چرا هر چه سن بالاتر می رود، روزها انگار سریع تر می گذرد؟

پژوهش های جدید نشان می‌دهد که تغییرات مغزی ناشی از سن می‌تواند توضیح دهد که چرا در ایام بزرگسالی گذر زمان سریع‌تر می‌شود.
جمعه، 23 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: نیر زارع کابدول
موارد بیشتر برای شما
چرا هر چه سن بالاتر می رود، روزها انگار سریع تر می گذرد؟
این پدیده یکی از عمیق‌ترین و شگفت‌انگیزترین تجربیات بشری است و برای درک آن باید به سراغ روانشناسی، عصب‌شناسی و حتی فلسفه برویم. اجازه دهید این موضوع را با جزئیات بسیار بیشتری و از زوایای مختلف بررسی کنیم.


درآمدی بر پارادوکس زمان: فیزیک در مقابل ادراک

از نظر فیزیکی، زمان ثابت است. یک دقیقه همیشه ۶۰ ثانیه است. اما ادراک ما از زمان کاملاً انعطاف‌پذیر و تابع قوانین فیزیک نیست؛ بلکه تابع عملکرد مغز، خاطرات و حالات عاطفی ماست. اینجاست که با «پارادوکس زمان» روبرو می‌شویم: گاهی ساعتی به درازای یک روز و گاه روزی به کوتاهی یک ساعت به نظر می‌رسد.


بخش اول: مکانیسم‌های روانشناختی و عصب‌شناختی

نظریه نسبت عمر :(Proportional Theory) یک توضیح ریاضیاتی

این نظریه را «پیر ژانِ» فیلسوف فرانسوی در قرن نوزدهم مطرح کرد.
  • در ۱۰ سالگی: یک سال معادل ۱۰٪ از کل تجربه زیسته شماست. این یک بخش عظیم و تعیین‌کننده از «کلیت» زندگی شما محسوب می‌شود.
  • در ۵۰ سالگی: یک سال تنها ۲٪ از زندگی شما را تشکیل می‌دهد. در ۶۰ سالگی، این عدد به ۱.۶٪ کاهش می‌یابد.
  • تشبیه: یک خط کش یک متری را در نظر بگیرید. اولین سانتیمتر آن بسیار چشمگیر است .اما وقتی به انتهای خط کش می‌رسید، اضافه کردن یک سانتیمتر دیگر تقریباً ناچیز به نظر می‌رسد. هر واحد زمانی جدید، سهم کمتری از "کل" دارد و بنابراین، روانی کوچک‌تر به نظر می‌رسد.

نظریه رمزگذاری خاطرات :(The Role of Memory Encoding) قدرتمندترین توضیح

این نظریه توسط «ویلیام جیمز» در کتاب «اصول روانشناسی» ارائه شد و امروزه توسط عصب‌شناسان پشتیبانی می‌شود. مغز ما مانند یک دوربین عمل نمی‌کند که همه چیز را با یک نرخ ثابت ضبط کند. بلکه، «خاطرات جدید و غنی» را با دقت بیشتری ثبت می‌کند.

  • دوران کودکی و جوانی: عصر بار اول ها
    • در این دوره، شما با انبوهی از محرک‌ها و تجربیات کاملاً جدید مواجهید: اولین روز مدرسه، اولین دوست، اولین بوسه، یادگیری رانندگی، اولین سفر مستقل، انتخاب رشته، اولین شغل. هر کدام از این رویدادها به دلیل جدید بودن، نیاز به پردازش عمیق‌تری توسط مغز دارند. مغز شما برای درک و ثبت این تجربیات، شبکه‌های عصبی جدید می‌سازد و جزئیات بیشتری (بوی، رنگ، صدا، احساس) را ذخیره می‌کند.
    • نتیجه: وقتی در بزرگسالی به گذشته نگاه می‌کنید، این دوره به دلیل "تراکم بالای خاطرات ثبت‌شده" بسیار طولانی، مفصل و گشاده به نظر می‌رسد. گویی دهه کودکی و نوجوانی شما یک فیلم سینمایی سه ساعته پر از صحنه‌های مختلف است.

  • دوران بزرگسالی: سلطنت روال عادی (Routine)
    • با ورود به زندگی حرفه‌ای و خانوادگی، زندگی اغلب در چارچوب‌های تکراری و قابل پیش‌بینی قرار می‌گیرد: رفتن به سر کار یکسان، دیدن همکاران یکسان، انجام وظایف مشابه، بازگشت به خانه و انجام کارهای خانه. از نظر مغز، این تکرارها "چیز جدیدی" برای ثبت نیستند. مغز ما برای صرفه‌جویی در انرژی، این داده‌های تکراری را "فشرده " (Compress) می‌کند. کل یک هفته کاری ممکن است در حافظه شما به عنوان یک واحد کلی و کم‌جزئیات ذخیره شود: "همان هفته پرکار همیشگی".
    • نتیجه: وقتی به پشت سر نگاه می‌کنید، این سال‌ها به دلیل "تراکم پایین خاطرات جدید"، فشرده و سریع به نظر می‌رسند. گویی یک فیلم چند ساله را که خلاصه‌اش فقط ۱۰ دقیقه است، دیده‌اید. اینجا است که می‌گوییم "یک هفته گذشت و نفهمیدیم!"


کاهش پردازش حسی جدید (The Reduction of Novel Sensory Processing)

با افزایش سن، مغز ما در فیلتر کردن محرک‌های غیرضروری کارآمدتر می‌شود. یک کودک صدای باد، شکل ابرها، احساس بافت فرش و طعم هر لقمه غذا را با شدت کامل پردازش می‌کند. این فرآیند پردازش مداوم، درک زمان را کند می‌کند. در بزرگسالی، مغز ما بر روی اهداف (مثلاً تمام کردن یک پروژه) متمرکز می‌شود و این محرک‌های حسی زمینه‌ای را نادیده می‌گیرد. این تمرکز هدفمند، اگرچه برای بهره‌وری مفید است، اما باعث می‌شود زمان "بدون توجه" به سرعت بگذرد.


بخش دوم: عوامل تقویت‌کننده در بزرگسالی

بار مسئولیت و زمان فشرده  (Time Pressure)

  • در کودکی، زمان «کشسان» و متعلق به خود شماست. ساعت‌های طولانی بدون برنامه‌ریزی خاصی صرف بازی و کنجکاوی می‌شود.
  • در بزرگسالی، زمان به یک «منبع کمیاب» تبدیل می‌شود. برنامه‌ریزی شما پر است از ددلاین‌های کاری، قرار ملاقات‌ها، پرداخت قبوض و رسیدگی به خانواده. این فشار دائمی، توجه شما را به آینده (کار بعدی، فردا، هفته بعد) معطوف می‌کند و شما از "لحظه حال" غافل می‌مانید. وقتی در حالتی از «شتاب دائمی» زندگی می‌کنید، زمان روانی سریع‌تر می‌گذرد.


کاهش ابر رویدادهای زمانی  (Fewer Temporal Landmarks)

در جوانی، «ابررویداد»های واضحی وجود دارد که زمان را بخش‌بندی می‌کند: فارغ‌ التحصیلی از دبیرستان، ورود به دانشگاه، خدمت سربازی، ازدواج. این رویدادها مانند ایستگاه‌های راه آهن هستند که سفر زندگی را به قطعات مجزا تقسیم می‌کنند. در میانسالی، این نشانه‌های بزرگ کمتر می‌شوند و زندگی جریان یکنواخت‌تری پیدا می‌کند. بدون این ایستگاه‌ها، یک سال به راحتی در سال دیگر ادغام می‌شود و قابل تشخیص نیست.


بخش سوم: چگونه می‌توانیم ادراک زمان را کند کنیم؟

هدف ما کند کردن زمان فیزیکی نیست، بلکه غنی‌تر کردن ادراکمان از زمان است تا زندگی طولانی‌تر و پرمعناتری را تجربه کنیم.


ایجاد تجربیات جدید و شکستن روال عادی (The Power of Novelty)

  • سفر بروید: حتی یک سفر کوتاه آخر هفته به یک شهر نزدیک.
  • مهارت کاملاً جدیدی یاد بگیرید: یادگیری یک زبان جدید، ساز موسیقی، شنا در میانسالی، یا یک ورزش رزمی. این کار مغز را مجبور به ساخت شبکه‌های عصبی جدید می‌کند.
  • مسیرهای جدید را امتحان کنید: مسیر متفاوتی برای پیاده‌روی یا رفتن به محل کار انتخاب کنید.
  • کارهای روزمره را به روشی جدید انجام دهید: با دست غیرمسلط خود مسواک بزنید (این کار به شدت توجه شما را به لحظه حال جلب می‌کند).

  • تمرین ذهن آگاهی (Mindfulness) و توجه به جزئیات

  • این قدرتمندترین سلاح در برابر گذر سریع زمان است. سعی کنید در روز، لحظاتی را به طور کامل در «اینجا و اکنون» زندگی کنید.
    • وقتی چای یا قهوه می‌نوشید، واقعاً به طعم، عطر و گرمای آن توجه کنید.
    • به صدای پرندگان بیرون پنجره گوش دهید.
    • به احساس وزش باد روی پوست خود دقت کنید.
  • این کار مغز را از حالت خودکار خارج کرده و وادار به ثبت دوباره لحظات می‌کند. این لحظات ثبت‌شده، در حافظه شما گسترده می‌شوند و باعث می‌شوند آن روز در خاطره شما طولانی‌تر به نظر برسد.


تعمیق روابط اجتماعی

  • ملاقات با دوستان جدید، گفت‌وگوهای عمیق و معنی‌دار (نه صحبت در مورد آب و هوا)، و مشارکت در فعالیت‌های گروهی، همگی خاطرات جدید و غنی می‌سازند.


ثبت خاطرات (Memory Banking) 

  • نگارش روزانه: نوشتن حتی چند خط در مورد اتفاقاتی که در روز افتاده، احساساتی که داشته‌اید یا چیزهای جدیدی که یاد گرفته‌اید، به مغز شما کمک می‌کند تا روزها را از یکدیگر تفکیک کند. وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، این یادداشت‌ها مانند فصل‌های یک کتاب، گذر زمان را برای شما ملموس می‌کنند.
  • عکس‌برداری هدفمند: از لحظات کوچک و زیبای روز عکس بگیرید.


اختصاص زمان برای بیکاری خلاق

  • برنامه خود را آنقدر پر نکنید که فرصتی برای تامل و بودن در لحظه نداشته باشید .گاهی فقط بنشینید و به هیچ چیز خاصی فکر نکنید. این زمان‌های "خالی" می‌توانند برای ادراک زمان بسیار غنی باشند.


جمع‌بندی نهایی

احساس سریع‌تر گذشتن زمان با افزایش سن، یک فریب ذهنی است که ناشی از کاهش تجربیات جدید و تثبیت روال عادی زندگی است. مغز ما برای صرفه‌جویی در انرژی، دنیای آشنا را فشرده می‌کند و این فشرده‌سازی را ما به عنوان «سریع گذشتن زمان» تفسیر می‌کنیم.
پس راز «کند کردن زمان» این نیست که عمر طولانی‌تری داشته باشیم، بلکه این است که عرض زندگی خود را افزایش دهیم .با پر کردن زندگی از تجربیات جدید، توجه آگاهانه به لحظه حال و غنی‌سازی خاطرات، می‌توانیم بر این پدیده غلبه کنیم و حسی از گشادگی و طولانی بودن زمان را حتی در سنین بالا تجربه کنیم. به قول فیلسوفی :زندگی نه بر حسب نفس‌هایی که می‌کشیم، بلکه بر حسب لحظاتی که نفس‌مان را بند می‌آورند، سنجیده می‌شود.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط