت معصومه علیها السلام پیکر مطهر ایشان را غسل داده، کفن کردند و به محل حرم فعلی آوردند تا به خاک بسپارند. زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه علیها السلام و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد،
در عصر ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم به نام باغ بابلان خوانده می شد که از باغ های موسی بن خزرج بود. در آنجا اشعری ها سردابی حفر کردند؛ ولی نمی دانستند چه کسی باید حضرت را در قبر بگذارد.
ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند وقتی به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شده و بر جنازه حضرت معصومه علیها السلام نماز خواندند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید آنها چه کسی بودند.[5] این قضیه دلالت بر کرامت و شرافت آن حضرت دارد.
تاریخ رحلت
در روز 10 یا 12 ربیع الثانی سال 201 رحلت کردند و حضرت رضا در سال 203 شهید شدند (دو سال بعد از حضرت معصومه (س)). آن زمانی که دختران هارون الرشید از لباس های زر بافت استفاده می کردند و در ناز و نعمت بودند پدر حضرت معصومه (س) در سیاه چال در زندان بود و دختران موسی بن جعفر (ع) چادر به تعداد برای نماز اول وقت نداشتند و نوبتی نماز می خواندند.
محل دفن
محل دفن حضرت مشهور به بابلان از باغ های موسی بن خزرج اشعری بود بعد از غسل و کفن حضرت سردابی حفر کردند که حضرت را در آن دفن کنند- اختلاف شد که چه کسی حضرت را به خاک سپارد گفتند سیدی پرهیزکار و پیر به نام قادر را خبر کنند- به دنبال او رفتند.
ولی ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند- وقتی نزدیک شدند از مرکب پیاده شدند- بر پیکر حضرت نماز خواندند سپس داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند و بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.[6]
اولین سایه بان مقبره شریف حضرت معصومه علیها السلام را خاندان اشعری بنا نمودند. حضرت زینب دختر امام جواد علیه السلام نیز گنبد و بارگاهی با آجر و سنگ و گچ بر روی مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سرای حضرت پرشکوه تر گشت تا اینکه در زمان صفویه گسترش حرم به اوج خود رسید و حرم فعلی از آثار همان دوره است.[7]
زیارتنامه مأثور[8]
* از آداب تشرف به حرم مطهر معصومان علیهم السلام و امامزادگان، خواندن زیارت نامه آن بزرگواران است. زیارت نامه معصومان علیهم السلام از سوی خود حضرات معصومین علیهم السلام صادر گشته است. یعنی امامان، خود به شیعیان نحوه زیارت را می آموخته اند. بنابراین الفاظ زیارت نامه ها جزو احادیث محسوب می شود.
اما غالباً زیارت نامه امامزاده ها، از ناحیه معصوم وارد نشده است بلکه کلماتی است که علما و بزرگان با استفاده از احادیث، برای زیارت آنها تنظیم کرده اند. به همین جهت قرائت فاتحه برای امامزادگان سفارش شده است.
اما زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام مانند زیارت نامه های ائمه علیهم السلام از کلمات نورانی معصومان علیهم السلام بوده و جزو احادیث محسوب می گردد. از امام رضا علیه السلام دو زیارت نامه برای حضرت معصومه علیها السلام روایت شده است.
و این حاکی از مقام والای آن بانوی بزرگ است. با توجه به اینکه سخنان و کلماتی که ائمه علیهم السلام بیان می فرمودند به علت اتصال به منبع لایزال الهی خالی از مبالغه و خلاف است، عظمت حضرت معصومه علیها السلام از عبارات و نکات ذکر شده در این دو زیارت نامه روشن می شود.
* در یکی از آن دو زیارتنامه امام رضا علیه السلام حضرت معصومه علیها السلام را به هشت لقب ملقب فرموده اند در نتیجه ایشان مانند مادر مظلومه شان زهرای اطهر علیها السلام دارای القاب متعددی هستند. «السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البَرّةُ الرشیدةُ التقیة النقیة الرضیة المرضیة».[9]
1- طاهره، کسی که به مقام طهارت باطن و روح رسیده و از گناهان به دور است.
2- حمیده، ستایش گر خداوند.
3- البَرَّة، نیکوکار.
4- الرشیده، کسی که به کمال و رُشد عقلانی و روحی رسیده است.
5- تقیه، کسی که به مقام قرب تقوی نائل گشته است.
6- نقیة، کسی که نظیف و برگزیده است.
7- الرضیة، کسی که به مقام رضای خدا رسیده و از خدای خویش رضایت کامل دارد.
8- مرضیه، کسی که خداوند از او راضی است.
شباهت زیارت حضرت معصومه علیها السلام با امام رضا علیه السلام
* طبق زیارتنامه ذکر شده از امام رضا علیه السلام، زیارت حضرت معصومه علیها السلام زیارت همه انبیای اولوالعزم- آدم، نوح، موسی، عیسی و رسول اللَّه صلی الله علیه و آله- و زیارت همه چهارده معصوم علیهم السلام است، یعنی در آن همه این بزرگان زیارت می شوند.
و جالب این که چهارده معصوم به صورت مخاطب حاضر در حرم حضرت معصومه علیها السلام زیارت می شوند «السلام علیک؛ سلام بر تو ای... » گویا که همگی در این حرم حضور دارند و حرم حضرت معصومه علیها السلام حرم اهل بیت است.
* امام رضا علیه السلام درباره زیارت حضرت معصومه علیها السلام فرموده اند: «من زار المعصومةَ بقُم کمَن زارَنی»؛[10] کسی که مرقد حضرت معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».
مهر پدر و مادر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) زیر سایه پرمهر پدر ومادر عزیزش بزرگ شدوچیزهای تازه ای ازآن دو بزرگوار آموخت .اگر پدرفاطمه معصومه(سلام الله علیها)،امام شیعیان بود ودرپرهیزکاری نظیر نداشت، مادرش هم زنی پارسا وبا ایمان بود که احکام و عقاید اسلامی را در مکتب همسر امام صادق(علیهالسلام) فرا گرفته بود.
او ازبرجسته ترین زنان آن روزگار به شمار می آمد. حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از محضر پدروبرادر معصوم و مادر پارسا وعالمش بهره ها برد ودر دوره نوجوانی با بسیاری از دانش های اسلامی آشنا بود.
روزی گروهی از شیعیان به مدینه آمدند تا پرسش های دینی خود را به امام کاظم(علیهالسلام) عرضه کنند وبا پاسخ های درست،به شهر خود بازگردند.آن روز امام درسفربود وحضرت رضا (علیهالسلام) نیز در مدینه حضور نداشت. شیعیان از اینکه پرسش هایشان بی پاسخ ماند، بسیار ناراحت شدندوبه ناچار راه بازگشت درپیش گرفتند.
وقتی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ازاندوه مسافران آگاهی یافت، پرسش هایشان راکه به صورت نامه ای تهیه شده بود، گرفت وبه همه آنها پاسخ داد.شیعیان بسیارخوش حال شدند.می خواستند مدینه را به قصد سرزمین خویش ترک کنند که در بیرون مدینه با امام کاظم(علیهالسلام) روبه رو شدند.
آنان پاسخ های فاطمه معصومه را دراختیار امام گذاشتند. وقتی امام پاسخ های دختر گرامی اش را خواند،با جمله ای کوتاه، شاگرد مکتبش را این گونه ستود:«پدرش به فدایش».
حاکمان آن دوران،فرزندان پیامبررا بسیار اذیت می کردند.امام کاظم(علیهالسلام) بیش از دیگران از دست شاهان هم عصرخود، آزار دید. ناراحتی ها و رنج های امام ، دل پاک فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را به درد می آورد. واورا غمگین می کرد. تنها وجود برادر دل سوز وفداکارش، حضرت رضا(علیهالسلام) بود که به وی ودیگرافراد خانواده آرامش می داد.
هنگام که فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به دنیا آمد، سه سال ازخلافت «هارون» می گذشت. هارون در ستمگری و چپاول بیت المال، گوی سبقت را از حاکمان پیش ازخود ربوده بود.او حاکمی دنیا پرست بود. امام کاظم(علیهالسلام) نمی توانست دربرابر ستم هارون به شیعیان وخیانت اوبه اسلام و امت اسلامی سکوت کند.ازاین رو،با شیوه های گوناگون با حکومت او مبارزه می کرد.
هارون نیزبا آگاهی از سرسختی آل علی(علیهالسلام)، به ویژه امام کاظم (علیهالسلام) درراه مبارزه با طاغوت،بیشترین تلاش را برای سرکوب آنان به کار می برد. او پول های زیادی به شاعران می داد تا برضد فرزندان پیامبر شعربسرایند. وبه آنان ناسزا بگویند. همچنین اوعلویان رازندانی وتبعید می کردوگروهی را نیز پس ازشکنجه بسیاری به شهادت می رساند.اوبعدازمحکم کردن پایه های حکومت وقدرت خود،امام کاظم(علیهالسلام) رادستگیر وزندانی کرد.
برای همین،فاطمه معصومه(سلام الله علیها) درسال های آخرزندگی پدر،از دیدار آن حضرت و بهره مندی ازوجود آن بزرگوار محروم شد.
امام رضا (ع) جانشین امام کاظم(علیهالسلام)
پس از شهادت امام کاظم(علیهالسلام)،حضرت رضا(علیهالسلام)به امامت رسید. درآن هنگام، امام رضا(علیهالسلام) 35 سال داشت.ایشان افزون بررهبری امت اسلامی ،تنها وصی امام کاظم(علیهالسلام) بود که به فرمان پدرمسئولیت سرپرستی فرزندان حضرت را به عهده داشت.
فشار و خفقان حکومت هارون همچنان ادامه داشت. امام رضا(علیهالسلام) بدون هیچ واهمه ای به انجام وظایف الهی خود مشغول بود ودرراه گسترش حق و حقیقت، لحظه ای آرام نمی گرفت.
هارون درسال 193 هجری قمری، پس از یک دوره بیماری طولانی مردو مسلمانان، ازشریکی دیگرازخلفای ستم کارعباسی رهایی یافتند.
پس ازهارون، پسرش،امین به خلافت رسید که چهارسال حکومت کرد. میان امین وبرادرش،مأمون برسرخلافت درگیری های خونینی رخ داد که نتیجه آن، کشته شدن امین در سال 198هجری قمری بود.
امام رضا(علیهالسلام) درطول درگیری های این دو برادر وسرگرم بودن آنان به جنگ،با آسودگی، به راهنمایی وتربیت پیروان خودپرداخت وازفرصت به دست آمده، بهره برد.
پس ازامین،مأمون به خلافت رسید.اوبا حیله گری به تقویت پایه های حکومت خود پرداخت.با توجه به گستردگی کشور اسلامی و وجود مخالفان سرسخت،مأمون برای حفظ تاج وتختش ،شیعیان را با خود همراه کرد؛ زیرا اگر شیعیان به صف دشمنان او می پیوستند،کار دشوار می شد.
وی برای فریب شیعیان تصمیم گرفت امام رضا(علیهالسلام) را جانشین خود کند. روشن بود که اگرامام ، پیشنهاد خلیفه را می پذیرفت، شیعیان با حکومتی که امامشان ولی عهد آن بود،مخالفت نمی کردند.میان مأمون وامام رضا(علیهالسلام) نامه های فراوانی رد و بدل شد.حضرت ولایتعهدی را قبول نمی کرد. وخلیفه همچنان اصرار می ورزید.
مأمون دست بردار نبود.او برای رسیدن به هدف خود در سال 200 هجری قمری، شخصی به نام رجا بن ابی ضحاک را راهی مدینه کرد تا امام (علیهالسلام) را از آنجا به «مرو»بیاورد که مرکز حکومتش بود.امام رضا(علیهالسلام) ،به ناچار مدینه رابه قصد مرو ترک کرد.
امام رضا (ع) و حضرت معصومه(س)
با رفتن امام رضا(علیهالسلام) لحظه ای شیرین زندگی فاطمه معصومه(سلام الله علیها) هم پایان پذیرفت.او پس از شهادت پدر،به سایه پرمهربرادرش، دلخوش بود وسفرتحمیلی امام ودوری ازآن عزیز، برایش بسیار دشواربود .
یک سال از سفرامام رضا(علیهالسلام) به مرو گذشت. خاندان پیامبر در مدینه از دیدارآن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت سیمای نورانی حضرت ،دل غم دیده آنان را آرام نمی کرد
.
فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز کاسه صبرش لبریزشده بود ومانند خواهران و برادران خود از دوری برادر بزرگوارش، امام رضا(علیهالسلام) بی تابی می کرد.می گویند در همان روزها،امام رضا(علیهالسلام) نامه ای به معصومه(سلام الله علیها) نوشت.
ازمحتوای آن نامه اطلاعی دردست نیست، ولی هرچه بود، شوق دیدارامام رضا(علیهالسلام) رادردل نزدیکان ایشان بیشتر کرد.فاطمه معصومه(سلام الله علیها) وگروهی از برادران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند به مرو بروند و به محضر امام (علیهالسلام) شرف یاب شوند.
کاروان عشاقان امام رضا(علیهالسلام) پیش می رفت وجزبرای نماز وغذا واستراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. این کاروان، تپه ها، کویرها و ریگ زارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سرمی گذاشت واز مدینه دورودورتر می شد.
رنج سفر،فاطمه معصومه(سلام الله علیها) را بسیار آزارمی داد.برای بانوی جوانی مانند او، پیمودن این مسیرطولانی،دشوار وطاقت فرسا بود. با این همه، دیدار برادرآن قدر برایش ارزش داشت که حاضربود حتی صدها برابراین سختی را هم تحمل کند.
مرحله دشوارسفرپایان یافت وکاروانیان به سرزمین ایران رسیدند. آنان روزهایی را نیز درخاک ایران به سفر خودادامه دادند و شهرها وروستاهای آن را پشت سر گذاشتند. سرانجام کاروان به شهر ساوه رسید. در آنجا بود که فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بیمارشدودیگرنتوانست به سفرادامه بدهد.
آیا خواهرامام رضا(علیهالسلام) می توانست با چنین حالی، به دیدار برادر عزیزش در«مرو»برود؟ آیا می توانست باز بر مرکب بنشیند وسفرخود رابا دیدارامام رضا(علیهالسلام) تمام کند؟این پرسش ها، دختر امام کاظم(علیهالسلام) را سخت نگران کرده بود .به هرحال، وقتی آن بانو،حال و روز خود را چنین دید، تصمیم گرفت به قم برود.
قم آن روزگار،پناهگاه ارادت مندان خاندان پیامبر بودوگروهی از عاشقان ودوستان اهل بیت(علیهالسلام) درآن زندگی می کردند. خبرآمدن حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به ساوه و بیماری آن بانوی بزرگوار به قم رسید .اهالی شهر تصمیم گرفتند نزد آن بزرگوار بروند وازایشان تقاضا کنند مدتی درقم بمانند.
موسی بن خزرج، به نمایندگی مردم «قم»، نزد دخترگرامی امام کاظم رفت ودرخواست اهالی شهررابا آن حضرت در میان گذاشت. حضرت معصومه(سلام الله علیها) درخواست آنان را پذیرفت وکاروان به سمت قم حرکت کرد.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) وهمراهان آن بزرگوار، در 23ربیع الاول سال 201 هجری قمری، وارد قم شدو مورداستقبال گرم اهالی شهر قرارگرفت.
مردم از ورود دختر امام کاظم(علیهالسلام) به شهرخود، بسیار خوش حال شدند.موسی بن خزرج،مأمور پذیرایی ازحضرت فاطمه معصومه و همراهانش شد.اومرد ثروت مندی بود وخانه بزرگی در اختیارداشت.از این رو، با کمال میل، مسئولیت پذیرایی از میهمانان را به عهده گرفت.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) درخانه موسی بن خزرج، عبادتگاهی برای خود آماده کرد تا در آنجا با خدای بزرگ راز ونیاز کند. این عبادتگاه هنوز هم هست و«بیت النور»نام گرفته است.
بیماری دختر گرامی امام کاظم (علیهالسلام)،همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود. آنان از هیچ کوششی برای مداوای میهمان عزیزخویش کوتاهی نمی کردند، ولی حال اوروز به روز بدتر می شد. سرانجام زائرخسته امام رضا (علیهالسلام) ،دردهم ربیع الثانی 201 هجری قمری، چشم از جهان فروبست.
پی نوشت:
[1] تعداد 444 امامزاده بزرگوار در قم مدفونند حتى در جوار مرقد حضرت معصومه علیها السلام دختران مکرّمه امام جواد علیه السلام آرمیده اند، اگر صرف این مسئله و اهمیت قم موجب آن همه تمجید مى گشت لازم بود در شأن این بزرگواران هم مطلبى بیان مى شد.
[2] بحار، ج 60، ص 228.
[3] همان، ج 60، ص 216 و ج 48، ص 317.
[4] معارف تبلیغ، دفتر اول: اهل بیت «ع»، ص: 74
[5] حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، محمدى اشتهاردى، ص 40.
[6] مستشارى، علیرضا، معارف تبلیغ، دفتر اول: اهل بیت «ع»، ص: 79
[7] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، گروه اخلاق و عرفان، آداب و احکام زیارت، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: اول، 1389.
[8] بیان شده از جانب معصومین علیهم السلام.
[9] بحارالانوار، ج 102، ص 266.
[10] ریاحین الشریعة، ج 5، ص 35.
منبع
1-نشریه قاصدک،شماره 48
2-برگرفته از دو مقاله «زندگی نامه حضرت معصومه(س) از آغاز تا شهادت»؛ نرم افزار کریمه اهل بیت و «بیانی کوتاه در شناخت حضرت معصومه علیها السلام»
این مقاله در تاریخ 1403/7/15 بروز رسانی شده است