خيانت را تجربه كن !
نویسنده : محمد امين زارعي
داستان فارسي 1 FARSI
اولين خبر
- دست كم در روزهاي اول - هرگز چنين اتفاقي نيفتاد. اما خيلي ها به خيلي ها پيامك زدند و در مسنجر ها PM گذاشتند كه: «فارسيوان رو ديدي؟» و به اين ترتيب، فارسيوان در صدر كانال هاي منوي صدها شبكه ماهواره اي قرار گرفت. «شبكه فارسيوان، توسط كمپاني پخش خاورميانه (Broadcast Middle East) اداره ميشود. اين كمپاني نتيجه همكاري شركتهاي نيوز كورپوريشن و گروه موبي است... .» اين توضيح را از سايت رسمي فارسيوان - كه البته فيلتر شده - برداشتهايم. شركت نيوزكورپريشن يكي از صدها شركت و شبكه يك سرمايهدار يهودي به نام «روبرت مرداك» است. شرح حال مفصل مرداك را مي توانيد در همين پرونده بخوانيد. اما گروه موبي كيست؟
نسخه افغاني آقاي مرداك
البته شيوه آزاد اين تلويزيون در پخش موسيقي، در اوايل، موجب بروز مخالفت هايي در محافل مذهبي افغانستان شد. پس از افتتاح فرستنده زميني اين تلويزيون در شهر هرات، جمعي از نمازگزاران در مسجد جامع هرات به گفته خودشان براي « غروب » تلويزيون طلوع ، دست به دعا برداشتند. پس از ماجراي محكوم شدن تلويزيون افغان به پرداخت جريمه نقدي به سبب پخش برنامه هايي كه از نظر مقامات دادگاه عالي افغانستان خلاف اصول اسلامي تشخيص داده شد، بيشتر شبكه هاي خصوصي افغانستان كمي برنامههايشان را تعديل كردند و تلويزيون طلوع هم از اين قائده مستثنا نبود.
سعد محسني حالا چند شبكه تلويزيوني، چند ايستگاه راديويي و مجموعه شبكه هاي ارائه اينترنت را در افغانستان دارد. او مي خواهد پايش را از افغانستان بيرون بگذارد و براي خودش يك « روبرت كوچولو » باشد و اين كار را با ايران شروع كرده است؛ با فارسي وان...
موج نو
اما راهاندازي يكي دو شبكه ماجرا را عوض كرد. اصل داستان را اگر بخواهيد بدانيد، مربوط مي شود به آخرين روزهاي رياستجمهوري بوش كه به امارات سفر كرد. او در اين سفر در گوش مقامات محلي شيخنشين امارات چيزهايي گفت كه بيشتر مربوط مي شد به فعاليت هاي رسانه اي عليه ايران. تنها چند هفته پس از اين ديدارها، شبكه شاهزاده بن نايف در دوبي، سرويس فارسي زبان خود را راه انداخت و در حالي كه ساليانه ميلياردها دلار در حوزه جنوبي خليج فارس، خرج هزينه نام جعلي آن ميكنند، اين شبكه سعودي نام پرشين را به اسم خود اضافه كرد. از روز اول « ام.بي.سي. پرشيا »، عليالدوام فيلم هاي هاليوود را با زيرنويس فارسي پخش كرد. شوك دوم در بازار شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان، مربوط به بي. بي. سي فارسي مي شد. اين شبكه كه قرار بود سال 2012 افتتاح شود، قبل از انتخابات رياستجمهوري كارش را شروع كرد تا بر فضاي سياسي اثر بگذارد. بي.بي.سي فارسي خيلي زود توانست راهش را از شبكه هاي فارسيزبان ماهواره اي جدا كند و با ارائه قالبي متفاوت براي برنامههايش از « VOA » هم جلو بزند. بعد از انتخابات و تلاطم هاي سياسي آن روزها، اما سومين شبكه متفاوت كارش را شروع كرد. فارسيوان ولي كاري به سياست نداشت. فيلم و سريال پخش مي كرد و البته اينبار شخصيت ها به زبان مادري ايراني ها حرف مي زدند. وجود يك شبكه مخصوص فيلم و سريال كه همه برنامههايش دوبله باشند، آن قدر عجيب بود كه همان روزها شايع شد « فارسيوان را جمهوري اسلامي راه انداخته كه حوادث پس از انتخابات را به حاشيه ببرد. اما خيلي زود اين حدس باطل شد ، وقتي در همان روزهاي اول ، پارازيتها ، فركانس اين شبكه را هدف گرفتند و نمايش برنامههايش از هاتبرد در بسياري از نقاط ايران با اختلال مواجه شد. اما چرا بايد ايران روي اين شبكه پارازيت مي فرستاد؟ فارسيوان چه كرده بود و از جان ايراني ها چه مي خواست؟
آيتم هاي مذهبي در فارسيوان
همان روزها « دويچه وله فارسي » با انتشار گزارشي نوشت: « اين شبكه توانسته است با مجموعه هايي عامه پسند و با استفاده از چاشني هايي چون زنان و دختران زيبارو و داستان هايي عاشقانه، در جذب مخاطبان موفق شود و تماشاگري را كه در پي نوعي سرگرمي براي رهايي از دغدغه ها و خستگي هاي كار و زندگي اجتماعي است، به دنبال خود بكشاند.»
فارسيوان كارش را با پخش سريال هاي نه چندان بهروز شروع كرد و براي اين كه حداكثر مخاطب را جلب كند، اعلام كرد اين مجموعه ها را سانسور مي كند. اين در واقع بيشتر يك پز بود تا فارسيوان، افراد خانواده را مجاب كند كه دور هم بنشينند و برنامههايش را نگاه كنند. اما حذف صحنه حضور يك زن و مرد در رختخواب چه مشكلي را حل مي كرد وقتي در همه برنامه ها پوشش بازيگران، ديالوگ ها و روح حاكم بر داستان بهمراتب زهرآلودهتر از همان صحنه كذايي بود؟
به اين ترتيب، پس از سالها، سرانجام، شبكه هاي ماهواره اي جدي گرفته شدند، همان منابع نامعلوم پارازيت فرستادند و سروكله كارشناسان يكي يكي پيدا شد و هشدار دادند كه اين شبكه تا چه اندازه مي تواند خطرناك باشد. از اين جا بحث ها شروع شد كه آيا پارازيت فرستادن، راه حل است يا «اقدامات فرهنگي».! كارشناسان و مسئولان و منابع نامعلوم، سرگرم بحث و جدل بودند كه فارسيوان از چند ماهواره ديگر هم پخش شد و لينك هاي «راهكارهاي مقابله با پارازيت» در اينترنت با سرعت پخش شدند و حالا فارسيوان تقريبا از مشكل ارسال پارازيت عبور كرده، كاري كه بي بي سي فارسي هنوز از پسش برنيامده.
فارسيوان با تفاوت هاي زيادي كارش را شروع كرد كه يكي از آنها پخش محدود آگهي است و اين يعني اين كه اين شبكه معطل چند هزار دلار پول نيست كه عليالدوام زيرنويس بدهد و شماره حساب اعلام كند و براي كسب درآمد هم نيامده.
اين شبكه از ابتداي ورودش مبناي كار خود را بر دو مشخصه متمايز گذاشت؛ دوبله فارسي و پخش سريال هاي بلند و متوالي. درست همان چيزي كه مخاطب ايراني را بعد از يك روز كاري خسته كننده پشت جعبه جادويي دور خانواده جمع مي كند. دقت كنيد در روزهاي آغاز به كار اين شبكه، در حاليكه هر شب چهار سريال را پخش مي كرد، تلويزيون ما هم با همه وسعتش، چهار مجموعه را آماده پخش كرده بود. البته مقايسه فني برنامه هاي فارسيوان و تلويزيون كار درستي نيست. چون اولا بيشتر - و نه همه - مجموعه هاي اين شبكه در رديف آثار درجه دوم و سوم طبقهبندي مي شوند و اصولا جز مسائل «خاله زنكي» به موضوع ديگري نمي پردازند و از همه مهمتر اينكه ذائقه مخاطب ايراني به دوبله هاي فوقالعاده حرفهاي عادت كرده و حالا شنيدن دوبله هاي آماتوري چند افغاني برايش مثل سوهان روحند. اما اين ضعف هيچگاه از تعداد بيننده هاي اين شبكه كم نكرد و تاكنون تعداد سريال ها بيشتر، متنوعتر، دوبله ها نيز پيشرفتهتر و البته بيننده ها هم بيشتر شدهاند. يكي از بينندگان اين شبكه در صفحه آن در فيس بوك نوشته كه پس از ديدن «فارسي 1» ديگر «نه اخبار بي بي سي فارسي را مي بيند» و نه هم به «تحليل هاي محسن سازگارا در تلويزيون صداي امريكا» توجهي دارد.
در فارسي وان...
با نگاهي عميقتر و تحليل محتواي برنامه هاي اين شبكه، اين نكته ظريف آشكار ميشود كه بسياري از اين داستانهاي در ظاهر جذاب و ديدني، حاوي مفاهيم خيانت، جنايت و عدم تعهد به خانواده هستند و با اين كه سريال هاي شبكه فارسي وان از ميان برنامه هاي روز آمريكا و اروپا انتخاب مي شوند، اما تحليل محتوايي آن ها نشان ميدهد كه اين انتخاب ها با دقت و وسواسي خاصي صورت ميپذيرد. چنانكه با اندكي ظرافت مي توان خط پنهان، اما محكمي ميان تمامي سريال هاي پخش شده از اين شبكه را پيدا كرد. تا آن جا كه گويي هر سريالي سريال ديگر را تكميل و تثبيت مي كند. و اين قضيه تا آن جا پيش رفته است كه بسياري از كارشناسان و حتي خانواده هاي ايراني دهان به انتقاد گشودند و بسياري از سريال هاي اين شبكه را فاقد ارزش ديداري دانستند. آنها با دقت، تعمد و وسواس خاص، سريال هايي را براي مخاطب ايراني و فارسيزبان پخش مي كنند كه موضوع اصلي همه آنها، روابط خانوادگي و زناشويي است. مشكل بزرگ اينجاست كه فارسيوان پز خانوادگي گرفته و اعضاي يك خانواده كنار هم مي نشينند و مثلا ويكتوريا نگاه مي كنند. او در ابتدا زني است كه فداكارانه براي زندگي تلاش مي كند. اما در سالگرد ازدواجش متوجه مي شود كه شوهرش به او خيانت كرده و با منشي شركت، رابطه جنسي دارد. او هم مدتي بعد رابطه با مردي جوان را كليد مي زند و... همه فيلم مي خواهد اين را بگويد كه هي! تو هم مي تواني تجربه كني؛ حالا كه او اين كار را كرده است و اين هيچ اشكالي ندارد! در فارسيوان معمولا رنگ صورتي كنار رنگ مشكي قرار دارد و اين معمولا سليقه شبكه هاي پورنو و سكسي است.
خوبي ماجرا اين است كه حالا همه نسبت به فارسيوان حساس شدهاند. اين اولين گزارشي نبود كه شما درباره فارسيوان خوانديد و حتما آخرينش هم نخواهد بود. دفتر شبكه فارسيوان در دبي سفارش كار مي دهد و برنامههايش را از هنگ كنگ پخش مي كند و امواجش اين جا در تهران، در مشهد، در چهارمحال، در بندر عباس، در قم، در لامرد، در ايذه و هر جايي كه فكرش را بكنيد، خانواده من و شما را تكان مي دهد. مشكل، خيلي هم به ماهواره مربوط نمي شود، سريال هاي اين شبكه حالا ضبط شده اند و توي بساط سي دي فروش ها مثل نقل و نبات ريختهاند. چه بايد كرد؟
منبع:http://panjerehweekly.ir
/ن