از انقلاب نارنجي تا انقلاب آبي در اوکراين (4)
نويسنده:حبيب اله ابوالحسن شيرازي*
نويسنده: حبيب اله ابوالحسن شيرازي(مدير پژوهش و عضو هيئت علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران)
پس از سه سال از وقوع انقلابهاي رنگي، اين بزرگترين رويارويي ميان جبهه روس گرايان و غرب گرايان است که يوشچنکو و يانوکوويچ نماد اين دو جريان هستند. جبهه هوادار روسيه سه سال به انتظار ماند تا چنين روزي، يعني روز فوران خشم مردم خسته از مشکلات اقتصادي و نبود امکانات رفاهي و قشرهاي نااميد از وعده هاي سياستمداران نارنجي پوش از راه برسد(1).
بازي بزرگ روسيه و آمريکا در اوکراين به تدريج به نفع روسها تغيير جهت مي يابد. براي مسکو و هواداران پروپاقرص آن، هيچ فرصتي از اين بهتر نبود که رهبر و نماد انقلاب دموکراتيک اوکراين با دست خود به تخريب نهادي اقدام کند که خود از دامان آن برخاسته است. آنها مي دانستند که تصميم يوشچنکو براي انحلال پارلمان در واقع انتحار سياسي يک انقلاب و جنبش دموکراتيک است. يوشچنکو از پشت صحنه ماجرا خبر داشت، به همين دليل انگشت اتهام را به سوي مسکو نشانه رفته است. نخستين بيانيه او اين بود که ائتلاف حامي روسيه براي تصاحب دوباره قدرت در کي اف خيز برداشته است. اما جز اين اعتراض بي اثر، از يوشچنکو و جناح بي رمقش کار ديگري ساخته نبود.
رقيبان روس گراي او پارلمان و بسياري از ارکان سياسي اوکراين را در دست گرفته اند. خبر پيوستن 11 نماينده ائتلاف يوشچنکو به گروه روس گراي يانوکوويچ در واقع آخرين ضربه بر پيکر جناح غرب گرايان بود. به همين دليل اکنون فرمان جنجالي رئيس جمهور ضد روس به يک روق پاره تبديل شده است.
واقعيت اين است که مردان روس ماب داستان تغيير موازنه قدرت در کي اف را خيلي پيشتر از اين در خارج از پارلمان رقم زده بودند و آنچه در عرصه کشمکش قوه مجريه نمايان شد، در حقيقت برآيند و محصول سه سال کارزار پشت صحنه کرملين با نارنجي پوشان کي اف بود. اين نزاع زماني به نقطه اوج خود رسيد که پوتين با بستن شيرهاي گاز اوکراين، گلوي حکومتي انقلابي يوشچنکو را فشرد.
همان روز رئيس جمهوري اوکراين، تصميم روسيه را نبردي براي مقابله با استقلال اوکراين خواند. ويکتور يوشچنکو گفت که روسيه آشکارا از اين امکان خود بهره مي گيرد تا بر دولت او که خواستار اتحاد با اروپا است، فشار وارد کند.عزم رهبري کرملين براي استفاده از سلاح کارآمد و برنده گاز پروم در جنگ با غرب گرايان کي اف زماني عملي شد که حکومت نوپاي اوکراين سرود پيوستن به سازمان هاي غربي، به ويژه ناتو را ساز کرد.
جنگ انرژي روسيه با اوکراين بر سر انتقال گاز نشان داد که نه تنها کي اف که همه شرکاي اروپايي يوشچنکو تا چه ميزان در بازي بي رحم انرژي آسيب پذيرند. در واقع ،طومار حکومت نارنجي پوشان در اول ژانويه 2006 درهم پيچيده شد، وقتي که قطع صدور گاز روسيه به اوکراين در سپيده دم سال نوميلادي فرياد و ناله همه کشورهاي شرق اروپا از لهستان تا مجارستان را به گوش کاخ سفيد رساند. بيشتر از يک سال طول نکشيد تا روسها تأثير تحريم هاي خرد کننده اقتصادي خود را در زندگي ميليونها شهروند اوکرايني به نظاره نشستند. به شهادت اغلب ناظران جنبش مخالف امروز اوکراين، اغلب تظاهر کنندگان با انگيزه نجات زندگي اقتصادي خويش به صف مبارزان عليه حکومت يوشچنکو پيوسته اند. اما چنان که برخي ناظران روسيه گفته اند، حادثه اوکراين در نگاه روسها يک نقطه آغاز است و از ديد کرملين، جنبش اعتراضي کي اف بخشي از يک فرايند بازگشت است که بازتاب سرشت فروبلعنده آن بايد پهنه ديگر حکومتهاي غرب گراي منطقه را فرا گيرد.
اين نکته را يوري لوتسنکو يکي از سياستمداران متمايل به اروپا کي اف و از جمله رهبران اوپوزيسيون اوکراين در گرما گرم کشمکش «ميدان» بر زبان آورد و گفت: به اعتقاد من،«ميدان» نقطه آغاز انقلاب جديدي خواهد بود.
بنابراين، اکنون مسأله اصلي اين نيست که نزاع پردامنه نارنجي ها با نيروي رقيب يوشچنکو که پرچمهاي آبي و سفيد در دست دارند در کجا متوقف خواهد شد، بلکه نکته کليدي ماجرا اين است که قاعده بازي، را در قلمرو جماهير مشترک المنافع تعيين شده و سرانجام از همان روسيه اي که زماني بازنده بود موج انقلاب هاي رنگي چهره ديگري ساخته و آن را به جهت داشتن گاز پروم به شيوه اي معرفي کرده که در فرداي انحلال پارلمان اوکراين، طرف اروپايي وادار شد تا پيام مصالحه و سازش به کرملين فرستد.
چنين رخدادي حاوي نکته مهمي است که والري يازف، رئيس کميته انرژي روسيه در سال 2006 چنين اشاره مي نمايد؛ زمان تشکيل اتحادي تازه در بستر شوروي سابق فرا رسيده است، اتحاديه مرکب از شرکاي انرژي روسيه و کشورهايي چون ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، روسيه ،اوکراين و بلاروس.
سخن آن روز اين سياستمدار روسي يک روياپردازي نبود، بلکه حلقه اي از يک استراتژي بلند مدت بود که طنين آن در اجلاس مونيخ 2007 و در دکترين اعلام شده از سوي پوتين نمايان شد. چنان که يازف گفته است: اين اتحاد و بلوک نوين مي بايد وزنه تعادلي در برابر اتحاديه اروپا باشد که به منبع حياتي درآمد شرکت «گاز پروم» روسيه تبديل شده است.
بيشتر درگيري ها و کشمکشهاي سياسي در حال جريان اوکراين، تحت الشعاع مسايل داخلي قرار گرفته تا بيروني، در زمان بروز انقلاب نارنجي، يوشچنکو به دنبال کسب نظر و در طلب دعوت و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود وحل قضيه بود ولي اين بار وي سعي دارد بحث را داخلي مطرح کند و مانع از دخالت خارجي ها شود. وي سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خود را دارد.اگر در صحنه سياسي اوکراين، به صورت کوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود اين مسئله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاکستر خواهد بود.
بنا به دلايل متعدد بحران اوکراين راه حل سريعي ندارد و به اين زوديها شرايط ثبات به وجود نخواهد آمد ضمن اينکه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن اين امر باعث دخالت غربيها و روسها در اين صحنه خواهد شد. روسيه، مناطق و جمهوري هاي حايل را براي خود مهم و حياتي تلقي مي کند؛ لذا بدون شک در ديدي کلان تر و عميق تر نسبت به اين موضوع، روسها در اين قبيل مسايل و رويارويي در اين عرصه ها، در برابر غربيها کوتاه نخواهند آمد. براي مثال در بحث طرح استقرار سپر موشکي آمريکايي ها، هم روس ها و هم نخست وزير اوکراين( يانوکوويچ که فردي روس گرا است) همسو و هم جهت با يکديگر موضع گيري منفي و تندي را نشان دادند که خود اين امر حاکي از ماهيت توافق هاي پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوکوويچ است.
/ج
انقلاب آبي
پس از سه سال از وقوع انقلابهاي رنگي، اين بزرگترين رويارويي ميان جبهه روس گرايان و غرب گرايان است که يوشچنکو و يانوکوويچ نماد اين دو جريان هستند. جبهه هوادار روسيه سه سال به انتظار ماند تا چنين روزي، يعني روز فوران خشم مردم خسته از مشکلات اقتصادي و نبود امکانات رفاهي و قشرهاي نااميد از وعده هاي سياستمداران نارنجي پوش از راه برسد(1).
بازي بزرگ روسيه و آمريکا در اوکراين به تدريج به نفع روسها تغيير جهت مي يابد. براي مسکو و هواداران پروپاقرص آن، هيچ فرصتي از اين بهتر نبود که رهبر و نماد انقلاب دموکراتيک اوکراين با دست خود به تخريب نهادي اقدام کند که خود از دامان آن برخاسته است. آنها مي دانستند که تصميم يوشچنکو براي انحلال پارلمان در واقع انتحار سياسي يک انقلاب و جنبش دموکراتيک است. يوشچنکو از پشت صحنه ماجرا خبر داشت، به همين دليل انگشت اتهام را به سوي مسکو نشانه رفته است. نخستين بيانيه او اين بود که ائتلاف حامي روسيه براي تصاحب دوباره قدرت در کي اف خيز برداشته است. اما جز اين اعتراض بي اثر، از يوشچنکو و جناح بي رمقش کار ديگري ساخته نبود.
رقيبان روس گراي او پارلمان و بسياري از ارکان سياسي اوکراين را در دست گرفته اند. خبر پيوستن 11 نماينده ائتلاف يوشچنکو به گروه روس گراي يانوکوويچ در واقع آخرين ضربه بر پيکر جناح غرب گرايان بود. به همين دليل اکنون فرمان جنجالي رئيس جمهور ضد روس به يک روق پاره تبديل شده است.
واقعيت اين است که مردان روس ماب داستان تغيير موازنه قدرت در کي اف را خيلي پيشتر از اين در خارج از پارلمان رقم زده بودند و آنچه در عرصه کشمکش قوه مجريه نمايان شد، در حقيقت برآيند و محصول سه سال کارزار پشت صحنه کرملين با نارنجي پوشان کي اف بود. اين نزاع زماني به نقطه اوج خود رسيد که پوتين با بستن شيرهاي گاز اوکراين، گلوي حکومتي انقلابي يوشچنکو را فشرد.
همان روز رئيس جمهوري اوکراين، تصميم روسيه را نبردي براي مقابله با استقلال اوکراين خواند. ويکتور يوشچنکو گفت که روسيه آشکارا از اين امکان خود بهره مي گيرد تا بر دولت او که خواستار اتحاد با اروپا است، فشار وارد کند.عزم رهبري کرملين براي استفاده از سلاح کارآمد و برنده گاز پروم در جنگ با غرب گرايان کي اف زماني عملي شد که حکومت نوپاي اوکراين سرود پيوستن به سازمان هاي غربي، به ويژه ناتو را ساز کرد.
جنگ انرژي روسيه با اوکراين بر سر انتقال گاز نشان داد که نه تنها کي اف که همه شرکاي اروپايي يوشچنکو تا چه ميزان در بازي بي رحم انرژي آسيب پذيرند. در واقع ،طومار حکومت نارنجي پوشان در اول ژانويه 2006 درهم پيچيده شد، وقتي که قطع صدور گاز روسيه به اوکراين در سپيده دم سال نوميلادي فرياد و ناله همه کشورهاي شرق اروپا از لهستان تا مجارستان را به گوش کاخ سفيد رساند. بيشتر از يک سال طول نکشيد تا روسها تأثير تحريم هاي خرد کننده اقتصادي خود را در زندگي ميليونها شهروند اوکرايني به نظاره نشستند. به شهادت اغلب ناظران جنبش مخالف امروز اوکراين، اغلب تظاهر کنندگان با انگيزه نجات زندگي اقتصادي خويش به صف مبارزان عليه حکومت يوشچنکو پيوسته اند. اما چنان که برخي ناظران روسيه گفته اند، حادثه اوکراين در نگاه روسها يک نقطه آغاز است و از ديد کرملين، جنبش اعتراضي کي اف بخشي از يک فرايند بازگشت است که بازتاب سرشت فروبلعنده آن بايد پهنه ديگر حکومتهاي غرب گراي منطقه را فرا گيرد.
اين نکته را يوري لوتسنکو يکي از سياستمداران متمايل به اروپا کي اف و از جمله رهبران اوپوزيسيون اوکراين در گرما گرم کشمکش «ميدان» بر زبان آورد و گفت: به اعتقاد من،«ميدان» نقطه آغاز انقلاب جديدي خواهد بود.
بنابراين، اکنون مسأله اصلي اين نيست که نزاع پردامنه نارنجي ها با نيروي رقيب يوشچنکو که پرچمهاي آبي و سفيد در دست دارند در کجا متوقف خواهد شد، بلکه نکته کليدي ماجرا اين است که قاعده بازي، را در قلمرو جماهير مشترک المنافع تعيين شده و سرانجام از همان روسيه اي که زماني بازنده بود موج انقلاب هاي رنگي چهره ديگري ساخته و آن را به جهت داشتن گاز پروم به شيوه اي معرفي کرده که در فرداي انحلال پارلمان اوکراين، طرف اروپايي وادار شد تا پيام مصالحه و سازش به کرملين فرستد.
چنين رخدادي حاوي نکته مهمي است که والري يازف، رئيس کميته انرژي روسيه در سال 2006 چنين اشاره مي نمايد؛ زمان تشکيل اتحادي تازه در بستر شوروي سابق فرا رسيده است، اتحاديه مرکب از شرکاي انرژي روسيه و کشورهايي چون ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، روسيه ،اوکراين و بلاروس.
سخن آن روز اين سياستمدار روسي يک روياپردازي نبود، بلکه حلقه اي از يک استراتژي بلند مدت بود که طنين آن در اجلاس مونيخ 2007 و در دکترين اعلام شده از سوي پوتين نمايان شد. چنان که يازف گفته است: اين اتحاد و بلوک نوين مي بايد وزنه تعادلي در برابر اتحاديه اروپا باشد که به منبع حياتي درآمد شرکت «گاز پروم» روسيه تبديل شده است.
نتيجه گيري
بيشتر درگيري ها و کشمکشهاي سياسي در حال جريان اوکراين، تحت الشعاع مسايل داخلي قرار گرفته تا بيروني، در زمان بروز انقلاب نارنجي، يوشچنکو به دنبال کسب نظر و در طلب دعوت و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود وحل قضيه بود ولي اين بار وي سعي دارد بحث را داخلي مطرح کند و مانع از دخالت خارجي ها شود. وي سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خود را دارد.اگر در صحنه سياسي اوکراين، به صورت کوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود اين مسئله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاکستر خواهد بود.
بنا به دلايل متعدد بحران اوکراين راه حل سريعي ندارد و به اين زوديها شرايط ثبات به وجود نخواهد آمد ضمن اينکه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن اين امر باعث دخالت غربيها و روسها در اين صحنه خواهد شد. روسيه، مناطق و جمهوري هاي حايل را براي خود مهم و حياتي تلقي مي کند؛ لذا بدون شک در ديدي کلان تر و عميق تر نسبت به اين موضوع، روسها در اين قبيل مسايل و رويارويي در اين عرصه ها، در برابر غربيها کوتاه نخواهند آمد. براي مثال در بحث طرح استقرار سپر موشکي آمريکايي ها، هم روس ها و هم نخست وزير اوکراين( يانوکوويچ که فردي روس گرا است) همسو و هم جهت با يکديگر موضع گيري منفي و تندي را نشان دادند که خود اين امر حاکي از ماهيت توافق هاي پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوکوويچ است.
پي نوشت ها :
* مدير پژوهش و عضو هيئت علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران
1- The price of people power, See Http:\\www.guardian.co.uk
/ج