مقدمه:
آب، این مایع حیاتبخش، در جهانبینی توحیدی اسلام تنها یک عنصر طبیعی ساده نیست، بلکه آیینهای شفاف از قدرت، حکمت و رحمت بیپایان پروردگار است. قرآن کریم با بیانی شیوا و روایات معصومین با تفسیری ژرف، لایههای پنهان این نعمت ظاهری را بر ما میگشایند و از آن، دریایی از معارف را استخراج میکنند.نگاه نخست قرآن به آب، نگاهی تکوینی و مبتنی بر نظام احسن آفرینش است؛ از نزول باران پربرکت و ذخیرهسازی آن در زمین تا آفرینش همه موجودات زنده از آب و نظم شگفتانگیز حاکم بر مرز دریاها. این آیات، ذهن جستجوگر انسان را به تأمل در صنع الهی و شکرگزاری برای این موهبت عظیم فرا میخواند.
در لایهای دیگر، آب به حوزه شریعت و عبادت وارد میشود و به عنوان عامل طهارت ظاهری، شرط صحت مهمترین عبادات قرار میگیرد. اما حکمت این تشریع، منحصر در پاکی جسم نیست و درهای عالم معنا را به روی بنده میگشاید؛ تا جایی که در نگاه عرفانی، آب، نماد و مجرای فیض رحمت الهی برای تطهیر جان معرفی میگردد.
این مقاله با عنوان «از آب روان تا فیض رحمان»، در پی آن است تا با روشی تحلیلی، این سیر تکاملی مفهوم آب را از حیات مادی تا طهارت معنوی و از نعمت ظاهری تا حقیقت باطنی در قرآن، روایات و نگاه عمیق عارفانمسلمان مانند امام خمینی بررسی کند و جایگاه چندبُعدی این عنصر را در منظومه فکری اسلام تبیین نماید.
از آب روان تا فیض رحمان: نگاهی به جایگاه چند بُعدی آب در قرآن
1. دعا برای آب: عبادتی فرازمانی و تجلی توحید
در جهانبینی توحیدی، رابطه مخلوق با خالق، رابطهای دائم، زنده و پویاست که همه شئون زندگی، از جمله طلب روزی و درخواست نزول برکات آسمانی را در بر میگیرد.طلب باران و درخواست آب که نماد رزق و حیات است، یکی از برجستهترین مصادیق این ارتباط همیشگی محسوب میشود. این مسئله به خوبی نشان میدهد که در نگاه دینی، حتی اموری که به ظاهر علتهای طبیعی دارند، باید مستقیماً از خداوند طلب شوند؛ زیرا اوست که بر تمام اسباب حاکم است.
بنابراین، دعا برای آب، تنها یک عبادت فردی نیست، بلکه اعترافی عملی به ربوبیت تکسویه خداوند و بیانگر وابستگی کامل انسان به او در تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی است.
1-1. استسقای پیامبران: سنتی الهی برای طلب باران
قرآن کریم با ذکر داستانهای پیامبران پیشین، الگوهای عملی برای چگونگی تعامل بشر با پروردگار در مواجهه با مشکلاتی چون خشکسالی ارائه میدهد. یکی از این الگوها، داستان حضرت موسی (علیه السلام) و درخواست آب برای قوم خود است که خداوند متعال در قرآن به آن اشاره میفرماید: «وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ» (و [به یاد آور] زمانی که موسی برای قومش آب خواست) [1].
فعل «اسْتَسْقَى» که به صورت متعدی و برای غیر (لِقَوْمِهِ) به کار رفته، حاکی از مسئولیت انسانهای الهی و اولیای خدا در برابر جامعه خویش است. آنان نه تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز طلب خیر و رزق میکنند و این، آموزش عملی به همه مؤمنان است که در مواجهه با هر مشکلی، نخستین پناه و مقصد درخواست، باید خداوند متعال باشد.
1-2. موسی(ع) و قومش: الگویی برای استسقای امت
استسقای حضرت موسی (علیه السلام) در شرایطی صورت گرفت که قوم بنیاسرائیل در بیابان با کمبود آب مواجه شده بودند. این پیامبر اولوالعزم به عنوان واسطه فیض، دست به دعا برداشت و این عمل، سنتی را برای تمام امتها پس از خود به جای گذاشت.
این واقعه تاریخی تأکید میکند که مسئله «آب» و «طلب باران»، همواره یکی از دغدغههای اصلی جوامع بشری بوده و اولیای الهی، پیشگام در رفع این نیاز حیاتی از مسیر ارتباط با خداوند بودهاند.
این الگو به جامعه مؤمنان میآموزد که در مواجهه با پدیدههای طبیعی مانند خشکسالی، به جای یأس یا تکیه صرف بر توان مادی، باید به درگاه خداوند روی آورده و با توکل به او، راهحل جستجو کنند.
1-3. سببسازی و سببسوزی الهی: درس توحید در وابستگی به خدا
نکته عمیق در ماجرای استسقای پیامبران، بینیازی مطلق خداوند و سلطه او بر همه اسباب است. در شرح این فراز، اشاره شده که خداوند هم «سببساز» است و هم «سببسوز»؛ او میتواند با یک عصا و از دست یک نفر، یک بار آب را جاری سازد و بار دیگر آن را خشک کند.
این اشاره به معجزه موسی (علیه السلام) در جاری ساختن آب از سنگ با ضربه عصا است که در قرآن به آن پرداخته شده است: «... وَاضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا...» (و با عصایت به آن سنگ بزن؛ پس دوازده چشمه از آن جاری شد) [2].
این امر به روشنی نشان میدهد که اسباب و وسایل مادی، تنها در پرتو اراده و اذن الهی مؤثرند. اگر او بخواهد، از یک شیء معمولی مانند عصا، نعمتی عظیم جاری میشود و اگر اراده کند، همان سبب، نقش خود را از دست میدهد.
بنابراین، توکل بر خدا به معنای نادیده گرفتن اسباب نیست، بلکه به معنای اتکای نهایی به مُسَبِّبِ الأسباب است. اعتماد قلبی باید به خدایی باشد که مالک و مدبر تمام علل و معلولهاست، نه به خود آن اسباب. این نگرش، انسان را از شرک خفی و نیز از یأس در زمانی که اسباب عادی فراهم نیست، حفظ میکند.
1-4. توزیع عادلانه آب: مایه امنیت و صفای اجتماعی
یکی دیگر از آموزههای حیاتی مرتبط با آب، توجه به نظم و تدبیر حکیمانه خداوند در تقسیم و توزیع این نعمت بزرگ است. در بیان حکمت خلقت، آمده است که توزیع منظّم و عادلانه و حسابشده روزی، مایه امنیّت و صفا و مانع پیدایش اختلاف است.
این مفهوم در آیه «قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» (به راستی که هر گروهی [از حیوانات] آبشخور خود را میشناسند) [3] و نیز در آیات مربوط به روزی، تجلی یافته است.
خداوند متعال برای هر مخلوقی، اندازهای معین و راهی مشخص برای دستیابی به رزق، از جمله آب، مقرر کرده است. این نظاممندی، نشانه علم، حکمت و عدالت پروردگار است. هنگامی که بندگان به این باور قلبی برسند که روزیدهنده حقیقی خداست و او به اندازه کافی و به صورت عادلانه به همه میرساند، دلها از حسادت و طمع پاک میشود و «امنیّت» روانی و اجتماعی برقرار میگردد.
این دیدگاه الهی، مانع بروز اختلافات ویرانگر بر سر منابع محدود آبی میگردد. اگر جامعهای بر این باور باشد که منابع، از جمله آب، محدود و در انحصار قدرتمندان است، به چنگال رقابتهای مخرب میافتد.
اما هنگامی که باور به رازقیت خداوند و تقسیم حکیمانه او قوّت گیرد، انسانها برای به دست آوردن سهم خود، به تلاش مشروع روی آورده و از تعدی به حقوق دیگران پرهیز میکنند. آنگاه اختلاف جای خود را به تعاون و همکاری برای بهرهبرداری صحیح از نعمتهای الهی میدهد. بنابراین، تعالیم دینی درباره آب، زیرساختی اعتقادی برای ایجاد جامعهای متعادل، عادل و دور از تنش بر سر منابع طبیعی ارائه میدهد.
1-5. مناجات برخ الأسود: رابطه عاشقانه بنده با معبود در طلب باران
در میان روایات مربوط به طلب باران، داستان «برخ الأسود» از پرمعناترین حکایاتی است که عمق رابطه عاشقانه یک بنده با معبودش را به تصویر میکشد. این روایت بیان میکند که پس از هفت سال قحطی، خداوند به موسی (علیه السلام) وحی فرمود که چگونه دعای جمعیتی را که غرق در گناه هستند، اجابت کند و سپس دستور داد نزد بندهای به نام «برخ» برود تا او دعا کند.
برخ، بندهای سیاهپوست با آثار سجده بر پیشانی توصیف شده که در برابر درخواست موسی (علیه السلام)، مناجاتی را آغاز کرد که نمونهای کمنظیر از «شکرگویی همراه با عتاب محبتآمیز» است.
او با جملاتی چون «خدایا! این [خشکسالی] نه از کردار توست و نه از حلم تو!» و «آیا ابرهای رحمت تو کمآب شده؟» در حقیقت، خداوند را به صفات نیکویش سوگند میدهد. این نحوه سخن گفتن، از انسی عمیق و محبتی صمیمی حکایت دارد. این دعا نشان میدهد که بنده واقعی، خدا را با محبت و صمیمیت میخواند و از این رابطه اطمینانی قلبی دارد.
پاسخ سریع خداوند به دعای برخ و بارش باران رحمت، اثربخشی این نوع ارتباط را نشان میدهد. اما نکته جالبتر، وحی الهی درباره برخ است که خداوند فرمود: او را واگذار، زیرا «بدرستی که برخ، روزى سه مرتبه ما را میخنداند».
این تعبیر «میخنداند» اشاره به لذت و رضایت الهی از حال و گفتار این بنده خاص دارد. در ادامه نیز آمده که خداوند عیب برخ را این دانست که «او از نسیم سحر لذت میبرد و کسی که مرا دوست دارد، دلش به چیزی آرام نمیگیرد و انس به غیر من پیدا نمیکند».
این فراز، نکتۀ عرفانی عمیقی را بیان میکند که از منظر توحید ناب، حتی لذت بردن از نعمتهای طبیعی مانند نسیم سحر، اگر به خودی خود مورد توجه قرار گیرد، میتواند «عیب» تلقی شود.
زیرا دل بنده کامل، باید تنها به خدا انس گیرد و همه لذتها را آینهای از جمال او ببیند. داستان برخ الأسود، در مجموع، تصویری زنده از رابطه زنده، صمیمی و دوطرفه بین بنده و معبود ارائه میدهد که در آن، دعا برای آب، تنها یک درخواست مادی نیست، بلکه محاورهای عاشقانه است [4].
2. نزول آب بابرکت از آسمان: نشانهای از رحمت و شرط ایمان
خداوند متعال در قرآن کریم، نزول آب از آسمان را نه تنها یک پدیده طبیعی، بلکه نعمتی بزرگ، حسابشده و سرشار از برکت معرفی میکند که هم نشانهای از قدرت و ربوبیت اوست و هم پیوندی عمیق با ایمان و عمل صالح بندگان دارد. این بخش از مقاله به تبیین این مفهوم از دو منظر اصلی میپردازد: نخست، توصیف قرآن از آب باران به عنوان «ماءً مبارکاً» و آثار حیاتبخش آن، و دوم، شرط بودن ایمان و تقوا برای نزول پایدار این برکات آسمانی.2-1. آب باران در قرآن: نعمتی پربرکت و هدفمند
یکی از واضحترین توصیفهای قرآن از باران، در سوره «ق» آمده است: «وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَکًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ» (و از آسمان آبی پربرکت نازل کردیم، و به وسیله آن باغها و دانههای دروکردنی را رویاندیم) [5].
صفت «مُبارَک» برای آب، دلالت بر خیر فراوان و اثرگذاری پایدار این نعمت الهی دارد. برکت آب باران تنها به رفع عطش محدود نمیشود، بلکه سرچشمه حیات گیاهان، شکوفایی باغها («جَنَّاتٍ») و تولید غلات و دانههای حیاتی («حَبَّ الْحَصِیدِ») است که قوت اصلی زندگی انسانها و حیوانات را تشکیل میدهد. این آیه به زیبایی، هدفمندی و برنامهریزی حکیمانه در چرخه نزول باران و رویش نباتات را به تصویر میکشد.
در ادامه همین آیات، خداوند به رویش نخلهای بلندقامت با خوشههای متراکم اشاره کرده و تصریح میفرماید: «رِّزْقًا لِّلْعِبَادِ» (تا روزیای برای بندگان باشد) [6]. این تعبیر، غایت نزول آب بابرکت را «تأمین روزی بندگان» قرار میدهد و پیوند مستقیمی بین نعمتهای طبیعی و اهداف الهی از آفرینش برقرار میسازد.
نکات تفسیری ذیل این آیات، بر چند مقصود تأکید دارند:
نخست آنکه باریدن باران هرچند از طریق اسباب طبیعی صورت میگیرد، اما با اراده مستقیم و فعل خداوند است («نَزَّلْنَا»).دوم، برکت باران در آثار گسترده آن مانند نابود شدن آفات، رویش گیاهان، لطافت هوا و جاری شدن چشمهها تجلی مییابد.
سوم، ذکر خاص درخت خرما («النَّخْلَ») جدا از دیگر باغها، نشاندهنده اهمیت ویژه این میوه در نظام رزق الهی است. در مجموع، این آیات تأکید میکنند که پیدایش محصولات کشاورزی، امری حکیمانه و هدفدار است و رزق انسان باید زمینهساز بندگی و شکرگزاری او باشد.
2-2. ایمان و تقوا: شرط نزول و دوام برکات
قرآن کریم رابطهای تنگاتنگ بین رفتار اجتماعی انسانها و نزول برکات آسمانی و زمینی برقرار میکند. در سوره اعراف میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» (و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم) [7].
این آیه صراحت دارد که ایمان و تقوای جمعی، زمینهساز گشایش مادی و معنوی است. از روشنترین مصادیق «برکات آسمان» در این آیه، همان آب باران پربرکت است. این پیام قرآنی نشان میدهد که بهرهمندی کامل و پایدار از نعمتهای طبیعی مانند آب، منوط به التزام جامعه به ارزشهای ایمانی و اخلاقی است.
طبیعتاً این پرسش مطرح میشود که اگر ایمان و تقوا شرط نزول برکات است، پس چرا برخی کشورهای غیرمسلمان از رفاه مادی بیشتری برخوردارند؟
در پاسخ این شبهه باید توجه داشت که:
اولاً، رفاه مادی لزوماً مساوی با «برکت» به معنای قرآنی آن نیست. قرآن خود اشاره میکند که گشایش اقتصادی برای کافران و نااهلان، میتواند گونهای از «قهر الهی»، وسیلهای برای مهلت دادن و پر کردن پیمانه گناه آنان، و یا عاملی برای غفلت و طغیان بیشتر باشد [8].
ثانیاً، بسیاری از کشورهای اسلامی تنها نام اسلام را یدک میکشند و قوانین و رهنمودهای واقعی اسلام در آنها حاکم نیست. از سوی دیگر، آرامش روحی و روانی که از ایمان حقیقی ناشی میشود، خود نعمتی عظیم است که ممکن است در جوامع مادیگرا یافت نشود.
روایتی از امام صادق (علیه السلام) نیز مؤید این معناست که گاه بنده حاجتی از خدا دارد و خداوند استجابت آن را مقدر میفرماید، اما گناه بعدی بنده مانع نزول آن رحمت میشود [9].
بنابراین، وعده الهی درباره گشایش برکات، مشروط به تداوم ایمان و تقوا است. از مصادیق آشکار تحقق کامل این آیه، دوران ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) است که به گفته روایات، در آن زمان برکات آسمان و زمین به وفور سرازیر خواهد شد [10].
2-3. آب در سیره معصومین: از تبرک تا مدیریت
منابع روایی، توجه عملی معصومین (علیهم السلام) به نعمت آب، به ویژه آب باران را به وضوح نشان میدهد. از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که درباره آیه «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» فرمودند: «هیچ آبی در زمین نیست مگر آنکه با آب آسمان مخلوط گشته است» [11].
این بیان، اصالت و نقش محوری باران را در چرخه آب زمینی خاطرنشان میسازد. همچنین، از سیره عملی حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است که هنگام بارش باران، آب را بر سر و روی خود میریختند و میفرمودند: «این برکتی از آسمان است که هیچ دست و ظرفی به آن برخورد نکرده است» [12].
این عمل، علاوه بر تبرک جستن به این نعمت پاک و دستنخورده الهی، نشاندهنده شناخت عمیق و شکرگزاری عینی از منبع رزق است.
این نگاه توحیدی به آب، پیامدهای عملی در زندگی فردی و اجتماعی دارد. از یک سو، استفاده صحیح و پرهیز از اسراف در مصرف آب را ضروری میسازد و از سوی دیگر، در مواجهه با مشکلاتی مانند خشکسالی، الگویی صحیح ارائه میدهد:
الگویی که در آن، توکل بر خدا و درخواست از او با انجام اعمال صالح (مانند نماز استسقا) در کنار به کارگیری عقل و تدبیر در مدیریت منابع آبی قرار میگیرد. اعتقاد به اینکه آب و سایر نعمتهای مادی، ودیعهای الهی و وسیلهای برای آزمایش بندگان است، انسان را از طغیان ناشی از ثروت و نیز یأس ناشی از کمبود، مصون میدارد.
4. مخلوط نشدن آبهای شور و شیرین: نشانهای از حکمت و قدرت الهی
قرآن کریم با اشاره به پدیدههای طبیعی شگفتانگیز، اندیشه انسان را به تفکر در آیات تکوینی وادار میکند. یکی از این نشانههای حیرتآور، وجود آبهای شور و شیرین در مجاورت یکدیگر، بدون اختلاط کامل است.این بخش از مقاله به بررسی چهار آیه قرآن میپردازد که به این موضوع اشاره کرده و آن را نمادی از قدرت، نظم و حکمت خداوند و نیز مایهای برای عبرتگیریهای اخلاقی و اجتماعی معرفی میکنند.
4-1. آیات قرآن در توصیف پدیده برزخ آبی
خداوند متعال در چهار موضع از قرآن کریم به پدیده مجاورت آبهای شور و شیرین و عدم اختلاط کامل آنها اشاره فرموده است:
در سوره فرقان: «وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا» (او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد؛ این گوارا و شیرین، و آن شور و تلخ؛ و در میان آنها برزخ و مانعی استوار قرار داد) [13].
در سوره نمل: «... وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ...» (و میان دو دریا مانعی قرار داد) [14].
در سوره فاطر: «وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ ...» (و این دو دریا یکسان نیستند: این گوارا و شیرین است و نوشیدنش خوشگوار، و آن یکی شور و تلخ است ...) [15].
در سوره الرحمن: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ • بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ» (دو دریا را روان کرد [به گونهای که] به هم میپیوندند؛ میان آن دو مانعی است که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکنند) [4].
واژه «بَرْزَخ» در این آیات، به حد فاصل و مانعی اشاره دارد که از آمیختگی کامل دو دریا جلوگیری میکند. این پدیده امروزه به خوبی در محل تلاقی رودخانههای عظیم شیرین با دریاهای شور مشاهده میشود، جایی که تفاوت چگالی آب شیرین و شور باعث ایجاد مرزی قابل تشخیص (گاهی به صورت خطی کف آلود) میگردد. قرآن کریم قرنها پیش از کشف این دلیل علمی، به آن به عنوان نشانهای از قدرت و تدبیر الهی اشاره کرده است.
4-2. پیامهای تربیتی و اجتماعی پدیده برزخ
قرآن کریم از این پدیده طبیعی، درسهای عمیق تربیتی و اجتماعی استخراج میکند. یکی از مهمترین این پیامها، مسئله «جدایی ناپذیری حق و باطل» است.
به این بیان که اگر خداوند اجازه نمیدهد دو مایع (آب شور و شیرین) که در کنار هم قرار گرفتهاند به طور کامل در هم بیامیزند، چگونه میتواند اجازه دهد حقیقت و ایمان با کفر و باطل آمیخته شده و مرزهایشان محو گردد؟ این مفهوم در ذیل آیه سوره فرقان و پس از دستور به جهاد با کفار آمده، تأکیدی است بر لزوم حفظ هویت و مرزبندی جامعه ایمانی از محیط شرک و کفر.
پیام دیگر، اشاره به «نظم حاکم بر جهان» است. حتی اگر دو مایع در کنار هم جریان یابند، بدون اراده الهی و قوانین تکوینی او، نمیتوانند ویژگیهای ذاتی خود را حفظ کنند. این امر بشر را از غرور و تصرف بیضابطه در طبیعت بازمیدارد.
در سوره الرحمن، این پدیده در کنار موضوع «میزان و عدالت» مطرح شده است: «عدم تجاوز» آب شور و شیرین به قلمرو یکدیگر، نمادی از عدالت در نظام آفرینش است.
از این رهگذر، قرآن به انسان میآموزد که همانگونه که در طبیعت تجاوز و بیعدالتی راه ندارد، در زندگی اجتماعی نیز باید قوانین الهی رعایت شود تا جامعه به تعادل و زیبایی برسد. در ادامه همین آیه، «خروج لؤلؤ و مرجان» از این دو دریا ذکر شده است.
این بیان، اشاره لطیفی دارد که وقتی عدالت و مرزبندی صحیح حاکم باشد (عدم بغی)، زمینه برای ظهور زیباییها و برکات گرانقدر (مانند لؤلؤ و مرجان) فراهم میآید. این را میتوان به روابط انسانی نیز تعمیم داد: زمانی که حقوق افراد رعایت شود و هر کس در حریم خود باشد، استعدادها شکوفا شده و برکات مادی و معنوی نصیب جامعه میگردد.
4-3. نعمتهای دریا و لزوم تلاش برای بهرهبرداری
قرآن کریم در کنار اشاره به عظمت آفرینش، انسان را به بهرهبرداری صحیح و شکرگزاری از نعمتهای الهی تشویق میکند. در سوره فاطر، پس از بیان تفاوت دو دریا، به نعمتهایی اشاره میشود که خداوند برای انسان از دریا فراهم آورده است: «... وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا ...» (و از هر دو [دریا] گوشت تازه میخورید و زیوری [مانند مروارید] بیرون میآورید که آن را میپوشید...) [16].
این آیات بر چند نکته تأکید دارند: مشروعیت بهرهمندی از نعمتهای الهی مانند گوشت حیوانات دریایی و زیورآلات، تشویق به استفاده از مواد غذایی تازه و سالم («طَرِیًّا»)، و به رسمیت شناختن «گرایش فطری انسان به زیبایی». همچنین، این آیات در پایان با فرمان شکرگزاری پایان مییابند، زیرا توجه به نعمت، زمینهساز شکوفایی روح سپاسگزاری است.
نکته مهم دیگر آن است که این نعمتها با «فضل خدا» («مِنْ فَضْلِهِ») به انسان میرسد، اما این فضل الهی در سایه تلاش و کوشش انسان («لِتَبْتَغُوا») محقق میشود. بنابراین، اسلام نه تشویق به رهبانیت و محرومیت میکند و نه به تنپرستی و مصرف بیحد؛ بلکه بر بهرهمندی مشروع، همراه با تلاش و شکر تأکید دارد.
4-4. مصادیق عرفانی و اخلاقی در روایات
در روایات معصومین (علیهم السلام)، علاوه بر تفسیر ظاهری، به مصادیق باطنی و عمیقتری برای این آیات اشاره شده است. مشهورترین این روایات، از امام صادق (علیه السلام) است که در تفسیر آیه «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ...» فرمودند: «علی و فاطمه دو دریای عمیق هستند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکند و از این دو دریا، لؤلؤ و مرجانی چون حسن و حسین خارج میشود» [17].
این بیان نورانی، حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به عنوان دو منبع عظیم علم، حکمت، عبادت و فضیلت معرفی میکند که با وجود اتحاد کامل در هدف و مسیر، هر یک شخصیت و مقام مستقل الهی خویش را دارند و از برکت وجود این دو بزرگوار، فرزندانی چون امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) پرورش یافتند که همچون گوهرهای تابناک تاریخ بشریت هستند. این تطبیق، نشاندهنده عمق معارف قرآن و گستره مفاهیم آن است که از یک پدیده طبیعی، تا بالاترین حقایق معنوی را دربرمیگیرد.
همچنین، در سخنی از امام علی (علیه السلام) هنگامی که از ایشان درباره عدم استفاده از زینتها و نعمتهای دنیا سؤال شد، فرمودند: «خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده که زندگی خود را به گونهای ساده و محدود قرار دهند تا فقر و تنگدستی بر فقرا گران نباشد» [18].
این سخن، پیام اجتماعی عمیق دیگری از آیات دریا است: رهبران جامعه باید آنچنان سادهزیست و قناعتپیشه باشند که شکاف طبقاتی عمیق نشود و فقرا از دیدن زندگی اشرافی آنان، احساس تحقیر و ناامیدی نکنند. این همان تجلی «عدالت» است که در سوره الرحمن، زمینهساز ظهور زیباییها (لؤلؤ و مرجان) معرفی شده بود.
5. آب، منشأ حیات و نعمتی الهی برای انسان
قرآن کریم علاوه بر توصیف نزول، ذخیرهسازی و ویژگیهای آب، به نقش محوری این ماده در اصل خلقت و ادامه حیات موجودات زنده اشاره میکند. این بخش از مقاله به بررسی دو محور اصلی میپردازد: نخست، بیان قرآن مبنی بر آفرینش همه جنبندگان از آب و پیامهای توحیدی و علمی این حقیقت؛ و دوم، اشاره به سیراب شدن انسان با آب گوارا به عنوان نعمتی الهی که در کنار سایر مواهب طبیعی مانند کوهها، زمینه ساز زندگی بشر روی زمین شده است.5-1. آفرینش همه جنبندگان از آب
خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت به منشأ آفرینش جانداران اشاره کرده و میفرماید: «وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ» (و خدا هر جنبندهای را از آبی آفرید) [19].
این آیه از سوره نور، دامنه وسیعی از موجودات زنده را شامل میشود و واژه «کُلَّ دَابَّةٍ» (همه جنبندگان) بر عمومیت و شمول این قانون خلقت تأکید دارد. این بیان قرآنی، همسو با آیه معروف سوره انبیاء است که میفرماید: «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» (و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم).
این دو آیه در کنار هم، اصل بنیادین وابستگی حیات به آب را در جهانبینی توحیدی تثبیت میکنند. نکته تفسیری مهم آن است که تنکیر «مَاءٍ» (آبی) ممکن است اشاره به «تنوع» داشته باشد؛ یعنی خداوند انواع موجودات را از انواع آبها و مایعات مناسب خود آفریده است [20]. این تفسیر، ظرفیت آیه را برای دربرگرفتن دیدگاههای گوناگون علمی درباره منشأ حیات افزایش میدهد [21].
5-2. تفسیر علمی و حکمت آفرینش از آب
در تفسیر این آیه، دیدگاههای متعددی از مفسران ارائه شده که هر یک زاویهای از حکمت الهی را روشن میسازد. یک دیدگاه، «آب» را به معنای «نطفه» میداند که ماده اولیه پیدایش بسیاری از جانداران است.
دیدگاه دیگر، آب را به معنای ماده اصلی تشکیلدهنده جسم موجودات زنده میشمارد؛ چرا که قسمت عمده بدن همه جانداران از آب تشکیل شده و ادامه حیات بدون آن ممکن نیست. دیدگاه سومی نیز با توجه به کشفیات علوم جدید، اشاره به این حقیقت دارد که نخستین جوانههای حیات در کرۀ زمین، در محیط آبی (اعماق یا سواحل دریاها) پدیدار شدند.
این دیدگاهها با هم منافاتی ندارند و میتوانند به عنوان مصادیقی چندوجهی برای این اصل کلی قرآنی در نظر گرفته شوند. در هر صورت، پیام اصلی آیه آن است که خالق یکتا، از مادهای ساده و واحد («ماء»)، موجودات زنده شگفتانگیز و متنوعی را پدید آورده است که این خود نمایشی آشکار از علم، قدرت و حکمت بیپایان اوست.
5-3. تنوع حیوانات و قدرت بیپایان خداوند
آیه مورد بحث در سوره نور، پس از بیان اصل خلقت از آب، به تنوع شکلی و حرکتی حیوانات اشاره میکند: «فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَىٰ بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَىٰ رِجْلَیْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَىٰ أَرْبَعٍ» (پس گروهی از آنها بر شکمشان راه میروند، و برخی از آنها به روی دو پا حرکت میکنند، و بعضی از آنها به روی چهار پا راه میروند).
این تقسیمبندی، نمونههایی از گونههای شناخته شده (خزندگان، پرندگان و چارپایان) را ذکر میکند. اما بلافاصله با این جمله تأکیدی میافزاید: «یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (خدا آنچه را بخواهد میآفریند؛ مسلماً خدا بر هر کاری تواناست)
.
این فراز، دامنه خلاقیت الهی را محدود به این سه گروه نمیکند و وجود حیوانات با ساختارهای پیچیدهتر، پاهای بیشتر یا شیوههای حرکتی و زیستی شگفتانگیزتر (مانند پرواز، شنا یا زندگی در اعماق خاک) را نیز در بر میگیرد. این تنوع حیرتانگیز که همگی ریشه در یک اصل (آب) دارند، خود بزرگترین دلیل بر قدرت مطلق و حکمت نامتناهی آفریدگار است.
5-4. سیراب شدن انسان با آب گوارا
در کنار نقش آب در آفرینش، قرآن به نعمت سیراب شدن انسان با آب گوارا نیز به عنوان نشانهای از رحمت الهی اشاره میکند. در سوره مرسلات میفرماید: «وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاکُمْ مَاءً فُرَاتًا» (و کوههای استوار و بلند در آن [زمین] قرار دادیم و شما را آبی گوارا نوشاندیم) [22].
در این آیه، تأمین آب شیرین («مَاءً فُرَاتًا») در کنار آفرینش کوههای بلند و استوار به عنوان نعمتهای توأمان و مکمل خداوند برای اسکان و زندگی بشر بر روی زمین ذکر شدهاند.
کوهها با ذخیرهسازی برف و باران و تغذیه چشمهها و قناتها، نقش اساسی در تأمین آب شیرین پایدار ایفا میکنند. این آیه به انسان یادآوری میکند که این آب گوارا، نه محصول تصادف یا زحمت شخصی او، بلکه عطیه و اَسقی (سیرابکننده) مستقیمی از جانب پروردگار است که باید برای آن شکرگزاری کرد.
5-5. زمین: بستر حیات، مرگ و تصفیهخانه طبیعی
خداوند در ادامه آیات سوره مرسلات، زمین را «کِفَاتًا» توصیف میفرماید: «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتًا • أَحْیَاءً وَأَمْوَاتًا» (آیا زمین را جایگاه گردآوری قرار ندادیم؟ هم برای زندگان و هم برای مردگان). واژه «کِفَات» به محلی گفته میشود که چیزها در آن گردآوری و نگاهداری میشود. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که ایشان با اشاره به خانهها و قبرستان فرمودند: اینجا کِفات زندگان و آنجا کِفات مردگان است [23].
این توصیف، حکمت الهی در طراحی زمین را نشان میدهد: زمین هم بستر زندگی و فعالیت زندگان است و هم محل آرامش و بازگشت نهایی مردگان. علاوه بر این، زمین با خاصیت تصفیهکنندگی طبیعی خود، همچون یک تصفیهخانه عظیم، دائمی و رایگان عمل میکند؛ آبهای آلوده را در خود نفوذ داده و پس از تصفیه طبیعی، آبهای زلال را به صورت چشمهها تحویل میدهد. این نظام شگفتانگیز، جلوگیری از انتشار بیماری و تعفن را به همراه دارد و خود نعمتی عظیم برای تداوم حیات سالم است.
5-6. عبرتآموزی از آفرینش و نعمتهای الهی
قرآن کریم، تأمل در آیات آفرینش، از جمله آفرینش حیوانات از آب و نعمتهایی مانند آب گوارا و زمین مساعد، را عاملی برای معرفت و عبرتآموزی میداند.
تفکر در این نظام پیچیده و هدفمند، انسان را به شناخت صفات خداوند از جمله قدرت، حکمت و رحمت او رهنمون میسازد. چنان که در خطبههای نهجالبلاغه، از سخنان حکیمانه امام علی (علیه السلام) درباره شگفتیهای آفرینش حیواناتی مانند مورچه و طاووس به عنوان نمونههایی برای خداشناسی یاد شده است.
این نگاه، دنیا را نه هدف نهایی، بلکه کتاب بزرگی میداند که هر صفحهاش نشانهای از خالق را بر دل جان مینشاند. استفاده صحیح و شکرگزارانه از نعمتهایی مانند آب، نتیجه طبیعی چنین معرفتی است.
5-7. هشدارهای قرآن درباره ناسپاسی و عذاب آخرت
در مقابل نعمتهای بیشماری چون آب گوارا و زمین پربرکت، قرآن کریم هشدارهای شدیدی به کسانی میدهد که با تکذیب آیات الهی و ناسپاسی، راه کفر و طغیان در پیش میگیرند. در ادامه آیات سوره مرسلات، صحنههای سختی از عذاب آخرت برای «مکذبین» (تکذیبکنندگان) توصیف شده است؛ از جمله سایهی دود غلیظ و سوزان دوزخ که آرامشبخش نیست.
این توصیفات، تضاد عظیم بین لطف خدا در دنیا و عدالت او در آخرت را نشان میدهد. کسانی که از آب و دیگر نعمتهای الهی برای عصیان و فساد استفاده کنند، در واقع خود را مستحق عذابی میسازند که به تناسب اعمالشان است.
قرآن میفرماید عذاب دوزخ از هر سو گنهکاران را احاطه میکند [24] و راه فراری جز به سوی آن ندارند [25]. این هشدارها، ضمن ترسیم عاقبت ناسپاسی، بر ارزش نعمت آب و مسئولیت انسان در قبال آن تأکید میورزد.
6. نگاه عرفانی امام خمینی به آب: طهارت ظاهری و باطنی
در ادامه مباحث قرآنی و روایی درباره آب، دیدگاه عرفانی امام خمینی به این عنصر حیاتی، بُعد ژرف و جدیدی به موضوع میافزاید. ایشان با رویکردی تأویلی و مبتنی بر حکمت متعالیه، فراتر از کارکرد فیزیکی و ظاهری آب، به باطن و حقیقت آن به عنوان نماد فیض الهی مینگرد. این بخش با عنوان ششم مقاله، به تبیین این نگاه عرفانی میپردازد و آن را در چند محور اصلی شرح میدهد.6-1. تأویل بطونی: آب، نماد نفس رحمانی و فیض اطلاقی وجود
امام خمینی در بررسی احکام شرعی مانند طهارت، رویکردی عمیقاً عرفانی و مبتنی بر «تأویل بطونی» دارد. به این معنا که برای هر حکم ظاهری، حقیقت و سرّی باطنی قائل است که به عالم معنا و ملکوت مربوط میشود.
از منظر ایشان، آب ظاهری که برای طهارت به کار میرود، در حقیقت «تنزلی» از جایگاه اصلی و حقیقی خویش است. حقیقت نخستین آب، همان «نفس رحمانی» یا «فیض اطلاقی وجود» است که از ذات الهی سرچشمه میگیرد و سراسر عالم را در برگرفته است [26].
ایشان با استناد به قاعده «حقیقه و رقیقه» (اصل و فرع) توضیح میدهند که این آب مادی، رقیقه (نماد و فرع) آن حقیقت بسیط و واحد است. بنابراین، وضو و غسل تنها یک شستشوی جسمانی نیست، بلکه تمرینی برای اقبال به آن فیض رحمانی و پاکسازی باطن از آلودگیهای معنوی است. این نگاه، عمل به یک حکم شرعی را به حرکتی معنوی و سلوکی ارتقا میدهد.
6-2. تفسیر عرفانی آیه «و جعلنا من الماء کل شیء حی»
کلید فهم نگاه امام خمینی به آب، تفسیر عرفانی ایشان از آیه شریفه «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» (و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم) [27] است.
ایشان به تبعیت از حکما و عرفای پیشین، این آیه را منحصر به آب مادی و حیات طبیعی نمیدانند. از نظر امام، مفهوم «کل شیء حی» (هر چیز زنده) شامل عقول مجرد و نفوس ناطقه (جانهای انسانی) نیز میشود، و این موجودات مجرد، زندهای فراتر از زندگی مادی دارند [28].
بنابراین، «آب» در این آیه، نماد همان «فیض رحمانی» و «وجود منبسط الهی» است که اصل و منشأ حیات همه موجودات، اعم از مادی و مجرد، محسوب میشود. این تفسیر، آب را از یک عنصر زمینی به مفهومی هستیشناختی و کلیدی در نظام آفرینش تبدیل میکند. به باور امام خمینی، موجودات مختلف بسته به ظرفیت و قابلیت وجودی خود، از این چشمه فیض بهره میبرند؛ عالم عقل به اندازه کمال خود و عالم ماده به اندازه ظرفیت محدود خویش [29].
6-3. آب به عنوان کلید تقرب و مفتاح مناجات
امام خمینی با استناد به آیات و روایات، برای آب در سلوک عملی سالک نقش محوری قائل است. ایشان به آیه «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا» (و از آسمان آبی پاککننده نازل کردیم) [30] توجه ویژهای دارند و بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، آب را «مفتاح قربه و مناجاته» میدانند؛ یعنی کلید نزدیکی به خدا و راز و نیاز با او.
در این نگاه، نزول آب از آسمان، نماد نزول رحمت خداوند برای تطهیر بندگان است. همانگونه که آب، پلیدیهای ظاهری را میزداید، رحمت الهی نیز آلودگیهای قلبی و گناهان را میشوید.
بنابراین، هنگام وضو گرفتن، سالک باید با این توجه و حضور قلب، گویی به سرچشمه رحمت الهی متوجه شده است. این عمل، زمین دل را از تاریکیهای طبیعت نفسانی پاک میکند و آن را برای تابش انوار الهی آماده میسازد تا به «ارض بیضاء» (زمین سفید و تابان) تبدیل شود [31].
6-4. جمعبندی: پیوند شریعت، طریقت و حقیقت
نگاه امام خمینی به آب، نمونهای بارز از تلفیق عمیق فقه، عرفان و فلسفه اسلامی است. ایشان از یک سو به ظاهر شریعت (احکام طهارت با آب) کاملاً پایبند است و از سوی دیگر با کشف باطن و حقیقت این احکام، طریقی عملی برای سلوک معنوی ارائه میدهد.
در این منظومه فکری، آب سه وجه دارد: وجه ظاهری (ماده پاککننده)، وجه باطنی (فیض رحمانی و منشأ حیات) و وجه عملی-سلوکی (کلید تقرب به خدا).
این تفسیر ژرف، نشان میدهد که چگونه یک عنصر طبیعی ساده در قرآن، میتواند به دریایی از معارف تبدیل شود که هم بیانگر نظام آفرینش است، هم نقشه راهی برای تربیت نفس و هم وسیلهای برای شناخت بیشتر خالق هستی.
نتیجه:
بررسی آیات قرآن، روایات معصومین و تأمل در دیدگاههای عرفانی، تصویری جامع و چندساحتی از جایگاه آب در اسلام ارائه میدهد. آب در یک نگاه کلان، هم ماده اولیه حیات طبیعی است، هم وسیله طهارت ظاهری برای عبادت، و هم نماد و مجرای فیض رحمانی برای تطهیر باطن و تقرب به خداوند. این سه بُعد به هم پیوسته، حاکی از یک نظام هدفمند تربیتی است که از مشاهده مخلوق آغاز شده و به شناخت خالق و قرب به او ختم میشود.از نزول قطرات باران تا جاری شدن چشمههای آب شیرین، و از مرز ناپیدای میان دریاهای شور و شیرین تا نقش آن در وضو و غسل، همه و همه آیاتی هستند که برای انسان متفکر، مسیری از طبیعت به ماوراءالطبیعه میگشایند. نگاه عرفانی امثال امام خمینی، با تفسیر آب به «فیض اطلاقی وجود»، نقطه اوج این سیر معنوی است و نشان میدهد که چگونه یک حکم شرعی ظاهری میتواند کلید گنجینهای از معارف عمیق باشد.
در نهایت، درک این جایگاه چندبُعدی، مسئولیت انسان را در برابر این نعمت الهی سنگینتر میسازد. مسئولیتی که شکرگزاری عملی (با پرهیز از اسراف و آلودهسازی)، توجه عبادی (با حضور قلب در طهارت) و تزکیه باطنی (با تهذیب نفس به کمک انوار این رحمت نازله) را در بر میگیرد. بنابراین، آب در اسلام، هم رزق است، هم وسیله عبادت، و هم مایه حیات ابدی.
ارجاعات:
[1]. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 60.[2]. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 160.
[3]. قرآن کریم، سوره شعراء، آیه 57.
[4]. شهید ثانی، تسلیه العباد (ترجمه مسکن الفؤاد)، ص 123.
[5]. قرآن کریم، سوره ق، آیه 9.
[6]. قرآن کریم، سوره ق، آیات 10-11.
[7]. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 96.
[8]. قرآن کریم، سوره انعام، آیه 44.
[9]. حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، جلد 3، ص 124.
[10]. تفسیر انوار درخشان، نقل از تفسیر نورالثقلین، جلد 3، ص 124.
[11]. کلینی، الکافی، جلد 6، ص 387.
[12]. مجلسی، بحار الانوار، جلد 59، ص 270.
[13]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 53.
[14]. قرآن کریم، سوره نمل، آیه 61.
[15]. قرآن کریم، سوره فاطر، آیات 12.
[16]. قرآن کریم، سوره فاطر، آیات 12.
[17]. تفسیر کنزالدقائق. به نقل از تفسیر نور جلد 9 - صفحه 391
[18]. تفسیر قمى. به نقل از تفسیر نور جلد 9 - صفحه 391
[19]. قرآن کریم، سوره نور، آیه 45.
[20]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۶۰.
[21]. تفسیر راهنما. به نقل از تفسیر نور، جلد 10، صفحه 200.
[22]. قرآن کریم، سوره مرسلات، آیه 27.
[23]. تفسیر نورالثقلین. به نقل از تفسیر نور، جلد 10، صفحه 350.
[24]. قرآن کریم، سوره حج، آیه 22.
[25]. قرآن کریم، سوره کهف، آیه 29.
[26]. خمینی، روحالله، آداب الصلاة، ص۶۳ و ۶۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.
[27]. قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۳۰.
[28]. خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۵۳۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[29]. خمینی، روحالله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۸۷-۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[30]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه ۴۸.
[31]. خمینی، روحالله، آداب الصلاة، ص۶۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.