يک کتاب يک مقاله

چندي است موضوعات مرتبط با حوزه فلسفه رسانه و دين و رسانه در ايران مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته است. برگزاري يک همايش بين المللي با موضوع دين و رسانه (سال 1384 در تهران) و هم‌چنين تصويب تأسيس دو رشته دين و رسانه و فلسفه رسانه به همراه تقويت کارگروه ها و کرسي هاي نظريه پردازي و تحليل نقش دين در رسانه يا تأثير رسانه بر گسترش گزاره
دوشنبه، 14 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يک کتاب يک مقاله
يک کتاب يک مقاله
يک کتاب يک مقاله

نويسنده:سيد حميدرضا قادري
با سپاس از: داود حيدري




الف) درآمدها

چندي است موضوعات مرتبط با حوزه فلسفه رسانه و دين و رسانه در ايران مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته است. برگزاري يک همايش بين المللي با موضوع دين و رسانه (سال 1384 در تهران) و هم‌چنين تصويب تأسيس دو رشته دين و رسانه و فلسفه رسانه به همراه تقويت کارگروه ها و کرسي هاي نظريه پردازي و تحليل نقش دين در رسانه يا تأثير رسانه بر گسترش گزاره هاي ديني، همگي بازار اين حيطه علمي مرتبط با رشته هاي دين پژوهي و رسانه شناسي را داغ کرده است.
بديهي است درجريان مطالعات دين و رسانه اطلاع از تجارب مکتوب ديگر آگاهان و پژوهشگران کمک بسياري به فهم بهتر موضوع، آشنايي با چالش هاي نظريه پردازي و نتايج حاصله از ديگر پژوهش ها مي کند. اميدواريم در فرصت موجود در ماه نامه رواق هنر و انديشه که يکي از حوزه هاي اختصاصي کار آن بحث دين و رسانه است، بتوانيم با معرفي کتب و مقالات منتشره در سراسر دنيا در حوزه هاي مذکور، به افزايش آگاهي مخاطب ايراني از آخرين دستاوردهاي علمي ياري برسانيم.
دانشگاه بولدر کلرادوي آمريکا يکي از مهم ترين قطب هاي مطالعات دين و رسانه است. دکتر استوارت هوور وهمکارانش در اين دانشگاه علاوه بر توليد متون معتبر در حوزه پژوهش هاي دين، فرهنگ و رسانه، باني برگزاري چند همايش بين المللي در اين باره بوده اند. متعاقب برگزاري اولين همايش بين المللي دين، فرهنگ و رسانه کتاب معروف بازانديشي در رسانه، دين و فرهنگ منتشر شد (1997) که بعدها انتشارات سروش با ترجمه مسعود آريايي نيا کتاب را به بازار عرضه کرد و البته جايگاه خاصي در مطالعات امروز پژوهشگران ايراني يافته است. درسال 2002 دومين
کتابِ برآمده از دومين همايش بين المللي دين، فرهنگ و رسانه با نام رويکرد (رويه) دين در عصر رسانه 1 منتشر شد. البته متعاقب برگزاري همايش سوم، کتاب ديگري نيز منتشر شد که در شماره هاي بعدي معرفي خواهد شد.
کتاب رويکرد (رويه) دين درعصر رسانه مجموعه مقالاتي است گردآوري شده توسط دکتر استوارت هوور و همکار شناخته شده‌اش لين شافيلد کلارک (اين دومي در همايش ناکام دين و رسانه سال 1387 ايران عضو هيئت علمي هم بود) که در سال 2002 توسط انتشارات دانشگاه کلمبيا در 386 صفحه منتشر شده است. بر روي جلد آبي و خاکستري کتاب تصاويري از گيرنده هاي ماهواره اي خودنمايي مي کند و اثري از نمادهاي ديني وجود ندارد (قابل توجه گرافيست هاي وطني)؛
آن دسته از پژوهشگران که بيشتر با کتب خارجي مانوس هستند، مطلعند که در سايت هاي خريدوفروش کتاب به ويژه آمازون يکي از مهم ترين امکانات جهت خريد يک کتاب، امکان مشاهده صفحه فهرست هرکتاب است که البته گاهي اين امکان با بخشي به نام مرا غافلگير کن يا همان SurpriseMe تکميل مي شود که در اين بخش اخير، صفحه اي از نوشته هاي کتاب بر جست‌وجوگر نمايان مي شود تا وي با آگاهي بيشتري از مضمون کتاب، دست به انتخاب بزند. علي اي حال داشتن اين امکان (يعني نمايش صفحه فهرست) براي همه کتاب ها ممکن نيست در نتيجه در اين مجال بهترين راه شناخت اين کتاب را در آشنا کردن مخاطب با محتواي کتاب مي بينم.
در صفحه فهرست اين کتاب به 6 پاره يا فصل برمي خوريم که به اين ترکيب سامان يافته اند:

اين پاره حاوي 3 مقاله با نام هاي زير است:


شاون لندرز؛

آن‌چه از تدقيق و تامل در اين کتاب حاصل مي شود آن است که شايد به اندازه تجربه مکتوب نخستين (يعني کتاب بازانديشي در رسانه، دين و فرهنگ) مطالب اين کتاب (هم چنان که از سياق عناوين پاره ها و مقالات مشخص شد) عموميت نداشته باشند و حتي شايد نتوانند توقع مخاطب علاقه مند به مباحث سنگين فلسفي، ديني و رسانه اي را تأمين کند ولي جابه جا در مقالات مي توان نگاه جهان شمولِ مبتني بر شناخت فرهنگ ها و مناسک مختلف را ديد. در حقيقت همان گونه که در زير عنوان روي جلد کتاب آمده است (جستارهايي در رسانه، دين و فرهنگ) اين مکتوب مجموعه مقالاتي است درباره حضور دين در عرصه هاي فرهنگي، هنري و ديني در ميان جوامع گوناگون؛ از اين نظر شايد اين کتاب را بتوان شيرين تر و خواندني تر از کتاب پيشين دانست؛ چرا که ما را در سفري بهنگام به سياحت اقوام، باورها و فرهنگ هاي مختلف برده و امکان آشنايي با آن ها را مهيا مي کند. هم چنين برخي مقالات اين مجموعه به کار مطالعات تطبيقي در حوزه دين، رسانه و فرهنگ مي آيند.
به هرحال اين کتاب در زمره توليدات علمي همايش هاي سريالي رسانه، دين و فرهنگ قرار دارد که توسط دو نفر از معروف ترين اساتيد و پژوهشگران اين حوزه بينارشته اي منتشر شده است.
تامل در اين کتاب بر اهالي پژوهش لازم مي آيد.
هر ساله در گوشه گوشه دنيا، ژورنال هاي مختلف علمي اقدام به انتشار مقالاتي با رويکرد رسانه اي در حوزه دين و فرهنگ مي‌‌کنند؛ گرچه تعداد اين ژورنال هاي آکادميک آن چنان زياد نيست.3 به هر روي در اين مجال تلاش مي کنيم برخي از مقالات را حال چه به روز يا چه قديمي ولي داراي ارزش هايي متني يا حاشيه اي معرفي کنيم تا دست پژوهشگر در تعيين مسير مطالعات خود بازتر باشد.
مقاله خلق شده بر اساس چهره چه کسي؟ شخصيت هاي مذهبي در شبکه هاي تلويزيوني نوشته اسکات کلارک از دانشگاه ميشيگان يکي از نوشتارهايي است که درآن به بررسي مصداقي و کمي توليدات رسانه اي آمريکا از زاويه شخصيت هاي ديني پرداخته شده است. مهم ترين نکته اين مقاله آن است که دريک بازه زماني مشخص به بررسي برنامه هاي پخش شده از سه شبکه مهم آمريکا پرداخته است و سپس به بررسي و تحليل شخصيت هاي اصلي برنامه هاي سرگرم کننده آن مشغول شده تا ببيند در کارگاه سرگرمي سازي بزرگ ترين صنعت شنيداري و ديداري جهان تا چه اندازه به جنبه هاي ديني شخصيت هاي تلويزيوني بها داده شده است.
اين مقاله نيز مانند اسلاف خود، در ابتدا با درآمدي پروپيمان آغاز شده که درآن روش و هدف پژوهش در کنار تعدادي از انتقادات علمي آورده شده است. در ابتداي اين مقاله مي خوانيم:
براي پي بردن به ميزان پرداختن شبکه هاي تلويزيوني به موضوعات و شخصيت هاي
********************************
مذهبي 39 نمايش و برنامه کمدي که در فاصله 23 تا 29 سپتامبر 2002 از 7 شبکه تلويزيوني پخش شده بودند،4 مورد ارزيابي قرار گرفتند. نتايج به دست آمده از اين بررسي نشان داد که شخصيت هاي مذهبي تلويزيوني در مجموع نقش مهمي در شبکه هاي تلويزيوني برعهده ندارند.
گرچه محدوديت مقاله از نظر بازه زماني پژوهش (7 روز از يک سال) و هم‌چنين تعداد برنامه مي تواند از نقاط ضعف آن تلقي شود با اين حال برخي نتايج آن قابل تامل هستند:
بيش از نيمي از مجموعه شخصيت هاي مذهبي، در سه شبکه تازه تأسيس به ويژه شبکه هاي PAX و WB ايفاي نقش کرده اند. افزون بر اين، بيش از نيمي از مجموعه شخصيت هاي مذهبي که در برنامه هاي هفت شبکه تحت بررسي مشاهده شدند، در رديف پربيننده ترين برنامه ها قرار داشتند. از سوي ديگر، ارتباط و همکاري بين اين هفت شبکه تلويزيوني و استوديوهاي فيلم برداري و فيلم سازي در هاليوود نيز در مقايسه با تلاش شبکه هاي تلويزيوني جهت جذب مخاطب خاص، تأثير مستقيم کمتري بر روي محتواي مذهبي برنامه هايي دارد که آن شبکه ها پخش مي کنند.
از دل چنين مقاله اي است که چنين نتيجه جالب توجهي درباره فقر مطالعاتي جامعه آمريکايي (دست کم تاسال نشر مقاله يعني سال 2002) درباره تاثيرات متقابل دين و رسانه در برنامه هاي تلويزيوني، بيرون مي‌آيد:
تجزيه و تحليل تجربي محتواي برنامه هاي شبکه هاي تلويزيوني مقوله اي است که کمتر شاهد آن بوده ايم. در واقع، شمار پژوهش هايي که به بررسي مفاهيم و مقوله هاي مذهبي دربرنامه هاي تلويزيوني اختصاص دارند از 15 مورد بيشتر نمي شود و تازه همين مطالعات نيز جنبه مستقل و جداگانه نداشته بلکه در قالب طرح هاي مطالعاتي گسترده تري صورت گرفته اند. بقيه مطالعاتي که در اين زمينه صورت گرفته اند به عنوان مطالعات اکتشاقي برنامه هاي تلويزيوني شهرت يافته اند... از فصل نمايش برنامه هاي پربيننده تلويزيوني سال 1991-1990 تاکنون هيچ پژوهشي درباره محتواي برنامه هاي تفريحي و سرگرم کننده تلويزيوني که مخاطبان فراواني دارند، صورت نگرفته است. در آن زمان تنها چهار شبکه سراسري در آمريکا وجود داشت. امروزه تعداد شبکه هاي سراسري به هفت شبکه رسيده است و يکي از اين شبکه ها با هدف تقويت معنويت از طريق پخش برنامه هاي تلويزيوني تأسيس شده است. با وجود اين، برخي از پژوهش ها نشان مي دهند که با وجود افزايش کانال هاي تلويزيوني، محتواي برنامه هاي شبکه هاي تلويزيوني تغيير چنداني نکرده است. در ادامه نويسنده ضمن برشمردن سه ساختار مهم بررسي هاي رسانه اي ( بررسي نهاد رسانه، بررسي محتواي برنامه رسانه و بررسي مخاطب رسانه) نتيجه گرفته که کمتر به تحليل نهاد رسانه پرداخته شده است و بيشترِ مطالعات حول محتواي برنامه ها و مخاطبين رسانه مي‌چرخد. نويسنده مقاله از قول گانز رئوس و چهارچوب بررسي هاي نهادي را اين گونه برمي شمارد:
****************************
علت انتخاب اين شبکه ها رايگان بودن دسترسي به آن ها و پخش برنامه هاي آن ها در سراسر خاک آمريکا بود. به همين علت، اين شبکه ها در مقايسه با بزرگ ترين شبکه هاي کابلي نيز از مخاطبان بيشتري برخوردار بودند.
پيش از هر چيز بايد بدانيم که رسانه هاي جمعي به عنوان يک سازمان، چگونه فعاليت مي کنند و چرا اين گونه عمل مي کنند، چگونه محتواي خود را تعيين مي کنند و چه گروه هاي فرهنگي و ذي نفوذ مستقيم يا غيرمستقيم بر تعيين محتواي رسانه هاي جمعي تأثير مي گذارند و در فرآيند تعيين محتواي رسانه ها چه نقشي براي مخاطبان قائلند.
نويسنده مقاله پس از برشمردن خصوصيت کاري هفت شبکه مهم تلويزيوني آمريکا، علت کمتر پرداختن اين شبکه ها به مقوله مذهب را چالش برانگيز بودن آن مي داند. نکته جالب ديگري که در اين مقاله به آن اشاره مي شود اين است که:
شبکه تلويزيوني FOX و پيش از آن شبکه ABC در ابتداي فعاليت خود تلاش کردند تا قشر و گروه خاصي را مخاطب قرار دهند ولي پس از چندي به رسانه هايي جمعي تبديل شدند. امروزه عکس اين گرايش در حال شکل‌گيري است يعني رسانه هايي که مخاطبان عام و انبوه داشته اند، اکنون تلاش مي کنند تا اقشار و گروه هاي خاص و معدود را مخاطب قرار دهند (NBC,CBS,ABC). اين فرآيند - برگزيدن اقشار و گروه هايي خاص به عنوان مخاطبان به جاي مخاطبان عام و انبوه - نشان دهنده اين واقعيت است که رسانه هاي نوپا در جذب گروه ها و اقشار خاصي از مخاطبان و جداکردن اين گروه ها از جمع مخاطبان چهار شبکه عمده تلويزيوني نيز در راستاي شيوه اي که نشان زدن6 نام دارد تلاش مي کنند تا برنامه هاي خود را با توجه به خواست و سليقه اقشار و گروه هاي خاصي تهيه و پخش کنند. اين بحث نشان مي‌دهد که ميزان و نوع برنامه هاي مذهبي که شبکه هاي تلويزيوني قصد جذب آن ها را دارند- با يکديگر تفاوت دارند. به همين علت شبکه تلويزيوني PAX بايد برنامه هاي مذهبي فراواني داشته باشد؛ چون اکثر مخاطبان اين شبکه را کساني تشکيل مي دهند که به معنويات علاقه‌مندند.
از طرفي پرطرفدار شدن چند سريال با درون مايه هاي مذهبي حتي در ميان اقشار کمتر مذهبي که اين سريال ها محصول شبکه هاي تازه تاسيس بودند- نظر نويسنده مقاله را به خود جلب کرده است و در نتيجه اين گزاره هاست که وي فرضيات مقاله خود را مطرح مي‌کند.
نويسنده در بخشي ديگر از مقاله خود با نام مذهب و تلويزيون مدعي مي‌شود:
پژوهش هاي پيشين درباره محتواي برنامه هاي شبکه هاي تلويزيوني نشان مي‌دهند که هيچ يک از برنامه هايي که در ساعات پربيننده پخش مي شوند، درون مايه مذهبي ندارند.
پژوهشگري به نام هِد (1995) در مطالعات خود دريافت که در سال 1952 در ميان برنامه هايي که وي به عنوان نمونه آن ها را براي مطالعه برگزيده است، تنها 10% اشاره هايي به مذهب داشته اند. با گذشته بيش از 40 سال از آن تاريخ، تصويري که هِد از
******************************
محتواي برنامه هاي شبکه هاي تلويزيوني نشان داده است تقريبا" بدون تغيير ثابت مانده است: تنها در 6% از برنامه هاي تفريحي تلويزيوني که در ساعات پربيننده در خلال يک هفته پخش شده اند، شخصيت هايي ظاهر شده و صحبت کرده‌اند که به يک گروه مذهبي خاص وابسته بوده اند. يافته هاي پژوهشي در سال 1996، درباره محتواي پيام هاي بازرگاني پخش شده از شبکه هاي تلويزيوني، نشان داد که تنها در 2% از اين برنامه ها از نمادهاي مذهبي استفاده شده بود که بسياري از آن ها نيز در واقع به تکرار يک پيام بازرگاني مربوط مي شود.
نويسنده مقاله سپس در بخشي ديگر از مقاله اش روش پژوهش نوشتار را توضيح مي دهد. از نکات جالب اين بخش توضيح مفهوم ساعت پربيننده در جامعه رسانه اي آمريکا است:
ساعات پربيننده در شبکه هاي تلويزيوني NBC,CBS,ABC در تعطيلات عيد پاک و روزهاي يکشنبه از ساعت 19 آغاز و تا ساعت 23 ادامه پيدا مي کند و در روزهاي شنبه و تعطيلات عيد پاک که با يکشنبه مصادف نباشد از ساعت 20 آغاز و تا ساعت 23 ادامه پيدا مي کند. در شبکه هاي PAX,FOX و WB ساعات پربيننده در روزهاي يکشنبه از ساعت 19 آغاز و تا ساعت 22 ادامه پيدا مي کند و در ديگر روزهاي هفته ساعات پربيننده اين شبکه ها از ساعت 20 آغاز مي شود و تا ساعت 22 ادامه مي يابد. ساعت پربيننده شبکه تلويزيوني UPN در روزهاي غيرتعطيل هفته از ساعت 20 آغاز و تا ساعت 22 ادامه پيدا مي کند.
يکي از بزنگاه هاي اين مقاله آن جاست که بايد به روشي دربين مخاطبين برنامه ها مذهبي بودن يا مذهبي نبودن را مشخص سازد. نويسنده مقاله از تمهيد زير بهره برده است:
مذهبي بودن مردم از طريق مطرح ساختن دو پرسش مذهبي که در بررسي اجتماعي سراسري سال 2002 عنوان شده بودند، مورد ارزيابي قرار گرفت. در پرسش نخست از شرکت کنندگان دراين بررسي سؤال مي شد که هرچند وقت يک بار در مراسم و همايش هاي مذهبي حضور پيدا مي کنند؟ در پرسش بعدي از فرد سؤال مي شد که آيا خود را فردي بسيار مذهبي به شمار مي آورد يا مذهبيِ چندان پروپاقرصي تلقي نمي کند. پاسخ به اين دو پرسش هم مي تواند ميزان پايبندي و عمل به فرايض مذهبي از سوي فرد را مشخص کند و هم جنبه تجربي بودن پايبندي فرد به مذهب را مشخص مي کند.
در ادامه مقاله نتايج پژوهش نويسنده آورده شده که جالب توجه هستند. نتيجه گيري نهايي نويسنده عبارتست از:
در برنامه هايي که در ساعات پربيننده از شبکه هاي تلويزيوني پخش مي شوند، تعداد اندکي از بازيگران و شخصيت هاي نمايش، ظاهر و ماهيتي مذهبي دارند... يافته هاي جديد با نتايج به دست آمده از بررسي هايي که از اواسط دهه 60 تا دهه 90 از سوي ديگر پژوهشگران به عمل آمده اند همسويي و سازگاري دارند. با اين وجود در برنامه هاي
تلويزيوني که امروزه از شبکه هاي تلويزيوني آمريکا پخش مي شوند، شخصيت هاي مذهبي نقش عمده تري نسبت به گذشته برعهده دارند و بيشتر آن ها نيز به جاي آن که کاتوليک باشند، پروتستان هستند. هردو يافته جديد يعني سپردن نقش عمده تر به شخصيت هاي مذهبي و روي آوردن به شخصيت هاي پروتستان به جاي شخصيت هاي کاتوليک با يافته هاي مطالعات پيشين تفاوت دارند.
به هر روي برخي نتايج اين پژوهش براي مطالعات تطبيقي ما و هم‌چنين طراحي شيوه پژوهش هاي حوزه دين و رسانه قابل توجه هستند. علاقه مندان مي توانند اين مقاله را در شماره سوم از سال چهارم (2005) ژورنال رسانه و دين 7 رويت کنند.
********************************

پي نوشت ها:

1. درآمد/ استوارت هوور؛
2. مرور: پروتستانيزه کردن مطالعات رسانه، دين و فرهنگ/ لين شافيلد کلارک؛
ب) پاره اول: واسطه در رويکرد (رويه ) ديني عامه
اين پاره حاوي 2 مقاله است؛ يکي نوشته محقق مشهور رسانه اي ديويد مورگان با نام رويکرد بصري پروتستاني و فرهنگ توده اي آمريکايي و ديگري مقاله اي با نام اعتقاد نزد الويس [پريسلي]: تقواي عامّه در فرهنگ مادّي نوشته اريکا داس؛
پ) پاره دوم: وساطت ديني در ساحت عمومي
در اين پاره به تجارب نژادهاي مختلف در آميختن با گزاره هاي ديني که نقش رسانه اي دارند، پرداخته شده است 3. همه دنيا طبقاتي است: دين نمايش يافته در سپاه رستگاري (بين سالهاي 1880 تا 1920)/ نوشته ديان وينستون؛
4. خاموشش کن: نقد تلويزيون در مجله مسيحيت امروز (بين سالهاي 1946 تا 1960 )/ نوشته ميشله رزنتال؛
ت) پاره سوم: دين از طريق رسانه مردمي شده است.
در اين پاره به بررسي نقش رسانه در همه گير کردن گزاره هاي ديني پرداخته شده است. در اين پاره مي خوانيم:
5. ميان عدالت و بصيرت اخلاقي: کاتوليک ها و اونجليست ها در ژورناليسم آمريکايي/ نوشته شِمالزباور؛
6. بگومگوي باپتيست هاي جنوبي و مطبوعات/ نوشته مارک بُورخرت؛
ث) پاره چهارم: مناسک عامه وساطت يافته و دين مُضمَر
در اين پاره به بررسي مناسک و آيين هاي برآمده از دين و حضورشان در عرصه رسانه پرداخته شده است. در اين پاره مي خوانيم:
7. مناسک عدالت تبهکارانه در دين مدني آمريکايي/ نوشته کارولين مارويس؛
8. مناسک و رسانه/ نوشته رونالد گريمز؛
ج) پاره پنجم: بيان صريح و عامه در متن هاي رسانه اي جديد
اين پاره در 3 مقاله عرضه شده است:
9. اللهِ آن لاين: رويکرد اسلام جهاني درعصر اطلاعات/ نوشته بروس لارنس؛
10. مناسک اينترنتي/ نوشته جين فِرنبيک؛
11. حساسيت ديني در عصر اينترنت/ نوشته ديويد نش؛
چ) پاره ششم: دين هاي ويژه و رسانه ويژه در زمينه هاي ملّي و نژادي
در اين پاره گردآورندگان کتاب، مجموعه اي از چند مطالعه موردي برنامه هاي ديني در رسانه هاي چند کشور را ارائه مي کنند.
12. تلويزيون ديني در کشور سوئد/ نوشته آلف ليندرمن؛
13. تدين به سوي هويت هاي ملّي - نژادي: بسيج سياسي از طريق تصاوير يهودي در آمريکا و بريتانيا بين سالهاي (1939-1881) نوشته ميکاييل برکويتز؛
14. ميان تله و نجليسم آمريکايي و آنجليکانيسم آفريقايي/ نوشته نات لاندباي؛2
15. گفت وگو در زبان ها، نوشتن درديده: فرهنگ شفاهي و ادبي در ارتباطات تله‌و‌نجليک/ نوشته کيان توماسلي و آرنولد شپرسِن؛ 1. هنر مردمي به منزله فضاي مقدس: قوانين جوامع آسيايي آمريکايي در لُس‌آنجلس/ نوشته
16. practicing religion in the Age of the media
17. وي در حقيقت گردآورنده کتاب بازانديشي در رسانه دين و فرهنگ است که انتشارات سروش آن را سال ها پيش به بازار نشر عرضه کرد 18. پيش از اين و ازهمين قلم، در شماره 23 ماه‌نامه رواق هنر و انديشه آمد که تنها ژورنال در حوزه رسانه و دين با همين عنوان، متعلق است به دانشگاه بولدرکلرادو که به صورت فصل نامه به سرويراستاري دانيل استوت منتشر مي شود. جالب آن که اکنون و با گذشت بيش از يک سال از آن نوشتار، هنوز در بر همان پاشنه مي چرخد و دست کم در عرصه دانشگاهي داخلي هم خبري از يک ژورنال معتبر در اين حوزه نيست 19. نويسنده در بخشي از مقاله علت انتخاب اين شبکه ها را چنين بيان مي کند:
20. Big Four
21. Branding
22. براي اطلاع از کم وکيف اين ژورنال و روش خريد يا رويت آن به شماره 23 ماه‌نامه رواق هنر و انديشه رجوع کنيد.

منبع:رواق هنر و انديشه 35




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط