قرآن چه پیش گوئى هائى از اهل کتاب بخصوص یهود دارد؟

قرآن چه پیش گوئى هائى از اهل کتاب بخصوص یهود دارد؟ از منظر قرآن برخورد یهودیان با یهودی که که مسلمان می شد چگونه بود؟
دوشنبه، 8 آبان 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
قرآن چه پیش گوئى هائى از اهل کتاب بخصوص یهود دارد؟

مقدمه:

لَن یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذًى  وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ [۱]
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ الْأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ[2]
 
این آیه به مسلمانانى که از طرف قوم کافر یهود خود تحت فشار قرار گرفته بودند و آنها را به خاطر پذیرفتن اسلام، نکوهش و احیاناً تهدید مى کردند، (مثل عبدالله بن سلام که ظاهرا مسلمان شده بود و از طرف یهودیان تهدید می شد)
 
 بشارت مى دهد که مخالفان هرگز نمى توانند زیانى به آنان برسانند، و زیان آنها بسیار جزئى و کم اثر خواهد بود، و از بدگوئى زبانى و مانند آن تجاوز نمى کند.
 
در این بحث و با توجه به آیات فوق گوشه هایى از شخصیت یهودیان را از دیدگاه قرآن و پیامبر (ص)
اشاره خواهیم کرد
 
زوایایى که ثبت آن در قرآن و تاریخ, حاصل تعارضات یهودیان با جامعه دینى و عکس العمل هاى پیامبر (ص) و قرآن کریم در برابرشان بود.
 
لذا از باب نمونه به یک شحصیت یهودی به نام عبدالله بن سلام اشاره خواهیم کرد تا مشت نمونه خروار یهودیانی باشد که  یهودیان کافر چگونه به مسلمان شدن عبدالله  واکنش نشان میدادند.
 
از طرفی معرفی عبدالله که حتی بعد از مسلمان شدنش هرگز در مسیر حقانیت دین اسلام قدم بر نداشت.
 

قرآن چه پیش گوئى هائى از اهل کتاب بخصوص یهود دارد؟

1- شان نزول آیه در مورد اهل یهود

هنگامى که بعضى از بزرگان روشن ضمیر یهود، همچون «عبداللّه بن سلام» و یاران خود آئین پیشین را ترک گفته و به آئین اسلام گرویدند..
 
 جمعى از رؤساى یهود به نزد آنها آمده، زبان به سرزنش و ملامت آنان گشودند و حتى آنها را تهدید کردند که: چرا آئین پدران و نیاکان خود را ترک گفته و اسلام آورده اند؟
 
آیات فوق به عنوان دلدارى و بشارت به آنها و سایر مسلمانان نازل گردید. [3]
 

2- معرفی عبدالله بن سلام یهودی

عبدالله بن سلام بن حارث اسرائیلی از یهودیانی است که برخی مورخان، اسلام‌آوردن او را در سال اول هجرت دانسته‌اند و برخی دیگر، اسلام وی را دو سال پیش از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، یعنی سال هشتم هجری می‌دانند.
 
 عبدالله بن سلّام در تاریخ، شخصیتی مبهم و تردیدآمیز دارد که آن‌ هم به جهت برخی عمل‌کردهای او بوده است؛
 
مانند حمایت از عثمان، بیعت نکردن با امام علی (علیه‌السلام) و وارد کردن اسرائیلیات در متون تفسیری؛ ازاین‌رو به نظر می‌رسد دربارۀ فضایلی که برای او نقل شده، دست‌هایی در کار بوده تا او را بزرگ جلوه دهند.
 
کنیه‌اش ابایوسف و اسم کامل وی، عبداللَّه بن سلام بن الحارث الاسرائیلی است. نام او در روزگار جاهلیت «حصین» بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) پس از اسلام آوردن، او را عبدالله نامید. [4]
 
وی از احبار و بزرگان یهود بنی‌قینقاع و هم‌پیمان انصار از بنی‌عوف بن خزرج بود.همچنین او را از نوادگان یوسف بن یعقوب (علیهماالسلام) و از عالمان دین یهود دانسته‌اند.
 
الف- زمان اسلام آوردن عبدالله بن سلام یهودی
در روایات مربوط به چگونگی و زمان اسلام آوردن وی، اختلافی آشکار به چشم می‌خورد.بعضی اسلام آوردن او را در ماه شوال سال اول هجری [5]
 
دانسته و برخی آن را تا سال هشتم هجری به تأخیر انداخته‌اند [6]که با توجه به حضور او در جنگ بنی‌نضیر همراه مسلمانان، قول نخست صحیح‌تر به نظر می‌رسد. [7]
 
ب – شرکت عبدالله بن سلام یهودی درغزوه بنی‌نضیر
عبدالله بن سلام در غزوه بنی‌نضیر شرکت داشت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دستور داد تا نخل‌های خرما را قطع کنند و بسوزانند، ابولیلی مازنی و عبدالله بن سلام، مأمور این کار شدند.
 
 ابولیلی بهترین نوع درختان خرما را (درختان عجوه) قطع می‌کرد؛ ولی عبدالله بن سلام از سر تعصب به قومش درخت‌های نر و کم‌ بار را می‌برید. [8]
 
ج- ویژگی عبدالله بن سلام ع در روزگار خلفا
در این بخش به زندگی عبدالله در روزگار خلفا پرداخته شده است:
 

1: عبدالله در دوران ابوبکر

در دوران ابوبکر اقدام مؤثری از او در منابع یاد نشده است. هم‌چنین در روزگار عمر در فتح بیت‌المقدس و جابیه شرکت داشت. [9]
 

2 : عبدالله در دوران عثمان

در روزگار عثمان، ابن سلام و کعب الاحبار از مشاوران هیئت حاکمه و منبع اصلی بسیاری از انحرافات سیاسی و عقیدتی در حکومت اسلامی بودند. [10]عثمان در امور مهم با پسر سلام مشورت، و براساس دیدگاه او عمل می‌کرد. [۱۱]
 
3: عبدالله و حمایت از عثمان
هنگامی که مردم، ناراضی از عمل‌کرد عثمان او را در محاصره داشتند، عبدالله بن سلام خواست آنان را از کشتن عثمان باز دارد؛ اما حضور او که خود مسبب بخشی از اعتراض‌ها بود، بر خشم مردم افزود.
 
عمل‌کرد او چنان بود که محاصره‌کنندگان عثمان معتقد بودند که او هنوز یهودی است. از‌ این‌رو ابن‌سلام تلاش می‌کرد، از خود رفع اتهام کند. [۱۲]
 
عبدالله در محاصره عثمان، وعده داده بود از وی در مقابل شورشیان انقلابی دفاع کند؛ اما در عمل، کاری برای او نکرد و به عثمان گفت:
 
 ‌ای امیرالمؤمنین! صبر پیشه کن، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، تو را در کتاب خدا چنین یافته‌ام که خلیفه شهید و مظلوم هستی. [۱3]
 

4:عدم بیعت عبدالله با امام علی علیه السلام

در جناح‌بندی‌های سیاسی پس از عثمان، ابن سلام همواره به دشمنان علی (علیه‌السلام) گرایش داشت؛ از این‌رو هنگامی که مردم با علی (علیه‌السلام) بیعت کردند، او از جمله کسانی بود که از بیعت با ایشان سر باز زد. [۱4]
 

3-  اهل یهود آزار مختصر می دهند.

آنها [اهل کتاب، مخصوصاً یهود] هرگز نمى توانند به شما زیان برسانند، جز آزارهاى مختصر)؛ «لَنْ یَضُرُّوکُمْ اِلاّ اَذًى»[۱5]
 
واژه «اَذى» اگر چه به گفته راغب در مفردات هر زیانى را که به روح یا جسم انسان یا متعلّقات او مى رسد شامل مى گردد.
 
 ولى با توجّه به این که به صورت استثناء از جمله «لَن یَضُرُّوکُمْ»؛ (به شما زیان نمى رسانند) و نیز با توجه به این که «اَذى» به صورت نکره آمده نشان مى دهد.
 
 که منظور آزارهاى جزئى است خواه به وسیله نیش زبان باشد یا حرکات ایذایى خفیف.
 
همچنین با توجه به این که نیروى اهل کتاب مخصوصاً یهود قوى بود و مسلمین از نظر ظاهر در ضعف بودند این پیشگویى براى زمان آینده آن هم به صورت قاطع جز از طریق وحى ممکن نیست.
 

4- اهل یهود شکست می خورند

و اگر با شما پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد [و شکست مى خورند]؛ سپس یارى نخواهند شد)؛ «وَ اِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الاَْدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ»[۱6]
 
این پیش بینى که سرنوشت یهود و سایر اهل کتاب در هر جنگى که بین یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و آنها صورت گیرد شکست خواهد بود، نیز چیزى نبود که از طریق عادى میسّر باشد.
 
طولى نکشید که این سه وعده و بشارت آسمانى در زمان خود پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تحقق یافت،.
 
 و مخصوصاً یهود حجاز (بنى قریظه، بنى نضیر، بنى قینقاع، یهود خیبر و بنى المصطلق) پس از تحریکات فراوان بر ضد اسلام، مسلمنان در میدان هاى مختلف جنگ با آنها رو به رو شده، و سرانجام همگى شکست خورده و متوارى گشتند.
 

5-پیام های آیه  111 سوره آل عمران

1- روحیّه‌ها را باید تقویت کرد. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ»
 
2- مسلمانان، در سایه‌ى ایمان بیمه هستند. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ»
 
3- مخالفان شما براى نابودى شما تلاش مى‌کنند، لیکن تنها به گوشه‌اى از اهداف ایذایى خود مى‌رسند. «إِلَّا أَذىً»
 
4- کسى‌که ایمان ندارد، روحیّه‌ى مقاومت ندارد. «یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
 
5- قرآن، فرار و ضعف اهل‌کتاب در برابر مسلمانان را پیشگویى مى‌کند. «إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ»
 
6- کسانى پیروز مى‌شوند و دشمن را فرارى مى‌دهند که در ایمان و امر به معروف ثابت قدم باشند. «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
 
7- فسق، زمینه‌ى ضعف در جبهه‌هاى جنگ است. «أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
 
8- توان دشمن را تحقیر کنید. «وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ» [۱7]
 

6- اهل یهود مهر ذلت خورده اند

آنها (یهود) هرگز روى پاى خود نخواهند ایستاد (هر جا یافت شوند مهر ذلّت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، [و تجدید نظر در روش ناپسند خود،].
 
 یا با ارتباط به مردم [و وابستگى به این و آن)؛ «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ اَیْنَ ما ثُقفوا اِلاّ بِحَبْل مِنَ اللّهِ وَ حَبْل مِنَ النّاس» [۱8]
 
«ثُقِفُوا» در اصل، از ماده «ثقف» (بر وزن سقف) و ثقافت به معنى یافتن چیزى با مهارت است، و به هر چیزى که انسان با دقت و مهارت به آن دست یابد این واژه اطلاق مى شود.
 
در جمله بالا قرآن مجید مى گوید آنها در هر کجا یافت شوند مهر ذلت بر پیشانى آنها زده شده است!
 
چنانکه در تاریخ اسلام آمده این سه وعده و بشارت آسمانى در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) تحقق یافت؛.
 
 مخصوصاً یهود حجاز اعم از بنى قریظه، بنى نضیر، بنى قینقاع، یهود خیبر و بنى المصطلق پس از تحریکات فراوان بر ضد اسلام و حرکات ایذایى سرانجام همگى شکست خورده و متوارى شدند.
 

7-مراد ذلت اهل یهود از منظر آیة الله طباظبائی

و مراد - و خداداناتر است - این است که ذلت بر آنان مقدر شده و آنچنان ثابت شده که نقش سکه روى فلز، و یا خیمه بر بالاى سر انسان ثابت مى شود.
 
 پس ذلت براى آنان نوشته شده و یا به اعتبار کلمه (على ) برایشان مسلط گشته مگر آنکه به حبل و سببى خدائى چنگ بزنند و یا خود را به دامن نیرومند انسانى بیفکنند.
 
در این آیه شریفه کلمه (حبل ) تکرار شده (فرموده : چنگ بزنید به حبلى از خدا و حبلى از مردم ) با اینکه مى توانست بفرماید: (الا بحبل من اللّه و من الناس ).
 
 و این بدان جهت بود که کلمه حبل وقتى به خداى تعالى منسوب شود، معنائى مى دهد و وقتى به انسانها نسبت داده شود معنائى دیگر مى دهد.
 
 در اولى (وقتى به خداوند منسوب شود) معنایش قضا و قدر و حکم تکوینى یا تشریعى خدا است و در دومى (وقتى به انسانها نسبت داده شود) به معناى تمسک عملى است.
 

8- حکم تشریعى ذلت اهل یهود از منظر آیة الله طباظبائی

و مراد از (ضرب ذلت بر آنان ) این است که خداى تعالى حکم تشریعى به ذلت آنان کرده، به دلیل اینکه دنبال ضرب ذلت مى فرماید: (اینما ثقفوا هر جا که یافت شوند).
 
 چون معناى ظاهر این جمله این است که مؤ منین هر جا ایشان را دیدند و بر آنان مسلط شدند، چنین و چنان کنند. و این با ذلت تشریعى که یکى از آثارش جزیه گرفتن است، مناسبت دارد.
 
در نتیجه برگشت معناى آیه به این مى شود که اهل کتاب به حسب حکم شرع اسلامى ذلیلند، مگر اینکه یا داخل در ذمه اسلام شوند و یا امانى از مردم مسلمان به نحوى از انحاء ایشان را حفظ کنند.
 

9-حکم غیرتشریعى ذلت اهل یهود از منظر مفسرین دیگر

 ایة الله طباظبائی در ادامه می فرماید  کلام بعضى از مفسرین این است که: آیه در مقام تشریع نیست .ولى از ظاهر کلام بعضى از مفسرین برمى آید که خواسته است بگوید: آیه (ضربت علیهم الذلة ) در این مقام نیست که حکمى شرعى را تشریع کند، .
 
بلکه مى خواهد خبر از مقدراتى بدهد که به قضاى خداى تعالى بر سر یهود آمده، چون اسلام وقتى ظهور کرد که یهود در حال ذلت بسر مى برد، و بعضى از شاخه هایشان به مجوس جزیه مى داد و بعضى به نصارا.
 
و این معناى بدى نیست، حتى ذیل کلام تا آخر آیه هم آن را تاءیید میکند براى اینکه از ظاهر آن بر مى آید که ذلت و مسکنت یهود به خاطر سوء رفتار خود او بوده.
 
 یعنى کفرى که به آیات خدا مى ورزید و انبیا را به قتل مى رساند و دائما به حقوق دیگران تجاوز مى کرد،.
 
 ولى عیبى که دارد این است که لازمه این معنا آن است که آیه را مختص به یهود بدانیم. با اینکه هیچ دلیلى به حسب ظاهر بر این اختصاص نیست. و ان شاء اللّه به زودى در تفسیر آیه : (و القینا بینهم العداوة و البغضاء) گفتارى در این باره مى آید.
 

10- اهل یهود بهانه گیر

گرچه در آیات 111 و 112 سوره آب عمران تصریحى به نام یهود نشده اما از قرائنى که در این آیه و آیات سابق است.
 
وهمچنین از قرینه آیه 61 سوره «بقره» ـ که مشابه آیه مورد بحث است و در آن تصریح به نام یهود گردیده استفاده مى شود که این جمله در اینجا نیز درباره یهود است.
 
وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنى بِالَّذی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ [19]
 
و [نیز به یادآورید] زمانى را که گفتید: «اى موسى! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم.
 
 از پروردگارت بخواه که از آنچه زمین مى‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما فراهم سازد». موسى گفت:
«آیا غذاى پست‌تر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مى‌کنید؟! [اکنون که چنین مى‌خواهید] در شهرى فرودآیید؛ زیرا هرچه خواستید، [در آنجا] براى شما هست».
 
و مُهر ذلّت و نیاز، بر آنها زده‌شد؛ و به خشم خداوند گرفتار شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات خداوند، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق مى‌کشتند. این به‌خاطر آن بود که نافرمانى کرده و تجاوز مى‌نموده‌‌‌اند.
 

11- زیاده‌خواهى و تنوّع طلبى اهل یهود

بنى‌اسرائیل به جاى شکرگزارى از نعمت‌هاى «من و السلوى»، به فکر زیاده‌خواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمینى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند:
 
 سبزى، خیار، پیاز و سیر را نام بردند. حضرت موسى در برابر این درخواست‌ها، ضمن تأسّف از این‌که آنها نعمت‌هاى نیکو و بهتر را با نعمت‌هاى ساده عوض مى‌کنند، به آنها گفت:
 
 اگر بناى کامیابى از اینها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگید، شما از یک طرف حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینى را مى‌خواهید.
 
 سرانجام این قوم با چنین ویژگى‌ها و خصوصیّاتى، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد.
 
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسیر شدن انسان‌هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصه‌ى مردم، براى لباس، مسکن، مرکب و تجمّلات استفاده کرده و مردم را به اسارت خود مى‌کشند.
 

12- تنوع طلبی آل یهود و پایبند نبودن به ضوابط شرعی

تنوّع طلبی است که انسان را از استقلال و آزادی منع و به بسیاری از رذایل اخلاقی آمیخته می‌کند. چرا که انسان وقتی بنای خود را بر درک تنوّعات و تغییر روز به روز قرار می‌دهد، نمی‌تواند به حکم و عقل و شریعت پایبند بماند.
 
همین است که حتّی مرتکب خلاف شرع و معاصی نیز می‌شود. بنی‌اسرائیل قومی بودند که در زندگی خود، اصل را بر تنوّع طلبی قرار می‌دادند.
 
 اگر انسان چنین اصلی را برای خودش قرار داد، اولویّت خود را بر درک خوشی‌های نو به نو قرار می‌دهد.
 
 در این صورت نه به فکر استقلال و آزادگی خود است و نه به فکر درک فضائل و مکارم اخلاقی و نه در مسیر نیل به خداوند، بر عبادات خودش مراقبتی انجام نمی‌دهد.
 
 مسلمان حقیقی کسی است که عبادت و ایمان را اصل قرار می‌دهد و رفاه و خوش‌گذرانی را به عنوان فرع قرار می‌دهد. مؤمن برای حفظ ایمان خود از رفاه آسایشش نیز می‌گذرد.
 
امّا سؤالی که مطرح است، چه اتّفاقی می‌افتد که ما در زندگی به این نقطه می‌رسیم؟ چرا اصل را در خوشی‌ها قرار می‌دهیم؟
 
این آیه شریفه می‌فرماید: «ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ» [20] ریشه این لذّت جویی افراطی در همین است که بر اثر گناه انسان قلبش سیاه می‌شود.
 
گناهان کوچک ما را به گناهان بزرگ می‌کشاند. عصیان زمینه تجاوزها و شکستن حدود را فراهم می‌کند. انسان در ابتدای امر تقیّداتی دارد.
 
 و بر عبادات و تکالیف خود مراقبت می‌کند. ولی رفته رفته غفلت‌ها و گناهان کوچک جا را برای گناهان کبیره باز می‌کند.
 
وقتی یک نفر قاتل می‌شود و به گناهان بزرگی دست می‌زند، از روز اوّل قاتل نبوده است؛ امّا هر چه گذشته است، با انجام گناهان کوچک‌تر جا برای این گناهان عظیم باز شده است.
 
یکی از این هوس‌های کوچک، همین شکم‌پرستی افراطی است؛ که انسان را به طرق مختلف از مسیر درست جدا می‌کند.
 
 چرا که وقتی به فکر چشیدن غذاهای مختلف بودیم، باید پول‌های هنگفت درآوریم تا بتوانیم چنین مقادیری از رفاه و تنوّع را درک کنیم. چنین مسیری در نهایت به ذلّت و مسکنت انسان می‌رسد. در این آیه «ذلّت و مسکنت» را برآمده از رفاه‌طلبی می‌شمارد. [21]
 

13- پیام ها ی آیه 61 سوره «بقره»

1- شکم‌پرستى، عامل هبوط وسقوط انسان‌هاست. «لَنْ نَصْبِرَ عَلى‌ طَعامٍ واحِدٍ ... اهْبِطُوا»
 
2- رفاه‌طلبى، زمینه‌ى ذلّت و خوارى است. «لَنْ نَصْبِرَ ... ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ ...»
 
3- بى‌ادبى، نشانه‌ى روحیّه‌ى سرکشى و طغیانگرى است. آنها مى‌توانستند بجاى‌ «لَنْ نَصْبِرَ» هرگز صبر نمى‌کنیم، بگویند: یک‌نواختى غذا براى ما سنگین شده است. و یا بجاى‌ «فَادْعُ لَنا رَبَّکَ»، بگویند: «فادع لنا ربنا»
 
4- بنى‌اسرائیل، نژاد پر توقّع و افزون طلب هستند. «فَادْعُ لَنا، یُخْرِجْ لَنا»
 
5- بیان خواسته‌هاى جزیى، نشانه‌ى شدّت وابستگى و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل»
 
6- راضى بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمین کننده‌ى خیر و مصلحت واقعى انسان است. «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى‌ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ ...»
 
7- شهرنشینى و داشتن همه نوع امکانات، نشانه‌ى رشد و تکامل نیست، بلکه گاهى مایه‌ى سقوط و هبوط است. «اهْبِطُوا مِصْراً» [22]
  
8- کارهاى خطرناک، وابسته به افکار انحرافى وخطرناک است. «یَکْفُرُونَ، یَقْتُلُونَ»
 
9- تاریخ انبیا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ»
 
10- تعدّى و معصیت پى درپى، موجب کفر و کفر، عامل هر گونه جنایت است.«یَکْفُرُونَ، عَصَوْا»
 
11- ذلّت و بدبختى، مربوط به نژاد نیست، بلکه مربوط به خصوصیّات و عقاید و اعمال انسان‌هاست. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ» [23]
 

14-.اهل یهود ما یک نوع غذا نمی خواهیم.

علیّ‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- أَنَّهُ لَمَّا أَخْرَجَ مُوسَی (علیه السلام) بَنِی‌إِسْرَائِیلَ مِنْ مِصْرَ وَ أَنْزَلَهُمُ الْبَادِیَهًَْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَی وَ انْفَجَرَ لَهُمْ مِنَ الْحَجَرِ اثْنَتَا عَشْرَهًَْ عَیْناً بَطِرُوا وَ قَالُوا لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ.
 
علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) وقتی موسی (علیه السلام)، بنی‌اسرائیل را از مصر بیرون برده و ایشان را در بیابان ساکن نمود، خداوند ترنجبین و مرغ بریان را برای آن‌ها فرستاد.
 
 و از میان سنگ، دوازده‌چشمه برایشان خارج کرد. آن‌ها زیاده‌روی کرده و گفتند: «ما بر یک نوع غذا، صبر نخواهیم‌کرد [و غذاهای متنوّع می‌خواهیم]». [24]
 
العسکری (علیه السلام)- المَنِّ وَ السَّلْوَی وَ لَا بُدَّ لَنَا مِنْ خِلْطٍ مَعَهُ. امام عسکری (علیه السلام) منظورشان از طَعامٍ واحِدٍ، الْمَنِّ وَ السَّلْوَی است و گفتند ما باید چیزی را با آن غذا مخلوط کنیم. [25]
 

15- منظور از بِحَبْلٍ مِنَ اَللّٰهِ‌ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّٰاسِ در روایات

على بن ابراهیم درباره «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ اَلذِّلَّةُ أَیْنَ مٰا ثُقِفُوا إِلاّٰ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّٰهِ‌ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّٰاسِ وَ بٰاؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّٰهِ‌» گفته است؛
 
یعنى:با عهد و پیمانى از جانب خدا،و عهد و پیمانى از جانب رسول خدا.همچنان‌که در تفسیر آیه «وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِیعاً»
 
 گذشت.معناى ریسمان خدا،کتاب او مى‌باشد و معناى ریسمانى از جانب مردم،جانشین رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‌باشد «وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ‌ اَلْمَسْکَنَةُ‌» یعنى گرسنگى.
 
)ابن شهرآشوب از امام باقر علیه السّلام نقل کرده است که درباره آیه «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ اَلذِّلَّةُ أَیْنَ مٰا ثُقِفُوا إِلاّٰ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّٰهِ‌
 
» فرمود:ریسمانى از جانب خدا، همان کتاب خدا است و ریسمانى از جانب مردم،منظور،على بن ابى طالب علیه السّلام مى‌باشد.
 
7)عیاشى،از یونس بن عبد الرحمن،از تعدادى از یاران ما،به نقل از امام صادق علیه السّلام گفته است که در آیه «إِلاّٰ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّٰهِ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّٰاسِ‌» منظور از ریسمانى از جانب خدا،همان کتاب خدا و منظور از ریسمانى از جانب مردم، على بن ابیطالب است. [26]
 

16- راه خلاص شدن اهل یهود از مهر ذلت

و مخصوصاً در آیه اخیر مى فرماید: تنها در دو صورت است که آنها مى توانند مهر ذلت را از پیشانى خود پاک کنند:
 
الف: بِحَبْل مِنَ اللّهِ
نخست بازگشت به سوى خدا و ترک عصیان و گناه و فساد در روى زمین: «اِلاّبِحَبْل مِنَ اللهِ»
 
ب: حَبْل مِنَ النّاسِ
 و دیگر وابستگى به مردم و اتّکاى به دیگران: «وَ حَبْل مَنَ النّاسِ».
این آیه همان مطلبى است که تا به امروز نیز در زندگى یهود دیده مى شود و تاریخ آنها یا حاکى از دربدرى و آوارگى و ذلت است .
 
و یا وابستگى به قدرت هاى دیگر و ابزار اجراى مقاصد سوء آنان شدن (در عصر اخیر در دوران نازى ها شکل اول دیده مى شود و امروز شکل دوم)
 
اگر چه مفسران در تفسیر: «حَبْل مِنَ اللهِ وَ حَبْل مَنَ النّاسِ» احتمالات متعددى داده اند ولى آنچه در بالا ذکر کردیم مناسب تر به نظر مى رسد و ممکن است بعضى از تفاسیر آنها به عنوان مصداقى از این مفهوم کلى که گفتیم مورد قبول واقع شود. [27]، [28]
 
آنچه گفته شد با معنى آیه از همه سازگارتر است; زیرا هنگامى که «حَبْلٌ مِنَ اللّهِ» (ارتباط با خدا) در برابر «حَبْلٌ مِنَ النّاسِ» (ارتباط با مردم) قرار گیرد،.
 
 معلوم مى شود منظور از آنها دو معنى متفاوت است، نه این که یکى از آنها به معنى ایمان آوردن و دومى به معنى امان و ذمه از طرف مسلمین باشد.
 
بنابراین خلاصه مفهوم آیه چنین مى شود:
 
یا باید در برنامه زندگى خود تجدید نظر کنند، و به سوى خدا بازگردند و خاطره اى که از شیطنت و نفاق و کینه توزى، از خود در افکار دارند بشویند.
 
و یا از طریق وابستگى به این و آن، به زندگى نفاق آلود خود ادامه دهند.
 

17- پیام ها ی آیه ی آیه 112 سوره آل عمران

1- نتیجه‌ى کفر و پیامبرکشى، ذلّت و مسکنت است. «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»
 
2- یهود همیشه ذلیل است. گرچه گاهى سرنخ تبلیغات و اقتصاد و سیاست را به دست مى‌گیرد، امّا از نظر کرامت و عزّت و محبوبیّت و امنیّت، بدترین جایگاه را دارد.
 
 (مثل افراد دزد وچاقوکشى که ایجاد دلهره کرده ودرآمدهاى کلانى به دست مى‌آورند، ولى هرگز از جایگاه والایى برخوردار نیستند.) «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»
 
3- روحیّه‌ى مؤمنان را با بیان وضع نکبت‌بار مخالفان تقویت کنید. «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»
 
4- رمز عزّت دو چیز است: ایمان به قدرت الهى، ارتباطات حسنه‌اى با امّت‌ها و ملّت‌ها. «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»
 
5- راه نجات یهود، یا ایمان آوردن به اسلام است؛ «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» یا عقد قرارداد با مسلمانان. «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»[29]
 
 
6- عقیده، در عمل اثر دارد. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ»
 
7- براى قوم یهود انبیاى متعدّدى آمدند. «یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ»
 
8- گناه و تجاوز، زمینه‌ساز گناهان بزرگ‌ترى همچون کفر و پیامبرکشى مى‌گردد.
 
«ذلِکَ بِما عَصَوْا ...»
 
9- آنچه از تجاوز و کفر بدتر است، اصرار بر کفر و تجاوز است. «کانُوا یَعْتَدُونَ»[30]
 

18- مانع نبودن آزار اهل یهود، درکلام رهبر انقلاب

ملتهای اسلامی به برکت اسلام میتوانند در مقابل تسلط غرب، در مقابل تکبر دولتهای غربی، در مقابل سلطه‌ی ظالمانه‌ی دولتهای غربی، در مقابل استثمار و استکبار دولتهای غربی بایستند.
 
و غرب مجبور به عقب‌نشینی است؛ امروز شما این تجربه را در دنیای اسلام مشاهده میکنید. سی و چند سال قبل این مسئله در ایران اتفاق افتاد؛
 
 امروز هم در دنیای اسلام، در شمال آفریقا، این را مشاهده میکنید. قدمها به سمت پیروزی است. البته مشکلات هست؛ لیکن اگر ما بیدار باشیم، مشکلات نمیتواند جلوی راه ما سد ایجاد کند.
 
 قرآن میفرماید: «لن یضرّوکم الّا اذی».[31] بله، اذیت میکنند، آزار میکنند، مشکل درست میکنند؛ اما اگر ما عازم باشیم، به خدا توکل داشته باشیم، تصمیم بر حرکت داشته باشیم، نمیتوانند جلوی راه ما سد ایجاد کنند. [32]
 
دشمن اذیت میکند، آزار میکند، اما جز اذیت و آزار کاری از او برنمی‌آید. عرض کردم چند روزِ قبل از این، خدای متعال می‌فرماید: «لن یضرّوکم الّا اذی»؛[34]
 
کار آنها این است که به شما آزار برسانند، اما نمیتوانند جلوی شما را سد کنند، نمیتوانند راه شما را ببندند.
 

نتیجه:

در آیات 111 و 112 سوره آل عمران سخن از اهل کتاب بخصوص یهود به میان آمده و در رابطه با آنها چند پیش گوئى را بیان مى کند؛
 
تاریخ پر ماجراى یهود، آنچه را که در آیات فوق گفته شد، کاملاً تأیید مى کند، وضع کنونى آنها نیز گواه بر این حقیقت است.
 
این که در آیات فوق خواندیم: ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ: «مُهر ذلت بر آنها زده شده است» یک حکم تشریعى نیست ـ آن چنان که بعضى از مفسران گفته اند ـ .
 
بلکه یک فرمان تکوینى و حکم قاطع تاریخ است، که هر قومى غرق در گناه شوند، و تعدى به حقوق دیگران جزو برنامه آنها باشد، و در از بین بردن رهبران نجات بشریت کوشش داشته باشند، داراى چنین سرنوشتى خواهند بود.
 
مگر این که، در وضع خود تجدید نظر کنند، و از این راه بازگردند و یا با وابستگى هائى که به دیگران پیدا مى کنند چند روزى به حیات خود، ادامه دهند.
 
حوادثى که این روزها در کشورهاى اسلامى مى گذرد، و موضع گیرى خاص صهیونیسم در برابر مسلمین و قرار گرفتن آنها در زیر چتر حمایت دیگران و عوامل گوناگونى که موجودیت آنها را تهدید مى کند، همگى شاهد گویاى واقعیتى است که از این آیات استفاده مى شود.
 
شاید تجربیات تلخ گذشته، و حوادثى که اخیراً مسیر تاریخ آنها را عوض کرده، سبب شود که در برنامه هاى دیرین خود تجدید نظر کنند،
 
و از در صلح و دوستى با اقوام دیگر در آیند، و زندگى مسالمت آمیزى با دیگران بر اساس احترام به حقوق آنها، و رفع تجاوز از آنان داشته باشند.
 

پی نوشت:

1. آیه 111 سوره آل عمران
2.آیه 112 سوره آل عمران
3. «بحار الانوار»، جلد 9، صفحه 72 و جلد 17، صفحه 173 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر «قرطبى» و دیگر تفاسیر، ذیل آیه مورد بحث.
4. ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۹۲۱، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط الاولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.   
5. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۱۶۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.   
6. مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۰۱، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، القاهرة، دارالصاوی، بی‌تا (افست قم، مؤسسة نشر المنابع الثقافة الاسلامیة).   
7. عسقلانی، ابن حجر، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۴، ص۱۰۳، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.   
8. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷۲ ۳۷۳، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.   
9. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷۳، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.   
10. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱، ص۹۶، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.   
11. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۸۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.   
12. مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۴۰، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
13. دینوری، ابن قتیبة، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، ج۱، ص۶۱، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
15. سوره آل عمران، آیه 111.
16. سوره آل عمران، آیه 111.
17.تفسیر نورجلد 1 - صفحه 584
18. سوره آل عمران، آیه 112.
19.آیه 61 سوره بقره.
20.آیه 78 سوره مائده
21.تفسیر استاد محسن فقیهی
22.تفسیر نور جلد 1 - صفحه 127
23.تفسیر نور جلد 1 - صفحه 128
24.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۳۹۶ بحارالأنوار، ج۱۳، ص14
25.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۳۹۶ بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۸۴/ الإمام العسکری، ص۲۶۳/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص14
26.ترجمه تفسیر روایی البرهان سید هاشم بحرانی ، جلد 3 ، صفحه 138
27. از آنچه گفتیم روشن مى شود که استثناء در آیه به صورت متّصل است.
28. گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ.ش، ج 8، ص 303.
29.تفسیر نور جلد 1 - صفحه 585
30.تفسیر نور جلد 1 - صفحه 586
31.بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی(.۱۳۹۱/۱۱/۱۰)
32. سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۱۱
34.بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان‌ نیروی هوائی ارتش جمهوری(۱۳۹۱/۱۱/۱۹)
 

منابع:

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=3&npt=7&aya=111
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/faqihi/tafsir/96/961118/
https://quran.inoor.ir/fa/ayah/3/111/commentary?book=317
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/321523
https://quran.inoor.ir/fa/ayah/3/111/commentary
https://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#3:111
https://wiki.ahlolbait.comآیه 112 سوره آل عمران
https://wiki.ahlolbait.comآیه 111 سوره آل عمران
https://quran.anhar.ir/tafsirfull-8033.htm
https://wiki.ahlolbait.comآیه 61 سوره بقره
http://alvahy.com/آیه ۱۱۱ - سوره آل‌عمران
http://alvahy.com/آیه ۶۱ - سوره بقره
https://fa.wikifeqh.iعبدالله‌ بن‌ سلام‌
https://ensani.ir/fa/article/5730


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط