مقدمه:
بزرگترین مسأله در زندگی جوان، رهبری عواطف و احساسات اوست. تعدیل غرایز و بازداشتن عواطف از افراط و تفریط و مبارزه با نفس مورد توجه قرار دارد.در اهمیت تهذیب نفس از رذایل اخلاقی همین بس که آن را «جهاد اکبر» نامیده اند. حضرت امام(ره) درباره اهمیت سازندگی در دوران جوانی می فرمایند:
جوانان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود، پیر به این زودی ها نمی تواند. نگذارید در اصلاح حال خودتان، زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از کیدهایی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که:
بگذار برای آخر عمر خودت را اصلاح کن! حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن! این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان می کند.
انسان تا قوای جوانی اش هست، تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است، می تواند خودش را اصلاح کند (صحیفه نور، ج 7، ص 211)
این مجموعه در پی آن است که تحفه ای از اخلاق و ادب را ره توشه ای برای جوانان ساخته و آنان را به نردبان تعالی رهنمون سازند
اخلاق و ادب ره توشه ای برای جوانان
جان تو چون آیینه است
جان تو چون آیینه است؛ به هر چه رو کنی، همان در تو نقش می بندد و با جان تو متّحد می گردد.تا در طلب گوهر کانی، کانی
تا در پی عمر جاودانی، جانی
من فاش کنم حقیقت مطلق را
هر چیز که در جُستن آنی، آنی(1(
آن چه می جویی، همان، شناسنده ی تو است.
تو زرع و زارع و مزرعه ی خودی؛ کاشت، داشت و برداشت، همه در تو و از توست. تو دنیا و آخرت خودی. تو بهشت و برزخ و دوزخ خودی. تو همانی که در آنی. و ارزش هر کس به همان است که در آن است.هر چه بکاری، همان را درو خواهی کرد
هر چه بکاری، همان را درو خواهی کرد. به شرع و عقل راست نیاید که کردار ناشایست بکاری و حَسَنه و ثواب درو کنی:إنْ بُرّاً فَبُرٌّ وَ إنْ شَعیراً فَشَعیرٌ :
گندم از گندم بروید، جو ز جو.
مشتری
آخرت، فروش گاه کالا و مشتری، ربُّ العالمین است. بی مشتری ماندنِ برخی نفوس در آن روز، سر آغاز عذاب خداست.
هر کس،
هر کس، هر آن، دانسته یا ندانسته، مشغول تربیت جانِ خود است؛ هوش دار که چگونه خود را تربیت می کنی.
کردار هر کس، از نیّت و شکل درونی او خبر می دهد. کردار هر کس، سازنده ی او و هم شکل او است.
- قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ(2) :ای پیامبر! به مردم بگو: هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود، رفتار می کند.
شخصیت خود را شکل ده
با عمل به آن چه از آسمان برای تو آمده است، شخصیت خود را شکل ده.
إنَّ اللّه نِعِمّا یَعِظُکُمْ بِهِ.(3) :خداوند، شما را به چیزهای خوب، اندرز می دهد.
وَ لَوْ اَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اَشدَّ تَثْبیتاً * وَ إذا لاَتَیْناهُمْ مِنْ لَّدُنّا اَجْراً عَظیماً * وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً.(4)
اگر مردم به حکم حق و به آن چه پند داده می شوند، رفتار می کردند، نیکوتر و کاری اساسی تر بود. در آن صورت، ما از نزد خود، پاداشی بزرگ به آنان می بخشیدیم و آنان را به راه مستقیم و کوتاه، هدایت می کردیم.
آن چه خوبی می پسندی
آن چه خوبی می پسندی، در خدای تو هست. آنچه او می پسندد، در جان خود، پدید آور.
اَحْسِنْ کَما اَحْسَنَ اللّه إلَیْکَ.(5):خوبی کن همان گونه که خدا به تو خوبی کرده است.
پیروی از پروردگار
در پیروی از پروردگار، به گونه ای باش که وعده ی « حَتّی اَجْعَلَکَ مِثْلِی »(6) تحقق یابد.
ز ملک تا ملکوتش، حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند(7)
در پی آموختن
هماره ی عمر، در پی آموختن معرفت باش؛ که تو برای معرفت یافتن به دنیا آمده ای.
گر کیمیا دهندت، بی معرفت، گدایی
ور معرفت دهندت، بفروش کیمیا را
در دست یابی به معنویت و حال خوش و نگه داری از آن کوشا باش. مبادا، روح مرده باشی و بدنت بسانِ تابوت، تو را در خانه، کوچه، بازار، مدرسه و کارگاه بچرخاند و تشییع کند.
زنده دلا! مرده ندانی که کیست؟
آن که ندارد به خدا اشتغال
ساختمان معنویت
اگر باور تو به یگانگی خداوند، سست و ضعیف باشد، ساختمان معنویت تو با این پایه ی لرزان، سست تر خواهد بود.
کوتاه ترین راهِ
- کوتاه ترین راهِ شناختِ خدا برای انسان، خودشناسی است؛ زیرا:مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ :به یقین، هر کس جان خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است.
وَ فِی اَنْفُسِکُمْ اَفَلا تُبْصِروُنَ(8): چرا در خود به چشم بصیرت نمی نگرید؟
خودشناسی
علی علیه السلام فرموده است: ما عَرَفَ اللّه مَنْ عَصاهُ(9)
رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم نیز فرموده اند: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ »(10)
ترک گناه با خداشناسی و خداشناسی با خودشناسی پیوند دارد. تو خود را بشناس، تا خدا را بشناسی. خدا را بشناس، تا دست به هر کاری نزنی و هر کاره نباشی.
نزول
باورهای مقدّس
- باورهای مقدّس و پایداری در راه خدا، بین تو و فرشتگان الهی سنخیّت پدید می آورد و آنان را بر تو نازل می کند. آن گونه است که آنان با تو حشر و نشر خواهند داشت و تو را از هر خطری در امان نگاه می دارند و به آرامش می رسانند.
إنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنا اللّه ُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ.(11)
آنان که گفتند: پروردگار ما خداست و (در راه ایمان) پایداری کردند، فرشتگان بر آنان نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر ترس و اندوه به خود راه ندهید و بشارت باد شما را به بهشتی که بدان وعده داده شدید.
مرگ را باور بدار
مرگ را باور بدار، ورنه اگر توان داری، نخواب. رستاخیز را باور کن ورنه اگر می توانی، از خواب بیدار نشو.(12)
کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إنَّما تُوَفُّونَ اُجُورَکُمْ یُوْمَ الْقِیمَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النّارِ وَ اُدْخِلَ الْجَنَّةِ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیوةُ الدُّنْیا اِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ.(13)
هر کسی، شربت مرگ را می چشد و در روز قیامت، همه ی شما به پاداش کردار خود خواهید رسید. پس آن کس که خود را از آتش، دور داشت و به بهشت در آمد، رستگاری یافت و زندگانی دنیا، جز متاعی فریبنده نیست.
یاد مرگ
اگر یاد مرگ، عیش تو را تباه کرد، پیداست که در باور، ضعیفی و اگر تو را دقیق، مصمم، پرتلاش و امیدوار سازد و دلت را به آن سرای، شاد کند، سزاوار لقایی.
یا اَیُّهَا الإنْسانُ إنَّکَ کادِحٌ إلی رِبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ.(14) :ای انسان! همان تو با کوشش به لقاء اللّه می رسی.(15)
چشم روشنی ها در آخرت است.
فَلا تُعْلَمُ نَفْسٍ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ.(16)
هیچ کس نمی داند که پاس نیکو کاری هایش، چه نعمت و لذت های بی نهایتی _ که روشنی بخش (دل) و دیده است _ در عالم غیب برای او ذخیره شده است. در این روایت نورانی که از باقر العلوم علیه السلام نقل شده است، بسیار اندیشه کن:
ای مردم! شما در این جهان، هدف تیرهای مرگ هستید. هیچ کس به روز تازه ای نرسد جز با گذشتن روز دیگری از عمرش. در این دنیا چه لقمه ای است که گلوگیر نشود یا چه جرعه ای است که راه نفس نبندد؟
سرایی را که بدان وارد می شوید با جهانی که در آن می گذرید، آباد کنید؛ که امروز غنیمت است و فردا را چه می دانی از آن کیست. جهانیان، مسافرانی هستند که در سرای دیگر بار گشایند. ما شاخه ی ریشه هایی هستیم که از دست رفته اند. مگر شاخه پس از ریشه چه قدر می ماند؟
آنان که عمرهایی بلندتر و آرمان هایی درازتر داشتند، کجا رفتند؟
ای فرزند آدم! چیزی که برگرداندنی نیست (مرگ)، به سراغت آمده و چیزی که بازگشتنی نیست (عمر) از دست رفته است. پس عیش گذران را عیش مشمار؛ زیرا از آن، جز لذّتی که تو را به مرگ رساند و به اجل نزدیک سازد، نصیبی نداری. نزدیک است که محبوبی از دست رفته و پیکری بی جان باشی. پس به فکر خود باش و همه چیز را واگذار و از خدا، کمک بخواه، تا یاری ات کند.(17)
عاقلِ بی توفیق
از خدای عزیز توفیق بخواه؛ که عاقلِ بی توفیق، در کارش، مانده و سرگردان است.
اَللّهُمَّ إنّی اَسْئَلُکَ... التَّوْفیقَ لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(18) : بار خدایا! از تو بر آن چه دوست می داری و بدان رضا می دهی، توفیق می جویم. ای مهربان ترین مهربانان!
امیدت در عمل
امیدت در عمل، پذیرش و رضایت خدا باشد؛ که هزار، هزار عمل، بی پذیرش و رضایت او، چه فایده؟
اَللّهُمَّ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی.(19) بار خدایا! مرا بر آن چه دوست می داری و بدان رضایت می دهی، موفّق بدار.
توشه ی سفر
هر مسافری برای مقصد خود، زاد و توشه ی مناسب و معیّنی بر می گیرد. تو در سفری که در پیش داری و برای مقصد خود _ آخرت _ با گستره ای که دارد، چه اندازه زاد و توشه، مهیّا ساختی؟ آیا کفاف روزهای طولانی این سفر را می کند؟ هوشمند و دوراندیش کسی است که امروز با عمل صالح و شایسته، زاد و توشه ی آن سفر طولانی را تضمین کند.
ظهورِ باطن
اگر امروز، باطن خود را به بهترین صورتی که حق تعالی خواسته است، شکل ندهی، فردا که روز بُروز و ظهورِ باطن است، چگونه صورتی خواهی داشت؟ زیرا گفته اند: « ملکات نفس انسانی، مواد صُوَر برزخی او هستند»(20)
مبادا به خدا بد گمان باشی
مبادا به خدا بد گمان باشی . امام ابی الحسن الرّضا علیه السلام می فرماید: اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَإنَّ اللّه َ « عَزَّوَجَلَّ » یَقُولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بی، إنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إنْ شَرًّا فَشَرًّا.(21)
به خدا خوش گمان باش؛ زیرا خدای عزّوجل فرماید: من نزد گمانی ام که بنده ی مؤمن نسبت به من دارد. اگر گمان او به من خیر باشد، برای او خیر است و اگر گمان او به من بد باشد، این برای او بد است.
گر در دل تو گل گذرد، گل باشی
ور بلبل بی قرار، بلبل باشی
تو جزوی و او کل است، اگر روزی چند
اندیشه ی کل پیشه کنی، کل باشی(22)
"تن به دنیا دار و دل به مولا "(23)
إعْتَصِمُوا بِاللّه ِ هُوَ مَوْلَیکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصیر.(24)به خدا متوسل شوید؛ زیرا او سرپرست شماست و او سرپرست و یاور خوبی است.
وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قُلْبَهُ.(25) هر که خدا را باور کند، خدا، قلبش را رهنمون می شود.
یقین، اسم اعظم
خود را به یقین برسان؛ که گفته اند: یقین، اسم اعظم است. اسم اعظم به یقین، غیر یقین نیست.(26)
خود نگه دار باش
خود نگه دار باش؛ زیرا همه چیز در خود نگه داری است.
اِنْ تَتَّقُوا اللّه َ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یْکَفِّرْ عَنْکُمُ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ.(27) ای اهل ایمان! اگر خدا ترس و خود نگه دار باشید، خداوند به شما روشن بینی می دهد، بر بصیرت تان می افزاید، گناهان تان را از (روح) شما می زداید و شما را می آمرزد.
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّه َ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.(28) و هر که خدا ترس و خود نگه دار شود، خدا برای او راه می گشاید و از جایی که گمان نمی برد، روزی اش را می رساند.
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّه َ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ اَمْرِهِ یُسْراً.(29) هر کس خدا ترس و خود نگه دار شود، خدا، کار او را آسان گرداند.
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّه َ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظَمْ لَهُ اَجْراً.(30) هر که خدا ترس و خود نگه دار شود، خداوند گناهانش را محو می کند و به او پاداش بزرگ عطا می فرماید.
وَ اتَّقُوا اللّه َ وَ یُعَلِّمُکُمْ اللّه َ.(31) خدا ترس و خود نگه دار باشید؛ زیرا خدا به شما خواهد آموخت.
وَ اتَّقُوا للّه َ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.(32) خدا ترس و خود نگه دار باشید تا رستگار شوید.
إنَّ اللّه َ مَعَ الَّذینَ اتَّقُوا.(33) خدا همراه خود نگه داران است.
رزق و روزیِ تو
روزیِ تو همانند روزیِ جنین، از وَرایِ جایی که در آن به سر می بری، می آید؛ زیرا: « وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ »(34). آن یک به ظاهر کارِ مادر است و این یک، بواقع هر دو، کارِ مادر آفرین. « اَلْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمینَ »(35)
دست آشکار
دستی را که دیگران در چرخش حیات و زندگی، پنهان می بینند یا نمی بینند؛ تو آشکار بدان و آشکار ببین.
وَ ما تَشاؤُنَ إلاّ اَنْ یَشاءَ اللّه ُ رَبُّ الْعالَمینَ.(36) شما نمی خواهید جز آن که خدا، پروردگار جهانیان بخواهد.
وَ ما تَشاؤُنَ إلاّ اَنْ یَشاءَ اللّه ُ إنَّ اللّه َ کانَ عَلیماً حَکیماً.(37) شما نمی خواهید جز آن که خدا بخواهد. همانا خدا، دانا و حکیم است.
وَ ما یَذْکُرُونَ إلاّ اَنْ یَشاءَ اللّه ُ.(38) یادآور نشوند جز آن که خدا بخواهد.
آسمان، بخیل نیست
وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ؛(39) روزیِ شما و آن چه بدان وعده داده شده اید، در آسمان است». آسمان، بخیل نیست، تو باید لایق و قابل و پر ظرفیت باشی. اراده ی خدای عزیز به یک امر محال تعلّق نمی گیرد. هیچ گاه اسرار الهی در دلی که ظرفیتی ندارد، جای نمی گیرد.
اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءًا فَسالَتْ اَوْ دِیَةٌ بِقَدَرِها.(40) خدا از آسمان آبی فرو فرستاد و در هر رودی، به قدر وسعت و ظرفیتش، سیل آب جاری شد. اَللّهُمَّ اشْرَحْ لِی صَدْری.(41) خدایا! شرح صدرم عطا فرما.
آب را به تشنه برسانید
خداوند وعده کرده است آب را به تشنه و تشنه را به آب برساند. تو تشنگی آور به دست.
لَوِاسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لاََسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً.(42) به یقین، اگر بر طریقه ی اسلام و ایمان، پایدار بودند، آب فراوان (علم) به آنان می نوشاندیم.
الَّذینَ جاهَدُوا فیأ لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.(43) آنان که در راه ما مجاهده کردند، به راه خویش رهنمون خواهیم شد.
وَ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصّالِحینَ.(44) آنان که را ایمان آوردند و کارهای نیک انجام دادند، در صف نیکوکاران وارد خواهیم ساخت.
{ هر کسی را امتحانی می کنیم. «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی؛(45) این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید». هر تفضّل شده ای را امتحانی است و کیست که از جام فضل الهی ننوشیده باشد؟
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْئٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجوع وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ.(46)لَتُبْلَوُنَّ فِی اَمْوالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ.(47) إنَّما اَمْوالُکُمْ وَ اَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ.(48)
بی شک شما را به ترس و گرسنگی و نقص اموال و جانها و ثمرات بیآزماییم. ای محمّد تو صابران را بشارت ده.
البته شما در اموال و جانهایتان،آزمایش خواهید شد.مالها و فرزندانتان، تنها (برای) امتحان شماست.{ مراقبت داشته باش تا به آسمان راهت دهند.
ره نیابد بر دری از آسمان دنیا پرست
در نه بگشایند بر وی گر چه درها واستی(49)
با حیاء باش
با حیاء باش که حیاء تو را اهل مراقبه می سازد.
ذکر بی مراقبه
از مرحوم آخوند حاج ملاّ حسینقلی همدانی قدس سره(50) نقل شده است که: « ...گول حالی را که ذکر بیآورد بی مراقبه، نباید خورد. »(51)
ایام بی حالی
در ایام بی حالی، کاری نکن که بر آن بُعدت بیافزاید؛ هماره روز و شبت بی مجاهده نگذرد.
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.(52) وَ مَنْ جاهَدَ فَإنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إنَّ اللّه َ لَغَنِیُّ عَنِ الْعالَمینَ.( 53) آنانکه به راه ما مجاهده کنند محققاً آنها را به راه خویش هدایت کنیم. و هر کس مجاهده کند تنها برای خود کرده است که خدا البته از عالمیان بی نیاز است.
من مثل شما، بشر هستم
به نصّ قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بشری مثل تو بوده است « اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ »(54) (من مثل شما، بشر هستم.) و برای رسیدن به کمال از آن سو، چون تو به انجام واجبات و ترک محرّمات دعوت شده، مکلّف بود.
امَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ إلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ امَنَ بِاللّه ِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبهِ وَ رُسُلِهِ.(55) (رسول به آنچه بر او نازل شده ایمان آورد. مؤمنان هم ایمان آوردند. همه به خدا و فرشتگان و کتابها و پیام آورانش ایمان آوردند.)
آن عزیز، آنچه دیده و بدانچه رسیده، بخل نورزیده، به تو رسانده است تو نیز کوتاهی نکرده در جوار او و جانشینان بحقش، ا هل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام خود را به مراتب عالی انسانی برسان.
فریدون فرّخ فرشته نبود
به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دِهِش یافت آن نیکویی
تو داد و دِهِش کن فریدون تویی(56)
راه خود نگه داری
بهترین و نزدیک ترین راه به خود نگه داری و شخصیت سالم، راه عدالت و اعتدال است.
اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبْ لِلتَّقْوی.(57) عدالت پیشه باشید؛ که به تقوا نزدیک تر است.
تقوا و خود نگه داری
تقوا و خود نگه داری، شخصیت تو را شکل می دهد، آن را سالم نگه می دارد و ادراکات تو را در عمل وسعت می دهد. در این صورت، دیگران نیز از ناحیه ی تو، در امان خواهند بود.
وَ اتَّقُوا اللّه َ وَ یُعَلِّمُکُمْ اللّه.(58) خدا ترس و خود نگه دار باشید که خدا به شما خواهد آموخت.
وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.(59)از خدا بترسید و خود نگه دار باشید، باشد که رستگار شوید.
امور شدنی
دعوت خدای عزیز، به امور شدنی است. مانند افراد نادان، ناممکن ندان.
یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ.(60) ای اهل ایمان! همگی به دستورهای خدا در مقام تسلیم در آیید و از وسوسه های تفرقه آور شیطان پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست.
تو مربّی جان خودی
تو مربّی جان خودی؛ مبادا کسی، چیزی، تعلّقی، تو را از تربیت صحیح باز بدارد و عمر تو _ این زمان کوتاه داده شده را _ از تو برُباید. بهوش باش که باید در همین دنیا و با همین عمر، برای تا ابد، خود را تربیت کنی و امید که عاقبت به خیر شوی.
یک بار در این دو روزگاری
وقت دگری جز این نداری(61)
فکر و اندیشه
امروز فکر و اندیشه ی تو، زبان تو را به حرکت در می آورد و فردا در برزخ و قیامت، مَلَکات نفس تو. هر چیزی، محرّک زبان و ملکه ی جان تو نشود.
اندیشه وگفتار
به هر اندیشه وگفتار و کرداری مشغول نباش؛ زیرا بعضی از آن ها، رهزن وقت تو است.
{ اندیشه و گفته و کردار هر کسی را، صورتی است و صورت هر کسی را، اندیشه و گفته و کردار او می سازد.
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ.(62) ای پیامبر! به مردم بگو: هر کس براساس شکل درونی خود، عمل می کند.
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهِمْ.(63) مُجرمان به سیمای شان شناخته می شوند.
روز محشر، هر نهان، پیدا شود
هم ز خود، هر مجرمی رسوا شود
منشأ الهی
اگر در زندگی روزمرّه، اندیشه و گفته و کردارت، منشأ الهی دارد، تا می توانی و می شود، رهایش نکن و اگر منشأ نفسانی و شیطانی دارد، بگذار و بگذر.
دست بردار
از کار نیکی که تو را به حرامی نزدیک یا از واجبی دور کند، دست بردار؛ زیرا جز زیان، تو را هیچ حاصل ندهد.
بیش از دستورهای الهی و خارج از حدّ توان، برای خود مشقّت های جدید پدید نیاور و خود را از انجام دستورهای الهی محروم نساز.
فَلَمْ نَجِدْ لَهُ مِنْ عَزْمٍ(64) ما برای آدم، عزمی نیافتیم.
بر حذر باش.
از کارهایی که تو را در نظر دیگران، پست و خوار می کند، بر حذر باش.
چشم هایت را از چَریدن باز دار.
یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور.(65) خدا به خیانت چشم ها و اندیشه های نهانی خلق، آگاه است.
لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدِْرکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ.(66) چشم ها، خدا را درک نمی کنند، در حالی که او، چشم ها و مشاهده ی آن ها را درک می کند و او لطیف و به همه چیز خلق، آگاه است.
رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: غَضُّوا اَبْصارَکُمْ(67) تَرَوْنَ الْعَجائِبَ. چشم های تان را ببندید، تا عجایب را ببینید.
آنان که عقل شان به دیدگان شان است، تصرف عقل شان به یک دیدن، بند است و معمولاً واگذاری و باختن عقل برای چنین افرادی، آسان است. بدتر از این نخواهی یافت که کسی بتواند عاقل باشد و عاقل نباشد.
عمل لغو مردم
همیشه مشغول زدودن عیب ها و مراقبت از جان خود باش و وقت محدود داده شده را به عیب جویی از دیگران هدر نده.
وَ اِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَروُّا کِرما.(68) و هر گاه با عمل لغو مردم، روبه رو شوند، بزرگوارانه از آن در می گذرند.
بدان آنان که تنها از دیگران عیب می گیرند، نابیناتر و معیوب ترند.
چشم عیب از مردمان بردار و عیب خودنگر
هرکه عیب خویش بیند از همه بیناتراست(69)
تو اگر زیرک باشی، خواهی دانست که وقت، تنگ است و خدای عزیز، این وقتِ کوتاه را برای پردازش به عیوب دیگران نداده است. آنان که از بی کاری، به عیوب مردم می پردازند، در ظاهر و باطن، یک عیب از دیگران افزون تر دارند. روایت است که:
غیبت نکن
اَلْغَیْبَةُ إدامُ کِلابِ النّارِ(70) غیبت، خورش سگ های جهنم است.
یعنی فضای مجلسِ غیبت به فضای دوزخ و غیبت کننده به صفت سگ تشبیه شده که غیبت، خورش او در آن دوزخ است.
بد گفتن تو از کسی که او را خوش نداری، نشان دهنده ی ناتوانی تو است.
گوش انسان، دهان جان او است. باید دقّت داشت که این دهان از کدامین سفره ارتزاق می کند (71)
وَ اِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ اَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا اَعْمالُنا وَ لَکُمْ اَعْمالُکُمْ، سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلینَ.(72)
هرگاه سخن لغوی می شنوند، از آن روی می گرداندند و می گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما. بروید و سلامت باشید؛ که ما مردم نادان را نمی خواهیم. همانند افراد نادانی نباش که بیشتر از خدا، از مردم شرم دارند و پروا می کنند.
وَ اللّه ُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشیهُ.(73) خدا سزاوارتر است که از او شرم کنی.
یَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّه ِ وَ هوَ مَعَهُمْ إذْ یُبَیّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ اللّه ُ بِما تَعْمَلُونَ مُحیطاً.(74)
از مردم شرم می کنند و از خدا که با آنان است و آنان شبان گاه در اندیشه ی سخن ناپسند (برای متهم ساختن مردم اند) شرم نمی کنند. و خدا به آن چه انجام می دهید، احاطه دارد. وِ إیّایَ فَاتَّقُونَ.(75) تنها از من، بترسید.
هرگز هدایت را به گمراهی نفروش
هرگز هدایت را به گمراهی نفروش؛ زیرا این معامله نه صحیح است و نه در آن سودی است و زندگی ات را نیز به سامانی نمی رساند.
با خدا کن تجارت ای خواجه!
که کسی از خدا زیان نبرد
لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلیلاً وَ إیّایَ فَاتَّقُونَ.(76) اُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَمارَ بِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ.(77)
وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَریهُ مالَهُ فِی الاْخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ اَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ.(78)
آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من بترسید.آنان، کسانی اند که گمراهی را به هدایت خریدند و تجارت شان، سودی نداشت و هدایت نیافتند.
آنان می دانستند که هر کسی، این معامله را انجام بدهد در آخرت، بهره ای نیابد و اگر بدانند، آنان جان شان را به بد چیزی فروختند.
غروب کنندگان
چه شیرین است که انسان بفهمد جز حق تعالی، همه، هر لحظه، اُفُول می کنند و همانند ابراهیم خلیل علیه السلام بگوید: « اِنِّی لا اُحِبُّ الاْفِلینَ؛(79) من غروب کنندگان را دوست ندارم
بدور باش از تعلّقاتی که روح و قلب تو را تسخیر می کند و تو را از تعقّلات باز می دارد و موجب اُفُول تو می گردد.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است(80)
در گزینش راه
وابستگی ها، خیال، رفیق، هم دم، محیط، شهر، مردم و حرف های آنان در گزینش راه راست و درست مؤثرند.
خلیلی قُطّاعُ الطَّریقِ اِلَی الْحَمی
کَثیرٌ وَ اِنَّ الْواصِلینَ قَلیلٌ
دوست من! راهزن بسیار است و به مقصد رسیده کم. دیگران در تغییر انسان، نقش دارند، اما تا تو نخواهی، تغییر نخواهی کرد. خواست تو بر هر تغییری، مقدّم است.
از خودت بپرس: چه می کنی؟
پیش از آن که از تو بپرسند: چه کردی؟ از خودت بپرس: چه می کنی؟ فَلَنَسْئَلنَّ الَّذینَ اُرْسِلَ اِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ المُرْسَلینَ.(81) البته از امت های پیشین و پیامبران شان پرسش خواهیم کرد.
یُؤاهِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ.(82) خدا شما را به آن چه دل های تان کسب کرده است، بازخواست خواهد کرد.
قال رسول صلی الله علیه و آله وسلم : حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا.(83) از خودتان حساب بکشید، پیش از آن که از شما حساب بکشند.
اگر کار خوب را رها کنی، هر کاره می شوی.
ای پیامبر! اگر مردم دعوت تو را اجابت نکنند، بدان که آنان تنها از هوای نفس پیروی می کنند. و گمراه تر از آن که راه هدایت را رها کرده و پیرو هوای نفس گشته، کیست؟ خدا هرگز مردم ستم کار را هدایت نمی کند.(84)
اخلاق و دیگر دستورهای الهی، برای آزادی انسان است. { از راهِ اختیار، بنده ی خدا باش نه از طریق قانون و جوّ حاکم بر اجتماع؛ زیرا رتبی این بندگی، پایین تر است، اگر چه در کنار اختیار، کمک خوبی است و صلاح همه است.
هر عهدی نکن؛ بی وفا نباش و به آن که به تو وفا کرده است، بی وفایی نکن و از معاشرت با پیمان شکنان بر حذر باش.
تو اول بگو با کیان زیستی
پس آن گه بگویم که تو کیستی(85)
به عهد خود وفا کنید؛ زیرا (در قیامت) از عهد و پیمان، بازخواست خواهد شد.(86) مؤمنان به عهد و پیمان خود کاملاً وفا می کنند.(87)
و عهد و سوگندهای خود را برای فریب بین خود به کار نبرید، تا آن که ثابت قدم است نیز (بفریب و سوگند دروغ) بلغزد و از این که راه خدا را بستید، همه به سختی مبتلا شوید و به عذاب سخت گرفتار گردید.
و عهد خدا را به بهایی اندک نفروشید؛ زیرا آن چه از نعمت ابد نزد خداست برای شما بسیار بهتر (از آن منفعتی) است (که به نقض عهد و دروغ) بیابید، اگر بفهمید.(89)
هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد(90)
پیر پیمانه کش من که روانش خوش بادگفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دروغ نگو
دروغ نگو. پیمان شکنی و در امانت، خیانت نکن.
اگر انسانی؛ پس انسانیّت را فراموش نکن و زیر پا نگذار.
کسی که در پی امور بیهوده است، اهل زندگی نیست.
در پی شهرت نباش؛ زیرا گم نامی به پاکی و آرامش، نزدیک تر است.
سقوط انسان شهیرِ در دنیا، به اندازه ی شهرت او است.
بی نام شدن به
بی نام شدن به، که تو با نام افتی. (91)
تو در دنیایی؛ تحصیل حاصل چرا؟
بدانید که زندگی دنیا، تنها بازیچه و هوسرانی و خود آرایی و تفاخر و خودستایی بین شما و بر اموال و فرزندان افزودن است. مانند بارانی که رویش گیاهان در پی آن، کفّار را به شگفت آرد،.
سپس ببینی زرد و خشک می گردد و می پوسد و در آخرت (ناباوران خدا و عالم آخرت را) عذاب سخت دوزخ و (مؤمنان را) آمرزشی از خدا و خشنودی، خواهد بود و زندگانی دنیا، جز متاع فریب و غرور، چیزی نیست.(92)
آیا به زندگی دنیا، عوض آخرت، رضا می دهید. متاع زندگی دنیا نسبت به متاع آخرت، اندک و ناچیز است.(93)
به زندگی دنیا شادمانند در صورتی که زندگی دنیا نسبت به زندگی آخرت، جز متاع نا قابلی نیست.(94)
امام علی علیه السلام فرمود: تمام معنای زهد، بین دو کلمه از قرآن قرار گرفته است.
خدای سبحان می فرماید: «چرا بر آن چه از دست داده اید، نا امید و اندوهگین و بر آن چه به دست می آورید، شادمان می شوید.» و هر کس بر گذشته، گرفته و ناامید و به آینده، شادمان نگردد، همانا او دو طرف زهد را داراست.(95)
{ دنیا چون کهنه رباط و کاروان سراست؛ کسی در آن نمانده است و کسی نمی ماند. و تو نیز هم چنینی.
دنیا که تو بینی همه چون کهنه رباطی است
بنگر که یکی هفت، یکی چهل، کسی سال گذشت(96)
{ چه زیانی روشن تر از این که انسان، سعادت حقیقی و کمال خلقت را با وعده های دروغین و آرزوهای موهوم، معامله کند.
{ هر چه بیشتر به امور بیهوده و ناپایدار تکیه کنی، استعداد خود را بیشتر خفه کرده ای.
{ پروردگارِ تو، کار را بر تو سخت نگرفته است؛ زیرا: « یُریدُ اللّه ُ اَنْ یُخَفَّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الاْءنْسانُ ضَعیفاً؛(97) خدا می خواهد کار را بر شما آسان کند؛ که انسان، ضعیف خلق
ص:75
شده است.» مگر این که تو از انسانیت خود، دست کشیده و کار را بر خود دشوار ساخته باشی، که دگرگونی هر کس به دلیل کوتاهی و اشتباه های خود او است.
إنَّ اللّه َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم.(98)
خدا، حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد، مگر این که خودشان حال شان را تغییر دهند.
{ هرگز در کارهای ناپسندی که تو بدان دچاری، مردم را آلوده ندان و نیز در کارهای پسندیده، تنها خود را وارد نشمار.
{ از زیرکی به دور است که کسی خود را زیرک بداند، ولی در خودبینی غوطه ور باشد.
فَلا تُزَکُّوا اَنْفُسَکُمْ.( 99)
خودستایی نکنید.
{ این گونه نباشد که اگر کسی، عیبی از تو گفته باشد، بد؛ یا اگر تعریف و تمجیدی از تو کرده باشد، خوبش بدانی.
{ همیشه لازم نیست آن چه هستی را به دیگران بفهمانی.
نیازی نیست هر حرفی را هر جایی بگویی.
قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إنَّ الشَّیْطانَ لِلاِْنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ.(100) یعقوب به یوسف گفت: فرزندم! رؤیای خود را برای برادرانت بازگو مکن که بر تو سخت مکر و حیله کنند. همانا شیطان، دشمن آشکار انسان است.
از نا محرم
اهل معرفت گفته اند: از نا محرم، به کلی بپرهیز.
حسادت و شرّ حسودان
اگر می خواهی از حسادت و شرّ حسودان در امان بمانی، کتوم(101) باش و به امر قرآن کریم به ربّ فلق پناه ببر.
حسودانی که با سنگند هم سنگ
خطر دارند بهر شیشه ی عشق(102)
روح و جسم
استحکام بخشیدن به روح و جسم در برابر حوادث و توان مند کردن آن دو در ترمیم کاستی های وارده، تربیت است.
به سلامتی جسم هم اهمیّت ده؛ زیرا کسالت و فرسودگی این ابزار، تو را از کار باز می دارد.
فرزند
فرزندانت را علوی و مهدوی بار بیاور.
برای تربیت فرزندان، افزون بر ولایت، رفاقت، فراموش نشود؛ زیرا رفاقتِ ولیّ با فرزند، تربیت او را آسان تر و راه تربیت را کوتاه تر می سازد.
وَقِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ.(103)
آنان را از ارتکاب اعمال زشت نگاه دار؛ که هر کس را امروز تو از زشت کاری محفوظ بداری، در حق او رحمت و عنایت بسیار کرده ای و آن به حقیقت، رستگاری بزرگی خواهد بود.
خدا چه می پذیرد
خدا را! خدا را! بنگر خدا چه می پذیرد نه آن که خلق چه می پسندد. خشنودی او را جست و جو کن؛ که بر رضایت دیگران، ترجیح دارد.
تا کی به پسند این و آنی
آن باش که یار گفته آنی(104)
گر همه عزّت نپذیرد مرامن به کجا این همه ذلّت برم
تکیه گاه و پناه گاه
خدا را خدا را که جز خدا، تکیه گاه و پناه گاه تو نباشد و تعداد و حرف های دیگران تو را به وحشت نیاندازد و از طریق هدایت، خارج نسازد.
وَ ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دوُنِ اللّه ِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ.(105)
شما در زمین هیچ قدرتی ندارید (و در برابر کوچک ترین قُوای جهان ناتوانید) و جز خدا، در جهان هیچ یار و یاوری نخواهید داشت.
به پروردگار، هدف، راه و گفتارت، ایمان داشته باش.
بهوش باش
بهوش باش و به حرف هر کسی، زندگی خود را شکل نده.
یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبُوا للّه ِِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکُمْ لِما یُحییکُمْ.(106)
ای اهل ایمان! آن گاه که خدا و رسول، شما را به چیزی فرا خوانند که مایه ی حیات و زندگی شما است؛ آن ها را اجابت کنید.
ای عزیزم! در جوانی گوش دار
لحظه هایی که صدایت می کند(107)
هر حرفی، جان ندارد؛ چه، هر انسانی جاندار نیست.
پی نوشت:
1.بابا افضل کاشی.2.اسرا، 84.
3. نساء، 58.
4. نساء، 66، 67 و 68.
5.قصص، 77.
6.یقول اللّه عزّوجلّ: أَطِعْنِی حَتّی اَجْعَلَکَ مِثْلِی. از من پیروی کن تا تو را مانند خودم قرار دهم.
7. حافظ.
8.ذاریات، 21.
9.آن که معصیت خدا می کند، خدا را نشناخته است. بحار الانوار، ج 78، ص 174، باب 22، روایت 5.
10.هر کس جان خود را بشناسد، پروردگار خود را شناخته است. بحار الانوار، ج 2، ص 32، باب 9، روایت 22.
11.فصلّت، 30.
12.با بهره گیری از کلام حکیمانه ی لقمان حکیم.
13.آل عمران، 185.
14.انشقاق، 6.
15.تفسیر موضوعی قرآن مجید، استاد عبداللّه جوادی آملی، صص 396 و 397.
16.سجده، 17.
17.تحف العقول، ص 343.
18.بحار الانوار، ج 86، ص 325، باب 45، روایت 69.
19.بحار الانوار، جلد 102، ص 168، روایت 6، باب 8.
20. هزار و یک کلمه، ج 1، کلمه ی 77.
21. اصول کافی، ج 2، ص 72، روایت 3.
22.عبدالرحمان جامی.
23. نامه ها، برنامه ها، ص 62.
24. حج، 78.
25. تغابن، 11.
26. علاّمه استاد حسن زاده آملی.
27. انفال، 29.
28.طلاق، 3 _ 2.
29.طلاق، 4.
30.طلاق، 5 .
31.بقره، 282.
32.آل عمران، 130.
33.- نحل، 128.
34. ذارایات، 22.
35.حمد، 2؛ زمر، 75؛ غافر، 65.
36.تکویر، 29.
37.انسان، 30.
38. مدثر، 56.
39.ذاریات، 22.
40.رعد، 17.
41.طه، 25.
42.ص، 16.
43.عنکبوت، 69.
44.عنکبوت، 9.
45.نمل، 40.
46.بقره، 155.
47.آل عمران، 186.
48.تغابن، 15.
49.میر فندرسکی، تحفة المراد، ص 22.
50.علاّمه استاد حسن زاده آملی« حفظه اللّه » در کتاب « هزار و یک نکته » نکته ی 641 چنین می نگارند: مرحوم آخوند مولی حسینقلی همدانی رحمه الله در حکمت از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملا هادی سبزواری است، و در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری جناب آخوند ملا حسینقلی بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. و خود آن جناب گفت در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا روزی در نجف در جایی گویا در گوشه ایوانی نشسته بودم، دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره نانی بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه نوک می زد خورد نمیشد، نان را ترک گفت و پرواز کرد و برفت؛ پس از چندی بازگشت به سراغ آن تکه نان آمد باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندی آمد و بالاخره آن تکه نان را با منقارش خورد کرد و بخورد، از این عمل کبوتر ملهم شدم که اراده و همّت می باید. در دیوان این کمترین آمده است که: قدم اول این مرحله خوف و رجا باید از ترک سرت برگ سفر ساز کنیهمّت و خضر ره و بُنیت در حدّ سوا سان تثلیث در انتاج نظر باز کنی و نیز بدان که نیل به درجات سامیه معارف، و مقامات عالیه کشف و شهود برای صاحب عزم و همت و اهل صبر و استقامت است، نه برای کسی که به مناسبتی حالی موقت بدو روی می آورد و زود می گذرد؛ در این موضوع دقّت و تدبّر بسزا در این آیه ی کریمه قرآنی لازم است که فرمود: « إن الذین قالو ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة... » (فصلت، 31)
51. تذکرة المتقین، ص 180.
52. عنکبوت، 69.
53.عنکبوت، 6.
54.کهف، 110.
55.بقره، 285.
56.حکیم ابوالقاسم فردوسی.
57.مائده،، 8.
58.بقره، 282.
59.آل عمران، 130.
60.بقره، 208.
61.نگارنده.
62.اسرا، 84.
63.رحمن، 41.
64.طه، 115.
65.مؤمن، 19.
66.انعام، 103.
67. بحار الانوار، ج 104، ص 41، باب 33، روایت 54. « یکی از مصادیق غضّ بصر، بستن چشم سر است و إلاّ غضّ بصر، چشم پوشی از هر کار نادرستی است. » نگارنده.
68.فرقان، 72.
69.نسیمی شیروانی.
70.بحار الانوار، ج 75، ص 246.
71.ولایت تکوینی، ص 71.
72.قصص، 55.
73.احزاب، 32.
74.نساء، 108.
75.بقره، 41.
76.بقره، 41.
77.بقره، 16.
78.بقره، 101.
79. انعام، 76.
80.حافظ.
81.اعراف، 6.
82.بقره، 225.
83.بحار الانوار، ج 70، ص 73، باب 45، روایت 26.
84.قصص، 50.
85.سعدی.
86. اسرا، 34.
87.مؤمنون، 8.
89.نحل، 94 و 95.
90.حافظ.
91.نیما یوشیج.
92.حدید، 20.
93. توبه، 38.
94.رعد، 26.
95.نهج البلاغه، حکمت 439.
96.نگارنده.
97.نساء، 38.
98.رعد، 11.
99.نجم، 32.
100.یوسف، 5.
101.راز نگه دار. فرهنگ عمید.
102.امیر عاملی قزوینی.
103.مؤمن، 9.
104.نگارنده.
105. شوری، 31.
106. انفال، 24.
107.نگارنده.