سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا

در این مطلب راسخون مختصری به سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا خواهیم داشت.
چهارشنبه، 27 تير 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا

مقدمه:

پنج تن آل‌عبا عبارتند از: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، امام علی (علیه‌السّلام)، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام)
 
نظر به اینکه همگی آنها به مناسبتی زیر یک کسا (که به عبا ترجمه شده) رفتند، به «پنج تن آل عبا» شهرت یافته‌اند. حدیثی که این واقعه را بیان می‌کند به «حدیث کسا» شهرت دارد و از احادیث معتبر است.
 
در این مطلب به سیره زندگی حضرت زینب (س) در مکتب اهل بیت از جمله » زینب در مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اشاره مختصری به مصیبت های حضرت زینب و در ادامه به زینب سلام الله علیها در مکتب مادر که به موضوعاتی نظیر :
 
وسیله ارتباط خلق و خالق، بهشت جایگاه شیعیان، دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همچنین به خطبه نور که یکی از احادیثی  است که زینب سلام الله علیها  شده است .
 
در پایان این مطلب هم اشاره به زندگی حضرت زینب سلام علیها در مکتب علی علیه السلام و حسنین (علیهما السلام) خواهیم داشت.
 

شناسنامه حضرت زینب

زینب سلام الله علیها دختر علی و زهرا (علیهما السلام) در روز پنجم جمادی الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود،
 
در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با رکت خویش، مشکلات و رنج های زیادی را متحمل شد،.
 
 از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و ... را تحمل کرد. این سختی ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود (1)
 
او را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می نامیدند . خوب است بدانیم: «ام کلثوم» و «ام «عبد اللّه» و «ام الحسن» کنیه هایش بود.
 
 و البته «ام المصائب»، «ام الرزایا» و «ام النّوائب» نیز بعد ها به وی می گفتند.از القاب آن عقیله، عقیله ی بنی هاشم، عقیلة الطالبین، (2)
 
عقیلة النساء، عقیله ی قریش، زینب کبری، صدیقه صغری، عصمت صغری، عالمه غیر معلمه، عارفه، عامله، شریکة الحسین، شجاعة، محبوبه
 
مصطفی ،زاهده، باکیه الراضیه، امینة اللّه، فاهمه غیر مفهّمه، مجتهده، حافظة الودائع و الاسرار و موثقة فی نقل الاحادیث و الاخبار بود.
 
او زنی عابده ،زاهده ،عارفه خطیبه و عفیفه بود. نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که او را «عقیله بنی هاشم» می گفتند.
 
 با پسر عموی خود «عبد اللّه بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آن ها (محمد و (عون) در کربلا در رکاب ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند (3)
 
آن بانوی بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با کوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانی را وداع گفت (4)
 

سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا

زینب در مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
زینب سلام الله علیها س شش ساله بود که پیامبر وفات یافت. طبعاً پیامبر در این مدت کوتاه نمیت وانست همه معارف و حقایق الهی را به او بیاموزد.
 
 با این وجود این، از هر فرصتی برای تعلیم و پرورش او بهره می جست نکته ها به او می آموخت. پیامبر علاوه بر آشنا کردن او با مباحث
 
اعتقادی و خداشناسی و عبادت و تقوا به او تعلیم می داد که چگونه باید در برابر مصیبت ها و بلا ها ایستادگی کند و اگر فرصتی دست می داد او را از حوادث ناگواری که برای او اتفاق می افتاد آگاه
 
می کرد؛ برای مثال، وقتی که زینب با زبان شیرین کودکانه خوابی را که دیده بود برای پیامبر تعریف کرد آن را به گونه ای تعبیر نمود که
 
جلوه ای از آینده مصیبت بار او می باشد، این رؤیا را در تاریخ چنین می خوانیم:
 
ای رسول خدا دیشب در خواب دیدم که باد سختی وزید که بر اثر آن دنیا در ظلمت فرو رفت و من از شدت باد به این سو و آن سو افتادم،.
 
 تا این که به درخت بزرگی پناه بردم، ولی باد آن را ریشه کن و من به زمین افتادم. دوباره به شاخه دیگری از آن درخت پناه بردم که آن هم دوام نیاورد.
 
 برای سومین مرتبه به شاخه دیگری روی آوردم، آن شاخه نیز از شدت باد در هم شکست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پیوسته دیگر پناه بردم که ناگاه آن دو شاخه نیز شکست و من از خواب بیدار شدم».
 
پیامبر با شنیدن خواب زینب بسیار گریست و فرمود: درختی که اولین بار به آن پناه بردی جد تو است که به زودی از دنیا می رود و دو شاخه بعد پدر و مادر تو هستند که آن ها هم از دنیا می روند و آن
 
دو شاخه به هم پیوسته دو برادرت حسن و حسین هستند که در مصیبت آنان دنیا تاریک می گردد.» (1)
 

مصیبت های حضرت زینب (س)

آری مصیبت های که زینب دید بسیار بودند برخی از آن حوادث عبارتند از:
 
1- رحلت جد بزرگوارش، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، در سال دهم هجری - در سن پنج سالگی
 
2- پیدایش اختلاف درباره جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، در سال دهم هجری که این خود از بزرگ ترین مصائب جهان اسلام است.
 
3- شهادت مادرش زهرای اطهر سلام الله علیها در سال در دهم هجری.
 
4- مشکلات و مصائب دوران خلافت علی علیه السلام (جنگ جمل، صفین و نهروان در سال های سی و پنج تا چهلم هجری)
 
5- شهادت پدر بزرگوارش، علی علیه السلام در سال چهلم هجری.
 
6- شهادت برادر بزرگوارش، امام حسن علیه السلام و جریان دفن آن حضرت در بقیع در سال پنجاهم هجری.
 
7- جریان عاشورا در سال شصت و یکم از هجرت و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و شهادت فرزندانش در کربلا.
 

زینب سلام الله علیها در مکتب مادر

حضرت زهرا سلام الله علیها مدتی پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت. بانوی بزرگ اسلام، هر چند نتوانست دختر شش ساله اش را به همه نکته ها و دقایق دینی آشنا سازد،
 
 اما درس هایی به او یاد داد که در آینده رهنمون او در بسیاری از وقایع و حوادث شد، به او آموخت در هیچ حالی نباید خدا را از یاد برد.
 
 و اگر ضرورت اقتضا کرد برای حفظ دین از تندباد بدعت ها و تحریف ها باید امر به معروف و نهی از منکر را پیشه سازد و با زبانی فصیح و غرًا گمراهان را به اصل دین فرا خواند و دشمنان حق و حقیقت را رسوا نماید .
 
و اگر بایست همه نامرادی ها و دشواری های روزگار را به دوش کشد. با رفتارش به او تفهیم کرد که باید به همسرش احترام بگذارد و فرزندانش را با خدا و آیین اسلام الفت دهد و اسباب آسایش خانواده را فراهم آورد.
 
اکنون بر آنیم که به نقل چند روایات که زینب کبری سلام الله علیها از مادرش خویش دختر پیامبر خدا نقل کرده اند بپردازیم.
 
 البته روایت کننده نور، بی گمان شرایطی چون عدالت، مورد اطمینان بودن و... در خود باید کند. یکی دیگر از این شرایط موضوع سن راوی است و او باید در حدی باشد که بتوان ادعا کرد خود روایت را بلا واسطه نقل می کند.
 
به همین جهت باید دید زینب سلام الله علیها در چه سال هایی محضر مادرش را درک کرد؟ زیرا برخی از روایت های وی مربوط به دوران سه، چهار یا پنج سالگی اوست.
 
 در این باره محققان گفته اند: شیوه و کمیت رشد جسمی و روحی اهل بیت با دیگران تفاوتی عمده و اساسی داشت.
 
 از این روی نمی توان در موضوع سن و سال با آن ها مانند راویان دیگر برخورد کرد. حتی در نحوه تولد و دوران حمل نیز خاندان پیامبر تفاوت های اساسی با دیگران دارند.
 
لذا قادرند از سنین کودکی احادیث را به صورت کامل در ذهن خود جای دهند و برای آیندگان با دقت کامل نقل کنند.پس زینب سلام الله علیها می توانست همه آن چه را که می دید به خاطر بسپارد.
 
 او تمام مصائب و دشواری هایی را که مادر بار ها با آن روبرو بود به یاد داشت. از جمله هنگام قرائت خطبه فدکیه توسط مادر، زینب که کودک خرد سالی بود آن را شنید و به صورت کامل روایت کرد (6)
 
ابو الفرج اصفهانی: زینب عقیله دختر علی بن ابی طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خداست و او همان کسی است که ابن عباس از او کلام حضرت فاطمه سلام الله علیها را در فدک نقل می کند و می گوید: حدیث کرد مرا عقیله ما زینب دختر علی علیه السلام
 
باید توجه داشت که ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب سلام الله علیها فرا تر از روایاتی است که راویان دیگر نقل کرده اند، زیرا این بانوی بزرگ خود عالمه ای غیر معلمه بود و روایاتی را که نقل می کرد، بی
 
هیچ شبهه ای، معتبر و مستند اند. حتی روایت هایی که در سنین کودکی از او نقل شده اند.این بانوی بزرگوار که 5 سال قبل از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها ، پدرش علی علیه السلام (7)
 
 اسماء بنت عمیس، و ام ایمن روایت نقل می کرد .در این جا به تعدادی از روایاتی که از حضرت زینب سلام الله علیها از مکتب مادرش آموخت و نقل نموده است می پردازیم:
 

وسیله ارتباط خلق و خالق

زینب سلام الله علیها فرمود: «قالت فاطمة سلام الله علیها و نحن وسیلته فى خلقه و نحن خاصّته و محل قدسه و نحن حجته فى غیبه و نحن ورثة انبیائه ...» (8)
 
ما وسیله ارتباط خدا با مخلوق های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما راهنما های روشن خداییم و وارث پیامبران او هستیم
 
لما بلغ فاطمة علیها السلام، اجماع ابى بکر على منعها فدک لاثت خمار ها و اقبلت فى لمة من حفدتها و سناء قومها... فاتقو اللّه حق تفاته و اطیعوه فیما امرکم به فانما یخشى اللّه من عباده العلماء احمد اللّه الذى لعظمته و نوره یبتغى من فى السموات و الارض الیه الوسیلة و نحن وسیلته فى خلقه و نحن خاصّته و محل قدسه و نحن حجته فى غیبه و نحن و رئة انبیائه.
 

بهشت جایگاه شیعیان

زینب دختر علی علیه السلام نقل کرد: «قالت فاطمة ان رسول اللّه قال لعلى اما انک یابن ابى طالب و شیعتک فى الجّنة» «و سیجیء اقوام ینتحلون حبک ثم مرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیة.» (9)
 
رسول خدا به علی علیه السلام فرمود: ای پسر ابو طالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت اند و به زودی قومی می آیند که از دوستی تو سخن گویند. آن گاه از اسلام فرار می کنند. مانند پرت شدن تیر از کمان.
 

دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم

روایتی مشهور به «فاطمیات» در باب دوست داشتن آل محمد از زینب کبری سلام الله علیها نقل شده است: «... عن فاطمة بنت رسول اللّه : قالت: الا من مات على حب آل محمد مات شهیداً » (10)
 
 ( عن ام سلمه، قالت کانت لیلتی و کان النبی صلی الله علیه و آله و سلم عندى فاتند فاطمة فسبقها على فقال له النبی صلی الله علیه و آله و سلم یا علی انت...)«آگاه باشید هر کسی که بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است
 

خطبه نور

یکی دیگر از احادیثی که زینب سلام الله علیها نقل کرد، خطبه طولانی حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه است. حدیثی که در متن آن ده ها حدیث درخشنده وجود دارد.
 
 و بسیاری از احادیثی که از حضرت فاطمه سلام الله علیها نقل می شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می کنیم. علاقه مندان را به مطالعه منابع آن ارجاع می دهیم.
 
در این روز حضرت زهرا سلام الله علیها چادر به سر کرد و با همراهی جمعی از بانوان وارد مسجد شد. ابو بکر و عده ای از مهاجران و انصار حاضر بودند .به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند.
 
 قبل از آغاز سخن، ناله ی جان سوزی کرد که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فاطمه سلام الله علیها فرمود:
 
1- شکر نعمت
ستایش خدای را بر نعمت هایی که ارزانی داشت و سپاس او را اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمت های فرا گیر که از چشمه لطفش جوشید و عطا های فراوان که بخشید و نثار احسان که پیاپی بخشید.
 
نعمت هایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر درخواست پیاپی، بر عطای خود افزود.
2- دیدگاه توحیدی
گواهی می دهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این گواهی، درستی و بی آلایشی است و پابندان این اعتقاد، دل های با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش خدایی که چشم ها او را نمی توانند ببینند و گمان ها چونی و چگونگی او را نمی دانند.
 
3- فلسفه ی آفرینش
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی نمونه ای افشا کرد، نه به آفرینش آن ها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن که خواست قدرتش را آشکار سازد.
 
 و آفریدگان را بنده وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمان برداری نهاد و نافرمانان را به کیفر بیم داد تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت بکشاند.
 
4- خلقت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
گواهی می دهم که پدرم، محمد بنده و فرستاده اوست. پیش از آن که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده ی بیم نگران و در پهنه ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان کار همه ی کار ها را دانا بود و بر دگرگونی های روزگار محیط، بینا و به سرنوشت هر چیز، آشنا.
 
5- فلسفه بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بر انگیخت تا کار خود را به اتمام و آن چه را که مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر- که درود خدا بر او باد.
 
دید هر فرقه ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله ای خزیده و هر دسته ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که می شناسند، از خاطر سترده اند.
 
پس خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد صلی الله علیه و آله و سلم روشن ساخت و دل ها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده هایی را که بر دیده ها افتاده بود، به یک سو انداخت.
 
از روی گزینش و مهربانی جوار خویش را بدو ارزانی داشت و رنج این جهان که خوش نمی داشت، از دل او بر داشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را درهمسایگی خود افراشت و حکم و فرمان مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت.
 
درود خدا و برکات او و برکات او بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیغمبر رحمت، امین وحی و رسالت و گزیده از آفریدگان و امت باد. سپس به اهل مجلس نگریست و چنین فرمود:
 
6- عهد بندگان باخدا
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید حقی را از خدا عهده دارید و عهدی را که با او بسته اید، پذیرفته اید.
 
7- جایگاه اهل بیت (علیهم السلام)
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب اللّه را به عهده ما گذاشت. حجت های آن آشکار و آن چه درباره ماست،
 
 پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راه گشای روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است.
 
 دلیل های روشن الهی را در پرتو آیت های آن می توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام های خدا را بیان دارنده است و حلال های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده و شریعت راراه گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن ترین بیان رساننده.
 
8- فلسفه احکام
سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرک را از دل های شما زدود و با نماز خود پرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستی بی آمیخ ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بی دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت
 
ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.
 
9- تبعیت از نهی خدا
فرمود می خواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمو:
 
د تا به اخلاص، طریق یکتا پرستی جویند. پس چنان که باید ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمان نمیرید. آن چه فرموده است به جا آرید و خود را از آن چه نهی کرده، باز دارید که تنها دانایان از خدا می ترسند.
 
10- من فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم
مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم، من فاطمه ام و پدرم محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود.
 
 و به گرویدن شما امیدوار و بر مؤمنان مهربان و غم خوار بود اگر او را بشناسید می بینید او پدر من است؛ نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است؛ نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند.
 
 آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست و شوکت بت پرستان را در هم شکست تا جمع کافران را از هم گسست صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشوای دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.
 
11- بعثت صعود از ذلت به اوج عزت
در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید خوار و در دیده همگان بی مقدار. لقمه هر خورنده و شکار هر درنده و لگد کوب هر رونده بودید.
 
 نوشیدنی تان آب گندیده و ناگوار ،خوردنی تان پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت بر افراشت.
 
12- علی علیه السلام کیست؟
پس از آن همه رنج ها که دید و خستگی که تحمل کرد، رزم آوران ماجراجو و سرکشان درنده خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نالیوش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند.
 
هر گاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت و گاهی که گمراهی سر برداشت، یا مشرکی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در کام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان را با دم شمشیر یکسره کرد.
 
 او این رنج را برای خدا می کشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می کرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را می دید و سروری اولیای خدا را می خرید. همواره دامن به کمر زده نصیحت کننده، تلاش و کوشش کننده بود.
 
13- نفاق رخ نمود
اما شما در آن روز ها در زندگی راحت آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای رسول خویش گزید، دو رویی آشکار شد.
 
و کالای دین بی خریدار و گمراهی دعوی دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه گویی در کوی و برزن و در پیگرمی بازار شیطان از کمین گاه خود سر بر آورد و شمارا به خود دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبک در پی او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند...» (11)
 

زینب در مکتب علی علیه السلام و حسنین (علیهما السلام)

زینب در جوار علی علیه السلام و حسنین علیه السلام بهره های معنوی فکری بسیار یافت و آن چه را از مادر و جدش فرا گرفته بود فرا تر و گسترده تر از این سه بزرگوار به ویژه علی علیه السلام آموخت. (12)
 
به گفته روان شناسان: «سه اصل در تکوین و تکامل شخصیت انسان، نقش اساسی دارد:1- وراثت -2 تربیت 3 محیط
 
این سه اصل به طور صحیح و کامل در پیدایش شخصیت زینب سلام الله علیها تأثیر داشت، همه ارزش ها را از پدر و مادرش علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها به ارث برد،.
 
 تحت نظر مستقیم این پدر و مادر نمونه پرورش یافت و در محیطی رشد کرد که کانون فضایل و صفا و صمیمیت بود؛ در مدینه در میان خاندان ممتاز نبوت و شیفتگان مخلص این خاندان، بر همین اساس انوار درخشان انسانیّت و ارزش های والای اسلامی و انسانی در وجود او شکوفا و بارور شد.
 
حال برای این که به تأثیر این آموزش ها و تعلیم در شکل گیری شخصیت حضرت زینب پی ببریم به چند مورد از فضائل و خصائل ایشان اشاره می کنیم:
 
1-علم و آگاهی: زینب سلام الله علیها در خانه ای رشد و تربیت یافت که اهل آن همگی از علم و دانش الهی بهره داشتند و به ذره ذره هستی آگاه بودند.
 
 مسلماً پرورش یافتن در چنین خانواده ای - که همگی اولو العلم و راسخان در علمند - ابواب دانش را به رویش گشوده و او را جرعه نوش چشمه علم خدایی کرده است.
 
 او از لحاظ علمی به درجه ای رسید که امام زین العابدین علیه السلام درباره اش می فرماید: «انت بحمد اللّه عالمة بلا مُعلّمه فهِمة غیر مفهِّمهُ؛ (13)
 
عمه جان تو بحمد اللّه زن دانشمندی هستی که رنج معلم و مدرسه را نچشیده ای و فهمیده ای می باشی که به تو علم و درایت نیاموختند
 
بدین سبب، از همان خرد سالی، به اصطلاح در یک شب، ره صد ساله را پیمود از این رو روایت شده، روزی حضرت علی علیه السلام زینب را
 
که در آن هنگام کودک خرد سال بود در آغوش گرفت، در ضمن نوازش، زینب سلام الله علیها سؤالی مطرح کرد، از پدر بزرگوارش پرسید:
 
 «پدر جان! آیا فرزندانت را دوست داری؟: علی علیه السلام فرمود: آری، البته!چگونه شما را دوست نداشته باشم، با این که میوه دل من هستید؟
 
زینب سلام الله علیها (که متوجه توحید افعالی خداوند بود) عرض کرد: پدر عزیزم! در دل دو دوست جمع نمی شود، دوستی خالص برای خدا است، لطف و مهربانی برای ما است.» (14)
 
این بیان شیوا و پر محتوای زینب سلام الله علیها سخن حضرت علی علیه السلام را توضیح داد، که دوستی ظاهری همان مهربانی است و دوستی حقیقی باید منحصر به خدای یکتا و بی همتا باشد.
 
 حضرت علی علیه السلام با طرح این گونه سؤال ها مقام ملکوتی زینب سلام الله علیها را به دیگران معرفی می کرد. آری بانویی که در کنار پنج تن آل عبا رشد کرده، چرا چنین نباشد؟!
 
حضرت زینب سلام الله علیها با تکیه بر همان علم خدا دادی، مجلس تفسیر قرآن برای زنان کوفه برگزار کرد. در یکی از این روز ها که (کهیعص) را تفسیر می کرد، علی علیه السلام وارد شد و به وی فرمود:
 
«ای نوردیده، آن (کلمه) رمزی در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر است.» (15) زینب زنی دانشمند، سخنور فصیح و بلیغ بود و نایب خاص امام حسین علیه السلام در بیان حلال و حرام الهی بود.
 
 و روایت است که در اسارت هنگامی که امام سجاد علیه السلام بیمار بودند مردم در حلال و حرام به زینب سلام الله علیها مراجعه می کردند و او هم پاسخ آنان را می داد (16)
 
امام صادق علیه السلام برای جواز چاک دادن گریبان در مصیبت فقدان پدر و برادر و... به فعل و عمل زینب سلام الله علیها در جریان کربلا استناد می کند (17)
 
خوب است بدانیم در بین لقب های حضرت زینب حداقل چهار لقب (عالمه غیر معلّمه، مجتهده، حافظة الودائع و الاسرار و موثقة فی نقل الاحادیث و الاخبار) گویای مقام والای علمی و روایی این بانوی بزرگوار است.
 
2-صبر و پایداری: زینب سلام الله علیها در پرتو عنایت و توجه آل عبا بر دشواری ها و سختی ها صبر کرد، رنج ها و مصیبت هایی را تحمل نمود که اگر بر کوه های استوار و راسخ نازل می شد از هم فرو می پاشید.» (87)
 
صبر زینب از نوع صبری نبود که هر فرد زبون و ناتوانی به آن تن می دهد بلکه صبری خدا پسندانه و هدف دار و اندیشیده بود.
 
 وی می دانست این نوع صبر با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد و مؤمنی که صابر نباشد پیوست های مان و تقوایش متزلزل خواهد بود و انسان تا صبور نباشد نمی تواند در بندگی خدا ایستادگی کند.
 
 و در برابر شیطان و هوا های نفسانی و گریز از گناه و استواری در برابر تنگی ها ثابت قدم باشد. او از پدرش علی علیه السلام این سخن را شنیده بود که:
 
 «انسان حقیقت ایمان را درک نمی کند مگر این که سه ویژگی در او باشد: آگاهی به دین، صبر بر دشواری ها و تدبیری نیکو در امور زندگی.» (19)
 
3- ایثار: خاندان صدیقه صغرا سلام الله علیها همگی به از خود گذشتگی و مقدم داشتن دیگران بر خود زبان زد عام و خاص بودند، پدرش علی علیه السلام برای حفظ جان پیامبر بی هیچ ترس و واهمه ای بر بستر پیامبر می خوابید.
 
 و زندگی پیامبر را بر زندگی خویش ترجیح می داد، مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها بی هیچ تشویش و اضطرابی گردن بندش را در راه خدا هدیه می کرد و افطار سه روزه شان را به درماندگان و نیازمندان می بخشید.
 
آری، او در چنین خانه ای بزرگ شده بود که هر آن چه داشت بر طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود. از آسایش و رفاه چشم پوشید و فرزندانش را در راه خدا فدا کرد .
 
و همه سختی ها و اسیری ها و هتک حرمت ها را به جان خرید. البته این ایثار گری مخصوص کربلا نبود بلکه ایشان از همان دوران کودکی به این مقام مفتخر بودند،.
 
 روزی میهمانی به خانه امیرمؤمنان علی علیه السلام آمد، غذا در خانه نبود، حضرت علی علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها پرسید: «آیا غذایی در یافت می شود؟
 
فاطمه سلام الله علیها پاسخ داد: در خانه جز یک عدد نان نیست که آن را هم برای دخترم زینب سلام الله علیها ذخیره کرده ام [زینب سلام الله علیها در این هنگام حدود پنج سال داشت] زینب سلام الله علیها بیدار بود، سخن مادر را شنید و گفت: نان مرا به میهمان بدهید، من صبر خواهم کرد.» (20)
 
آری از کودکی، آثار عظمت، صلابت و شکوه از چهره زینب سلام الله علیها دیده می شد، و همه چیز نشان می داد که او در آینده بانویی بسیار ارجمند خواهد شد، به طوری که وجود با برکتش تجلی گاه جلوه های الهی خواهد گردید.
 
4- عبادت: حقیقت بندگی و عبادت خداوند که در رشد و کمال آدمی تأثیر بسزایی دارد آن است که با همه وجود به خدا نظر کنیم و جز به او نیندیشیم و جز فرمان او را مطیع نباشیم و جز برای او به کاری نپردازیم.

حضرت زینب سلام الله علیها که به این امر آگاهی کامل داشت، و فلسفه خلقت را در عبادت می دید حتی در شدید ترین لحظه های زندگی عبادت و ستایش خداوند را از یاد نمی برد.
 
5- فصاحت و بلاغت: شاید بارز ترین ویژگی زینب سلام الله علیها که دوست و دشمن او را به آن می ستایند درست گویی و شیوا سخنی است. زیبا سخن گفتن و روانی عبارت ها و الفاظ چنان در زینب سلام الله علیها ملکه شده بود.
 
 که در سخت ترین و بحرانی ترین لحظه با موازین ادبی سخن می گفت. نیشابوری در این باره می گوید: «زینب در فصاحت و بلاغت در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی علیه السلام و همانند مادرش زهرا بود.» (21)
 
همچنین علامه مامقانی با استناد به خطبه های زینب سلام الله علیها می نویسد او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی در کام داشت.» (22)
  
زینب کبری دارای فضایل و مناقب بسیاری بود، برخی از القاب آن حضرت خود گویای فضیلت های بی شمار آن بانوی بزرگوار است تا آن جا که یکی از بزرگان در این باره می گوید:
 
«فان فضایلها و فواضلها و خصالها و جلال ها و علم ها و عملها و عصمتها و عفتها و نورها و ضیائها و شرفها و بهائها تالیة امها صلوات اللّه علیها
 
فضائل و برتری های او و خصلت های جلالت قدر و علم و عمل و عصمت و عفت و نورانیت و روشنایی و شرف و زیبایی اش همچون مادرش زهرا سلام الله علیها است.
  

پی نوشت:

1.شیخ ذبیح اللّه محلاتى، ریاحین الشریعة ، ج 3، ص 46
2.زن عاقله و اندیشمند بنی هاشم
3.شیخ ذبیح اللّه محلاتى، ریاحین الشریعة ، ج 3، ص 210
4. حسینی، سید جواد، فضایل و مناقب حضرت زینب سلام الله علیها نشریه مبلغان، شماره 33 ، رجب ماه 1423، ص 35
5.ذبیح اللّه محلاتى، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 50
6.ریاحین الشریعه، ج 3، ص 48
7. کامل الزیاراة، باب 88، ص 260
8.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید . ج 16، ص 211:
9.مجمع الزوائد، ج 10، ص 21 و ج 9، ص 289- و لا لیالاخبار، ج 4، ص 325
10. دلایل الامامة، ص 3 (مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها سید حسین شیخ الاسلامی. ص 387؛ ابو عبد اللّه الحسین بن احمد بن محمد بن حبیب... ابو الجارود قال حدثنا ابو الحجابی عن زینب) و مسند فاطمه معصومه علیرضا سید کباری، ص 64
11.نقل از نهج الحیات، این روایت به راه های مختلفی از حضرت زینب دختر علیعلیه السلام نقل شده است که ابن ابی الحدید، در شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 210؛ شیخ صدوق(رحمة اللّه علیه) در علل الشرایع از پنج راه بیان می کند و البته برخی اسناد نیز به گوشه ای از این حدیث طولانی اشاره دارند. وسایل الشیعه، ج 1، ص 13 و 14؛ احقاق الحق، ج 10، ص 296؛ (دو طریق)؛ کشف الغمه، ج 2، ص 40؛ و بحار الانوار، ج 6، ص 107
12.عابدی ،میانجی ،محمد، نظری بر سیمای روایی حضرت زینب سلام الله علیها، نشریه فرهنگ کوثر، شماره 32، آبان ماه 1378، ص 59
13.ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 31
14.آیت اللّه جزائرى، الخصائص الزینبیّة، ص 309
15.خصایص زینبیه، ص 27
16. زینب کبری ،نقدی، جعفر، ص 35
17.جواهر الکلام، ج 4، ص 307
18.سن الهی (بوته کار)، زینب کبری ص 111
19.شیخ ذبیح الله محلاتى ریاحین الشریعة ، ج 3، ص 64
20.بحار الانوار، ج 66، ص 405 باب جوامع المکارم و آفات ها
21. علی قائمی، زندگانی حضرت زینب سلام الله علیها، ص 138
22. تاریخ طبری، ج 3، ص 337 جباری مقدم ،عباس، زینب سلام الله علیها قهرمان صبر، نشریه پاسدار اسلام، شماره 215 آبان ماه 1378، ص 35
 

منابع:

پور حسینی، سید علی، 1360 -گذشت و صبر حضرت خدیجه و حضرت زینب سلام الله علیها: مشهد، موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب ، 1390 .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.