حكومت واحد جهاني از منظر اديان و اسلام (4)

همه اديان، داعيه دار حکومت واحد جهاني در آخرالزمان هستند؛ اما در اين ميان، اسلام به صورت جدي و بسيار روشن نظريه پردازي کرده است. اسلام، حکومت واحد جهاني را بسيار روشن ترسيم کرده، راه‌هاي رسيدن به آن را بيان و رهبري و اهداف قيام، سرزمين¬هاي استراتژيک، نشانه هاي نزديک شدن و… را کاملاً بيان کرده است. قرآن و سنت دو منبع اصلي اسلام، درباره حکومت واحد جهاني سخن فراوان دارند: (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ) (انبياء،
سه‌شنبه، 8 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حكومت واحد جهاني از منظر اديان و اسلام (4)
حكومت واحد جهاني از منظر اديان و اسلام (4)
حكومت واحد جهاني از منظر اديان و اسلام (4)

نويسنده:روح‌الله شاكري زواردهي




دين اسلام و حکومت واحد جهاني:

همه اديان، داعيه دار حکومت واحد جهاني در آخرالزمان هستند؛ اما در اين ميان، اسلام به صورت جدي و بسيار روشن نظريه پردازي کرده است. اسلام، حکومت واحد جهاني را بسيار روشن ترسيم کرده، راه‌هاي رسيدن به آن را بيان و رهبري و اهداف قيام، سرزمين¬هاي استراتژيک، نشانه هاي نزديک شدن و… را کاملاً بيان کرده است. قرآن و سنت دو منبع اصلي اسلام، درباره حکومت واحد جهاني سخن فراوان دارند: (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ) (انبياء، 105). طبق روايت، «عباد صالح»، قائم عليه السلام و اصحاب اويند (قمي، 1411: 2، ص77). آيه، به صراحت مي فرمايد: «الأرض»؛ يعني همه زمين در قلمرو حکومت صالحان است؛ چنان‌که در آيه ديگر آمده است: (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ) (حج، 42). حضرت باقر عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود: «هذه لآل محمد المهدي و اصحابه يملکهم الله تعالي مشارق الأرض و مغاربها (صافي گلپايگاني، 1419، ج3، ص134)؛ اين (مژده) براي آل محمد است مهدي و يارانش خداي تعالي ايشان را در مشارق و مغارب زمين پادشاهي مي‌دهد». در آيه ديگر، غلبه جهاني حق طلبان با دين حق همراه شده است: (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) (توبه، 33: صف، 9). امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
فوالله يا مفضل! ليرفع عن الملل و الأديان الاختلاف و يکون الدين کله واحداً کما قال جل ذکره: «ان الدين عندالله الاسلام» و قال الله تعالي: «من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الآخرة من الخاسرين؛ پس به خدا سوگند‌اي مفضل! همانا كه از آيين‌ها و دين‌ها اختلاف را برطرف مي‌كند و دين همه‌اش يكي خواهد شد همان‌گونه كه او ـ كه يادش والا باد ـ فرمود: همانا دين نزد خدا اسلام است و خداي تعالي (باز) فرمود: هركس از ديني جز اسلام پيروي كند از او پذيرفته نمي‌شود و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود (مجلسي، 1404: ج53، ص4-5).
آيه ديگر، علاوه بر تأييد حکومت جهاني، به برخي اهداف آن نيز اشاره مي کند:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمْ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا…) (نور، 55).
طبق روايتي از امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه، معلوم مي شود اين آيه، مربوط به حکومت آخرالزمان است که هم جهاني است و هم به دست منجي موعود مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است.
لم يجئ تاويل هذه الآية و لو قام قائمنا بعد، سيري من يدرکه مايکون من تاويل هذه الآية و ليبلغنّ دين محمد صلي الله عليه و آله ما بلغ الليل، حتي لايکون مشرک علي ظهر الأرض کما قال الله تعالي: «يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً؛ تأويل اين آيه نيامده است و اگر بعد از اين قائم ما برخيزد هر كه او را درك كند آنچه از تأويل اين آيه مي‌شود را خواهد ديد و دين محمد صلي الله عليه و آله به هرجا كه شب (به آن) مي‌رسد به يقين مي‌رسد به حدي كه مشركي بر پشت زمين نباشد، همانگونه كه خداي تعالي فرموده است: مرا بپرستند و چيزي را با من شريك قرار ندهند (مجلسي، همان: ج51، ص55؛ طباطبايي، 1411: ج15، ص168).
آيه ديگر، از اراده حتمي خداوند مبني بر امام و پيشوا قرار گرفتن مستضعفان و به ارث رسيدن زمين و تمکن بر زمين حکايت دارد. (وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ) (قصص، 5و6). امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام در تفسير آيه فرمودند:
ان هذه الآية مخصوصة بصاحب الأمر الذي يظهر في آخر الزمان و يبيد الجبابرة و الفراعنة و يملک الأرض شرقاً و غرباً، فيملأ‌ها عدلاً کما ملئت جوراً؛ اين آيه مخصوص صاحب الامر است كه در آخرالزمان ظهور مي‌كند و جباران و فرعون‌ها را ريشه‌كن مي‌نمايد و زمين را از شرق و غرب در اختيار گيرد و آن را از عدل پر كند همان‌گونه كه از ستم پرشده است (بحراني، 1417: ج3، ص230).
در اين روايت، سخن از نابودي جباران و فرعون‌ها و برقراري عدالت جهاني است. اسلام، براي تثبيت حکومت صالح دستور مي دهد: (قَاتِلُوهُمْ حَتَّي لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ) (انفال، 39). دستور جهاد، مطلق و فتنه بدون قيد است و هر دو، به مقصد سلطنت بخشيدن به دين الهي است. امام فرمود:
لم يجئ تأويل هذه الآية، فاذا جاء تأويلها، يقتل المشرکون حتي يوحّدوا الله عزوجل و حتي لايکون شرک، و ذلک في قيام قائمنا؛ تأويل اين آيه نيامده است وقتي تأويل آن آمر مشركان كشته مي‌شوند تا خداي عزوجل را به يگانگي عقيده بورزند و تا آنكه شركي (در ميان) نباشد و آن در مورد قيام قايم ماست (بحراني، 1398: ص78).
مهم‌ترين تأييد براي مفهوم اين آيه و تاييد جهاني بودن حکومت منجي موعود، آيات و روايات متواتري است که خاتميت و جهاني بودن اسلام را اعلام مي کند (تكوير، 27؛ اعراف، 158)؛ چون حکومت مهدوي، ادامه حکومت نبوي است که هم قابليت هاي جهاني شدن را دارد و هم تجربه آن‌را. امام عسکري عليه السلام ولادت حضرت مهدي را به مادر او چنين مژده مي دهد: «أبشري بولد يملک الدنيا شرقاً و غرباً و يملأ الأرض قسطاً و عدلاً» (طوسي، 1411: ص128؛ صدوق، 1390: ج2، ص423). امام باقر عليه السلام فرمود: «لوقد خرج قائم آل محمد صلي الله عليه و آله يفتح الله له الروم و الصين و الترک و السند و الهند و کابل شاه و الخزر» (نعماني، 1383: ص122). مخاطب پيام و نداي حضرت مهدي عليه السلام تمام جهانيانند. «الا يا اهل العالم انا الامام القائم» (حايري، 1404: ج2، ص282).
تحليل و بررسي اوصاف، برنامه ها، دستاوردها و کارکردهاي حکومت واحد مهدوي در چشم انداز مکتب اسلام و تشيع، اين حقيقت را تأييد مي کند که هدف حکومت مهدوي، برقراري عدل و انصاف بر اساس دين اسلام است. اين هدف نيز براي زمينه سازي عبادت و عبوديت است و تحقق عبادت و مقام عبوديت نيز هدف نهايي خلقت است؛ بنابراين ظهور دولت مهدوي ريشه در هدف آفرينش دارد. اين جا است که موعود باوري در اسلام و شيعه بسيار فراتر از دنياي مادي و حيات فردي است. دولت مهدوي حرکت همه انبيا را به نتيجه مي رساند.
توضيح اين‌که هر فاعل حکيمي در کارش داراي هدف است. خداوند حکيم نيز از خلقت جهان و انسان هدف داشته است (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ) (مؤمنون، 115). هدف از خلقت جهان خدمت به انسان بوده است (خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا) (بقره، 29) و هدف از خلقت انسان هم رسيدن به مقام عبوديت (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون) (ذاريات، 56) و برگشت به سوي خدا است (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) (بقره، 156). اين هدف به شکل عمومي و همگاني اش در دولت مهدوي محقق مي‌شود (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم… يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا) (نور، 55)، (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ…) (حج، 41) عبادت خالصانه خدا و نماز که تجسّم عبادت است، در عصر حکومت مهدوي همگاني مي‌شود.
قالب و نمودار کلي حکومت مهدوي بر اساس «عدالت» است و همين عامل موجب جهاني شدن و مقبوليت دولت او مي شود. جامعه شناسان، همواره آرمانشهر و مدينه فاضله خود را بر عدالت پايه گذاري کرده اند. افلاطون، با طرح مدينه فاضله در صدد آفرينش پيوندي عميق ميان جامعه بشري بود. وي وحدت بخشيدن به جوامع متفرق را هدف اوليه خود مي دانست (كويره، 1360: ص51). مسلماً چنين ايده‌اي بدون استقرار عدالت، نشدني است.

جمع بندي:

اصولاً رسيدن به نجات و كمال و عدالت فراگير بدون يك نظام واحد هم‌گرا و يكسان، دشوار، بلكه چه بسا ناممكن مي‌باشد. از همين روي ادياني كه خواهان موارد فوق هستند به دنبال يك نظم واحد و يك حكومت واحد جهاني هستند؛ زيرا مقوله‌هائي نظير عدالت، كمال، نجات، سعادت و… گم شد و اميد ديرباز بشر بوده‌اند و همه انسانها در طول تاريخ در آرزوي تحقق آنها به سر مي‌برند. البته ممكن است در برخي آئين‌ها تصريح به حكومت واحد نشده باشد؛ اما ملازمه ميان تحقق آرزوها و آرمانهاي موعود با تشكيل حكومت مي‌گويد، حكومت مطلوب آنان است، چنانچه در فرهنگ سياسي جهان مشاهده مي‌شود كه هر ايده و انديشه‌اي براي بسط و ترويج افكار خود بايد به تشكيل حكومت و در دست گرفتن قدرت همّت گمارد.
اديان به ويژه اديان ابراهيمي همه با توجه به آموزه هايشان جدّي‌ترين مطالبات موعود منجي را اقامه عدل و داد و برپايي نظامي عادلانه و استقرار حكومت و بسط قدرت الهي مي‌دانند؛ چون تمام پيامبران به دنبال تحقق هدف واحدي بودند كه بر مبناي آن، همه گروه‌ها و طيف‌هاي مختلف اجتماع بشر با هر نوع رنگ و نژاد و سليقه‌اي، در يك جا و زير يك پرچم جمع شوند. اديان غير ابراهيمي نيز همين اهداف را در مراتب پايين تري دنبال مي‌كنند.
اديان ابراهيمي بعضاً مثل يهوديت اگرچه در ابتداء يك نگاه قومي و بعضاً نژادي و محدود به جهان نگريسته، ولي به تدريج از اين انديشه قوم مدار بيرون آمده و جهاني مي‌نگرد و امروزه داعيه حكومت موعود بر تمام گيتي را دارد. در مقابل اسلام از بدو تولد، دعوت جهان‌شمولي داشته و در تمامي قرون گذشته اين ايده تداوم داشته و دارد. لذا با توجه به آيات و رواياتي كه مطرح شد مي‌توان گفت: اولاً هرگز ترديدي نخواهد بود كه حكومت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بر تمامي زمين فراگير خواهد شد، و ثانياً «به حكم ضرورت، آينده جهان روزي را در بر خواهد داشت كه در آن، جامعه بشري پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا همزيستي نمايند و افراد انساني غرق فضيلت و كمال شوند» (طباطبايي، 1374: ص308) و اين امر در پرتو حكومت واحد جهاني محقق خواهد شد.

منابع تحقیق :

1. آشتياني، جلال الدين، تحقيقي در دين مسيح، تهران، نشر نگارش، چاپ دوم، 1379 ش.
2. آقابخشي، علي و…، فرهنگ علوم سياسي، تهران، مركز اطلاعات و مدارك، 1374ش.
3. آلن وين، لئوها واو، پيش‌گويي آينده، ترجمه ناصر موفقيان، تهران، نشر ني، 1374ش.
4. امامي كاشاني، محمد، نحوه نگرش مسيحيت به موضوع مهدويّت، رسالت، شماره 5420.
5. بحراني، هاشم، البرهان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه بعثت، 1417ق.
6. بحراني، هاشم، المحجّة فيما نزل في القائم الحجّة، قم، 1398ق.
7. بي ناس، جان، تاريخ اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، تهران، نشر پيروز، چاپ سوم، 1354ش.
8. جلالي مقدم، مسعود، مقالات و بررسي ها، تهران، دانشكده الهيات دانشگاه تهران، سال 1381ش، دفتر71.
9. جندقي، بهروز، مهدويّت از ديدگاه دين پژوهان و اسلام شناسان غربي، انتظار موعود، سال دوم، 1381ش، شماره6، چاپ دوم.
10. جوويور، مري، درآمدي به مسيحيت، ترجمه حسين قنبري، قم، مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1381ش.
11. جي گولد، استفان و…، سال 2000 (چهار گفتگو دربارة آخرالزمان)، ترجمه حسن مرتضوي، تهران، بهنام، چاپ اول، 1378ش.
12. حائري يزدي، علي، الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب، نشر اعلمي للمطبوعات، بيروت، 1404ق.
13. دال، رابرت، تجزيه و تحليل جديد سياست، ترجمه حسين ظفريان، تهران، نشر مترجم، 1364 ش.
14. راسل، برتراند، آيا بشر آينده دارد؟ ترجمه: م.منصور، تهران، مرواريد، 1344ش.
15. روسو، ژان ژاك، قرارداد اجتماعي، ترجمه مرتضي كلانتريان، تهران، نشر آگاه، چاپ دوم، 1380ش.
16. شاكري، روح‌الله، منجي در اديان، نشر بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، قم، 1388ش.
17. شاملي، پيامبر اعظم از ديدگاه برخي از دانشمندان، ترجمه حسين مسعودي، معارف، شماره35، 1385ش.
18. شيخ صدوق، محمدبن علي بن بابويه، كمال الدين و تمام النعمه، تصحيح علي اكبر غفاري، تهران، نشر مكتبه الصدوق، 1390ق.
19. شيخ طوسي، محمد بن الحسن، الغيبة، قم، مؤسسه معارف اسلامي، 1411ق.
20. صادقي، محمد، بشارات عهدين، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1336ش.
21. صافي گلپايگاني، لطف‌الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسه انتشاراتي حضرت معصومه عليها السلام، 1419ق.
22. طباطبائي، محمدحسين، شيعه در اسلام، قم، انتشارات اسلامي، 1374ش.
23. طباطبايي، محمدحسين، الميزان، بيروت، مؤسسه اعلمي، چاپ اول، 1411ق.
24. عالم، عبدالرحمن، بنيادهاي علم سياست، تهران، نشر ني، چاپ ششم، 1379ش.
25. عميد زنجاني، عباسعلي، فقه سياسي، تهران، نشر اميركبير، 1377ش.
26. فلسفي، محمدتقي، حكومت جهاني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، تهران، بنياد فرهنگي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، چاپ دوم، 1379ش.
27. قاضي، ابوالفضل، حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، تهران، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1372ش.
28. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، تصحيح موسوي جزايري، بيروت،دارالسرور، 1411ق.
29. قندوزي حنفي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده، تحقيق محمدمهدي خراسان، كاظميه، دارالكتب العراقيه، 1385ق.
30. كارگر، رحيم، آينده جهان، قم، بنياد فرهنگي امام مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، 1383ش.
31. كامل، سليمان، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهدي پور، تهران، نشر آفاق، سال 1405ق.
32. كويره، الكساندر، سياست از نظر افلاطون، ترجمه حسين جهانبگلو، تهران، خوارزمي، 1360ش.
33. گريس، هال سل، تدارك جنگ بزرگ براساس پيشگويي‌هاي انبياي بني اسرائيل، ترجمه خسرو اسلامي، تهران، نشر رسا، 1377ش.
34. لوئيس، لنكستر، ميتريه موعود بودايي، علي اصغر شجاعي، هفت آسمان، سال ششم، بهار1383، شماره21.
35. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
36. مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از ديدگاه فلسفه تاريخ، قم، صدرا، چاپ پانزدهم، 1374ش و مجموعه آثار، نشر صدرا، جلد دوم.
37. مكارم شيرازي، ناصر، مهدي انقلابي بزرگ، قم، انتشارات مطبوعاتي هدف، بي‌تا، بي‌جا.
38. موحديان عطار، علي، گونه شناسي انديشه مهدويّت ، هفت آسمان، سال ششم، بهار1383ش، شماره21.
39. نعماني، ابوعبدالله محمدبن ابراهيم، الغيبة، تبريز، 1383ق.

منبع: www.entizar.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.