"درد" معتادتان نکند!
نويسنده:دکتر عليرضا مجدصادقي*
گاهي به کسي که دنداندرد، سردرد و کمردرد دارد و يا بعد از يک جراحي سنگين دچار دردهاي شديد ميشود، توصيه ميکنند که ترياک مصرف کند و يا مثلا اگر کسي گوشدرد دارد با وارد کردن دود ترياک سعي در تسکين درد وي دارند. اگرچه اين کار واکنش انسان را نسبت به حس درد کاهش ميدهد اما روي عامل اصلي ايجاد درد، هيچگونه اثري ندارد و با گذشت زمان، بدن نسبت به اثر ضددرد اين مواد، تحمل خود را از دست ميدهد. مثلا اگر بار اول و دوم با اولين مصرف، درد تسکين پيدا ميکرد حالا بعد از گذشت زمان براي بار پنجم و ششم و... بايد مقدار مصرف به سه تا چهار برابر برسد و فرد به يک معتاد واقعي تبديل ميشود.
باور غلط ديگر اين است که در بسياري از موارد افراد بياطلاع توصيه ميکنند که مصرف مواد مخدر براي کاهش دردهاي رواني، اضطراب و افسردگي مفيد است. در مورد اين افراد بايد گفت هرچند در اوايل مصرف مواد مخدر و محرک تغيير خلق و ايجاد حالت شادي در فرد ديده ميشود اما بعد از مدتي با مقدار مصرف اوليه، اين حالت ايجاد نميشود و وي مجبور به مصرف مواد بيشتري ميشود و در دام اعتياد ميافتد و بعد از يک مدت دوره مصرف دچار افسردگي و انزواي شديد ميشود و نه تنها دردهاي رواني، افسردگي و اضطراب اوليه از بين نميرود بلکه طي مصرف مواد اين مشکلات افزايش چشمگيري مييابد. به عبارت ديگر در چند جمله ميتوان گفت که اعتياد و مصرف مواد، ضدافسردگي و ضداضطراب نيست بلکه اعتياد ابتلا به افسردگي و درد را با خود به همراه ميآورد.
امروزه استرس ناشي از زندگي شهري و ماشيني، نوع تغذيه، آلايندههاي صنعتي، عدم تحرک و... دلايل قانعکنندهاي بر گسترش و شيوع بيماري سرطان در جهان و کشور ما محسوب ميشود و بسياري از افراد به خصوص خانمها از ابتلا به سرطان و دردهاي مربوط به آن، ترس زيادي دارند و اين مساله فکر آنها را به خود اختصاص داده است و مرتب به اين جمله فکر ميکنند که مثلا «اين يک درد عادي معده نيست، شايد من هم سرطان دارم» و يا «نکند اين سردردهاي مداوم من، علامت يک تومور بدخيم در سرم باشد». اين افراد دايم از ابتلا به اين بيماريها واهمه دارند و هر دردي را به يک بيماري سخت نسبت ميدهند اما چرا به جاي ترس از ابتلا به دردهاي سرطاني يا اتفاقات ناشي از آن به خود قوت قلب ندهيم؟ زماني که آينده نامشخص است چرا بايد با انرژي منفي زندگي را سختتر کنيم؟ نکته اول اين است که افرادي که دچار اين استرسها و اضطرابها هستند بايد اطلاعات صحيحي از بيماريها به دست بياورند زيرا گاهي اوقات عدم آگاهي از بيماريها و دردهاي مربوطه موجب ايجاد ترس رواني ميشود. در عين حال، بيش از 80 درصد سرطانها قابل پيشگيري هستند و به راحتي ميتوان با تغذيه مناسب، تحرک و رعايت نکات بهداشتي و سلامت از ابتلا به آنها پيشگيري کرد اما اگر خانمي بيش از حد دچار اين وسواس شده است، حتما بايد از يک روانشناس، مشاوره بگيرد البته کنترل اشتغالات ذهني نيز مهارتهاي خاص خود را دارد که در اين جلسههاي مشاوره به بيمار آموزش داده ميشود حتي در مورد افرادي هم که سرطان دارند بايد گفت که با پيشرفت علم اکثر سرطانها قابل درمان است و دليلي براي ترسهاي رواني ناشي از درد و مرگ وجود ندارد.
/ج
باور غلط ديگر اين است که در بسياري از موارد افراد بياطلاع توصيه ميکنند که مصرف مواد مخدر براي کاهش دردهاي رواني، اضطراب و افسردگي مفيد است. در مورد اين افراد بايد گفت هرچند در اوايل مصرف مواد مخدر و محرک تغيير خلق و ايجاد حالت شادي در فرد ديده ميشود اما بعد از مدتي با مقدار مصرف اوليه، اين حالت ايجاد نميشود و وي مجبور به مصرف مواد بيشتري ميشود و در دام اعتياد ميافتد و بعد از يک مدت دوره مصرف دچار افسردگي و انزواي شديد ميشود و نه تنها دردهاي رواني، افسردگي و اضطراب اوليه از بين نميرود بلکه طي مصرف مواد اين مشکلات افزايش چشمگيري مييابد. به عبارت ديگر در چند جمله ميتوان گفت که اعتياد و مصرف مواد، ضدافسردگي و ضداضطراب نيست بلکه اعتياد ابتلا به افسردگي و درد را با خود به همراه ميآورد.
امروزه استرس ناشي از زندگي شهري و ماشيني، نوع تغذيه، آلايندههاي صنعتي، عدم تحرک و... دلايل قانعکنندهاي بر گسترش و شيوع بيماري سرطان در جهان و کشور ما محسوب ميشود و بسياري از افراد به خصوص خانمها از ابتلا به سرطان و دردهاي مربوط به آن، ترس زيادي دارند و اين مساله فکر آنها را به خود اختصاص داده است و مرتب به اين جمله فکر ميکنند که مثلا «اين يک درد عادي معده نيست، شايد من هم سرطان دارم» و يا «نکند اين سردردهاي مداوم من، علامت يک تومور بدخيم در سرم باشد». اين افراد دايم از ابتلا به اين بيماريها واهمه دارند و هر دردي را به يک بيماري سخت نسبت ميدهند اما چرا به جاي ترس از ابتلا به دردهاي سرطاني يا اتفاقات ناشي از آن به خود قوت قلب ندهيم؟ زماني که آينده نامشخص است چرا بايد با انرژي منفي زندگي را سختتر کنيم؟ نکته اول اين است که افرادي که دچار اين استرسها و اضطرابها هستند بايد اطلاعات صحيحي از بيماريها به دست بياورند زيرا گاهي اوقات عدم آگاهي از بيماريها و دردهاي مربوطه موجب ايجاد ترس رواني ميشود. در عين حال، بيش از 80 درصد سرطانها قابل پيشگيري هستند و به راحتي ميتوان با تغذيه مناسب، تحرک و رعايت نکات بهداشتي و سلامت از ابتلا به آنها پيشگيري کرد اما اگر خانمي بيش از حد دچار اين وسواس شده است، حتما بايد از يک روانشناس، مشاوره بگيرد البته کنترل اشتغالات ذهني نيز مهارتهاي خاص خود را دارد که در اين جلسههاي مشاوره به بيمار آموزش داده ميشود حتي در مورد افرادي هم که سرطان دارند بايد گفت که با پيشرفت علم اکثر سرطانها قابل درمان است و دليلي براي ترسهاي رواني ناشي از درد و مرگ وجود ندارد.
پي نوشت ها :
* روانپزشک و درمانگر اعتياد
منبع:http://www.salamat.com/ج