زآتش انديشه جانم سوخته است

زآتش انديشه جانم سوخته است شاعر : خاقاني وز تف يارب دهانم سوخته است زآتش انديشه جانم سوخته است کز سر دل تا ميانم سوخته است از فلک در سينه‌ي من آتشي است خامي گردون روانم سوخته است سوز غمها کار من کرده است خام پرده‌ي راز نهانم سوخته است شعله‌هاي آه من در پيش خلق آتشي گفتم، زبانم سوخته است دولتي جستم، وبالم آمده است برق محنت همچنانم سوخته است ديده‌اي آتش که چون سوزد پرند خاطر گوهر فشانم سوخته است شعر من زان سوزناک آمد که غم آسمان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زآتش انديشه جانم سوخته است
زآتش انديشه جانم سوخته است
زآتش انديشه جانم سوخته است

شاعر : خاقاني

وز تف يارب دهانم سوخته استزآتش انديشه جانم سوخته است
کز سر دل تا ميانم سوخته استاز فلک در سينه‌ي من آتشي است
خامي گردون روانم سوخته استسوز غمها کار من کرده است خام
پرده‌ي راز نهانم سوخته استشعله‌هاي آه من در پيش خلق
آتشي گفتم، زبانم سوخته استدولتي جستم، وبالم آمده است
برق محنت همچنانم سوخته استديده‌اي آتش که چون سوزد پرند
خاطر گوهر فشانم سوخته استشعر من زان سوزناک آمد که غم
آسمان زين رشک جانم سوخته استدر سخن من نايب خاقانيم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط