بودای پنجم در عصر کالی
نویسنده : حسین اکبری
مهدی «عج» در عصر ظلمت
مقدمه
دل زشوق دیدنت سوزد چو عــود
از فراقت دیده باردهمـــچو رود
غرقه در سیلاب اشک و دل کباب
کس غریق شعله ورکی دیده بود
چکیده
واژگان کلیدی: امام، مهدی، غیبت، غیبت کبری، غیبت صغری، نائب، نائب خاص، نائب عام، بودا، انجیل، دجال، کالی.
میلاد
گفته اند حضرت مهدی (ع) در شب جمعه ، نیمه ماه شعبان سال یاد شده پای به این گیتی نهاد.
بدینگونه اصل ولادت مهدی و به این جهان آمدن او جزء مسلّمات تاریخ است و به جز ائمه طاهرین(ع) و عالمان و مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند و آن را یک واقعیت دانسته اند . در کتابهای پژوهشی نام بیش از 65 تن از این عالمان و نام کتابهای آنان ذکر شده است
در اینجا گفتار پنج تن از مورخان و عالمان را می آوریم :
1) علی بن حسین مسعودی :
در سال 260، ابومحمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع) در زمان خلافت معتمد عباسی در گذشت . او به هنگام درگذشت 29 سال داشت .و او پدر مهدی منتظر(عج)است.(1)
2) شیخ عبدالوهاب شعرانی :
مهدی (ع) از اولاد امام حسن عسگری است . در شب نیمه شعبان سال 255 متولدشده است . و او زنده است تا اینکه با عیسی بن مریم(ع) ملاقات کند.(2)
3) شمس الدین بن خلکان :
حضرت مهدی دوازدهمین امام شیعه است . لقب معروف او ( حجت) است . شیعه هم اورا،« منتظر » و «قائم» می داند . او در روز جمعه ، نیمه ماه شعبان ، سال 255 متولد شد . هنگام در گذشت پدر، عمر او پنج سال بود . نام مادر او « خمط» و برخی گفته اند: « نرجس».
4) شیخ عبداله شبراوی :
یازدهم از ائمه(علیهم السلام)، حسن عسگری است . وی در مدینه در هشتم ماه ربیع الاول به سال 232 تولد یافت و روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 در سال 28سالگی در گذشت .و همین افتخار این امام را بس که او پدر امام مهدی منتظر(عج)است . مهدی در سامرا در شب نیمه ی شعبان به سال 255، 5 سال پیش ازدر گذشت پدر خود زاده شد .
پدرش او را از هنگام ولادت به دلیل مشکلاتی که بود و نگرانی که از خلفای عباسی داشت از نظرها پنهان می کرد .
5) شیخ سلیمان قندوزی:
خبر معلوم و مسلم در نزد موثقان این است که ولادت قائم (عج) در شب نیمه شعبان واقع شده است ، به سال 255 در شهر سامرا.
شمایل
چهره اش گندمگون ، ابروانش هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاده،بینی اش کشیده و زیبا ، پیشناینش بلند و تابنده ،استخوان بندی اش استوار ، دستان و انگشتانش درشت، گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی ، که از بیداری شب عارض شده ، برگونه راستش خالی مشکین .
عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله ی گوش ریخته ،اندامش متناسب و زیبا، هیئتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق ، قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار ، نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان و فریادش همه گیر .
مقام
سیرت
الف ) سیرت دینی :
ب ) سیرت خلقی
مهدی (ع) در جهان با مشعل فروزان هدایت سیر کند و چونان صالحان بزید.(7)
ج) سیرت عملی
عَلامه المهدی، ان یکون شدیداً عَلَی العمال ، جواداً بالمال ، رحیماً بِالمساکین.(11)
مهدی (ع) در رفتار چنان است که گویی با دست خود کره و عسل به دهان مسکینان می نهد.
د) سیرت انقلابی
غیبت
1- غیبت صغری
از نظر زمانی بیش از 70 سال به طول نیانجامید.(13) و از این رو غیبت صغری نامیده گشت .از نظر شعاعی نیز این غیبت ، غیبتی همه جانبه نبود و شعاع و دامنه ی آن محدود بود . یعنی در طول مدت 70 ساله ی این غیبت، اگر چه امام از نظرها پنهان بود، لیکن این غیبت و پنهانی، نسبت به همه کس نبود بلکه کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند. و اینان نایبان خاص امام بودند. که نامه ها و سئوالات مردم را نزد امام می بردند و پاسخ را به مردم می رساندند و این بود که در این مدت امام هم غایب بود و هم غایب نبود .
2- غیبت کبری
نایبان خاص ، در غیبت صغری
نیابت خاصّه در غیبت صغری و نیابت عامه در غیبت کبری .
نیابت خاصه :
نیابت عامه :
نایبان خاص را « نواب خاص » و « نواب اربعه » می گویند . نواب اربعه – چهارتن بوده اند : همه از علما و زهّاد و بزرگان شیعه :
عثمان بن سعید :
محمد بن عثمان :
حسین بن روح نوبختی :
علی بن محمد سَمری :
این بزرگان و عالمان و روحانیان برجسته و متقی و زاهد و آگاه، در دوره ی غیبت صغری ، هریک پس از دیگری نایب خاص امام دوازدهم بودند و امور مردم را می گذراندند و واسطه ی میان امام و شیعیان بودند.(15)
نایبان عام در غیبت کبری
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
در هیچ دوره ای از غیبت پیوند امام زمان (عج) با مردم نگسلیده بود. در دوره ی غیبت صغری سفارت و نیابت خاصه وجود داشت . و چهارتن پس از دیگری سفیرخاص و نایب مشخص امام بودند . و چون آن دوره گذشت، دوره ی غیبت کبری آغاز گشت و آخرین سفیر و نایب خاص ، شیخ ابوالحسن علی بن محمد سحری، مامور گشت تا به کسی وصیت نکند . و کسی را به عنوان « نایب خاص» معرفی ننماید . و اعلام «غیبت کبری» کند.
و بدینگونه دوران طولانی غیبت کبری آغاز گشت .« دوره ی غیبت کبری» ، « دوره ی نیابت عامه» است. در دوره ی کبری و نیابت عامه ، در هر عصری عالم بزرگی که واجد همه ی شرایط لازم فقاهت و رهبری باشد ، در راس جامعه قرار می گیرد و رهبری از آن اوست . و رجوع مردم به اوست، و او صاحب « ولایت شرعیه» است به نیابت امام . بنابراین اصل دینی، مشروع بودن امور، و اسلامی بودن روابط سیاسی و اجتماعی، و مشروعیت حکومت و لازم الاجرا بودن مقررات دولتی، همه بستگی دارد به تصویب و تنفیذ نایب امام(ع). واگر نیابت امام حکومتی را تصویب و تنفیذ نکند، آن حکومت، طاغوتی است، زیرا چنین حکومتی ارتباطی به خدا، و دین خدا، و امامت و نظارت شرعی و الهی ندارد.(16)
ظهور مصلح در کتابهای پیشینیان :
اصولاً فتوریسم، یعنی اعتقاد به دوره ی آخرالزمان ،و انتظار ظهور منجی، عقیده ای است که در کیشهای آسمانی یهودیت ( جودایسیم ) ، و زردشتی، (زوراستریانیسم) و مسیحیت (در سه مذهب عمده ی آن : کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس) و مدعیان نبوت عموماٌ و دین مقدس اسلام مخصوصاً به مثابه ی یک اصل مسلم قبول شده است .
بشارتها و پیشگویی هایی که درباره ی مهدی و ظهور مهدی ، در کتابهای مقدس ، و دیگرآثار پیشین و در سخنهای حکمای قدیم، رسیده است فراوان است . برخی از فاضلان پاره ای از این بشارتها و سخنان را گرد آورده اند.(17)
گفته اند حتی در آثار مصر قدیم نیز در این باره کلماتی آمده است .
در آیین بودایی:
در آیین یهود :
یهودیان چون به حضرت مسیح (ع) ایمان نیاوردند ، به طبع، موعود آنان هنوز ظهور نکرده است اگر در مجموع آنچه در آثار مقدس یهودی آمده است تامل شود چهره ی سه موعود در آنها ترسیم می شود:
1- حضرت مسیح (ع)
2- حضرت محمد (ص)
3- حضرت مهدی (ع)
با این حساب انتظار در یهودیت ، کیفیتی ویژه می یابد. و چون این قوم نه به حضرت مسیح(ع) و نه به حضرت محمد (ع) و به هیچ کدام نگرویدند. باید در برابر مسئله موعود و انتظار بسیار حساس و نگران باشند و باید از این همه اشارتها و بشارات که در کتابهای خودشان آمده است به سادگی و غفلت نگذرند. آنان باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگی برای ظهور فکر کنند و از این همه ظلم دست بردارند، آنان دو موعود خود، حضرت مسیح(ع) و حضرت محمد(ص) را نپذیرفتند، لیکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. این است که در روایات آمده است که جماعتی از یهودیان گرد( دجّال) را می گیرند. و با ظهور مهدی و فرود آمدن عیسی و کشته شدن دجّال آنها نیز قتل عام می شوند و دامنه ی بشریت،از آنها پاک می شود.
چند کتاب از کتابهای یهودیت و عهد عتیق، که در آنها سخنانی درباره ی موعود آمده است :
1) کتاب دانیال پیامبر
2) کتاب حَجّی(حکّای) پیامبر
3) کتاب صفنیای پیامبر
4) کتاب اشعیای پیامبر
همچنین در کتاب زبور حضرت داود(ع) نیز در این باره مطالبی ذکر شده است چنانکه قرآن کریم از زبور و ذکر غلبه ی صالحان در آن سخن گفته است :
وَلَقَد کَتَبنا فی الزبور، مِن بَعدِ الذِّکر، انَّ الارض یَرنها عبادیَ الصالحون.(19)
بشارتهای مذکور همه و همه در آثار مقدس یهود،درست است و پاره ای تحقق یافته است و پاره ای تحقق خواهد یافت . آنان حق را نپذیرفتند ، نه از زبان حضرت مسیح(ع) و نه از زبان حضرت محمد (ص) اما از زبان شمشیر مهدی خواهند پذیرفت .
در آیین هندی
مقصود از عصر کالی ، آخرالزمان (عصرظلمت) است. اکنون عصر کالی است .
در آیین مسیحیت
در آثار دینی مسیحیت نیز این بشارتها آمده است . چند کتاب که در آنها به بشارتهایی درباره ی ظهور آخر الزمان اشاره شده ذکر می کنیم .
1) انجیل متی
2) انجیل لوقا
3) انجیل مرقُس
4) انجیل برنابا
5) مکاشفات یوحنّا
و به دلیل همین حضور در فرهنگهای گوناگون و در عقاید و کتابهای امتها و ملتهاست. که در یکی از زیارتهای امام زمان آمده است .
اَلسَّلامُ علی مهدیِّ الاُمم و جامعِ الکلیم .
سلام بر مهدی ، که امتها از او سخن گفته اند، همو که اقوام و افکار را متحد می کند و زیر یک پرچم گرد می آورد.
شماری از کتابهای اهل سنت که در آنها احادیث مربوط به مهدی(ع) نقل شده است :
1- الرساله محمد بن ادرس شافعی درگذشته ی 204 هـ .ق
2- مسنَد احمد حَنبل شیبانی در گذشته ی 241
3- صحیح محمد بن اسماعیل نّجاری درگذشته ی 256
4- صحیح مسلم بن حجاج نیشابوری درگذشته ی 261
5- سنن ابن ملجَه قزوینی درگذشته ی 273
6- سنن ابو داوود سحبستانی درگذشته ی 275
7- جامع ابوعیسی ترمذی درگذشته ی 279
8- حدیث الدلایه محمد بن جریرطبری درگذشته ی 310
9- مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری درگذشته ی 405
10- شعب الایمان ابوبکر بیهقی درگذشته ی 458
11- َالاستعاب ابن عبدُالبر قرطبی درگذشته ی 463
12- تاریخ بغداد ابوبکر خطیب بغدادی درگذشته ی 463
13- مصابیح السنه ابومحمد فرّاء بغوی درگذشته ی 516
14- کشف الاسرار رشید الدین میبدی بعد از520
15- تاریخ موالید الائمه ابومحمد ابن الخشّاب در گذشته ی 567
16- مفاتیح الغیب فخر الدین رازی درگذشته ی 606
17- جامع الاصول مجدالدین ابن اثیر درگذشته ی 606
18- معجم البلدان یاقوت حموی درگذشته ی 626
19- فتوحات مکیّه محیی الدین ابن عربی درگذشته ی 638
20- عنقاء المُغرب محیی الدین ابن عربی درگذشته ی 638
21- مطالب السّوول ابن طلحه شافعی درگذشته ی 652
22- شرح الدائره صلاح الدین صفری درگذشته ی 764
23- فصل الخطاب خواجه پارسای نجاری درگذشته ی 822
24- الیواقیتُ والجواهر
فتوای عالمان مکه مکرمه، در سده دهم هجری ، درباره مهدی (ع) و ظهور و ردّ مدعیان باطل
علاء الدین علی متقّی هندی، عالم معروف اهل سنت در کتاب « البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان» فتوای چهارتن از پیشوایان چهار مذهب سنی را درباره ی مهدی (ع) نقل کرده است .
واقع این است که موضوع مهدی و ظهور او، در روزگار خود پیامبر(ص)، و از زبان او، و همچنین در میان اصحاب پیامبر و تابعین مطرح بوده است. اصحاب پیامبر اکرم و تابعین (21) در میان خود سخن از آخرالزمان و بروز حوادث بزرگ و ظهور مهدی(ع) می گفته اند. علاء الدین علی متقی هندی به این موضوع که یاد شد یعنی اینکه مهدی (ع) علاوه بر احادیث نبوی در آثار و اقبال و اخبار اصحاب و تابعین نیز مذکور افتاده است، اشاره می کند.(22)
در باب سیزدهم از کتاب « البرهان » به نقل فتوی و نظر چهارمذهب اهل سنت ، درباره ی مهدی می پردازد. این فتوی پاسخ پرسشی است که از آن مفتیان شده است . تاریخ سئوال و استفتا، سال 952 هجری قمری است .
جریان امر این است : کسی در حدودسالهای 890 تا 910 هجری قمری ، در دیار هند، ادعا می کند که مهدی است . این مدعی چهل سال می زید، و در سال 910 در می گذرد. جمعیتی گرد او را می گیرند و به او اظهار اعتقاد می نمایند، و مخالفان خود را تکفیر می کنند و در صدد آزار دیگران بر می آیند... این واقعه باعث می شود تا مسلمانان آن دیار از عالمان و متقیان بزرگ مکه ی مکرمه درباره ی این موضوع و تکلیف دینی خویش در این امر استفتاء و نظر خواهی کنند چون سئوال به عالمان مکه می رسد، آنان پاسخ می گویند.
1- پاسخ ابن حَجَر هیتمی ، مغنی مذهب شافعی :
این عقیده از روی نادانی پیدا شده و باطل است و بدعت است و ضلالت. زیرا با محتوای احادیث متواتر و فراوانی که رسیده است مخالف است. احادیث می گویند: مهدی از خاندان پیامبر(ص) است. و او مغرب و مشرق جهان را می گیرد و همه ی گیتی را از عدل و داد پر می کند. و عیسی به زمان او می آید و با یکدیگر « دجّال » را در فلسطین، در کنار دروازه ی« لد» نزدیک بیت المقدس می کشند. و مهدی پیشاپیش امت اسلام به زمان ظهور به نماز می ایستد و عیسی پشت سر او نماز می گذارد. مهدی سفیانی را می کشد. و ارتشی را که سفیانی برای جنگ با مهدی آماده کرده است، در سرزمین « بیدا» میان مکه و مدینه، در ذی الحُلَیفَه، در زمین فرو می رود و نابود می گردد، به طوری که فقط دو تن از آن ارتش موفق می شوند بگریزند. برای حضرت مهدی (عج) و ظهور او علامات بسیار دیگری نیز ذکر شده است، که ابن حجر هیتمی آنها را در کتابی به نام «القول المخصتر فی علامات مهدی منتظر» در آن کتاب حدود 100علامت برشمرده ، که همه از پیامبر (ص) و اصحاب و تابعین نقل شده است .
این مطالب همه نشان می دهد که این طایفه که معتقدند این شخصی که مرده و رفته است ، مهدی است ، گمراهند. برای هر عاقلی که احادیث مهدی را دیده باشد ، کمترین شبهه ای باقی نمی ماند که آن میت از بین رفته مهدی موعود نیست ...
2- پاسخ ابوالسرور حنفی ، مفتی مذهب حنفی
اعتقاد این طایفه زشت کردار باطل است و پوچ. باید با این عقیده ی باطل و پیروان آن به سختی مبارزه کرد . و این فکر یاوه رااز مغز آنان درآورد. چون این عقیده مخالفت است با احادیث صحیح، و سنن صریح و متواتری که به وسیله ی راویانِ بسیار و اخبار فراوان رسیده است. و آن احادیث و سنن همه می گویند که مهدی موعود که در آخر الزمان خروج می کند، همراه عیسی(ع) خروج می کند، و با کمک عیسی دجال را می کشد و برای ظهور او علامتهایی است، از جمله: خروج سفیانی ، گرفتن ماه در ماه رمضان، گرفتن خورشید در نیمه ی ماه رمضان که بر خلاف حساب اهل نجوم است. و این علامات هنوز واقع نشده و این حوادث هنوز اتفاق نیفتاده است. بنابراین اعتقاد آن طایفه، درباره ی آن میت، باطل و غلط است.
3- پاسخ محمد بن محمد خطابی ، مفتی مذهب مالکی
عقیده ی طایفه ی یادشده درباره ی آن میت در گذشته که او مهدی موعود است، که باید در آخرالزمان ظهور کند ، باطل است. زیرا احادیث صحیح درباره ی صفات مهدی (عج) و چگونگی خروج او و حوادثی که پیش از ظهور او رخ می دهد رسیده است . پیدا شدن سفیانی و در زمین فرو رفتن ارتش او در « بیدا» گرفتن خورشید در نیمه ی ماه رمضان و گرفتن ماه در ماه رمضان ، شماری از رخدادهایی است که پیش از ظهور اتفاق می افتد . و این علائم در مورد آن میت درگذشته، اتفاق نیفتاده است . پس عقیده به مهدی بودن او باطل است و بی پایه ...
4- پاسخ یحیی بن محمد حنبلی ، مفتی مذهب حنبلی
عقیده ی مذکور بدون شک، باطل است . چون مستلزم مخالفت و ردّ احادیث صحیحی است که از پیامبر (ص) از طریق راویان رسیده است. یکی از علائم ظهور مهدی ، که کس نمی تواند ادعا کند که واقع شده است ، فرود آمدن ( نزول ) حضرت عیسای مسیح است از آسمان ، و قرار گرفتن او در کنار مهدی ، و نمازگزاران او پشت سر مهدی... این چنین حوادثی برای میت مذکور اتفاق نیفتاده است و او مرده و از بین رفته است ...
اعتقاد به مهدی اسلامی است نه مذهبی
برای همین است که گفته اند: در مسائل نقلی که فقط از راه نقل ( گفته ی خدا، پیامبر و امام) اثبات می شود، هیچ چیز وجود ندارد، که اعتقاد به آن ، از اعتقاد به ظهور مهدی (ع) اولی و لازمتر باشد. چون احادیث و بشارتهایی که درباره ی ظهور مهدی (ع) آمده است به حد « تواتر» رسیده است. با اینکه احادیث منقول درباره ی بسیاری از اعتقادات مسلمین به این حد نرسیده است بلکه در پاره ای موارد، فقط یک حدیث وجود دارد و با این حال مسلمانان آن امر را جزء امور مسَلَّمه می داند.
ویژگیهای پیامبران در مهدی (ع)
انسان،عصاره ی عصاراتِ کائنات است. انبیاء و اولیاء عصاره ی انسان و انسانیتند. و مهدی(ع) عصاره ی انبیاء و اولیاست. این است که میان او و پیامبران – بجز امر «غیبت» - شباهتهای دیگری نیز هست. و پاره ای از ویژگیهای پیامبران در مهدی (ع) متجلی است. مهدی ولی اعظم، و سر اکبر است . او ذخیره ی الهی و بقیه الله و خلاصه ی تجلیات گذشته است. اگر ذخایر و امکانات پیامبران سلف، در نزد او باشد ، اگر همه ی اسرار جهان پیش او مکشوف بود، اگر ودایع اولیاء در خدمت او گرد آید، همه درست است و بجا.
در احادیث خصوصیاتی از پیامبران یاد شده است که در قائم آل محمد(ص) هست.
- از حضرت آدم :طول عمر
- از حضرت نوح (ع): طول عمر
- از حضرت ابراهیم (ع) : پنهان بودن ولادت و دوری از مردم .
- از حضرت موسی (ع): پنهان بودن ولادت و غیبت از قوم، هیبت و شکوهمندی .
- از حضرت یوسف (ع): زیبایی، جود ، بودن در میان مردم و شناخته نشدن.
- از حضرت صالح (ع) : غیبت از قوم .
- از حضرت داوود(ع) : قضاوت کردن به حکم داودی.
- از حضرت سلیمان (ع): جهانداری و حشمت سلیمانی .
- از حضرت ایوب (ع) : برخورداری از فرج و گشایش بعد از گرفتاری.
- از حضرت یونس (ع): رجوع به میان مردم ، پس از غیبت درهیئت جوانان.
- از عیسی (ع) : نورانیّت ، مورد اختلاف قرار گرفتن احوال شخصی .
- از حضرت محمد (ص) : انقلاب خونین و خروج باشمشیر و در هم کوبیدن جبّاران .
همچنین دیگر علوم و اسرار انبیاء و اولیاء و بزرگان در نزد مهدی (عج) است: اسماء شئثی و علوم هِرمسی، و اذکار یونسی. در صلوات منسوب به حکیم قدوسی ، خواجه نصیرالدین طوسی، حضرت مهدی (عج) با ویژگیهای پدران خویش نیز توصیف شده است :
اللهم !صل و سلِّم ، وَزِد وبارِک ، علی:
بارخدایا!رحمتهای پیاپی فرست و درودهای خویش ارزانی دار بر:
1) صاحبِ الدَّعوه النَّبوته: ( بر امام بزرگواری که صاحب دعوت محمدی است .)
2) والصَّولَه الحیدریَّه : ( وصولت حیدری)
3) والعِصمَه الفاطِمیَّه : ( و عضمت فاطمی )
5و4) والحلم الحَسَنیه و الشُجاعه الحُسینیه : ( و حلم حسنی و شجاعت حسینی )
6) والعباده السجادیه : ( و عبادت سجادی )
7) والمَعاصر الباقریه : ( و مفاخر باقری)
8) والآثار الجعفریُّه : ( و آثار جعفری)
9) و العُلومّ الکاظمیه : ( و علم کاظمی )
10) و الحُجج الرَّضویه : ( و حجج رضوی )
12و11) والجود التقویه و النَّقاوه النَّقویه : ( وجود تقوی و نقاوت نقوی)
13) والهَیبه العسکریَّه: ( و هیبت عسگری)
14) و الغیبه الالهیه : ( و غیبت الهی )
غم هجر :
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
***
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو بجان آمد وقت است که بازآیی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهدشد پایاب شکیبایی
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
وی یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی
و این است مهدی ...
و این است مهدی (ع)، و این است حقیقت او، تولد و بقای او، تاثیر او، ظهور او، و شورش و انقلاب او. اصلاح و تصفیه ی او، و تاسیس حکومت او ... که خواهد شد.
بعثت فرود آمدن نور است در طبیعت. غدیر، تداوم حکومت نور است در زمین ، عاشورا ذبح عظیم است برای نجات دادن حکومت نور. و مهدی انفجار نور است در استغراق ظلمت. هرچه جهان ظلمانی تر گردد و تاریکتر شود، طلب روشنایی لازمتر و محسوس تر خواهد شد. هنگامی که آفاق را ظلمت فرا گیرد، نورشناسان نور طلب به پاخیزند، و به بیداری جامعه و آماده سازی یاران مهدی دست می یازند. تا همه در جستجوی خاورانوار برآیند و تا به طلب « طلعت خورشید » و « غره حمیده» بشتابند، و تا دست نیاز به درگاه خدای بی نیاز بردارند، و آن ذخیره ی الهی و منجی نهایی را بطلبند.
و روزی امواج این واقعه ی بزرگ، در جام خورشید خواهد ریخت. و نسیمها از کران تا کران دشتها و آبادیها برفضای چنان دولتی خواهند وزید . و درختان در چنان روزگاری جوانه خواهد زد.
آن روز عصمت جاودان زنده خواهد شد و عینیت ایمان توام خواهد یافت.
آن روز فضای زمان زایل، به نمونه ای از دهر ثابت بدل خواهد گشت ...
آن روز، همه جا و همه چیز نور خواهد بود و نور و روشنایی خواهد بود و روشنایی، ذات همه چیز نورانی خواهدشد ، و روح نور، در همه جا و همه چیز ، حلول خواهد کرد...
حماسه ی جاوید مرزبانان تجسم خواهد یافت. و خون متبلور خورشید، در راه « تفسیر آفتاب » به آبادیها وزندگیها رنگ خواهد زد.
پی نوشت ها :
- ( مروج الذهب ) ،ج4،ص199، چاپ مصر(1377هـ . ق )
2 - (الیواقیت و الجواهر ) ، ص 145، چاپ مصر ( 1307 هـ . ق)
3 - در مواردی به استناد به گفته ی کسانی که آن امام را دیده اند .
4 - ( المهدی الموعود ...) .ج1،ص280و300
5- ( المهدی الموعود ...) .ج1، ص280و300
6 - ( کتاب پیشین ) ج1،ص281-282و 266و300
7 - همان 3
8 - « الاختصاص» ، شیخ مفید ، ص 24
9 - « وسائل الشیعه » - ابواب تجارت
10 - « بحارالانوار» ، ج 10
11 -« الارشاد» ، مفید، « بحارالانوار» ، ج 52،ص338
12 - « اکمال الدین » ، « بجار الانوار » ، ج 52، ص 325
13 - از سال 260تا 329. برخی سالهای غیبت صغری را از هنگام ولادت حضرت مهدی به شمار می آورند. یعنی سال 255 زیرا در آن سالها نیز مهدی معاشرت و حضور چندانی نداشته است و غایب محسوب می شده . با این حساب دوره ی غیبت صغری 75 سال می شود.
14 - در قرون اولیه ی غیبت به جاین ( نیابت ) و ( نواب ) ، بیشتر ( سفارت ) و ( سفراء) تعبیر شده است . و شاید میان ( سفارت ) و ( نیابت ) فرقی بوده است .
15 - « منتهی الآمال » باب چهارم، فصل هشتم، « کفایه الموحدین » ، ج3، ( چاپ 4 جلدی ).
16 - دراین باره در فصلهای آغازین کتاب « شرف الدین » شرحی نوشته ، بحث مفصل ، در این موضوع، در کتاب الحیاه – جلد دوم – باب هشتم – فصل چهاردهم – آمده است .
17 - رچوع به کتاب « بشارت عهدین ».
18 - کتاب ( بشارات عهدین ) صفحه ی 7 به بعد.
19 - سوره انبیاء(21) ، آیه ی 105
20 - « معارف اسلامی در جهان معاصر» ، ص 245.
21 - تابعین به دسته ای و طبقه ای از محدثان و عالمان و قاریان و فاضلان و مفسران مسلین گفته می شود که عهد پیامبر اکرم را درک نکرده اند، لیکن عهد و صحبت اصحاب پیامبر را درک کرده اند مانند مالک اشتر و سعید بن جبیر.
22 - البرهان – ص 66
فهرست منابع :
1-مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، چاپ بیروت، 1965م.
2- الیواقیت و الجواهر،عبدالوهاب شعرانی، مصر، 1307ه.ق.
3- تاریخ ابن خلکان، مصر.
4- ینابیع الموده، خواجه کلان اندوزی.
5- المهدی الموعود...،آیت اله سید صدرالدین صدر.
6- الاختصاص، شیخ مفید، منشورات جامعه مدرسین، قم.
7- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، بیروت.
8-بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دارالکتاب اسلامیه، تهران.
9- الارشاد، شیخ مفید، مکتب بصیرتی، قم.
10- البرهان، سید هاشم سینی بحرانی، مطبوعات اسلامیان، قم.