ما را همه شب نمي‌برد خواب

ما را همه شب نمي‌برد خواب شاعر : سعدي اي خفته روزگار درياب ما را همه شب نمي‌برد خواب وز حله به کوفه مي‌رود آب در باديه تشنگان بمردند اين بود وفاي عهد اصحاب اي سخت کمان سست پيمان بي روي تو خوابگاه سنجاب خارست به زير پهلوانم چون روي مجاوران به محراب اي ديده عاشقان به رويت پيرانه سر آمدم به کتاب من تن به قضاي عشق دادم در حلق چنان رود که جلاب زهر از کف دست نازنينان دردش نکند جفاي بواب ديوانه کوي خوبرويان الا به فراق روي احباب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما را همه شب نمي‌برد خواب
ما را همه شب نمي‌برد خواب
ما را همه شب نمي‌برد خواب

شاعر : سعدي

اي خفته روزگار دريابما را همه شب نمي‌برد خواب
وز حله به کوفه مي‌رود آبدر باديه تشنگان بمردند
اين بود وفاي عهد اصحاباي سخت کمان سست پيمان
بي روي تو خوابگاه سنجابخارست به زير پهلوانم
چون روي مجاوران به محراباي ديده عاشقان به رويت
پيرانه سر آمدم به کتابمن تن به قضاي عشق دادم
در حلق چنان رود که جلابزهر از کف دست نازنينان
دردش نکند جفاي بوابديوانه کوي خوبرويان
الا به فراق روي احبابسعدي نتوان به هيچ کشتن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط