آیا حضرت زینب (س) مردم فلسطین را نفرین کرده است؟

آیا حضرت زینب (س) مردم فلسطین را نفرین کرده است؟ آیا مردم عسقلان فلسطین هنگام برخورد با کاروان حضرت زینب به آنها سنگ زدند؟ وآیا حضرت زینب آنها را نفرین کرد؟
دوشنبه، 29 آبان 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
آیا حضرت زینب (س) مردم فلسطین را نفرین کرده است؟

مقدمه:

در مورد فلسطین در سال های اخیر بخصوص از زمان عملیات طوفان الاقصی شبهه در فضای مجازی  بسیاری وارد شده است.
 
شبهات تاریخی و دیگر شبهاتی که با هم ملیت ایرانی  را و اعتقادات دینی مردم را دچار شک و شبهه می کند.
 
متأسفانه در جامعه ما آمادگی برای قبول و انتشار این کلیپها و شبهات بسیار زیاد است، شبهاتی که عمدا طرح می شود .ولی به صورتعمدی و سهوی سریع انتشار می شود.
 
و ازسوی دیگر اگر پاسخی به این شبهات داده شود، قبول و انتشار آن در فضای مجازی بسیار کمتر اسـت،
 
متأسفانه فضای جامعه به دلایل متعدد، بیشتر آمـاده پذیرش شک و شبهه است.تا رفع آن. در این مطلب به طرح یک شبهه درمورد فلسطین و پاسخ آن می پردازیم.
 
شبهه: کاروان اسرا که به سمت عسقلان فلسطین درحرکت بود. حاکمش دستور داد شهر را آذین بندند و بساط طرب و عیش و نوش مهیا نمودند و مردم با لباس نو و سنگ به استقبال کاروان  آمدند و ایشان را سنگ زدند.
 
 در این هنگام حضرت زینب ایشان را نفرین کرد و فرمود: «تا قیام قائم ما، در اضطرار وحشت باشید و سنگ از دستتان نیافتد!» .
 
 وضعیت فلسطین به دلیل نفرین حضرت زینب است. پس دست از حقه بازی بردارید و به دنبال آزادی قدس نباشید! (اسرار شیعه، ص۶۹)(منبعی مجعول)
 
در این مطلب به این شبهه که: آیا حضرت زینب (س) مردم فلسطین را نفرین کرده است؟ پاسخ هایی داده می شود.
 

آیا حضرت زینب (س) مردم فلسطین را نفرین کرده است؟ 

پاسخ اول به شبهه:

کذب و جعل و خلط وقایع در شبهه

شبهه انداز نفرقه افکن در این شیهه هم، مثل غالب شبهات از ترفند دروغی بزرگ استفاده کرده است. زیرا آنقدر دروغ بزرگی گفته که مخاطب حتی فکر نکند شاید این مطلب غلط باشد.
 
این شبهه از ابتدا تا انتهایش بر اساس دروغ  و کذب و جعل و خلط وقایع تاریخی بنا شده است.
 
در حقیقت شبهه کننده هم دو واقعه را کاملا جابجا کرده است. وهم آنچه بیان کرده خلاف چیزی است که در تاریخ عسقلان بیان گردیده است.
 
پاسخ  دوم به شبهه:

متن شبه در هیج کتابی نیست

این مطلب در هیچ منبع معتبر و یا حتی کم اعتبار ولی شناخته شده‌ای وجود ندارد. قاعدتا شبهه کننده این مطلب را از بین مطالبی که باید به عنوان شبهه درست کند اختراع کرده است .
 
پاسخ سوم به شبهه:

کتابی به نام اسرار شیعه نداریم

کتاب «اسرار شیعه» کتابی ناشناخته است و معلوم نیست این کتاب تألیف کیست و در کجا چاپ شده. از این رو، مراجعه به این کتاب با هدف بررسی سند این مطلب، ناممکن است.
 
 به نظر می‌رسد که چنین کتابی وجود خارجی نداشته باشد و صرفاً با هدف ایجاد سند برای مطلبی جعلی، از این عنوان استفاده شده است.
 
پاسخ چهارم به شبهه:

عسقلان فلسطین در مسیر کاروان نبوده

با صرف نظر از اشکال سندی و فقدان منبع، متن این گزارش نیز ایراد دارد و نمی‌توان آن را پذیرفت. کافی است کمی جغرافیا بلد باشیم یا نگاهی به نقشه بیندازیم.
 
 خواهیم دید که منطقۀ فلسطین در غرب و جنوب غربی منطقۀ شام قرار دارد؛ حال آنکه مسیر کاروان حسینی از کربلا به شام، در ناحیۀ شرق قرار داشته است.
 
 در پژوهش‌های معاصر، مطالعات دقیقی در بارۀ مسیر کاروان حسینی از کربلا به کوفه و سپس به شام و مسیر بازگشت آنان به مدینه صورت گرفته و با گمانه زنی‌های علمی، همۀ مسیرهای احتمالی کاملاً مشخّص شده‌اند؛(1)
 
 ولی هیچ یک از مناطقی که امروزه جزو فلسطین شمرده می‌شوند و یا در آن روزگار فلسطین خوانده می‌شده، سر راه آنان نبوده است.
 
پس می‌توان با اطمینان گفت: کاروان اسرا اصلاً به فلسطین نرفت تا بگوییم مردم فلسطین از آنان با سنگ استقبال کردند یا نه!
 
پاسخ پنحم به شبهه

چرا این نفرین بعد تصرف فلسطین ظاهر شده

نکته دیگر  این است که فلسطین تنها حدود 80 سال است که غصب شده و مردمش سنگ به دست شده اند! در حالیکه بیش از 13 قرن از حادثه کربلا می گذرد.
 
گر نفرینی در کار بود چرا پیش از اشغال فلسطین به دست صهیونیست ها اثر نکرده است؟!
 
 و چرا بیش از 13 قرن این مردم سنگ به دست نبوده اند؟ این خود شاهدی گویا بر جعلی بودن ادعای شبهه کننده است.
 
پاسخ ششم به شبهه

نفرین مختص همان زمان است نه بعد آن

حتی اگر فرض کنیم مردم عسقلان فلسطین به کاروان اهل بیت و سرهای شهدا بی احترامی کرده و حضرت زینبایشان را نفرین کرده باشد، .
 
هیچ دلیلی بر سرایت این مطلب به همه فلسطین وجود ندارد و اگر نفرینی در کار باشد مختص همان هایی است که بی احترامی کرده اند.
 
 نه بر اساس عقل و منطق و نه بر اساس آموزه های دین نمی توان مردمی را به دلیل گناه دیگران نفرین و مجازات نمود.
 
 این مطلب را حتی معمولی ترین افراد درک می کنند، چه رسد به حضرت زینب سلام الله علیها که مقام عصمت و علم و عقل ایشان مورد تایید ائمه اطهار علیهم السلام بوده است.
 
مطلب بسیار مهم این است که حتی اگر نفرینی در کار باشد هیچ دلیلی وجود ندارد که آن نفرین ابدی باشد و همه ساکنین آن منطقه را در همه زمان ها شامل شود.
 
 نفرین تنها برای کسانی بوده که در آن زمان ظلم کرده اند و سنگ زده اند، نه برای سایرین. شبیه این مطلب درباره مردم کوفه نیز وجود دارد.
 
 بر اساس نقل های تاریخی حضرت زینب علیهاالسلام مردم کوفه را نیز نفرین کرده است. در خطبه معروف آن بانو در میان مردم کوفه به شدت مردم کوفه را سرزنش کرد و آن ها را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. (2)
 
اما بر اساس روایات قطعی کوفه محل استقرار امام زمان علیه السلام و مرکز حکومت ایشان است. ابوبکر خضرمی می گوید به امام باقر علیه السّلام گفتم: کدام سرزمین پس از حرم خدا و حرم پیامبرش با فضیلت تر است؟ فرمود:
 
 ای ابابکر! سرزمین کوفه که جایگاه پاکی است و در آن مسجد سهله قرار دارد مسجدی که همه پیامبران در آن نماز خوانده اند و از آن جا عدالت الهی پدیدار می گردد و قائم خداوند در همان جا خواهند بود. و جایگاه پیامبران و جایگاه، جانشینان صالح آنان است. (3)
 
امام باقر علیه السلام نیز فرموده است: ...سپس آن حضرت به کوفه باز می گردد و از آن پایگاه عادلانه شخصیت های شایسته و وارسته را به سراسر جهان گسیل می دارد. (4)
 
این بدین معناست که نفرین حضرت زینب سلام الله علیها مخصوص مردم آن زمان کوفه بوده است نه همه زمان ها. انسان ها می توانند از سرگذشت پیشینیان عبرت گیرند و مسیر خود را از گناهکاران و اسلاف خویش جدا کنند.
 
پاسخ هفتم به شبهه

شبهه ناصبی بودن فلسطینی ها را ثابت نمی کند

 بر فرض که مردم فلسطین در آن زمان، به خاندان اهل بیت جسارت کرده باشند، ربطی به مردم کنونی این سرزمین ندارد.
 
به نظر می‌رسد که سازندگان این سخن دروغ، در صدد سرپروش گذاشتن بر جنایات صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی هستند.
 
 و یا با این گزارش ساختگی، می‌خواهند انگیزۀ مسلمانان و به ویژه شیعیان را در دفاع از مردم مظلوم فلسطین سست کنند.
 
 شاید هم خاستگاه این گزارش جعلی، دروغ بزرگی است که مردم فلسطین را «ناصبی» یعنی دشمن اهل بیت معرّفی می‌کند.
 
حال آنکه در میان مسلمانان فلسطینی، شیعه نیز وجود دارد و باقی آنان نیز ناصبی نیستند.
 
وجود مسجدی به نام «الامام علی بن ابی طالب» در نابلس، مسجد «فاطمة الزهرا» در طولکرم، مسجد «الحسین بن علی» در غزّه و نیز مسجدی به همین نام در «الخلیل» و فراوانی نام‌های اهل بیت در میان این مردم، نشان می‌دهد که ناصبی بودن آنان دروغی بیش نیست.
 
پاسخ هشتم به شبهه

حرکت کاروان حضرت زینب از مسیر بادیه نه شهرها

این احتمال، وجود دارد که فقط سرهای شهدا را در شهرها چرخانده باشند؛ نه همه ی کاروان را یعنی اسیران را از راهى کوتاه تر برده باشند.
 
حتّى در برخى اخبار، آمده است که سر مطهّر امام علیه السلام را پس از ورود اسرا به شام، در شهرهاى شام نیز گردانیدند،(5)
 
به نظر مى رسد که مسیر حرکت اسیران، از جایى بوده که کمترین حضور مردمى را داشته که همان مسیر بادیه است. ولی سرها را از بین شهرها برده باشند.
 
متن کامل بهایى نیز مؤیّد این مسئله است: «مَلاعین که سرِ حسین علیه السلام [را] از کوفه بیرون آوردند، خائف بودند از قبائل عرب که غوغا کنند و از ایشان، باز ستانند. پس راهى [را] که به عراق است، ترک کردند و بیراه مى رفتند.» (6)
 
یعنی کاروان حضرت زینب (س) اصلا همراه سرها در شهر عسقلان نبوده است تا بخواهد نفرینی بکند. بلکه به دستور یزید قبل یا بعد از رسیدن حضرت زینب به دمشق سرها را به شهرهای دیگر برده اند.
 
 
ما دلیل روشن و گزارش تاریخى معتبر و کهنى براى اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکى از این سه راه، در دست نداریم و حدیثى نیز از اهل بیت علیهم السلام در این باره به ما نرسیده است.
 
پاسخ  نهم به شبهه

دو عسقلان وجود دارد یکی در عراق و دیگری در فلسطین

 ماجرا از این قرار است که در منابع مربوط به واقعه کربلا و حرکت کاروان اسرا از کوفه تا شام از دو نقطه به نام عسقلان نام برده شده است:
 
یکی در عراق که کاروان اسرا پیش از رسیدن به موصل از آنجا عبور کردند. و دیگری، شهر عسقلان در فلسطین است
 

الف: عسقلان در عراق

در موسوعه کربلا آمده است این عسقلان ناحیه دیگری است:
«المعروف أن عسقلان بلدة فی فلسطین تقع جنوب یافا قریبا من البحر. ولکن هذه (عسقلان) أخری تقع فی العراق و قد مرّ بها رکب السبایا قبل وصولهم الی الموصل علی ما یبدو و لم أعثر علیها فی الخرائط و لا فی معاجم البلدان. هذا مع العلم بأن رأس الحسین الشریف (علیه ‌السّلام) قد سیّره یزید بعد وصوله إلى دمشق سیّره إلى فلسطین ثم مصر و مرّ بعسقلان فلسطین الواقعة بین یافا و رفح.»(7)
 
«معروف است عسقلان شهری است در فلسطین واقع در جنوب یافا نزدیک دریا. ولیکن این عسقلان دیگری است که در عراق واقع شده است که کاروان اسیران از آنجا گذشتند قبل از رسیدن به موصل در عراق، یعنی منظور از عسقلان ، عسقلان در عراق است نه عسقلان در فلسطین.
 

1- در ماجرای عسقلان عراق نه نفرینی است نه سنگی

بر اساس گزارش های تاریخی حاکم این منطقه بود که دستور داد شهر را آذین بندند و مردم جشن و شادی به پا کردند نه مردم عسقلان در فلسطین.
 
نکته مهم دیگر این است که حتی در عسقلان عراق هیچ گزارشی از سنگ زدن مردم عسقلان و نفرین حضرت زینب وجود ندارد.
 
 بر اساس برخی گزارشات ماجرای معروفی در این منزل اتفاق افتاده که مربوط به شخصی است که با ناراحتی خدمت امام سجاد علیه السلام می رسد و از ایشان می پرسد چه درخواستی دارید؟
 
 حضرت فرمودند به نیزه داران پولی دهید تا سرها را از میان محمل ها و زنان و کاروانیان بیرون برند تا مبادا نگاه نامحرمان به زنان ما افتد...(8)
 

2- شرح کامل ماجرای عسقلان در عراق

درباره گذشتن کاروان عترت (علیهم السّلام) از عسقلان در دمعه الساکبه آمده است:
 
«فی (الدمعة الساکبة) قال: و ساروا مجدّین إلى أن وصلوا إلى بلد یقال له عسقلان و أمیر ذلک البلد یعقوب العسقلانی و کان فی حرب الحسین علیه‌السلام. فلما وصل العسکر مع الرأس و النساء إلیه أمر أن یزیّنوا ذلک البلد و أمر أصحاب الله و الزهو أن یفرحوا و یلعبوا و یضربوا الطنبور و العود. و جلسوا فی القصور باللهو و شرب الخمور.
 
فلما دخلوا و أدخلوا الرأس و النساء کان رجل تاجر اسمه زریر الخزاعی و کان واقفا فلما رأى الناس على ذلک، سأل بعضهم: إن هذا الفرح و السرور ما سببه و ما سبب تزیین الأسواق؟ فقالوا: کأنک غریب. قال: نعم. قالوا: کان فی العراق رجل مع جماعة و هم یخالفون یزید و ما بایعوه فبعث إلیهم عسکرا فقتلوهم و هذه رؤوسهم و نساؤهم. فسأل زریر: یا هذا، هؤلاء کانوا مسلمین أم کفرة؟ فقیل له: إنهم کانوا سادات أهل الاسلام. فقال: ما کان سبب خروجهم على یزید؟ قیل له: إن کبیرهم کان یقول: أنا ابن رسول الله صلى ‌الله‌ علیه ‌و آله‌ و سلم و أنا بالخلافة أحق. فسأل: من کبیرهم و من کان أبوه و من کانت أمه؟ قیل: أما اسمه الحسین و أخوه الحسن و أمه فاطمة الزهراء بنت رسول الله صلى ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم  و أبوه أمیر المؤمنین علیه ‌السلام. فلما سمع زریر ذلک اسودّت الدنیا فی عینیه و ضاقت الأرض علیه.
 
فجاء قریبا من السبایا، فنظر إلى علی بن الحسین علیهما‌السلام فبکى بکاء شدیدا و أنّ أنّة عظیمة. فقال زین العابدین علیه‌السلام : ما لی أراک تبکی یا هذا؟ و جمیع أهل البلد فی فرح و سرور؟ فقال: یا مولای، أنا رجل غریب قد وقعت فی هذا البلد و سألت أهل هذا البلد عن فرحهم و سرورهم؟ فقالوا: باغ تباغى على یزید فقتله و بعث برأسه و نسائه إلى الشام. فسألت عن اسمه؟ قالوا: هو الحسین بن علی بن أبی طالب علیه‌السلام و جده محمّد المصطفى. فقلت : تبّا لکم فمن کان أحق منه بالخلافة؟ فقال علیه‌السلام: جزاک الله یا زریر خیرا فقد أرى فیک المعرفة و لنا المحبة. (قال) فقلت: یا سیدی هل لک حاجة لأنی لک بشرط الخدمة. قال علیه ‌السلام : قل للذی هو حامل لرأس الحسین علیه ‌السلام أن یتقدم على النساء لتشتغل النظارة بالرأس عن النظر إلى النساء. قال : فمضیت من وقتی و أعطیت حامل الرأس خمسین مثقالا من الذهب و الفضة حتى اعتزل و تقدّم به فاستراحت النساء من مدّ النظر إلیهن ...»(9)
 
«در کتاب الدمعه الساکبه این چنین آمده است: قافله اسرا و سرهای مطهر به همراه عدّه زیادی از سپاه ابن زیاد از کوفه به مقصد شام حرکت کردند.
 
 در سر راه خود به شهر عسقلان رسیدند حاکم آن شهر به نام یعقوب عسقلانی کسی بود که در جنگ با حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) شرکت کرده بود.
 
 و پس از آن به عسقلان برگشته بود لذا وقتی که این قافله به شهر عسقلان رسید او دستور داد که به خاطر این پیروزی شهر را آذین بندی کنند و زنان نیز زینت کنند و ساز و دهل و شیپور و طبل زده شود و همه شادی و خوشحالی کنند و سپس کاروان اسرا وارد شهر شدند،.
 
 مرد تاجری به نام زریر خزاعی در جایی ایستاده بود. وقتی که اوضاع شهر و مردم را دگرگون دید و همه را در حال شادمانی دید متعجب شده بود که این جشن به چه مناسبتی است. پرسید: امروز در شهر شما چه خبر است و چرا بازارها را زینت کرده اند؟
 
 به او گفتند: گویا تو غریبه هستی. او گفت: آری من در شهر شما غریبه هستم. او گفت: شخصی در عراق بود که با یزید به مخالفت برخاسته بود.
 
 و حاضر به بیعت با یزید هم نبود لذا یزید سپاهش را فرستاد و او را به همراه اصحابش کشت و این سرها را که می بینی، سرهای همان افراد است و این اسیران را که می بینی زنان و کودکان او است. سپس زریر پرسید: اینها که با یزید مخالفت کرده اند مسلمان بوده اند یا کافر؟
 
 به او گفتند: آنها بزرگان اسلام بودند. زریر پرسید: پس علت مخالفت آنها با یزید چه بود؟ به او گفتند: که بزرگ آن مخالفان می گفت که من فرزند رسول خدا هستم و من برای خلافت شایسته تر هستم. سپس پرسید: او پدر که بود و مادرش چه کسانی بودند؟
 
او گفت: نامش حسین است و برادری به نام حسن داشت مادرش فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا بود و پدرش امیرمومنان علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است.
 
وقتی که زریر این را شنید دنیا پیش چشمش تیره و تار شد. گویی دنیا بر سرش خراب شده بود.
 
 در حالی که خیلی ناراحت بود به طرف قافله اسراء جلو رفت وقتی نگاهش به امام سجاد (علیه السّلام) افتاد به شدّت بر حال اسفبار آن حضرت گریه کرد.
 
 و دید چه مصیبت بزرگی واقع شده است. امام سجاد (علیه السّلام) از او پرسید: ای مرد برای ما گریان شده ای در حالی که همه مردم این شهر شادمانی می کنند.
 
 زریر گفت: مولای من، در این شهر غریبه هستم وقتی که وارد این شهر شدم دیدم مردم این شهر در حال شادمانی هستند علتش را پرسیدم به من گفتند :
 
که شخصی بر یزید طغیان و شورش کرده و یزید هم او را کشته و سر او را به همراه زنان و کودکانش به شام می برند از اسمش پرسیدم به من گفتند:
 
او حسین بن علی (علیه السّلام) است و جدش محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله) است. گفتم: وای بر شما او برای خلافت مسلمانان شایسته ترین است.
 
سپس آن حضرت به او گفت: خدا جزای خیرت دهد می بینم نسبت به ما محبت و معرفت داری. زریر به آن حضرت گفت:
 
مولای من برای شما چه خدمتی می توانم انجام دهم. آن حضرت (علیه السّلام) فرمودند:
 
 زریر به این نیزه داران که سر پدرم بر آن هست بگو کمی از این زنان فاصله بگیرند و جلوتر بروند تا مردم سر پدرم را تماشاکنند و این قدر به زنان نگاه نکنند.
 
زریر می گوید: من به نزد نیزه دار رفتم و به او مقدار زیادی درهم و دینار دادم تا خواسته ام را برآورده کند و او هم از زنان فاصله گرفت و کمی به جلو رفت. احساس کردم بانوان راحت شدند...
 
پس شبهه کننده مطلبی را از عسقلان عراق به نام عسقلان فلسطین بیان می کند که کاملا حرف و نقل ایشان خلاف واقع است.
یعنی نه تنها اشتباه محرز کرده است بلکه آنچه را هم که نقل کرده اصلا در منابع وجود ندارد.
 
 در این منبع هم که اشاره به ماجرای عسقلان عراق شده است.هیچ  بیانی از سنگ زدن مردم و نفرین حضرت زینب (س) وجو ندارد.
 

3- مقام راس الحسین در مسیر کربلا به سوی عسقلان

طبق نقل ابن شهر آشوب در مناقب نیز عسقلان قبل موصل در نظر گرفته شده است: و موصل در عراق است نه فلسطین.
 
اگر چه در خود عسقلان عراق مقام و مشهد راسی وجود ندارد ولی در کل این مسیر از کوفه تا دمشق نقام های برای سید الشهدا به احترام سر مقدس ساخته شده است.
 
«وَ مِنْ مَنَاقِبِهِ (ع) مَا ظَهَرَ مِنَ الْمَشَاهِدِ الَّتِی یُقَالُ لَهَا مَشْهَدُ الرَّأْسِ مِنْ کَرْبَلَاءَ إِلَى عَسْقَلَانَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی الْمَوْصِلِ وَ نَصِیبِینَ وَ حَمَاةَ وَ حِمْصٍ وَ دِمَشْقَ وَ غَیْرِ ذَلِک‏.»(10)
 
و از کرامات حضرت امام حسین (علیه السّلام) که آشکار شد از زیارتگاهی است که آن را مشهد رأس می نامند و در راه کربلا به سوی عسقلان واقع است و مابین این دو منزلگاه در موصل و نصیبین و حماه و حمص و دمشق و مکانهای دیگر.»
 
ظاهرا شبهه کننده کور بوده است که مکان هایی را که مردم هر منطقه ای برای سید الشهداعلیه السلام هنگام عبور سرها  مقام و مشهد راس درست کرده اند آنها را مطالعه کند.
 

ب :عسقلان در فلسطین

حوادثی که در عسقلان فلسطین اتفاق افتاده 180 درجه و کاملا برخلاف ادعای شبهه کننده است.
 بر اساس منابع تاریخی نه تنها حاکم و مردم عسقلان فلسطین به اسرا و سرهای شهدا بی احترامی نکردند که با حترام کامل با ایشان رفتار کردند.
 
 بر اساس نقل های تاریخی حاکم عسقلان فلسطین شخصی با ایمان و خدا  ترس بود و دستور داد سر مطهر امام حسین را در این شهر دفن کنند، که البته در ادامه همین نقل آمده که بعدها سر مطهر را از آن شهر منتقل کردند.(11)
 

1- مقام رأس الحسین در عسقلان فلسطین

سوال اگر حضرت زینب (س) مردم عسقلان در فلسطین را در ان زمان نفرین کرده است ، چرا این مردم در آن زمان برای امام حسین علیه السلام  مقام راس الحسین ساخته اند.
 
برخی از گزارش‌ها حاکی از آن است که گروهی از اهالی عسقلان در فلسطین نزد یزید بودند و از وی خواستند سر نزد آنان دفن شود. یزید سر را به آنان داد و آنها سر را در شهرشان دفن کردند و بر آن بارگاهی ساختند. (12)
 
 قزوینی (از مورخان قرن هفتم هجری) گزارش کرده است که مزار رأس الحسین در عسقلان، ساختمانی بزرگ با سنگ‌های مرمر بوده و مردم به آن تبرک می‌جسته‌اند و از همه جا برای زیارت آن می‌آمده‌اند و نذورات فروانی برای آن انجام می‌شده است. (13)
 
بر اساس گزارشی دیگر در عصر خلافت المستنصر بالله فاطمی یکی از خلفای فاطمی و وزارت بدرالجمالی، شخصی در خواب دید که سر امام در عسقلان دفن است و در خواب، محل آن برایش مشخص شد و آنجا را نبش کردند و بدرالجمالی بر آن بارگاهی ساخت. (14)
 

2- مقام رأس الحسین در شام و مصر

حرم و بقعه‌اى که مدفن سر مطهر سیدالشهدا ع است، یا مکانى که سر آن حضرت به آنجا هم برده شده است. به این نام، دو محل یکى در شام و دیگرى در مصر وجود دارد.
 
در شام‌ در عسقلان مسجدى بزرگ و ضریحى عظیم است که مردم آنجا را زیارت کرده، تبرک ‌مى‌جستند. (15)
 
 به نوشته سید محسن امین: محلى در کنار مسجد جامع اموى در دمشق که ‌گویا محل نگهدارى سر مطهر سیدالشهدا در ایام یزید بوده و در خزانه آن ملعون نگهدارى ‌مى‌شده است. (16)
 
همچنین وى (در سفرنامه خویش) مى‌نویسد: در مصر، زیارتگاه با شکوه‌ و مقدسى است که مردم مصر معتقدند سر ابا عبدالله الحسین علیه السلام در آنجا مدفون است و خلفاى مصر آن را از شهر عسقلان (در فلسطین) آورده و طى مراسمى در مصر دفن‌ کرده‌اند.
 
در همین زمینه در «اعیان الشیعه‌» مى‌نویسد: بنا به قول برخى، یکى از خلفاى‌ فاطمى در مصر، مامورانى به عسقلان (بین مصر و شام) فرستاد .
 
و سرى را برایش آوردند و گفت که سر حسین‌ علیه السلام است. آن را به مصر آوردند و در محلى که الآن به نام مشهد یا مسجد راس الحسین علیه السلام معروف است دفن کردند.
 
مردم مصر به این محل علاقه نشان‌مى‌دهند و زن و مرد دسته دسته به زیارت آن مى‌روند و مراسم دعا و تضرع در آنجا مى‌گیرند.
 
البته در این که آن سر، سر امام حسین‌ علیه السلام بوده، تردید وجود دارد. (17) این مسجد، اکنون نیز در قاهره وجود دارد، محل تجمع و مرکز محافل دینى و قرآنى، به ویژه در شبهاى ‌ماه رمضان است.
 
 و در میلاد امام حسین‌ علیه السلام هزاران نفر آنجا گرد مى‌آیند و حتى دست ‌توسل به سوى خداى حسین‌ علیه السلام دراز کرده و به برکت آن مکان، بیماران و گرفتاران شفا و نجات مى‌یابند.
 

3- منشأ مقام راس الحسین قاهره مقام راس الحسین عسقلان است

منشأ مشهدالرأس قاهره مشهدالرأس عسقلان است و اگر کسی وجود سر مقدس در عسقلان را نپذیرد طبیعی است که مشهد قاهره را نخواهد پذیرفت،.
 
 چون همۀ کسانی که از رأس الحسین(ع) در قاهره نام برده‌اند تصریح کرده‌اند که سر از عسقلان به آنجا منتقل شده است.
 

4- تعمیر بارگاه مقام راس الحسین در عسقلان

مقریزی به نقل از ابن میسر، از مورخان سدۀ هفتم هجری، چنین گزارش می‌کند: «در سال ۴۹۱ هجری افضل بن امیرالجیوش با لشکری که برای نبرد با صلیبی‌ها به بیت‌المقدس رفته بود.
 
بعد به عسقلان بازگشت و محلی را که رأس‌الحسین(ع) در آن بود ویرانه دید. پس سر را بیرون آورد، معطر کرد و به جایی دیگر منتقل نمود. آنگاه آن بارگاه را تعمیر کرد و سر مقدس را با احترام به جایگاه اول برگرداند.»
 
دلیل این مطلب کلام صریح سبط بن جوزی، قدیمی‌ترین مورخی است که درباره این موضوع سخن گفته است. وی می‌نویسد:
 
خلفای فاطمی سر مقدس را از باب فرادیس(دمشق) به عسقلان منتقل کرده و از آنجا به قاهره بردند. (18)
 

5- تخریب مقام راس الحسین در عسقلان توسط اسرائیل

این زیارتگاه که از آثار باستانی فلسطین به شمار می‌رفت، در سال ۱۹۵۰ توسط ارتش رژیم اشغالگر قدس و فرماندهی موشه دایان تخریب شد(به نقل از ویکیپدیا با دخل و تصرف).
 

6- مقام راس الحسین در بیمارستان فعلی  فلسطین اشعالی

در این مرکز درمانی زیارتگاهی  کوچک  به درخواست یکی از رهبران شیعی و بازدید زائران شیعه برای شیعیان ساخته شد.
 
در طول سال‌ها هزاران شیعه برای عبادت و زیارت به این مکان آمده‌اند. خود عسقلان پنج هزار سال سابقۀ تاریخی دارد.
 
 اما وقتی که در سال ۱۹۶۱ این بیمارستان برای اولین بار ساخته شد هیچ نشانه‌هایی در دست نبود . اما در حال حاضر و اجازه و حمایت بیمارستان، در عسقلان.
 
 نمازگزاران با ارزشترین سنگ مرمر را از هند به آنجا وارد کردند، سنگ مرمری که برای ساخت تاج محل نیز از آن استفاده شده بود.
 
این عبادتگاه که حدودا دو دهه است بنا شد به روی زائران باز است. زائران با اتوبوس می‌آیند، با حراست هماهنگ می‌کنند. این زائران در محوطه پارک کرده و برای دعا به سمت آن تپه می‌روند.
 

نکته:

اگر واقعا ثابت شود که راس امام حسین علیه السلام به عسقلان فلسطین رسیده است، نمادهای موجود از راس مبارک امام حسین علیه السلام این را ثابت می کند که:
 
در آن زمان و در آن شرایط سخت ارادت مردم عسقلان فلسطین در دفاع از مظلوم وجود داشته است. حتی اگرفقط نمادی از دین اسلام و شیعه را بنا گذاشته باشند.
 
در غیر این صورت امروزه از این مکان های مقدس یادی نمی شد.و اگر می بینمیم در طول تاریخ یادی از سید الشهدا بوده است اینها بخاطر احترامی است که مردم در آن زمان به اهل بیت علیهم السلام گذاشته اند.
 
از طرفی واقعه عاشورا نمادی از مظلومیت همراه با عزت اسیرانی بوده است که امروز در سرتا سر عالم به آن افتخار می کنند.
 
 همچنانکه مردم مظلوم فلسطین از این قاعده نه اینکه مستثنا نیستند بلکه واقعه عاشورا را هر روز با چشم و گوش و جان احساس می کنند.
 
و شبهه اندازان تفرقه انداز به هیچ عنوان نمی توانند مردم فلسطین را به عنوان ناصبی معرفی کنند زیرا هر کس این خط و مشی را دارد خودش صهیوننیست است.
 
و دیگر اینکه  وجود راس الحسین علیه السلام در شهرها نمی تواند وجود کاروان حضرت زینب را هم در شهرها اثبات کند زیرا در تاریخ داریم که گویا سرها را جدای از کاروان حرکت داده اند.
 

نتیجه:

شبهه کننده دو واقعه تاریخی در دو مکان هم نام را جابه جا کرده و دروغی بزرگ نیز به آن افزوده است .
 
تا اوهام باطل خویش را به جوانانی که اطلاعی از این دقایق تاریخی ندارند، دیکته کند و ایشان را فریب دهند.
 
عبور کاروان اسرا از فلسطین و در نتیجه، جسارت مردم آن جا به اهل بیت و نفرین شدنشان توسط حضرت زینب،(س) هیچ مستندی ندارد.
 
 و گویا این شایعه بی اساس را افرادی با هدف دفاع از صهیونیسم و یا ایجاد تفرقه میان مسلمانان ساخته باشند.
 اکرهم در جایی هم نقل شده است که اهل بیت نفرین کرده اند این لعن و نفرین مربوط به کسانی است که دستشان آلوده به خون ناحق مظلومی بوده یا  به خون اهل بیت آلوده بوده است و این نفرین شامل عموم مردم نخواهد شد.  
 

پی نوشت:

1. رای نمونه، ر.ک: محمّدی ریشهری، محمّد، و همکاران، شهادتنامۀ امام حسین بر پایۀ منابع معتبر (برگرفته از: دانش‌نامۀ امام حسین ع)، با همکاری سید محمود طباطبایی‌نژاد و سید روح الله سید طباطبایی، گزینش: مرتضی خوش نصیب، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، تک جلدی، چاپ سوم، ۱۳۹۰ شمسی، ص۷۶۳ ۷۷۰ و نیز نقشۀ الحاقی در پایان کتاب.
2.مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج‏۴۵، ص۱۶۳.
3.حرّ عاملی، اثبات الهدات، قم، چاپخانة علمیّه، ج3، ص402.
4.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت،مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج52، ص345.
5. شرح الأخبار: ج 3 ص 159.
6. کامل بهایى: ج 2 ص 291.
7. موسوعه کربلا، جلد2، صفحه 341
8.تاریخ امام حسین علیه السلام، ج6، ص276-280.
9.موسوعه کربلا، جلد2، صفحه 371 – 370
10. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، جلد‏4، صفحه82
11. موسوعه کربلا، بیضون لبیب، ج2، ص539.
12 محمد بن علی عمرانی، انباء فی اخبارالخلفاء، ص۱۶ به نقل از: مقتل جامع، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۵۸۴.
13. قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ۱۹۹۸م، ص۲۲۲.
14. گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۵۸۴.
15. آثار البلاد و اخبار العباد، قزوینی، ص 278 (چاپ امیر کبیر).
16. اعیان الشیعه، ج 1، ص 627.
17.همان.
 18.برگرفته از «رأس الحسین(ع) و مقام‌های آن، مصطفی صادقی کاشانی، در کتاب نگاهی نو به جریان عاشورا، ص ۳۸۲-۳۸۳.
 

منابع:

http://sarallah.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=VAGEHLIST&RADIF=1751
https://iqna.ir/fa/news/4181166/مقام رأس‌الحسین(ع) در عسقلان فلسطین
https://www.ghatreh.com/news/nn14020812546220109824
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2935
https://fa.wikivahdat.com/wikمقام رأس الحسین
http://www.porsemanequran.com/content
http://drmostafavi.blogfa.com/post/5367
https://fa.wikishia.net/viewمقام رأس الحسین
https://imamhussain.org/persian/34398
https://nournews.ir/Fa/News/74717
https://www.pasokhgoo.ir/content
https://www.pasokhgoo.ir/content
https://btid.org/fa/news/165864
https://ahlolbait.com/content/938
https://javabcity.ir/node/4024
https://fa.wikivahdat.com/wik
https://andishemoaser.ir
https://kab.basu.ac.ir/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.