مقدمه:
در جهانی که آتش اختلافات و شکافهای اجتماعی روز به روز شعلهورتر میشود، پیام آسمانی اسلام درباره صلح و آشتی بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد. این مقاله با عنوان "صلح و آشتی در اسلام: از قرآن تا خانواده و جامعه" در پی واکاوی جامع مبانی دینی و راهکارهای عملی تحکیم روابط انسانی در سطوح مختلف است.از نگاه قرآن کریم، صلح تنها یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه فرآیندی پویا و چندسطحی است که از رابطه انسان با خدا آغاز شده و به تعاملات اجتماعی ختم میشود. در این مسیر، خانواده به عنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعی، نقش کلیدی در نهادینهسازی فرهنگ صلح ایفا میکند.
مقاله حاضر با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) نشان میدهد که چگونه میتوان از رهگذر تعالیم اسلامی، هم در سطح خرد (خانواده) و هم در سطح کلان (جامعه) به ایجاد فضایی سرشار از آرامش، گذشت و همزیستی مسالمتآمیز دست یافت.
این پژوهش با بررسی ابعاد مختلف صلح، از "صلح با خدا" گرفته تا "صلح با خلق"، نقشه راهی عملی برای فرد و جامعه ترسیم میکند.
صلح و آشتی در اسلام: از قرآن تا خانواده و جامعه
1.اصلاح ذاتالبین؛ فرمان الهی برای وحدت و آشتی
1-1. مقدمه: ضرورت آشتی در جامعه پریشانبا کمال تأسف، در جامعه شاهد آن هستیم که روابط اصیل انسانی و ایمانی، جای خود را به کدورت، قهر و دشمنی داده است. این شکافها دامنهای وسیع دارد و روابط بین خواهران و برادران، باجناقها، دامادها و عروسها، همسایگان، فامیلها، اقوام، ساکنان محلهها و حتی شهرها و همچنین فعالان سیاسی را دربرگرفته است.
مسئله «آشتی» و «اصلاح ذاتالبین» در چنین بستری، به یک ضرورت حیاتی و امری انکارناپذیر برای نجات سلامت ایمانی و اجتماعی جامعه تبدیل شده است.
1-2. کلمات پایانی؛ عصارهی حیات فکری و عملی انسان
یکی از عمیقترین نکات در باب اهمیت یک موضوع، توجه به «آخرین گفتارها» است. انسان در آخرین لحظات عمر خود، مهمترین و گرانبهاترین دغدغههای خویش را بیان میکند؛ گویی تمامی زندگی او در آن یک جمله خلاصه میشود. این کلمات، قطعنامه کل عمر یک فرد به شمار میآیند.
1-3. نماز؛ صورت عملی آشتی با خداوند
امام صادق (علیهالسلام) در آستانه رحلت، با جمعکردن بستگان خود فرمودند: «إِنَّ شَفاعَتَنا لَنْ تَنالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ». کسى که نماز را سبک بشمارد، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمىشود. [1]
این بیان گرانقدر، پرده از یک حقیقت بلند برمیدارد: نماز، تجلیگاه آشتی با خداوند است. کسی که این پیوند مقدس را سست بشمارد، در حقیقت آشتی با منبع تمامی خیرات و برکات را نپذیرفته و خود را از وسیعترین دامنه رحمت و شفاعت محروم ساخته است. بنابراین، صلح با خالق، پایه و مقدمه هرگونه صلح و آشتی پایدار با مخلوق است.
1-4. شهادت؛ اوج آشتی با آرمانهای الهی
آخرین کلام حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در محراب عبادت، فریاد پیروزی بود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة». به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شدم. [2]
این کلمه، تنها اعلام رستگاری شخصی نبود؛ این کلام، نقطه اوج یک زندگی سراسر مبارزه در راه "اصلاح" بود. شهادت امام علی (ع)، نهاییترین شکل "آشتی" با مسئولیت الهی خویش در برابر ظلم و فساد بود.
ایشان با خون خود، امضای نهایی را پای "عدم سازش با باطل" گذاشتند و نشان دادند که گاهی پایدارترین صلح، از طریق مقاومت در برابر ظلم و دفاع از حق به دست میآید.
1-5. آزادگی؛ بنیانِ آشتی با وجدان و کرامت انسانی
در صحنه عاشورا، امام حسین (علیهالسلام) در آخرین لحظات، خطاب به دشمنان فرمودند: «إنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْراراً فِی دُنْیَاکُمْ».
اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، دستکم در زندگانی دنیایتان آزاده باشید. [3] این سخن، یک درس همیشگی برای تمام بشریت است: جوانمردی و آزادگی، مذهب مشترک همه انسانهای شریف است.
امام (ع) حتی در آن صحنه، به دنبال ایجاد "صلح" بر مبنای ارزشهای مشترک انسانی بود. گذشت، ایثار و دفاع از حریم انسانیت، جلوههای درخشان "آزادگی" هستند. کسی که آزاده است، میتواند بر خود غلبه کند، کینه را رها کند و برای حفظ کرامت انسانی خویش و دیگران، آشتی را بپذیرد.
1-6. نتیجهگیری: از صلح با خدا تا صلح با خلق
سخنان پایانی این پیشوایان، سه مسیر به هم پیوسته برای رسیدن به "آشتی حقیقی" را ترسیم میکند: آشتی با خدا (از طریق نماز)، آشتی با آرمان (در قالب شهادت) و آشتی با وجدان (از طریق آزادگی). بنابراین، "اصلاح ذاتالبین" تنها یک تکنیک ارتباطی نیست، بلکه یک سفر معنوی است که از "صلح با خدا" آغاز میشود و در نهایت، ثمره آن "صلح با همه مردم" خواهد بود.
2.صلح و آشتی؛ سیره عملی مؤمنان
2-1. وصیت جامع امیرالمؤمنین: سه پایه جامعه آرمانی
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در وصیت نامه خود به امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و تمام شیعیان تا روز قیامت، سه رکن اصلی برای سعادت فرد و جامعه را برمیشمارند:
«أُوصِیکُمَا... بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ»؛ «شما را سفارش میکنم به تقوای الهی، نظم در امورتان و اصلاح میان خود». [4]
این بیان حکیمانه، نقشه راهی جامع ارائه میدهد:
1.رابطه با خدا (تقوا): که اساس و بنیان همه ارزشهاست.
2.رابطه با جامعه (نظم): که باعث استحکام و کارآمدی نظام اجتماعی میشود.
2.رابطه دلها با یکدیگر (صلاح ذاتالبین): که روح حیات جمعی و مایه انس و الفت است. این سه در کنار هم، جامعه ایمانی را در تمام ابعادش به کمال میرسانند.
2-2. فضیلت آشتیدهی؛ برتر از عبادتهای مستحب
ایشان در توضیح اهمیت "صلاح ذاتالبین" به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:«صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ»؛«آشتی دادن میان مردم، از تمام نماز و روزههای مستحبی برتر است». [4]
این مقایسه آشکار، نشان از جایگاه رفیع "آشتی" در منظومه ارزشهای دینی دارد. خداوند آنقدر به سلامت روابط و صلح میان بندگانش اهمیت میدهد که ثواب این کار اجتماعی را حتی از عبادتهای مستحبی فردی که نشانه قرب است، بیشتر میداند. این امر، "اصلاح ذاتالبین" را به یک "عبادت اجتماعی" بزرگ تبدیل میکند.
2-3. هشدار امام: از جرقه کینه تا آتش فتنه
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با بینشی عمیق، به یک قانون اجتماعی اشاره میفرمایند: یک جرقه میتواند به جریان بزرگی تبدیل شود. یک اختلاف کوچک میان دو فرد (مانند یک عروس و داماد)، اگر به سرعت مهار نشود، میتواند دامنگیر خانوادهها، قبیلهها و در نهایت جامعه شود و آتشی برافروزد که مهار آن بسیار دشوار است.
این همان "فتنه" است که از یک کدورت شخصی آغاز میشود. بنابراین، آشتی دادن تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه یک ماموریت پیشگیرانه برای نجات جامعه از آتش فتنههای بزرگ است.
2-4. ابعاد مختلف آشتی: از درون تا جامعه
آشتی و اصلاح، ابعاد گوناگونی دارد و تنها به روابط شخصی محدود نمیشود. این فرآیند حیاتی در چند سطح قابل تعریف است:
1.اصلاح میان خود و خدا: که با توبه و بازگشت به سوی او محقق میشود.
2.اصلاح میان خود و مردم: که با رفع کدورتها، گذشت و رفاقت شکل میگیرد.
3.اصلاح میان خود و حاکمیت: که در قالب امر به معروف و نهی از منکر و ارائه مشورتهای خیرخواهانه برای اصلاد امور جامعه تجلی مییابد.
هر یک از این سطوح، قواعد و مراحل خاص خود را دارد، اما روح حاکم بر همه آنها یک چیز است: ایجاد صلح، صمیمیت و گذشت به جای تفرقه، دشمنی و کینه.
3.صلح و آشتی با خالق؛ پیشنیاز صلح در جامعه
3-1. گام نخست صلح جهانی: رفع کدورت از خالقبسیاری از ناآرامیها و قهرهای ما با دنیا و اطرافیان، ریشه در یک "قهر پنهان با خداوند" دارد. این قهر در زندگی روزمره به صورت پرسشهایی تلخ خودنمایی میکند: "چرا خداوند نعمتاش را از من دریغ کرد؟"، "چرا خداوند دعای مرا برای شفای عزیزم اجابت نکرد؟" یا "چرا در عرصه اقتصادی و اجتماعی شکست خوردم؟".
این نگرش، در حقیقت سپری کردن مسئولیت اشتباهات و قصور خود به دوش خداست و بزرگترین مانع برای رسیدن به آرامش و سپس ایجاد صلح با دیگران است. برای پایهریزی هرگونه آشتی، ابتدا باید این کدورت بنیادین را رفع کرد.
3-2. قرآن و فلسفه مصائب: زمینهساز صلح درونی
نخستین گام برای آشتی با خدا، درک حکمتهای الهی در پشت اتفاقات زندگی است. قرآن کریم یک دلیل اصلی مشکلات را اینگونه بیان میفرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ»؛ «هر مصیبتی به شما میرسد، به خاطر اعمالی است که خودتان مرتکب شدهاید» [5].
اگر حقوق مالی مانند خمس و زکات را نپردازیم، به نیازمندان و خویشاوندان کمک نکنیم، یا در اموالمان اسراف کنیم، طبیعی است که خداوند این نعمت را تعدیل کند.
این یک قانون الهی است، مانند پدری که وسیله خطرناکی را از دست کودک ناآگاه میگیرد تا به خود و دیگران آسیب نرساند. پذیرش این مسئولیت، اولین قدم برای "صلح با خود" و سپس "صلح با خالق" است.
3-3. آزمون الهی: گذشت و صبر، شرط پیروزی در صلح
گاه مصائب، آزمایشی الهی برای پرورش صبر و استقامت ما هستند. قرآن هدف از این آزمایشات را اینگونه تبیین میکند: «نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً»؛ «ما شما را با شر و خیر میآزماییم» [6].
این آزمونها زمینهساز رشد معنوی و تقویت روحیه گذشت و بردباری در برابر سختیهاست. برای درک بهتر این مفهوم، تمثیل روشن سه سرباز در پادگان را در نظر بگیرید:
*سرباز متخلف: که به دلیل انجام خلاف، تنبیه میشود تا ادب شود (نتیجه گناه).
*سرباز مستعد: که برای رشد و رسیدن به درجه بالاتر، تمرینات سخت و امتحانات طاقتفرسا را پشت سر میگذارد (آزمایش برای ارتقا).
*سرباز نیازمند: که برای دریافت مرخصی یا پاداش بیشتر، باید اضافهکاری کند (زحمت برای رسیدن به پاداش بزرگتر).
این مثال ملموس به خوبی نشان میدهد که چگونه سختیها میتوانند زمینهساز صلح و پیشرفت بعدی باشند.
3-4. روایت نورانی امام کاظم (ع): نقشه راه صلح با بلاها
امام کاظم (علیهالسلام) در روایتی کوتاه و گویا، فلسفه بلاها را در سه محور اصلی خلاصه میفرمایند:«الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ، وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ، وَ لِلْأَوْلِیَاءِ دَرَجَةٌ»؛
«بلا برای ستمکار، وسیله ادب کردن است؛ برای مؤمن، وسیله آزمایش است و برای اولیای خدا، وسیله بالا بردن درجه است» [7].
بنابراین، بلاهای بزرگی که بر ائمه اطهار (ع) مانند امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) وارد شد، نه برای تنبیه، که برای اعطای بالاترین درجات معنوی و نشان دادن اوج گذشت و صلح آنان در برابر اراده الهی بود.
3-5. ذکر "سبحان الله": کلیدگشای قفل کدورت با خدا
تکرار ذکر «سبحان الله» (خداوند از هر عیب و نقصی منزه است) در نماز و زندگی روزمره، پیام عمیقی دارد: هرگاه مشکل و مصیبتی پیش آمد و میل به شِکوه از خدا در دل راه یافت، با گفتن "سبحان الله" به خود یادآوری کنیم که کاستی از ناحیه ماست و حکمت در کار خداست. این نگاه، کلید رهایی از قهر و رسیدن به آشتی نهایی با خداست:
* اگر فرزندی در حوض افتاد، به جای خردهگیری از تقدیر، به فکر نصب حفاظ باشیم.
*اگر در رانندگی تصادف کردیم، به جای گلایه از چرخ روزگار، قوانین را بیشتر رعایت کنیم.
* اگر در زندگی مشترک مشکل داریم، به جای سرزنش خدا، در رفتار و انتخابهای خود بازنگری کنیم.
این بینش، "صلح با خدا" را به ارمغان میآورد و به ما میآموزد که برای ایجاد صلح در جامعه، با منبع اصلی صلح آشتی کنیم.
۴. استجابت دعا؛ بازتابی از اجابت دعوت خداوند
4-1. گلایه از خدا؛ نشانه رابطه نابرابریکی از موانع مهم در مسیر "صلح با خدا"، داشتن توقعات نابجا و یکسویه است. بسیاری از افراد با این گلایه که "چرا با اینکه دعا کردم، خداوند خواسته مرا برآورده نکرد؟" در واقع از خدای خود شکایت میکنند.
این نگرش حاکی از تصور نادرستی است که گویی خداوند کارگری در خدمت ماست که باید فوراً به تمام خواستههای ما پاسخ مثبت دهد. این رابطه یکطرفه، نشانهای از یک "قهر پنهان" و عدم درک صحیح از جایگاه بندگی است که مانع اصلی برقراری صلح واقعی با خالق میشود.
4-2. میثاق دوسویه؛ شرط اصلی اجابت دعا
قرآن کریم برای ایجاد یک رابطه متعادل و صلحآمیز بین انسان و خداوند، دو فرمان را در کنار هم قرار داده که مکمل یکدیگرند. از یک سو میفرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم) [8].
این وعده قطعی خداوند به بندگانش است. اما در سوی دیگر میفرماید: «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ» (هنگامی که خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا میخوانند، آنان را اجابت کنید) [9]. این دو آیه در کنار هم، پایههای یک "پیمان الهی" را ترسیم میکنند که بر اساس رابطهای دوسویه استوار است.
4-3. تحلیل رفتاری؛ چرایی به اجابت نرسیدن دعاها
برای درک عینی این رابطه دوسویه، مثال روشن بازاریان را بررسی میکنیم. فردی که از کسادی بازار و وضعیت اقتصادی گله میکند و مدام از خدا طلب کمک دارد، اما خودش در فاصله نزدیک به مسجد، هزاران بار ندای «حَیَّ عَلَى الصَّلَاة» را شنیده و به آن پاسخی نداده است.
این تحلیل رفتاری به خوبی نشان میدهد که چگونه ما خودمان نخستین مخالفان برقراری صلح با خداوند هستیم. چگونه میتوان از خداوند توقع داشت که به ندای ما پاسخ گوید، در حالی که خودمان به ندای مستمر او بیاعتنایی کردهایم؟
4-4. تمثیل نور و ظلمت؛ تبیین نقش خود در مشکلات
تمثیل گویای زمین و خورشید به درک این رابطه کمک شایانی میکند. کره زمین همیشه نیمی از خود را به خورشید نشان میدهد (روز) و نیمی دیگر را پنهان میکند (شب).
هر جایی از زمین که روشن است، از نور خورشید است و هر جایی که تاریک است، به دلیل پشت کردن خود زمین به منبع نور است. در زندگی ما نیز هر نعمت، موفقیت و خیری از سوی خداوند است و هر مشکل، تاریکی و کاستی، حاصل پشت کردن یا غفلت ما از قوانین و فرامین الهی است. این تمثیل به زیبایی نقش خودمان در ایجاد مشکلات را روشن میسازد.
4-5. راهکار عملی؛ اصلاح رابطه برای استجابت دعا
برای برقراری صلح پایدار با خدا و زمینهسازی برای استجابت دعاها، باید پیش از هر چیز خود را مخاطب آیه «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ» قرار دهیم.
لازم است در یک بررسی عملی و خودآزمایی صادقانه، پاسخگویی خود به دعوت الهی را ارزیابی کنیم. هرگاه رابطه دوسویه با خداوند برقرار شد و ما به ندای او پاسخ مثبت دادیم، آنگاه میتوانیم با اطمینان و آرامش، منتظر اجابت دعاهایمان باشیم و صلح واقعی را در زندگی خود تجربه کنیم.
۵. نقش خداوند در ایجاد الفت و صلح میان مردم
5-1. محدودیت توان بشری در ایجاد صلح پایداریکی از حقایق عمیق در مسیر "اصلاح ذاتالبین" این است که انسان به تنهایی و با تکیه بر تواناییهای مادی و علمی خود، قادر به ایجاد صلح و الفت واقعی بین دلها نیست.
قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (ص) - که برگزیده خداوند است - این حقیقت را اینگونه بیان میکند: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ»؛ «اگر همه آنچه در زمین است انفاق میکردی، نمیتوانستی بین دلهایشان الفت برقرار کنی» [10].
این آیه به وضوح نشان میدهد که حتی با صرف تمامی منابع مادی جهان، ایجاد محبت و صلح پایدار در نهایت کاری الهی است و دلها در ید قدرت خداوند متعال قرار دارد.
5-2. تمایز میان ابزار مادی و حقیقت معنوی صلح
برای درک این مطلب، مثالهای ملموس زندگی را میتوان بررسی کرد. بسیاری گمان میکنند با آراستن ظاهر، ثروت اندوزی یا نمایش مدارک علمی میتوانند محبوبیت و صلح پایدار ایجاد کنند. اما واقعیت این است که:
*فردی با انگشتر بسیار گرانقیمت، نه تنها محبوبیت پیدا نمیکند، بلکه ممکن است باعث تنفر دیگران شود.
* شخصی با مدرک دکترا ممکن است پس از مرگش، تشییعکننده اندکی داشته باشد، در حالی که فردی فاقد مدرک اما با اخلاص، مورد احترام و محبت عموم جامعه قرار گیرد.
*خانههای مجلل با سنگهای مرمر گرانقیمت، تضمینکننده برقراری صلح و صمیمیت بین ساکنان آن نیست.
این مثالها به خوبی نشان میدهند که صلح واقعی ریشه در عوامل مادی ندارد.
5-3. آیات قرآنی در مورد منشأ الهی مودت و محبت
قرآن کریم در آیات متعددی بر این حقیقت تأکید میکند که منشأ اصلی ایجاد محبت و صلح، ذات پاک خداوند است:«مَحَبَّةً مِنِّی «این محبتی از جانب من بود» [11] که اشاره به محبت انداخته شده در دل خانواده فرعون نسبت به حضرت موسی (ع) دارد.
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» «پس دلهایی از مردم را به سوی آنان مایل گردان» [12] که دعای حضرت ابراهیم (ع) برای جذب دلها به سوی مکه مکرمه است.
«وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «و میان شما [زوجین] محبت و رحمت قرار داد» [13] که اشاره به منشأ الهی محبت در زندگی زناشویی دارد.
5-4. نمونههای عینی محبت الهی در تاریخ
مثال امام خمینی (ره) نمونه بارق این حقیقت است که برخی تحلیلگران مانند شاپور بختیار، محبت مردم نسبت به ایشان را ناشی از دوری ۱۴ ساله میدانستند، غافل از اینکه این محبت، ریشه در "مَحَبَّةً مِنِّی" داشت.
همچنین، محبت جهانی نسبت به امام حسین (ع) پس از ۱۴۰۰ سال نه تنها کاهش نیافته، بلکه روز به روز بر عمق و گستردگی آن افزوده میشود.
حتی در کشور غیرمسلمان مانند هندوستان، عزاداری برای امام حسین (ع) به صورت رسمی انجام میگیرد و رهبران آنان با وجود عدم اعتقاد به اسلام، برای امام حسین (ع) احترام عمیقی قائل هستند. این نشان میدهد که محبت و صلح واقعی، مرزهای مادی و اعتقادی را درمینوردد.
5-5. راهکار عملی: توکل بر خدا در مسیر ایجاد صلح
نکته عملی این بخش آن است که در مسیر "اصلاح ذاتالبین" و ایجاد صلح میان مردم، باید به این حقیقت ایمان داشته باشیم که:
*تمام تلاشهای مادی و علمی ما تنها به عنوان "اسباب" عمل میکنند.
*تأثیرگذاری نهایی و ایجاد الفت واقعی، تنها به اراده خداوند متعال است.
* بنابراین، در کنار استفاده از روشهای علمی و عملی برای آشتی دادن مردم، باید از خداوند بخواهیم که دلها را به هم نزدیک کند.
این نگرش هم ما را از غرور کاذب نجات میدهد و هم موفقیتمان را در ایجاد صلح پایدار تضمین میکند.
۶. دوری از قطع پیوندهای خانوادگی و اجتماعی
6-1. حکم قطع رابطه و ضرورت پیوندهای الهییکی از مهمترین مصادیق نقض صلح و آشتی در جامعه، قطع پیوندهای خانوادگی و اجتماعی است که خداوند به برقراری آن فرمان داده است.
قرآن کریم به صراحت از کسانی که این پیوندها را قطع میکنند، انتقاد میکند: «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»؛ «و پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن فرمان داده، قطع میکنند» [14]. این آیه نشان میدهد که حفظ پیوندهای خویشاوندی و اجتماعی، یک دستور الهی است و قطع آن نافرمانی از خداوند محسوب میشود.
6-2. لعنت الهی بر ردکنندگان پیشنهاد صلح
امام صادق (علیهالسلام) در روایتی هشداردهنده، حکم کسی که پیشنهاد آشتی را رد میکند، بیان میفرمایند: «رَجُلٌ بَدَاهُ أَخُوهُ بِالصُّلْحِ فَلَمْ یُصَالِحْهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ»؛ «کسی که برادرش پیش او برای صلح آید و او صلح نکند، ملعون است ملعون» [15].
این روایت به وضوح نشان میدهد که نه تنها قطعکننده رابطه، بلکه کسی که پیشنهاد آشتی را میپذیرد اما خود حاضر به آشتی نیست، نیز مورد لعنت الهی قرار میگیرد.
6-3. برترین صدقه؛ سرمایهگذاری در مسیر آشتی
امام صادق (علیهالسلام) در بیان ارزش اقدام برای اصلاح بین مردم میفرمایند: «إِصْلَاحُ بَیْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبُ بَیْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا»؛ «[برترین صدقه] اصلاح میان مردم است وقتی که با هم فاسد شوند [و رابطهشان شود] و نزدیک کردن آنان به یکدیگر است وقتی که از هم دور شوند» [16].
این حدیث شریف نشان میدهد که هزینه کردن در راه آشتی مردم، برترین شکل صدقه است و پاداش ویژهای نزد خداوند دارد.
6-4. بطلان سوگندهای مانع صلح و نیکی
قرآن کریم در آیۀ شریفهای به صراحت هرگونه سوگندی را که مانع انجام کارهای نیک، تقوا و اصلاح بین الناس شود، باطل میشمارد: «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ»؛ «و خدا را بهانه سوگندهای خود قرار ندهید که [مانع] نیکی کردن و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم شوید» [17].
این آیه به روشنی نشان میدهد که هیچ سوگندی نمیتواند توجیهکننده قطع رابطه و خودداری از اصلاح بین مردم باشد.
6-5. نمونههای تاریخی سوگندهای باطل
مثال تاریخی وفاداران به شاه نمونه بارزی از سوگندهای باطل است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از سران رژیم سابق با استناد به سوگند وفاداری به شاه، از پذیرش حکومت جدید خودداری کردند. این در حالی بود که قرآن به صراحت چنین سوگندهایی را باطل میشمرد.
همچنین در مثال زندگی شخصی، اگر کسی سوگند بخورد که با عزیزش آشتی نکند یا در روز عاشورا مراسم عروسی برگزار کند، چنین سوگندی از اساس باطل و بیاعتبار است.
6-6. راهکار عملی: اولویت صلح بر تعصبات شخصی
نکته عملی این بخش آن است که:
* هیچ سوگند، نذر یا عهدی نمیتواند توجیهکننده قطع رابطه و خودداری از آشتی باشد.
* در مواجهه با درخواست آشتی، باید بدون تعصب و غرور، آن را بپذیریم.
* سرمایهگذاری مالی و زمانی برای اصلاح بین مردم، برترین عبادت است.
این نگرش هم گناه قطع رحم را از بین میبرد و هم جامعه را به سمت صلح و آرامش سوق میدهد.
۷. رعایت حرام و حلال در فرآیند اصلاح میان مردم
7-1. اصل اساسی: عدم تلفیق گناه با صلحیکی از اصول بنیادین در "اصلاح ذاتالبین" این است که هرگز نباید به نام صلح و آشتی، حرامی را حلال یا حلالی را حرام نمود. قرآن کریم با صراحت میفرماید: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ» [18]. - «و حق را با باطل نیامیزید». این آیه نشان میدهد که نمیتوان برای رسیدن به یک هدف خوب مانند صلح، از روشهای نادرست و غیرشرعی استفاده کرد.
7-2. مصادیق عینی اختلاط حرام و حلال در صلح
برای درک بهتر این اصل، مثالهای ملموس از زندگی روزمره را بررسی میکنیم:
صلح در مسئله ربا: اگر دو نفر به دلیل عدم پرداخت سود ربوی با هم قهر کردهاند، آشتیدهنده نمیتواند بگوید: "پولت را بگیر و سود ربوی را هم بپرداز تا آشتی کنید". این کار، تحت عنوان صلح، گناه ربا را تثبیت میکند.
صلح در مسئله حجاب: اگر زن و شوهری به دلیل رعایت نکردن حجاب شرعی دچار مشکل شدهاند، آشتیدهنده نمیتواند به مرد بگوید: "بگذار همسرت بدون حجاب شرعی در جامعه ظاهر شود تا بین شما صلح برقرار شود".
صلح در مسئله نماز: اگر پدر و پسری به دلیل ترک نماز دچار اختلاف شدهاند، نمیتوان گفت: "نماز نخواند اما با هم آشتی کنید".
7-3. تحلیل موردی: صلح فریبنده صدام
مثال تاریخی پیشنهاد صلح صدام نمونه بارزی از سوء استفاده از مفهوم صلح است. هنگامی که صدام پس از اشغال بخشهایی از ایران پیشنهاد صلح داد، تبلیغات جهانی او را "صلحطلب" معرفی کردند.
اما حقیقت این بود که صلح واقعی «إِصْلاحٌ بِالْعَدْلِ» (اصلاح به عدالت) است. همانگونه که در مثال پارچهفروش، صلح واقعی مستلزم بازگرداندن پارچههاست، صلح با صدام نیز مستلزم بازپسگیری اراضی اشغالی بود. این مثال به خوبی نشان میدهد که صلح نباید وسیلهای برای تثبیت ظلم و بیعدالتی باشد.
7-4. هنر گفتوگوی غیرمستقیم در اصلاح
خاطره کنگره آفریقا نمونه درخشانی از کاربرد هوشمندانه مفاهیم دینی در اصلاح است. هنگامی که امکان سخنرانی مستقیم سعودی فراهم نبود، با استفاده از "زیارتنامهخوانی" و استناد به آیات قرآن، پیام اصلاح به درستی انتقال داده شد. این روش نشان میدهد که:
* اصلاحگر باید از هنر گفتوگوی غیرمستقیم بهرهمند باشد.
* گاهی بیان حقایق در قالب مناجات و خطاب به معصومین، تأثیر بیشتری دارد.
* استفاده هوشمندانه از آیات قرآن میتواند پیام اصلاح را بدون ایجاد جنجال انتقال دهد.
7-5. شرایط لازم برای مصلح اجتماعی
از مجموع مطالب این بخش میتوان شرایط لازم برای یک مصلح اجتماعی را استخراج کرد:
آگاهی فقهی: شناخت دقیق احکام حلال و حرام
هوش سیاسی: توانایی تشخیص صلح راستین از فریبنده
هنر ارتباطی: توانایی انتقال پیام در شرایط سخت
شجاعت اخلاقی: ایستادگی در برابر فشارهای ناعادلانه
تعهد به عدالت: عدم مصالحه در اصول اساسی دین
7-6. راهکار عملی: فرمول سهگانه صلح مشروع
* برای انجام یک اصلاح موفق باید سه شرط اساسی را رعایت کرد:
* عدم تخطی از حرام: هیچ گناهی در فرآیند صلح توجیه نمیشود
* رعایت عدالت: صلح نباید به زیان مظلوم باشد
* هوشمندی ارتباطی: استفاده از روشهای غیرمستقیم در شرایط حساس
* این فرمول تضمین میکند که "اصلاح ذاتالبین" به انحراف کشیده نشود و در مسیر صحیح الهی قرار گیرد.
8- صلح و آشتی؛ نیازی همیشگی در جامعه انسانی
۸-۱. پیشرفت مادی و ایستایی اخلاقی؛ تهدیدی برای صلحامروزه با وجود تمام پیشرفتها در فناوری و رفاه، متأسفانه بنیانهای اخلاقی جامعه که شرط اصلی برقراری صلح و آشتی هستند، تقویت نشدهاند.
مشکلاتی مانند غیبت، تهمت، قهر و آبروریزی که در گذشته وجود داشت، امروز نیز به همان شدت ادامه دارد و گاهی با استفاده از همین تکنولوژیهای جدید، شدت یافتهاند. این وضعیت نشان میدهد که برای دستیابی به یک صلح پایدار، تنها پیشرفت مادی کافی نیست و باید به تقویت فضایل اخلاقی همت گماشت.
۸-۲. گذشت و تواضع؛ میوه راستین دانش و معرفت
این انتظار وجود دارد که با افزایش دانش و تحصیلات، روحیه گذشت و تواضع در انسانها نیز بیشتر شود. اما گاه میبینیم که اختلافات میان افراد با سواد نیز وجود دارد. این مسئله به ما یادآوری میکند که دانش واقعی آن است که به انسان کمک کند تا بر نفس خود مسلط شود، دیگران را ببخشد و برای حفظ آشتی و صفا، از خودگذشتگی نشان دهد. صلح درونی و اجتماعی، ثمره اصلی هر دانش و معرفتی است.
۸-۳. زنگ خطر قهر و کینه؛ ابری تیره بر آسمان روابط
هنگامی که قهر و کینه بر روابط ما سایه میافکند، مانند این است که عینکی تیره به چشم داریم که همه چیز را تاریک میبینیم. در این حالت، حتی خوبیهای طرف مقابل را نیز نمیبینیم یا آنها را نادیده میگیریم. این بزرگترین مانع برای بازگشت صلح به رابطه است. برای آشتی کردن، نخست باید این عینک را از چشم برداریم و نگاه خود را پاک کنیم.
۸-۴. برچسبزنی؛ دیواری بلند در راه آشتی
یکی از موانع بزرگ در مسیر صلح اجتماعی، عادت به قضاوت و برچسبزنی به گروههای مختلف است. هنگامی که به دیگران برچسب میزنیم، در حقیقت دیواری بین خود و آنان میکشیم و امکان هرگونه گفتوگو و آشتی را از بین میبریم. برای برقراری صلح، باید این دیوارها را فرو بریزیم و افراد را فارغ از هر عنوان و لقبی، به چشم یک همنوع بنگریم.
۸-۵. شب قدر؛ فرصتی طلایی برای آغاز صلح
شب قدر به عنوان گرانبهاترین شبهای سال، تنها فرصتی برای عبادتهای فردی نیست، بلکه کارگاهی الهی برای ایجاد صلح و آشتی است. درهای رحمت خداوند در این شب به روی کسانی که قصد آشتی دادن دارند، گشودهتر است.
پاداش اصلاحگری در این شب، چنان بزرگ است که میتواند کینههای کهنه را از بین ببرد و مهر و محبت را جایگزین آن کند. این شب، بهترین زمان برای آغاز یک صلح مقدس با خدا، با خود و با دیگران است.
۹. پاداش های الهی برای جویندگان صلح و آشتی
9-1. ثواب شب قدر؛ پاداش آشتیدهندگانپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی گرانقدر میفرمایند: کسی که به پا خیزد و میان دو نفر آشتی برقرار کند، فرشتگان خدا بر او درود میفرستند و خداوند ثواب شب قدر را به او عطا میکند [19].
این ثواب، برابر با عبادت هشتاد و سه سال است، زیرا شب قدر «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» [20] - از هزار ماه بهتر است. این بیان، ارزش بینظیر "آشتی دادن" را در مکتب اسلام نشان میدهد و آن را همتراز با برترین عبادتها قرار میدهد.
9-2. فرصتسازی برای آشتی؛ وظیفه هر مؤمن
این روایت به ما میآموزد که نباید منتظر وقوع معجزه برای ایجاد صلح باشیم، بلکه باید خودمان انه اقدام کنیم. با توجه به این پاداش عظیم، هر یک از ما باید:
* در خانواده، فامیل و محل کار خود جستجو کنیم که چه کسانی با یکدیگر قهر هستند.
* بلند شویم و با یک تماس تلفنی یا یک دیدار ساده، زمینه ساز آشتی شویم.
* از هیچ تلاشی برای برقراری صلح و آرامش بین مؤمنان فروگذار نکنیم.
9-3. مجوز شرعی مهرورزی؛ حتی با گفتن کلمات نیک
گاهی برای ایجاد صلح، لازم است گفتارهای مهرآمیز و وحدتبخش را جایگزین سخنان تفرقهانگیز کنیم. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَذَّاب» [۲1] - «آشتیدهنده، دروغگو محسوب نمیشود».
این بدان معناست که اگر برای برقراری صلح، سخنی نیکو (مانند سلام رساندن و دعا کردن به نیابت از طرف مقابل) بگوییم، هرچند که در واقع طرف مقابل آن را نگفته باشد، این عمل نه تنها گناه نیست، بلکه کاری پسندیده و مورد تأیید شرع است.
9-4. رسیدن به مقصود؛ پاداش دنیوی صلحآفرینان
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در کلامی گهربار میفرمایند: «مَنِ اسْتَصْلَحَ الْأَضْدَادَ بَلَغَ الْمُرَاد» [۲2] - «کسی که میان افراد دشمن (با یکدیگر) آشتی برقرار کند، به مراد و مقصود خود میرسد».
این حدیث نشان میدهد که کامیابی واقعی در گرو ایجاد صلح و آشتی میان مردم است، نه در ثروت اندوزی یا مقام دنیوی. موفقیت واقعی از آن کسی است که بتواند دلهای پرکینه را به هم نزدیک کند.
9-5. میزبانی همهجانبه؛ آزمون عملی صلحطلبی
یک آزمون عملی برای صلحجویی در زندگی اجتماعی، میزبانی و دعوت از افرادی است که ممکن است در عقیده، سلیقه یا حتی گرایش سیاسی با ما متفاوت باشند.
هنگام برگزاری مراسمی مانند افطاری، آیا تنها از همفکران خود دعوت میکنیم؟ یا با گشادهرویی، همه مسلمانان (حتی کسانی که در انتخابات به کاندیدای مخالف ما رأی دادهاند) را به سفره خود دعوت میکنیم؟ این عمل کوچک، تمرین بزرگی برای صلح اجتماعی است.
۱۰. راهکارهای عملی در فرآیند صلح و آشتی
10-1. نجوا و صحبت خصوصی؛ از ممنوعیت تا جواز در مسیر صلحقرآن کریم در اصل کلی، نجوا (صحبت کردن در گوشی و پنهانی) را عملی ناپسند و از وسوسههای شیطانی میداند و میفرماید: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ» [23] - «به راستی که نجوا [و پچپچ] از [سوی] شیطان است». دلیل این حکم، ایجاد احساس بیاعتمادی و جریحهدار شدن احساسات کسانی است که در جمع حاضرند و خود را "نامحرم" میپندارند.
اما این حکم کلی یک استثنای مهم دارد: هنگامی که هدف از نجوا، "آشتی دادن" و رفع کدورت بین مردم باشد. در این شرایط، نجوا نه تنها جایز، که پسندیده است؛ زیرا گاهی برای حل یک اختلاف، نیاز به گفتوگوی خصوصی و دور از چشم دیگران است تا طرفین بتوانند آزادانهتر احساسات خود را بیان کنند و راه صلح هموار شود.
10-2. جواز "درغ مصلحتی" برای تحکیم پایههای آشتی
از شگفتیهای احکام اسلامی در مسیر صلح، نگاه متفاوت به "دروغ" در این عرصه است. بر اساس روایت امام صادق (علیهالسلام)، «الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَذَّاب» [۲4] - «آشتیدهنده، دروغگو محسوب نمیشود».
این بدان معناست که اگر مصلح برای رسیدن به هدف بزرگی مانند "نجات رابطه دو انسان از فروپاشی" یا "زدودن کینه از دلها"، سخنی بر خلاف واقع بگوید، این عمل نه تنها گناه نیست، بلکه یک "تدبیر شرعی" محسوب میشود. نمونه آن، انتقال پیامهای محبتآمیز و دعاهای نیک از طرف یکی به دیگری است، حتی اگر در واقعیت چنین سخنی گفته نشده باشد.
10-3. هنر مصالحه؛ گفتوگوی خصوصی برای رفع اختلاف
یک مصلح اجتماعی باید از هنر گفتوگوی خصوصی بهرهمند باشد. هنگامی که دو طرف اختلاف در حضور دیگران حاضر به کوتاه آمدن نیستند، مصلح میتواند هر یک را به تنهایی ملاقات کند و در فضایی خصوصی با او گفتوگو کند.
در این فضای امن، میتواند با یادآوری ارزشهای انسانی و بیثباتی دنیا، به او بگوید: «این دنیا و داراییهایش گذراست؛ آیا میارزد که به خاطر یک قطعه زمین یا مقداری پول، پیوند انسانی خود را با برادر مؤمنت از دست بدهی؟». این گونه گفتوگوهای چهره به چهره و خصوصی، اغلب تأثیر شگرفی در نرم شدن دلها و گرایش به صلح دارد.
۱۱. مبانی قرآنی و اجتماعی صلح و آشتی
۱۱-۱. قاعده طلایی صلح: تقدم رضایت الهی بر خشنودی مردم
اساس نظریه صلح در اسلام بر پایه روایت امام صادق(ع) استوار است که میفرمایند: «مَنْ أَصْلَحَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَینَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَینَ النَّاسِ» [۲۵]. این حدیث شریف نشان میدهد که هرگونه اصلاح اجتماعی باید از اصلاح رابطه با خدا آغاز شود.
پیامبر اکرم (ص) نیز در حدیثی میفرمایند: «کسی که میان دو نفر آشتی برقرار کند، فرشتگان خدا بر او درود میفرستند» [۲6]. این پاداش الهی نشان از اهمیت صلح و آشتی در اسلام دارد.
۱۱-۲. وظیفۀ امت اسلامی در قبال متجاوزان
قرآن کریم در سورۀ حجرات میفرماید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتَّى تَفیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» [۲7].
این آیه سه مرحله برای برخورد با درگیریها مشخص میکند. امام علی (ع) در نهج البلاغه میفرمایند: «خدایا، خون ما و خون آنان را حفظ کن و میان ما و آنان اصلاح برقرار فرما» [28].
۱۱-۳. تحلیل تاریخی مهجوریت قرآن
متأسفانه در طول تاریخ شاهد مهجوریت قرآن در عمل مسلمانان بودهایم. نمونه بارز آن، حمله صدام به ایران بود. امام صادق (ع) در روایتی دیگر میفرمایند: «برترین صدقه، اصلاح میان مردم است وقتی که با هم فاسد شوند» [29]. این روایت اهمیت صلح را در اسلام نشان میدهد.
۱۱-۴. سیر تدریجی صلح در اسلام
صلح در اسلام یک فرآیند تدریجی است. قرآن میفرماید: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ» [30] اما برای صلح جایز است. همچنین «الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَذَّاب» [31] نشان میدهد برای صلح میتوان از برخی روشها استفاده کرد. این مراحل از صلح با خدا آغاز و به صلح جهانی ختم میشود.
نتیجهگیری :
در پایان این پژوهش روشن میشود که صلح و آشتی در اسلام یک "فرآیند پویا و چندمرحلهای" است که از درون انسان آغاز و به تمام سطوح اجتماعی گسترش مییابد.مبانی قرآنی به ویژه آیات سوره حجرات و روایات معصومین، نه تنها صلح را توصیه کردهاند که برای آن "ضمانت اجرایی" در نظر گرفتهاند. خانواده به عنوان "کارگاه اصلی تمرین صلح" نقش بیبدیلی در نهادینهسازی این فرهنگ دارد.
راهکارهای عملی مانند جواز دروغ مصلحتی و نجوا برای آشتی دادن، نشان از "واقعنگری" تعالیم اسلامی دارد. همچنین "مسئولیت جمعی" امت اسلامی در قبال متجاوزان، بعد جهانی صلح را تکمیل میکند.
به راستی که صلح واقعی زمانی محقق میشود که "رضایت الهی" مقدم بر "خشنودی مردمی" قرار گیرد و "صلح درونی" انسان، زمینهساز "صلح بیرونی" شود.
لیست ارجاعات:
[1] بحارالأنوار، جلد ۴۱، صفحه ۲[2] المحاسن، جلد ۱، صفحه ۱۵۹، حدیث ۲۲۵
[3] بحارالأنوار، جلد ۴۵، صفحه ۵۱
[4] نهجالبلاغه، نامه 47
[5] سوره شوری، آیه 30
[6] سوره انبیاء، آیه 35
[7] بحارالأنوار، جلد ۶۴، صفحه ۲۳۵
[8] سوره غافر، آیه 60
[9] سوره انفال، آیه 24
[10] سوره انفال، آیه 63
[11] سوره طه، آیه 39
[12] سوره ابراهیم، آیه 37
[13] سوره روم، آیه 21
[14] سوره بقره، آیه 27
[15] کنز الفوائد، جلد ۱، صفحه ۱۴۹
[16] الکافی، جلد ۲، صفحه ۲۰۹
[17] سوره بقره، آیه ۲۲۴
[18] سوره بقره، آیه 42
[19] بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۹۰
[20] سوره قدر، آیه ۳
[21] الکافی، ج ۲، ص ۲۱۰
[۲2] غرر الحکم، حدیث ۹۴۳۶
[۲3] سوره مجادله، آیه ۱۰
[۲4] الکافی، ج ۲، ص ۲۱۰
[۲۵] من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۶
[۲6] بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۹۰
[۲7] سوره حجرات، آیه ۹
[28] نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۶
[29] الکافی، ج ۲، ص ۲۰۹
[30] سوره مجادله، آیه ۱۰
[31]الکافی ج۲ ص۲۰۹
منبع:
تحریریه راسخون