کان کيست که در برابر آيد شاعر : انوري کس نيست که بر بساط عشقت کان کيست که در برابر آيد ماييم و سري و اندکي زر از صف نعال برتر آيد پس با همه دل بگفته کاي مرد تا عشق ترا چه درخور آيد گر در همه عمر گويم اي وصل هرچه آيد بر سر و زر آيد زان تا ز تو برنيايدم کام هجرانت ز بام و در درآيد تسليم کن انوري که اين نقش کار دو جهان به هم برآيد آنرا که غمت ز در درآيد هربار به شکل ديگر آيد در پاي تو هرکه کشته گردد مقصود دو عالمش برآيد با...