9 مرحله زندگي آقايان

شکسپير در نمايشنامه «آن‌طور که شما دوست داريد» در مورد هفت مرحله زندگي يک مرد مي‌نويسد؛ شايد به اين خاطر که اين جملات مشهور از زبان ژاک ماليخوليايي بيان مي‌شود،‌ چندان خوش‌بينانه نيستند؛ او از «گريه و لب‌ ورچيدن» دوران نوزادي شروع مي‌کند‌ و ما را در مسير سالمندي از دوران جواني به «شکم برآمده» ميانسالي مي‌رساند
سه‌شنبه، 17 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
9 مرحله زندگي آقايان

9 مرحله زندگي آقايان
9 مرحله زندگي آقايان


 

ترجمه: علي نيکويي




 
شکسپير در نمايشنامه «آن‌طور که شما دوست داريد» در مورد هفت مرحله زندگي يک مرد مي‌نويسد؛ شايد به اين خاطر که اين جملات مشهور از زبان ژاک ماليخوليايي بيان مي‌شود،‌ چندان خوش‌بينانه نيستند؛ او از «گريه و لب‌ ورچيدن» دوران نوزادي شروع مي‌کند‌ و ما را در مسير سالمندي از دوران جواني به «شکم برآمده» ميانسالي مي‌رساند و به «کودکي دوباره» دوران پيري ختم مي‌کند.
گرچه اين برداشت او از ماهيت انسان در اين نمايشنامه فوق‌العاده است اما اوضاع در 400 سال گذشته تغيير بسياري کرده و تکنولوژي ما را به جايگاه کاملا جديدي رسانده است. دست‌کم، عمرها طولاني‌تر و زندگي‌ها مرفه‌تر از قبل شده است اما هنوز فراز و نشيب‌‌هايي در زندگي وجود دارند و هر مرحله زندگي قدرت‌ها و ضعف‌هاي مخصوص به خود را دارد. با وجودي که در هر مرحله از زندگي چيزهاي زيادي براي آموختن وجود دارد‌ و درس‌هايي که در هر مرحله زندگي گرفته مي‌شود،‌ براي همه مراحل آن کاربرد دارد اما اين 9 مرحله عمر و پيام‌هاي خاص هر کدام ممکن است به بهتر زيستن مردان کمک کند.

10 سال اول زندگي:‌
 

مردان واقعي احساسات دارند در ابتداي تاريخ نسل بشر،‌ پسرها را تربيت مي‌کردند تا شکارچي شوند. در زمان شکسپير نيز آنها را جنگجو بار مي‌آوردند. جهان تغيير کرده است و الگوي مردانه هنوز همان ابرقهرمان آرام و قدرتمند است. مشکلي با اين الگو وجود ندارد اما پسران بايد در عين حال بياموزند که وجود احساسات‌شان را هم بپذيرند، به احساسات ديگران احترام بگذارند‌ و علاوه بر امور واقعي، با احساسات هم ارتباط برقرار کنند. ويليام وردزورث در 1907 اظهار کرد: «کودک پدر مرد است.» پسراني که مي‌‌آموزند مردان از «زمين» هستند نه از «مريخ»، به مرداني سالم‌تر و خوشحال‌تر بدل مي‌شوند. پسران چنانکه بايد، پسر باقي خواهد ماند اما بايد تعادل رواني‌شان را نيز برقرار کنند و مهارت اجتماعي مورد نياز در بزرگسالي را بياموزند. پسران اطلاعات بهداشتي را نمي‌خوانند اما پدران و پدربزرگ‌هاي‌شان اين کار را مي‌کنند‌ و آنها بايد به عنوان الگوي مثبت براي آنها عمل کنند و به پسران‌شان بياموزند که احساسات هم اهميت دارد.

از 10 تا 20 سالگي:‌
 

مردان کمربند ايمني را مي‌بندند کمربند ايمني تنها نوک يک کوه يخ است،‌ نمادي براي عقل سليم و احتياط که اغلب پسران نوجوان به آن اهميتي نمي‌دهند. چرا وضعيت در اين دوره سني اين‌گونه است؟ آيا به تربيت يا به طبيعت، تستوسترون و کروموزم Y مربوط است؟ هيچ‌کس دقيقا نمي‌داند اما پاسخ درست احتمالا يک پاسخ يا اين يا آن نيست. روشن است که مردان خطر مي‌کنند و رفتارهاي خطرآفرين يا تهاجمي به سلامت هم مردان و هم زنان آسيب مي‌رساند؟ مردان در معرض خطر بسيار بالاتر مرگ به علت جراحت،‌ قتل،‌خودکشي و ايدز هستند‌ و زنان در معرض خطر بيشتر آسيب ناشي از خشونت خانگي قرار دارند. تصادفات يکي از علل مهم مرگ‌و‌مير به‌خصوص در مردان زير 44 سال است. احتياطات ساده‌اي مانند بستن کمربند ايمني در ماشين‌سواران و به سر گذاشتن کلاه ايمني در دوچرخه سواران و موتورسواران مي‌تواند از اين مرگ وميرها بکاهد. اقدامات پيچيده‌تر در اين مورد شامل جلوگيري از الکل، سيگار، داروهاي روانگردان غيرمجاز، اسلحه‌ و بي‌بندوباري جنسي مي‌شود. به‌طور ميانگين زنان آمريکا 2/5 ميليون سال بيشتر از مردان عمر مي‌کنند. مردان جوان بايد عادات بهداشتي را بياموزند که اين شکاف را از بين ببرد.

از 20 تا 30 سالگي:‌
 

هيچ مردي يک جزيره متروک نيست اين سخن را براي اولين بار جان دون، شاعر قرن هفدهم گفت اما به نظر مي‌رسد که در قرن بيست و يکم بسياري از مردان واقعا به يک جزيره‌ بدل شده‌اند. مردان به آساني در چالش‌هاي مربوط به پيش‌رفتن در شغل‌شان گرفتار مي‌شوند. کار مهم است اما مردان جوان نبايد اجازه بدهند که اين کار آنها را از خانواده‌ و دوستان‌شان جدا کند. در عوض، آنها بايد اولويت‌ها‌ را تعيين کنند و شروع به ساختن شبکه‌‌هاي اجتماعي کنند که مي‌تواند در تمام طول زندگي به آنها کمک کند. براي اغلب مردان، اين امر به معناي آن است که خانواده را در رده اول قرار دهند. جواني همچنين دوران خوبي براي شروع وقت گذاشتن براي سرگرمي‌ها و فعاليت‌هاي تفريحي است که مي‌تواند استرس را کاهش دهد و تعادل و خوشي را به زندگي شما بياورد.

از 30 تا 40 سالگي:
 

چاقي اتفاق نمي‌افتدتجمع چربي در بدن از همان ابتداي زندگي شروع مي‌شود اما در ميانسالي است که يک فرد متوسط همان‌طور که شکسپير پيش‌بيني کرده بود،‌ شکم مي‌آورد. چاقي و اضافه وزن اکنون به مشکلي شايع از جمله در مردان بدل شده است. جدا از مشکل زيبايي، چاقي يک مشکل بهداشتي عمده است. زيادي چربي در بدن خطر بيماري قلبي، فشار خون بالا، سکته مغزي، ديابت، آرتريت و سرطان را مي‌افزايد. مردان واقعي سبزي، ‌ميوه، ‌غلات سبوس‌دار و ماهي مي‌خورند. آنها مي‌توانند مقداري گوشت و سيب‌زميني هم بخورند اما هر چه کمتر بهتر. مهم کاهش کالري‌هاي دريافتي است، نه لزوما کاهش مصرف مواد کربوهيدراتي مانند سيب‌زميني يا برنج. ورزش نيز اهميت دارد. مجبور نيستيد که براي کنترل وزن‌تان دوي ماراتون انجام دهيد، کافي است دست کم براي 30 دقيقه در روز پياده‌روي کنيد. ساير اشکال ورزش متوسط نيز به همين اندازه موثرند، مادامي که به‌طور مرتب آنها را انجام دهيد. ورزش نکردن و چاقي مسوول بسياري از مرگ‌هاي قابل پيشگيري هستند. براي آنکه داشتن يک رژيم غذايي سالم و برنامه ورزشي لازم نيست تا 40 سالگي‌تان منتظر بمانيد و نبايد آن را در دهه 40 زندگي‌تان متوقف کنيد اما براي بسياري از افراد بزرگ شدن شکم در ميانسالي مانند يک هشدار است که پيش از آنکه دير شود، بايد به آن توجه کنند.

از 40 تا 50 سالگي:‌
 

مردان واقعي دکتر دارند اين پيام ديگري است که مردان بايد هر چه زودتر بشنوند اما در 50 سالگي وضعيتي فوري پيدا مي‌کند. در 50 سالگي شما نياز خواهيد داشت که با دکترتان درباره چگونگي انجام آزمايش‌هايي براي تشخيص زودرس سرطان روده بزرگ و نيز بيماريابي زودرس سرطان پروستات که مساله‌اي بحث‌برانگيزتر است، به مشورت بپردازيد. اگر فشار خون‌ بالا نداريد، کلسترول و قند خون‌تان در فواصل منظم اندازه‌گيري شده است و طبيعي بوده است، در اين دهه زندگي هم بايد به اين کار ادامه دهيد. همين قضيه در مورد چشم‌هاي‌تان نيز صدق مي‌‌کند. آزمايش‌هاي غربالگري (آزمايش‌هاي بيماريابي زودرس) و عادات سالم بهداشتي ضروري هستند اما مردان همچنين بايد به بدن‌هاي‌شان گوش دهند و هر ناهماهنگي را که متوجه آن مي‌شوند،‌ به دکترهاي‌شان گزارش دهند اما اغلب مردان اين کار را نمي‌کنند: يک نظرخواهي عمده به وسيله «بنياد مشترک‌المنافع» نشان داد که 25 درصد مردان گفته‌اند که در مورد نگراني‌هاي بهداشتي‌شان تا زماني که ممکن باشد در انتظار مي‌مانند پيش از آنکه کمک درخواست کنند؛ تنها 18 درصد مردان گفتند که در کوتاه‌ترين زمان ممکن به دنبال مراقبت پزشکي مي‌روند.

از 50 تا 60 سالگي:
 

افق‌هاي‌تان را بگشاييد بچه‌ها بزرگ شده‌اند،‌ حقوق فرد در حال افزايش يافتن است، بازي با توپ در محله حالا به خاطره‌اي دور بدل شده است. آيا زمان کم کردن سرعت و راحت گرفتن چيزها فرا رسيده است؟نه، اگر بخواهيد سلامت بمانيد. براي مرداني که به راس کسب و کار، دانشگاه يا دولت رسيده‌اند،‌ دهه هفتم زندگي اغلب دهه گذر حرفه‌اي است. و مانند اغلب تغييرات، اين کار ممکن است مشکل باشد، به خصوص در ابتداي آن اما رد کردن چوب راهنما به معناي انداختن آن نيست. مرداني که به راس حرفه‌‌شان رسيده‌اند و آن را دوست دارند، بايد خودشان را درگير آن نگه‌دارند، با اين هدف دوره گذار محترمانه‌اي را طي کنند‌ و در حالي‌که قدرت را به ديگران وا مي‌گذارند، نفوذشان را حفظ کنند (يا گسترش بخشند). مرداني که بلافاصله بازنشسته مي‌شوند نيز با دوران گذار مهمي روبه‌رو هستند. موفقيت به فعال، درگير و علاقه‌مند ماندن بستگي دارد. درست است که شما نمي‌توانيد کارهايي مانند دهه‌هاي قبلي عمرتان انجام دهيد اما هنوز کارهاي زيادي براي انجام دادن وجود دارد. در حقيقت شما مي‌توانيد از اين زمان و انعطاف‌پذيري‌ که به دست آورده‌ايد استفاده کنيد تا افق‌هاي خود را گسترش دهيد. مسافرت کردن به معناي تحت‌اللفظي کلمه اين کار را انجام مي‌دهد‌ اما با ورزش‌ها، دوره‌ها و سرگرمي‌هاي جديد مي‌توان اين کار را نزديک خانه هم انجام داد. به جاي جمع کردن خيمه‌تان،‌ آن را در جايي جديد برپا کنيد.

از 60 تا 70 سالگي:
 

از آن استفاده کنيد؛ وگرنه آن را از دست مي‌دهيد بقراط گفته است: «آنچه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، رشد مي‌کند و آنچه از آن استفاده نمي‌شود،‌ به هدر مي‌رود.» او اين جمله را دو هزار سال پيش از شکسپير نوشت اما حرف او براي امروز هم صدق مي‌کند- و هم براي ذهن و هم براي بدن درست است. پزشکي مدرن پيشرفت‌هاي بسياري کرده است اما در اين مورد،‌ پژوهش‌ها در انتهاي قرن بيستم و ابتداي قرن بيست و يکم، خرد اعصار را ثابت مي‌کند. خطيب رومي سيسرو گفته است: «مردان سالمند توان ذهني‌شان را حفظ مي‌کنند، به شرطي که علاقه و کاربرد آن را حفظ کنند.» او حق داشت. چهار بررسي در قرن بيست و يکم که 3884 آمريکايي سالمند را مورد ارزيابي قرار داده‌اند، توافق دارند که شهروندان سالمندي که به فعاليت‌‌هاي ذهني پرتلاش مشغول هستند،‌ نسبت به آنهايي که ذهن‌شان را به کار نمي‌اندازند،‌تا 38 درصد با احتمال کمتري دچار بيماري آلزايمر و ساير اشکال زوال عقل مي‌شوند اما چگونه مي‌توان به تقويت مغز پرداخت؟ هر فعاليت تحريک‌کننده ذهني مي‌تواند کمک‌ کننده باشد. کتاب بخوانيد، در سخنراني‌هاي حضور يابيد،‌ جدول حل کنيد، شطرنج بازي کنيد يا از کامپيوتر استفاده کنيد. همچنين سعي کنيد کاري را انجام دهيد که به مهارت دستي هم نياز داشته باشد،‌ مانند طراحي کردن، ساختن سراميک يا مانند آن. کاري را انجام دهيد که علاقه‌تان را به خود جلب کند، برانگيزاننده و بالاتر از همه جديد باشد. ورزش‌هاي جسمي هم به شما کمک خواهد کرد که از سلامت بدن‌تان محافظت کنيد، همان‌طور که ورزش‌هاي ذهني به حفاظت از ذهن شما کمک مي‌کند. شما در دهه هفتاد زندگي کندتر از دهه 40 راه مي‌رويد اما پياده‌روي همچنان به حفاظت شما از بيماري قلبي، سکته مغزي، ديابت، چاقي، پوکي استخوان و سرطان روده بزرگ کمک مي‌کند. در اين صورت هنگامي که دکترهاي‌تان فشار خون، قند خون و کلسترول‌تان را اندازه مي‌گيرند، آنها همان شماره‌هايي را مي‌بينند که معمولا در مردان جوان‌تر مي‌بينند. ورزش جسمي همچنين به حفاظت از ذهن شما کمک مي‌کند. شش بررسي روي حدود 36 هزار فرد بالاي 65 سال نشان داد که ورزش منظم با 34 تا 50 درصد کاهش خطر ايجاد نقصان حافظه همراه است. اگر مسافرت و جهانگردي براي شصت‌ساله‌ها اغواکننده است‌، براي هفتاد ساله‌ها يک هنجار است. براي جوان ماندن،‌ بدن تان را در حال حرکت و ذهن‌تان را مشغول و در حال چالش نگه داريد. اين کار ساعت عمر را متوقف نمي‌کند اما تيک تاک آن را کند خواهد کرد.

از 70 تا 80 سالگي:
 

نعمت‌هايي را که به‌تان داده شده، بشماريد زمان به پيش مي‌رود و در اين زمان حتي سالم‌ترين ما کاهش توانايي‌هاي جسمي و ذهني را تجربه خواهد کرد. با عادات خوب بهداشتي، مراقبت پزشکي خوب، ژن‌هاي خوب و بخت خوب، اين زوال تدريجي خواهد بود اما بالاخره رخ خواهد داد. با اينکه مهم است براي سالم و فعال ماندن به انجام کارهايي بپردازيد اما همچنين مهم است که محدويت‌هاي خود را درک کنيد،‌ بپذيريد و خودتان را با آنها سازگار کنيد اما اين حرف به معناي آن نيست که در مورد چيزهايي که از دست داده‌ايد، تاسف بخوريد، به جاي آن بر همه چيزهاي خوبي که گذشته‌ متمرکز شويد و به دنبال چيزهاي خوب حال حاضر و آينده تان باشيد. گفتار عالم الهيات، رينهولد نيبور، شايد بهتر از هر جمله‌اي اين مساله را بيان کرده باشد. در طول زندگي، به‌‌خصوص در سال‌هاي پختگي،‌ مردان بايد تلاش کنند تا به قول او «با آرامش‌ چيزهايي را که نمي‌توان تغيير داد بپذيرند، با شجاعت چيزهايي را که بايد تغيير داد، تغيير دهند و خرد تمايز قايل شدن ميان اين دو گروه چيزها را داشته باشند.»

از 80 تا 90 سالگي:
 

فرزانگي خودتان را در اختيار ديگران بگذاريدبسياري از جوامع منزلت خاصي براي سالمندان‌ترين شهروندان‌شان قايل هستند. سالمندترين افراد مردان خردمندي هستند،‌ گنجينه‌هاي تجربه و تاريخ که به زندگي معنا و دورنما مي‌بخشند. متاسفانه در بسياري از کشورهاي پيشرفته اين احترام به سالمندان از دست رفته است اما اگر خوش‌اقبال باشيد که به اين سن برسيد و از همه خردمندتر شويد، راه‌هايي را بيابيد که بصيرت‌هاي خود را با نسل‌هاي جوان‌تر درميان بگذاريد. بيان کردن تاريخ شفاهي زندگي‌تان به يک نوه يا نتيجه، يک مثال از راه‌هايي است که شما مي‌توانيد ميراثي از خود به جاي بگذاريد که زنجيره زندگي را استحکام بخشد. اگر با وضع بدني خوبي به دهه 90 زندگي رسيده‌ايد، خرد و تجربه شما احتمالا شامل هشت پيامي که ما به مردن جوان‌تر ارايه کرديم،‌ هم هست. گرچه ناممکن است اين پيام‌ها را در يک پيام خلاصه کرد اما شايد گفته گزيده‌گوي آمريکايي، ماسون کولي در سال 1922 منصفانه باشد: «راه رفتن را متوقف نکنيد.»
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط