اگر کودک شما صحبت ديگران را قطع ميکند...
فرض کنيد تلفني صحبت ميکنيد و مکالمه مهمي هم داريد و کوچولوي شما وسط حرفتان ميپرد و آب ميخواهد يا سوالي ميپرسد و يا اجازه ميخواهد که برود و بازي کند. شما در ابتدا به او پاسخ نداده و به مکالمه خود ادامه ميدهيد. کمکم صداي کودک شما تغيير ميکند. نقزدن را آغاز ميکند و شايد هم جيغ بکشد و گريه کند تا سرانجام تسليم شويد و از مخاطب خود بخواهيد يک دقيقه گوشي تلفن را نگه دارد. آيا اين مساله براي شما اتفاق افتاده است؟
شما احتمالا از اين رفتار کودکتان خوشتان نميآيد ولي بهتر است بدانيد خودتان موجب ايجاد آن شدهايد؛ به دو دليل، اول اينکه روش درست قطع کردن صحبت ديگران را به کودک نياموختهايد و دوم اينکه به او نشان ندادهايد که به نيازش توجه داريد و احساساش را درک ميکنيد اما الان کار داريد. آموزش اين مساله کار چندان سادهاي نيست چون نيازمند حفظ خونسردي ما والدين است. بهتر است در صورت امکان، وقتي کودک کاري با ما دارد فورا پاسخاش را بدهيم تا وادار نشود بيش از حد لازم منتظر بماند و در نتيجه کار ناشايستي انجام دهد.
بهتر است هر کدام از ما براي اينکه به کودکمان نشان دهيم متوجه او شدهايم و ميدانيم با ما کار دارد، علامتي را در نظر بگيريم. البته داستان به اين سادگي هم نيست. اما به هر حال بايد با تمرين به بچهها بياموزيم وقتي با کسي کار دارند، چه طور توجه او را به سوي خود جلب کنند و چه زماني براي صدا کردن او مناسب است و يا چه طور بايد صبر کنند تا زمان مناسب فرا برسد. از وقتي آرين زبان باز کرد به او فهماندم که به محض اينکه بتوانم، پاسخاش را ميدهم.
در ابتدا، همراه با علامت دست و با اشاره نشان دادم که او را ديدهام و حرفاش را شنيدهام و حالا که بزرگتر شده دستم را به علامت يک بلند ميکنم و ميگويم: «يک دقيقه صبر کن!» سپس سعي ميکنم واقعا در عرض يک يا دو دقيقه به درخواستاش گوش کنم و از اينکه صبر کرده است بسيار تشکر کرده و او را تحسين ميکنم. به تازگي به او ياد دادهام وقتي ميخواهد وسط حرف کسي بپرد يا وقتي مشغول صحبت با ديگران هستم و با من کاري دارد از واژه «ببخشيد!» استفاده کند. من و پدرش هم به صورت نمايشي سعي ميکنيم الگوسازي کنيم.
مثلا وقتي پدرش با آرين مشغول بازي است، من وارد ميشوم و ميگويم: «ببخشيد صحبت شما را قطع ميکنم» و از اين قبيل سناريوها. نکته مهم ديگر که بايد آن را به مرور و با تشويق آموزش دهيم تمرين مهارت صبر کردن و منتظر ماندن است. آرين حتي چند لحظه هم نميتوانست منتظر بماند و تا ميديد که کار دارم بدتر ميکرد و مدام حرفاش را تکرار ميکرد اما حالا ياد گرفته صبر کردن پاداش دارد و براي طول مدت انتظار از راهحلهاي سرگرم کننده پيشنهاديام استفاده ميکند. «آرين جان بيا برگهاي کاهو را جدا کن تا سالاد را آماده کنم و غذا بخوريم» اين سرگرمي کمک ميکند متوجه طول مدت انتظار براي آنچه ميخواهد نشود و من هم به کارهايم برسم.
منبع: http://www.salamat.com
شما احتمالا از اين رفتار کودکتان خوشتان نميآيد ولي بهتر است بدانيد خودتان موجب ايجاد آن شدهايد؛ به دو دليل، اول اينکه روش درست قطع کردن صحبت ديگران را به کودک نياموختهايد و دوم اينکه به او نشان ندادهايد که به نيازش توجه داريد و احساساش را درک ميکنيد اما الان کار داريد. آموزش اين مساله کار چندان سادهاي نيست چون نيازمند حفظ خونسردي ما والدين است. بهتر است در صورت امکان، وقتي کودک کاري با ما دارد فورا پاسخاش را بدهيم تا وادار نشود بيش از حد لازم منتظر بماند و در نتيجه کار ناشايستي انجام دهد.
بهتر است هر کدام از ما براي اينکه به کودکمان نشان دهيم متوجه او شدهايم و ميدانيم با ما کار دارد، علامتي را در نظر بگيريم. البته داستان به اين سادگي هم نيست. اما به هر حال بايد با تمرين به بچهها بياموزيم وقتي با کسي کار دارند، چه طور توجه او را به سوي خود جلب کنند و چه زماني براي صدا کردن او مناسب است و يا چه طور بايد صبر کنند تا زمان مناسب فرا برسد. از وقتي آرين زبان باز کرد به او فهماندم که به محض اينکه بتوانم، پاسخاش را ميدهم.
در ابتدا، همراه با علامت دست و با اشاره نشان دادم که او را ديدهام و حرفاش را شنيدهام و حالا که بزرگتر شده دستم را به علامت يک بلند ميکنم و ميگويم: «يک دقيقه صبر کن!» سپس سعي ميکنم واقعا در عرض يک يا دو دقيقه به درخواستاش گوش کنم و از اينکه صبر کرده است بسيار تشکر کرده و او را تحسين ميکنم. به تازگي به او ياد دادهام وقتي ميخواهد وسط حرف کسي بپرد يا وقتي مشغول صحبت با ديگران هستم و با من کاري دارد از واژه «ببخشيد!» استفاده کند. من و پدرش هم به صورت نمايشي سعي ميکنيم الگوسازي کنيم.
مثلا وقتي پدرش با آرين مشغول بازي است، من وارد ميشوم و ميگويم: «ببخشيد صحبت شما را قطع ميکنم» و از اين قبيل سناريوها. نکته مهم ديگر که بايد آن را به مرور و با تشويق آموزش دهيم تمرين مهارت صبر کردن و منتظر ماندن است. آرين حتي چند لحظه هم نميتوانست منتظر بماند و تا ميديد که کار دارم بدتر ميکرد و مدام حرفاش را تکرار ميکرد اما حالا ياد گرفته صبر کردن پاداش دارد و براي طول مدت انتظار از راهحلهاي سرگرم کننده پيشنهاديام استفاده ميکند. «آرين جان بيا برگهاي کاهو را جدا کن تا سالاد را آماده کنم و غذا بخوريم» اين سرگرمي کمک ميکند متوجه طول مدت انتظار براي آنچه ميخواهد نشود و من هم به کارهايم برسم.
منبع: http://www.salamat.com