نه با دگري قرار ميگيرد | | نه دل کم عشق يار ميگيرد |
کانگشت ازو نگار ميگيرد | | از دست تو آن سرشک ميبارم |
آنرا که به غمگسار ميگيرد | | سرمايهي صدهزار غم بيش است |
با غم به چه کار کار ميگيرد | | صبري نه که سازگار دل باشد |
پنداري ازو کنار ميگيرد | | هر غم که نه از ميان دل خيزد |
ميبوسد و در کنار ميگيرد | | عمري به بهانهي وداع او را |
دل را نه به اختيار ميگيرد | | آري غم عشق اگر به حق گويي |