طرح مسأله و ضروت بحث
یکی از موضوعاتی که در تربیت و پرورش فرزندان لازم است بدان توجه و راهکارها و رویکردهای ضروری در ارتباط با آن در نظر گرفته شود، موقعیت ها و شرایطی است که فرزند از مادر پیروی و حرف شنوی لازم را ندارد.در چنین شرایطی والدین و به ویژه مادران در صورتی که آگاهی، شناخت و رویکردهای مورد نیاز را نداشته باشند، بدیهی است که تربیت و پرورش فرزندان با دشواریها و ناکارآمدهایی مواجه شده و پدر، مادر، فرزندان و خانواده در نهایت آسیب ها و پیامدهای مشکل آفرین ناشی از آن را تجربه خواهند نمود.
این مطلب را اغلب مادران در تربیت فرزندان خویش تجربه کرده اند که در موقعیت ها و شرایطی فرزندان اعم از دختر و پسر از دوران کودکی تا دوره جوانی از کنترلشان خارج شده و پیروی لازم از خواسته های مادر را ندارند و همین امر ناآرامی ها و دشواریهایی را در درجه اول برای مادران و در ادامه برای فرزند و خانواده به همراه خواهد داشت.
در ارتباط با این گونه شرایط که فرزند از کنترل و هدایت مادر خارج می شود، به نکات و مواردی به قرار زیر می توان اشاره نمود:
١. مادران به تنهایی از عهده تربیت فرزندان برنمی آیند.۲. نوع ارتباطی که مادر با فرزند برقرار می کند، تا حدودی متفاوت از پدر است.
٣. حتی موفق ترین مادران نیز با چنین مواردی برخورد می کنند که در موقعیت ها و شرایطی فرزندشان از آنها پیروی نداشته باشد.
۴. پرهیز مادران از درگیر شدن با موقعیت هایی که فرزند از آنها پیروی نمی کند.
۵. مداخله پدر در موقعیتی که فرزند پیروی از مادر را ندارد.
۶. بعضی واکنش های مخالفت آمیز فرزندان نسبت به اطلاع دادن و محول کردن نافرمانیشان به پدر از سوی مادر
در ادامه، توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه می شود.
لزوم مشارکت پدر و مادر در تربیت فرزندان
تربیت فرزند امری است که پدر و یا مادر به تنهایی از عهده تمامی امور آن برنمی آیند و در بعضی مقاطع و موارد، پدر و یا مادر به تنهایی قادر به اجرا درآوردن تمامی امور تربیتی و پرورشی فرزند نیست، به همین جهت لازم است تا پدر و مادر هر یک وظایف تربیتی ویژه خویش را شناسایی نموده و در درجه اول در حوزه وظایف طرف مقابل مداخله ننمایند و در ادامه و چنانچه متوجه شدند که فرزند پیروی از خواسته های تربیتی و پرورشی والدین را ندارد، اجرای آن را به طرف مقابل واگذار کنند.چنین امری برای مادران بیشتر روی می دهد، زیر آنها ارتباط و تعامل بیشتری را با فرزند دارند و پدرها بیشتر به دلیل درگیر شدن با امور شغلی، کمتر به امور فرزندان می پردازند، البته این امر شیوه سالم و سازنده ای در تربیت و پرورش فرزندان نبوده و لازم است که پدران نیز به صورتی برابر با مادران درگیر عوامل تربیتی فرزندان شوند، زیرا تربیت و پرورش فرزند دختر و یا پسر به حضور مؤثر و سازنده پدر نیازمند است.
در هر صورت روبرو شدن با وضعیتی که فرزندان در سنین مختلف اعم از دختر و پسر حرف شنوی و پیروی لازم از مادر را نداشته باشند، روی می دهد و لازم است که آنان آشنایی مورد نیاز و اتخاذ رویکردهای مناسب برای برخورد با این گونه موقعیت ها را داشته باشند.
تفاوت مادر با پدر در برقراری ارتباط با فرزند
عشق مادر به فرزند با عشقی که پدر و به فرزند دارد، نه از لحاظ محتوا بلکه از بابت شیوه ابراز تا حدودی با هم متفاوت هستند. در واقع مادر با عشق بدون قید و شرط با فرزند برخورد می کند و به همین سبب فرزندان اعم از دختر و پسر در ارتباط متقابل با مادران راحت تر بوده و این امر محاسن گوناگونی را دارد که مادر از بسیاری نکات و موارد با خبر می شود، اما این امر مشکل آفرینی هایی را نیز برای مادران به همراه دارد، بدین صورت که فرزندان بیشتر با مادران مخالفت کرده و رودرروی آنها قرار می گیرند.موفق ترین مادران و تجربه عدم پیروی فرزندشان از آنها
حتی موفق ترین مادران نیز با چنین مواردی برخورد می کنند که در موقعیت ها و شرایطی فرزندشان از آنها پیروی نداشته باشد. چنین موردی را اغلب مادران تجربه کرده اند که در بعضی شرایط و موقعیت ها فرزندشان از آنها پیروی نمی کند، اما آنچه که مشکل آفرینی و آسیب زایی برای تربیت فرزندان ایجاد می نماید و هم چنین والدین را نیز دچار مشکل می نماید، ویژگی های این گونه پیروی نکردن و حرف شنوی نداشتن است که در مواردی حاد و آسیب گونه شرایطی به قرار زیرا ایجاد می شود.الف: تعداد دفعات و مواردی که فرزند پیروی از مادر را ندارد، به مراتب بیشتر است.
ب: حرف شنوی و یا پیروی نداشتن فرزند در موارد اصولی و اساسی است.
در واقع اغلب مادران این گونه موارد را تجربه می کنند که فرزند در موقعیت و شرایطی حرف شنوی از آنان را نداشته و آنچه را خود می خواهد، انجام می دهد. اما در شرایط آسیب گونه و حاد، تعداد دفعات این گونه پیروی نداشتن ها فقط به یکی دو مورد محدود نمی شود، بلکه موارد و دفعات آن خیلی بیشتر می شود و فرزند در اغلب امور خودسری ها و تمردهای گوناگونی را نشان داده و خواسته های والدین و به ویژه مادر را پیروی نمی کند.
فرزندی که در زمینه ها و موارد گوناگون حرف شنوی از مادر را ندارد، چنین امری زنگ خطری برای والدین است تا اقدام های مورد نیاز جهت برطرف کردن تمرد و نافرمانی اش را رفع نمایند.
مورد دیگری که باعث می شود تا حرف شنوی نداشتن و پیروی نکردن فرزند از والدین و به ویژه مادر جنبه آسیب گونه و مشکلآفرین به خود بگیرد، حرف شنوی نداشتن در زمینه های مهم خطر آفرین و آسیب زننده است.
بدین صورت که فرزندی احتمال دارد در زمینه های مختلف از والدین و به ویژه مادر متابعت لازم را داشته باشد، اما در یکی دو مورد اساسی که می تواند آسیب های اساسی و تعیین کننده ای را به وجود آورد، از مادر پیروی نکرده و همین امر پیامدهای ناگواری را به همراه داشته باشد.
بررسی یک مورد نمونه
فرشته ۴۸ ساله، مشکلاتی در روابط متقابل و همچنین زمینه های تربیتی با فرزندش مهران ۱۹ ساله پیدا کرده بود. او یک فرزند دختر ۱۵ ساله نیز داشت که در ارتباط با تربیت او به مشکل چندانی برخورد نکرده بود.مهران در زمینه های تحصیلی و سایر زمینه ها فرد موفقی بود، اما فقط در یکی دو مورد از والدین حرف شنوی نداشت. او از همان ابتدای دوره نوجوانی و سن ۱۴ سالگی شب ها دیر به منزل می آمده و با بعضی از دوستانی معاشرت می کرده که خانواده موافق ارتباط وی با آنها نبودند. چنین امری به تدریج و با وجود همکاری داشتن و حرف شنوی او از والدین مشکلات و ناآرامی هایی را به وجود آورده بود.
فرشته که نگران دیر آمدن پسرش بوده، به تدریج او را زیر نظر می گیرد و یک بار چند سیگار در جیب او پیدا می کند، که پس از آگاه کردن و در میان گذاشتن، مهران خاطرنشان می کند که سیگارها متعلق به او نبوده و قول می دهد که دیگر چنین موردی تکرار نشود.
اما فرشته که خیلی از این بابت نگران شده بود به جستجوی کیف،. لباس و وسایل شخصی مهران به صورت پنهانی ادامه می داده تا این که یک بسته قرص نیز در جیب او پیدا می کند و با پرس و جویی که از داروخانه به عمل می آورد، مشخص می شود که آن قرص ها نوعی مسکن خیلی قوی هستند. البته واضع است که مصرف خودسرانه این گونه مسکن های قوی بدون تجویز پزشک با اعتیاد به مواد مخدر تفاوتی ندارد.
پرهیز مادران از درگیر شدن با موقعیت های عدم پیروی فرزند از آنها
این نکته خاطرنشان شد که بنا به دلایل گوناگونی فرزندان در بعضی شرایط و موقعیت ها از مادران حرف شنوی ندارند و موضوع خیلی مهمی که لازم است مادران نسبت به آن توجه داشته باشند، شناسایی این گونه موقعیت ها و شرایط است، زیرا فرزندان در بعضی شرایط بدین صورت رفتاری می نمایند و در سایر موقعیت ها پیروی از خواسته های والدین را دارند.برای مثال، دختری احتمال دارد که در زمینه پوشش ظاهری و آرایش از مادرش حرف شنوی نداشته، اما در سایر زمینه ها همکاریهای لازم را داشته باشد.
در مورد فرشته به همین صورت بود که مهران فرزندش در زمینه های تحصیلی و سایر امور خانوادگی پیروی لازم از والدین و خانواده را داشت، اما در ارتباط با معاشرت با بعضی از دوستانش که خانواده نمی پسندید و هم چنین در ارتباط با حضور به موقع در منزل و پرهیز از دیر آمدن پیروی لازم از مادر را نداشت.
من نمیدونم باید از پدرت سوال کنی
در مجموع لازم است که مادران این گونه موارد را که فرزند پیروی لازم و حرف شنوی از آنها را ندارد، شناسایی نموده و از درگیر شدن مستقیم با فرزند خودداری نمایند و انجام آن را به پدر محول نمایند. این امر دلایل گوناگونی دارد، زیرا مادری که از فرزند رفتاری را بخواهد و فرزند نیز خواسته مادر را انجام ندهد، مادر وجهه واقتدارش زیر سوال می رود.در حالی که پدر و مادر برای تربیت کارآمد و مؤثر فرزندان لازم است که از اقتدار مورد نیاز برخوردار باشند. در واقع مادری که اقتدار و یا منزلت خود را نزد فرزند از دست بدهد بعضی از فرزندان، به ویژه آنهایی که از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند، از چنین موقعیتی سوء استفاده کرده و از ضعف موجود مادر به نفع خود بهره برداری نموده و نافرمانی هایی را به اجرا درخواهد آورد.
هم چنین در بعضی مواقع و برخی از فرزندان با گفت و شنود منطقی راضی به مراعات خواسته والدین نیستند و احتمال دارد که در نهایت کار به برخورد جسمانی بکشد، یک دختر و پسر نوجوان و یا جوان و تا حدودی به رشد و توانایی جسمانی دست یافته، تا برای مثال نسبت به مادر بی احترامی نموده و رو در روی او بایستد و برخوردی جسمانی با مادر داشته باشد، اما آنها به طور معمول کمتر جرات می کنند تا این گونه رفتارها را نسبت به پدر اعمال نمایند.
از این رو لازم است تا مادران از چنین موقعیت هایی که می تواند بی حرمتی هایی از قبیل برخورد جسمانی را به همراه داشته باشد، پرهیز نموده و بایستی مسئولیت آن را به پدر محول نمایند.
در واقع همان طور که یک پدر از عهده انجام همه امور تربیتی و پرورشی فرزندان برنمی آید، یک مادر نیز به همین صورت است و به تنهایی قادر به اجرا درآوردن همه امور پرورشی فرزندان نیست، به همین مناسبت لازم است که موقعیت ها و مواردی را که فرزند از وی پیروی و حرف شنوی ندارد، بیهوده خود را درگیر نکند و چنانچه متوجه شد که فرزند توجه و مراعات خواسته های وی را ندارد و همان رفتارهایی را که خود صلاح می داند، انجام دهد و درخواستش را دیگر تکرار نکند و اجرای آن را به پدر واگذار نماید.
مداخله پدر در صورت عدم پیروی فرزند از مادر
در واقع مادران لازم است از شرایطی که می تواند به پیروی نکردن فرزند بینجامد، پرهیز نموده و اجرای آن را به پدر واگذار نمایند. البته خانم هایی که طلاق گرفته اند و همسرشان همکاری لازم و مورد نیاز در تربیت و پرورش فرزندان را ندارد و یا خانم هایی که همسرانشان در قید حیات نیستند، چنانچه امکان پذیر است، از یکی از اعضای خانواده مانند پدربزرگ، عمو، دایی و یا دوستان، اقوام و آشنایانی که می توانند همکاری نمایند، کمک بگیرند.در صورتی که قادر به کمک گرفتن از این گونه افراد نبودند، لازم است مهارتهای خود را افزایش دهند. در واقع انجام چنین امری بدون برخورداری از حضور پدر تلاش های بیشتر و گسترده تری را میطلبد و در ادامه لازم است تا اقدام های قاطعانه تری را به اجرا درآورند.
بررسی یک مورد نمونه
سهیلا ۳۹ ساله در ارتباط با دخترش فرانک ۱۶ ساله دچار با مشکلاتی شده بوده سهیلا حدود ۵ سال پیش از همسرش به علت اعتیاد شدید طلاق گرفته بود و او پس از جدایی هیچ گونه همکاری در تربیت فرزندشان با همسرش نداشت.او همچنین متوجه بعضی رفت و آمدهای آسیب زا و مشکل آفرین فرانک شده بود و از او می خواست تا با آن گروه از دوستانش در ارتباط نباشد، اما فرانک توجهی به خواسته مادرش نداشت و همچنان به ارتباط با گروه دوستان ادامه می داد.
البته سهیلا در موقعیتی که دخترش از وی حرف شنوی نداشته، او نیز واکنشی نشان نمی داده و رفتار وی را نادیده می گرفته است. اما با توجه به برخوردار نبودن او از همکاری همسر به وی خاطرنشان شد که لازم است استقامت بیشتری از خود نشان دهد، زیرا اغلب فرزندان به دلیل نداشتن قدرت تشخیص رفتارهایی را از خود بروز می دهند و چنانچه والدین نیز در اد امه مخالفت و استقامتی جهت متوقف کردن آن نشان ندهند، رفتارهای خود را ادامه خواهند داد.
سهیلا به دلیل محروم بودن از همکاری های همسرش مجبور بود تا تلاش های بیشتری را اعمال نماید و با استقامت و قاطعیت بیشتری که از خود ارائه نمود، نتایج بهتر و به نسبت دلخواهی را به دست آورد.
مادر مقتدر و چگونگی اداره و هدایت خانواده
در هر صورت موقعیت ها و شرایطی که فرزند متابعت از مادر را ندارد، لازم است پدر مداخله نموده و با استفاده از توانایی مکمل و مناسب تری که دارد، تربیت و پرورش فرزند را کامل نماید.البته مشکلی که در میان بعضی خانواده ها ملاحظه می شود، برخی از پدرها از مدیریت و قاطعیت لازم در تربیت فرزندان برخوردار نیستند، به همین مناسبت مادران ترجیح می دهند تا خود به تنهایی اغلب امور تربیتی و پرورشی فرزندان را برعهده بگیرند.
برای مثال، در موردی که پیش از این خاطرنشان شد، منصور ۵۰ ساله همسر فرشته، فردی بسیار آرام، رئوف و مهربان بود و در اغلب برخوردهایش با مهران فرزندش به همین شیوه برخورد می کرد،
در حالی که همین برخوردها را فرشته نیز در برابر فرزندش اعمال می نمود و در واقع علتی که باعث شده بود تا رفتارهای مهران از کنترل والدین خارج شود و دیر به منزل آمدن و با افرادی ناباب معاشر بودن و در نهایت به سیگار و مواد مخدر مبتلا شدن، بدین خاطر بود که منصور نمی توانست برخورد و رفتاری از روی استقامت و قاطعیت داشته باشد و تربیت مشروط پدرانه را در مورد فرزندش اعمال نماید.
خشونت یا رفتار کنترل گرایانه ؟
البته لازم است اشاره شود که قاطعیت به معنی خشونت نیست، زیرا این امر در میان بعضی از خانواده ها ملاحظه می شود که پدر و مادر و به ویژه پدر، خشونت و پرخاشگری بسیاری را نسبت به فرزندان اعمال می نماید، اما فرزندان همکاری مورد نیاز و شایسته را از خانواده و به ویژه والدین ندارند. در عین حال والدینی هستند که هیچ گونه رفتار پرخاشگرانه ای ندارند، اما رفتار و عملکرد فرزندان شان تحت کنترل بوده و همکاری های خوب و سازنده ای را نیز با والدین دارند.
واکنش مخالفت آمیز فرزندان نسبت به اطلاع دادن و محول کردن نافرمانیشان به پدر از سوی مادر
این امر در میان بعضی خانواده ها ملاحظه می شود که در واکنش به اقدام مادر در برابر تمرد و نافرمانی فرزند از پدر کمک میگیرند، فرزندان نیز با توجه به راحت تر بودن در برخورد با مادر شروع به اعتراض کرده، که "این مورد فقط بین من و تو بود، چرا به پدر اطلاع دادی؟" و یا "تو مثل یک جاسوس عمل می کنی و هر اتفاقی که می افتد را به پدر گزارش می کنی؟"در چنین موقعیت هایی مادران لازم است، همچنان امور موجود را به پدر محول نمایند و اعلام کنند که این خواسته پدر است تا هر اتفاقی که می افتد و هر رفتار و عملی که از فرزند سر می زند را بایستی مطلع شود.
البته اگر فرزند با این گونه توضیحات مادر راضی و قانع نشد، لازم است که باز هم پدر مداخله نموده و با فرزند صحبت کرده و هم چنان تاکید نماید که "من به عنوان پدر و مسئول خانواده بایستی از تمامی اموری که در خانواده روی می دهد آگاه شوم و چنانچه مادر در این زمینه همکاری لازم را نداشته باشد و مرا از امور موجود آگاه ننماید، او مسئول و مقصر خواهد بود."
از سوی دیگر اداره امور منزل و تعیین روش های تربیتی امری است که مختص به والدین بوده و در حیطه اختیارات فرزندان نیست. در واقع فرزند نمی تواند در اعمال و اتخاذ شیوه های تربیتی و پرورشی خویش دخالت نموده و یا اقدام به تغییر آنها نماید و این امر در حیطه اختیار والدین است.
امّا در صورتی که فرزند راضی و قانع نشده، در ادامه می توان از مشاورین خانواده مجرب کمک گرفت.
جمع بندی و نتیجه گیری
در مجموع مادران در تربیت و پرورش فرزندان با موقعیت هایی روبرو می شوند که فرزند پیروی و حرف شنوی لازم از آنان را نداشته و در این گونه شرایط مادران بایستی از درگیر شدن مستقیم پرهیز نموده و از همسر بخواهند تا مواردی را که فرزند پیروی مورد نیاز را ندارد، بر عهده گرفته و از اقدام هایی که ناتوان از اجرای آنها هستند و تأثیرگذاری چندانی را نیز در فرزند به همراه ندارد، خودداری نمایند.در واقع همان طور که یک پدر از عهده انجام همه امور تربیتی و پرورشی فرزندان برنمی آید، یک مادر نیز به همین صورت است و به تنهایی قادر به اجرا درآوردن همه امور پرورشی فرزندان نیست، به همین مناسبت لازم است که موقعیت ها و مواردی را که فرزند از وی پیروی و حرف شنوی ندارد، بیهوده خود را درگیر نکند و چنانچه متوجه شد که فرزند توجه و مراعات خواسته های وی را ندارد و همان رفتارهایی را که خود صلاح می داند، انجام دهد و درخواستش را دیگر تکرار نکند و اجرای آن را به پدر واگذار نماید.
در هر صورت موقعیت ها و شرایطی که فرزند متابعت از مادر را ندارد، لازم است پدر مداخله نموده و با استفاده از توانایی مکمل و مناسب تری که دارد، تربیت و پرورش فرزند را کامل نماید. البته مشکلی که در میان بعضی خانواده ها ملاحظه می شود، برخی از پدرها از مدیریت و قاطعیت لازم در تربیت فرزندان برخوردار نیستند، به همین مناسبت مادران ترجیح می دهند تا خود به تنهایی اغلب امور تربیتی و پرورشی فرزندان را برعهده بگیرند.
تربیت فرزند امری است که پدر و یا مادر به تنهایی از عهده تمامی امور آن برنمی آیند و در بعضی مقاطع و موارد، پدر و یا مادر به تنهایی قادر به اجرا درآوردن تمامی امور تربیتی و پرورشی فرزند نیست، به همین جهت لازم است تا پدر و مادر هر یک وظایف تربیتی ویژه خویش را شناسایی نموده و در درجه اول در حوزه وظایف طرف مقابل مداخله ننمایند و در ادامه و چنانچه متوجه شدند که فرزند پیروی از خواسته های تربیتی و پرورشی والدین را ندارد، اجرای آن را به طرف مقابل واگذار کنند.
منبع: ناکارآمدیها در تربیت فرزندان (شناخت عوامل مشکل آفرین در تربیت فرزند)، سعید کاوه، ناشر: انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1388ش، صص 184-173.