درباره ي کتاب و کتابخواني
نويسنده: طاهره براتي نيا
کتاب ميراث ماندگار
کتاب، ميراثي ماندگار، پديده اي باشکوه و با ارزش و عنصري رشد آفرين و روشنگر در پهنه ي زندگي بشر است.
افتخار ما نيز اين است که فرهنگ و باور هاي ديني ما، بر پايه ي ارزش بينش و دانش و ارجمندي کتاب و نگارش استوار است و خداوند منان، معجزه ي ابدي آخرين فرستاده اش را يک کتاب قرار داده است. قرآن کريم، سرآمد همه ي کتاب هاي عظيم و اسلام، دين انديشه و معرفت،دين دانش و کتاب و معنويت است. اصولاً آيين آسماني ما، پرچم دار کتاب و کتاب خواني در زمين به شمار مي رود؛ اندکي تأمل و کاوش در لابه لاي زرين تاريخ اسلام، اين حقيقت را به روشني مي نماياند. همه ي فرهنگ ها با کتاب آغاز مي شوند، با کتاب مي بالند و تجربه هاي خود را به کتاب مي سپارند. از اين ميان، اسلام بيشترين بهره را از کتاب برده است؛ زيرا وحي احمدي و گرامي نامه ي قرآن، از مشرق برگ و قلم درخشيدن گرفت و معجزه ي سترگ محمد (ص) در ميان سطر هاي کتاب صورت پذيرفت.
همچنين پيشينه ي فرهنگي ما و شمار کتاب ها و کتاب خانه ها در عصر شکوفايي تمدن اسلامي و اهتمام دانشمندان اسلامي و ايراني در پديد آوردن آثار ارزشمند جهاني، همه ناظر بر اهميت کتاب و کتاب خواني است. ما وارثان نظام گران بها، فرهنگ پويا و تمدن والاي اسلامي، تا چه ميزان بايد به داشتن آثار مکتوب، افزايش کتاب و گستردگي کتاب خواني، دل خوش بداريم و بر خود بباليم؟
مقام معظم رهبري با استناد به تاريخ، از حضور خجسته و پرتو افشاني هاي آثار گران سنگ اسلامي ياد مي کند و با اشاره به اشتياق و توجه غير مسلمانان به بهره وري از اين گنجينه هاي شکوهمند، خاطر نشان مي سازد که جاذبه ي شورانگيز کتاب و بالندگي دانش و فرهنگ و کتاب خواني از آغازين سال هاي حيات فرخنده ي اسلام، چنان دامنه ي گسترده اي يافت که تأثير آن تا قرن ها تداوم داشت.
بي ترديد پيرايش فرهنگ از زوايد زيان آور و گسترش فرهنگ پاکي و خلوص در همه ي سطوح و براي تمام قشر ها به تلاش و هم بستگي فراوان نياز دارد و کتاب مي تواند در اين عرصه، کارايي خود را به نيکي ظاهر گرداند.
کتاب و مطبوعات در طول ساليان دراز، سرگذشتي پرفراز و نشيب داشته اند. در دوران سياه طاغوت که افکار و انديشه هاي الحادي به سادگي زمينه ي انتشار مي يافتند، نشر آثار و مفاهيم اسلامي در کنترل شديد رژيم بود. سرانجام به برکت پيروزي انقلاب اسلامي و تحقق شعار هاي اسلامي و شعار هاي اصلي (استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي) دنياي مطبوعات هم از عطيه ي الهي آزادي بهره مند گرديد. همه ي فرهيختگان و آزادي خواهان به همان اندازه که اين آزادي را مبارک مي دانند، کساني را که بخواهند به بهانه ي بهره وري از اين آزادي، موذيانه دسيسه بازي و توطئه سازي کنند، طرد خواهند کرد. بازگويي شگفتي ها و عظمت هاي انقلاب اسلامي و پس از آن دفاع مقدس در برابر متجاوزان و حق ستيزان که برهه اي برجسته و روشن در تاريخ ايران به شمار مي رود، تلاش خوبي براي ماندگار سازي حماسه هاي بزرگ اين دو دوره است ولي ابعاد و عظمت هاي توصيف ناپذير اين دو حادثه بزرگ هنوز به تمامي در کتاب ها ثبت نشده است. با اين همه، تلاش هاي ارزشمندي در اين زمينه صورت گرفته است، به گونه اي که مجموعه آثار عرضه شده در اين زمينه، به راستي اسناد ارزشمند تاريخ معاصرند.
نقش والا و سازنده ي کتاب در پويش هاي تکامل آفرين فردي و اجتماعي، به خاطر گستردگي روح ارزشي دانش و بينش فرهنگ مکتوب در تاريخ بشري است، و به راستي سزاوار نيست چنين عنصر مهمي را فراموش يا به آن کم توجهي کنيم.
در ميان همه ي ابزار هاي فرهنگي، کتاب جايگاه ويژه اي دارد. تاريخ هيچ تمدني خالي از کتاب و کتابت نبوده است و مي توان کتاب را در کنار مبارک ترين پديده هاي بشري - بلکه الهي - نشاند. کتاب، خاموش ترين آوازي است که در خانه هاي ما مي پيچد و چه سر ها را که به سامان مي رساند و چه دل ها را که به گرمي مي نشاند. کتاب، راستگوترين ترازويي است که مي توان فرهيختگي اقوام را با آن سنجيد و برگ سبزي است که جز به نسيم معرفت نمي رقصد.
تمام اديان آسماني و شخصيت هاي بزرگ تاريخ بشري، از راه کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگي جامعه ي بشري نيز به وسيله ي کتاب و مبادالات فرهنگي تقويت شده است.
کتاب، چگونه به اثري خاطره آفرين و ماندگار بدل مي شود؟ يکي از مهم ترين ويژگي هاي چنين آثاري، اين است که دست کم به يکي از سؤال ها يا نياز هاي مخاطبان خود پاسخ بدهند، پاسخي که با توجه به اولويت ها، زيبا و استوار و قانع کننده باشد. براي اينکه اثري ماندگار بشود، بايد خوب هم باشد. آثار خوب هميشه باقي مي مانند. در دل ها جاي مي گيرند و کهنه نمي شوند. خوب هم که مي گوييم، فقط معنايش اين نيست که از جنبه هنري خوب تنظيم شده باشد. و عميق باشد، بلکه ممکن است اين گونه نباشد، ولي پاسخي به يک نياز باشد.
هر روز، رسانه اي جديدتر به جمع فرهنگ سازان جهان انديشه راه مي يابد، ولي قدر و منزلت کتاب هرگز رو به کاهش نمي رود و غباري بر آيينه ي خورشيد کتاب نمي نشيند. گشت و گذار در هيچ صحرايي، به اندازه ي ديدن برگ هاي کتاب، طراوت بخش نيست و به راستي که ميان حق و باطل، فاصله همان قدر است که ميان گشودن و بستن کتاب.
کتاب، دربر دارنده ي انديشه هاي انديشه وران و نخبگان ملت ها و امانت دار عقلانيت و خردورزي است. کتاب، به سان باران رحمتي است که هر انسان تشنه اي مي تواند از آن جرعه جرعه بنوشد و سيراب گردد و مزرعه ي حيات سياسي، اجتماعي و فرهنگي خود را با آن، خرم و آباد سازد. پس بجاست که قدردان کتاب باشيم، با آن انس بگيريم، از جام اندرز ها، تجربه ها و معرفتش بنوشيم تا سرمست از دانايي و آگاهي، به سوي شاه راه حقيقت، هدايت شويم.
کتاب همچون بستان و گلزاري است که عطر فرح بخش آن، روح و انديشه ي جويندگان دانش و آگاهي و هدايت را سرمست مي سازد و از سرچشمه هاي زلال علم و معرفت سيرابشان مي کند. بر اين اساس است که انسان عاقل، گم شده ي خود را در باغستان هاي کتاتب مي جويد و با مطالب نغز و حکمت آموز کتاب، جان و روان خويش را صيقل مي بخشد. مطالب شيرين و دل انگيز کتاب، روان بي قرار آدمي را آرامش مي بخشد، و قلب خسته و شکسته ي انسان جست و جوگر را التيام مي بخشد.
کتاب، گنجينه ي گران سنگي است که دانش بشري را به نسل هاي آينده انتقال مي دهد. اصحاب قلم و انديشه، آثار خود را در کتاب به يادگار مي گذارند تا براي هميشه جاودان بمانند و مردمان همه ي دوره ها، از آن ها بهره يابند. روشن است که بي کتاب، نگهداري و انتقال آثار ارزشمند به نسل هاي واپسين، مشکل است. بنابراين، اگر کتاب نبود، آثار انديشمندان بزرگ، فراموش مي شد و امروز از دانش پيشينيان در ميان ما خبري نبود.
کتاب، بيانگر انگيزه ي بالا، تفکر والا و نشانه ي استعداد و نبوغ آدمي است. کتاب مهم ترين گنجينه اي است که با نوشته هاي دل نشين و زيباي خود، آدمي را به سفر هاي دور و نزديک مي برد، با تجربه هاي زياد آشنا مي کند. جان و دلش را با مطالب سودمند، مصفا مي سازد. کساني که کتاب مي خوانند، ولي از پند و اندرز و دانش آن در ميدان عمل بهره نمي گيرند، مثل باربراني هستند که جواهر حمل مي کنند، ولي نمي دانند چه کالاي ارزشمندي را به همراه خود، به اين طرف و آن طرف مي برند.
کتاب، کانون پر طراوت و شاداب انديشمندان و اهالي معرفت است. همان گونه که در باغ و بوستان، خاطر آدمي شاد و با نشاط مي شود، سفر به بوستان کتاب و مطالع ژرف آن نيز جان را شاداب و خرم مي سازد. آدمي هنگام مطالعه، احساس نشاط مي کند و روحش بالنده مي شود. از اين رو مي توان گفت که هيچ ميراثي، سودمند تر و با ارزش تر از کتاب نيست؛ زيرا کتاب مايه ي آرامش روحي انسان است و به او حکمت هاي جان پرور مي آموزد و ايمان و اطمينان را به قلب وي هديه مي کند. پس بياييد هر روز کتاب بگشاييم و لحظه هاي ارزشمند انس با اين همدم و رفيق صميمي را به نيکي درک کنيم.
کتاب، معلمي ساده و صميمي و همواره در دسترس است که بي ادعا و بي تکلف، آنچه دارد، در اختيار ما مي گذارد. مطالعه، اگر با نيتي خالص باشد، عبادتي بزرگ به شمار مي آيد. انس با کتاب، در حقيقت، حضور در پيشگاه انديشمندان و فرزانگان زمان هاي گوناگون است. صفحات کتاب، معبد هاي اهل علم و محراب هاي پاک دانشجويي و دانش آموزي است. هر کس با کتاب و مطالعه بيگانه باشد، غريب و بي مونس است. کتاب در راه شکوفايي و بالندگي افراد و جوامع، نقش اساسي دارد و به مطالعه کننده، در شناخت سره از ناسره، کمک مي کند.
تجربه نشان داده است که بيشتر دانشمندان، در خانواده هايي پرورش يافته اند که اهل مطالعه و تحقيق بوده اند. مدرسه ها نيز مي توانندبا بسترسازي منطقي و برنامه ريزي علمي، علاقه به کتاب و کتاب خواني را در ميان دانش آموزان تقويت و گسترش دهند.
نقش کتاب خانه در انتقال دانش به افراد، بسيار سازنده است. از اين رو، کتاب خانه را مي توان کانون همايش صاحب نظران و موزه ي پر طراوت انديشمندان دانست. اين نهاد، بالندگي و شکوفايي استعداد هاي دانش آموزان و دانشجويان را به ارمغان مي آورد و به توليد انديشه، دانش و رشد فرهنگ مطالعاتي جامعه مي انجامد. در واقع کسي که در کتاب خانه قدم مي نهد، به گلگشت دل انگيز در مجمع دانشمندان و دانايان قدم نهاده است.
جامي و کتاب
فروغ صبح دانايي کتاب است
بود بي مزد و منت اوستادي
ز دانش بخشدت هر دم مرادي
درونش همچو غنچه از ورق پر
به قيمت هر ورق زان يک طبق پر
گهي اسرار قرآن باز گويند
گه از قول پيمبر راز گويند
گهي آرند در طي عبادات
به حکمت هاي يوناني اشارات
گهي از رفتگان، تاريخ خوانند
گه از آينده اخبارت رسانند
گهي ريزندت از درياي اشعار
به جيب عقل گوهر هاي بسيار
ايرج ميرزا و دوستي با کتاب
که باشد يک کناري و کتابي
کتاب ار هست، کمتر خور غم دوست
که از هر دوستي غم خوارتر اوست
نه غمازي، نه نمامي شناسد
نه کس از او، نه او از کس هراسد
نشيند با تو تا هر وقت خواهي
ندارد از تو خواهش هاي واهي
منبع: گلبرگ جوان، شماره ي 113