درد تو صدهزار جان ارزد درد تو صدهزار جان ارزدشاعر : انوري گرد تو نور ديدگان ارزددرد تو صدهزار جان ارزدکه برآنم که بيش از آن ارزدنه غمت را بها به جان بکنمدل و عقل و تن و روان ارزدگرچه بر من يزيد عشق غمتدزد مطبخ جزاي خوان ارزدهجر تو بر اميد وصل خوشستقصد جاني هزار جان ارزداز ظريفان به خاصه از چو توييسگ کوي تو استخوان ارزددرد از چاکرت دريغ مداردزد دشنام پاسبان ارزدياد کن بنده را به ياد کني