روابط ايران و روسيه پس از جنگ سرد (1)
نويسنده: موسسه بين المللي مطالعات درياي خزر*
اين مقاله با هدف بررسي روابط تهران و مسکو در دو دهه کنوني و نگاه دو دولت به يکديگر، همکاري هاي آنها را در عرصه هاي اقتصادي، فني، نظامي، منطقه اي و بين المللي و سرانجام، سفر پوتين به تهران به عنوان نقطه اوج تعاملات مي پردازد. مطالب مورد مطالعه اين نوشته نشان مي دهد که روابط دو دولت ايران و روسيه در دوره پساهمسايگي، به دليل درک دو طرف از وضعيت ژئوپلتيک نوين و نيز مجموعه اي از نيازهاي داخلي متقابل و فشارهاي ناشي از نظام بين المللي، بستر مناسبي براي همکاري پيدا کرده، اما هنوز بخاطر ذهنيت هاي تاريخي و ناکارآمدي هاي بوروکراتيک، آنچنان که شايسته است، گسترش نيافته است.
بر اين اساس روسها در کرانه هاي خليج فارس به ساختن نيروگاه هسته اي براي ايران سرگرم شدند؛ امري که در "موقعيت همسايگي" دو کشور براي هيچ کدام قابل پذيرش نبود. از سوي ديگر، پس از فروپاشي شوروي، منطقه حايل ميان دو کشور از قفقاز تا آسياي مرکزي شامل سرزمين هايي است که تا سده ها در قلمرو سياسي و فرهنگي ايران بوده و بخاطر مسلمان بودن، طبعاً بايستي از امواج انقلاب اسلامي تاثير مي پذيرفت و اين سرزمين ها در دکترين امنيت ملي و نظامي روسيه به عنوان "خارج نزديک"، در شمار حياط خلوت و حوزه منافع حياتي مسکو قرار دارند. اما دو کشور ايران و روسيه بر خلاف پندارهاي نخستين، با تاکيد بر سياست هاي عمل گرايانه رويارويي هم قرار نگرفته اند.
در حقيقت، ايران دوره انقلاب اسلامي و در زير فشارهاي غرب با روسيه ي پس از شوروي و در حال عقب نشيني از مرزهاي اروپايي، در موضوعات و حوزه هاي گوناگوني از افغانستان، آسياي مرکزي، خزر و قفقاز تا يک جانبه گرايي آمريکا در عرصه هاي مختلف سياسي اشتراکات و پيوندهايي پيدا کرده اند که براي تحليل آن از واژگاني چون "اتحاد استراتژيک"، "همکاري استراتژيک"، "همکاري مهم" يا "همکاري تاکتيکي يا موقت" استفاده مي شود. اما واقعيت چيست و روابط دو کشور در دو دهه اخير چه مسيري را پيموده و به کجا رسيده است؛ چه مسائل و موضوعاتي در اين روابط مطرح بوده و چه ظرفيت هايي وجود دارد؟ در اين پژوهش، کوشش شده است تا براي اين پرسش ها، پاسخ هايي در خور پيدا گردد.
سخن اصلي و مورد ادعاي اين نوشته آن است که "شرايط و نيازهاي داخلي دو کشور و تهديد مشترک موجود براي دو دولت در محيط بين المللي و منطقه اي، در بستر عنصر ژئوپلتيک (دوري بجاي همسايگي) که مناطقي حايل و مشترک را در آسياي مرکزي، قفقاز و خزر ايجاد کرده است، دوره اي از همکاري هاي دو جانبه، منطقه اي و بين المللي را پديدار ساخته است که هنوز هم ظرفيت هاي مهمي براي گسترش دارد."
در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 تحولي در تعاملات امنيتي روسيه و آمريکا روي داد که شاهد تاثيراتي از اين تحول بر جمهوري اسلامي ايران بوده ايم. در اين رابطه مي توان به تاکيد آشکار روس ها بر غير عملي بودن راه حل جمهوري اسلامي ايران براي درياي خزر، انجام رزمايش در درياي خزر با وجود تاکيداتي که جمهوري اسلامي ايران طي سال هاي متوالي بر غير نظامي ماندن آن کرده بود و تداوم و تحکيم توافق هاي دو جانبه و قرار دادن ايران در برابر عمل انجام شده اشاره کرد.
در واقع، هرگاه روسيه به غرب نزديک تر شود، طبعاً بر روابط آن کشور با ساير دولت ها و از جمله ايران تاثير خواهد گذاشت. بدنبال چنين واقعيتي، عوامل مختلفي نظير اهميت استراتژيک، نيازها و مبادلات اقتصادي، پرستيژ و اعتبار بين المللي قرار دارند. اما از سال 2003 که روابط روسيه و غرب بار ديگر تيره گرديد، ايران جايگاه مناسب تري در سياست خارجي روسيه پيدا کرد. مجموعه اظهارنظرهاي برخي مقامات و صاحبنظران روسي در مورد اهميت روابط با ايران نشان دهنده اين جايگاه است.
از نگاه ايگورايوانف وزير خارجه سابق و دبير شوراي امنيت روسيه ايران يک شريک مهم روسيه در آسياي ميانه است و نفوذ و اقتدار تهران بطور گسترده اي در جهان اسلام پذيرفته شده است. روابط ايران و روسيه بطور کلي به وسيله حسن نيت مقامات دو کشور تقويت مي شود. دو دولت ديدگاه هاي مشترکي براي حل بسياري از مشکلات منطقه اي و جهاني دارند. گسترش موفقيت آميز همکاري ها به سياست هاي منطقه اي کمک مي کند. تاجيکستان و افغانستان دو نمونه از همکاري هاي موفق ايران و روسيه هستند. همکاري سياسي موثر دو کشور به وسيله فرصت هاي جديد براي همکاري هاي سودمند تجاري و اقتصادي پشتيباني مي شود که پروژه هاي صنعتي حمل و نقل و انرژي از آن جمله اند. (lvanof, 2002: 126).
ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه ضمن تاکيد بر اهميت زياد ايران براي روسيه، مي گويد: «دو کشور مي توانند نه تنها در روابط دو جانبه بلکه در زمينه مسائل منطقه اي و بين المللي بحث و گفتگو کنند. ايران نقش بسيار مهمي در آسياي مرکزي و خاورميانه دارد. غرب با بهانه قرار دادن فعاليت هسته اي ايران سعي کرده است روسيه را از بازارهاي پر سود بيرون کند. همکاري هسته اي با ايران مشروط به همکاري ايران با آژانس بين المللي انرژي هسته اي است.» (روزنامه نوروز، 17 فروردين 1381: 5) او همچنين اعتقاد دارد، روسيه با همه کشورها همکاري مي کند و با آمريکا براي ايجاد يک جهان امن همکاري مي کند، اما اين به معناي همکاري عليه کشور ديگري نيست، «ما نمي خواهيم در هيچ اتحاد و ائتلاف مقدسي وارد شويم. (http://kremlin.ru) جهان به سوي منازعات ميان تمدن ها پيش مي رود و منازعات زيادتر مي شود، اما روسيه نمي خواهد در هيچ طرفي قرار گيرد. پوتين در آخرين نظرها، ايران را در يک شريک مهم براي روسيه دانسته است (www.iran.ir)
روسيه امروز در سال 2008 نسبت به اوايل دهه 1990، از شکوفايي، ثبات، آرامش و اقتداري به مراتب بيشتر برخوردار است؛ بطوري که بسياري از تحليل گران، آن را يک قدرت بزرگ احياء شده مي دانند و معتقدند سياست خارجي آن نيز از استقلال عمل کاملي برخوردار است. روسيه امروز در فشارهاي رواني، سياسي و نظامي آمريکا و اتحاديه اروپا، به کشورهاي مستقل جهان اهميت بيشتري مي دهد و در اين راستا سياست فعالي را در خاورميانه دنبال مي کند؛ در اين ميان ايران از جايگاه و اهميت مناسبي برخوردار است، اما اين جايگاه در سياست خارجي روسيه را بايد با توجه به واقعيت ها و الويت هاي موضوعي و منطقه اي سياست خارجي روسيه درک کرد.
در روابط ايران و روسيه مي توان الگوهايي نسبتاً ثابت را پيدا کرد؛ هرگاه دولت ايران قدرتمند بوده است، با هر ماهيتي و حکومتي، روس ها روابط خوبي با آن داشته اند و هرگاه دولت ايران ضعيف بوده، روس ها ترديدي در بهره برداري از وضعيت داخلي ايران به خود راه نداده اند. هرگاه دولت روس ضعيف بوده، بيشتر متمايل به همکاري با ايران بوده، زماني که منافع روسيه اقتضاء مي کرده است، آنها در ساخت و پاخت با غرب به زيان ايران ترديدي به خود راه نداده اند. (سجادپور، 1379)
از نگاه روسيه، همکاري با ايران بيش از کسب درآمد براي منافع هسته اي روسيه اهميت دارد و مسائلي از قبيل چچن و توجه به موقعيت ايران در خليج فارس براي فشار بر آمريکا نيز مهم هستند. همچنين حضور مشاوران نظامي روس در ايران و اعزام نظاميان ايراني به روسيه براي آموزش هاي گوناگون اهميت دارد. براي رهبران روسيه، ايران کشوري است که مي تواند در تنظيم روابط خاورميانه اي روسيه نقش مثبت بازي کند. عدم حل و فصل مسائل بهره برداري از درياي مازندران سايه اي سنگين بر روابط رو به گسترش دو کشور افکنده که در شرايط عدم تامين منافع ايران، ابعاد سياسي اين روابط را تحت تاثير قرار مي دهد. به دليل تعامل پيچيده روسيه با غرب، مسکو هيچ گاه به خاطر ايران در برابر اروپا و آمريکا نمي ايستد؛ چون پيوندها و منافع آنها آنقدر درهم تنيده است که با وجود اختلاف نظرها و تفاوت ها، روسيه در برابر آنها نمي ايستد. (کولايي، 1384: 144).
به هر حال، در چهارصد سال گذشته مناسبات ميان دو کشور، هيچ گاه به اين خوبي نبوده است و ايران به روسيه به عنوان رقيب نگاه نمي کند. اگر روسيه در زمينه امنيتي و به ويژه اقتصادي پاسخ هاي صريحي بدهد دو طرف مي توانند با يکديگر همکاري کنند. اين احساس ايجاد شده که روسيه تمايل ندارد با ما همکاري کند. روابط ايران و روسيه مورد حساسيت قدرت هاي بزرگ است، اما با محدوديت هاي تاريخي، جغرافيايي و فني روبرو مي باشد. بهرحال روسيه يکي از کشورهاي مهم نظام نظم بين الملل است که به لحاظ جغرافيايي، سياسي و اقتصادي براي ايران اهميت دارد. تسريع در اجراي طرح هاي تقويت صنايع و ناوگان دريايي جمهوري اسلامي ايران در درياي خزر و به ويژه در بخش نفت و گاز از جمله اين اقدامات است که مي بايست با ملاحظات سياسي – امنيتي و نه صرفاً اقتصادي مدنظر قرار گيرد (صفري، ماهنامه ديدگاه ها و تحليل ها،شماره 192: 7-26)
ملاقات سران دو کشور در نيويورک در سال 2000 کمک کرد تا وضعيت جديدي پديد آيد و روابط نزديک روسيه و ايران در جايگاه ثابت و قانوني خود قرار گيرد و سپس در زماني که رئيس جمهوري ايران محمد خاتمي در سال 2001 از روسيه ديدن نمود و توافقنامه همکاري هاي اساسي با ولاديمير پوتين را به امضاء رساند، تقويت گردد. اين ديدار موجب شد روابط دو طرف براي دهه بعدي بطور جدي تر تداوم يابد و با سفر پوتين به تهران در سال 2007 به اوج خود برسد.
عوامل متعددي نظير: نزديکي جغرافيايي، درک منافع مشترک در حوزه هاي مهم منطقه اي، انزواي سياسي نسبي دو کشور و درک متقابل نياز به مخالفت با حضور و نفوذ قدرت هاي بزرگ در حوزه هاي پيراموني دو کشور در ترويج و تشويق همکاري ها تاثير داشتند. از نظر ايران، روابط با روسيه مي تواند موازنه دهنده موضع ايران در مسائل بين المللي بويژه در مقابل غرب و بازدارنده ساير قدرت هاي منطقه اي نظير ترکيه و پاکستان باشد و تلاش هاي آنها را براي حذف نقش ايران در منطقه ناکام گذارد. اما براي مسکو از اين جهت اهميت دارد که به توسعه نفوذ آن در مسائل بين المللي و منطقه اي، بويژه در خليج فارس و خاورميانه کمک مي کند و اين نشانه استقلال عمل دولت روسيه در مسائل بين المللي است و از اين جهت مصرف داخلي مهمي دارد و حل مشکلات روسيه در سطح داخلي و منطقه اي بويژه در مساله اسلام گرايي و خزر کمک مي کند. روابط دو کشور را مي توان در دو دهه گذشته به سطوح دو جانبه، منطقه اي و بين المللي تقسيم نمود و به بررسي آنها پرداخت.
ادامه دارد...
/ج
واژگان کليدي:
مقدمه
بر اين اساس روسها در کرانه هاي خليج فارس به ساختن نيروگاه هسته اي براي ايران سرگرم شدند؛ امري که در "موقعيت همسايگي" دو کشور براي هيچ کدام قابل پذيرش نبود. از سوي ديگر، پس از فروپاشي شوروي، منطقه حايل ميان دو کشور از قفقاز تا آسياي مرکزي شامل سرزمين هايي است که تا سده ها در قلمرو سياسي و فرهنگي ايران بوده و بخاطر مسلمان بودن، طبعاً بايستي از امواج انقلاب اسلامي تاثير مي پذيرفت و اين سرزمين ها در دکترين امنيت ملي و نظامي روسيه به عنوان "خارج نزديک"، در شمار حياط خلوت و حوزه منافع حياتي مسکو قرار دارند. اما دو کشور ايران و روسيه بر خلاف پندارهاي نخستين، با تاکيد بر سياست هاي عمل گرايانه رويارويي هم قرار نگرفته اند.
در حقيقت، ايران دوره انقلاب اسلامي و در زير فشارهاي غرب با روسيه ي پس از شوروي و در حال عقب نشيني از مرزهاي اروپايي، در موضوعات و حوزه هاي گوناگوني از افغانستان، آسياي مرکزي، خزر و قفقاز تا يک جانبه گرايي آمريکا در عرصه هاي مختلف سياسي اشتراکات و پيوندهايي پيدا کرده اند که براي تحليل آن از واژگاني چون "اتحاد استراتژيک"، "همکاري استراتژيک"، "همکاري مهم" يا "همکاري تاکتيکي يا موقت" استفاده مي شود. اما واقعيت چيست و روابط دو کشور در دو دهه اخير چه مسيري را پيموده و به کجا رسيده است؛ چه مسائل و موضوعاتي در اين روابط مطرح بوده و چه ظرفيت هايي وجود دارد؟ در اين پژوهش، کوشش شده است تا براي اين پرسش ها، پاسخ هايي در خور پيدا گردد.
سخن اصلي و مورد ادعاي اين نوشته آن است که "شرايط و نيازهاي داخلي دو کشور و تهديد مشترک موجود براي دو دولت در محيط بين المللي و منطقه اي، در بستر عنصر ژئوپلتيک (دوري بجاي همسايگي) که مناطقي حايل و مشترک را در آسياي مرکزي، قفقاز و خزر ايجاد کرده است، دوره اي از همکاري هاي دو جانبه، منطقه اي و بين المللي را پديدار ساخته است که هنوز هم ظرفيت هاي مهمي براي گسترش دارد."
1- نگاه دو دولت به يکديگر
در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 تحولي در تعاملات امنيتي روسيه و آمريکا روي داد که شاهد تاثيراتي از اين تحول بر جمهوري اسلامي ايران بوده ايم. در اين رابطه مي توان به تاکيد آشکار روس ها بر غير عملي بودن راه حل جمهوري اسلامي ايران براي درياي خزر، انجام رزمايش در درياي خزر با وجود تاکيداتي که جمهوري اسلامي ايران طي سال هاي متوالي بر غير نظامي ماندن آن کرده بود و تداوم و تحکيم توافق هاي دو جانبه و قرار دادن ايران در برابر عمل انجام شده اشاره کرد.
در واقع، هرگاه روسيه به غرب نزديک تر شود، طبعاً بر روابط آن کشور با ساير دولت ها و از جمله ايران تاثير خواهد گذاشت. بدنبال چنين واقعيتي، عوامل مختلفي نظير اهميت استراتژيک، نيازها و مبادلات اقتصادي، پرستيژ و اعتبار بين المللي قرار دارند. اما از سال 2003 که روابط روسيه و غرب بار ديگر تيره گرديد، ايران جايگاه مناسب تري در سياست خارجي روسيه پيدا کرد. مجموعه اظهارنظرهاي برخي مقامات و صاحبنظران روسي در مورد اهميت روابط با ايران نشان دهنده اين جايگاه است.
از نگاه ايگورايوانف وزير خارجه سابق و دبير شوراي امنيت روسيه ايران يک شريک مهم روسيه در آسياي ميانه است و نفوذ و اقتدار تهران بطور گسترده اي در جهان اسلام پذيرفته شده است. روابط ايران و روسيه بطور کلي به وسيله حسن نيت مقامات دو کشور تقويت مي شود. دو دولت ديدگاه هاي مشترکي براي حل بسياري از مشکلات منطقه اي و جهاني دارند. گسترش موفقيت آميز همکاري ها به سياست هاي منطقه اي کمک مي کند. تاجيکستان و افغانستان دو نمونه از همکاري هاي موفق ايران و روسيه هستند. همکاري سياسي موثر دو کشور به وسيله فرصت هاي جديد براي همکاري هاي سودمند تجاري و اقتصادي پشتيباني مي شود که پروژه هاي صنعتي حمل و نقل و انرژي از آن جمله اند. (lvanof, 2002: 126).
ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه ضمن تاکيد بر اهميت زياد ايران براي روسيه، مي گويد: «دو کشور مي توانند نه تنها در روابط دو جانبه بلکه در زمينه مسائل منطقه اي و بين المللي بحث و گفتگو کنند. ايران نقش بسيار مهمي در آسياي مرکزي و خاورميانه دارد. غرب با بهانه قرار دادن فعاليت هسته اي ايران سعي کرده است روسيه را از بازارهاي پر سود بيرون کند. همکاري هسته اي با ايران مشروط به همکاري ايران با آژانس بين المللي انرژي هسته اي است.» (روزنامه نوروز، 17 فروردين 1381: 5) او همچنين اعتقاد دارد، روسيه با همه کشورها همکاري مي کند و با آمريکا براي ايجاد يک جهان امن همکاري مي کند، اما اين به معناي همکاري عليه کشور ديگري نيست، «ما نمي خواهيم در هيچ اتحاد و ائتلاف مقدسي وارد شويم. (http://kremlin.ru) جهان به سوي منازعات ميان تمدن ها پيش مي رود و منازعات زيادتر مي شود، اما روسيه نمي خواهد در هيچ طرفي قرار گيرد. پوتين در آخرين نظرها، ايران را در يک شريک مهم براي روسيه دانسته است (www.iran.ir)
روسيه امروز در سال 2008 نسبت به اوايل دهه 1990، از شکوفايي، ثبات، آرامش و اقتداري به مراتب بيشتر برخوردار است؛ بطوري که بسياري از تحليل گران، آن را يک قدرت بزرگ احياء شده مي دانند و معتقدند سياست خارجي آن نيز از استقلال عمل کاملي برخوردار است. روسيه امروز در فشارهاي رواني، سياسي و نظامي آمريکا و اتحاديه اروپا، به کشورهاي مستقل جهان اهميت بيشتري مي دهد و در اين راستا سياست فعالي را در خاورميانه دنبال مي کند؛ در اين ميان ايران از جايگاه و اهميت مناسبي برخوردار است، اما اين جايگاه در سياست خارجي روسيه را بايد با توجه به واقعيت ها و الويت هاي موضوعي و منطقه اي سياست خارجي روسيه درک کرد.
در روابط ايران و روسيه مي توان الگوهايي نسبتاً ثابت را پيدا کرد؛ هرگاه دولت ايران قدرتمند بوده است، با هر ماهيتي و حکومتي، روس ها روابط خوبي با آن داشته اند و هرگاه دولت ايران ضعيف بوده، روس ها ترديدي در بهره برداري از وضعيت داخلي ايران به خود راه نداده اند. هرگاه دولت روس ضعيف بوده، بيشتر متمايل به همکاري با ايران بوده، زماني که منافع روسيه اقتضاء مي کرده است، آنها در ساخت و پاخت با غرب به زيان ايران ترديدي به خود راه نداده اند. (سجادپور، 1379)
از نگاه روسيه، همکاري با ايران بيش از کسب درآمد براي منافع هسته اي روسيه اهميت دارد و مسائلي از قبيل چچن و توجه به موقعيت ايران در خليج فارس براي فشار بر آمريکا نيز مهم هستند. همچنين حضور مشاوران نظامي روس در ايران و اعزام نظاميان ايراني به روسيه براي آموزش هاي گوناگون اهميت دارد. براي رهبران روسيه، ايران کشوري است که مي تواند در تنظيم روابط خاورميانه اي روسيه نقش مثبت بازي کند. عدم حل و فصل مسائل بهره برداري از درياي مازندران سايه اي سنگين بر روابط رو به گسترش دو کشور افکنده که در شرايط عدم تامين منافع ايران، ابعاد سياسي اين روابط را تحت تاثير قرار مي دهد. به دليل تعامل پيچيده روسيه با غرب، مسکو هيچ گاه به خاطر ايران در برابر اروپا و آمريکا نمي ايستد؛ چون پيوندها و منافع آنها آنقدر درهم تنيده است که با وجود اختلاف نظرها و تفاوت ها، روسيه در برابر آنها نمي ايستد. (کولايي، 1384: 144).
به هر حال، در چهارصد سال گذشته مناسبات ميان دو کشور، هيچ گاه به اين خوبي نبوده است و ايران به روسيه به عنوان رقيب نگاه نمي کند. اگر روسيه در زمينه امنيتي و به ويژه اقتصادي پاسخ هاي صريحي بدهد دو طرف مي توانند با يکديگر همکاري کنند. اين احساس ايجاد شده که روسيه تمايل ندارد با ما همکاري کند. روابط ايران و روسيه مورد حساسيت قدرت هاي بزرگ است، اما با محدوديت هاي تاريخي، جغرافيايي و فني روبرو مي باشد. بهرحال روسيه يکي از کشورهاي مهم نظام نظم بين الملل است که به لحاظ جغرافيايي، سياسي و اقتصادي براي ايران اهميت دارد. تسريع در اجراي طرح هاي تقويت صنايع و ناوگان دريايي جمهوري اسلامي ايران در درياي خزر و به ويژه در بخش نفت و گاز از جمله اين اقدامات است که مي بايست با ملاحظات سياسي – امنيتي و نه صرفاً اقتصادي مدنظر قرار گيرد (صفري، ماهنامه ديدگاه ها و تحليل ها،شماره 192: 7-26)
2- همکاري هاي دو کشور در دوره جديد
ملاقات سران دو کشور در نيويورک در سال 2000 کمک کرد تا وضعيت جديدي پديد آيد و روابط نزديک روسيه و ايران در جايگاه ثابت و قانوني خود قرار گيرد و سپس در زماني که رئيس جمهوري ايران محمد خاتمي در سال 2001 از روسيه ديدن نمود و توافقنامه همکاري هاي اساسي با ولاديمير پوتين را به امضاء رساند، تقويت گردد. اين ديدار موجب شد روابط دو طرف براي دهه بعدي بطور جدي تر تداوم يابد و با سفر پوتين به تهران در سال 2007 به اوج خود برسد.
عوامل متعددي نظير: نزديکي جغرافيايي، درک منافع مشترک در حوزه هاي مهم منطقه اي، انزواي سياسي نسبي دو کشور و درک متقابل نياز به مخالفت با حضور و نفوذ قدرت هاي بزرگ در حوزه هاي پيراموني دو کشور در ترويج و تشويق همکاري ها تاثير داشتند. از نظر ايران، روابط با روسيه مي تواند موازنه دهنده موضع ايران در مسائل بين المللي بويژه در مقابل غرب و بازدارنده ساير قدرت هاي منطقه اي نظير ترکيه و پاکستان باشد و تلاش هاي آنها را براي حذف نقش ايران در منطقه ناکام گذارد. اما براي مسکو از اين جهت اهميت دارد که به توسعه نفوذ آن در مسائل بين المللي و منطقه اي، بويژه در خليج فارس و خاورميانه کمک مي کند و اين نشانه استقلال عمل دولت روسيه در مسائل بين المللي است و از اين جهت مصرف داخلي مهمي دارد و حل مشکلات روسيه در سطح داخلي و منطقه اي بويژه در مساله اسلام گرايي و خزر کمک مي کند. روابط دو کشور را مي توان در دو دهه گذشته به سطوح دو جانبه، منطقه اي و بين المللي تقسيم نمود و به بررسي آنها پرداخت.
الف- همکاري هاي اقتصادي
پي نوشت ها :
* اين مقاله برگرفته از پروژه تحقيقاتي منعقد بين دفتر مطالعات سياسي و بين المللي و مؤسسه بين المللي مطالعات درياي خزر مي باشد.
ادامه دارد...
/ج