از مصادیق این دسته از افراد می توان از شهید رجایی نام برد. شخصیتی ممتاز با تراز انقلابی که نوع زندگی او درس و پیام های فراوانی برای عموم مردم و مسئولین داشته است. در این نوشتار تلاش داریم برخی از زوایای زندگی این شهید والا مقام را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.
الماس سوخته( زیبایی های سبک زندگی شهید رجایی)
سبک زندگی شهید رجایی را می توان در ابعاد مختلفی مورد بررسی و کنکاش قرار داد، در یادداشت پیشین به برخی از زوایای دینی و سلوک اخلاقی شهید رجایی همچون عبودیت و بندگی، زندگی توحیدی و اخلاص در عمل و همچنین ساده زیستی اشاره داشتیم. در این مقاله نیز گریزی به برخی از شاخص های فردی و اجتماعی این شهید والا مقام خواهیم پرداخت.
1-تزکیه و پالایش نفس و انسان سازی
یکی از مهمترین اسرار و راز های موفقیت و ماندگاری چهره ی شهید رجایی را می توان در اهتمام و جدیت ایشان در تزکیه نفس برشمرد. اهتمام به پالایش نفس، سلوک اخلاقی و برنامه دینی در سبک زندگی شهید رجایی موجب شده بود در حساس ترین شرایط زندگی و از جمله در دوران سخت مبارزات قبل از انقلاب و دوران صدارت و نخست وزیری کمترین انحرافی به امیال و خواسته های مادی و دنیوی نداشته باشد و تلاش کند زندگی خود را بر مدار وموازین و دستورات دینی و اخلاقی سامان دهد.
در واقع او قبل از آنکه خود را متولی رسیدن به امور و نیازهای مردم نماید، متولی تربیت نفس و سلوک اخلاقی خود نموده بود، موضوع مهمی که در فرهنگ روایات این چنین از آن یاد شده است: امام على علیه السلام : «هر که خود را پیشواى مردم قرار دهد، باید پیش از آموزش دیگران به آموزش خود بپردازد و پیش از آن که به زبان [مردم را ] تربیت کند، با کردار و رفتارش تربیت نماید آن که آموزگار و مربّى خویش است، بیشتر سزاوار احترام و تجلیل است تا آن که آموزگار و مربّى مردم است». [1]عباس صاحب الزمانی خاطره ی جالب و شنیدنی از شهید رجایی نقل کرده است: «در دوران نخست وزیری آقای رجایی یک روز می گفت: من بر اساس تکلیف شرعی ای که بر من کردند؛ مسئولیت مهم معلمی را رها کردم و این جا آمدم ولی اگر مرا مخیر می کردند و می گفتند بین ریاست جمهوری و نخست وزیری و وزارت آموزش پرورش و معلمی یکی را انتخاب کن، شغل معلمی را انتخاب می کردم، چون در بین همه ی شغل ها و مسئولیت ها این فقط معلمی است که کار او انسان سازی است».[2]
2-رئیس جمهوری از جنس مردم
یکی از ویژگی های ممتازی که زمینه ساز ماندگار شدن شهید رجایی در اذهان مردم شد، مسأله ساده زیستی و مردمی بودن ایشان است. بر خلاف برخی سیاست مداران و مدیرانی که تلاش دارند خود را جزو طبقه ی خاصی از جامعه تلقی کرده و بیشتر به دنبال حفظ جایگاه و سمت خود و منافع قشر مرفه جامعه هستند، شهید رجایی از جنس مردم ساده زیست و فقیری بود که هیچ گاه زرق و برق زندگی مادی چشم و گوش او را مغلوب نکرده بود. او چه زمانی که یک دست فروش ساده و معلم دغدغه مند بود و چه زمانی که به مسند وزارت، نخست وزیری و ریاست جمهوری تکیه زد، فاصله اش از مردم هیچ تغییری نکرد، شهید رجایی معتقد بود که برای احساس درد و مشکلات مردم باید از نزدیک حتی عملاً با دردها و مشکلات آنها تماس پیدا کرد. او معتقد بود برای اینکه بتوان درد مردم را به خوبی درک کرد، باید از راحت طلبی، تشریفات، دریافت حقوق بیش نجومی به شدت پرهیز کرد.[3]
3-اهتمام ویژه به نظم، انضباط و قانون گرایی
بر خلاف برخی افراد و مسئولان که برای رسیدگی به امور شخصی و عمومی ملاک و معیار را عقل شخصی خود قرار می دهند، شهید رجایی در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و مدیریت سیاسی و اجتماعی، برای خرد جمعی ارزش ویژه ای قائل بود و اعتقاد راسخی به رعایت نظم و انضباط و قانون برای حفظ سلامت جامعه داشت، اهتمام به نظم از همان ابتدای زندگی و در دوران معلمی ایشان مشهود بود. یکی از شاگردان شهید رجایی در دبیرستان علوی در خصوص تقید و انضباط کاری ایشان این چنین بیان می دارد: شهید رجایی در طول دو سال(1348-1349) فقط یک بار و آن هم به خاطر پیشامد بسیار مهمی که برایش اتفاق افتاده بود چند دقیقه با تأخیر وارد کلاس شد.[4]شهید رجایی سیاست مدار و مدیری بود که برنامه های او از مدار قانون تخطی نمی کرد و به قانون اساسی کشور پایبند بود، او قانون گرایی را به انقلابی بودن نیز پیوند می داد و می گفت که برای مبارزه با فرهنگ به ارث رسیده از نظام ستم شاهی راهی جز اجرای قانون و حاکمیت قانون نیست. به نظر وی در غیر این صورت استبداد به شکل دیگری تداوم پیدا خواهد کرد.[5] اعتقاد به قانون و رعایت نظم و انضباط در امور در واقع می تواند ریشه در عنصر تقوا نیز باشد. باری به هر جهت این اصل مهم زندگی شهید رجایی نیز اقتباس و برگرفته از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است، مانند آنچه که در سفارشات امام علی (علیه السلام) می خوانیم: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم»؛[6] شما(حسن و حسین)، تمام فرزندان، خانواده و کسانی را که این نامه من به آنها می رسد، به تقوای الاهی و نظم در کارها سفارش می کنم».
4-شهید رجایی مصداق روشن مدیر انقلابی
از جمله ویژگی و عناصر طلایی سبک زندگی شهید رجایی برخورداری از عنصر صبر، مقاومت و روحیه انقلابی بود. این اوصاف طلایی را به خوبی می توان در حیات مبارزاتی شهید رجایی مشاهده کرد. چه زمانی که در زندان حضور داشت و با تحمل شدید ترین شکنجه های سرویس اطلاعاتی رژیم ستم شاهی مقاومت خود را به رخ آنها کشید و چه زمانی که در بدترین شرایط سیاسی و اجتماعی سکان مدیریت جامعه را به دست گرفت. با روحیه انقلابی خود را به دنبال رشد و شکوفایی و پیشرفت جامعه اسلامی بود و در این مسیر ذره ای سستی و تزلزل و ناامیدی را به خود راه نداد.
5-استکبار ستیز و شاگرد ممتاز مکتب امام خمینی(ره)
شهید رجایی در سلوک و منش فردی، اجتماعی و سیاسی خود ثابت کرد که از جمله شاگردان ممتاز و درجه یک مکتب امام خمینی(ره) است. او بر خلاف برخی مدیران و روشفکرانی که بلوک شرق و غرب را عامل نجات و پیروزی خود تلقی می کردند، اتکا و توسلی به جبهه سرمایه داری غربی نداشت، نه شرغی و نه غربی جمهوری اسلامی اصل مهم مدیریت راهبردی شهید رجایی بود. برخی از ویژگی و عناصر و برنامه و خط و مشی سیاست خارجی شهید رجایی که در سال 1359 آن را به مجلس تقدیم کرد به خوبی گواه بر این اصل مهم مدیریتی او دارد.او در بخشی از این برنامه خود این چنین بیان می دارد: «مبارزه با قدرت های استکباری شرق و غرب و صهیونیسم یک مبارزه طولانی، سخت و پیچیده است که فقط در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی منحصر نمی گردد، بعد فرهنگی این مبارزه و نیز تبلیغات نقش کمری از ابعاد فوق الذکر ندارد و دولت جمهوری اسلامی از تمام امکانات خود در این راه استفاده خواهد کرد»[7] در واقع این روحیه عدم اتکا به ابر قدرت های جهانی و استکباری نیز به خوبی نشأت گرفته از فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام است کمااینکه در آیه 113 سوره مبارکه هود خدای متعال می فرماید:«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ؛[8] و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب مى شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و یارى نمى شوید!»
پی نوشت ها:
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص480، حکمت73. «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما فعَلَیهِ أن یَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ»
[2]. فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی، به کوشش مرکز مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، انتشارات سهامی چاپخانه ی وزارت ارشاد اسلامی، ج1، ص 41.
[3]. سجاد راعی گلوجه، زندگی نامه سیاسی، شهید رجایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 31و32.
[4]. غلامعلی رجایی، سیره شهید رجایی، نشر شاهد، ص 306.
[5]. همان، ص 775 و 774.
[6]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص421.
[7]. سجاد راعی گلوجه، زندگی نامه سیاسی، شهید رجایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 132.
[8]. سوره مبارکه هود، آیه 113.