" نما " يا " نمايش " (2)

استفاده از گياهان در نماي ساختمان باعث تقويت جذابيت بصري و شخصيت ساختمان و در نتيجه ي فضاي شهري پيرامون آن مي شود (شکل 6). موارد زير در به کارگيري گياهان توصيه مي شود:
شنبه، 3 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
" نما " يا " نمايش " (2)

" نما " يا " نمايش " (2)
" نما " يا " نمايش " (2)


 

نويسندگان: دکتر نويد سعيد رضواني، مهندس سيديوسف احمدي (1)




 

نگاهي اجمالي به مباني نظري طراحي نما
 

گياهان
 

استفاده از گياهان در نماي ساختمان باعث تقويت جذابيت بصري و شخصيت ساختمان و در نتيجه ي فضاي شهري پيرامون آن مي شود (شکل 6). موارد زير در به کارگيري گياهان توصيه مي شود:

" نما " يا " نمايش " (2)

- از گياهان محلي استفاده کرده تا نگهداري از آنان آسان باشد.
- از جعبه ي گل (2) در محل پنجره ها و گلدان، در محل ورودي استفاده شود.

کنج (3)
 

زماني که دو بدنه به يکديگر با زاويه اي برخورد مي کنند، کنج به وجود مي آيد. نماي بدنه در کنج بايد بتواند نماي موجود در دو جبهه ي مختلف را به يکديگر مرتبط ساخته، و فضاي شهري مجاور خود را به خوبي تعريف نمايد.
انواع طراحي کنج عبارت است از:
1) افزايش ارتفاع نما در کنج ها جهت مشخص کردن گره
2) عقب نشيني و افزايش ارتفاع نما جهت رسمي نمودن فضا
3) تبديل کنج به پخ
4) پيش آمدگي کنج ها
5) حذف قرينه سازي، جهت تأکيد بر روي مسيري خاص

اصول و قواع طراحي و ترکيب بندي نما
 

" نما " يا " نمايش " (2)

نماي تدوام يافته ساختمان حتي اگر از يک الگو تبعيت نمايد، هنوز به صورت مشکلي در بدنه ي شهري باقي مي ماند. زيرا مقياس مفيدي براي ادراک فضا در اختيار بيننده قرار نمي دهد. [9] (شکل 7)
نماها و بالأخص چيدمان آن ها در کنار يکديگر در چهار سطح پايه (Base or Ground Level)، بدنه (Body)، بالا (Top) و تاج (Cornice)، بايد مورد توجه قرار گيرند. به کارگيري اين استراتژي طراحي نه تنها فاسادهاي موجود در جداره ي فضاي شهري را به هم مرتبط مي سازد بلکه موجب درک بهتر فضا و مقياس از ديد عابر پياده شده و فضا تعريف بهتري مي يابد. دو قسمت بالا و تاج به صورت مشترک به عنوان سطح آسمان (Sky level)، جايي است که ساختمان هويت منحصر به فرد خود را پيدا مي کند. (شکل 8)
هر اثر هنري از دو قسمت کلي عناصر طراحي و اصول طراحي (4) تشکيل مي شود. عناصر طراحي به اجزاي تشکيل دهنده ي اثر (کل) گفته مي شود در حالي که اصول، قوانين طراحي هر اثر مي باشند. به عبارتي ديگر، اصول قوانيني هستند که بايد از آن پيروي نمود در حالي که عناصر، اجزايي هستند که به شما اجازه ي تکميل قوانين را مي دهند. تا به امروز اصول گوناگوني در جاي جاي دنيا و توسط طراحان مختلف جهت شناخت و ارزيابي آثار معماري، در راستاي کيفياتي همچون زيبايي، مورد استفاده قرار گرفته است. ويترويوس (5) سرچشمه و پدر تئوري معماري، معتقد بود که " ........ معماري وابسته به نظم، آرايش (جانمايي)، تقارن، هماهنگي و ويژگي هاي کالبدي و اقتصادي مي باشد ........ ". از زماني که ويترويوس اين کلمات را نوشت، زبان ترکيب بندي بيش تر، در چندين زمينه ي مربوط به توصيف کيفيتي اثر، دست خوش تغييرات شده است. ولي آنچه که مشخص و بديع به نظر مي رسد اشتراک چندي از اين اصول ميان معماران و صاحب نظر است.

" نما " يا " نمايش " (2)

نظم (Order)
 

" نما " يا " نمايش " (2)

نظم به عنوان اولين اصل مطرح شده از سوي ويترويوس، به نظر مي رسد که داراي وجهه ي جهاني مي باشد. معماران کمي ديده مي شوند که به دنبال ايجاد بي نظمي و اغتشاش عمدي در اثر خود باشند. تعاريف گوناگوني در مورد نظم ارائه گرديده است به عنوان مثال:
ويترويوس معتقد است:
" ........ اندازه ي نسبت داده شده به اجزاي يک کل به صورت مجزا، و آرايش متقارن اجزا در تناسب کل اثر. در واقع جانمايي اجزا بر حسب اندازه آن ها. و منظور من از اين، انتخاب طرح از ميان اجزا و ايجاد يک کل مرتبط با هم مي باشد. "
آلبرتي معتقد است:
"........ هر چيز بايد به اندازه ي شخصي تقليل يابد تا کليه ي قسمت ها با يکديگر مرتبط گردد، راست يا چپ، قسمت هاي پايين با بالا، و هيچ چيزي در اين ميان مداخله نکند که موجب کاهش و کمرنگ نمودن نظم با مصالح گردد، و همه چيز به زواياي دقيق و خطوط مشابه نزديک مي گردد."
نظم در واقع شکل و تطابق با هم خواني کل است نسبت به چند جزء و باز هم خواني اين اجزاء نسبت به کل. در تعاريف متعددي که از زيبايي مطرح گرديده به خوبي نقش نظم و قانون در آن ديده مي شود. پالاديو (6) در تعريف خود از زيبايي مي نويسد: " .... فرم و يا تشابه يک کل، با توجه به ارتباط اجزاي مختلف با يکديگر و همچنين ارتباط اجزا با کل؛ تا اين که ترکيب به صورت يک کل مرتبط و يک بدنه ي کامل به نظر آيد. ترکيبي که در آن هر جزء متناسب و موافق جزء ديگر بوده و همگي جهت ايجاد آنچه در ذهن داشتيد (ايده طرح) لازم باشد."
جدول 1: هفت اصل کليدي طراحي شهري برگرفته از کتاب Urban Design Compendium

وحدت (Unity)
 

" نما " يا " نمايش " (2)

نقش و وظيفه ي طراحي به دست آوردن نوعي نظم از ميان بي نظمي است. هر تفکري در هر زمينه اي بايد کامل باشد، نمي تواند از عناصري که هيچ ارتباطي با يکديگر ندارند تشکيل شود. روشن ترين ايده ي وحدت در کارهاي دوره ي رنسانس به چشم مي خورد. آلبرتي مي گويد: ".... من زيبايي را اين گونه تعريف مي کنم، و آن داشتن يا وجود هارموني ميان کليه ي عناصر در هر موضوعي که پديدار شود، و با يکديگر با چنان تناسب و ارتباطي ادغام شود که نتوان به آن چيزي اضافه نمود، تغيير داد و يا حذف کرد." همان طور که به دست آوردن يک جمله ي معني دار تنها با قرار دادن کلمات در کنار يکديگر، بدون استفاده از قوانين گرامر و ترکيب، دور از ذهن به نظر مي رسد، در معماري و طراحي شهري نيز اجزاي يک اثر در کنار يکديگر جهت بيان يک ايده يا موضوع بصري خاص چيدمان مي گردند. معمار از تناسب و توازن جهت رسيدن به نظم و وحدت در اثر خود استفاده مي کند. براي رسيدن به وحدت در طرح، وجود بايد بر طرح مسلط گشته و کل آن را تحت تأثير قرار دهد. در بدنه هاي شهري، وحدت مي تواند توسط تکرار روزنه هاي واقع بر روي تک تک نماها، تکرار يک مصالح خاص، هماهنگي تاج بام ها و ده ها مورد ديگر به دست آيد.
آرايش، نظم، ترتيب و تناسب روزنه ها در بدنه از مهم ترين عوامل رسيدن به وحدت به شمار مي روند. جا دادن و ترتيب روزنه ها در نما مي تواند به تقويت و يا کاهش وحدت بيانجامد. براي دستيابي به آرامش بصري در نما، روزنه ها بايد به صورتي در بدنه ي نما ترتيب يابند که چشم به راحتي و آساني از يک عنصر در نما به عنصر ديگر حرکت نمايد.
برنم، انديشه ي خود در مورد وحدت را در غالب عبارات زير بيان مي دارد:
" دو گونه زيبايي معمارانه وجود دارد، نوع اول مربوط به ساختمان منفرد است و نوع دوم زيبايي برآمده از آرايش منظم و مناسب تعدادي ساختمان است. رابطه ي ميان تمام ساختمان ها از هر چيزي مهم تر است." [6]

نظريه ي گشتالت (7)
 

" نما " يا " نمايش " (2)

گشتالت کلمه اي آلماني است به معناي فرم و يا به شکل و در نظريه گشتالت، معناي آرايش فضايي و يا کل متحد به خود مي گيرد. اين نظريه به ما مي آموزاند که آنچه از يک جسم به صورت کل درک مي شود با آنچه از مجموع تک تک اجزاي آن درک مي شود متفاوت است و به هم مرتبط نمي باشد. [12] (شکل 9) شش قانون توسط نظريه پردازان گشتالت معرفي گرديد. (شکل 10)
1- قانون هم جواري (Proximity): عناصر به هم نزديک به صورت جسمي منسجم و يکپارچه دريافت مي گردند.
2- قانون تشابه (Similarity): عناصر شبيه به هم، به صورت يک شکل واحد درک مي شوند.
3- قانون امتداد (Good Continuation): انسان ها معمولاً جهتي را که توسط اشکال القا مي شوند دنبال مي کنند.
4- قانون شکل خوب (Pregnanz): يک شکل ترکيبي به صورت بهترين شکل ممکن (ساده ترين شکل نزديک به آن) تجزيه و درک مي شود. بهترين در اين جا يعني متقارن، ساده و اصلي.
5- قانون شکل و زمينه (Figure/Ground): شکل از زمينه ي خود جدا شده و به صورت مجزا درک مي گردد.
6- قانون تکميل (Clouser): انسان ها به وسيله ي تکميل فضاهاي باز و ايجاد فرم اصلي در ذهن خود، شکل مربوطه را درک مي کنند.
قوانين گشتالت نه تنها در مورد تک نما مورد استفاده قرار گرفته و ايجاد وحدت مي نمايد بلکه استفاده از اين قوانين در بدنه هاي شهري نيز سبب ايجاد هماهنگي بين نماها شده و در نتيجه بدنه ي شهري به صورت هماهنگ و متحد درک مي گردد.

دوگانگي (Duality)
 

با توجه به اين که رسيدن به وحدت در ترکيب، هدف اصلي هر طراح به شمار مي رود لذا بايد از تقسيم طرح (کمپوزيسيون) به دو قسمت پرهيز نمود. به همين دليل توصيه مي شود که فرم هايي که به راحتي به دو قسمت تقسيم مي گردند را با دقت بيش تري در طرح استفاده نماييد. در چيدمان روزنه هاي نما توصيه مي شود براي حفظ وحدت، پنجره ها را در گروه هاي فرد ترکيب نماييد.

تناسب (Proportion)
 

" نما " يا " نمايش " (2)

راهکار رسيدن به نظم و وحدت استفاده از تناسب مي باشد. تناسب هر جزء از طرح، تحت تأثير زمينه اي است که در آن واقع شده است. براي مثال، يک در، روي زمينه اي که بر آن نصب شده ديده مي شود و آن زمينه در برابر زمينه اي بزرگ تر به نام نما و نما نيز بر روي زمينه ي بزرگ تري به نام بدنه ي شهري ديده و سنجيده مي شود. [19]
تناسب به هر دو عامل اندازه و تعادل مرتبط بوده و از لحاظ بصري به ارتباط صحيح يک قسمت به قسمتي ديگر و يا کل مجموعه اشاره مي کند. معماران رونسانس بر اين اعتقاد بودند که معماري همان رياضي است که به واحدهاي فضايي ترجمه گرديده است.[19] بيش تر استانداردهاي قابل قبول که امروزه از آن استفاده مي شود برگرفته از سيستم تناسبات يونانيان مي باشد. همان طوري که بدن انسان بر مقياس تأثيرگذار بود رياضي نيز بر تناسب تأثير گذاشت.
فيثاغورث (8) موفق به کشف اين مطلب شد که سيستم موسيقي يونانيان را مي توان توسط تصاعد هندسي بيان نمود. بعد از او افلاطون (9) از اين تئوري جهت تعريف زيبايي در تناسبات استفاده نمود. امروزه مستطيل هايي که از تناسب 2:3، 3:5 و يا 5:8 استفاده مي کنند را بسيار خوشايند و خوش فرم مي نامند. پالاديو (10)، که امروزه بيش تر براي طرح پنجره هاي پالاديان (11) او را مي شناسند – در سال 1570 چهار کتاب (12) در زمينه ي معماري به تأليف رسانيد و در آن تناسبات زيباي يک اتاق را به صورت، 2:3، 3:5 و 1:2 عنوان نمود. در طراحي نما، استفاده از سيستم تناسبات، به پديد آوردن ارتباط بصري بين کليه ي اجزاي نماي ساختمان کمک کرده و بدين وسيله حس هارموني و نظم به دست مي آيد (شکل 11). با وجود اين که مصالح، و سبک خانه ها متغير مي باشند تناسب صحيح فاقد زمان و مکان خاص مي باشد.

" نما " يا " نمايش " (2)

" بنابراين هيچ ساختماني را نمي توان گفت که خوب طراحي شده، زماني که فاقد تناسب و تقارن است. در واقعيت آن ها همان مقدار در زيبايي ساختمان ضروري مي باشند که در تشکيل اندام متناسب انسان ضروري اند....." [19] (13)
بدن متناسب انسان به چشم آدمي بسيار خوشايند و دلپذير مي باشد. به همين صورت معماري که با دقت از تناسبات انساني استفاده مي کند از لحاظ حسي، دلپذير و خوشايند به نظر خواهد رسيد. جواب اين موضوع در تناسباتي است که هزاران سال پيش با استفاده از اندام انسان به عنوان مدل، به دست آمده است.

مقياس (Scale)
 

" نما " يا " نمايش " (2)

در معماري، مقياس به اندازه ي چيزي در قياس با يک مرجع استاندارد و يا چگونگي درک ما از اندازه ي چيزي نسبت به چيز ديگر اطلاق مي گردد. تفاوت مقياس و تناسبات در اين است که تناسبات مربوط به مقايسه ي يک جزء با جزء ديگر يا با کل اثر مي باشد در حالي که مقياس مربوط به مقايسه ي يک سري از اندازه ها با يک سري اندازه ي ديگر، خارج از طرح، مي باشد.
يکي از روش هاي اندازه گيري مقياس استفاده از بدن انسان مي باشد. انسان به عنوان اصلي ترين ابزار اندازه گيري، ساليان سال مورد استفاده قرار گرفته است. معمولاً از " مرد ويترووين (14)"، اثر برجسته ليوناردو داوينچي براي نشان دادن اين موضوع استفاده مي شود. در گذشته چنين اعتقادي وجود داشت که اگر خدا انسان را به عنوان اشرف مخلوقاتش آفريد پس مي توان از بدن انسان در راستاي رسيدن به هارموني، به عنوان اندازه ي مرجع در قياس تطبيقي، استفاده نمود. يک سقف 8 فوت (2/5 متر) فضاي خانه را گرم و نرم و خودماني مي کند در حالي که سقف بلند کليساي کاتيدرال (cathedral) چشمان را به بالا کشانده و فضايي محترم به وجود مي آورد. مقياس هر چيز نسبت به ما، نحوه ي درک ما از اندازه ي آن را، تحت تأثير قرار مي دهد. به همين دليل در معماري استفاده و نشان دادن مقياس انساني (15) بسيار حائز اهميت مي باشد.
نماي ساختمان ها براي حفظ مقياس انساني فضا و کمک به درک بهتر محيط توسط عابر، بهتر است در ارتفاعي مناسب، فضا را شکسته و ملموس نمايند. اين قسمت از نما همان قسمت پايه ي ساختمان ناميده مي شود (شکل 8) عموم بر اين باورند که ساختمان هاي حجيم بهتر است جهت حفظ مقياس انساني و مقياس زمينه خود را به قسمت هاي کوچکتر تقسيم نمايند. (شکل 13)

" نما " يا " نمايش " (2)

طراحي نما به گونه اي بايد انجام گيرد که عابر پياده با نگاه به نماي ساختمان مقياس آن را نسبت به خود درک کرده و از طبقه اي به طبقه ي ديگر حرکت کند. توصيه مي شود که نما به گونه اي طراحي شود که طبقات از يکديگر قابل تفکيک بوده و شمارش آن براي ناظر آسان و سريع باشد.

ارتباط با مجاورت
 

ممکن است عنصري يا جزئي (نما) از يک کل به خودي خود داراي تناسب و وحدت باشد در حالي که با قرار گرفتن در بستر کل (بدنه ي شهري) و در ارتباط با ساير اجزا ارزش شکلي خود را از دست بدهد. [10]
مهم ترين عوامل مؤثر در ايجاد ارتباط شکلي ميان دو بناي مجاور در نماي شهري، رابطه ميان تناسب اجزا و اشکال روزنه ها، ورودي ها، سطوح پر نما، پيوستگي خطوط نماها و مواردي ديگر مانند رنگ و ترکيب مصالح مي باشد.

ريتم (Rhythm)
 

ريتم که معمولاً با موسيقي مرتبط مي باشد، تکرار يک عنصر در طراحي مي باشد. فرم را منظم نموده و چشم بيننده را به سويي حرکت مي دهد. تکرار يک طرح يا قسمتي از ساختمان، معمولاً نشان دهنده ي حرکت مي باشد.
همانند الگوهاي موجود در طبيعت، ريتم به پيش بيني پذيري طرح کمک مي نمايد. بينندگان انتظار ديدن عناصر تکراري را در طرح دارند و اين امر با يک طرح خوب امکان پذير مي شود. اگر شما يک قوس ببينيد انتظار دومي را داريد و اگر يک ستون معرفي شود بايد ستون هاي ديگر به دنبال آن معرفي گردد.
ذکر اين نکته بسيار مهم است که در طراحي ساختمان هاي بزرگ ريتم بايد همراه با تغييري در نظر گرفته شود تا عابر پياده بتواند به صورت بصري اندازه طول و عرض ساختمان را درک نمايد.
همه چيز در ذهن انسان است:
نظريه پردازان گشتالت از سال هاي 1920 تا 1930 به تعريف و بررسي اصول طبيعي ادراک انسان از محيط پيرامون پرداختند. استفاده از اين يافته ها زماني اهميت مي يابد که بخواهيم از اصول اوليه ي معماري استفاده نماييم. اصل هم جواري (Proximity) و اصل تشابه (Similarity) نحوه ي فعاليت مغز انسان را در تعبير بصري اشکال، بافت ها، و اشياء و دليل ايجاد اغتشاش بصري در صورت جاي گيري ناصحيح آن ها، تشريح مي نمايد. هر ترکيبي از اشکال که به ما داده شود سعي بر ساده کردن آن به نزديک ترين شکل اصلي مي نماييم. اين مطلب مهم ترين نکته ايست که هنگام استفاده از اصول طراحي بايد بدان توجه نمود.

نتيجه گيري
 

هر نما از اجزاي گوناگوني ترکيب شده که اين اجزا با استفاده از قوانين خاصي به نام اصول طراحي، در کنار يکديگر، جهت تشکيل يک کل زيبا به نام " نما " جمع مي شوند. هر بدنه ي شهري نيز از اجزايي به نام نماها تشکيل شده که در کنار يکديگر، جهت تشکيل يک بدنه ي شهري، چيدمان مي يابند. وظيفه ي ترکيب اجزا در تک نماها و خلق يک نماي متحد و زيبا بر عهده ي فردي به نام معمار بوده و تفکر و ايده او بر آن طرح حاکم مي باشد. استفاده از اصول ارائه شده قطعاً او را در خلق اثر منفردي به نام نما ياري مي رساند. اما در بدنه ي شهري ما با نماها روبه رو هستيم که هر يک داراي معمار (طراح) مجزا با ايده اي متفاوت است. لذا براي هماهنگي بين نماها و ايجاد يک بدنه ي شهري هماهنگ و متحد، به غير از اصول فوق نيازمند چهارچوبي معين و مشخص مي باشيم تا بتوان نماها را در راستاي رسيدن به تعادل، هماهنگي، تناسب، مقياس و زيبايي در بدنه ي شهري و به تبع آن در فضاي شهري راهنمايي و هدايت نمود.
طراح شهري موظف است اين چهارچوب را در قالب ضوابط و معيارها و به شکل اسناد هدايت طراحي شهري در اختيار معماران قرار داده و معمار نيز موظف است در قالب ضوابط ارائه شده به طراحي و اجراي تک نما بپردازد و جزيي انسجام يافته در کل ايجاد نمايد.
براي رسيدن به يکپارچگي و وحدت در بدنه ي شهري، توجه به موارد زير توصيه مي شود:
- خط بنا
- خط زمين
- فصل مشترک دو نما با يکديگر
- رنگ غالب زمينه
- جنس مصالح و بافت نماها
- تناسب روزنه ها
- رعايت الگوي پايه، بدنه و آسمان در طراحي نما به گونه اي که از دور و نزديک قابل فهم و درک باشد.
هر بنايي که در بدنه ي فضاي شهري بدون داشتن ارتباط و هماهنگي با بناهاي پيرامون خود بر پا شود، خطايي است که جبران آن، مستلزم سپري شدن سال هاي طولاني مي باشد.

پي نوشت
 

*دکتري شهرسازي، عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين
1-کارشناسي معماري و کارشناس ارشد طراحي و برنامه ريزي شهري و منطقه گرايش طراحي شهري و مدرس مؤسسه ي آموزش عالي غيرانتفاعي دانش پژوهان
Email: jaj_aja_80@yahoo.com
2-Flower Box
3-Corner
4-Elements of Design and Principles of Design
5- Marcus Vitruvius Pollio معمار رومي، ايده خود از معماري را بر حسب تناسبات بدن انسان به وجود آورد و پس از او Leonardo da Vinci اثر معروف مرد ويترووين (Vitruvin man) را با توجه به برداشت خود از ايده ويترويوس ترسيم نمود.
6-Andrea Palladio
7-Gestalt Theory
8-Paythagoras
9-Palto
10- Andrea Palladio
11-Palladian
12-The Four Books on Architecture
13-Vitruvius, Book III, chap. 1
14-Vitruvian man
15-Human Scale
 

منابع
1-اي ين بنتلي / محيط هاي پاسخده / مصطفي بهزادفر / دانشگاه علم و صنعت / 1382
2-کرير، راب / فضاي شهري / خسرو هاشمي / نشر خاک / 1383
3-سلطان زاده، حسين / ورودي در معماري سنتي ايران / دفتر پژوهش هاي فرهنگي / 1372
4-جهانشاه، پاکزاد / راهنماي طراحي فضاهاي شهري در ايران / شهيدي / 1386
5-جهانشاه، پاکزاد / مباني نظري و فرايند طراحي شهري / شهيدي / 1386
6-جهانشاه، پاکزاد / سير انديشه ها در شهرسازي (1) شرکت عمران شهرهاي جديد / 1386
7-جهانشاه، پاکزاد / مقالاتي در باب طراحي شهري / جلد 1 / شهيدي / 1386
8-جهانشاه، پاکزاد / مقالاتي در باب طراحي شهري / جلد 2 / شهيدي / 1386
9- هدمن، ريچارد – يازوسکي، اندرو / مباني طراحي شهري / راضيه رضازاده – مصطفي عباس زادگان / دانشگاه علم و صنعت / 1381
10-توسلي، محمود / طراحي فضاهاي شهري / وزارت مسکن و شهرسازي / 1371
11- کالن، گوردن / گزيده منظر شهري / منوچهر طبيبيان / انتشارات دانشگاه تهران / 1377
12-گروتر، يورگن / زيبايي شناسي در معماري / جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همايون / دانشگاه شهيد بهشتي / 1375
13-ياحقي، محمدجعفر و ديگران / راهنماي نگارش و ويرايش / به نشر / 1385
14- نما در معماري ايران، نشريه ي معمار، شماره ي 51، صفحه 40 – 10
15- فراموشي نماهاي شهري / سارا صاحبي / www.vanda-architect.persianblog.ir / accessed2008
16- نماهاي ناهماهنگ، سيماي شهرهاي امروز ما / www.city-dream.blogfa.com / accessed2008
17-بايدها و نبايدهاي نماهاي شهري / سارا صاحبي – حميدرضا آقايي / www.view.aruan.ir / accessed2008
18-Moughtin, Cliff & others / Urban Design: Street & Square / Oxford / 2003
19-Edelman, Sandra / What not to build / Creative home owner / 2006
20- Llewellyn Davies / Design / Urban Design Compendium / English Partnership / 2002
21- / 1387 آذرخش Cowan, Robert / The Dictionary of Urbanism / Streetwise press/
22- A guide to Brookline sign and Façade design / www.brookline.ma.us / accessed2008
23- Façade / www.yourdictionary.com / accessed2008
24- Design Guidelines for the sign, lighting and awning program (SLAP) / www.waukegandowntown.org / accessed2008
25- Building Facades / www.ci.longmont.co.us / accessed2008
ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 175- 174



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط