مقدمه:
تربیت فرزند از حساسترین و مهمترین مسئولیتهای والدین در برابر خداوند و جامعه است. در این میان، سیره عملی و گفتاری اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان کاملترین الگوهای بشری، چراغ راه پدران و مادران در این مسیر دشوار میباشد. این بزرگواران با به کارگیری روشهای اصولی و حسابشده، انسانهای والاقدری را پرورش دادند.مقاله حاضر با عنوان "الگوهای تربیتی اهل بیت (علیهم السلام): از محبت تا نظارت" در پی تبیین جامع این شیوههای تربیتی است. این نوشتار بر آن است تا با واکاوی سیره عملی معصومین (علیهم السلام)، اصول و روشهای کاربردی را برای تربیت نسل امروز ارائه نماید. از محبت و احترام تا نظارت و مراقبت، همه به صورت نظاممند بررسی خواهد شد.
محبت به عنوان بنیادیترین اصل در تربیت، جایگاهی ویژه در سیره اهل بیت (علیهم السلام) دارد. آنان با رفتارهای محبتآمیز و احترامآمیز، زمینه رشد عاطفی و شخصیتی فرزندان را فراهم میساختند. این محبت نه تنها در گفتار، که در تمامی رفتارهای عملی ایشان مشهود و قابل مشاهده بود.
در کنار محبت، نظارت آگاهانه و دلسوزانه بر رفتار و کردار فرزندان، از دیگر ارکان تربیتی در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به شمار میرود. این نظارت نه به معنای کنترل افراطی، که به مفهوم همراهی و راهنمایی مستمر در مسیر رشد و کمال است. ترکیب این دو عنصر، شیوهای متعادل و کارآمد را شکل میدهد.
این پژوهش با استناد به منابع معتبر روایی و تاریخی، به بررسی جامع الگوهای تربیتی اهل بیت (علیهم السلام) میپردازد. امید است نتایج این تحقیق، راهنمای عملی برای والدین و مربیان در تربیت نسل صالح و کارآمد باشد.
الگوهای تربیتی اهل بیت (علیهم السلام): از محبت تا نظارت
1.اهمیت تربیت فرزند در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام)
1-1. تربیت؛ گرانبهاترین میراث پدرانامام علی (علیه السلام) در بیانی ژرف و نغز، تربیت را گرانبهاترین میراثی میدانند که پدران میتوانند برای فرزندان خود به جای گذارند. ایشان میفرمایند: «خیرُ ما وَرِثَ الآباءُ الأبناءَ الأَدَبُ» [1].
این کلام گهربار به روشنی نشان میدهد که ارزش ادب و تربیت صحیح، فراتر از هر ثروت و امکانات مادی است. تربیت نیکو، سرمایهای است که نه تنها در زندگی دنیوی، بلکه در سعادت اخروی فرزندان نقش تعیینکننده دارد. این میراث ارزشمند، همچون چراغی فراروی راه زندگی فرزندان خواهد بود و آنان را در پیچ و خمهای حیات دنیوی راهنمایی خواهد کرد.
1-2. فرزند صالح؛ مایه آرامش و انس والدین
از منظر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، فرزند صالح یکی از عوامل اصلی آرامش و انس قلب والدین محسوب میشود. ایشان میفرمایند: «اَلأُنْسُ فِی ثَلاثَةٍ: ... وَ الوَلَدُ الصّالِحُ» [2].
این بیان نورانی گویای آن است که سرمایهگذاری در مسیر تربیت صحیح، در نهایت به آرامش روانی و عاطفی خود والدین منجر میشود. فرزند صالح، نه تنها باعث افتخار و سربلندی خانواده است، بلکه در دوران پیری و کهولت سن، مایه پشتیبانی و التفات به والدین خواهد بود. چنین فرزندی، در حقیقت ثمره شیرین عمر پدر و مادر و یادگار نیکوی آنان در جهان است.
1-3. فرزند ناصالح؛ ویرانگر شرافت و آبرو
در مقابل، امام علی (علیه السلام) در مورد پیامدهای شوم تربیت نادرست هشدار داده و میفرمایند: «وَلَدُ السَّوْءِ یَهْدِمُ الشَّرَفَ وَ یَشِینُ السَّلَفَ» [3]. فرزند ناصالح نه تنها شرافت و آبروی خانواده را ویران میکند، بلکه دامن نسل گذشته را نیز آلوده میسازد.
این بیان عمیق نشان میدهد که تأثیرات منفی تربیت ناصحیح، محدود به فرد نمیشود، بلکه تمامی شبکه خویشاوندی و حتی نسلهای پیشین را تحت تأثیر قرار میدهد. چنین فرزندی، علاوه بر اینکه گوهر انسانیت خویش را از دست میدهد، باعث ننگ و عار خانواده خود میگردد.
1-4. آثار شوم فرزند ناصالح بر نسلهای گذشته و آینده
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه این موضوع مهم، به بیان گستردهتری از آثار شوم فرزند ناصالح پرداخته و میفرمایند: «وَلَدُ السَّوْءِ یَعَرُّ السَّلَفَ وَ یُفْسِدُ الْخَلَفَ» [4].
این کلام نورانی به خوبی نشان میدهد که فرزند ناصالح، هم نسل گذشته را به عار و ننگ میکشد و هم نسل آینده را تباه میسازد. این موضوع، اهمیت تربیت صحیح را به عنوان حلقه اتصال بین نسلها نشان میدهد. هر گونه قصور در این امر خطیر، میتواند تأثیرات مخربی بر گذشته و آینده خانواده داشته باشد و رشتههای پیوند نسلها را از هم بگسلد.
1-5. نمونه عینی تأثیر فرزند ناصالح در تاریخ اسلام
امام علی (علیه السلام) در بیان نمونهای عینی از تأثیر منفی فرزند ناصالح، به سرنوشت زبیر اشاره میفرمایند: «مازال الزُّبَیْرُ رَجُلاً مِنّا اَهْلَ البَیْتِ حَتّی نَشَأَ ابْنُهُ المُشْؤومُ عَبْدُاللهِ فَأخْرَجَهُ مِنّا» [5].
این روایت تاریخی گویای آن است که چگونه تربیت نادرست و ظهور فرزند ناصالح میتواند حتی بر ایمان و مسیر الهی والدین تأثیر منفی بگذارد.
زبیر که از یاران نزدیک پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) بود، به برکت تربیت صحیح در دامان اسلام، همواره از اهل بیت محسوب میشد، اما با رشد و ظهور فرزند ناصالحش، عبدالله، از این مسیر منحرف گردید.
2.محبت به فرزند؛ بنیاد تربیت در سیره معصومین (علیهم السلام)
2-1. محبت؛ نیاز اصلی و اساسی در فرآیند تربیتبیشک از اساسیترین نیازهای انسان پس از نیازهای زیستی، همچون آب و غذا، نیاز به محبت است. پاسخگویی صحیح به این نیاز کودک، اساس و پایه تربیت او را تشکیل میدهد. ارضای این نیاز کودک، موجب آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین و حتی سلامت جسمی او را تضمین میکند.
در صورت عدم ارضای این نیاز اساسی، پیامدهای ناگوار و ویرانگری همچون فروپاشی آرامش روحی و روانی، احساس عجز و حقارت، بیماریهای جسمی و روانی متعدد و انحرافات اجتماعی گریبانگیر کودک و در نهایت جامعه خواهد شد. این اصل چنان حیاتی است که میتوان آن را سنگ بنای شخصیت سالم کودک دانست.
2-2. سیره عملی معصومین (علیهم السلام) در ابراز محبت به کودکان
سیره عملی و احادیث پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نیز نشاندهنده توجه ویژه مکتب تربیتی اسلام به این اصل مهم است. امام باقر (علیه السلام) از پدر خود و او نیز از امام حسین (علیه السلام) نقل میکند که فرمود: «دخلت أنا و أخی علی جدی رسول الله (ص) فأجلسنی علی فخذه الایسر و أجلس أخی الحسن علی فخذه الایمن ثم قبلنا و قال: بأبی أنتما من إمامین سبطین...» [6].
این روایت گویای نحوه رفتار محبتآمیز و عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با فرزندان است. تقسیم محبت یکسان بین دو فرزند، در آغوش کشیدن و بوسیدن آنان، از مصادیق بارز تربیت عاطفی در سیره نبوی است.
2-3. تأکیدات روایی بر ابراز محبت به کودکان
روایات متعددی از اهل بیت (علیهم السلام) که به محبت نسبت به کودکان و فرزندان امر میکند، شاهد بر این مدعاست که محبت ایشان اختصاص به فرزندان معصوم آنان نیز نداشته است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «أحبّوا الصبیان و ارحموهم... قَبِّلوا أولادَکُم فإنّ لَکُم بِکُلِّ قُبلَةٍ دَرَجَةً فِی الجَنَّةِ ما بَینَ کُلِّ دَرَجَتَینِ خَمسُ مِائةِ عامٍ» [7].
این حدیث شریف نه تنها به محبت و مهربانی به کودکان دستور میدهد، بلکه برای ابراز عملی این محبت، پاداش اخروی عظیمی قرار داده است. همچنین میفرمایند: «نَظرُ الوالِدِ إلَی وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ» [8]. این بیان نورانی نشان میدهد که حتی نگاه محبتآمیز پدر به فرزند نیز میتواند به عنوان عبادت محسوب شود.
2-4. آثار تربیتی احترام به کودکان و پیامدهای تحقیر آنان
مسئلهای که باید به آن توجه داشت، این است که تکریم و احترام به دیگران یک ارزش به شمار میرود، پس برای ایجاد این ارزش در کودکان باید به صورت عملی آن را به ایشان آموخت.
از سوی دیگر، بیاحترامی و تحقیر کودکان، آثار منفی و ضربات تربیتی بسیاری را متوجه شخصیت کودک میکند. تحقیر شخصیت کودک عواقب سوء فراوانی در پی دارد و هرگز نمیتوان از چنین کودکی انتظار نیکی و امانت داشت. امام هادی (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «مَن هانَت عَلَیه نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ» [9].
این کلام گهربار به روشنی بیان میکند که کسی که شخصیت خود را خوار و حقیر میشمارد، نمیتوان از شر او در امان بود. بنابراین، احترام گذاشتن به کودکان، نه تنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه یک ضرورت تربیتی برای ساختن جامعهای سالم است.
2-5. محبت؛ داروی شفابخش و راهکار اساسی در تعلیم و تربیت
محبت، داروی شفابخش دردها و بهترین راه حل مشکلات و ناسازگاریهای تربیتی است. محبت به جا، در هر مکان و زمان و در هر مقطع و سن، وسیلهای کارآمد و مؤثر به شمار میآید.
انسانها در هر سن و موقعیتی به عاطفه و محبت نیازمندند؛ اما کودکان، نوجوانان و جوانان بیش از دیگران تشنه محبت هستند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمیکنند، در حالی که محبت زمانی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد. این ابراز محبت است که میتواند زمینهساز تحولات مثبت در شخصیت فرزند شود.
2-6. آثار دگرگونساز محبت در رفتار فرزندان
محبت، رفتار نابجا و ناقص فرزندان را اصلاح میکند و ناسازگاری و پرخاشگری نابجایشان را از میان میبرد. آری، با محبت میتوان بسیاری از گرهها را گشود. همانگونه که شاعر بلندآوازه ایرانی سروده است:
"از محبت دُردها صافی شود
وز محبت دَردها شافی شود
از محبت خارها گل میشود
وز محبت سرکه ها مل میشود" [10]
این ابیات به زیبایی تأثیر شگرف محبت را در دگرگونیهای مثبت نشان میدهد. محبت میتواند حتی تلخترین شرایط را به شیرینی مبدل سازد و خارهای زندگی را به گلهای زیبا تبدیل نماید.
2-7. سیره عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ابراز محبت
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» که معنای آن این است: "همانا فاطمه پاره تن من است" [11].
این بیان نورانی نشاندهنده عمق محبت و دلبستگی پیامبر به دختر گرامیشان است. کلمه "بضعه" در زبان عربی به بخشی از وجود انسان گفته میشود که با جان و دل او پیوند خورده است. این کلمات و عبارات سرشار از محبت و عشقی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) خود به کار میبردند.
2-8. الگوهای عملی محبت در سیره اهل بیت (علیهم السلام)
نقل شده که حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندان خود را به بازی و مسابقه تشویق میکرد و گاهی با آنان به بازی مشغول میشد و با حرکتها و گفتارهای شیرین مادرانه و بالا و پایین انداختن فرزندان خود، آنان را از احساسات پاک مادری سیراب مینمود [12].
این رفتارهای عملی نشان از عمق محبت و توجه حضرت به نیازهای عاطفی فرزندان دارد. همچنین عبیدالله بن عتبه چنین میگوید: «کُنْتُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِذْ دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْأَصْغَرُ فَدَعَاهُ الْحُسَیْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ ضَمّاً وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ مَا أَطْیَبَ رِیحَکَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَک» که معنای آن این است:
"نزد حسین بن علی (علیه السلام) بودم که علی بن حسین (علیه السلام) وارد شد. ایشان فرزندش را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!" [13]. این روایت گویای نحوه رفتار محبتآمیز امام حسین (علیه السلام) با فرزندش است.
3. شیوههای تکریم و احترام به کودک در سیره معصومین (علیهم السلام)
3-1. سلام کردن به کودکان
اهل بیت (علیهم السلام) همواره به کودکان سلام میکردند. امام رضا (علیه السلام) از پدران خود نقل میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خمس لا أدعهن حتی الممات... والتسلیم علی الصبیان لیکون سنة من بعدی» که معنای آن این است:
"پنج چیز را تا هنگام مرگ ترک نخواهم کرد... و سلام کردن بر کودکان، تا این کار پس از من سنتی برای دیگران باشد" [14]. این رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نشاندهنده اهمیت احترام به شخصیت کودکان است. سلام کردن به کودکان، سبب میشود آنان احساس ارزشمند بودن کنند و از همان کودکی با آداب معاشرت اسلامی آشنا شوند.
3-2. جای دادن کودکان در صفوف نماز جماعت
جابر بن عبدالله میگوید: "سألته عن الصبیان اذا صفّوا فی الصلاة المکتوبة قال: لا تؤخروهم عن الصلاة و فرّقوا بینهم" که معنای آن این است: "از امام باقر (علیه السلام) درباره کودکانی که در نماز جماعت حاضر میشوند، پرسیدم. امام فرمود: آنها را به صف آخر نفرستید، بلکه بین آنها [به وسیله بزرگترها] فاصله ایجاد کنید" [15].
این دستور امام باقر (علیه السلام) بیانگر توجه ویژه به حضور کودکان در مراسم عبادی و اهمیت تربیت دینی آنان است. با این کار، کودکان احساس میکنند که بخشی از جامعه مذهبی هستند و به تدریج با آداب نماز جماعت آشنا میشوند.
3-3. خطاب کردن کودکان با احترام
معصومان (علیهم السلام) همواره کودکان را با احترام و نام نیک صدا میکردند. هنگام نامگذاری، نامهای نیک برای آنان انتخاب میکردند.
در سیره اهل بیت (علیهم السلام) موارد بسیاری مشاهده میشود که هنگام صحبت با فرزندان خویش از لفظ «یا بنی» به معنای "فرزند عزیزم" استفاده میکردند. همان گونه که لقمان فرزندش را با آن، مورد خطاب قرار میداد. این شیوه خطاب، علاوه بر ایجاد احساس ارزشمندی در کودک، عملاً به او میآموزد که چگونه با دیگران با احترام برخورد کند.
3-4. شرکت در بازی کودکان
شرکت نمودن در بازی کودکان نیز نوعی احترام و شخصیت دادن به آنان محسوب میشود. از طرف دیگر شرکت والدین در بازی کودکان به آنان اطمینان میدهد که بازی آنان معتبر و معنادار است.
به آنان نشان میدهد که بازیشان تأیید و حمایت بزرگسالی را به همراه دارد. هنگامی که بزرگسالی در بازی مورد علاقه کودک شریک میشود، بیش از پیش او را به بازی علاقمند میکند [16].
بازی برای کودکان به عنوان یک نیاز اساسی امروزه مطرح میشود که کودکان نقشهای مختلف را تمرین مینمایند و از این طریق زندگی اجتماعی را یاد میگیرند و تجربههای جدید را کسب میکنند.
جابر میگوید: "نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتم در حالی که حسن و حسین (علیهما السلام) را بر پشت خود سوار کرده بود و چهار دست و پا راه میرفت و میگفت: شتر شما چه شتر خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید" [17].
این رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمونهای عینی از مشارکت در بازی کودکان است که هم موجب شادابی آنان میشود و هم رابطه عاطفی را تقویت میکند.
4. راههای تقویت عواطف در خانواده
4-1. گفتوگوهای محبتآمیز
یکی از راههای استحکام بنیان خانواده توجه به ارتباط کلامی است. اگر در خانوادهای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا کند، علاوه بر اینکه به فرزندان چگونه سخن گفتن را میآموزد، در قلب او جایگاه ویژهای خواهد یافت.
امیر مؤمنان (علیه السلام) میفرماید: «اَجْمِلوُا فِی الخِطابِ تَسْمَعوُا جَمیلَ الجَوابِ» که معنای آن این است: "زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید" [18].
رسول گرامی اسلام با توجه به این نکته فرمود: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إنّی اُحِبُّکِ لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً» که معنای آن این است: "مردی که به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، (اثر این سخن) هرگز از دل زن بیرون نمیرود" [19].
4-2. صدا کردن با بهترین نام
بهترین شاهد این بخش از کلام، نحوه صدا زدن اهل بیت (علیهم السلام) در حدیث شریف کساء است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) از کلمات «یا ولدی و یا قرة عینی و ثمرة فوادی» به معنای "ای فرزندم و ای نور چشمانم و ای میوه دل من" استفاده نمودهاند. این شیوه خطاب کردن، بیانگر عمق محبت و علاقه ایشان به فرزندانشان است و سرمشقی برای همه والدین میباشد.
4-3. سلام کردن به یکدیگر
سلام با لحنی عاطفی، کینهها را از بین برده، روحیهها را تقویت کرده و دلها را به هم نزدیک مینماید. این سنت حسنه اسلامی، نه تنها در روابط اجتماعی، بلکه در محیط خانواده نیز دارای آثاری است. وقتی اعضای خانواده با روی گشاده و بیان شیرین به یکدیگر سلام میکنند، فضایی مملو از محبت و صفا در خانواده حاکم میشود.
4-4. تقویت محبت اهل بیت (علیهم السلام)
در مورد نقش سازنده و الفتآفرین عشق اهل بیت (علیهم السلام) در میان انسانها، در زیارت جامعه کبیره چنین میخوانیم: «بِمُوَالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا کَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیَانَا وَ بِمُوَالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ» که معنای آن این است:
"خداوند به سبب دوستی شما نشانههای دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود اصلاح کرد و به سبب موالات و دوستی شما تفرقهها به همدلی گرائید" [20]. این محبت که از ایمان سرچشمه میگیرد، میتواند کانون خانواده را گرم و پرفروغ نگه دارد.
5.اصول و روشهای تربیتی در سیره معصومین (علیهم السلام)
5-1. رعایت مساوات و پرهیز از تبعیض
یکی از اصول مهمی که باید در تربیت کودکان و فرزندان به آن توجه وافی نمود، رعایت برابری و مساوات در برخورد با آنان است.
در سیره معصومین (علیهم السلام) این مسئله به صورت شفاف دیده میشود که در ابراز محبت و اهدای هدیه و دیگر موارد این اصل را ملتزم بودند.
عدم رعایت اصل مساوات در بین فرزندان، باعث عاق والدین شدن آنان را فراهم میکند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «إنَّ اللهَ تَعالی یُحِبُّ أنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ أوْلادِکُمْ حَتَّی فِی القُبَل» که معنای آن این است: "خداوند متعال دوست دارد بین فرزندانتان به مساوات رفتار کنید، حتی در بوسیدن" [21]. این حدیث شریف نشان میدهد که عدالت در کوچکترین رفتارهای عاطفی نیز باید رعایت شود.
5-2. پرهیز از عیبجویی و سرزنش نمودن
در تربیت کودکان و نوجوانان نباید از کارهای کودکان و آنچه انجام میدهند، عیبجویی کرد و آنان را سرزنش نمود، به سبب این که با عیب و ایراد گرفتن موجب میشود آنان در توانایی و استعداد خود، شک و تردید کنند و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. باید این مسئله را عنایت داشته باشیم که اشتباهات و کوتاهی کودکان اغلب از سر ناتوانی، جهل و بیتجربگی آنان است.
در روایات، برخی از آثار سوء سرزنش حتی درباره بزرگسالان بیان شده است. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «الإفراطُ فِی المَلامَةِ یُشَبُّ نِیرانَ اللِّجاج» که معنای آن این است: "افراط در سرزنش، آتش لجاجت [سرزنششونده] را برمیافروزد [و او بر کار اشتباه خود اصرار و پافشاری میورزد]" [22].
5-3. راستی و صداقت در تربیت
یکی از روشهای مؤثر و مهم در تربیت، راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار با کودکان و پرهیز از هر گونه دروغ، تزویر و حیله است. کسانی که تصور میکنند کودکان این مسأله را درک نمیکنند و آنان با دادن وعدهای دروغین، به خواست خویش و صلاح فرزندشان دست یافتهاند، سخت در اشتباه اند.
چرا که با این عمل، بزرگترین مشکل را برای خود و فرزندشان به وجود آوردهاند، و آن درس بیصداقتی، وفا نکردن به عهد و وعده، آموزش دروغ و تزویر است.
والدین با این برخورد، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی کج بنا مینهند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «أحِبّوا الصِّبیانَ وارحَموهُم فَإذا وَعَدتُموهُم فَفوا لَهُم فَإنَّهُم لا یَرَونَ إلاّ أنَّکُم تَرزُقونَهُم» که معنای آن این است:
"کودکان را دوست بدارید و بر آنان ترحم کنید. هرگاه به آنان وعدهای دادید، به وعده خود وفا کنید، زیرا کودکان، شما را تنها روزیدهنده خود میدانند" [23].
5-4. پرهیز از امر و نهی مستقیم
انسان، به ویژه کودکان و نوجوانان، روحیهشان با امر و نهی چندان سازگار نیست. به موجب روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است، کودکان تا هفت سالگی، به مانند حاکمند و میخواهند به دیگران امر و نهی کنند، نه این که تابع دیگران باشند.
تنها در هفت سال دوم زندگی، در کودکان روحیه اطاعتپذیری وجود دارد و دستور دیگران را میپذیرند؛ ولی حتی در این دوره هم هرگونه افراط در امر و نهی زیانبار میباشد، و اعتراض و ناخوشایندی را در پی خواهد داشت.
امام صادق (علیه السلام) وقتی میخواهد به فرزند خود بگوید: "لباست بلند است، آن را کوتاه کن"؛ به جای امر کردن میگوید: «یا بُنَیَّ ألا تُطَهِّرَ قَمیصَک» که معنای آن این است: "عزیزم، آیا پیراهنت را پاکیزه نمیکنی؟" [24].
از این رو معصومان (علیهم السلام) کمتر دیگران را به صورت مستقیم از کاری نهی میکردند، بلکه به شیوههای گوناگون آنان را از کار خلاف باز میداشتند.
6.نظارت و مراقبت در تربیت فرزندان
6-1. ضرورت نظارت در فرآیند تربیتتربیت فرزندان، مانند پرورش نهالی است که نیاز به مراقبت دارد. باید به موقع، به نهال آب داد و شاخ و برگ زایدش را زد تا به درختی پرثمر تبدیل شود [25].
در همین راستا، اهل بیت (علیهم السلام) بر رفتار و گفتار فرزندان خود نظارت میکردند. این امر، در عرصههای متعدد صورت میگرفت؛ مثلاً ائمه (علیهم السلام) بر نوع پوشش و انتخاب دوست فرزندان خود نظارت میکردند.
سلمه میگوید: «نزد امام باقر (علیه السلام) بودم که امام صادق (علیه السلام) وارد شد. امام خطاب به او فرمود: فرزندم، آیا لباست را مرتب نمیکنی؟
امام صادق (علیه السلام) بیرون رفت و ما گمان کردیم لباسش کثیف است. سپس بازگشت. به امام عرض کردم: فدایت شوم، چه اشکالی داشت؟ فرمود: لباسش بلند بود...» [26].
6-2. نظارت بر انتخاب دوستان
همچنین اهل بیت (علیهم السلام) مراقب بودند که دوستان فرزندانشان چه کسانی هستند و فرزندانشان با چه کسانی رفتوآمد دارند.
امام صادق (علیه السلام) به یکی از فرزندانش فرمود: «فرزندم هرگاه میخواهی دیگران را زیارت کنی، خوبان را زیارت کن و بدان را زیارت نکن؛ زیرا بدان، مانند صخرهای که آب از آن نمیجوشد و درختی که برگ سبز ندارد و زمینی که در آن نمیروید، هستند» [27]. این بیان گویای آن است که انتخاب دوست شایسته، تأثیر مستقیمی در رشد اخلاقی و معنوی فرزندان دارد.
6-3. اهمیت نظارت در عصر حاضر
متأسفانه، امروزه برخی پدر و مادرها به بهانه اینکه فرزندانشان بزرگ شدهاند، مراقب آنان نیستند. اینان پدر و مادرانی هستند تا وقتی فرزندشان مرتکب جرمی نگردیده و روانه زندان نشده است، نمیدانند او کجا است و چهکار میکند!
این در حالی است که امروزه فرزندان ما، بیشتر از هر زمانی نیاز به مراقبت دارند؛ زیرا زمینه ناهنجاریها افزایش یافته و تهاجم فرهنگی، جوانان ما را تهدید مینماید. یکی از راههای مبارزه با این امر، نظارت بر رفتار فرزندان است.
6-4. توصیه معصومین به نظارت پیشگیرانه
شاید به دلیل اهمیت توجه به اصل نظارت باشد که معصومان (علیهم السلام) سفارش نمودهاند مراقب رفتار و گفتار فرزندان خویش باشید؛ زیرا دشمنان و جریانهای انحرافی، عقاید آنان را نشانه گرفتهاند.
امام صادق (علیه السلام) در باره گروههای انحرافی عصر خود میفرماید: «پیش از اینکه مرجئه بر شما پیشی گیرد و جوانان شما را منحرف سازد، آنها را با احادیث ما آشنا کنید» [28]. این حدیث شریف بر لزوم اقدام پیشگیرانه در تربیت دینی تأکید دارد.
6-5. نقش جوانان در پذیرش ارزشها
چنانچه زمینه تربیت و نظارت بر فرزندان فراهم گردد، آنان زودتر خوبیها را میپذیرند. امام صادق (علیه السلام) به مؤمن طاق، یکی از دوستان نزدیکش، فرمود: «به سراغ جوانها برو؛ که جوانها در کار خیر، پیشگاماند» [29].
این کلام نورانی بیانگر آن است که اگر نظارت و تربیت به شیوه صحیح انجام پذیرد، جوانان استعداد بالایی در پذیرش ارزشهای اخلاقی و دینی دارند.
در تحلیل محتوا میبینم که این بخش به دو روش تربیتی مهم میپردازد: تنبیه مشروط و تشویق مبتنی بر شخصیتسازی. باید هر کدام را با جزئیات کافی شرح دهم و ارتباط آنها با اصول تربیتی مدرن را هم نشان دهم.
7. شیوههای به کارگیری تنبیه و تشویق در تربیت
7-1. تنبیه به عنوان آخرین راهکار تربیتی
همچنان که تشویق در سیره امام علی (علیه السلام) روشی کارآمد است، حضرت از روش تنبیه نیز در مواردی استفاده میفرمود. البته فرزندان تربیتیافته علی (علیه السلام) به ویژه دو فرزند معصومش حسن و حسین (علیهما السلام) به تنبیه نیاز نداشتند.
اما در مواردی که مسئلهای بسیار مورد اهتمام علی (علیه السلام) بوده و فرزندان آن حضرت ترک اولی انجام میدادند، آن حضرت موضعی سختگیرانه و انعطافناپذیر داشتهاند.
7-2. نمونه عملی تنبیه در سیره امام علی (علیه السلام)
علی بن ابی رافع میگوید: "من خزانهدار و کاتب بیتالمال در حکومت علی (علیه السلام) بودم. در بیتالمال علی گردنبندی بود که در جنگ بصره به دست آمد.
دختر علی (علیه السلام) کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیدم که در بیتالمال امیرالمؤمنین گردنبند مروارید وجود دارد و آن در اختیار شماست و من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده به تو دهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم.
علی (علیه السلام) گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت، از او پرسید: این گردنبند چگونه به تو رسید؟ گفت: آن را از علی بن ابی رافع خزانهدار بیتالمال امیرالمؤمنین عاریه گرفتم تا در ایام عید از آن استفاده نمایم و بعد آن را به بیتالمال برمیگردانم.
علی (علیه السلام) به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم و ایشان خطاب به من فرمود: «ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت میکنی؟ من به او گفتم: به خدا پناه میبرم از اینکه به مسلمین خیانت کنم.
فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دختر امیرالمؤمنین عاریه دادهای؟
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! او دختر توست و از من خواست که عاریهای به او بدهم و من هم به صورت عاریه مضمونه مردوده به او دادهام، من آن را از اموال خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیتالمال برگردانم.
حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش از اینکه دوباره چنین کنی که در آن صورت تو را عقوبت خواهم کرد.
سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونه مردوده نمیگرفت، نخستین فرد هاشمی بوده که دستش را به خاطر دزدی قطع مینمودم» [30].
7-3. جایگاه تشویق در تربیت فرزندان
تشویق در تربیت بسیار مؤثر است. تشویق به جا و مناسب در فرزندان ایجاد انگیزه میکند و آنان را برای انجام کارهای بزرگتر آماده میسازد.
چه بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خودآگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای مثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. از این رو والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند؛ مورد ستایش و تشویق قرار دهند.
7-4. نمونه عملی تشویق در سیره معصومین (علیهم السلام)
در کتاب منتخب آثار امیرالمؤمنین (علیه السلام) چنین روایت شده است: "روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بود و علی (علیه السلام) نزد او بود. در این هنگام، حسین (علیه السلام) که شش سال بیشتر نداشت، وارد شد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را در آغوش گرفت و لبها و میان چشمانش را بوسید. علی (علیه السلام) پرسید: آیا فرزندم حسین (علیه السلام) را دوست داری؟
فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم در حالی که او عضوی از اعضای من است.
سپس پرسید: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) کدام یک از ما نزد تو عزیزتر است؟ من یا حسین؟
در این هنگام حسین (علیه السلام) فرمود: ای پدر هر که از حدیث شرف عالیتر است نزد نبی (صلی الله علیه و آله) محبوبتر است و منزلت بیشتری دارد. علی (علیه السلام) فرمود: حسین! آیا بر من فخر میفروشی؟
عرض کرد: پدر، با اجازه شما آری.
آنگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حدود هفتاد منقبت از مناقب خود را برشمرد و لب فروبست.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام) فرمود: شنیدی اباعبدالله؟ آنچه علی ذکر کرد، یک دهم از یک دهم فضایل و از هزار فضیلت او است و او از همه اینها بالاتر است.
امام حسین (علیه السلام) عرض کرد: حمد و ستایش خداوندی را سزاست که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش و تمام مخلوقاتش برتری بخشید. ای امیر مؤمنان! در آنچه بیان کردی صادق و امینی.
آنگاه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام) فرمود: اکنون تو فضایلت را بیان کن.
حسین (علیه السلام) فرمود: من حسین فرزند علی بن ابیطالب هستم. مادرم فاطمه زهرا سیده زنان جهان و جدم محمد مصطفی سرور تمام بنی آدم است.
ای علی، مادرم نزد خدا و تمام مردم با فضیلتتر از مادر تو است و جد من نزد خدا و مردم از جد تو افضل است. جبرائیل و اسرافیل در گهواره با من همسخن شدند. ای علی! شما نزد خداوند از من برتری؛ اما از نظر پدران و مادران و اجداد، من از شما مفتخرترم.
آنگاه امام حسین (علیه السلام) دست به گردن پدر افکند و او را بوسید و پدر فرزندش را میبوسید و میفرمود: خداوند بر شرف، عظمت، افتخار، دانش و شکیباییات بیفزاید و ستمگران به تو را لعنت کند" [31].
این حدیث نشان میدهد حضرت علی (علیه السلام) شیرینکاری کودکش را با بوسیدن و در آغوش گرفتن وی پاسخ داد و تشویق کرد.
8. اصول تربیتی در سیره نبوی
8-1. وفای به عهد با کودکان
وفای به عهد نیز از جمله اموری بود که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) بر آن پیوسته تأکید میورزیدند، به خصوص عهدی که والدین با فرزندشان بستهاند.
هر چند خلف وعده نهی عام دارد؛ ولی درباره کودک به جهت شرایط سنی و تربیتی خاصی که دارد از اهمیت ویژهای برخوردار بوده، تأثیر پایدار و عمیق بر شخصیت وی میگذارد به گونهای که بعدها اصلاح آن غیر ممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.
از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل است که فرمودند: «أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئًا فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ إِلَّا أَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ» که معنای آن این است: "کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هر گاه چیزی به آنها وعده دادهاید بدان وفا کنید زیرا آنان باوری جز این ندارند که شما روزی آنها را میدهید" [32].
8-2. نمونه عملی وفای به عهد در سیره پیامبر (ص)
عبدالله بن عامر نقل کرده که «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به خانه ما آمد و من در حالی که کودکی خردسال بودم رفتم تا بازی کنم. مادرم به من گفت: عبدالله بیا چیزی به تو بدهم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: چه میخواهی به او بدهی؟ گفت: میخواهم به او خرما بدهم.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: آگاه باش که اگر چنین نکنی برای تو دروغی نوشته میشود» [33]. این روایت به روشنی نشان میدهد که حتی وعدههای کوچک به کودکان مورد توجه قرار گیرد و از هر گونه شکستن وعده پرهیز شود.
8-3. توجه به تفاوتهای روحی کودکان
امروزه تفاوتهای شخصیتی و روحیات متفاوت دختران و پسران نسبت به هم بر کسی پوشیده نیست؛ دختران لطیفتر و از احساسات قویتری نسبت به پسران برخوردارند، در حالی که پسران منطقیتر و خشنتر و آیندهنگرترند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با توجه به این مسأله (تفاوتهای فردی دختران و پسران نسبت به هم) نسبت به فرزندان دختر، حس محبت و دلسوزی بیشتری نسبت به پسران داشتند.
ایشان دختران را دلسوز و مددکار و با برکت و اهل نظافت و پاکیزگی معرفی کرده [34] و فرمودند: «مَنْ کَانَتْ لَهُ ابْنَةٌ کَانَتْ لَهُ سِتْرًا مِنَ النَّارِ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ ابْنَتَانِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ ثَلَاثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وَضَعَ عَنْهُ الْجِهَادَ وَ الصَّدَقَةَ» که معنای آن این است:
"هر کس دختری داشته باشد خداوند آن دختر را پوششی برایش از دوزخ قرار میدهد و هر کس دو دختر داشته باشد به خاطر آنان وارد بهشت میشود و هر کس سه دختر داشته باشد یا مانند آن خواهر داشته باشد جهاد و صدقه [استحبابی] از او برداشته میشود" [35].
8-4. تقدم دختران در اهدای هدایا
ایشان به پدران توصیه میکردند که در دادن اشیاء خریداری شده به فرزندان، دختران را از پسران مقدم بدارند و میفرمودند: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَىَ طَیِّبًا ثُمَّ حَمَلَهُ إِلَىَ عِیَالِهِ کَانَ کَمَنْ حَمَلَ صَدَقَةً إِلَىَ قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ فَإِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَةً فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَنْ فَرَّحَ ابْنًا فَکَأَنَّمَا بَکَىَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَنْ بَکَىَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ جَنَّاتِ النَّعِیمِ» که معنای آن این است: "
هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانوادهاش ببرد مانند کسی است که صدقهای را برای گروهی نیازمند میبرد و باید پیش از پسران از دختران آغاز کند؛ چرا که هر کس دختری را شاد کند گویا بردهای از فرزندان اسماعیل (علیهالسّلام) را آزاد کرده است و هر کس چشم پسری را روشن کند گویا از ترس خداوند گریسته است و هر کس از ترس خداوند بگرید خداوند او را وارد بهشتهای پر نعمت میسازد" [36].
8-5. تربیت جنسی کودکان
غریزه جنسی کودک از ۶ یا ۷ سالگی شروع به بیدار شدن مینماید، از اینروی برای جلوگیری از انحرافات احتمالی و تربیت صحیح جنسی باید پیشگیریهایی را اعمال نمود.
از ویژگیهای دیدگاه اسلام این است که علاوه بر سلامت جنسی به عفت جنسی نیز میاندیشید و تدابیری را برای عفت جنسی ارائه میدهد. این تدابیر شامل آموزشهای تدریجی، رعایت حریمها در خانواده، پوشش مناسب و آموزش احکام بلوغ به موقع میباشد [37].
نتیجهگیری:
الگوهای تربیتی اهل بیت (علیهم السلام) مجموعهای منسجم و کامل از اصول و روشهای کاربردی را در اختیار میگذارد. این شیوهها که از محبت آغاز شده و به نظارت ختم میشود، توانایی تربیت انسانهای کامل و شایسته را دارا میباشد. ترکیب این دو رکن اصلی، تضمینکننده موفقیت در فرآیند تربیت است.روشهای عملی به کار گرفته شده توسط معصومین (علیهم السلام) همچون احترام به کودک، وفای به عهد، پرهیز از تبعیض و به کارگیری مناسب تشویق و تنبیه، نشان از درک عمیق ایشان از روانشناسی تربیتی دارد. این راهکارها با گذشت قرنها، هنوز کارآمدی و اثربخشی خود را حفظ کردهاند.
در پایان، به کارگیری این الگوهای تربیتی میتواند جامعه اسلامی را در تربیت نسلی متعهد، مسئولیتپذیر و متخلق به اخلاق اسلامی یاری رساند. مطالعه و عمل به این سیره نورانی، ضامن سعادت دنیوی و اخروی فرد و جامعه خواهد بود.
پی نوشت ها:
[1] شرح غررالحکم و درر الکلم آمدی، ج 6، ص 353[2] تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 405
[3] غررالحکم و درر الکلم، ص 725
[4] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 15، ص 215
[5] الأصول الستة عشر، ص 396
[6] بحار الأنوار، ج 43، ص 285
[7] مکارم الاخلاق، صفحه 231
[8] مستدرک الوسائل، جلد 15، صفحه 170
[9] تحف العقول، صفحه 365
[10] مولوی
[11] صحیح بخاری، ج 4، ص 219
[12] نیلی پور، مهدی، فرهنگ فاطمیه، ص 178
[13] کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 234
[14] سنن النبی، صفحه 42
[15] وسائل الشیعه، جلد 3، صفحه 14
[16] بازی کودک در اسلام، صفحه 114
[17] بحارالانوار، جلد 43، صفحه 285
[18] غررالحکم، صفحه 436
[19] وسائل الشیعه، جلد 20، صفحه 23
[20] زیارت جامعه کبیره
[21] کنزالعمال، ج 16، ص 445
[22] تحف العقول، ص 80
[23] کافی، ج 6، ص 50
[24] تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 454
[25] حسینیزاده، علی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت در تربیت فرزند، ص 123
[26] تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 454
[27] مکاتیب الأئمة، ص 234
[28] الکافی، ج 6، ص 47
[29] الکافی، ج 8، ص 93
[30] موسوعة الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، ج 4، ص 214
[31] حلیة الابرار، ج 2، ص 123
[32] اصول کافی، ج 6، ص 49
[33] السنن الکبری، ج 10، ص 335
[34] مکارم الاخلاق، ص 219
[35] مستدرک الوسائل، ج 15، ص 116
[36] وسائل الشیعه، ج 21، ص 514
[37] حکمت نامه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله)، ج 7، ص 288-295