شرحی بر فراز 13 زیارت اربعین

چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟

چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟ چگونه امام حسین(ع)را وارث همه ی انبیاء می دانید؟ راسخون پاسخ می دهد؟
سه‌شنبه، 31 مرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟
مقدمه:
جملات زیارت اربعین باعث انقلاب  درونی در انسان می شود و شایسته است که این زیارت نامه با دقت خوانده شود و در مضامین بالای آن تفکر شود.
 
در زیارت اربعین در فراز 13می خوانیم «وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاء» همچنین در زیارت وارث  وارثَ آدمَ  و نوحٍ و ‏‏ إبراهیمَ  موسی  و‏‏عیسی ، علیهم السلام  وارث محمّد (ص) معرفی گرده است.
 
در این زیارت ‌نامه حسین(ع) را وارث انبیا اولین و آخرین و اولیا طاهرین قبل از خود معرفی کرده است. و در زیارت اربعین امام حسین(ع)  را وارث همه انبیاء و اولیاء معرفی کرده است.
 
یعنی امام حسین (ع) وارث همه انبیاء و اولیاء هاست همه فضائل ۱۲۴هزار پیامبر را دارد و انبیاء در مقام کثرت ۱۲۴هزار نفر هستند، اما در مقام وحدت وجود مقدس سیدالشهدا(ع) می باشند.
 
 حتماً خواهید پرسید چگونه از پیامبرانی که قرنها، بلکه هزاران سال قبل می‌زیسته‌اند و نشانه و اثری از بیشتر آنها باقی نمانده ممکن است میراثی به امام حسین رسیده باشد؟ چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟
 
 آیا این ارث اختصاص به امام حسین دارد یا وارثین دیگری هم وجود دارند؟ و بالاخره اینکه ماهیت این میراث چیست و چگونه انتقال یافته است؟‏
 

معنای لغوی ارث و انبیاء

«وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاء» ((شهادت می دهم) که خداوند میراث انبیاء را به تو [یعنی حسین علیه السلام ] بخشید .(1)
 
اعطاء:  به معنی بخشش است و لازمة بخشش آن است، که چیزی را در اختیار کسی قرار دهند.
 
 «مواریث» جمع «میراث» است. و «ارث» چیزی است که میت از خودش باقی می گذارد و نیز به معنی مال و ثروتی است که بدون تجارت و معامله از کسی به کسی می رسد و ارث در اینجا هم جنبة معنوی و هم مادی دارد.
 
 و «انبیاء» جمع «نبّی» است و «نبّی» یعنی کسی که از غیب بواسطة الهام الهی خبر می دهد. در زیارت جامعه می خوانیم: «وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِیَاء» (سلام بر شما که وارث انبیاء و پیامبران هستید).
 
بنابراین خداوند امام حسین علیه السلام را وارث تمام پیامبران خویش قرار داده است.
 

چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟

فرق میراث امام حسین(ع) با میراث بشریت

‏‏به نظر می‌رسد لازم باشد ابتدا توضیحی درباره «میراث» مورد نظر که اصطلاحی مجازی است داده شود تا با ملک و مایملک و میراث مادی و ماترک مردگان مشتبه نشود. ‏
 
میراث عموم بشر و انسان‌ها محدود به مادیات حاصل در زندگی و ورثه خانوادگی آنهاست. اما انسان‌هایی که صاحب فکر و اندیشه و آثار هستند،
 
از خود میراثی بر جای می‌گذارند که با توجه به ارزش و اهمیت آن، از گستردگی در بین مردم، ملت‌ها و جوامع برخوردار می‌شود.
 
 از این حیث کربلا بعنوان گنجینه‌ای متشکل از تمام فضایل متعلق به بشریت و انسانیت است و هر فرد انسانی به تناسب سنخیتش با روح کربلا و عاشورا و امام حسین (ع) می‌تواند از این میراث بهره‌مند باشد.
 

میراث انبیا چیست؟

در حدیث است که «‏‏العلماءُ وَرَثَةُ الأنبیاء»، ‏‏یعنی دانشمندان میراث ‌بران انبیا هستند، به راستی پیامبران چه ارثی جز علم و حکمت و احیاناً کتابی، اگر داشته‌اند، از خود باقی گذاشته‌اند؟
 
 ارثی که میراث ‌بران آن بی‌شمارند و برداشت از آن، نه از سهم دیگران می‌کاهد و نه مقدارش را تقلیل می‌دهد.
 
هر کسی به قدر ظرفیت ذهنی و قابلیت قلبی خود از این بحر بی‌انتها بهره می‌گیرد و تشنگی خود را سیراب می‌نماید، بدون آنکه دریا را کاستی بگیرد یا بر تشنگان بخل بورزد. ‏
 

مهم‌ترین میراث انبیا  در قرآن

بسیاری از صفات از پیامبران تا امامان نسل به نسل به ارث رسیده است، یکی از مهم ترین شئون معنوی پیامبر (ص) که به امام رسید، علم بی انتهاست؛ زیرا مهم ترین میراث انبیا معارفشان است
 
در قرآن از دعا و درخواست زکریا به درگاه پروردگارش به هنگام پیری و با همسری نازا، برای دارا شدن فرزندی که میراث بر او و آل یعقوب باشد یاد می‌کند. «‏‏... فَهَب لی مِن لَدُنک ولیّاً، یرِثُنی و یرِثُ مِن آل یعقوبَ وَ اجعلهُ ربِّ رضَّیاً» (2)
 
 
آیا می‌توان انگیزه‌ای جز تداوم رسالتی که آل یعقوب حامل آن در مقاطع مختلف تاریخ بودند، برای زکریا در دعایش برای «میراث» برداشتن تصور کرد؟
 
 آیا یحیی امانتی جز ارزشهای تعالی بخشی که زکریا و اجداد طاهرینش به ارث گذاشته بودند، مال و مکنتی به دست آورد؟‏
 
‏در قرآن بارها «ارث» پیامبران را هدایت و کتابی که از آنها باقی مانده، شمرده است،(2) ارثی که وارثین آن به تبیین قرآن سه گروه هستند:
 
 گروه اول با بی‌اعتنائی و ضایع کردن آن به خود ظلم کرده‌اند، گروه دوم راه میانه را در پیش گرفته، بهره قابل توجهی برده‌اند و بالاخره دسته سوم با سبقت‌گیری در خیرات و پیشتازی در پیروی از پیامبران بهترین وارثان آنان و دارای فضیلت کبیر بوده‌اند: ‏
 
‏‏ ثُمّ أَورثنَا الکتابَ الّذین اصطفینا مِن عبادنا فمِنهم ظالمٌ لِنفسه و منهم مقتصِدٌ و مِنهم سابقٌ بالخیرات بإذن الله ذلک هو الفضلُ الکبیر. ‏(3)
 
‏‏به این ترتیب «میراث‌بران» اصلی انبیا همان پیشتازان در ایمان و عمل و سابقین در خیرات هستند که به اذن الهی فضیلت بیشتری نسبت به وارثین دیگر پیدا کرده‌اند،
 
البته میراثی نه از مقوله اموال، و خوردنی نه از ظروف امیال، بلکه به قول مولوی، میراثی از معانی و حلقی برای خوردن رزق اجلالی: ‏
 
‏‏پس معانی را چو اعیان حلق‌ها است‏ ‏   رازق حلق معانی هم خداست‏
 
‏‏پس ز مه تا ماه هیچ از خلق نیست‏ ‏      که به جذب مایه او را حلق نیست‏
 
‏‏حلق جان از فکر تن خالی شود‏ ‏آن که آن روزیش اجلالی شود‏(4)
 
‏‏اما «امام حسین» در این ضیافت عظیم و سفره وسیعی که پروردگار با تدارک انواع و الوان بی‌شماری از نمونه‌های علم و ایمان و اخلاق، برای پذیرایی از پیروان پیامبران گسترده است،
 
 با قابلیت و ظرفیت بی‌نظیری که داشت، اشباع گردید و از همه آنچه در این سفره پربرکت فراهم شده بود لقمه‌ای به کام جان فرو برد و تشنگی خویش از سرچشمه‌های علم و حکمت سیراب نمود تا جایی که از هر طعام و شراب چشیده و مزه همه مأکولات معنوی را درک نمود. ‏
 

کتاب میراث انبیاء

‏‏ پیامبران میراثی جز کتاب نداشتند، پیامبر خاتم(ص) نیز میراثی جز کتاب و عترتی که تبیین کننده کتاب و الگوهای عمل به آن باشند باقی نگذاشت.
 
این کتاب از آنجا که جامع کتب پیشین است، جامع میراث پیامبران سلف نیز می‌باشد و رسالت و رشادت و خلق و خوی و خصلتهای خردمندانه آنان را نیز که «میراث» واقعی آنها به شمار می‌آید، با خود حمل می‌نماید.
 
 امام حسین با شناخت و آگاهی عمیقی که در دامان پیامبر(ص) و تحت تربیت والدینی همچون علی(ع) و فاطمه(س) با قرآن پیدا کرد .
و عمل صادقانه و عاشقانه‌ای که با ایثار خون خود و اسارت بستگانش به ظهور رساند، نشان داد که به راستی وارث الگوهای عملی ارزشهای متعالی قرآن، یعنی «وارث انبیا» می‌باشد. ‏
 

امام حسین وارث پیامبران اولی العزم و غیر اولی العزم

و در زیارت وارث امام حسین علیه السلام به عنوان وارث پیامبران اولی العزم مطرح شده است. وقتی حضرت علیه السلام وارث پیامبران اولّی العزم باشد .
 
حتماً به طریق اولی وارث سایر پیامبران دیگر هم می باشد. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَی رُوحِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین»
 
 سلام بر تو ای وارث آدم علیه السلام برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح علیه السلام پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم علیه السلام دوست خدا،
 
 سلام بر تو ای وارث موسی علیه السلام هم کلام خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی علیه السلام روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمد صلی الله علیه و آله وسلم حبیب خدا، سلام بر تو ای وارث امیرمؤمنان علیه السلام .
 
خداوند راجع حضرت آدم علیه السلام می فرماید: {وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها} (6) «و خدا همه معانی نامها را به آدم علیه السلام آموخت».
 
و این علوم بوسیله ارث به امام حسین علیه السلام رسید و همچنین آن علوم و فضائل و نیرو و توانایی که خداوند به حضرت نوح علیه السلام و ابراهیم علیه السلام و موسی علیه السلام  وعیسی علیه السلام و رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم عنایت کرده بود،
به عنوان ارث به حضرت علیه السلام رسید.
 

امام حسین علیه السلام وارث قرآن

لذا فقط به حدیثی اشاره می کنیم که دلالت می کند. بر اینکه بالاتر از آنچه از طریق ارث از انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم به امام حسین علیه السلام رسیده است را امام علیه السلام وارث آن شده و آن قرآن است.
 
 ابراهیم گوید: پدرم گفت، به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: «جُعلّت فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّبِیِّ وَرِثَ مِنَ النَّبِیِّینَ کُلَّهُمْ قَالَ لِی نَعَمْ قُلْتُ مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی أَنِ انْتَهَتْ إِلَی نَفْسِهِ قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ کَانَ مُحَمَّدٌ أَعْلَمَ مِنْهُ .
 
قَالَ قُلْتُ إِنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ کَانَ یُحْیِی الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ قُلْتُ وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ کَانَ یَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ هَلْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَقْدِرُ عَلَی هَذِهِ الْمَنَازِلِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ لِلْهُدْهُدِ حِینَ فَقَدَهُ وَ شَکَّ فِی أَمْرِهِ {فَقَالَ ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ}(7)
 
وَ غَضِبَ عَلَیْهِ فَقَالَ {لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ}(8)وَ إِنَّمَا غَضِبَ عَلَیْهِ لِأَنَّهُ کَانَ یَدُلُّهُ عَلَی الْمَاءِ فَهَذَا وَ هُوَ طَیْرٌ فَقَدْ أُعْطِیَ مَا لَمْ یُعْطَ سُلَیْمَانُ.
 
 وَ قَدْ کَانَتِ الرِّیحُ وَ النَّمْلُ وَ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ الشَّیَاطِینُ الْمَرَدَةُ لَهُ طَائِعِینَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ یَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ فَکَانَ الطَّیْرُ یَعْرِفُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ {وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً}(9)
  
وَ قَدْ وَرِثْنَا هَذَا الْقُرْآنَ فَفِیهِ مَا یُقَطَّعُ بِهِ الْجِبَالُ وَ یُقَطَّعُ الْمَدَائِنُ بِهِ وَ یُحْیَا بِهِ الْمَوْتَی وَ نَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ .
 
وَ إِنَّ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَآیَاتٍ مَا یُرَادُ بِهَا أَمْرٌ إِلَی أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا فِیهِ إِذْنُ اللَّهِ فَمَا کَتَبَهُ لِلْمَاضِینَ جَعَلَهُ اللَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ {ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ}(10)
 
ثُمَّ قَالَ {ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا}(11) )فَنَحْنُ الَّذِینَ اصْطَفَانَا اللَّهُ فَوَرَّثَنَا هَذَا الَّذِی فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ ء»(12)

قربانت شوم به من خبر ده که آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم وارث همه پیغمبران است؟ فرمود: آری، گفتم: از دوران آدم تا به خود آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم برسد؟
 
فرمود: خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده جز اینکه محمّد صلی الله علیه و آله وسلم از او اعلم است، گوید: گفتم: عیسی بن مریم علیهما السلام مرده ها را به اذن خدا زنده می کرد؟
 
 فرمود: راست گفتی و گفتم: سلیمان بن داود علیهما السلام هم زبان پرندگان را می دانست، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هم دارای این مراتب بود؟
 
 گوید: فرمود: به راستی سلیمان بن داود علیهما السلام وقتی هدهد را گم کرد و در باره اش به شک افتاد گفت: «چه شد مرا که هدهد را نمی بینم با اینکه غیبت کرده بود»
 
 وقتی دید که حاضر نیست به او خشم کرد و گفت: «هر آینه او را شکنجه سختی دهم یا آنکه دلیل و عذر روشنی برای غیبت خود بیاورد» همانا به او خشم کرد برای آنکه رهنمای او بود، برای آب.
 
 بنابراین به همین پرنده کوچک چیزی عطا شده بود که سلیمان علیه السلام نداشت و با اینکه باد و مورچه و انس و جن و شیاطین و سرکشان همه مطیع او بودند، آب را زیر هوا تشخیص نمی داد.
 
 و آن پرنده تشخیص می داد، به راستی خدا در کتاب خود می فرماید: «اگر بوسیله قرآن کوه¬ها به حرکت در آیند و زمین را طی الارض درنوردد و مرده ها را به سخن آورد(باز کافران ایمان نخواهند آورد)».
 
 ما وارث این قرآنیم که در آن است آنچه کوهها را به گردش در آورد و کشورها را قطع مسافت کند و مرده ها بدان زنده شوند، ما آب را زیر هوا بشناسیم، و به راستی در کتاب خدا آیاتی است که هر چه به وسیله آن خواسته شود به اذن خدا اجرا گردد و به
 
آنچه که خدا بدان اجازه داده و در کتب گذشتگان ثبت شده و خدا همه را در امّ الکتاب برای ما مقرر داشته، به راستی خدا فرماید:
 
«هیچ پوشیده و پنهانی در آسمان و زمین وجود ندارد جز آنکه در کتاب مبین باشد» سپس فرموده است:
 
 «به ارث دادیم کتاب را به آن کسانی که برگزیدیم از بندگان خود» مائیم که خدای عزّوجل ما را برگزیده است و به ما ارث داده این کتابی را که در آن شرح و بیان هر چیزی هست
 
قرآن در موارد متعددی به پیامبر اسلام(ص) توصیه فرموده و امام حسین نیز که در مهبط وحی مراحل کودکی خود را طی کرده و در دامان خاندان رسالت رشد کرده به خوبی آن را آموخته است. ذیلاً به یک مورد از مطلب فوق اشاره می‌نماییم: ‏
 

امام حسین علیه السلام وارث پیامبر اعظم (ص)

هنگام خروج امام از مکه، عمال عمرو بن سعید به فرماندهی یحیی بن سعید کوشیدند از حرکت آنها جلوگیری کنند و کاروان را به مکه بازگردانند.
 
 این گمراهان که طوق بندگی طاغوت را به گردن گرفته بودند و یکپارچگی و وحدت امت را در اطاعت از امیرالمؤمنین یزید!
می‌دیدند، به حکم «المأمور معذور» می‌خواستند فرمانبرداری و نوکری خود را توجیه نموده و امام را با نصایح خود به عواقب عصیان در برابر خلیفه رسول‌الله!
 
و ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مردم هشدار دهند. آنها گفتند: «آیا از خدا نمی‌ترسی که از جماعت خارج می‌شوی(مثل بقیه مردم حکومت را به رسمیت نمی‌شناسی و بر آن خروج می‌کنی)
 
و در بین مردم اختلاف می‌اندازی؟!» و امام در پاسخ آنها با تکیه بر این اصل که در برابر خدا هر کسی مسؤول و پاسخگوی اعمال خودش است، فرمود:
 
«نتیجه عمل من به خودم و عمل شما به خودتان می‌رسد، شما مبرّا و مخالف با عمل من هستید و من نیز مبرّا و ‏‏مخالف با عمل شما.» ‏
 
‏‏ پاسخ  تمام دقیقاً منطبق است با توصیه پروردگار به پیامبر در پاسخگویی به مکذبین بیان می‌کند: ‏
 
‏‏ «‏‏و إن کَذّبوک فقل لی عملی و لکم عملُکم أنتم بریؤُن مِمّا أعمَل و أنَا بریءٌ ممّا تعملون‏‏.» ‏(13)
 
‏‏در مقدمه این آیه چنین آمده است: ‏‏‏ «آنها چیزی را تکذیب می‌نمایند که احاطه علمی به آن ندارند و از حقیقت امر آگاه نیستند.
 
اقوام ستمگر گذشته نیز به همین دلیل رسالت انبیا گذشته را تکذیب کرده  و به هلاکت رسیدند، از این مردم برخی ایمان می‌آورند و برخی منکر می‌شوند و پروردگار به مفسدین داناتر است.» ‏
 
‏‏امام حسین با انتخاب آیه‌ای که دارای چنین مقدمه‌ای است، تلویحاً می‌فهماند کسانی که می‌خواهند مانع خروج و قیام او شوند فریب تبلیغات معاویه و فرزند هوسرانش یزید را خورده .
 
و ادعای خلیفه رسول خدا و ولی امر مسلمین بودن آنان را از روی ساده اندیشی و سطحی‌نگری مذهبی باور کرده‌اند. بنابراین حرکتی را می‌خواهند مانع شوند که هیچ گونه علم و آگاهی به آن ندارند، در نتیجه به همان سرنوشت جاهلان ستمگر پیشین دچار خواهند شد.
 

امام حسین علیه السلام وارث حضرت ابراهیم

امام در فراز آخر خطبه فوق، آگاهان جامعه را به یاری حق طلبیده، سلطه ستمگران و توطئۀ آنها را برای خاموش کردن نور رسالت هشدار می‌دهد و موضع خود را در قبال ظالمین، در اعتماد به «حسبنا اللهُ و علیه توکّلنا و إلیه اُنبنا و الیه لمصیر»،
 
 ‏‏این سخن که با توکل و انابه به سوی پروردگار ختم شده همان سخنی است که انبیا بزرگ الهی در اعلام موضع مخالف علیه ستمکاران اعلام داشته‌اند.
 
 و تکرار آن توسط امام حسین نشان‌دهنده آگاهی و اطلاع وسیع آن حضرت از نهضت پیامبران و گامهای آنها در مسیری است که طی کرده اند. ذیلاً به مواردی مشابه اشاره می‌نماییم: ‏
 
‏‏1-سخن حضرت ابراهیم به مشرکین قومش پس از اعلام برائت از آنها و آنچه به جز خدا می‌پرستیدند و اظهار انکار و مخالفت با افکارشان و اشاره به عداوت و بغض و کینه‌ای که به دلیل شرک، میانشان پدیدار گشته است: ‏
‏‏ «... ربَّنا علیک توکّلنا و إلیک أنبنا و إلیک المصیر.»(14)
 

امام حسین علیه السلام وارث حضرت موسی

به هنگام حرکت از مدینه در دل شب، آن حضرت برای نجات از شر ظالمان این آیه را با خود تلاوت می‌کرد: ‏‏‏ «فخرج مِنها خائفاً یَتَرَقّبُ قال ربِّ نَجِّنی مِنَ القومِ الظّالمین.» ‏
 
‏‏این ذکر عیناً آیه 21 سوره قصص و نقل دعای حضرت موسی هنگام فرار از مصر می‌باشد. شگفت اینکه امام حسین در آغاز نهضتش هنگام خروج از مدینه همان دعائی را تکرار می‌کند.
 
 که حضرت موسی در آغاز درگیری رسمی با کارگزاران فرعون و خروج مخفیانه‌اش از مصر آن را دعا می‌کرده است، گویی امام قیام خود را همگام با قیام موسی علیه نظام فرعونی می‌بیند و قدم به قدم رسالت او را انجام می‌دهد. ‏
 
‏‏در مقدمه آیه فوق، از مردی خبر می‌دهد که از دورترین نقطه شهر خود را شتابان به موسی رسانده و او را از اندیشه درباریان برای مجازات و کشتنش بخاطر قتل یک قبطی آگاه می‌سازد و به «خروج از شهر» نصیحت می‌نماید‏‏:
 
 «و جاء رَجُلٌ مِن أَقصَا المدینةِ یَسعی قال یا موسی إنّ الملأ یأتمِرون بک لِیَقتُلوک فَاخرُج إنّی لک مِنَ النّاصحین.» (15)
 
‏‏حضرت موسی پس از مطلع شدن از مکری که ملأ فرعون علیه او چیده بودند در حالی که بیم و نگرانی وجودش را فراگرفته بود، یکّه و تنها و بی‌کس و بی‌پشتیبان، از مصر فرار می‌کند، فرار به  سوی مقصد و مأمنی نامعلوم و آینده‌ای مبهم و نامشخص.

 در چنین حال و هوا و هول و هراسی است که نجات از مردم ستمکار را از پروردگارش طلب می‌کند: «فخرج مِنها خائفاً یتَرَقَّب قال ربّ نجّنی من القوم الظّالمین.» ‏

‏‏موسی پس از آنکه در فرار بی‌مقصد خود متوجه «مدین» و رهسپار به سوی آن دیار می‌گردد، امید خود به راهنمایی ربوبی را به سوی راهی راست که رهایی و نجات او را دربر داشته باشد با زبان حال چنین آیه 21 قصص. زمزمه می‌کند: ‏

«و لَمّا تَوَجَّهَ تِلقاءَ مَدیَنَ قال عسی ربّی أن یَهدیَنی سَواءَ السّبیل.»‏‏و شگفت اینکه امام حسین نیز پس از پنج روز راهپیمایی در مسیر مدینه به مکه هنگام ورود به ‏‎‏شهر امن الهی (در روز جمعه سوم شعبان) همین آیه بر زبانش جاری بود. ‏
 
امام حسین علیه السلام وارث شعیب
‏‏امام حسین قبل از خروج از مدینه نامه‌ای به برادر ناتنی‌اش «محمد بن حنفیه»، که به دلیل بیماری و فلج بودن دست، قدرت حمل اسلحه و حمایت از آن حضرت را نداشت،
 
 به عنوان وصیت‌نامه سیاسی نوشت و انگیزه قیام و خروج خود را، برای آنکه بعدها توسط عمال حکومتی تحریف نشود، به روشنی آشکار ساخت.
 
 در این نامه نکات ارزنده‌ای را امام انشاء کرده است. از جمله درباره هدف و مقصودش از خروج بر خلیفه چنین می‌فرماید: «من بخاطر اخلالگری، جاه‌طلبی، مفسده‌جویی و ستم قیام نکرده‌ام.
 
قیام من منحصراً به انگیزه اصلاح‌طلبی در امت جدم است. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره جدم و پدرم عمل کنم. (سیره آنها را زنده نمایم)». (16)
 
‏‏امام حسین خود را یک «مصلح اجتماعی» و انگیزه خود را اصلاح در امت پیامبر می‌داند «‏‏إنّما خرَجتُ لِطلبِ الإصلاح فی أمّة جَدّی‏‏». این سخن همان انگیزه انبیا در قیام علیه شرک و ظلم (17)
 
و دقیقاً مضمون سخنی است که حضرت شعیب در پاسخ مردمی که او را تکذیب می‌کردند داده است. آن پیامبر پس از بحث و بیان مفصلی در هدایت و ارشاد قوم خود، از جمله تأکید می‌نماید که:
 
«قصد من در نهی کردنتان مخالفت با شما نیست، مقصودی جز اصلاح در حد توانایی خویش و توفیقی در این کار جز به خواست خدا ندارم. بر او توکل کرده به سوی او پناه می‌برم.» ‏
 

امام حسین  علیه السلام وارث حضرت سلیمان

خداوند راجع به حضرت سلیمان علیه السلام می فرماید: {وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتینا مِنْ کُلِّ شَیْ ء} (31) «سلیمان علیه السلام وارث داود علیه السلام شد و سلیمان علیه السلام گفت:
  
 ای مردم به ما سخن گفتن پرندگان تعلیم داده شده است و از هر چیزی به ما داده شده است». و چون امام حسین علیه السلام وارث انبیاء است، که از جمله آنها حضرت سلیمان علیه السلام است لذا کاملاً به زبان پرندگان واقف و آگاه است.
 
در حدیثی محمد بن ابراهیم نقل می کند از امام حسین علیه السلام در حالی که حضرت علیه السلام در سنین کودکی بودند، از آوای پرندگان و حیوانات که حدود پنجاه و پنج پرنده و حیوان بود.
 
سؤال شد و حضرت علیه السلام آوای آنها را معنی کردند و چون زیاد است، ما فقط به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
 
امام حسین علیه السلام فرمودند: «وَ إِذَا صَاحَ الدِّیکُ یَقُولُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ لَمْ یَنْسَ ذِکْرَه» هرگاه خروس صدا کند، می گوید: هرکه خدا را بشناسد، یاد او را فراموش نمی کند.
 
«وَ إِذَا قَرْقَرَتِ الدَّجَاجَةُ تَقُولُ یَا إِلَهَ الْحَقِّ أَنْتَ الْحَقُّ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ یَا اللَّهُ یَا حَقُّ» هرگاه مرغ قد قد کند، می گوید: ای خدای حقّ! تو حقی و سخن تو حق است.
 
ای الله ای حق. «وَ إِذَا صَاحَ الْغُرَابُ یَقُولُ یَا رَازِقُ ابْعَثْ بِالرِّزْقِ الْحَلَالِ» هرگاه کلاغ صدا کند، می گوید: ای روزی رسان! روزی حلال برسان. «وَ إِذَا صَاحَتِ الْبَطَّةُ تَقُولُ غُفْرَانَکَ یَا اللَّهُ غُفْرَانَکَ»
 
هرگاه اردک صدا کند، می گوید: آمرزش تو ای خدا، آمرزش تو. «وَ إِذَا صَاحَ الْهُدْهُدُ یَقُولُ مَا أَشْقَی مَنْ عَصَی اللَّهَ» هرگاه هدهد صدا کند، می گوید:چه بدبخت است آن که نافرمانی خدا کند.
 
«وَ إِذَا صَاحَ الْقُمْرِیُّ یَقُولُ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ النَّجْوَی یَا اللَّهُ» هرگاه قمری صدا کند، می گوید: ای دانای نهانها و رازها، ای خدا!.
 
«وَ إِذَا صَاحَ الدُّبْسِیُّ یَقُولُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ سِوَاکَ یَا اللَّهُ» هرگاه دبسی(32) صدا کند، می گوید تو همان ذات کامل مطلقی که هیچ معبود بحقی جز تو نیست، ای خدا!.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْبَبَّغَاءُ یَقُولُ مَنْ ذَکَرَ رَبَّهُ غَفَرَ ذَنْبَهُ» هرگاه طوطی صدا کند، می گوید: هر که پروردگار خود را یاد کند گناهش بخشوده شود.
 
«وَ إِذَا صَاحَ الْبُلْبُلُ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً» هرگاه بلبل صدا کند، می گوید: نیست خدایی جز پرودگار عالمیان که حقّ است.
 
«وَ إِذَا صَاحَتِ السُّمَانَاةُ تَقُولُ یَا ابْنَ آدَمَ مَا أَغْفَلَکَ عَنِ الْمَوْتِ» هرگاه بلدرچین صدا کند، می گوید: ای فرزند آدم چه قدر از مرگ غافلی؟
 
«وَ إِذَا صَاحَ السَّنَوْذَنِیقُ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ آلُهُ خِیَرَةُ اللَّهِ» هرگاه باز شکاری صدا کند، می گوید: هیچ معبود بحقّی جز خدا نیست، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم رسول خداست و آل او صلی الله علیه و آله وسلم برگزیدگان خدایند.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْحَمَلُ یَقُولُ کَفَی بِالْمَوْتِ وَاعِظاً» هرگاه برّه صدا کند، می گوید: مرگ برای پند آموزی بس است.
 
«وَ إِذَا صَاحَ الثَّوْرُ یَقُولُ مَهْلًا مَهْلًا یَا ابْنَ آدَمَ أَنْتَ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ یَرَی وَ لَا یُرَی وَ هُوَ اللَّهُ» هرگاه گاو صدا کند، می گوید: آرام ای آدمیزاده تو در برابر کسی هستی که بیند و دیده نشود و او خداست.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْفِیلُ یَقُولُ لَا یُغْنِی عَنِ الْمَوْتِ قُوَّةٌ وَ لَا حِیلَةٌ» هرگاه فیل صدا کند، می گوید: هیچ نیرو و نیرنگی جلو مردن را نگیرد.
 
«وإِذَا صَاحَ النَّسْرُ فَإِنَّهُ یَقُولُ یَا ابْنَ آدَمَ عِشْ مَا شِئْتَ فَآخِرُهُ الْمَوْتُ» هرگاه کرکس صدا کند، می گوید: ای آدمیزاده زندگی کن هر شکلی خواهی که پایانش مرگ است.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ ابْنُ آوَی یَقُولُ الْوَیْلُ الْوَیْلُ الْوَیْلُ لِلْمُذْنِبِ الْمُصِرِّ» هرگاه شغال صدا کند، می گوید: وای وای وای بر گنهکاری که در گناه خود اصرار و پافشاری می کند.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْکَلْبُ یَقُولُ کَفَی بِالْمَعَاصِی ذُلًّا» هرگاه سگ صدا کند، می گوید: بس است گناه برای خواری.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْعُقَابُ یَقُولُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ لَمْ یَشْقَ» هرگاه عقاب صدا کند، می گوید: هر که فرمان خدا برد بدبخت نشود.
 
 «وَ إِذَا صَاحَ الْکَرْکَدَّنُ یَقُولُ أَغِثْنِی وَ إِلَّا هَلَکْتُ یَا مَوْلَایَ» هرگاه کرگدن صدا کند، می گوید:بفریادرس و گر نه نابود شوم ای مولایم.
 
«ثُمَّ قَالَ علیه السلام مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا وَ لَهُ تَسْبِیحٌ یَحْمَدُ بِهِ رَبَّهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ {وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ}(33)»
 
 سپس فرمود: خداوند هیچ پدیده ای را نیافریده مگر آنکه تسبیحی دارد که با آن پروردگار خود را می ستاید، سپس این آیه را تلاوت کرد:
 
«همه تسبیح او می گویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید»(34) ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم(35)
 
بنابراین امام حسین علیه السلام وارث تک تک انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم ، خصوصاً پیامبران اولّی العزم صلی الله علیه و آله وسلم می باشد.
 
و ما حتی اگر بخواهیم نمونه هائی از علوم و کمالات و فضائلی که از طریق ارث به حضرت علیه السلام رسید بیان کنیم بحث بسیار طولانی خواهد شد.
   
ارث انبیا در روایات
ارث انبیا از منظر امام صادق(علیه السلام)
در روایت است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ، وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَیْمَانَ، وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً، وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ، وَ تِبْیَانَ مَا فِی الْأَلْوَاح»(18)
 
 (به راستی سلیمان علیه السلام از داود علیه السلام ارث برد و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم از سلیمان علیه السلام ارث برد و ما از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ارث بردیم و در پیش ما است علم تورات و انجیل و زبور و شرح آنچه در الواح است).
 
و نیز در روایت دیگری فرمودند: «إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَنْبِیَاءِ، وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ، وَ إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وسلم وَرِثَ سُلَیْمَانَ، وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وسلم ، وَ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسی»(19)
 
 
 داود علیه السلام علوم همه انبیاء را به ارث برد و سلیمان وارث داود علیه السلام شد و محمد صلی الله علیه و آله وسلم وارث سلیمان علیه السلام است و ما هم وارث محمّدیم صلی الله علیه و آله وسلم ، نزد ما است صحف ابراهیم علیه السلام و الواح موسی علیه السلام
 
ارث انبیا از منظر امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام
امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرمودند: «فَإِنَّ مُحَمَّداً کَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَه»(20)
 
به راستی محمّد صلی الله علیه و آله وسلم امین خدا بود در میان خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش شدیم).
 
و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند: «أَلْوَاحُ مُوسَی عِنْدَنَا وَ عَصَا مُوسَی عِنْدَنَا وَ نَحْنُ وَرَثَةُ النَّبِیِّین»(21)
الواح موسی و عصای او نزد ماست و ما وارث پیغمبرانیم). خداوند نه تنها ائمة اطهار علیهم السلام را وارثان انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم قرار داد، بلکه آنها را وارث کتاب خود قرآن مجید قرار داد، ا
 
ارث انبیا از منظر امام باقر علیه السلام
در حدیثی امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم سُنَنَ النَّبِیِّینَ مِنْ آدَمَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَی مُحَمَّدٍ قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ السُّنَنُ قَالَ عِلْمُ النَّبِیِّینَ بِأَسْرِهِ إِنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم عِلْمَ النَّبِیِّینَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَیَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام »(22)
 
خدای عزّوجل سنّت پیغمبران را از آدم علیه السلام تا محمّد صلی الله علیه و آله وسلم برای آن حضرت علیه السلام گرد آورد، به او عرض شد: این سنّت ها چه بود؟ فرمود: علم و دانش همه پیغمبران یک جا، و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به علی علیه السلام منتقل کرد
 
ارث انبیا از منظر امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ}(23)ثُمَّ قَالَ: {ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا}(24)
 
فَنَحْنُ الَّذِینَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عزّوجل، وَ أَوْرَثَنَا هذَا الَّذِی فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ ء»(25) (به راستی خدا می فرماید: «هیچ پنهانی نباشد جز آنکه در کتاب مبین باشد» سپس فرموده است:
 
«به ارث دادیم کتاب را به آن کسانی که برگزیدیم از بندگان خود» پس ماییم که خدای عزّوجل ما را برگزیده است و به ما به ارث داده این کتابی را که در آن شرح و بیان هر چیزی است.
  
امامان معصوم وارثان انبیاء
امام باقر علیه السلام وارث علم انبیاء
 امام باقر علیه السلام فرمودند: «آن علومی که خداوند در اختیار ملائکه و رسولانش و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نهاد، همة ما آن را می دانیم»(26)
 
ابوبصیر که از شاگردان برجسته امام باقر علیه السلام بود، و هر دو چشمش نابینا شده بود به حضور امام باقر علیه السلام آمد و چنین گفت:
 
 آیا شما وارث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هستید؟ امام باقر علیه السلام فرمودند: آری ابوبصیر: آیا پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم وارث پیامبران پیشین بود و هر چه آنها می دانستند، می دانست؟
 
امام باقر علیه السلام فرمود: آری. ابوبصیر روی این اساس، آیا شما می توانید مانند بعضی از پیامبران مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را بینا نماید و مبتلا به بیماری پیسی را درمان نمایید؟
 
امام باقر علیه السلام فرمودند: آری ما می توانیم به اذن خدا. آنگاه امام باقر علیه السلام به ابوبصیر فرمود: جلو بیا. ابوبصیر می گوید:
نزدیک رفتم، امام باقر علیه السلام دست به چهره و چشمم مالیدند، هماندم خورشید و آسمان و زمین و خانه ها و هر چه در شهر بود، همه را دیدم، آنگاه به من فرمود:
 
 می خواهی این گونه باشی و در روز قیامت در سود و زیان با مردم شریک گردی؟ یا آنکه به حال اول برگردی و بدون بازخواست به بهشت بروی؟
 
 گفتم می خواهم به همانگونه که بودم، برگردم. امام باقر علیه السلام بار دیگر دست بر چشمم کشید، و چشمانم به حال اول برگشتند. ابوبصیر این جریان را برای ابن ابی عمیر(27)
 
نقل کرد، ابن ابی عمیر گفت: من گواهی می دهم که این حادثه حقّ و راست است، چنانکه روز، حقّ است (28)
 
امام کاظم علیه السلام وارث علم انبیاء
و نیز در حالات امام کاظم علیه السلام آمده است: امام کاظم علیه السلام در منی بود، بانویی را دید که گریه می کند و بچه هایش نیز در کنارش گریه می کنند، بخاطر آنکه گاوی شیرده داشتند و آن گاو مرده بود.
 
 امام کاظم علیه السلام نزد آن بانو رفت و فرمود: ای کنیز خدا، چرا گریه می کنی؟ آن بانو عرض کرد: ای بندة خدا من دارای چند کودک یتیم هستم و تنها در زندگی یک گاو داشتم که زندگی من و بچه هایم به وسیله آن گاو تأمین می شد.
 
 اکنون آن گاو مرده و دست من و بچه هایم از همه چیز کوتاه شده است و بیچاره شده ایم. امام کاظم علیه السلام فرمود: ای کنیز خدا آیا می خواهی آن گاو را برای تو زنده کنم؟
 به دل بانو افتاد که در پاسخ عرض کرد: آری. امام کاظم علیه السلام به کنار رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان بلند کرد و لبهایش را تکان داد که معلوم بود دعا می کند.
 
 سپس برخواست، گاو را صدا زد و با نوک عصا به پنجة پای آن گاو مرده زد، ناگهان آن گاو برخواست و راست ایستاد، وقتی که زن آن منظره را دید، جیغ کشید و فریاد می زد:
 
«عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ و رَبِّ الْکَعْبَة» سوگند به خدای کعبه این عیسی بن مریم است. امام کاظم علیه السلام به میان مردم رفت و از آنجا گذشت(29)
 
امام صادق علیه السلام وارث علم انبیاء
علی بن حمزه گوید: در خدمت حضرت صادق علیه السلام برای انجام حج رفتم، در بین راه زیر درخت خرمای خشکی نشستیم. امام علیه السلام زبان به دعائی گشود که من نفهمیدم.
 
 بعد فرمود: «یَا نَخْلَةُ أَطْعِمِینَا مِمَّا جَعَلَ اللَّهُ فِیکِ مِنْ رِزْقِ عِبَادِه» ای نخل از آنچه در نهاد تو خداوند قرار داده بما بخوران.
 
 دیدم درخت خرمای خشک بطرف حضرت صادق علیه السلام کج شد دارای برگ بود و خرما داشت به من فرمود، نزدیک شو بسم اللَّه بگو و بخور عالی ترین و لذیذترین خرمایی بود که تاکنون خورده بودم.
 
در این موقع مرد عربی گفت سِحری از امروز بزرگتر ندیده بودم. امام علیه السلام فرمود:
 
«نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ لَیْسَ فِینَا سَاحِرٌ وَ لَا کَاهِنٌ بَلْ نَدْعُو اللَّهَ فَیُجِیبُ فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ فَیَمْسَخَکَ کَلْباً تَهْتَدِی إِلَی مَنْزِلِکَ وَ تَدْخُلُ عَلَیْهِمْ وَ تُبَصْبِصُ لِأَهْلِک»
 
 ما وارث انبیاء هستیم اهل سحر و شعبده بازی نیستیم، از خدا تقاضا کردم اجابت فرمود، اگر بخواهم دعا می کنم، خدا تو را بصورت سگی در آورد، بروی به خانه پیش خانواده ات و برای آنها دم بجنبانی.
 
اعرابی از روی نادانی گفت دعا کن. در همان موقع بصورت سگی در آمد و رفت. حضرت صادق علیه السلام به من فرمود از پی او برو رفتم تا وارد منزلش شد شروع به دم جنبانیدن برای زن و فرزند خود کرد.
 
چوبی برداشته او را از خانه بیرون کردند. برگشتم خدمت حضرت صادق علیه السلام در همان میان که ما حرف او را می زدیم، آمد مقابل امام علیه السلام ایستاد.
 
 اشک هایش جاری بود، خود را به خاک می مالید و صدائی تضرع آمیز در می آورد. امام علیه السلام بر او رحم نموده دعا کرد به حال اول برگشت، فرمود حالا ایمان آوردی. عرض کرد هزار هزار مرتبه(30)
 

نتیجه:

در پاسخ به این سوال که : چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟ چرا خداوند میراث انبیاء را به امام حسین (ع) بخشیده است؟ چگونه امام حسین(ع)را وارث همه ی انبیاء می دانید؟ می گوییم.
 
نهضتی که حسین با قیام خود به وجود آورد و حماسه‌ای که در عاشورا آفرید تابلویی را تصویر کرد که هر جزءِ آن نمایشگر نشانه‌ای از حرکت انبیا است.
 
کسی که تار و پود اندیشه و ایمانش را آیات قرآن بافته باشد، نقش و نگار اعمالش نیز در همان حریم هنرمندی خواهد کرد.
 
 و چنین بود که حسین(ع) هنر خوب زندگی کردن و خوب مردن را آنچنان که به هدایت الهی و در کتاب رحمت او از پیامبران آموخته بود، برای نسلهای آینده به نمایش گذاشت.

پس امام حسین علیه السلام وارث تک تک انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم ، خصوصاً پیامبران اولّی العزم صلی الله علیه و آله وسلم می باشد.
 
علوم و کمالات و فضائلی که از طریق ارث به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسید ه است فراتر از آمچیزی است که از انبیا به او رسیده است.

پی نوشت:

1. فراز 13 زیارت اربعین.
‏‏2. سوره مریم آیات 5 و 6.
3. از جمله: انعام 169 (فَخَلَفَ مِن بعدِهِم خَلفٌ وَرِثوا الکتابَ)؛ مؤمن 53 (و لقد آتینا موسَی الهُدی و أورثنا بنی اسرائیلَ الکتابَ)؛ شوری 14 (و إنّ الّذین أُورِثوا الکتابَ مِن بَعدِهِم لَفی شَکٍّ منه مُریبٍ.)
4. فاطر 32: «سپس ما کتاب را به بندگان تصفیه شده مان ارث دادیم. پس برخی از آنها (مردم) ظلم کننده به نفس خویشند، برخی میانه رو و برخی پیشتازدر خیرات به اذن الهی (در چارچوب مشیت او) این همان برتری بسیار بزرگ است.»
5. در دفتر سوم شماره 40 تا 43. در مقدمه همین دفتر اشارات دیگری نیز به حلقی که خورنده معانی است شده است .
6.سوره.بقره، 31.
7. سوره  نمل،20.
8. سوره نمل،21.
9. سوره  رعد،30.
10.سوره نمل، 75.
11.سوره فاطر،32.
12.بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، ج 1، ص47.
13. سوره یونس آیه 41
14.سوره ممتحنه 4
15. «مردی از منظقه دوری از شهر در حالی که می دوید آمد می دوید آمد و به موسی گفت: همانا درباریان در شور و اندیشه توطئه برای کشتن تو هستند پس خارج شو که من برای تو از جملۀ خیرخواهانم.».
16. «إنّی لم أَخرُج أَشِراً و لا بَطِراً و لا مفسداً و لا ظالماً إنّما خرجتُ لِطَلَبِ الإصلاح فی أمّةِ جَدّی أُریدُ أن آمُرَ بِالمعروف و أنهی عن المنکر و أَسیرَ بسیرةِ جَدّی و أبی.»
17. قرآن به خصوص در مورد حضرت موسی بر این انگیزه اشاره کرده است. از جمله در اعراف 142: «... و قال موسی لأخیه هارونَ اخلُفنی فی قومی و أصلِح و لا تَتَّبِع سبیلَ المفسدین.» و قصص 19: «و ما تریدُ أن تکونَ مِنَ المُصلِحین.»
18.همان، ج26، ص183.
19.الکافی، ج1، ص225.
20. بحارالأنوار، ج26، ص146.
21.. بحارالأنوار، ج47، ص26.
22.بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، ج 1، ص117.
23.نمل، 75.
24.سبأ، 29.
25.الکافی، ج1، ص226.
26.بحارالأنوار، ج4، ص113.
27.یکی از شاگردان ممتاز امام.
28.الکافی، ج1، ص470.
29.الکافی (ط دارالحدیث)، ج 2، ص562.
30.بحارالأنوار، ج47، ص110.
31..سوره  نمل، 16.
32.یک نو کبوتر صحرایی است که احتمالاً یا کریم باشد.
33. اسراء، 44.
34.بحارالأنوار، ج61، ص27.
35.مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص387.
  

منابع:

شکیبا اصفهانی، سیدمحمود، 1341 -، شرح زیارت اربعین، قم: عطر عترت،1396.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/8006/104970
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_114716/14140
https://www.karbobala.com/articles/info/149
https://rasekhoon.net/article/show/762176
http://www.tabnakqom.ir/fa/news/4590
https://hawzah.net/fa/Article/View/97109
https://ahlolbait.com/article/34549
https://ahlolbait.com/article/34547
https://snn.ir/fa/news/223268
http://www.imam-sadr.com
https://wiki.ahlolbait.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما