اثرات ديابت قندي در حاملگي
جمعي از نويسندگان تحت نظارت دکتر ابوطالب صارمي
خانم هاي مبتلا به ديابت قندي، قبل از كشف انسولين زاد و ولدي نداشتند. اين موضوع يا به علت فوت آنان قبل از سن بلوغ بود يا به اين علت بود كه در اثر هيپرگليسمي شديد پس از بلوغ دچار آمنوره و نازايي مي شدند. گاهي هم كه حاملگي رخ مي داد معمولاً با مرگ مادر يا نوزاد يا هر دو خاتمه مي يافت. در سال Benting 1921 و Best انسولين را كشف كردند كه براي درمان بيماران به سرعت در دسترس قرار گرفت. از آن به بعد اطلاعات بيشتري در ارتباط با ديابت قندي بعنوان يك عارضه حاملگي بدست آمد و با استفاده از آن، هم اكنون مي توان حاملگي طبيعي را در خانم هاي مبتلا به ديابت قندي انتظار داشت.
تغيير عمده ديگر هيپرتروفي سلول بتاي پانكراس مادر و ترشح دو تا سه برابر انسولين در اواخر حاملگي در مقايسه با وضعيت زن غيرحامله است. اين تغيير در پايان سه ماهه اول شروع مي شود ودر حوالي ترم به حداكثر مي رسد. تغييرات عمده در سطوح انسولين در مقايسه با تغييرات ناچيز در سطوح قند بيانگر آن است كه حاملگي حالتي از مقاومت به انسولين است. اين يافته را مي توان با انجام تست تحمل انسولين در طي حاملگي تأييد كرد كه نشان مي دهد يك دوز انسولين تزريق شده به خانم حامله ترم در مقايسه با قبل يا بعد از حاملگي با همان دوز انسولين به ازاي هر كيلوگرم باعث كاهش كمتري در گلوكز مي شود. مقاومت فيزيولوژيك به انسولين در حاملگي بوسيله مجموعه اي از اعمال متابوليك جفت، شامل توليد پروژسترون و استروژن، تغييرات ديناميك كورتيزول، تخريب انسولين با انسوليناز و توليد پرولاكتين و لاكتوژن جفتي و هورمون رشد، ايجاد مي شود. اين تغييرات نسبت به رسپتورهاي بافتي انسولين ناچيز بوده و مقاومت به انسولين يك پديده پس گيرنده اي (Postreceptor) است. تغييرات مربوط به متابوليسم كربوهيدراتها پس از خروج جفت به سرعت به وضعيت قبل بر مي گردد.
زنانيكه ريسك بالاي ابتلا به ديابت دارند (مثل والدين، خواهر و برادر مبتلا داشتن، وجود گلوكزاوري) در اولين ويزيت بايد بيماريابي شوند. تمام زنان بدون توجه به ريسك در پايان سه ماهه دوم (هفته 26) بايد تحت غربالگري قرار گيرند. با بدست آمدن اطلاعاتي مثل ماكروزومي يا گلوكزاوري در آخرين حاملگي، بايد بيماريابي تكرار شود. تست بيماريابي با تجويز 50 گرم گلوكز خوراكي و گرفتن نمونه مقادير قند پلاسما يكساعت بعد از آن انجام مي شود. مرز جداسازي 140mg/dl است و مقادير كمتر ازآن طبيعي تلقي مي شود. براي مقادير بالاتر از 140mg/dl، فرد نياز به تست تحمل گلوكز خوراكي نيازي به (OGTT) دارد. اگر در تست بيماريابي مقدار بالاتر از 200mg/dl باشد، احتمالاً OGTT نيست و قدم بعدي در اين فرد تست قند خون ناشتا است و در صورتي كه نتيجه بطور قابل توجهي بالا باشد (140mg/dl<) تشخيص ديابت قطعيت مي يابد. البته اگر تست بيماريابي در شرايط ناشتا انجام شود نتايج تست مثبت كاذب كمتري خواهد داشت، هر چند كه اغلب غير عملي است
100OGTT را بايد صبح هنگام بعد از سه روز رژيم مناسب شامل 250 گرم كربوهيدرات روزانه شروع كرد. فرد بايد حداقل 10 ساعت قبل از تست ناشتا بوده و طي تست فعاليتي نكند. آزمايش ادرار براي گلوكز نبايد انجام شود، زيرا تقريباً هميشه نتيجه مثبت بوده و تشخيص ديابت در حاملگي نيز در حضور گلوكزاوري مطرح نمي شود. بعد از گرفتن نمونه ناشتا، فرد محلول حاوي 100 گرم گلوكز را مي نوشد. نمونه گيري مجدد براي مقادير قند در ساعات 1و2 و3 انجام مي شود .حد بالاي اين مقادير در جدول 1 نمايش داده شده است .اگر تمام مقادير كمتر از اين محدوده بود، تست طبيعي بوده و نيازي به تست بيشتري نيست. مگر آنكه تغييراتي مثل گلوكزاوري بروز كند. اگر مقادير دو يا بيشتر از نمونه ها افزايش يافته است، فرد ديابت حاملگي دارد. اگر فقط يكي از مقادير بالاست، فرد غير طبيعي مرزي (borderline) تلقي شده و بايد OGTT يك ماه بعد تكرار شود. بدليل افزايش پيشرونده مقاومت به انسولين در طي حاملگي، بعضي از تستهاي مرزي، بطور واضح غير طبيعي خواهند شد. اگر OGTT را نمي توان براي خانمي انجام داد (مثلاً بدليل ايجاد تهوع با load گلوكز)، تست تحمل گلوكز وريدي با استفاده از load 25 گرم گلوكز (50cc از گلوكز50%) را مي توان جايگزين نمود.
(براساس دو تعريف بيش از 4000 يا 4500 گرم) است. بيشتر اين زنان را مي توان تنها با رژيم غذايي درمان كرد، مگر اينكه مقادير ناشتا افزايش يافته باشد، رژيم بايد در حد 35 كيلوكالري به ازاي هر كيلوگرم از وزن ايده آل (حدود 300 كيلوكالري بيش از رژيم زمان غير حاملگي با وزن ثابت) باشد. اگر با اين درمان، سطح قند خون طبيعي نشد، نياز به افزايش انسولين خواهد بود. چندين مطالعه نشان داده كه استفاده روتين از انسولين بصورت پروفيلاكتيك فركانس ماكروزومي را كاهش مي دهد ولي آن را بر طرف نمي كند. مي توان اجازه ادامه حاملگي تا به ترم رسيدن را داد و لي بيش از آن به ندرت امكان پذير است. مانيتورينگ را مي توان با مقادير قند خون ناشتا و يكساعت بعد هر دو تا سه هفته انجام داد. اندازه گيري سطح HbAIC يكبار در ماه مفيد است. تست هاي بدون استرس (nonstress) ممكن است از حدود هفته 39 هفته اي يكبار انجام شود. آمنيوسنتز بندرت مورد نياز است. مطالعات سونوگرافيك در صورت شك به ماكروزومي، هيدرآمنيوس يا آنومالي ممكن است مفيد باشد. معمولاً مي توان انتظار يك زايمان واژينال را داشت. ريسك عمده پيدايش ديابت مادر در آينده است و بايد از اين نظر بصورت دوره اي تست شود. ريسك ديگر براي مادر بيماري تخمدان پلي كيستيك است.
* هيپوگليسمي
* هيپرگليسمي
* عفونت هاي دستگاه ادراري و ساير قسمتها
*افزايش فشار خون
* هيدرآمنيوس
* رتينوپاتي
با پيدايش مقاومت به انسولين، سطح گلوكز خون بايد بطور مكرر ارزيابي شود تا بتوان دوز انسولين را بطور متناسب براي حفظ وضعيت گلوكز طبيعي بالا برد، افزايش عمده در نياز به انسولين بطور تيپيک بين هفته بيست و سي حاملگي رخ مي دهد. كاهش نياز به انسولين در اواخر حاملگي مي تواند رخ دهد ولي بروز آن يک علامت نامطلوب است چرا كه معمولاً بيانگر نارسايي در عملكرد جفت و ناپديد شدن مقاومت به نسولين است. نارسايي جفت در حضور انتقال اكسيژن هم ممكن است رخ دهد. بعد از خروج جفت، كاهش سريع در نياز به انسولين به وجود مي آيد و دوز معمول در روز اول بعد از زايمان فقط 1/2 زمان ترم مي باشد.
سايرعفونت ها (مثل عفونت زخم بعد از سزارين) نيز در ديابتي ها بدليل سطوح بالاي گلوكز بافتي شايعتر است. تمام زنان ديابتي كه سزارين مي شوند، نيازبه درمان پروفيلاكتيک آنتي بيوتيكي دارند.
يك تئوري براي اين حالت، اين است كه اندوتليوم غير طبيعي نمي تواند پروستاسيكلين كافي براي مقابله با اثرات وازوپروسور آنژيوتانسين II افزايش يافته، توليد كند. فشار خون بايد از نزديك سه ماهه سوم حاملگي مانيتور شود و اگر غير طبيعي شد، استراحت اولين خط درمان خواهد بود داروهاي ضد فشار خون مثل آلفامتيل دوپا (آلدومت Aldomet) در صورتيكه جنين هنوز تكامل كافي نيافته ممكن است مورد نيازباشد.
شدت در گيري عروقي دارد. در طي حاملگي، حدود 15% زنان در جاتي از تشديد رتينوپاتي را تجربه مي كنند. مشكل جدي، رتينوپاتي پروليفراتيو است. اين عروق جديد توسط چند فاكتور رشد كه در طي حاملگي افزايش مي يابند، تحريك مي شوند. در اين موارد 85% شانس تشديد در طي حاملگي و بعضاً پيشرفت به سمت نابينايي وجود دارد. اگر اين ضايعات پروليفراتيو يا ليزر درمان شوند، قابل كنترل خواهند بود. ضايعات، دليل طبي ختم حاملگي نيستند. خانم حامله ديابتي در هر سه ماه بايد ويزيت چشم پزشكي و در صورت نياز ليزر تراپي شود.
مشكلات نوزاد
نوزادان مادران ديابتي دچار تعدادي از مشكلات مي شوند كه شامل موارد زير است:
* سقط خودبخودي
* آنومالي هاي مادرزادي
* ديسترس تنفسي
* هيپوگليسمي
* هيپربيلي روبينمي
* مرگ و مير پري ناتال
به هموگلوبين يا شيفت ناگهاني آب و الكتروليت با حركت گلوكز، مطرح شده اند. تمام مطالعات ارزيابي سلامت جنين اعتبار خود را در صورت بروزهيپرگليسمي مادر ازدست مي دهند.
از داروهاي خوراكي پايين آورنده قند خو به چند دليل در حاملگي نبايد استفاده نمود. اولاً تعداد قابل توجهي از مصرف كنندگان از كنترل خارج شده و دچار هيپرگليسمي شديد حين حاملگي ميشوند كه خطري جدي براي جنين است، ثانياً هيپوگليسمي نوزادي طول كشيده با مصرف آنها همراهي دارد. بالاخره عنوان شده كه اين داروها ممكن است ميزان آنومالي هاي جنين را افزايش دهند، هر چند كه اين اطلاعات محكم و مستدل نيستند.
Home blood glucose monitoring، مقادير گلوكز خون مادر بهترين اندكس براي كنترل است و اطلاعات معتبري را مي توان با استفاده از ماينتورينگ گلوكز بيمار در خانه بدست آورد.
اندازه گيري وثبت سطح قند خون و آوردن نتايج در هر نوبت ويزيت را بايد از بيمار خواست. اندزه گيري هاي مهم روزانه شامل قند خون ناشتا، قبل از غذاي عمده، يكساعت بعد از غذاي عمده و هنگام خوب است. بعد ازيك غذاي عمده سطح قند خون 40 تا 50mg/dl افزايش مي يابد. مقادير قند ناشتا بايد 70 تا 80 ميلي گرم در دسي ليتر و يكساعت بعد از غذا بايد كمتر از 140mg/dl باشد. اگر مقادير بالاتر از 160mg/dl بدست آمد، فرد بايد سريعاً با پزشک تماس بگيرد. بدليل اينكه در مانيتورينگ گلوكز در خانه، خون كامل در مقايسه با پلاسما مورد استفاده قرار مي گيرد، مقادير حدود 15% پايين تر است.
گلوكز ادرار 24 ساعته (Twenty-Four- Hour Urine Glucose) ميزان گلوكز كلي دفع شده روزانه اندكس خوبي از پروفايل گلوكز خون است. يك خانم حامله طبيعي 300mg/dl گلوكز دفع مي كند در حاليكه خانم حامله ديابتي كنترل نشده ممكن است بيش از 30g/day دفع گلوكز داشته باشد. بيمار بايد براي هر ويزيت پزشک يک نمونه ادرار 24 ساعته جمع آوري كرده و آن را با خود بياورد. اين نمونه را در مطب مي توان با dipstick از نظر محتواي قند سنجيد و براي چک مقادير گلوكز خانه مورد استفاده قرار داد. با كنترل خوب، مقادير ادراري خفيف (trace) تا +1 است. با وجود اين در صورت بروز هسپرگليسمي مقادير ادراري به +3 تا +4 مي رسند و در اين صورت صحت (accuracy) يا زمان نمونه گيري خون بيمار را بايد تعيين نمود. در صورت صحيح بودن مقادير، زمان ديگري مثل نيمه شب براي ارزيابي مورد نياز است. ادرار جمع آوري شده را مي توان دور ريخت و هزينه اضافي به بيمار تحميل نكرد.
ويزيت در مطب (office visits). وقتي بيمار براي مراقبت پره ناتال مراجعه مي كند قند خون ناشتا و يكساعت بعد از غذا بايد تعيين شود.
هموگلوبين A1C وقتي غلظت قند خون به بالاتر از مقادير طبيعي افزايش مي يابد، گلوكز با اتصال كووالانت به پروتئين ها باند مي شود. در هموگلوبين، گلوكز به والين زنجيره ؟ باند شده و در تمام عمر گلبول قرمز، در همان نقطه باقي مي ماند. گلوكز متصل شده به پروتئين توسط تغيير در حركت الكتروفورتيک قابل تعيين است. بسته به نيمه عمر پروتئين، محصولات گليگوزيله (glycosylated) پروفايل گلوكز خون در گذشته را نشان مي دهند. آلبومين گليكوزيله پروفايل گلوكز را در 1 تا 2 هفته قبل و هموگلبين گليكوزيله ي (HbA1C) اين پروفايل را در 4 تا 5 هفته قبل نشان مي دهند. اندازه گيري سطوح HbA1C هر ماه در طي حاملگي بعنوان اندكس ديگري از كنترل قند، مفيد است. بدليل اينكه هموگلوبين F حركت الكتروفورتيک مشابهي دارد، ممكن است با بعضي اندازه گيري ها تداخل كند. سطح HbA1C بطور تيپيک در طي حاملگي حدود 1% كاهش مي يابد و در هفته 24 حاملگي به كمترين حد خود مي رسد.
گلوكز مايع آمنيوتيك. طي هيپرگليسمي مادر، گلوكز به مايع آمنيوتيك حمل شده و به آهستگي از اين كمپارتمان خارج مي شود. بنابراين سطح گلوكز مايع آمنيوتيك بيانگر سطوح قند خون 7 روز قبل است. بطور شايع گلوكز مايع آمنيوتيك با پيشرفت حاملگي كاهش مي يابد و در ماه آخر حاملگي به كمتر از 20mg/dl مي رسد. اگر به هر دليلي آمنيوسنتز انجام مي شود، مثلاً براي مطالعات بلوغ جنين (Fetal maturing Studies)، سطح گلوكز هم بايد تعيين شود. نوزادان متولد شده از مايع آمنيوتيك با گلوكزبالا، دپرس بوده و نمره آپگار (Apgar Snore) پايين تري دارند.
اگر چه تست بدون استرس (nonstress) هم قابل استفاده است ولي به نظر مي رسد كه به اندازه كافي حساس (Sensitive) نباشد. انجام تست nonstress بيش از يكبار در هفته ممكن است حساسيت آن را افزايش دهد ولي هنوز چيزي در اين زمينه گزارش نشده است. اطلاعات اندكي در باره تست تحريكي نوک پستان (Nipple Stimulation Test) در زنان با ديابت وابسته به انسولين در دسترس است. اما كاملاً آشكار است كه صحت اين روش به اندازه تست چالش اكسي توسين در بيان و توضيح فعاليت فيزيولوژيک و كنترل شده رحم نيست. اطلاعات بدست آمده از پروفايل بيوفيزيكي زنان ديابتي هم محدود است. تغييرات حجم مايع آمنيتوتيك كه همراهي با ديابت دارد و اثرات تغيير گلوكز بر روي تنفس، حركت و تون جنين ممكن است تفسير تست را تحت تاثير قرار دهد كه البته اين امر به خوبي مطالعه نشده است.
درصورت تكميل خانواده (عدم تمايل به داشتن فرزند ديگر) بايد عقيم سازي (Sterilization) مد نظر باشد چرا كه ريسك و نارسايي روش هاي كنتراسپتيو را بر طرف مي كند.
منبع :نشريه مامايي و بيماريهاي زنان نفورث(جلد اول)
/ک
متابوليسم كربوهيدرات ها در طي حاملگي طبيعي
تغيير عمده ديگر هيپرتروفي سلول بتاي پانكراس مادر و ترشح دو تا سه برابر انسولين در اواخر حاملگي در مقايسه با وضعيت زن غيرحامله است. اين تغيير در پايان سه ماهه اول شروع مي شود ودر حوالي ترم به حداكثر مي رسد. تغييرات عمده در سطوح انسولين در مقايسه با تغييرات ناچيز در سطوح قند بيانگر آن است كه حاملگي حالتي از مقاومت به انسولين است. اين يافته را مي توان با انجام تست تحمل انسولين در طي حاملگي تأييد كرد كه نشان مي دهد يك دوز انسولين تزريق شده به خانم حامله ترم در مقايسه با قبل يا بعد از حاملگي با همان دوز انسولين به ازاي هر كيلوگرم باعث كاهش كمتري در گلوكز مي شود. مقاومت فيزيولوژيك به انسولين در حاملگي بوسيله مجموعه اي از اعمال متابوليك جفت، شامل توليد پروژسترون و استروژن، تغييرات ديناميك كورتيزول، تخريب انسولين با انسوليناز و توليد پرولاكتين و لاكتوژن جفتي و هورمون رشد، ايجاد مي شود. اين تغييرات نسبت به رسپتورهاي بافتي انسولين ناچيز بوده و مقاومت به انسولين يك پديده پس گيرنده اي (Postreceptor) است. تغييرات مربوط به متابوليسم كربوهيدراتها پس از خروج جفت به سرعت به وضعيت قبل بر مي گردد.
بيمار يابي ديابت در طي حاملگي
زنانيكه ريسك بالاي ابتلا به ديابت دارند (مثل والدين، خواهر و برادر مبتلا داشتن، وجود گلوكزاوري) در اولين ويزيت بايد بيماريابي شوند. تمام زنان بدون توجه به ريسك در پايان سه ماهه دوم (هفته 26) بايد تحت غربالگري قرار گيرند. با بدست آمدن اطلاعاتي مثل ماكروزومي يا گلوكزاوري در آخرين حاملگي، بايد بيماريابي تكرار شود. تست بيماريابي با تجويز 50 گرم گلوكز خوراكي و گرفتن نمونه مقادير قند پلاسما يكساعت بعد از آن انجام مي شود. مرز جداسازي 140mg/dl است و مقادير كمتر ازآن طبيعي تلقي مي شود. براي مقادير بالاتر از 140mg/dl، فرد نياز به تست تحمل گلوكز خوراكي نيازي به (OGTT) دارد. اگر در تست بيماريابي مقدار بالاتر از 200mg/dl باشد، احتمالاً OGTT نيست و قدم بعدي در اين فرد تست قند خون ناشتا است و در صورتي كه نتيجه بطور قابل توجهي بالا باشد (140mg/dl<) تشخيص ديابت قطعيت مي يابد. البته اگر تست بيماريابي در شرايط ناشتا انجام شود نتايج تست مثبت كاذب كمتري خواهد داشت، هر چند كه اغلب غير عملي است
جدول 1:تست تحمل گلوکز با
جدول بالایی مقادیر نرمال گلوکز(MG/DI |
|
|||
سه ساعت |
دوساعت |
یکساعت |
ناشتا |
نمونه |
125 |
145 |
165 |
90 |
خون |
145 |
65 |
190 |
105 |
پلاسما |
100OGTT را بايد صبح هنگام بعد از سه روز رژيم مناسب شامل 250 گرم كربوهيدرات روزانه شروع كرد. فرد بايد حداقل 10 ساعت قبل از تست ناشتا بوده و طي تست فعاليتي نكند. آزمايش ادرار براي گلوكز نبايد انجام شود، زيرا تقريباً هميشه نتيجه مثبت بوده و تشخيص ديابت در حاملگي نيز در حضور گلوكزاوري مطرح نمي شود. بعد از گرفتن نمونه ناشتا، فرد محلول حاوي 100 گرم گلوكز را مي نوشد. نمونه گيري مجدد براي مقادير قند در ساعات 1و2 و3 انجام مي شود .حد بالاي اين مقادير در جدول 1 نمايش داده شده است .اگر تمام مقادير كمتر از اين محدوده بود، تست طبيعي بوده و نيازي به تست بيشتري نيست. مگر آنكه تغييراتي مثل گلوكزاوري بروز كند. اگر مقادير دو يا بيشتر از نمونه ها افزايش يافته است، فرد ديابت حاملگي دارد. اگر فقط يكي از مقادير بالاست، فرد غير طبيعي مرزي (borderline) تلقي شده و بايد OGTT يك ماه بعد تكرار شود. بدليل افزايش پيشرونده مقاومت به انسولين در طي حاملگي، بعضي از تستهاي مرزي، بطور واضح غير طبيعي خواهند شد. اگر OGTT را نمي توان براي خانمي انجام داد (مثلاً بدليل ايجاد تهوع با load گلوكز)، تست تحمل گلوكز وريدي با استفاده از load 25 گرم گلوكز (50cc از گلوكز50%) را مي توان جايگزين نمود.
ديابت حاملگي
(براساس دو تعريف بيش از 4000 يا 4500 گرم) است. بيشتر اين زنان را مي توان تنها با رژيم غذايي درمان كرد، مگر اينكه مقادير ناشتا افزايش يافته باشد، رژيم بايد در حد 35 كيلوكالري به ازاي هر كيلوگرم از وزن ايده آل (حدود 300 كيلوكالري بيش از رژيم زمان غير حاملگي با وزن ثابت) باشد. اگر با اين درمان، سطح قند خون طبيعي نشد، نياز به افزايش انسولين خواهد بود. چندين مطالعه نشان داده كه استفاده روتين از انسولين بصورت پروفيلاكتيك فركانس ماكروزومي را كاهش مي دهد ولي آن را بر طرف نمي كند. مي توان اجازه ادامه حاملگي تا به ترم رسيدن را داد و لي بيش از آن به ندرت امكان پذير است. مانيتورينگ را مي توان با مقادير قند خون ناشتا و يكساعت بعد هر دو تا سه هفته انجام داد. اندازه گيري سطح HbAIC يكبار در ماه مفيد است. تست هاي بدون استرس (nonstress) ممكن است از حدود هفته 39 هفته اي يكبار انجام شود. آمنيوسنتز بندرت مورد نياز است. مطالعات سونوگرافيك در صورت شك به ماكروزومي، هيدرآمنيوس يا آنومالي ممكن است مفيد باشد. معمولاً مي توان انتظار يك زايمان واژينال را داشت. ريسك عمده پيدايش ديابت مادر در آينده است و بايد از اين نظر بصورت دوره اي تست شود. ريسك ديگر براي مادر بيماري تخمدان پلي كيستيك است.
ديابت وابسته به انسولين
مشكلات مادري
* هيپوگليسمي
* هيپرگليسمي
* عفونت هاي دستگاه ادراري و ساير قسمتها
*افزايش فشار خون
* هيدرآمنيوس
* رتينوپاتي
هيپوگليسمي
هيپرگليسمي
با پيدايش مقاومت به انسولين، سطح گلوكز خون بايد بطور مكرر ارزيابي شود تا بتوان دوز انسولين را بطور متناسب براي حفظ وضعيت گلوكز طبيعي بالا برد، افزايش عمده در نياز به انسولين بطور تيپيک بين هفته بيست و سي حاملگي رخ مي دهد. كاهش نياز به انسولين در اواخر حاملگي مي تواند رخ دهد ولي بروز آن يک علامت نامطلوب است چرا كه معمولاً بيانگر نارسايي در عملكرد جفت و ناپديد شدن مقاومت به نسولين است. نارسايي جفت در حضور انتقال اكسيژن هم ممكن است رخ دهد. بعد از خروج جفت، كاهش سريع در نياز به انسولين به وجود مي آيد و دوز معمول در روز اول بعد از زايمان فقط 1/2 زمان ترم مي باشد.
عفونت هاي دستگاه ادراري و ساير قسمتها
سايرعفونت ها (مثل عفونت زخم بعد از سزارين) نيز در ديابتي ها بدليل سطوح بالاي گلوكز بافتي شايعتر است. تمام زنان ديابتي كه سزارين مي شوند، نيازبه درمان پروفيلاكتيک آنتي بيوتيكي دارند.
افزايش فشار خون
يك تئوري براي اين حالت، اين است كه اندوتليوم غير طبيعي نمي تواند پروستاسيكلين كافي براي مقابله با اثرات وازوپروسور آنژيوتانسين II افزايش يافته، توليد كند. فشار خون بايد از نزديك سه ماهه سوم حاملگي مانيتور شود و اگر غير طبيعي شد، استراحت اولين خط درمان خواهد بود داروهاي ضد فشار خون مثل آلفامتيل دوپا (آلدومت Aldomet) در صورتيكه جنين هنوز تكامل كافي نيافته ممكن است مورد نيازباشد.
هيدرآمنيوس
رتينوپاتي
شدت در گيري عروقي دارد. در طي حاملگي، حدود 15% زنان در جاتي از تشديد رتينوپاتي را تجربه مي كنند. مشكل جدي، رتينوپاتي پروليفراتيو است. اين عروق جديد توسط چند فاكتور رشد كه در طي حاملگي افزايش مي يابند، تحريك مي شوند. در اين موارد 85% شانس تشديد در طي حاملگي و بعضاً پيشرفت به سمت نابينايي وجود دارد. اگر اين ضايعات پروليفراتيو يا ليزر درمان شوند، قابل كنترل خواهند بود. ضايعات، دليل طبي ختم حاملگي نيستند. خانم حامله ديابتي در هر سه ماه بايد ويزيت چشم پزشكي و در صورت نياز ليزر تراپي شود.
مشكلات نوزاد
نوزادان مادران ديابتي دچار تعدادي از مشكلات مي شوند كه شامل موارد زير است:
* سقط خودبخودي
* آنومالي هاي مادرزادي
* ديسترس تنفسي
* هيپوگليسمي
* هيپربيلي روبينمي
* مرگ و مير پري ناتال
سقط
آنومالي هاي مادرزادي
ديسترس تنفسي
هيپوگليسمي نوزادي
ماكروزومي
هيپوكلسمي
هيپر بيلي روبينمي
مرگ و مير پري ناتال
به هموگلوبين يا شيفت ناگهاني آب و الكتروليت با حركت گلوكز، مطرح شده اند. تمام مطالعات ارزيابي سلامت جنين اعتبار خود را در صورت بروزهيپرگليسمي مادر ازدست مي دهند.
مديريت
كنترل قند
رژيم غذايي
دوز انسولين
از داروهاي خوراكي پايين آورنده قند خو به چند دليل در حاملگي نبايد استفاده نمود. اولاً تعداد قابل توجهي از مصرف كنندگان از كنترل خارج شده و دچار هيپرگليسمي شديد حين حاملگي ميشوند كه خطري جدي براي جنين است، ثانياً هيپوگليسمي نوزادي طول كشيده با مصرف آنها همراهي دارد. بالاخره عنوان شده كه اين داروها ممكن است ميزان آنومالي هاي جنين را افزايش دهند، هر چند كه اين اطلاعات محكم و مستدل نيستند.
سطوح گلوكز
Home blood glucose monitoring، مقادير گلوكز خون مادر بهترين اندكس براي كنترل است و اطلاعات معتبري را مي توان با استفاده از ماينتورينگ گلوكز بيمار در خانه بدست آورد.
اندازه گيري وثبت سطح قند خون و آوردن نتايج در هر نوبت ويزيت را بايد از بيمار خواست. اندزه گيري هاي مهم روزانه شامل قند خون ناشتا، قبل از غذاي عمده، يكساعت بعد از غذاي عمده و هنگام خوب است. بعد ازيك غذاي عمده سطح قند خون 40 تا 50mg/dl افزايش مي يابد. مقادير قند ناشتا بايد 70 تا 80 ميلي گرم در دسي ليتر و يكساعت بعد از غذا بايد كمتر از 140mg/dl باشد. اگر مقادير بالاتر از 160mg/dl بدست آمد، فرد بايد سريعاً با پزشک تماس بگيرد. بدليل اينكه در مانيتورينگ گلوكز در خانه، خون كامل در مقايسه با پلاسما مورد استفاده قرار مي گيرد، مقادير حدود 15% پايين تر است.
گلوكز ادرار 24 ساعته (Twenty-Four- Hour Urine Glucose) ميزان گلوكز كلي دفع شده روزانه اندكس خوبي از پروفايل گلوكز خون است. يك خانم حامله طبيعي 300mg/dl گلوكز دفع مي كند در حاليكه خانم حامله ديابتي كنترل نشده ممكن است بيش از 30g/day دفع گلوكز داشته باشد. بيمار بايد براي هر ويزيت پزشک يک نمونه ادرار 24 ساعته جمع آوري كرده و آن را با خود بياورد. اين نمونه را در مطب مي توان با dipstick از نظر محتواي قند سنجيد و براي چک مقادير گلوكز خانه مورد استفاده قرار داد. با كنترل خوب، مقادير ادراري خفيف (trace) تا +1 است. با وجود اين در صورت بروز هسپرگليسمي مقادير ادراري به +3 تا +4 مي رسند و در اين صورت صحت (accuracy) يا زمان نمونه گيري خون بيمار را بايد تعيين نمود. در صورت صحيح بودن مقادير، زمان ديگري مثل نيمه شب براي ارزيابي مورد نياز است. ادرار جمع آوري شده را مي توان دور ريخت و هزينه اضافي به بيمار تحميل نكرد.
ويزيت در مطب (office visits). وقتي بيمار براي مراقبت پره ناتال مراجعه مي كند قند خون ناشتا و يكساعت بعد از غذا بايد تعيين شود.
هموگلوبين A1C وقتي غلظت قند خون به بالاتر از مقادير طبيعي افزايش مي يابد، گلوكز با اتصال كووالانت به پروتئين ها باند مي شود. در هموگلوبين، گلوكز به والين زنجيره ؟ باند شده و در تمام عمر گلبول قرمز، در همان نقطه باقي مي ماند. گلوكز متصل شده به پروتئين توسط تغيير در حركت الكتروفورتيک قابل تعيين است. بسته به نيمه عمر پروتئين، محصولات گليگوزيله (glycosylated) پروفايل گلوكز خون در گذشته را نشان مي دهند. آلبومين گليكوزيله پروفايل گلوكز را در 1 تا 2 هفته قبل و هموگلبين گليكوزيله ي (HbA1C) اين پروفايل را در 4 تا 5 هفته قبل نشان مي دهند. اندازه گيري سطوح HbA1C هر ماه در طي حاملگي بعنوان اندكس ديگري از كنترل قند، مفيد است. بدليل اينكه هموگلوبين F حركت الكتروفورتيک مشابهي دارد، ممكن است با بعضي اندازه گيري ها تداخل كند. سطح HbA1C بطور تيپيک در طي حاملگي حدود 1% كاهش مي يابد و در هفته 24 حاملگي به كمترين حد خود مي رسد.
گلوكز مايع آمنيوتيك. طي هيپرگليسمي مادر، گلوكز به مايع آمنيوتيك حمل شده و به آهستگي از اين كمپارتمان خارج مي شود. بنابراين سطح گلوكز مايع آمنيوتيك بيانگر سطوح قند خون 7 روز قبل است. بطور شايع گلوكز مايع آمنيوتيك با پيشرفت حاملگي كاهش مي يابد و در ماه آخر حاملگي به كمتر از 20mg/dl مي رسد. اگر به هر دليلي آمنيوسنتز انجام مي شود، مثلاً براي مطالعات بلوغ جنين (Fetal maturing Studies)، سطح گلوكز هم بايد تعيين شود. نوزادان متولد شده از مايع آمنيوتيك با گلوكزبالا، دپرس بوده و نمره آپگار (Apgar Snore) پايين تري دارند.
مانيتورينگ جنين
اگر چه تست بدون استرس (nonstress) هم قابل استفاده است ولي به نظر مي رسد كه به اندازه كافي حساس (Sensitive) نباشد. انجام تست nonstress بيش از يكبار در هفته ممكن است حساسيت آن را افزايش دهد ولي هنوز چيزي در اين زمينه گزارش نشده است. اطلاعات اندكي در باره تست تحريكي نوک پستان (Nipple Stimulation Test) در زنان با ديابت وابسته به انسولين در دسترس است. اما كاملاً آشكار است كه صحت اين روش به اندازه تست چالش اكسي توسين در بيان و توضيح فعاليت فيزيولوژيک و كنترل شده رحم نيست. اطلاعات بدست آمده از پروفايل بيوفيزيكي زنان ديابتي هم محدود است. تغييرات حجم مايع آمنيتوتيك كه همراهي با ديابت دارد و اثرات تغيير گلوكز بر روي تنفس، حركت و تون جنين ممكن است تفسير تست را تحت تاثير قرار دهد كه البته اين امر به خوبي مطالعه نشده است.
زايمان زودرس
ارزيابي بلوغ جنين
زايمان
تنظيم خانواده بعد از زايمان
درصورت تكميل خانواده (عدم تمايل به داشتن فرزند ديگر) بايد عقيم سازي (Sterilization) مد نظر باشد چرا كه ريسك و نارسايي روش هاي كنتراسپتيو را بر طرف مي كند.
منبع :نشريه مامايي و بيماريهاي زنان نفورث(جلد اول)
/ک