نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه

نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه شاعر : انوري از دل به سر زبان رسيدست نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه صد بار مرا زيان رسيدست در عشق تو بر اميد سودي اندوه تو در ميان رسيدست هرجا که رسم برابر من وين کارد بر استخوان رسيدست اين آب ز فرق برگذشته است فرياد بر آسمان رسيدست کارم ز غمت به جان رسيدست
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه
نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه
نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه

شاعر : انوري

از دل به سر زبان رسيدستنتوان گله‌ي تو کرد اگرچه
صد بار مرا زيان رسيدستدر عشق تو بر اميد سودي
اندوه تو در ميان رسيدستهرجا که رسم برابر من
وين کارد بر استخوان رسيدستاين آب ز فرق برگذشته است
فرياد بر آسمان رسيدستکارم ز غمت به جان رسيدست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط