انرژي
طبيعت مجموعه اي از انرژي است و (همانطور كه مي دانيم انرژي در طبيعت از بين نميرود بلكه از شكلي به شكلي ديگرتبديل مي شود).بعضي از عناصر بخاطر داشتن نيروي مثبت و منفي با هم تركيب و جسم مركب را بوجود مي آورند مثلا كلر و سديم با هم تركيب و نمك طعام يا كلريدسديم را بوجود مي آورد. نمك در آب حل ميشود و يون سديم و كلر از هم جدا مي شوند. كلر به مقدار كم از آب خارج و سديم در محلول باقي مي ماند كه با ايندريد كربنيك هوا تركيب و كربنات و بي كربنات سديم را بوجود مي آورد. انرژي هاي موجود در طبيعت موجب تغييرات فيزيكي و شيميايي مي گردد و مداوم اين دگرگوني ادامه دارد.
به طور كلي حيات نيز شكلي از انرژي است كه براي جانداران باعث جذب غذا و ا نرژي ، دفع مواد ذائد ، تركيب مواد دفع شده با عناصر طبيعي و تشكيل جسم جديد مي شود.
در موجودات زنده نيز گرسنگي در حقيقت ساده ترين نوع گرايش به مصرف انرژي از طريق جذب مواد غذايي است كه اگر به اندازه كافي باشد موجب بهبودي و رشد در ساختار بدن و مغز شده و جذب اضافي باعث عدم تعادل جسمي و روحي ديگري شود. اين موضوع بطور كلي براي سلامتي يك جامعه بسيار حائز اهميت است.
نوع غذا و كيفيت موادي كه مصرف مي كنيم از نظر مقدار انرژي براي بدن متفاوت است . (از نظر مقدار انرژي زائي چربيها انرژي بيشتري توليد مي كنند و پس از آن پروتئينها و مواد قندي قرار دارند در عوض پروتئين ها بيشتر در اسكلت بدن بكار مي روند).
(انرژي موجود در بدن ميتواند به صورت مثبت يا منفي باشد، بطور مثال انباشته شدن چربي در بافت هاي اصلي بدن مثل قلب به عنوان يك زنگ خطربراي كار قلب مطرح است در صورتي كه وجود چربي به اندازه كافي براي توليد انرژي لازم و ضروري است اين بدان معني است كه رعايت رژيم غذايي براي سلامتي لازم وضروري است وبه مصرف انرژي زا بودن مواد چربي، نبايد بدن را انباشته از چربي كرد و از طرفي به همان اندازه كه مواد غذايي مصرف مي كنيم و بدن توليد انرژي مي كند بايد به اندازه كافي براي صرف آن انرژي تحرك داشته باشيم.
بنابراين داشتن يك رژيم غذايي متناسب با جسم و فعاليت كاري براي سلامتي جسمي و روحي بسيار مهم و حائز اهميت است.)
در مورد غذا به بخشهاي بعدي مراجعه كنيد
امواجي كه به گوش يك جاندار مي رسد داراي يك انرژي است كه توان فعال كردن سيستم اعصاب گوش را دارد و با تبديل اين صوت انرژي در مغز و تجزيه و تحليل آن توسط شبكه اعصاب پيچيده جاندار اصوات قابل فهم و شنيدن مي شوند.
انرژي كه به اين صورت وارد بدن شده و در مغز جريان پيدا مي كند در صورتي كه به عناوين گوناگون مصرف نگردد به عنوان منبع انرژي باعث تحريك مغز شده و مغز بدن را بوسيبه اين انرژي وادار به پاسخگويي به محركهاي اطراف خود مي كند.
حتما شما هم تا كنون حيوان دست آموزي را ديده ايد كه مثلا با صداي دست صاحبش يك حركت نمايشي انجام مي دهد در حقيقت با عادت كردن مغز به دريافت تعداد خاص از امواج الكتريكي حاصل از صدا، واكنش مثبت و منفي معادل آن پيام از طرف مغز صادر مي شود به عنوان مثال موسيقي اثرات مختلف و واكنش هاي متفاوتي بين افراد ايجاد مي كند.
بسياري از مردم وقتي از كار روزانه به استراحت مي پردازند با گوش دادن يك موسيقي خاص (مطابق سليقه) يه يك احساس آرامش دست مي يابند كه از آن بعنوان تجديد قوا و كسب انرژي ياد مي كنند و يا حتما مشاهده كرده ايد در يك ميدان سابقه هيجاني كه از طريق سرو صداهاي مختلف از تماشاگر به ورزشكار منتقل مي شود باعث افزايش توان و هيجان بيشتر در شخص مي گردد. در گذشته نيز از اين راهكارها استفاده مي كردند و از اين طريق مثلا براي ترقيب جنگجويان براي جنگ استفاده مي شد.
اين نكته را بايد يادآوري كنيم كه ممكن است صدا ها در هر شخص اثر متفاوت داشته باشد يعني برخي افراد از صداي خاصي لذت ببرند و برخي برعكس كه ممكن است عادت و شينده هاي قبلي فرد دراين مورد تاثير گذار باشد وبه همين علت است افراد درمورد موسيقي و كاربرد آن سليقه هاي متفاوتي دارند، يكي براي آرامش موشيقي گوش مي دهد ويكي براي هيجان.
بنابراين بر طبق يافته هاي بشر مي توان گفت كه صوت به عنوان يك منبع انرژي بسيار مهم و در دسترس ، عامل ايجاد بسياري از واكنشهاي مابه اتفاقات پيرامون زندگي ما است كه با استفاده از آن نه تنها نياز بدن را بصورت روزمره برطرف مي كنيم بلكه به صورتهاي گوناگوني ميتوانيم از اين انرژي به عنوان وسيله درمان و استفاده كرد.
براي توضيح بيشتر بايد به اطلاع برسانيم كه در نقاط مختلف جهان روانشناسان با توجه به روحيات بيماران خود از صوت براي درمان استفاده مي كنند . مثلا فردي پرخاشجو و داراي روحيه تهاجمي را در مقابل صداهاي بلند و شديد كه با روحيه آنها سازگاري دارد قرار مي دهند و سپس به تدريج از شدت و هيجان صدا در طي جلسات بعدي ميكاهند به اين ترتيب فرد به صداهاي جديد عادت كرده و روحيه لطيف تري پيدا مي كند و بالعكس در افرادي كه دچار گوشه گيري شده و منزوي هستند در ابتدا با وارد كردن صداهاي ضعيف و آرام متناسب با روحيه بيمار به تدريج شدت اصوات را طي ماه ها و يا حتي سالها درمان ا فزايش مي دهند با عادت كردن بيمار به اين اصوات ، جريان مغز هم به اين اصوات عادت كرده و بدن را از رخوت خارج و به تحريك بيشتري وادار مي كند. البته واضح است كه اين شيوه درماني مانند بسياري از شيوه ها برگرفته از طبيعت روانشناسان نياز به صبر و حوصله زيادي دارد تا به نتيجه نهايي برسد.
ذكر اين مطلب نيز خالي از لطف نيست كه طي ساليان اخير محققان به اين نيتجه رسيده اند كه رشد و نمو گياهان در كنار يك سري اصوات و صداها تسريع مي شود و بالعكس در حضور يك سري اصوات رشد آنها متوقف و يا بسيار كمتر مي گردد.
بنابراين بايد توجه داشت كه در طبيعت جانداران مواردي وجود دارد كه در ظاهر به چشم نمي آيند ولي چون تابع قوانين كلي طبيعي هستند، بدون اينكه ما متوجه شديم در سلامت ، رشد، بيماري و بسياري از حالات زندگي ما دخالت دارند. اين نكته را ياد آوري مي كنيم كه انرژي صوتي نيز در بدن (مغز) به انرژي الكتريكي تبديل وبه مصرف مي رسد زيرا اعصاب بدن بوسيله امواج الكتريكي به حركت در مي آيند.
نور قرمز داراي انرژي حرارتي بيشتري است نور بنفش داراي اثر شيميايي است و حالت ميكروب كشي دارد لذا نور ماوراء بنفش داراي تاثير سمي روي موجودات ذره بيني مي باشد.
در بين انواع نور، نورهاي آبي و سبز به عنوان نورهاي ملايم شناخته شده اند كه داراي انرژي متوسط بوده و كار با آنها خستگي نمي آورد.
نور به عنوان يكي از انرژي هاي خارجي داراي خوصوصياتي مي باشد كه آن را از صوت متمايز مي كند. همان طوري كه مي دانيم صورت از خلا عبور نمي كند بنابراين صداهايي كه در ماوراء كره زمين وجود دارند به زمين نمي رسند ولي نور از خلاء و محيط شفاف عبور ميكند ضمن اينكه نور و صوت اختلافاتي از نظر سرعت ، محيط قابل عبور، اندازه امواج و غيره ... با يكديگر دارند.
نور براي توليد انرژي در فرآيند هاي حياتي كره زمين دخالت دارد و در حال حاضر اكثر مايحتاج افراد كره زمين توسط نور خورشيد بر آورده مي شود مانند رشد و نمو گياهان ، تبخير آب دريا ها و توليد ابر و باران ، هدايت گرما به طرف بالا و حركت هوا ، توليد مثل جانداران و ... همگي بستگي به نور دارد.
براي فهم بهتر اين نكته كافي است براي يك لحظه فكر كنيم چيزي به عنوان نور خورشيد وجود ندارد آنگاه خواهيم ديد چه بر سر اين كره خاكي خواهد آمد.
در بدن انسان نيز فرآيند هايي وجود دارد كه مستقيما با دخالت نور به سلولهاي استوانه اي چشم شروع مي شود و بدون نور عمل ديدن اتفاق نمي افتد.
در مورد واكنشهاي شيميايي نيز بايد بگوييم كه در فرآيند ويتامين D نور خورشيد دخالت مستقيم دارد در پوست انسان مواد پيش ساز ويتامين D به صورت خام و دست نخورده وجود دارد . نور خورشيد با انرژي خود باعث تغيير در اين مواد پيش ساز شده و با فعال كردن آنها باعث تغييراتي در ساختمان شيميايي اين مواد مي گردد كه در نهايت به توليد ويتامين D مي انجامد.
به همين دليل است پزشكان توصيه مي كنند براي سلامتي بيشتر پوست و استخوان به اندازه كافي از نور خورشيد بهره مند گردند . در كشور هايي كه به دلايل جغرافيايي كمتر از نور خورشيد بهره مي گيرند ، فرآيند توليد ويتامين D مختل مي شود، بنابراين از نوع خوراكي ويتامين D استفاده مي كنند زيرا نرو انرژي مجاني از طرف طبيعت به انسان است و اهيمت آن زماني بيشتر خود را نمايان مي كند كه مي شنويم ذخاير انرژي جهان رو به افول است و امروزه ماشين ها و دستگاههايي به بازار آمده اند كه بوسيله نور خورشيد كار مي كنند.
بنابراين با فعاليت مغز انسان كه حاوي الكتريسيته مي باشد مي توان امواج الكترومغناطيسي در فضا منتشر كرد كه در ديگران تاثير مي گذارد . به يك مثال توجه كنيد:
وقتي كه سيمي را دور يك ميله آهني بپيچيم و جريان برق را از سيم عبور دهيم ميله وسط آن آهنربا مي شود و يا اگر سيم پيچي را د ر ميدان يك آهنرباي فعلي در به حركت در آوريم سيم داراي جريان الكتريسيته مي شود. بنابراين هر جا جريان الكتريسيته باشد مقداري انرژي در فضا پراكنده مي شود.
در برخي بيماريهاي رواني چون ريشه عصبي و مغزي دارد به دليل نقص در امواج الكتريكي و يا كمي يا زيادي نيروي عصبي ، انتشار و كسب امواج و ديگر مسائل مربوطه بوجود مي آيد. گرچه جريان هاي عصبي در معالجه و توليد بيماري در بدن تاثير زيادي دارد ولي در مغز و اعصاب تاثير آن چندين برابر است .
در درمان بيماري مغزي (روان) در واقع سعي مي شود با روشهاي مختلف جريانات مغز و عصبي تنظيم گردند.
مواد مخدر به اعصاب مي چسبند و هدايت جريان عصبي را دچاراختلال مي نمايند و نظم و هماهنگي بين اعضا مانند خوردن ، ديدن ، شنيدن ، محبت كردن ، بوئيدن و ... دچار اختلال ميشود.
بدليل تغذيه ناكامل اعضا مخصوصا مغز و اعصاب ترس و وحشت بيشتر مي شود ولي چون حس درد كمتر است فر اينطور استنباط مي كند كه مقاومت بدنش زيادتر شده است اين استقامت پوشالي بيشتر به تخليه مواد ذخيره بدن مي انجامد ، طوري كه دربرخي مواقع به مرگ منجر مي گردد.
لذا به اين خاطر است كه افراد معتاد اغلب متوجه ضعف خود نبوده ولي اعمال حياتي آن ها نظم خود را از دست داده است .
در واقع چون بدن آنها به اين انرژي كاذب كه اعصاب را بي حس مي كند و اجازه شناسايي درد و نياز بدن را به اعصاب نمي دهد ، عادت كرده فرد را مجبور به استفاده از آن مي كند.
بنابراين در درمان اين بيماران مي بايست بجاي استفاده از مواد خواب آور و بي حس كننده اعصاب از دارو ها و مواد انرژي دهنده مانند پروتئين ها ، قند ريال ويتامين ها ، املاح و مواد محرك مانند فلفل ، خردل ، زنجبيل ، زرد چوبه ، زعفران كه محرك بوده و غشا اعصاب را از مواد مخدر پاك مي كنند ، استفاده كرد.
انرژي مكانيكي در فلز ، انرژي نوري در چشم و پوست ، انرژي صوتي در گوش اثر كرده و اثر اوليه آن محسوب مي شود . البته بايد در نظر داشت كه همه اعضا نياز به انرژي دارند مثلا انرژي مواد غذايي منجر به توليد موادي ميشود . كه در همه جاي بدن به كار ميرود.
غذا هاي مصرفي را ميتوان به گروههاي زير دسته بندي كرد.
پروتئين ها مانند گوشت ، سفيده تخم مرغ و...
چربيها : انواع چربي حيواني ، دانه هاي روغني ( تنقلات )
قندها(ئيدرات كربن ) شامل نشاسته و مواد نشاسته اي مثل غلات
منبع: dostanfun.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
/ج
به طور كلي حيات نيز شكلي از انرژي است كه براي جانداران باعث جذب غذا و ا نرژي ، دفع مواد ذائد ، تركيب مواد دفع شده با عناصر طبيعي و تشكيل جسم جديد مي شود.
در موجودات زنده نيز گرسنگي در حقيقت ساده ترين نوع گرايش به مصرف انرژي از طريق جذب مواد غذايي است كه اگر به اندازه كافي باشد موجب بهبودي و رشد در ساختار بدن و مغز شده و جذب اضافي باعث عدم تعادل جسمي و روحي ديگري شود. اين موضوع بطور كلي براي سلامتي يك جامعه بسيار حائز اهميت است.
انسان و انرژي
نوع غذا و كيفيت موادي كه مصرف مي كنيم از نظر مقدار انرژي براي بدن متفاوت است . (از نظر مقدار انرژي زائي چربيها انرژي بيشتري توليد مي كنند و پس از آن پروتئينها و مواد قندي قرار دارند در عوض پروتئين ها بيشتر در اسكلت بدن بكار مي روند).
(انرژي موجود در بدن ميتواند به صورت مثبت يا منفي باشد، بطور مثال انباشته شدن چربي در بافت هاي اصلي بدن مثل قلب به عنوان يك زنگ خطربراي كار قلب مطرح است در صورتي كه وجود چربي به اندازه كافي براي توليد انرژي لازم و ضروري است اين بدان معني است كه رعايت رژيم غذايي براي سلامتي لازم وضروري است وبه مصرف انرژي زا بودن مواد چربي، نبايد بدن را انباشته از چربي كرد و از طرفي به همان اندازه كه مواد غذايي مصرف مي كنيم و بدن توليد انرژي مي كند بايد به اندازه كافي براي صرف آن انرژي تحرك داشته باشيم.
بنابراين داشتن يك رژيم غذايي متناسب با جسم و فعاليت كاري براي سلامتي جسمي و روحي بسيار مهم و حائز اهميت است.)
چگونه از انرژي ها استفاده كنيم
در مورد غذا به بخشهاي بعدي مراجعه كنيد
صوت
امواجي كه به گوش يك جاندار مي رسد داراي يك انرژي است كه توان فعال كردن سيستم اعصاب گوش را دارد و با تبديل اين صوت انرژي در مغز و تجزيه و تحليل آن توسط شبكه اعصاب پيچيده جاندار اصوات قابل فهم و شنيدن مي شوند.
انرژي كه به اين صورت وارد بدن شده و در مغز جريان پيدا مي كند در صورتي كه به عناوين گوناگون مصرف نگردد به عنوان منبع انرژي باعث تحريك مغز شده و مغز بدن را بوسيبه اين انرژي وادار به پاسخگويي به محركهاي اطراف خود مي كند.
حتما شما هم تا كنون حيوان دست آموزي را ديده ايد كه مثلا با صداي دست صاحبش يك حركت نمايشي انجام مي دهد در حقيقت با عادت كردن مغز به دريافت تعداد خاص از امواج الكتريكي حاصل از صدا، واكنش مثبت و منفي معادل آن پيام از طرف مغز صادر مي شود به عنوان مثال موسيقي اثرات مختلف و واكنش هاي متفاوتي بين افراد ايجاد مي كند.
بسياري از مردم وقتي از كار روزانه به استراحت مي پردازند با گوش دادن يك موسيقي خاص (مطابق سليقه) يه يك احساس آرامش دست مي يابند كه از آن بعنوان تجديد قوا و كسب انرژي ياد مي كنند و يا حتما مشاهده كرده ايد در يك ميدان سابقه هيجاني كه از طريق سرو صداهاي مختلف از تماشاگر به ورزشكار منتقل مي شود باعث افزايش توان و هيجان بيشتر در شخص مي گردد. در گذشته نيز از اين راهكارها استفاده مي كردند و از اين طريق مثلا براي ترقيب جنگجويان براي جنگ استفاده مي شد.
اين نكته را بايد يادآوري كنيم كه ممكن است صدا ها در هر شخص اثر متفاوت داشته باشد يعني برخي افراد از صداي خاصي لذت ببرند و برخي برعكس كه ممكن است عادت و شينده هاي قبلي فرد دراين مورد تاثير گذار باشد وبه همين علت است افراد درمورد موسيقي و كاربرد آن سليقه هاي متفاوتي دارند، يكي براي آرامش موشيقي گوش مي دهد ويكي براي هيجان.
بنابراين بر طبق يافته هاي بشر مي توان گفت كه صوت به عنوان يك منبع انرژي بسيار مهم و در دسترس ، عامل ايجاد بسياري از واكنشهاي مابه اتفاقات پيرامون زندگي ما است كه با استفاده از آن نه تنها نياز بدن را بصورت روزمره برطرف مي كنيم بلكه به صورتهاي گوناگوني ميتوانيم از اين انرژي به عنوان وسيله درمان و استفاده كرد.
براي توضيح بيشتر بايد به اطلاع برسانيم كه در نقاط مختلف جهان روانشناسان با توجه به روحيات بيماران خود از صوت براي درمان استفاده مي كنند . مثلا فردي پرخاشجو و داراي روحيه تهاجمي را در مقابل صداهاي بلند و شديد كه با روحيه آنها سازگاري دارد قرار مي دهند و سپس به تدريج از شدت و هيجان صدا در طي جلسات بعدي ميكاهند به اين ترتيب فرد به صداهاي جديد عادت كرده و روحيه لطيف تري پيدا مي كند و بالعكس در افرادي كه دچار گوشه گيري شده و منزوي هستند در ابتدا با وارد كردن صداهاي ضعيف و آرام متناسب با روحيه بيمار به تدريج شدت اصوات را طي ماه ها و يا حتي سالها درمان ا فزايش مي دهند با عادت كردن بيمار به اين اصوات ، جريان مغز هم به اين اصوات عادت كرده و بدن را از رخوت خارج و به تحريك بيشتري وادار مي كند. البته واضح است كه اين شيوه درماني مانند بسياري از شيوه ها برگرفته از طبيعت روانشناسان نياز به صبر و حوصله زيادي دارد تا به نتيجه نهايي برسد.
ذكر اين مطلب نيز خالي از لطف نيست كه طي ساليان اخير محققان به اين نيتجه رسيده اند كه رشد و نمو گياهان در كنار يك سري اصوات و صداها تسريع مي شود و بالعكس در حضور يك سري اصوات رشد آنها متوقف و يا بسيار كمتر مي گردد.
بنابراين بايد توجه داشت كه در طبيعت جانداران مواردي وجود دارد كه در ظاهر به چشم نمي آيند ولي چون تابع قوانين كلي طبيعي هستند، بدون اينكه ما متوجه شديم در سلامت ، رشد، بيماري و بسياري از حالات زندگي ما دخالت دارند. اين نكته را ياد آوري مي كنيم كه انرژي صوتي نيز در بدن (مغز) به انرژي الكتريكي تبديل وبه مصرف مي رسد زيرا اعصاب بدن بوسيله امواج الكتريكي به حركت در مي آيند.
نور
نور قرمز داراي انرژي حرارتي بيشتري است نور بنفش داراي اثر شيميايي است و حالت ميكروب كشي دارد لذا نور ماوراء بنفش داراي تاثير سمي روي موجودات ذره بيني مي باشد.
در بين انواع نور، نورهاي آبي و سبز به عنوان نورهاي ملايم شناخته شده اند كه داراي انرژي متوسط بوده و كار با آنها خستگي نمي آورد.
نور به عنوان يكي از انرژي هاي خارجي داراي خوصوصياتي مي باشد كه آن را از صوت متمايز مي كند. همان طوري كه مي دانيم صورت از خلا عبور نمي كند بنابراين صداهايي كه در ماوراء كره زمين وجود دارند به زمين نمي رسند ولي نور از خلاء و محيط شفاف عبور ميكند ضمن اينكه نور و صوت اختلافاتي از نظر سرعت ، محيط قابل عبور، اندازه امواج و غيره ... با يكديگر دارند.
نور براي توليد انرژي در فرآيند هاي حياتي كره زمين دخالت دارد و در حال حاضر اكثر مايحتاج افراد كره زمين توسط نور خورشيد بر آورده مي شود مانند رشد و نمو گياهان ، تبخير آب دريا ها و توليد ابر و باران ، هدايت گرما به طرف بالا و حركت هوا ، توليد مثل جانداران و ... همگي بستگي به نور دارد.
براي فهم بهتر اين نكته كافي است براي يك لحظه فكر كنيم چيزي به عنوان نور خورشيد وجود ندارد آنگاه خواهيم ديد چه بر سر اين كره خاكي خواهد آمد.
در بدن انسان نيز فرآيند هايي وجود دارد كه مستقيما با دخالت نور به سلولهاي استوانه اي چشم شروع مي شود و بدون نور عمل ديدن اتفاق نمي افتد.
در مورد واكنشهاي شيميايي نيز بايد بگوييم كه در فرآيند ويتامين D نور خورشيد دخالت مستقيم دارد در پوست انسان مواد پيش ساز ويتامين D به صورت خام و دست نخورده وجود دارد . نور خورشيد با انرژي خود باعث تغيير در اين مواد پيش ساز شده و با فعال كردن آنها باعث تغييراتي در ساختمان شيميايي اين مواد مي گردد كه در نهايت به توليد ويتامين D مي انجامد.
به همين دليل است پزشكان توصيه مي كنند براي سلامتي بيشتر پوست و استخوان به اندازه كافي از نور خورشيد بهره مند گردند . در كشور هايي كه به دلايل جغرافيايي كمتر از نور خورشيد بهره مي گيرند ، فرآيند توليد ويتامين D مختل مي شود، بنابراين از نوع خوراكي ويتامين D استفاده مي كنند زيرا نرو انرژي مجاني از طرف طبيعت به انسان است و اهيمت آن زماني بيشتر خود را نمايان مي كند كه مي شنويم ذخاير انرژي جهان رو به افول است و امروزه ماشين ها و دستگاههايي به بازار آمده اند كه بوسيله نور خورشيد كار مي كنند.
امواج الكتريكي
بنابراين با فعاليت مغز انسان كه حاوي الكتريسيته مي باشد مي توان امواج الكترومغناطيسي در فضا منتشر كرد كه در ديگران تاثير مي گذارد . به يك مثال توجه كنيد:
وقتي كه سيمي را دور يك ميله آهني بپيچيم و جريان برق را از سيم عبور دهيم ميله وسط آن آهنربا مي شود و يا اگر سيم پيچي را د ر ميدان يك آهنرباي فعلي در به حركت در آوريم سيم داراي جريان الكتريسيته مي شود. بنابراين هر جا جريان الكتريسيته باشد مقداري انرژي در فضا پراكنده مي شود.
در برخي بيماريهاي رواني چون ريشه عصبي و مغزي دارد به دليل نقص در امواج الكتريكي و يا كمي يا زيادي نيروي عصبي ، انتشار و كسب امواج و ديگر مسائل مربوطه بوجود مي آيد. گرچه جريان هاي عصبي در معالجه و توليد بيماري در بدن تاثير زيادي دارد ولي در مغز و اعصاب تاثير آن چندين برابر است .
در درمان بيماري مغزي (روان) در واقع سعي مي شود با روشهاي مختلف جريانات مغز و عصبي تنظيم گردند.
انرژي كاذب
مواد مخدر به اعصاب مي چسبند و هدايت جريان عصبي را دچاراختلال مي نمايند و نظم و هماهنگي بين اعضا مانند خوردن ، ديدن ، شنيدن ، محبت كردن ، بوئيدن و ... دچار اختلال ميشود.
بدليل تغذيه ناكامل اعضا مخصوصا مغز و اعصاب ترس و وحشت بيشتر مي شود ولي چون حس درد كمتر است فر اينطور استنباط مي كند كه مقاومت بدنش زيادتر شده است اين استقامت پوشالي بيشتر به تخليه مواد ذخيره بدن مي انجامد ، طوري كه دربرخي مواقع به مرگ منجر مي گردد.
لذا به اين خاطر است كه افراد معتاد اغلب متوجه ضعف خود نبوده ولي اعمال حياتي آن ها نظم خود را از دست داده است .
در واقع چون بدن آنها به اين انرژي كاذب كه اعصاب را بي حس مي كند و اجازه شناسايي درد و نياز بدن را به اعصاب نمي دهد ، عادت كرده فرد را مجبور به استفاده از آن مي كند.
بنابراين در درمان اين بيماران مي بايست بجاي استفاده از مواد خواب آور و بي حس كننده اعصاب از دارو ها و مواد انرژي دهنده مانند پروتئين ها ، قند ريال ويتامين ها ، املاح و مواد محرك مانند فلفل ، خردل ، زنجبيل ، زرد چوبه ، زعفران كه محرك بوده و غشا اعصاب را از مواد مخدر پاك مي كنند ، استفاده كرد.
انرژي مصرف
انرژي مكانيكي در فلز ، انرژي نوري در چشم و پوست ، انرژي صوتي در گوش اثر كرده و اثر اوليه آن محسوب مي شود . البته بايد در نظر داشت كه همه اعضا نياز به انرژي دارند مثلا انرژي مواد غذايي منجر به توليد موادي ميشود . كه در همه جاي بدن به كار ميرود.
مواد غذايي و انرژي
غذا هاي مصرفي را ميتوان به گروههاي زير دسته بندي كرد.
پروتئين ها مانند گوشت ، سفيده تخم مرغ و...
چربيها : انواع چربي حيواني ، دانه هاي روغني ( تنقلات )
قندها(ئيدرات كربن ) شامل نشاسته و مواد نشاسته اي مثل غلات
منبع: dostanfun.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh
/ج
