چرا باید دین داشته باشیم ؟ آیا انسان ها نمی توانند با عقل خود خوب را از بد تشخیص دهند که اختیاجی به دین نداسه باشند؟ آیا انسان نمی تواند مسیر دیگری را برای سعادت غیر از دین انتخاب کند؟ چه لزومی به داشتن دین احساس می شود؟
یک بُعد انسان خاکی است با نیازهای مادی و خاکی به ظاهر تامین می شود و یک بُعد انسان الهی است آن بُعد اگر تامین نشد انسان اغنا نمی شود.
بُعد اصلی انسان آن است و اگر همه نیازهای مادی اش تأمین شود، ولی آن بُعد معنوی هم چنان تأمین نشود این در واقع نسبت به آن جا احساس فقر شدید می کند
در این مطلب با عنواین نظیر: نیازمند بودن انسان ، ازبین نرفتن دین، کنترل غرائز، هدفمندی زندگی، پاسخ های بی نقص ،هدف بخشی، و تسلیم شدن، کارکردهای روان شناختی به سوال مورد نظر پاسخ می دهیم.
دین چیست؟
دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است.
سلسله عقاید و احکام عبادی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقیات که به صورت وحی الهی به بشر رسیده و در کتاب های آسمانی به آن تصریح شده است.
بنابراین دین و مذهب دارای سنن و مراسم و تعهدات و تکالیف می باشد. که باید دینداران التزام عملی به این موارد مذکور داشته باشند.
چرا باید دین داشته باشیم.
دین و عبادت محتاج بودن و نیازمند بودن انسان را ثابت می کند.خدا بی نیاز از عبادات بندگان خود می باشد ، چرا که اگر نیاز در او راه یابد ،دلیل بر نقص او خواهد بود. موجود ناقص نمی تواند خدای قابل و لایق پرستش باشد.بنابراین هدف از عبادت و تدین به دین الهی ،رفع نیاز خدا به پرستش بندگان خود نیست که مثلا به وسیله عبادت آن ها نیاز و احساس معبود بودن را برطرف نماید.
هر آنچه که از فوائد برای دین و شریعت الهی مترتب است، بازگشت به بنده دارد . اوست که نیازهایش را به وسیله عبادات دینی برطرف می سازد. همان گونه که خدای متعال نیز تصریح به این مطلب می کند:
یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید.اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید .تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است. (1(
اصل دین هیچ وقت از بین رفتنی نیست
انقلابات زیادی در دنیا رخ داده است که مراسم و سنن ملت ها را تحت تأثیر قرار داده و هم اکنون از آنها خبری نیست.امروزه قانون حمورایی تنها در تاریخ مانده است .
و قوانین و مراسم بسیاری در میان ملت ها بوده است که مرده اند اما در برابر تمام تحولات و انقلابات اجتماعی و سیاسی تنها دین و مذهب است که پابر جا و زنده ماند ه است..
حتی انقلاب علمی رنسانس که درست علیه مسیحیت و کلیسا به وجود آمد برای مدتی ادیان را تضعیف کرد.
اما در عین حال آئین مسیحیت قدرت خود را مجددا باز یافت و امروزه در عید کریسمس (ولادت حضرت عیسی) تمام دنیا غرق در چراغانی است پس اصل دین از بین رفتنی نیست.
دین باعث تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتی که همواره جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژی خطراتی صد افزون برای بشریت به بار آورده لجام گسیختگی غرایز، خودخواهی ها و تمایلات سرکش نفسانی است.
این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه های بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیان های زندگی سوز نفس اماره را می بخشد، ایمان استوار دینی است.
«داستایوفسکی» می گوید: «اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است».(2) یعنی غیر از خداباوری و ایمان مذهبی هیچ عامل دیگری توان بازدارندگی از اعمال ضداخلاقی، بیماری بی عدالتی، تجاوز و فساد و تباهی و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمی را ندارد.(3)
دین به حکم فطرت و عقل نیاز ذاتی است
اگر به تاریخ و پیش از تدوین تاریخ بنگریم خواهیم دید که هیچ ملت و امت و قوم و قبیله ای بدون مذهب و عقائد دینی نبوده اند گرچه ممکن است مراسم خرافی و سنت های خلاف عقل را پذیرفته باشند و بت ها را بپبرستند و مذاهب مختلف داشته باشند لیکن همین تکثر ادیان دلیل بر اصالت اصل مذهب است.
باستان شناسان مجسمه ها و بت هایی که بشر می پرستیدند را یافته اند. و هر چه بر تکامل علم و عقل بشر می گذرد تعداد الهه ها و بت ها کمتر شده و میشود و به جای مجسمه ها علم را می پرستیدند.
اما جنگ دوم جهانی علم را از معبود بودن انداخت و به تدریج به خدای خالق زمین و آسمان نزدیک شده و میشود چرا که علم و ابزارهای علمی صدها هزار نفر را به کام مرگ کشانید فهمیدند علم نمیتواند جای خدا و معبود را بگیرد.
وجود معبودهای قلابی و خرافی دلیل روشنی بر وجود معبود ایده آل و واقعی است از اینکه هیچ انسانی از آغاز خلقت تاکنون بدون دین و یک سلسله عقاید ماورایی نبوده اند گواه روشنی بر ضرورت دین باوری است. امروزه هم مشاهده می کنیم ماتریالیسم و نظام کمونیست شکست خورده است .
دین تبیین و هدفمندی زندگی را معنا می کند
از مهم ترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود میپرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟
دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و… به زندگی معنا و جهت میدهد.
«ویکتور فرانکل»(4) نیز قدرت دین را عقیده به «اَبَر معنی»(5) می داند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.(6(
از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی همچون شهروند کشوری است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه می داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم:
اولاً ، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر می شود.
ثانیاً زمینه های ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم می بیند و روح «امیدواری» در او پدید می آید.
ثالثاً، اگر چیزی موجب عقب ماندگی او شود آن را جز از ناحیه کم کاری و بی تجربگی و مسئولیت گریزی خود و امثال خود نمی داند.
او همچنین پاره ای از رنج ها و دشواری ها را زمینه ترقی و تکامل خود می داند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت می آورد و با «خوش بینی» و «امیدواری» به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامی دارد و از دشواری ها استقبال می کند.
در مقابل، فرد بی ایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد می داند و از قبول آنها هم چاره ای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقده ها و کینه هاست.
او هرگز به فکر اصلاح خود نمی افتد، از جهان لذت نمی برد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند.
با توجه به آنچه گذشت می توان تأثیرات معنای دینی حیات بر روان و کنش فرد را به شرح ذیل برشمرد:خوش بینی، مطبوع سازی زندگی، امیدواری، مسئولیت پذیری و جنبش و حرکت اصلاحی.
دین پاسخگوی کامل و بی نقص بودن به سوالات و نیازها
یکی از اهداف اعتقاد داشتن به دین صحیح و نیز یکی از عوامل حکم عقل برای به دست آوردن دین صحیح و آنچه که ما را واقعا به سرمنزل مقصود برساند.
از بین تمامی راه هائی که مکاتب و فرقه های مختلف بشری بر سر راه انسان می گذارند، این است که انسان به برنامه ای بی نقص و اشکال ، برای پاسخگوئی به نیازهای وجودی خود دست پیدا کند.
مثلا آیا می تواند برنامه ای کامل تنظیم کند که علاوه بر سعادت دنیوی ، سعادت اخروی او را نیز تامین کند در حالی که اطلاعات زیادی در مورد عالم آخرت ندارد؟
سوالاتی است که پیش روی انسان قرار دارد . به اعتراف دانشمندان و تجربه ای که از عملکرد آن ها تا به حال به دست آمده ، پاسخ سوالات منفی است.
علمی که از تعریف انسان _که لازمه ورود به شناخت او می باشد_ به صورت صحیح و کامل درمانده است، چگونه می تواند مدعی شناخت ابعاد گوناگون انسان گردد ؟
همین ضرورت هاست که انسان را به این نتیجه می رساند که نیاز خود به دین را از طریق موجودی برطرف کند که آن موجود شناخت کامل و بدون نقصی هم به انسان و هم به ابعاد وجودی و حیاتی او دارد .
و می تواند بهترین برنامه را برای تنظیم آن روابط ارائه دهد. این موجود ، موجودی نیست مگر خالق انسان.در همین راستا است که ضرورت وجود انبیا یعنی انسان هائی که برنامه کامل طراحی شده از جانب خالق را برای انسان ها می آورند ، احساس می شود.
کسی که دین دارد احساس تنهایی نمی کند
یکی از رنج های بشر که در جهان صنعتی و پیدایش کلان شهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایی است.منظور از احساس تنهایی در اینجا تنهایی فیزیکی یعنی جدایی از دیگران نیست.
بلکه گونه های دیگری هم چون ناتوانی دیگران در پاسخ دهی به برخی از نیازهای انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمی دیگران به کار خود و جستجوی منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدی، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهای شخص است.(7(
به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانی می یابد که همواره در بند خودخواهی های خویشند و حتی اگر اعمالی به ظاهر نیک و مفید به حال دیگری انجام می دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهی های ظاهر و پنهان است .
و کسی صد در صد به خاطر «من» کاری برای «من» انجام نمی دهد. اما در نگرش دینی، انسان هیچ گاه تنها نیست.
دین باعث دفع ضرر احتمالی و عقلی می کند
تمام پیامبران از آدم تا خاتم مبعوث شده اند و باتفاق آراء مردم را به خداشناسی و دین باوری دعوت کرده اند. در میان پیروان آنها هم نوابغی چون بوعلی سیناها، انیشتن ها، کارل ها، ماکس پلانگ ها، پاستورها، ادیسون ها و فیلسوفان بوده اند و دین را باور داشته اند.
نمی توان گفت همگی پیامبران و دانشمندان بر دروغ بزرگی توافق کرده اند با این حساب آدم عاقل می گوید: احتمال می دهیم که حرف رسولان الهی و دانشمندان آنها درست باشد و بهشت و دوزخی بعد از مرگ در میان باشد .
از اینرو عقل و منطق می گوید ضرری که احتمال عقلایی در آن هست باید پیشگیری کرد و با دین باوری از خطر بزرگی که آینده را تهدید می کند باید جلوگیری نمود.
امام صادق (ع) بابن ابی العوجاء و هوادارانش گفت اگر حرف ما درست باشد که معتقدیم قیامتی و حساب و کتابی درکار است ما برنده ایم چون راه مستقیم را طی می کنیم و نماز و روزه و حج خانه خدا میرویم .
و اگر فرضا دروغ باشد ما ضرر نکرده ایم اما اگر بهشت و جهنم در کار باشد خطر و ضرر بزرگی برای شما و لا مذهب هاست که برای ابد در جهنم باید سوخت پس با اعتقاد به مذهب خطر بزرگی را از خود دور ساخته ایم و منفعت کلانی به دست آورده ایم.
دین هدف بخشی و ایده آل پروری می کند.
یکی از مهم ترین کارکردهای دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است. ایده آل اصل یا موضوعی است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش های او باشد.
ایده آل از مختصات زندگی بشری و از عناصر اساسی آن است. انسان زمانی می تواند از یک زندگی حقیقی برخوردار باشد که آگاهانه برای خود ایده آل و آرمان انتخاب کند.
انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایی چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایی، دانش و... انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده آل آن است که دارای شرایط زیر باشد:
بهترین ایده آل آن است که دارای شرایط زیر باشد:
1. منطقی باشد.
2. قابل وصول باشد.
3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و «من طبیعی» آدمی را کنترل کند.
4. در انسان چنان کششی ایجاد کند که از درون به سوی هدف اعلای حیات حرکت کند.
چنین آرمانی تنها از دین حق و معنای دینی حیات بر می خیزد.(8)
«میلر بروز» از قول «اینشتین» می گوید: «علم، ما را از آنچه هست آگاه می کند و دین (وحی) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع می کند».(9(
دینداری، باعث رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
مسأله ناپایداری خانواده و گسست آن یکی از بحران های بزرگ دنیای متمدن کنونی و در پی آورنده نتایج ویرانگر روانی و اجتماعی است.
براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم ترین عامل پای بندی به خانواده، رضایت از ازدواج(10(
و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمی در بهداشت روانی خانواده ها به شمار می رود. تحقیقات نشان داده است مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری های روانی هستند.(11(
دین نشانه ی تسلیم شدن در برابر امر خداوند است.
اصلی ترین عامل التزام به دستورات خدا و عمل به واجبات و ترک محرمات ،داشتن روحیه تسلیم در مقابل خدای خالق جهان و انسان است . یکی از مهم ترین اهداف قبول دین الهی و عمل به آن، تکامل این روحیه و تقویت نگاه تسلیمی در برابر خدای عظیم است.
بنابراین اگر انسان در مقابل دستور خدا برای انجام عملی و ترک رفتاری ، نظر و دیدگاه خود را قرار دهد و بگوید: به نظر من این عمل بهتر از دستور خدا است و یا کیفیت این عمل به این صورت باشد ، برخلاف کیفیتی که خدا دستور داده است ،بهتر خواهد بود ،
اولین اشکالی که به وجود می آید، از دست دادن روحیه تسلیم و تعبد می باشد. در این حالت انسان به نظر خود عمل کرده و از دستور نظر و نفس خود تبیعت کرده است ،نه دستور خدا و این نوعی شریک کردن خود با خدا است و حقیقتی شرک آلود و کفر آمیز دارد.
خدا می فرماید : « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِساب؛
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود . هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مىرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.(12(
دین هدایت و روشنگری است .
قرآن می فرماید :فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون:اگر از جانب من هدایتی برای شما آمد، پس آن کس که هدایت مرا پیروی کند، بر آنان بیمی نیست و نه آنان محزون خواهند بود.»(13(
دین باعث عدالت اجتماعی است.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بالْقِسْطِ(14(
ارسال انبیاء برای آن است که مردم با پیروی از کتاب الهی قیام به قسط کنند و با عمل به تعالیم الهی از عدالت اجتماعی بهره مند شوند. بدین ترتیب از جمله اهداف انبیا بسط قسط و عدل در جامعه است.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره می فرماید :حقیقت دین، تعدیل اجتماع انسان در سیر حیاتی آن است و به تبع، تعدیل حیاتی یک فرد را هم در بردارد.
فرمانروایی و ولایت انبیاء از دیگر محورهایی است که میتوان به عنوان دلیلی برای رسالت اجتماعی دین شمرد. حکومت داری و به عهده داشتن مُلک عظیم توسط پیامبران طبعا نمی تواند ناشی از یک دینی باشد که دعوت به تعبد فردی و درونی میکند.
از این رو، فرمانروایی و ولایت اجتماعی انبیاء حاکی از این است که اساسا انبیاء خود حرکت تکاملی جامعه توحیدی و آهنگ رشد جامعه ایمانی را مدیریت و سرپرستی میکردند.
کارکردهای روان شناختی و جسمانی دینداری
.1بهداشت و سلامت جسمانی، طول عمر، پایداری در فعالیت های فیزیکی، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن، تسریع در بهبودی و کوتاه کردن دوران درمان.(15(
.2ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانی آکنده از سرگردانی و تعارضات فکری.(16(
.3عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادی بشر و ایجاد لذت های فراجسمانی،(17) تصفیه غم ها و جذب شادی ها.(18(
.4کاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ویژه ترس از مرگ.(19(
.5افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک)(20)] و تصویرسازی ذهنی.(21(
.6هویت بخشی، انسجام و تعادل شخصیت[22(، رهایش از آشفتگی و هماهنگ سازی افکار و احساسات.(23(
.7شجاعت آفرینی و افزایش قدرت پایداری در برابر دشمنان و زورمندان.(24(
.8بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمی.(25(
.9ایجاد وقار و سنگینی و دوری از جلفی و سبکی(26(
.10کاهش و کنترل عملیات جنسی.(27(
نتیجه:
با توجه به عوامل دین خواهی و رویکردهای دینی در مطلب فوق اختیاج به دین امری ضروری است، زیرا خطراتی که همواره جامعه بشری را با قدرت نرم تکنولژی مورد تهدید قرار دادهاست لجام گسیختگی غرایز، خودخواهی ها و تمایلات سرکش نفسانی است.
این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه های بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیان های زندگی سوز نفس اماره را می بخشد، ایمان استوار دینی است.
مسلما نداشتن دین یعنی هر آنچه از محاسن داشتن دین در مطلب فوق بیان شده است هیچکدام را نداشته باشیم نه به صورت فردی نه اجتماعی ، لذا ضرر های نسبی هرکدام در جوامع بی دین کاملا قابل مشاهده است.
پی نوشت:
1.فاطر(35) آیه 15.
2. مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368.
3. بنگرید: الف. همو، حکمت ها و اندرزها، ص 3. ب. همو، امدادها و غیبی در زندگی بشر، ص 86.
4 .Victor Frunkle.
5. Superlogo.
6. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 164ـ 167.
7.جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ص 46 - 47، قم، اسراء، چاپ اول، 1380.
8 جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبدالله نصری، فلسفه آفرینش، ص 49 - 73، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
9 الثقافة الاسلامیة، ق: شهید مطهری، یادداشت ها، ج 4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382.
10. دکتر محمد قهرمانی و...، بررسی تأثیر روزه داری بر وضعیت سلامت روانی (مقاله) نقش دین در بهداشت روان، ج1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
11. see Glenn N.D. Weaver. C.N )1987( Multivariate, Multisurvey study Of Marriage, 40,267-282
12. آل عمران (3) آیه 19.
13.آیه 38 سوره بقره
14.آیه 25 سوره حدید
15 ـ بنگرید: الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللی «نقش دین دربهداشت روان»، ج 1، ص 28 و 187 - 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382. ب. همان، ج 2، ص . ج. پت کوری، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزالله صوفی سیاوش.
16. بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی و... ب. شهید مطهری، یادداشت ها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382.
17. بنگرید: الف. همان، ص 158 و 159. ب. همان، ج 7، ص 15-19. ج. همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 1374.
18.مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
19. همان.
20. بنگرید: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 122.
21 .Psychocyberentic.
22. بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 165، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
23. شهید مطهری، حکمت ها و اندرزها، ص 47.
24. همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158-159.
25. همان، ص 154.
26. بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و ران، ترجمه مهدی قائنی. ب. شهید مطهری، همان، ص 169.
27.مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167.
منابع:
https://www.hawzahnews.com/news/387355
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5645/55108
http://ensani.ir/fa/article/69719
https://www.pasokhgoo.ir/node/23460
https://asemooni.com/having-religion-9552