اي به ديده‌ي دريغ خاک درت

اي به ديده‌ي دريغ خاک درت شاعر : انوري همه سوگند من به جان و سرت اي به ديده‌ي دريغ خاک درت از پي آن حديث چون شکرت گوش را منتست بر همه تن از براي نثار رهگذرت اشک چون سيم و رخ چو زر کردم کي درآيد به چشم سيم و زرت مايه‌ي کيمياست خاک درت گر ز حال دلم شود خبرت دل بي‌رحم تو رحيم شود
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي به ديده‌ي دريغ خاک درت
اي به ديده‌ي دريغ خاک درت
اي به ديده‌ي دريغ خاک درت

شاعر : انوري

همه سوگند من به جان و سرتاي به ديده‌ي دريغ خاک درت
از پي آن حديث چون شکرتگوش را منتست بر همه تن
از براي نثار رهگذرتاشک چون سيم و رخ چو زر کردم
کي درآيد به چشم سيم و زرتمايه‌ي کيمياست خاک درت
گر ز حال دلم شود خبرتدل بي‌رحم تو رحيم شود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط