خه از کجات پرسم چونست روزگارت

خه از کجات پرسم چونست روزگارت شاعر : انوري ما را دو ديده باري خون شد در انتظارت خه از کجات پرسم چونست روزگارت پيچان و سوگوارم چون زلف تابدارت در آرزوي رويت دور از سعادت تو بيگانگي گرفتي از يار دوستدارت ما را نگويي اي جان کاخر به چه عنايت تو برکناري از ما، ما در ميان کارت اي جان و روشنايي به زين همي ببايد يا مرگ جان گزينم يا وصل خوشگوارت با مات در نگيرد ماييم و نيم جاني يکبار ديگر اي جان گيريم در کنارت گر بخت دست گيرد ور عمر پاي دارد ...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خه از کجات پرسم چونست روزگارت
خه از کجات پرسم چونست روزگارت
خه از کجات پرسم چونست روزگارت

شاعر : انوري

ما را دو ديده باري خون شد در انتظارتخه از کجات پرسم چونست روزگارت
پيچان و سوگوارم چون زلف تابدارتدر آرزوي رويت دور از سعادت تو
بيگانگي گرفتي از يار دوستدارتما را نگويي اي جان کاخر به چه عنايت
تو برکناري از ما، ما در ميان کارتاي جان و روشنايي به زين همي ببايد
يا مرگ جان گزينم يا وصل خوشگوارتبا مات در نگيرد ماييم و نيم جاني
يکبار ديگر اي جان گيريم در کنارتگر بخت دست گيرد ور عمر پاي دارد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما