من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را

من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را شاعر : سعدي وين دلاويزي و دلبندي نباشد موي را من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را مشک غمازست نتواند نهفتن بوي را روي اگر پنهان کند سنگين دل سيمين بدن از تو زيباتر نديدم روي و خوشتر خوي را اي موافق صورت و معني که تا چشم منست چون تو چوگان مي‌زني جرمي نباشد گوي را گر به سر مي‌گردم از بيچارگي عيبم مکن دوست دارد ناله مستان و هاياهوي را هر که را وقتي دمي بودست و دردي سوختست کنج خلوت پارسايان سلامت جوي را ما...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را
من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را
من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را

شاعر : سعدي

وين دلاويزي و دلبندي نباشد موي رامن بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را
مشک غمازست نتواند نهفتن بوي راروي اگر پنهان کند سنگين دل سيمين بدن
از تو زيباتر نديدم روي و خوشتر خوي رااي موافق صورت و معني که تا چشم منست
چون تو چوگان مي‌زني جرمي نباشد گوي راگر به سر مي‌گردم از بيچارگي عيبم مکن
دوست دارد ناله مستان و هاياهوي راهر که را وقتي دمي بودست و دردي سوختست
کنج خلوت پارسايان سلامت جوي راما ملامت را به جان جوييم در بازار عشق
بلکه سروي چون تو مي‌بايد کنار جوي رابوستان را هيچ ديگر در نمي‌بايد به حسن
مثل من ديگر نبيني بلبل خوشگوي رااي گل خوش بوي اگر صد قرن بازآيد بهار
چاره آن دانم که در پايش بمالي روي راسعديا گر بوسه بر دستش نمي‌ياري نهاد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط