مهندس آثار باقي
نويسنده : مسعود خوشنودزاده
ابوريحان بيروني از معدود دانشمندان ايران زمين است كه با ذهن روشنانديش و پويا، در علوم گوناگون زمانهاش سرآمد بود.
پژوهشگران فرهنگ اسلامي ابوريحان بيروني را جامع علوم گوناگون دانستهاند. بيروني در روش و رويكرد به علوم، بسيار پيشرفته عمل ميكرد. او با اتكا به دانش فراوان خويش و به دور از تعصبهاي قومي و قبيلهاي و پيش فرضها و پيشداوريهاي غيرعلمي و با پرهيز از حصرگرايي در روش تحقيق و پژوهش، به روايتي مستند و علمي از مشاهدات خويش ميپردازد اما اين روايت تنها گردآوري اطلاعات و حقايق مشهود و بيان آنها نيست بلكه بيروني با شناخت كافي كه از شعب علوم داشته و با توجه به نگرش كلگرايانه به علوم و شناخت كلي و جامعي كه از فرهنگ و تمدن هند به دست آورده، جايگاه هر بحث را ميداند و هر دريافت و كشف جديدي را در جايگاه خاص خود در اين كل واحد قرارميدهد.
او به خوبي ميداند كه ارائه گزارش براي آگاهي ديگران بايد دقيق باشد به همين جهت در نقل اقوال و تبيين مسائل بسيار دقيق و امانتدارانه عمل كرده و در جمعآوري اطلاعات از مطالعه ميداني و تحقيق نظري استفاده ميكند. گاه با مردم كوچه و بازارنشست و برخاست ميكند و زماني در مجلس فضلاي هند و با صاحبان دانش و خرد سر و كار دارد. زماني نيز در كتب و رسايل غور ميكند. از مشاهده تا آزمايش و تجربه، تعقل و... ميدان كار بيروني است. به عبارت ديگر او تنوع روشها و رويآوردها را در مطالعات خويش به كار ميگيرد تا تحقيقي كامل ارائه دهد. همچنين در كنار روايت دقيق و صحيح، به بررسي و نقد و نظر و مطالعه تطبيقي دانش و فرهنگ هند با ديگر سرزمينها ميپردازد. مطالعات تطبيقي شناخت يك پديدار يا ديدگاه در پرتو مقايسه است و اين روش محقق را از حصرگرايي دور كرده و امكان وقوف بر ابعاد ناپيداي موضوع مورد تحقيق را فراهم ميسازد.
بيروني در ماللهند در بسياري از مسائل از روش تطبيقي براي شناخت استفاده ميكند تا مسئله را در پرتو مقايسه بهتر بفهمد. به عبارت ديگر اين روش براي بيروني ابزار است نه هدف، زيرا اگر هدف بود به پردازش دادهها نميپرداخت و به نقد و نظر در مورد آنها روي نميآورد و تنها به نقل اقوال در كنار هم بسنده ميكرد.
از طرف ديگر بيروني درمطالعات تطبيقي خويش دامنه تطبيق را باتوجه به هم سنخي دو مسئله در موضوع يا هدف، محدود ميكند كه اين امر در كارايي و اثر بخشي تحقيق بسيار مؤثر است زيرا پس از آن ديگر هند در نظر اهل علم سرزمين عجايب ناشناخته نيست و دستگاه رياضيات و تحقيقات نجومي هنديان وارد سرزمينهاي ديگر ميشود و به آنها غنا ميبخشد و خودش نيز مسير رشد را طي ميكند و اين غايت اثربخشي و كارايي يك تحقيق و پژوهش است.
براي نمونه بيروني در مبحث اعتقادهنديان به موجودات عقلي و حسي ابتدا اقوال يونانيان را مطرح كرده و سپس نظرهنديان را بيان ميكند. درادامه ديدگاه تورات را بيان كرده، سپس به آراي هنديان رجوع مجدد ميكند و نقاط وفاق و اختلاف را درك كرده و با پيشينه قبلي به پردازش اطلاعات پرداخته، فهم دقيقي از اعتقاد هنديان را در اين مورد ارائه ميدهد.
نتيجه اين فرايند اين است كه زواياي پنهان اين بحث در پرتو مقايسه و تطبيق آشكار ميشود. البته نبايد از نظر دور داشت كه اين تطبيق با توجه به عدمسابقه و پيشينه طولاني، گاهي نيز از حدمقايسه پا فرا نمينهد اما آنچه اهميت دارد اهتمام بيروني به شناخت زواياي گوناگون بحث درپرتو همين مقايسههاست.
توصيفات او از آداب و رسوم و اعتقادات يك گروه نيز آن قدر دقيق است كه دقيقهاي را فروگذار نميكند. مثلا در بحث اعتقاد يا عدماعتقاد به خداوند در بين مردم هند تفاوت ديدگاه عوام و خواص، كاملا براي بيروني آشكاراست و حتي او با تلاش دليل اختلاف آرا را نيز توضيح ميدهد؛ «علت اختلاف خواص و عوام در همه ملل اين است كه اذهان خواص همواره متوجه معقولات است. ولي عوام به محسوسات قناعت ميكنند.... » او در نهايت دقت و انصاف گزارش خويش را عرضه ميكند. به همين خاطر حتي اعتقادات سخيف و دور از حقيقت را نيز روشن و البته به ايجاز بيان ميكند و تذكر ميدهد كه اين كتاب جهت شناخت هند تاليف شده و كتاب جدلي يا كلامي نيست تا بيروني بخواهد به رد يا تاييد آن مواضع بپردازد. درجايي هم كه نياز به ارائه نظر خويش است در نقد و نظر به دور از خلط بحث و آميختگي مطالب نظر خويش را بهصورت متين بيان ميكند.
وجه اهميت ديگر بيروني توجه تام وي به پيشينه علوم و به عبارت امروزي، تاريخ علم است. در اين مورد نيز بيروني به دور از تعصب و براي روشن شدن سابقه موضوع، حقيقتمدار به پيش ميرود و سابقه هر بحث را به سرچشمه وصل ميكند و البته آبشخورهاي متفاوتي كه باعث فربه شدن آن موضوع يا مسئله شده اند را نيز ذكر ميكند. اين كار باعث ميشود كه علاوه بر راه طي شده دانشمندان براي رسيدن به يك قانون يا فهم يك مطلب، نقاط ضعف و قوت آنان نيز در روش و بينش و... براي آيندگان مشخص باشد و از طرف ديگر جلوي دوبارهكاريها و احيانا تكرار خطاها بسته ميشود.
اهميت بيروني در بحث تاريخ علم آنجا بيشتر رخ مينمايد كه بسياري از منابع او در طول زمان از بين رفته است. دربسياري از مباحث نيز دانش سينه به سينه پيشينيان توسط بيروني به رشته تحرير درآمده است و كتب او جزء منابع معدود و درجه اول آن موضوع قرارگرفته است.
همين جا وجه ديگر اهميت كار بيروني نيز رخ مينمايد. هنديان كه از لشكرغزنوي جز قتل و غارت و خونريزي چيزي نديده بودند به سختي ميتوانستند باور كنند كه بيروني درصدد تحقيق علمي در آن سرزمين است، به همين دليل اطميناني به او نداشتند...
او با پشتكار فراوان توانست نه تنها اعتماد فضلاي هند را جلب كند بلكه خود بهعنوان دانشمندي محقق و عالي مقام در بين آنان مطرح و صاحب اعتبارشد.
در مطالعات تاريخي نيز ميبينيم كه ابوريحان تاريخ به عنوان پديده غبار گرفته نمينگرد بلكه سعي دارد علاوه بر كشف زواياي مختلف يك حادثه، در حد توان خويش به پي جويي آثار و نتايج اين اتفاق در آينده نيز نيم نگاهي داشته باشد تا مطالعه تاريخ، ثمر بخشي خودش را داشته باشد و كاربرد و كاركرد اجتماعي و فردي نيز بر آن مترتب باشد. اين روشي مترقي و غايتمند و كاربردي در مطالعات تاريخي است و علم تاريخ را از جايگاه اساطير اولين بودن به معلم انسانها ارتقاء جايگاه ميدهد.
بيروني در علوم عقلي، فلسفي، عرفان، تصوف و دينشناسي نيز دستي توانا داشته است. از گزارشهاي جامعي كه بيروني از اديان و مذاهب هند به دست داده، پايه دانش و فهم او در اين مورد روشن است. مكاتبه مشهوربيروني با شيخ الرئيس ابوعلي سينا در مباحث فلسفي منبع مستندي است كه تحقيق در مورد دانش فلسفي بيروني را ميسر ميكند. البته بيروني فيلسوفي به پايه و مايه شيخ الرئيس نيست. او 18 مسئله را بيان ميكند كه 10 مسئله آن نقدها و اعتراضاتي است كه او بر ارسطو دارد و 8مسئله ديگر را خود او ابداع كرده است. تمام اين مسائل فلسفي نيست و طبيعيات نيز در آنها جاي مهمي دارد. البته مسائل مهمي چون معني عقل بالقوه، امكان استعدادي، نحوه تعقل نفس بدون استمداد از خيال و... از مباحث مهم بين اين دو فرزانه است.
توجه به سؤالات نشان دهنده سطح بالاي دانش فلسفي بيروني و ذهن وقاد و جوال اوست و حداقل اين را ميرساند كه بيروني براي فهم حقيقت راه درستي را انتخاب كرده و از بوعلي كه حداقل 10 سال از بيروني كوچك تربوده وبيروني او راجوان فاضليناميده پرسش كرده است كه ميدانسته در اين علم صاحب انديشه است. بيروني در علوم طبيعي همچون فيزيك، رياضي، نجوم، كانيشناسي و معدن شناسي صاحبنظر و تاليف است. او در علوم طبيعي، تجربه و آزمايش را محور استنتاجات علمي خويش قرارداده است. درمورد نجوم وجغرافيا دركارهاي او بايد توجه داشت؛ توجه بيروني بيشتر به جغرافياي نجومي بود. او ازخسوف وكسوف استفاده ميكرد و طول جغرافيايي نقاط زمين را به دست ميآورد و....
البته اين تنها وجه اهميت او در اين دو علم نيست. پيام مهم بيروني براي ما همان استفاده ازروش تجربي با كمك رياضي و نجوم براي شناخت بهتر پديدههاي طبيعي عالم است. او به دور از خرافات عوام و باورهاي جاهلانه در مورد عالم به سيرآفاقي و تامل محققانه پرداخته و با همين روش توانسته كروي بودن زمين و اندازه گيري محيط آن، گردش زمين به دور محورخود و مسكوني بودن نيمكره جنوبي راحدس بزند كه در كتب بيروني ثبت شده است. اختراع ترازوي تازهاي براي تعيين وزن و حجم مخصوص اجسام كه دقت آن بيش از ترازوي ارشميدس است و اختراع بعضي ازانواع اسطرلاب وتحقيق در مورد سير نور و صوت و وضع قوانيني در روش ترسيم نقشه جغرافيايي و... از فعاليتهايي است كه در تاريخ علم به نام بيروني ثبت شده است.
منبع:روزنامه همشهری
/ن